روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
دشمن طی چند صد سال گذشته برای پیشگیری از بیداری ملتهای مسلمان و مخصوصاً جهان تشیع از کدام اهرم بیشترین استفاده را میکرد؟ و آیا اکنون که انقلاب اسلامی با عبور از آن مانع به بار نشسته، اهرم یاد شده را به فراموشی سپرده و درپی استفاده دوباره از آن نیست؟! پاسخ این پرسش را میتوان در بیانات روز پنجشنبه رهبر معظم انقلاب جستوجو کرد. بیاناتی که به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اعظم(ص) ایراد شده بود. بخوانید!
۱- رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی تاکید کردند و این ضرورت را نه با شعارهای متداول، بلکه با تکیه بر مبانی و اصولی بیان داشتند که با هیچ نگاه منطقی و «دو، دوتا، چهارتای» علمی قابل تردید نیست. حضرت ایشان ابتدا با استناد به کلام خدا، هدف از بعثت انبیاء علیهمالسلام را ایجاد «حیات طیبه» دانسته و در توصیف حیات طیبه گفتند:
« این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادی بشر، امنیت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همه اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است».
حضرت آقا در ادامه با اشاره به این که؛ « این هدفها، هدفهای بسیار بزرگی است» درباره تحقق آن میفرمایند؛ «اگر چنانچه نبی اسلام، نبی حق، فرستاده الهی در هر دورهای بخواهد این اهداف را تحقق ببخشد، ناچار بایستی به تناسبِ این اهداف، مناسبات اجتماعی ایجاد بکند. مطلب دوّم هم قدرت سیاسی است، یعنی این مناسبات اجتماعی را یک انسان منزوی یا یک نصیحتکننده که فقط مردم را نصیحت میکند نمیتواند به وجود بیاورد، قدرت لازم است، قدرت سیاسی لازم است».
۲- به بیان دیگر، ایجاد حیات طیبه - با توصیفی که گذشت- تنها از رهگذر اجرای فرامین الهی که در قوانین اسلامی آمده است امکانپذیر است و بدیهی است که بدون عمل به این نسخه، نمیتوان و نباید در انتظار حیات طیبه بود. چرا که نسخه شفابخش اگر پیچیده نشود، شفابخش نخواهد بود.
۳- اما، فرامین الهی و قوانین حیاتبخش اسلام، آنگونه که متاسفانه طی قرون گذشته از سوی حاکمان ستمگر و برخی از سادهاندیشان تبلیغ و ترویج شده است، منحصر به دستورات و قوانین مربوط به امور شخصی و فردی نیست و در احکام وضو و نماز و غسل و طهارات و نجاسات و ... امثال آن خلاصه نمیشود. احکام مربوط به احوال شخصی و فردی بخشی ضروری و لازمالاجراست و بیتوجهی به آن نه فقط هرگز مجاز نیست بلکه دوری از اسلام عزیز را نیز به دنبال دارد، اما احکام الهی منحصر به آن نیست.
۴- حضرت امام رضوانالله تعالی علیه میفرمودند: «شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه میکنید، هفت- هشت تا کتابی است که مربوط به عبادات است، باقیاش مربوط به سیاسات و اجتماعیات و معاشرات و اینطور چیزهاست». (۱۴ بهمن ۵۷).
بازهم از خمینی کبیر است که: «در طول تاریخ تقریباً حدود سیصدسال اینقدر تزریق کردند بر این ملت و برخود روحانیون، که شما نباید در سیاست دخالت بکنید که خود آقایان هم باورشان آمده بود. اگر یک مطلبی- مثلًا- راجع به یک امر سیاسی که به نفع ملت بود، اینها میخواستند دخالت بکنند، یک قشر از خود روحانیت میگفتند یک امر سیاسی است، به ما چه! خودشان را کنار کشیده بودند. یعنی کنارشان زده بودند اینها را. باورشان آورده بودند که روحانیون باید فقط بروند مسئله بگویند، آن هم بعض مسائل، نه همه مسائل. مسائل اگر همهاش باشد که بیشترِ کتب فقه، کتب سیاست است». (۲۰ تیرماه ۵۹).
۵- اکنون به این نکته سرنوشتساز و بسیار بدیهی در کلام حضرت امام و رهبر معظم انقلاب میرسیم که اولاً؛ برای تحقق حیات طیبه باید احکام الهی و قوانین اسلامی اجرا شود و ثانیاً؛ اجرای احکام الهی و قوانین اسلامی نیازمند قدرت سیاسی، یعنی حکومت اسلامی است. برخی از افراد و جریاناتی که تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت حضرت بقیهًْالله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - را نفی میکنند، چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، اجرای احکام الهی و قوانین اسلام و به بیان گویاتر، اسلام را نفی کرده و این باور انحرافی را ترویج میکنند که مردم در دوران غیبت به اسلام نیازی ندارند! و بعد از غیبت امام زمان(عج) باید بساط اسلام برچیده شود!! آیا غیر از این است؟! مگر اسلام منحصر به احکام مربوط به احوال شخصی و فردی است که در صورت انجام آن، مقصود از بعثت انبیاء و امامت پیوسته ائمه هدی (علیهمالسلام) حاصل شده باشد! کسانی که بر این باورند آنچه ارائه میکنند، هرچه باشد، به یقین اسلام نیست! این دیدگاه اگرچه در ایران به نام گروه انجمن حجتیه فاکتور شده است ولی ماجرا فراتر از قد و قواره گروه مزبور است که شرح آن به درازا میکشد!
۶- در کلام خدا از قیام به عدل و داد با عنوان هدف و مقصود انبیاء الهی یاد شده است «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط ... ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» (۲۵ حدید). بدیهی است که وقتی قرار است این نسخه بر کرسی حاکمیت بنشیند و برپایی عدل و داد را دنبال کند، قدرتهای استکباری و همه کسانی که دنیای خود را در غارتگری و چپاول ملتها میبینند و در این راه از هیچ جنایتی دست نمیکشند، به مقابله و دشمنی با این نسخه و حاکمیت بنا شده بر آن، بر میخیزند.
رهبر معظم انقلاب در بیانات یاد شده به این نکته اشاره داشتند که: «طبعاً این دین با این نگاه، مورد دشمنی هم قرار میگیرد؛ در همه زمانها اشرار عالم با یک چنین دینی مخالفت کردهاند، حالا یا به این صورت که سعی کنند فرو بکاهند این منطقه عظیم و قلمرو عظیم را به مسائل شخصی یا اینکه علناً در مقابل دین بِایستند؛ که فرمود: وَکَذلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ المُجرِمین؛ که این در سوره فرقان است؛ هر پیغمبری دشمنانی از مجرمین، گنهکاران، اشرار عالم داشته» و در ادامه میفرمایند؛ « شما امروز هم مشاهده میکنید که در تبلیغات دشمنان، از چیزی به نام «اسلام سیاسی» نام آورده میشود، اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقّق پیدا کرده -که حالا بعد اشاره خواهم کرد به حرکت عظیمی که امام بزرگوار ما انجام دادند- و آماج حملات آنها، اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی همین اسلامی که توانسته با تشکیل حکومت، دستگاههای گوناگون، نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و غیره به وجود بیاورد و یک هویّت دینی و اسلامی را برای یک ملّت ایجاد بکند؛ این، آن چیزی است که در مورد دین [میشود گفت]. بنابراین تعریف قرآن از دین یک چنین چیزی است، این را نمیشود فرو کاست به کارهای کوچک، به یک اعمال عبادی صِرف و محض».
۷- نگاهی هرچند گذرا و منصفانه به تاریخ معاصر به وضوح نشان میدهد، جمهوری اسلامی ایران «برخاسته از اسلام سیاسی یعنی همان اسلام ناب محمدی(ص)» تنها نظام حکومتی است که توانسته است با اقتداری مثالزدنی در صحنه باشد و نه فقط از منافع ملی و تمامیت ارضی و عزت و شرافت مردم این مرز و بوم حفاظت کرده است بلکه توانسته است ایران اسلامی را - به گفته و گزارش مستند جرج فریدمن- در جایگاه بزرگترین قدرت علمی و نظامی منطقه بنشاند. دیگران هریک بخشی از خاک ایران را به دشمن واگذار کردهاند و ایران را تا تبدیل شدن به پادوی قدرتهای بزرگ تنزل دادهاند. این نکته نیز گفتنی است که در تاریخ معاصر، عالمانی که نگاه سیاسی (یعنی همهجانبه) به اسلام داشتهاند، هر یک در حد و اندازه خود سد راه دشمنان غارتگر و خونریز بودهاند که میرزای شیرازی، شهید شیخ فضلالله نوری، شهید مدرس، آیتالله محمد تقی نجفی اصفهانی، آیتالله محمد مجتهد، آیتالله کاشانی و ... از آن جملهاند. اما، آن بزرگواران به علت آنکه حاکمیت نداشتند، اگرچه نقطههایی نورانی بودند ولی دامنه تأثیرشان تنگ و محدود بود، این نقطهها در انقلاب اسلامی به خط تبدیل شدهاند و ...
۸- حالا به وضوح میتوان دید که چرا قدرتهای استکباری بلافاصله بعد از تولد جمهوری اسلامی ایران، از همه سو و با همه توان به مقابله با آن برخاستند و چرا اصرار دارند که اسلام غیرسیاسی را ترویج کنند و فقهی که با مسائل سیاسی و اجتماعی فاصله دارد را به عنوان شیعه اصیل معرفی کنند؟! ایران عزیز ما از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون با انواع توطئهها و کینهتوزیهای قدرتهای ریز و درشت روبهرو بوده و هنوز هم هست و به تعبیر شاعر متعهد معاصرمان آقای مرتضی آخرتی؛
تا آستین به قصد تو بالا زدیم شد
شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون
۹- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که با نقطه مطلوب فاصله داریم ولی از نقطه آغاز تاکنون گامهای بلند و در مواردی معجزهآسا نیز برداشتهایم تا آنجا که امروزه در بسیاری از زمینهها بر بلندای قله ایستادهایم آنهم در حالی که از همه سو آماج حملات سنگین و بیوقفه دشمن بودهایم. کسانی که به کینه و یا به غفلت ادعا میکنند انقلاب اسلامی در گذر ایام کمرنگ شده است! باید ابتدا، به این پرسش پاسخ بدهند که پس چرا کینهتوزیهای دشمنان هر روز افزایش یافته و شتاب بیشتری میگیرد و ثانیاً میان نقطه آغاز و نقطهای که امروزه در آن ایستادهایم مقایسهای بکنند و راهی که پیمودهایم را به ارزیابی بنشینند. و این رشته سر دراز دارد ولی اشاره به این نکته نیز ضروری است که مشکلات امروز مخصوصاً مشکلات معیشتی نظیر گرانیهای افسار گسیخته و ... در نسخه انقلاب و نظام نیست، حاصل عملکرد نابلدها و بیعرضگی برخی مسئولان در مقابله با ناهنجاریها و نفوذ غریبههای خودینما در بخشی از مسئولیتهاست.
سخن گفتن از یادگیری، تعلیم و تربیت سخن از حیاتیترین نیاز انسان است که عرصهای به پهنه گیتی و پهنای زمان دارد. تأثیر پیشرفت های فیزیکی، پیشرفت دانش و پیشرفت صنعت روی توسعه و رشد جوامع انکارناپذیر است؛همه اینها الزاماتی است که یک جامعه در مسیر رشد و بالندگی به آن نیاز دارد، اما آنچه منشأ این رشد و تحول است یادگیری انسان هاست. آدمی بعد از پا گذاردن به عرصه گیتی فاقد هرگونه دانش و آگاهی است.
«والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار والافئده لعلکم تشکرون» (78نحل)بشر به مدد سمع و بصر و افئده، این موهبتهای الهی توانسته خود را در گذر روزگار روز به روز رشد داده و به مصداق آیه کریمه «سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض» نزدیکتر شود.رشد در عرصههای مختلف فناوری، دانش و اقتصاد همگی مرهون نظام خلقتی است که خداوند در وجود انسان تعبیه کرده و به مدد دیدن، شنیدن و تفکر کردن که اصلیترین پردازندههای این نظام خدادادی هستند رخ میدهد؛ آنچه باعث رشد و ارتقای تمدنها و شکلگیری آنها شده تحولات ناشی از یادگیری در انسانهاست که به سمع و بصر و فؤاد ارتباط دارد.
اما یادگیری و بهرهبرداری از سمع و بصر و فؤاد علاوه بر اینکه عنصری، این جهانی است به سرنوشت نهایی و کمال انسانها و جوامع نیز ارتباط دارد. خداوند در قرآن کریم اقوامی را بهعنوان عبرت برای امت رسول اعظم خود یاد میکند که سمع و بصر و فؤاد هیچ سودی به حالشان نبخشید «و لقد مکناهم فیما آن مکناکم فیه و جعلنا لهم سمعاً و ابصاراو افئده فما اغنی عنهم سمعهم ولا ابصارهم ولا أفئدتهم من شیء اذ کانو یجحدون بایاتالله و حاق بهم ماکانو به یستهزئون» (26احقاف) آن مکنتی که خداوند در این آیه از آن سخن میگوید، میتوان به مدیریت سمع و بصر و فؤاد انسانها بازگردد. پرورش سمع و بصر و فؤاد انسانها مسئولیتی الهی است که تنها از عهده خالق انسان برمی آید. خداوند خود مدیریت این قوا و تربیت آنها را عهده دار شده است؛ ربوبیت خداوند که در جایجای قرآن کریم سخن از آن است به مفاهیمی همچون تفکر و تعقل پیوند میخورد که همان مجرای یادگیری انسان است. خداوند انبیا را نیز برای تربیت همین قوا فرستاده و آنها را به وحی مجهز کرده است، اگر کاری شریفتر و مفیدتر از توسعه فهم یک جامعه و پرورش سمع و بصر و فؤاد آنها بود خدا انبیا را برای آن کار میفرستاد. رشد و شکوفایی اقتصاد و دانش و فناوری مهم است اما خداوند انبیا را برای تربیت انسان مبعوث میکند. هم قرآن کریم و هم در روایات رسول مکرم اسلام، شأن اصلی آن حضرت تعلیم و تربیت انسان شمرده شده است. «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (2 جمعه).
رسول مکرم اسلام خود نیز به این شأن حضرتش را وصف کرده و فرموده است«انما بعثت معلمأ» نظام تعلیم و تربیت میراثدار چنین جایگاهی در عالم است؛عرصه تربیت کودکان و نوجوانان کشور که نظام آموزش و پرورش سکاندار اصلی آن است عرصهای است که در درجه اول خداوند با ربوبیت الهی اش، خود تکفل آن را بر عهده دارد و در لایه بعد انبیا را برای آن میفرستد. در استمرار بعثت انبیا نیز تعلیم و تربیت در بهترین برهه زندگی یک انسان که یادگیری در آن مانند ماندگاری نقش و نگار روی سنگ است، عرصه فعالیت نظام آموزش و پرورش است. معلمان ما میراثدار چنین رسالت عظیمی در عالم خلقت هستند، اگرتحت تربیت و شکوفایی الهی سمع و بصر و فؤاد انسان بدرستی شکل گیرد، عقل او هم در مسیر رشد الهی شکوفا میشود.
بعثت پیامبر مکرم اسلام فرصتی است که این مهم را یادآوری کنیم نظام جمهوری اسلامی وقتی به اهداف والای خود نائل خواهد آمد که تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش را در کانون توجه خودش قرار دهد؛ تکثر ساختارها و نظامات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور که به اقتضای رشد علوم و دانشها و پیچیدگی شرایط بشر امروز رخ داده وقتی میتواند جوامع را به عزت و سعادت برساند که حول یک کانون مجتمع شود و آن کانون یادگیری است.
یادگیری به جوامع هویت و شخصیت میدهد. استقلال و عزت یک جامعه مرهون یادگیری است. این نظام تعلیم و تربیت کشور است که میتواند در صورت رشد و بالندگی، تحقق اهداف برجسته نظام و انقلاب اسلامی را در گام دوم انقلاب تضمین نماید. آموزش و پرورش کشور ما بعد از انقلاب اسلامی رشد و شکوفایی گستردهای داشته و ظرفیت تبدیل شدن به کانون رشد و توسعه در کشور را داراست. شاخصهایی همچون توسعه آموزشی، رشد باسوادی، دسترسی به فضای آموزشی نشان میدهد زیرساخت لازم برای چنین ایفای نقشی در نظام آموزش و پرورش ما وجود دارد. ایجاد سامانه شاد و روزآمدی معلمان و دانشآموزان در بهرهبرداری مفید از فضای مجازی که در سال گذشته با تبدیل تهدید کرونا به فرصت، رخ داد نشان دهنده قدرت و توانمندی نظام آموزش و پرورش در روزآمدی و توسعه و تطبیق خود با اقتضائات روز است. آموزش و پرورش کشور ما در صورت باور به نقش و جایگاه خود میتواند افقهایی روشن و دست یافتنی را برای کشورمان ترسیم کند.
به دنبال رخداد اصابت شی انفجاری به کشتی تجاری ایران، بخشی از بدنه کشتی دچار آسیب شد. این کشتی اواخر هفته گذشته در آبهای بینالمللی در دریای مدیترانه مورد حمله قرار گرفت. در این حمله تروریستی به خدمه کشتی آسیبی وارد نشده اما آتشسوزی مختصری رخ داده که با تلاش خدمه کشتی مهار شده است. باید توجه داشت مشخصا در این روزها رژیم صهیونیستی در راستای ناامن کردن مسیرهای تجاری بهشدت فعال شده است تا از طریق مورد اصابت قرار دادن اهداف خاص به منافع خود دست یابد.
تخصص رژیم صهیونیستی برهم زدن میز بازی است. امروز رژیم صهیونیستی با توجه به اینکه قصد دارد محیط و دستاوردهای ایران را تحت تاثیر قرار دهد چنین اقداماتی را در دستورکار قرار داده است. آنها با توجه به همین سیاست دانشمندان و نخبگان ایرانی را ترور میکنند و در فاز بعد به دنبال تنش دریایی هستند تا تجارت ایران را نیز مختل کنند یا آرامش موجود در منطقه را به چالش بکشند.
در این عرصه بعضا کشورهای منطقه نیز با این رژیم همسو شده و آنها را همراهی میکنند، غافل از اینکه آتش ناامنی، گریبان آنها را خواهد گرفت و دود آن به چشم خودشان خواهد رفت. اگر گوشهای از امنیت در منطقه مخدوش شود، امنیت سایر نقاط منطقه را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. خلیج فارس و راههای دریایی منطقه اگر برای ایران امن نباشد، برای سایر کشورها نیز امن نخواهد بود.
بارها ثابت شده است اگر یک کشور ناامنی را تجربه کند، سایر کشورهای منطقه نیز گرفتار خواهند شد. برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس امروز این خطای استراتژیک را انجام می دهند. در یمن این خطای بزرگ یک بار به وقوع پیوست و با توهم اینکه میتوانند در آن کشور یک گروه خاص را به قدرت برسانند، جنگی را علیه آن کشور ایجاد کردند و امروز عملا شکست خورده و در باتلاق این جنگ گرفتار شدهاند. این استراتژی در وهله اول برای خود کشورهای عربی خطرناک است.
آنها باید بدانند که نه میتوانند امنیت را بخرند و نه آن را وارد کنند. امنیت یک محصول همگانی است و با مشارکت تمامی کشورها در منطقه ایجاد میشود یا امنیت برای همه کشورهاست یا وجود نخواهد داشت.
در این مسیر ایران حرکت دیپلماتیک خود را از ماهها پیش آغاز کرده و بارها گفته که آماده گفتوگوست اما رژیم صهیونیستی بارها در این عرصه کارشکنی کرده است. آنها در حال بازی کردن با آتش هستند و یک اشتباه بزرگ از سوی آنها هستند؛ زیرا در سالیان اخیر مشاهده شده که بسیار ضربهپذیر هستند و در نقاط مختلف میتوان به آنها ضربه وارد کرد و مشخصا اگر این مسیر را ادامه دهند بهشدت متضرر خواهند شد.
روز گذشته مخالفت وزارت جهادکشاورزی با تصمیم وزارت صمت برای واردات میوه، بار دیگر ناهماهنگی موجود بر سر تنظیم بازار در زمینه مواد غذایی را نشان داد. واقعیت این است که اگرچه در تحلیل منصفانه وضعیت بازار و رشد قیمت ها باید به محدودیت های ارزی و تحریمی نیز توجه داشت ولی مواردی از ناهماهنگی ها و تصمیمات نادرست در زمینه بازار وجود دارد که نباید از نظر دور داشت. این موارد را در ادامه مرور می کنیم:
مدیریت متزلزل در وزارتخانه درگیر تنظیم بازار
22 اردیبهشت امسال، رضا رحمانی وزیر سابق صمت از سمت خود برکنار شد و حسین مدرس خیابانی، قائم مقام وی سرپرست این وزارتخانه شد اما تا 8 مهر که رزم حسینی موفق به کسب رای اعتماد مجلس شد، عملا چهار ماه و نیم از سالی که کشور درگیر جنگ اقتصادی و فشار مضاعف کرونا بود، وزارتخانه ای که باید در خط مقدم تنظیم بازار باشد با سرپرست اداره شد. همه می دانیم که اداره یک وزارتخانه، آن هم وزارتخانه عریض و طویلی نظیر صمت با سرپرستی که تداوم حضورش در سمت وزارت محل تردید است، چه مقدار همراه با تزلزل است.
ناهماهنگی 3 دستگاه دولتی در واردات کالاهای اساسی
افت شدید درآمدهای ارزی امسال دولت از محل فروش نفت، آثار خود را در نیمه سال در واردات نهاده های دامی گذاشت و واردات این نهاده ها با مشکلاتی از جمله تامین انتقال ارز مواجه شد. اگرچه این معضل به تدریج حل شد اما در عمل ناهماهنگی وزارت صمت، بانک مرکزی و گمرک در ثبت سفارش، تامین ارز و در نهایت ترخیص کالا موجب شد حجم قابل توجهی کالای اساسی در گمرکات کشور باقی بماند. این در حالی است که در شرایطی که کشور با کمبود منابع ارزی و مشکل انتقال ارز مواجه است، انتظار می رفت که میزان ثبت سفارش، امکان تامین ارز آن و در نهایت عملیات ترخیص این کالاها با هماهنگی بیشتری انجام شود چرا که حداقل در مقاطعی از سال ناهماهنگی و موضع صریح متولیان این سه نهاد مسئول در زمینه واردات کالاهای اساسی باعث شد تا قیمت برخی اقلام خوراکی نظیر مرغ، تخم مرغ و روغن با جهش مواجه شود.
رفت و برگشت یک قانون اثرگذار بر بازار
مرداد ماه سال گذشته، شورای عالی هماهنگی اقتصادی در مصوبه ای، رای به لغو قانون انتزاع بخش کشاورزی از وزارت صمت و تمرکز وظایف بخش کشاورزی در وزارت جهاد داد. در این قانون که مصوب سال 91 بوده، بر سیاستگذاری، برنامهریزی، نظارت، تجارت و تنظیم بازار داخلی محصولات و کالاهای اساسی، زراعی، باغی و ... توسط وزارت جهاد کشاورزی تاکید شده است. با این وصف، ظاهراً دولت پس از آزمون و خطایی پر هزینه، به تبعات منفی تصمیم یادشده پی برده است. به طوری که 30 بهمن، وزیر جهاد کشاورزی از بازگشت تمام اختیارات گرفته شده از وزارت جهاد و همچنین تنظیم بازار داخلی محصولات کشاورزی به این وزارتخانه تا سال 1400 خبر داد. این رفت و برگشت اجرای قانونی که تاثیر مهمی در هماهنگی بین بخشی برای تنظیم بازار دارد، در شرایطی است که واقعا منطق آن رفت و این برگشت خیلی مشخص نیست و به نظر می رسد اتفاقا لغو اجرای قانون به تشتت بین دستگاه متولی تنظیم بازار محصولات کشاورزی منجر شده است.
سیاست پرهزینه و کم اثری که ادامه یافت
دولت در حالی اصرار به تداوم استفاده از سیاست ارز 4200 داشت که خود نیز در صحبت های برخی مسئولانش به اشکالات آن معترف بود اما عملا نتوانست جایگزین مناسبی برای آن طراحی کند. واقعیت این است که براساس گزارش امروز روزنامه خراسان که در صفحه 10 درج شده است، قیمت سه قلم مهم کالای خوراکی که اکنون نهاده های آن از ارز 4200 بهره مند است، نسبت به چهار سال قبل 3 برابر شده است. این افزایش قیمت نشان می دهد که ارز 4200 اثر چندانی نداشته است. اگرچه برخی مسئولان دولتی معتقدند اگر این کالاها ارز 4200 دریافت نمیکرد، افزایش قیمت بیشتری را متحمل می شد اما در نهایت باید پذیرفت که سیاست تداوم پرداخت ارز 4200، سیاست پرهزینه و کم اثری بود و باید با گذشت سه سال از اجرا، جایگزین بهتری برای آن طراحی می شد که متاسفانه نشد.اکنون به نظر می رسد زمان درس گرفتن از ناهماهنگی ها و آزمون و خطاهایی است که در سال 99 بازار کشور را تحت تاثیر قرار داد. واقعیت این است که عوامل بیرونی موثر بر بازار مثل تحریم ها و به تبع آن نرخ ارز چندان وضعیت مشخصی ندارد اما آن چه به عنوان یک متغیر ثابت می تواند محل اتکا برای بهبود مدیریت بازار باشد، ایجاد هماهنگی بیشتر بین دستگاه هاست. سال 99 بازار از ناهماهنگی و تزلزل مدیریتی و تغییر رویه ها ضربه خورد، سال 1400 باید سال رفع این ناهماهنگی ها و تزلزل ها باشد تا «غصه بزرگ » این روزهای کشور یعنی معیشت مردم را از ذهن همه بزداید.
ایرانیها عادت دارند به گفتن «سال به سال دریغ از پارسال» و «صد سال به از این سالها». خوش نداشتن زمان حاضر، نوستالژی گذشته و انتظار آینده جزو نگاههای مشترک بسیاری از ایرانیها به مقوله زمان است. سالهاست که در روزهای پایانی هر سال، سخن از این است که ما بازماندگان فلان سال هستیم و ای کاش امسال زودتر بگذرد که بلایایش دامن ما را نگیرد. شاید بتوان ریشه این نگاه را در تفکر قضا و قدری دینی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی جامعه جستوجو کرد؛ جایی که رویدادهای از پیش نوشته شده در طالع انسانها در زمان خود روی میدهند و راه گریزی از سرنوشت محتوم نیست. این تسلیم بودن در برابر رویدادها و انتظار «گذشتن» آنها به جای گشتن به دنبال راهکارهای حل مساله یا پیشگیری از وقوع آن اما خود حکایت از موضوعی بر خلاف این نگاه دارد: رویدادهای بد و تلخ، همیشه و هر سال اتفاق میافتند.
در مفاهیم مربوط به فلسفه زمان، بسیاری از ما دچار اختلاط معانی هستیم. مثلا در حال زندگی کردن از دید غنیمت دانستن زمان، رویکرد مطلوبی است، اما یاد روزگاران گذشته برای درسآموزی و جلوگیری از اتفاقات بد یا آیندهنگری برای پیشگیری از رویدادهای بد ربطی به این در حال زندگی کردن ندارند. دم را غنیمت شمردن به بهترین استفاده از زمان حال اشاره دارد، اما بدون تعادل آن در مقابل درس از گذشته و نگاه به آینده، بخش مهمی از رویکرد عاقلانه به زندگی فراموش شده است.
بیتوجهی به ایجاد تعادل در میان سه زمان گذشته، حال و آینده در سنجش وضعیت و عمل بر اساس آن، همچنین زنجیره علتها و معلولها و همچنین نیتها، اهداف و اعمال را از ذهن دور میسازد. برای همین هم هست که در هنگامه مواجهه با مشکلات، به جای رفع علت به دنبال رفع معلول هستیم، غافل از این که با بقای علت، معلول علیرغم هر بار پاک شدن، همچنان به جاست و باز میگردد و چه بسا هر بار بدتر هم بازگردد و در نظر گرفتن اعمال بدون توجه به نیتها و اهداف آنها، میتواند موجبات فریب و گمراهی را ایجاد کند.
بخشینگری یکی از آفات هرگونه تحلیل، تصمیمگیری و عملی است. چنانکه پیوستهای گوناگون اقتصادی، امنیتی، اجتماعی، بهداشتی، زیستمحیطی، فرهنگی و رسانهای برای هر طرحی باید مد نظر قرار گیرند، ملاحظات گذشته، حال و آینده نیز در بررسی وضعیت، تصمیم درباره آن و اجرایش موثرند.
سال ۹۹ پیش از هر چیز به عنوان سال کرونایی و همچنین به عنوان سالی سرشار از رویدادهای موثر بر زندگی جامعه ایرانی در خاطر خواهد ماند. اما نباید فراموش کرد که بسیاری از مسائل موجود در این سال و نیز چالشهای ناشی از رویدادهای آن – به ویژه کرونا و شیوه مدیریت آن – در سال آینده نیز باقی خواهند بود.
شاید لازم باشد برای سال جدید، برای این که دریغ از پارسال نخوریم و به دنبال صد سال به از امسال نباشیم، کمی از قالب حال خارج شویم و برای هر تصمیمی، هر انتخابی و هر رویکردی نسبت به رویدادهای زمانه، ضمن پرهیز از بخشینگری، ملاحظاتی فراتر از حال را در نظر بگیریم.
میزان مشارکت مردم در انتخابات با همان تعداد افرادی که پای صندوقهای رأی حاضر شده و رأی خود را به صندوقها میریزند، یک شاخص معنادار برای ارزیابی میزان مقبولیت نظام سیاسی در نزد مردم به حساب میآید.
میزان مشارکت به معنای میزان اعتماد مردم به نظام سیاسی و امید رأیدهندگان به تأثیر رأی خود در سرنوشت سیاسی کشور و تعیین کارگزار مورد نظر خود برای ایفای نقش در جایگاههای حساس و سرنوشتساز بوده و از این رو هم علاقهمندان و دلسوزان نظام و هم دشمنان و مخالفان آن به این شاخص مهم سیاسی توجه ویژهای دارند. اینک که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم قرار داریم و رهبر حکیم و فرزانه انقلاب با فرصت نامیدن انتخابات، مردم را به مشارکت پرشور در انتخابات دعوت نموده و این مشارکت پرشور را پشتوانهای برای افزایش امنیت و کاهش طمع دشمن میدانند، تلاش دستگاه تبلیغاتی دشمن برای دلسرد کردن مردم از شرکت در انتخابات دور از انتظار نیست، چرا که حمایت مردم از جمهوری اسلامی ایران و حضور آنان در عرصههای مختلف از جمله انتخابات به مثابه خاری در چشم مخالفان و دشمنان نظام به حساب میآید و مشارکت مردم یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم نظام برآمده از آن است که از عالیترین سطح، چون مشارکت در دفاع مقدس، دفاع از حرم و مقابله با کرونا، با به خطر انداختن جان و سلامت تا حضور در رأیگیری را شامل میشود.
خوشبختانه در صحنه هایی، چون جنگ، مقابله با کرونا و سیل و زلزله با وجود القائاتی از سوی دشمنان بیرونی و مخالفان نظام، شاهد نوعی تأیید و حمایت و وحدت تمامی جریانها و جناحهای سیاسی برای افزایش مشارکت بودهایم که همین وحدت و انسجام به عبور عزتمندانه و افتخارآمیز کشور از بحرانهای سخت منجر و سرافرازی ملت را رقم زده است. اما متأسفانه در انتخابات گاهی شاهد برخی زمزمهها و القائات از ناحیه بعضی گروهها و چهرههای سیاسی هستیم که با سر دادن نالههای یأسآور و طرح شبهات سیاسی به همنوایی با همان القائات بیرونی میپردازند که نهتنها با منافع ملی و مصالح کشور مغایرت دارد، بلکه خرد و انصاف سیاسی لازم برای هر بازیگر سیاسی درون نظام را نیز زیر سؤال میبرد.
یکی از این نوع همنواییها، زیر سؤال بردن وجه رقابتی و آزاد بودن انتخابات در کشورمان است، یعنی در حالی که در تمامی نظامهای مردمسالار مراجعی برای بررسی صلاحیت نامزدها وجود دارد، احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان، دستاویزی برای برخی عناصر سیاسی در القای غیررقابتی بودن انتخابات میشود که البته درشرایط فعلی در پیوند با موارد زیر بهصورت افراطیتر دنبال میشود.
۱- نارضایتی مردم از وعدههای برآورده نشده و ادعاهای بدون عمل که مطمئناً در گرایش و رأی آینده آنان تأثیر گذاشته و همین احتمال موجب نگرانی کسانی میشود که موجب نارضایتی مردم شدهاند، اما به جای پذیرش مسئولیت خود، با شانه خالی کردن از این مسئولیت پیامدهای منفی این نوع رویکرد اشتباه و عوامفریبانه را به سمت دیگران منتقل میکنند. ۲- ناخرسندی مردم نسبت به بیصداقتی برخی بازیگران سیاسی و داشتن نگاه ابزاری به مردم در زمان انتخابات و سپس رها کردن آنان در زمان مشکلات و صرفاً برگشت در انتخابات بعدی و تکرار همان رویه که به تعبیر یکی از حامیان همین جریان سیاسی اهل تکرار، «مگر مردم اسباببازی هستند که بگوییم بیایند پای صندوق و بعد بگوییم به ما مربوط نیست.» ۳- آگاهی مردم به برخی از واقعیتهای سیاسی، همچون غیرقابل اعتماد بودن دولتهای غربی، بیهوده بودن انتظار گشایش اقتصادی و معیشتی از نگاه به بیرون و التماس به غرب و محک خوردن برجام برای برداشتن تحریم و حل مشکلات، با وجود انجام تمامی تعهدات از سوی ایران و سالها صبر استراتژیک در برابر وعدههای توخالی که تداوم آن نهتنها با عزت و غیرت ملی بلکه با عقلانیت سیاسی نیز مغایرت آشکار دارد. بنابراین، از تمامی جریانات سیاسی انتظار میرود بهجای تکرار ادعاهای دشمنان و مخالفان نظام و القای غیررقابتی بودن انتخابات، سری هم به درون زده و منصفانه جایگاه کارآمدی و رضایتمندی مردم را در میزان مشارکت مورد نظر قرار داده و پیامد عملکردهای خود را نیز فراموش نکنند. آیا گرانیهای هفتههای اخیر که در آستانه انتخابات و شب عید، مردم را به شدت آزار میدهد و آن هم در اقلامی مثل گوشت، مرغ و میوه که با کفایت تولید داخلی مواجه هستیم، هیچ تأثیری بر نگرش مردم نسبت به مدیریت و کارآمدی ندارد؟ تاکنون چندبار مسئولان محترم وعده حل آن را داده و سپس بازهم به آینده موکول کردهاند؟ امروز مردم از مسئولان توقع دارند حداقل در شرایط سخت و بروز مشکلات، در کنار مردم بوده و با آنان صادق باشند.
بهکارگیری شیوههای جنگ روانی شاید علیه دشمنان بیرونی مجاز و اثرگذار باشد، اما علیه مردم هیچ مجوزی نداشته و با گذشت ۴۲ سال از پیروزی انقلاب هیچ تأثیری هم ندارد. رقابت و رضایت دوپایه اصلی برای افزایش مشارکت پرشور مردم در انتخابات است که اولی را نظام و رهبری تعیین میکنند و دومی یعنی رضایت به کارآمدی مسئولان به ویژه مدیریت اجرایی در پاسخگویی به مطالبات بهحق مردم و حل مشکلات کشور گره خورده است. موضوعی که مستلزم کار و تلاش جهادی و انجام وظایف است. هرجا روحیه جهادی و عشق به تلاش برای حل مشکلات بوده، کشور پیشرفت داشته و نگاه مردم نیز مثبت بوده است، اما در گوشههایی هم شاهد عقبماندگیها و مشکلاتی هستیم که ناشی از بیعرضگی، تنبلی و شاید هم معطلی دوباره برای گشایشهای بیرونی و تأمین نیازها و حل مشکلات با درآمدهای نفتی است.
حال اگر مردم نسبت به برخی عملکردها ناراضی بوده و عدم اقبال آنها نسبت به عوامل و کارگزاران آن محتمل است، باید با تصحیح عملکردها و افزایش کارآمدی به رفع و ترمیم رضایتمندی آنها پرداخت والا زیر سؤال بردن رقابت نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه رنج مردم را از اولی بودن درد قدرت بهجای درد مردم در نزد این دسته از بازیگران سیاسی افزایش میدهد.
ارسال نظرات