16 اسفند 1399 - 16:43
سخن روز مطبوعات

۱۶ اسفند ماه /شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاو‌های شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها

منطقه غرب آسیا بویژه کشورهای عراق، سوریه و لبنان در نیم‌ قرن اخیر پیوسته دستخوش ناآرامی‌ها، تجاوزها و جنگ‌هایی بوده است که دشمنان انسانیت و ادیان الهی بر این کشورها تحمیل کرده‌اند.
کد خبر : 8551

پایگاه رهنما:

 

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها


درس‌های نظرسنجی دشمن در مورد ایران

 سعدالله زارعی در روزنامه کیهان نوشت:

 

یک مؤسسه مشهور آمریکایی که یک نهاد نظرسنجی در کانادا در مورد ایران تحت عنوان «ایران پل» (iran Poll) دارد و گفته می‌شود حدود

۵۰۰ نفر - عمدتاً ایرانی - با آن همکاری می‌کنند، در آخرین نظرسنجی تلفنی خود - که حدود دو هفته پس از روی کار آمدن بایدن - در مورد «افکار عمومی ایرانیان» انجام داده، به نتایج جالبی رسیده است که جای تجزیه و تحلیل و توجه بسیار دارد. فرازهایی از این نظرسنجی که مستقیماً از سایت این مؤسسه آمریکایی گرفته شده به قرار زیر است:

- ۷۸ درصد مردم ایران گفته‌اند، تحریم‌ها روی اقتصاد ایران تأثیر منفی داشته است.در همان حال ۵۸ درصد علت اصلی نابسامانی اقتصادی در ایران را نه تحریم‌ها بلکه «سوء مدیریت» اعلام کرده‌اند.

- ۸۴ درصد مردم ایران از آمریکا بدشان می‌آید و ۶۰ درصد مردم معتقدند اگر آمریکا به برجام بازگردد، باز هم به تعهداتش عمل نخواهد کرد و ۷۰ درصد مردم ایران معتقدند آمریکا درپی جلوگیری از رسیدن محصولات حیاتی - بشردوستانه - به ایران است.

- ۶۹ درصد مردم ایران معتقدند، تا قبل از اجرای تعهدات کامل توسط آمریکا، نباید با این کشور مذاکره کرد.

- ۸۸ درصد مردم ایران معتقدند، فعالیت‌های سپاه قدس در منطقه، ایران را کشور امن‌تری کرده است. این نظرسنجی می‌افزاید این عدد نسبت به ماه می‌۲۰۱۹ - اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳ درصد افزایش پیدا کرده است. ۶۴ درصد مردم ایران معتقدند سپاه پاسداران باید در پروژه‌های اقتصادی و عمرانی کشور شرکت کند.

- فقط ۲۱ درصد از مردم ایران، اخبار رسانه‌های خارجی را دنبال می‌کنند.

- ۸۵ درصد مردم ایران، عملکرد سیستم درمانی عمومی ایران در بحران کرونا را «بسیار خوب» و «خوب» ارزیابی می‌کنند.

در این خصوص گفتنی‌هایی هست؛

۱- آمریکایی‌ها توقع داشتند، مردم ایران تحت تأثیر تبلیغاتی که پس از پایان دوره ترامپ در خارج و داخل ایران به شکل هدفمند برای بازسازی چهره آمریکا در بین مردم ایران صورت گرفته است، شاهد یک چرخش اساسی در افکار عمومی ایرانیان به نفع آمریکا باشند. آنان گمان می‌کردند، فشار شدید دوره ترامپ به همراه ادعاهایی که پس از روی کار آمدن بایدن در مورد بهبود رویه آمریکا در مورد ایران صورت گرفته و بخشی از مقامات ایرانی هم با آن همراهی نشان داده‌اند، ایرانیان را به آمریکا امیدوار کرده و این راه تداوم سیاست‌های پیچیده‌تر علیه ایران را هموار می‌کند. اما این نظرسنجی که ۱۴ هزار مخاطب ایرانی - به صورت تصادفی - داشته و نظرسنج‌ها هم ایرانی بوده‌اند و طرف آمریکایی یعنی مؤسسه مزبور و مقامات آمریکا هم به طور جدی در پی کشف تأثیر تبلیغات فریبنده دستگاه‌های سیاسی و تبلیغاتی و عملیات پرحجم روانی بر مردم ایران بوده، می‌گوید ۷۰ درصد مردم ایران حتی اعتماد به دریافت کمک‌های موسوم به بشردوستانه در صورتی که ارتباطی با آمریکا پیدا کند را هم منتفی می‌دانند و ۸۴ درصد از مردم ایران، آمریکای بایدن را نیز دشمن خود ارزیابی می‌نمایند. این نظرسنجی در مورد گزینه‌های مرتبط با مسایل ایران و آمریکا می‌گوید، با روی کار آمدن بایدن، واکنش ایرانیان به اقدامات و مواضع آمریکا «فقط کمی» بهبود پیدا کرده است.

۲- براساس این نظرسنجی آمریکایی، ۶۷ درصد مردم ایران، راه‌حل اقتصادی کشور را فقط اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی دانسته و در عین حال ۲۹ درصد معتقدند علاوه‌بر اجرای سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر خودکفایی، باید سعی کنیم با کشورهای دیگر تجارت کنیم. در این میان ۵۸ درصد مردم ایران عامل اصلی نابسامانی اقتصادی در ایران را «سوءمدیریت» دانسته و فقط ۳۵ درصد تحریم و فشار خارجی را «عاملی مؤثرتر» در نابسامانی اقتصادی کشور دانسته‌اند. این نتایج به خوبی نشان می‌دهد اغلب مردم ایران سوگیری‌های سیاست خارجی کشور و به تعبیری عملکردهای انقلابی در محیط خارجی را در بروز مشکلات اقتصادی اثرگذار نمی‌دانند و فلش‌های مردم متوجه سیاست‌ها و عملکردهای داخلی کشور در حوزه اقتصادی و مالی است. در این میان اغلب ایرانیان خواستار اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی شده و اصلاح رویه‌های تصمیم‌گیری در حوزه اقتصادی را مطالبه می‌کنند. به عبارت دیگر قضاوت مردم ایران در مورد مشکلات اقتصادی کشور، مبرا شمردن سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی و مقصر شمردن سیاست‌های اجرایی و عوامل اجرایی در حوزه‌های سیاست داخلی و به خصوص در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی می‌باشد.

۳- جالب‌تر از همه این موارد، داوری مردم از فعالیت‌های سپاه قدس در محیط منطقه‌ای و بین‌المللی است و این از آنجا اهمیت دارد که در طول بیش از دو دهه گذشته، هدف‌گیری سیاست‌های منطقه‌ای نظام جمهوری اسلامی از سوی غرب و عوامل منطقه‌ای آن دنبال شده و مخالفت با فعالیت‌های سپاه قدس در کانون آن بوده است. در طول این سال‌ها، آمریکا توقع داشت با افزایش فشار اقتصادی بر مردم ایران، آنان را در مقابل فعالیت‌های سپاه قدس قرارداده و آن را با یک «مانع جدی و مؤثر داخلی» مواجه گرداند. جالب این است که در این نظرسنجی که دشمن، یک ماه پیش، انجام داده است، بالاترین عدد موافقت مردم ایران به فعالیت‌های سپاه قدس تعلق دارد! این نظرسنجی می‌گوید ۸۸ درصد مردم ایران، امنیت مطلوب فعلی خود را مرهون فعالیت‌های سپاه قدس دانسته و از آن حمایت کرده‌اند. این نظرسنجی تصریح می‌کند که در فاصله نیمه اردیبهشت ۹۸ تا نیمه بهمن ۹۹ - یعنی به تعبیری پس از شهادت جانگداز شهیدان حاج قاسم سلیمانی و محسن فخری‌زاده، و به تعبیری پس از انتخاب بایدن در آمریکا، ۱۳ درصد به آمار ایرانیان حمایت‌کننده از فعالیت‌های سپاه قدس، افزوده شده است. این‌جای افتخار و تحلیل بسیار دارد. این آمار از یک‌سو استحکام نظام و بنیان‌های نظری آن را نشان می‌دهد و از سوی دیگر به جنبه‌های عمیق ملی سیاست‌های مقاومتی و جبهه مقاومت اشاره دارد.

پیام این بخش از نظرسنجی این مؤسسه آمریکایی، برای واشنگتن بسیار زهرآگین و هراس‌آور است. محبوبیت بالای سپاه قدس و گرایش ملی ایرانیان به افزایش این فعالیت‌ها، آمریکا را از اینکه بتواند با فشار اقتصادی، مرام ایران را از پیگیری سیاست‌های خارجی کنونی خود بازدارد، به یأس مبدل می‌کند. آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که اگر در کشورهایی نظیر عربستان، کویت و... یعنی در آنجاهایی که آمریکا در آن خیمه زده و ملک خود به‌حساب می‌آورد هم در مورد میزان موافقان فعالیت سپاه قدس و ایران، نظرسنجی دقیق و علمی مردمی صورت گیرد، همین نتایج به دست می‌آید. کما اینکه همه هسته‌های مقاومت همسو با سپاه قدس، در کشورهای خود، «محبوب‌ترین» به‌حساب می‌آیند و نتایج انتخابات در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان و... که مهم‌ترین شاخص ارزیابی جایگاه گروه‌های مختلف سیاسی است، این محبوبیت را به اثبات می‌رساند. محبوبیت سپاه قدس و جنبش‌های مقاومت در منطقه، یک پیام سلبی هم دارد و آن این است که به موازات محبوبیت آنان، دشمنان شناخته شده جبهه مقاومت، منفور می‌باشند. کما اینکه در همین نظرسنجی گفته شده ۸۴ درصد مردم ایران - یعنی عددی نزدیک به عدد محبوبیت سپاه قدس - از آمریکا نفرت دارند.

۴- یک جنبه مهم دیگر این نظرسنجی احساس توانمندی مردم ایران در برابر فشار دشمن و اعتقاد اغلب ایرانیان به موجود بودن نسخه داخلی عبور از مشکلات کنونی کشور است. براساس این نظرسنجی آمریکایی‌، ۷۸ درصد مردم ایران در عین آنکه، تحریم‌ها را اثرگذار می‌دانند، آن را عامل اصلی اثرگذار بر اقتصاد کشور به حساب نمی‌آورند و این یعنی مردم ایران، کید آمریکا را «ضعیف» می‌دانند و خود را برای غلبه بر آن توانمند می‌شمرند. ۶۷ درصد ایرانیان راه‌حل اقتصاد کشور را خودکفایی دانسته‌اند و این به آن معناست که آنان اعتقاد دارند کشور توانایی داخلی حل مسایل خود را دارد. نکته مهم دیگر این است که نزدیک به ۷۰ درصد مردم با صراحت به داشتن «الگو و برنامه‌ عبور» از مشکلات اقتصادی اشاره کرده‌اند. این موضوع از یک سو سطح آگاهی مردم را نشان می‌دهد و از سوی دیگر «امید آنان به آینده» را منعکس می‌نماید. کما اینکه در این نظرسنجی، ۸۵ درصد مردم ایران، سیستم بهداشت و درمان کشور و توانایی آنان در مواجهه با بحران پیچیده‌ای مثل کووید ۱۹ را تحسین کرده و آن را پاسخگوی نیاز کشور برشمرده‌اند. اینها نشانه‌های روشنی از اعتماد به نفس و امید به آینده در میان مردم ایران است.

۵- نکته آخر، سپاس و افتخار کردن به چنین مردمی است که در زمانی که به روایت دیوان محاسبات کشور طی یک سال اخیر در بعضی از اقلام شاهد افزایش عجیب تا ۵۰۰ درصد قیمت‌ها هم بوده‌ایم، مردم دچار اشتباه در برداشت نشده و علاقه‌مندی خود به انقلاب و نظام را - در عین انتقاد به عملکردهای اجرایی مسئولان و گله‌مندی شدید از آنان - حفظ کرده‌اند. اینجاست که می‌توانیم به رمز این کلام امام خمینی سلام‌الله علیه برسیم که با دید عمیق و آینده‌بین فرمودند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین‌بن علی صلوات‌الله علیه و سلامه‌علیهما می‌باشند.

 (کتاب آئین انقلاب اسلامی، ج دوم، ص ۳۶۱)»

 

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها

 

این روزها و الزامات سیاستگذاری داخلی و خارجی

علی ربیعی در روزنامه ایران نوشت:

 

در روزهای گذشته اخباری درباره پاسخ منفی ایران به پیشنهاد سه کشور اروپایی برای برگزاری نشست ۱+۴ با مشارکت امریکا به عنوان میهمان منتشر شد. امریکایی‌ها پس از آن اعلام کردند که درباره شکل و چارچوب این مذاکرات سرسختی ندارند. در داخل کشور هم جریانی سیاسی همان دوگانه مذاکره - نامذاکره را پی گرفته و دولت را به حذر از مذاکره تشویق می‌کنند. اما مسأله در اصل مذاکره است یا شکل و فرم آن؟ برای پاسخ به این سؤال باید دید مذاکره هدف است یا ابزار و اگر ابزار است، برای رسیدن به کدام هدف پیگیری می‌شود؟ از سویی باید دید نیاز امروز جامعه ایران چیست که این هدف در خدمت آن باشد؟

گاهی برخی وسیله‌ها و ابزار ناخودآگاه به هدف تبدیل می‌شوند. این ابزار به چنان نظریه سختی تبدیل می‌شوند که اساساً هدفی که برای نیل به آن استقامت، مقاومت و تحمل سختی و فشار شده به فراموشی سپرده می‌شود.

هدف اصلی دولت‌ها و همه قوا، رشد و توسعه کشور، زندگی مستقل و بدون مداخله خارجی، افزایش رفاه عمومی مردم، زندگی بی‌دغدغه و نگرانی برای آحاد جامعه و همچنین زیستی عزتمندانه در میان ملل جهان برای همه ایرانیان است و همه اینها می‌تواند زمینه‌ای برای یک زندگی مؤمنانه را فراهم کند. بنابراین تمام سیاستگذاری‌ها و کنش‌ها و تلاش‌های داخلی و خارجی باید با این اهداف سازگاری پیدا کند و با کمترین هزینه در کوتاه‌ترین زمان بدون از دست دادن استقلال کشور و عزت جامعه در فضای نابرابر جهان به آن دست یابیم. قطعاً سیاستگذاری‌های داخلی هم تولید صنعتی و کشاورزی و هم تولید رضایت و ایجاد زیست شرافتمندانه را باید توأمان دنبال کند...

و راهبرد سیاست خارجی هم باید عدم اجازه تعرض به حاکمیت ملی، گرفتن سهم بیشتر از اقتصاد جهانی، ارتقای جایگاه کشور و ایجاد نقش در تولید جهانی و داشتن سهم بیشتر در وابستگی‌های متقابل باشد.

ما نیازمندیم که در سیاست داخلی ایجاد فضایی آرام و گسترش تسهیل‌گری برای کنش اجتماعی مردم و نیز در عرصه اقتصادی مقاوم کردن اقتصاد همزمان با تلاش برای رشد و توسعه را دنبال کنیم. هم زیرساخت‌های رشد و توسعه و اقتصاد را گسترش دهیم و هم زیرساخت‌های امنیت روانی، آسایش و معیشت قابل قبول را تأمین کنیم و به نحوی سیاستگذاری خارجی صورت گیرد که نحوه حضور در عرصه جهانی مقوم تأمین رفاه و آسایش مردم و توسعه اقتصادی در داخل کشور شود. اتفاقاً در شرایط فعلی ایران، مقابله با تحریم‌های ضد انسانی در همین چارچوب قابل تفهیم است. به نوعی سیاست‌های ضد تحریمی، تأمین امنیت فیزیکی مردم در برابر خطر تروریسم و جنگ و همین‌طور تأمین سلامت مردم بخصوص در سال اخیر در برابر پاندمی ویروس کرونا را دنبال می‌کند. هدف بنیادین سیاست خارجی باید کمک به تأمین این اهداف باشد.

به اعتباری این هدف باید منجر به بهره‌مندی از یک زندگی امن، مرفه و سالم براساس آنچه که مردم شایسته و سزاوار برخورداری از آن هستند شود.  بر مبنای همین اعتقاد راسخ بود که دولت از نخستین روزهای آغاز به کار خود در سال ۹۲ به میدان رفع تحریم‌ها از راه مذاکرات چندجانبه با ۱+۵ با حمایت و هدایت مقام معظم رهبری قدم گذاشت. ما نزدیک به دو سال بعد از آن تاریخ موفق به توافقی شدیم که ضمن پاسداشت همه دستاوردهای صنعت صلح‌آمیز هسته‌ای به این بحران جعلی خاتمه می‌داد و حلقه امنیتی‌سازی ایران را که صدمات بی‌شماری به حیات ملی ایران و زندگی روزمره ایرانیان وارد کرده بود، با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد در هم شکست و آینده مبهمی که کشورمان با وارد شدن به فصل هفتم منشور ملل متحد انتظار آن را می‌کشید به آینده روشن تبدیل کرد. رژیم ترامپ با فریب خوردن از کسانی که از اولین روزهای انعقاد برجام رخداد پیش آمده را برباد دهنده آرزوهای پلیدشان برای مردم ایران می‌دیدند، راهی شیطانی را انتخاب کرد که در نهایت به نتیجه‌ای جز انزوای بین‌المللی امریکا در نهادها و سازمان‌هایی که روزگاری خود مؤسس آنها بود، نرسید. هرچند رفتارهای غیرمتعارف و غیرعقلانی و ظالمانه ترامپ هزینه‌های سنگینی به اقتصاد مردم ما تحمیل کرد اما کوچکترین موفقیتی در شکستن کمر استقلال و استقامت ملی ما که از اراده برای تعیین حق سرنوشت یک تمدن کهن برمی‌خیزد، نداشت.

در این سال‌ها بحث‌ها و مجادلات نظری زیادی درباره جهت‌گیری سیاست خارجی و کاربرد ابزارها در خدمت اهداف را شاهد بودیم که نقطه اتکای نظری همه آنها به نوعی به خواست مردم بازمی‌گردد. درحالی که بدون هیچگونه وابستگی عمیق بین سیاستگذاری‌های داخلی و خارجی و درکی از تحولات جهان، و نیز «درون‌زایی» و «برون‌گرایی» در اقتصاد، سیاستگذاری‌هایی که نتیجه آن اهداف پیش گفته باشد محقق نخواهد شد. برای مثال گاهی می‌شنوم عده‌ای چنان از افزایش تولید داخل سخن می‌گویند که گویی نه هیچ تصور درستی از بازار و رقابت‌های جهانی مبتنی بر تکنولوژی و کنش سیاسی دولت‌ها دارند و نه درک درستی از روندهای اقتصادی داخلی و خارجی و قاعده‌های بازی جهانی برای کسب فرصت‌ها. در یک اظهارنظر عجیب مشاهده کردم که در یک محاسبه اقتصادی‌ گویی کشورهای همسایه را بخشی از نظام مالی و سیاسی داخل تصور می‌کردند. اما واقعیت‌های موجود می‌طلبد در این ماه‌های حساس که تصمیمات بزرگی پیش روی ملت ایران است، ضرورت‌های سیاست‌های داخلی و خارجی را توأمان دید. دیدگاه‌هایی که کارشناسان اقتصادی و سیاست خارجی دولت در ارتباط با شکستن تحریم و حضور در نظام مالی جهانی «اف‌ای‌تی‌اف» دارند با چنین برداشت توأمانی از ضرورت‌های سیاست خارجی و داخلی ارائه و عنوان می‌شود. بنابراین تصمیم نهایی درباره مذاکره و جهت دادن به سیاست خارجی ارتباط وثیقی با پویایی‌های سیاست داخلی و فهم ما از الزامات و ضرورت‌های دیپلماسی و مذاکره دارد.

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق

اشکان صدیق در روزنامه وطن امروز نوشت:

منطقه غرب آسیا بویژه کشورهای عراق، سوریه و لبنان در نیم‌ قرن اخیر پیوسته دستخوش ناآرامی‌ها، تجاوزها و جنگ‌هایی بوده است که دشمنان انسانیت و ادیان الهی بر این کشورها تحمیل کرده‌اند. روزی رژیم نژادپرست و کودک‌کش صهیونیست دست به جنایت و حمله می‌زد و یک روز گروهک تروریستی و تکفیری داعش به جان و مال و ناموس ملت‌های مظلوم این منطقه تعرض می‌کرد و دیگر روز با تحریک و هدایت کشورهای سلطه‌گر جنگ داخلی در این کشورها مردم را دچار خسارت‌های جانی و مالی می‌کرد.

اما صفحه تاریخ ۵۰ ساله این منطقه سیاه مطلق نبود و در میان این ظلم‌های مفرط، مردانی الهی و پاک‌باخته ظهور کرده و با تکیه بر مبانی مقدس اسلام و الهام از تعلیمات ائمه اطهار برای نجات مردم مظلوم این مناطق قیام می‌کردند؛ مردانی که به‌رغم تدین‌شان به دین اسلام و اعتقادشان به مذهب تشیع، خطرهای بسیاری را برای حفظ جان و مال و ناموس برادران اهل سنت، مسیحی و سایر ادیان و مذاهب به جان خریدند و هزینه‌های بسیاری را متحمل شدند. ۲ نمونه از بزرگان این عرصه، امام موسی صدر و سردار شهید سلیمانی هستند.

امام موسی صدر علاوه بر افزایش سطح زندگی و امنیت شیعیان محروم جنوب لبنان، تلاش‌های زیادی برای حفظ امنیت مسیحیان کرد. برای مثال سال ۱۹۷۵ امام موسی صدر در اعتراض به جنگ داخلی لبنان دست به اعتصاب غذا زد اما زمانی که خبر محاصره چند روستای مسیحی‌نشین به او رسید، بیانیه‌ای ویدئویی منتشر کرد و برای حفظ جان مردم مسیحی خود را به آن منطقه رساند.

امام صدر در این بیانیه به همه گروه‌های مسلح هشدار داد هر تیری به سوی اهالی آن منطقه که مسیحی هستند شلیک شود، گویی به من و خانواده‌ام و محراب و منبرم شلیک شده است. حدود ۴۰ سال پس از حفظ امنیت مسیحیان لبنان توسط امام صدر، شخصیتی بزرگ و تربیت‌یافته در مکتب انقلاب اسلامی و امام خمینی، همین نقش را در سوریه و عراق بازی کرد.

به اذعان بسیاری از بزرگان مسیحی و ادیان ابراهیمی عراق و سوریه، اگر مجاهدت‌ها و فداکاری‌های حاج‌قاسم سلیمانی و نیروهای سپاه قدس در شکستن محاصره شهرهای مسیحی‌نشین توسط داعش نبود، فاجعه‌ای بزرگ در این مناطق رخ می‌داد.

یک نمونه آن اسارت ۳۰۰ نفر از مسیحیان یک روستا در سوریه بود که داعش در ازای آزادی و زنده ماندن مردم، رقم هنگفتی را درخواست کرده بود اما حاج‌قاسم و نیروهای تحت امرش با ورود به منطقه، مردم مسیحی روستا را از چنگال داعش رهانیدند.

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها

عامل گناه فقر است، نه دوچرخه‌سواری

محمدتقی فاضل میبدی در روزنامه آرمان ملی نوشت:

 

دوچرخه‌سواری هرگز باعث ترویــج گناه در جامعه نخواهـد بود. در هیچ بخشی از فقه، شرع و قانون نیز حرمتی برای این امر وجود ندارد. کسانی که حلال خدا را حرام می‌کنند گناه را ترویج می‌کنند. اگر سوال شود که مهم‌ترین عامل گناه در کشور چیست؟ باید پاسخ داد فقر و تفاوت طبقاتی عامل اصلی این امر است.

آقایان در مقابل عوامل مهم گناه یعنی فقر، نداری و تفاوت طبقاتی بی‌تفاوت نشسته‌اند. دوچرخه‌سواری هرگز عامل گناه نمی‌شود اما سخن آقایانی که می‌آیند و این امر را بر سر منابر به عنوان گناه تبلیغ و ترویج می‌کنند، ممکن است واکنش‌های سیاسی در پی داشته باشد و حرکات از حالت طبیعی خود خارج شود. اگر بگذارند مردم به‌طور طبیعی و همانطور که سوار خودرو می‌شوند، دوچرخه‌سواری نیز انجام دهند، هیچ گناهی صورت نمی‌گیرد.

اشتباه بزرگی است که ما به همه چیز نگاه جنسیتی داشته باشیم. فردی دوچرخه دارد و می‌خواهد سر کار برود. استفاده از دوچرخه برای رفتن به محل کار هم برای او ورزش بوده و هم تفریح به شمار می‌آید و هم مشکلات مصرف بنزین و آلودگی هوا وجود نخواهد داشت.

این مساله در عرف دنیا نیز معمول شده است که مردم اعم از زن و مرد در کشورهای مختلف دنیا از دوچرخه برای عبور و مرور استفاده می‌کنند. کجای این مساله موجب ترویج گناه و فساد می‌شود؟ کسی به زن دوچرخه‌سوار نگاه فسادآمیز ندارد. بنابراین این فهم نامفهومی است که برخی آقایان در منابر و تریبون‌ها مطرح می‌کنند.

چیزی را در اسلام حرام قلمداد و اعلام کردن، به دلیل شرعی نیاز دارد. در اسلام اصلی به نام اصل برائت داریم. بر این اساس هیچ عملی حرام نیست الا اینکه دلیلی برای آن وجود داشته باشد. تا زمانی که دلیلی برای حرمت چیزی نداریم، نمی‌توانیم چنین ادعایی داشته باشیم. هیچگونه عامل گناهی در دوچرخه‌سواری زنان نیست. اگر گناهی نیز در جامعه محقق می‌شود، عامل آن مسائلی مانند فقر طبقات محروم جامعه است که ممکن است سبب شود دست به بعضی گناه‌ها بزنند. طرح چنین سخنانی تاثیر منفی بر دید مردم و خصوصا قشر جوان به دین خواهد داشت.

زمانی که دست و پای جامعه را می‌بندید و مسائلی مانند ورزشگاه، دوچرخه‌سواری و سایر مسائل را دینی کرده و حکم حرمت برای آن استخراج می‌کنید، واکنش جامعه خصوصا نسل جوان مثبت نخواهد بود. اگر در جامعه برآوردی انجام دهید، اقبال جوانان به دین افزایش نداشته است و عامل آن نیز نه خود دین، بلکه بد معرفی کردن آن توسط برخی افراد است. آقایانی که سخنرانی کرده می‌خوانند، باید روی هر سخنرانی ساعت‌ها مطالعه داشته باشند. در اسلام حرف‌های خوب، امیدوارکننده و شادکننده داریم، چون آقایان حوصله یا فرصت مطالعه ندارند، می‌خواهند در خطبه‌های خود با پدیده‌ای دعوا کنند.

مساله‌ای مانند دعوا با کشورهای دیگر یا دوچرخه‌سواری را در ذهن پرخاشگر و دعواجو می‌پرورانند. ما در این کشور منابع علمی از ادبیات، اخلاق گرفته تا معارف دینی در اختیار داریم، همه را رها کرده‌ایم و به این می‌پردازیم که جوانان، خانم‌ها و کشورهای دیگر چه می‌کنند. با این همه هزینه‌های تبلیغاتی و سخنرانی‌ها به نام دین اگر به شکل معقول و منطقی انجام می‌شد، آمار ترغیب به  انجام امور دینی بالاتر می‌رفت.

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها

هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی

مهدی حسن زاده در روزنامه خراسان نوشت:

روز گذشته رهبر معظم انقلاب همزمان با نهال کاری در بیاناتی به وضعیت معیشت و گرانی اشاره کردند و از گرانی ها به« غصه بزرگ» تعبیر کردند. ایشان همچنین مشکلات معیشتی و گرانی را دارای راه حل دانستند و از تذکر خود در جلسات متعدد به مسئولان درباره پیگیری این راه حل ها خبر دادند.


اگرچه وضعیت تورم و رشد قیمت ها آن قدر واضح است که نیازی به گفتن ندارد ولی بد نیست آمار تورم را مرور کنیم که نشان می دهد قیمت مواد خوراکی به طور متوسط در بهمن ماه امسال ۶۷ درصد نسبت به بهمن ماه سال قبل افزایش داشته است.

همچنین دیگر گزارش مرکز آمار نشان می دهد که طی یک سال اخیر ۱۹ قلم از ۵۳ قلم کالای خوراکی رشد ۲ تا ۳ برابری قیمت داشته اند. واضح است که این میزان رشد با افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی دریافتی حقوق بگیران تناسبی ندارد. طیف قابل توجهی از افراد بدون حقوق ثابت نیز به دلیل شرایط اقتصادی ناشی از کرونا، درآمد بیشتری نسبت به سال قبل ندارند و حتما از نظر معیشت تحت فشار هستند.
فارغ از نکات آماری گفته شده، با توجه به تاکید رهبر انقلاب بر راه حل درباره مشکلات معیشتی و گرانی ضروری است به چالش هایی که در این زمینه وجود دارد و راهکارهایی که می توان سراغ آن رفت، بپردازیم.
قطعا بازیگر اصلی در وقوع تورم سال های اخیر و کاهش قدرت خرید، جهش نرخ ارز است.

راهکار جبرانی دولت برای مواجهه با جهش نرخ ارز، توزیع ارز ۴۲۰۰ برای واردات مواد غذایی و دارو بود که درباره مواد غذایی، این راهکار مستند به آمارهای رسمی نرخ تورم، جواب نداده است. از سوی دیگر ایده مجلس برای یکسان سازی نرخ ارز و توزیع مابه التفاوت ریالی به مردم نیز با مخالفت دولت فعلا اجرایی نمی شود، به این ترتیب مشخص نیست ایده دولت برای جبران قدرت خرید چیست؟ این در حالی است که به جز توزیع نقدی مابه التفاوت نرخ ارز، فروش کالا از طریق زیرساخت اطلاعاتی موجود درباره خانوارها و شبکه توزیع گسترده ای که از طریق فروشگاه های خرد و زنجیره ای در سراسر کشور وجود دارد، امکان توزیع کالا با نرخ مصوب دولت، با زمان بندی که موجب ایجاد صف های مشابه صف هفته های اخیر مرغ و روغن نشود، وجود دارد.

پیشتر نیز نوشتیم که بهترین راهکار ساده ترین آن ها نیست. به نظر می رسد دستگاه اجرایی ساده ترین راه را با بهترین راه اشتباه گرفته است. واضح است که سیاست توزیع ارز ۴۲۰۰ شکست خورده است و این سیاست باید بالاخره جایگزین شود. بخشی از این جایگزینی به اصلاح نظام توزیع بر می گردد. واقعیت این است که زیرساخت گسترده فناوری اطلاعات، امکانات بسیار خوبی برای تنظیم بازار و رصد کالا از یک سو و توزیع آن به ازای هر خانوار می دهد، مشروط بر این که از فناوری اطلاعات در نظام توزیع استفاده شود. این در حالی است که نظام توزیع و نظارت بر بازار همچنان سنتی ترین بخش اقتصاد کشور است و مسئولان وزارت صمت در ماه های گذشته، هوشمندسازی شبکه نظارت بر بازار را در حد استفاده ناظران بازار از تبلت تنزل داده اند! این در حالی است که شناسه دار کردن کالاها از جمله کالاهای خوراکی و حتی نهاده های دامی وارداتی آن از مبدأ در گمرک تا مقصد مصرف در مجموعه واحدهای مرغداری و دامداری، شدنی است، همچنین شناسه دار کردن کالاهای خوراکی تولیدی در این واحدها از مرغ و تخم مرغ تا گوشت و لبنیات و رصد آن ها از واحدهای تولیدکننده تا شبکه توزیع در هر فروشگاهی اعم از واحدهای صنفی خرد یا فروشگاه های زنجیره ای شدنی است، کافی است مسیر غلط فعلی را که توزیع رانت، تمرکز افراطی بر قیمت گذاری و سپس تعقیب متخلفان به سنتی ترین روش ممکن است، رها کرد و به توان فناوری شرکت های داخلی و امکانات هوشمندسازی شبکه توزیع ایمان آورد.

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها

لاین عوض کردن با چه قیمتی؟

محمدعلی وکیلی در روزنامه ابتکار نوشت:

 

اخیراً دکتر احمد پورنجاتی به بهانه نامه منسوبه سیدمحمد خاتمی به رهبر انقلاب، نامه‌ای خطاب به خاتمی نوشته و از او خواسته که کار قیصر را به قیصر و کار خسرو را به خسرو واگذار کند و از عرصه سیاست کناره بگیرد و خود را از زدوخورد سیاست برهاند چراکه خاتمی نه از جنس سیاست و قدرت است بلکه از جنس فرهنگ و جامعه است. حتی طعنه زده که چون پرویز پرستویی در فیلم لیلی با من است، اشتباهی به خط سیاست زده است لذا هرچند دیر شده اما باید لاین عوض کند و شهریاری را به شهریاران واگذارد!

دکتر پورنجاتی توجه نمی‌کند که اگر خاتمی اینقدر اشتباهی بود که خود او نمی‌نوشت که با عزت و سرافرازی نسبی، آن هشت سال تمام شد! مگر کشورداری شانسی است؟ آن‌ هم با آن همه بدبیاری! البته اینکه گفته‌اند جریان اصلاح‌طلبی باید بند ناف حیاتش را از ناف نام‌ها ببرد و به جای تغذیه از نمادها و تکیه بر نام‌ها، به جریانی نهادین تبدیل شود، قسمت درست نامه پورنجاتی است. با این حال، همین که آسیب‌هایی را چون آنونی اجتماعی، آنارشی کور و سرنوشت مبهم آینده‌ای نه چندان دور را برمی‌شمرد و بیخ گوش ایران می‌داند یعنی نباید به بهای مصونیت از تیر غیب و آماج سیاست، وزنه‌ای چون خاتمی لاین عوض کند و سیاست را ترک گوید. این ابداً رفتار مسئولانه‌ای نیست که از او توقع می‌برند.

کارنامه او نشان داد که قیصری می‌داند؛ ازقضا عافیت‌طلبی و مواجهه دلهره‌آمیز جریان اصلاح‌طلب با شکست، باعث شده بسیاری از فرصت‌های پرورده شدن و رفع نقص‌ها از بین برود. ما اگر مواجهه خالی از تعارف و بی‌پرده تکلف و بدون فرافکنی داشتیم قطعاً امروز غنای بیشتری در ایده حکمرانی داشتیم و تمام منشور حکمرانی ما خلاصه در توصیه به دموکراسی‌خواهی نمی‌شد. البته که دموکراسی شرط لازمِ توسعه در ایران است؛ اما شرط کافیِ آن نیست. بعید می‌دانم اگر اکنون تمام قدرت در ایران دموکراتیک بشود، همه بحران‌های کشور حل بشود. قطعاً توفیقاتی از پی آن می‌آید اما علاج همه دردها نمی‌آید. اینکه ما ایده ای جامع و دقیق که برای همه معضلات ریز و درشت کشور برنامه داشته باشد، نداریم، ناشی از همین تابوی به قدرت آلوده شدن است. اینکه ما فقط بدیهیات سیاست را مطالبه می‌کنیم یعنی زبان‌مان عقیم شده است و حرف نو نداریم. ما باید به قدرت برویم تا مشق قدرت‌داری و حکمرانی کنیم. کدام عقل کلی می‌تواند بیرون از قدرت بنشیند و مسائل قدرت را بفهمد و نسخه‌ ای نجات‌بخش برایش بنویسد؟ کدام عقل استعلایی می‌تواند در بیرون از قدرت و بدون خطر کردن و خطا کردن، راه صائب کشورداری را بیاموزد؟ چرا قدرت را تابو می‌کنند؟ قدرت نه خوب است و نه بد. باید پذیرفت که اساساً منبع شناختی مهمتر از حضور در قدرت برای پرورش حکمرانِ مطلوب نداریم. ما عادت کرده‌ایم پرتعارف حرف بزنیم. این تعارفات و مبالغات، زبان‌مان را پر تکلف کرده است. و این تکلفات اجازه شکل‌گیری ذهن و زبانی دقیق به ما نمی‌دهد و بر ذهنمان سایه تابو می‌افکند. اگر ما به قدرت می‌رویم اما نه ایده‌ای داریم و نه سالم از آن برمی‌گردیم، علاجش این نیست که باید قدرت را بوسید و کنار گذاشت. تاکید می‌کنم اگر هم راهی برای اصلاح قدرت در بیرون از قدرت باشد (که نیست) باری، راهی برای شناخت قدرت در بیرون از قدرت قطعاً نیست. اینکه ما در قدرت نتوانستیم سیاست صائبی داشته باشیم یک سخن دیگر است؛ اینکه دلیل نمی‌شود که راه درست شناخت قدرت را برخود ببندیم و دیگر خطر نکنیم. بیرون از استخر کسی شنا یاد نمی‌گیرد. اگر به آب که می‌رسیم دستمان می‌لرزد، راهش این نیست دیگر نزدیک آب نشویم؛ بلکه راه شنا کردن همین خطر کردن است. منتها باید مکانیزمی برای درس‌گیری از تجربه‌ها و بهبود خود تعبیه کنیم. بگذریم. به این دقیقه می‌توان در مقالی دیگر پرداخت.

اصل سخن نگارنده این است که ما مبتلا به چهار بحران جدی هستیم؛ بحران موقعیت، بحران ایده حکمرانی، بحران توجیه و بحران مزیت. این چهار بحران را در چهار یادداشت ذیل عنوان “راه طی شده” ابتدای امسال توضیح داده‌ام. در بحران موقعیت نوشتم که اصلاح‌طلبان در تعریف موقعیت خود دچار اعوجاج شده‌اند. اصلاح‌طلبی در دو روایت خودش (جامعه‌محوری و قدرت‌محوری) در سایه کارنامه ضعیف این دهه و اتفاقاتی مانند هشتادوهشت، دچار واگرایی در تعریف موقعیت خود هستند. نوشتم که اصلاح طلبان میان زمین و هوا معلق مانده اند. در حاشیه قدرت نشسته‌ایم و نه راهی بیرون از قدرت می‌شناسیم و نه به زبان و لوازم قدرت تن می‌دهیم. لذا از اینجا رانده و از آنجا مانده شده ایم. این موقعیت لغزان و لرزان، زبان ما را واگرا کرده است. نامه ادعا شده از قضا گامی مهم در رفع سوءتفاهمات و تثبیت یک روایت متشخص و متعین از اصلاح طلبی است و می‌تواند چشم اندازی از رهایی از فضای ژله ای کنونی باشد.

بلی؛ ما هم نسبت‌مان با قدرت مخدوش شده و هم نسبت‌مان با جامعه؛ لذا همین‌گونه که باید با قدرت گفت‌وگو کنیم باید با جامعه نیز حرف بزنیم. ما نیازمند تثبیت معنا هستیم. تعین معنا یعنی مواجهه با محیط. یکی از راه‌های مهم این مواجهه، گفت‌وگو است. نامه خاتمی باب آن را گشوده است. باب‌های دیگرش هم می‌تواند گشوده شود. اگر فکر می‌کنیم نیاز است با جامعه گفت‌وگوی دیگری شکل بگیرد؛ بسم‌الله؛ آن را آغاز کنیم. اما به گفت‌وگو با نظام هم نیاز داریم و نباید از آن حذر کرد. در پرتو همین گفت‌وگوها می‌توان افقی از کسب مزیت‌های از کف نهاده خویش را دریابیم. و گامی برای حل بحران مزیت برداریم. ما در این برهوت مزیت و زیر این آوار بحران، باید گشوده‌تر شویم و راه‌های شناختیِ خود را توسعه دهیم نه اینکه آن را تحدید کنیم. یک لنگه این باب را خاتمی گشود، لنگه‌های دیگر درب را هم بگشاییم. باید خطر کرد تا امید به حل بحران داشته باشیم؛ در بی عملی و بی خطری، هیچ نسخه شفابخشی متولد نمی‌شود.

شیعیان حافظ جان مسیحیان از لبنان تا عراق/ هوشمندسازی نظام توزیع راه حل مقابله با گرانی/ دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها


دخیل گاوهای شیرده به طناب پوسیده صهیونیست‌ها

عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت:


ادعای هفته گذشته رسانه‌های صهیونیستی مبنی بر تلاش گردانندگان این رژیم برای ایجاد یک ائتلاف نظامی در منطقه علیه ایران با شرکت برخی از شیوخ منطقه، در کنار بیانیه اتحادیه عرب که حاوی ادعای تعلق جزایر سه گانه به شیخ نشین امارات است، نشان از توهم جدیدی دارد که حکام مرتجع منطقه دچار آن شده و این بار با اتکا به صهیونیست‌ها تلاش کرده‌اند برای خود اعتبار و حیثیت کسب کرده و البته امنیت منطقه را بیش از پیش به خطر بیندازند.

شبکۀ خبری اسرائیل ٢٤ به نقل از منابع آگاه نوشت که اسرائیل، عربستان، بحرین و امارات متحد عربی از ماه‌ها پیش مذاکرات خود را برای تشکیل یک ائتلاف دفاع امنیتی بر اساس سرمشق ناتو برای مقابله با تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده‌اند. همین منابع افزوده‌اند که گفتگوها جهت اتخاذ موضع مشترک به منظور مقابله با دستیابی ایران به بمب اتمی و همچنین برنامۀ موشکی این کشور در حال پیشروی است. در این خبر رسانی همچنین ادعا شده که چهار کشور شرکت کننده در این مذاکرات برنامه‌های اتمی و موشکی تهران و رفتارهای بی ثبات کنندۀ ایران در خاورمیانه را تهدید واقعی برای کل منطقه می‌دانند. به موازات این گفت‌وگوها، اسرائیل سرگرم تحکیم مناسبات خود با دیگر کشورهای عرب است.

یورونیوز نیز هفته گذشته گزارش داد که وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه عرب بار دیگر حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه در خلیج فارس را زیر سوال برده و بر حق حاکمیت امارات عربی متحده بر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک تأکید کرده‌اند. در قطعنامه پایانی این نشست که در جریان جلسه اعضای این کشورها در قاهره پایتخت مصر به تصویب رسید، کشورهای عربی ایران را به نقض حاکمیت امارات متهم کردند و آن را اقداماتی در جهت بی ثبات کردن منطقه و تهدیدی برای صلح و امنیت بین‌الملل خواندند. در بخش دیگری از این بیانیه اعضای اتحادیه عرب اقدام ایران در گشودن دفاتری در ابوموسی را محکوم کردند و خواهان خروج نیروهای ایرانی از این جزیره شده‌اند.

کمتر از چهار سال پیش بود که ترامپ بعد از استقرار در کاخ سفید در راستای پروژه ایران هراسی حکام کشورهای منطقه را به خط کرده و با تحقیر آن‌ها به عنوان گاوهای شیرده امریکا، توانست با انعقاد قراردادهای چند صد میلیارد دلاری در عین رونق بخشیدن به کارخانجات اسلحه سازی امریکا، سلطه خود را بر منطقه گسترش داده و در راستای این پروژه تا آنجا پیش رفت که به سعودی‌ها اعلام کرد که اگر امریکا نباشد در عرض یک هفته باید در ریاض فارسی صحبت کنند. ترامپ، اما با همه آن لشکرکشی واعزام ناوهای هواپیمابر و زیردریایی اتمی وبمب افکن‌های ب ۵۲ به منطقه، نه تنها نتوانست برای این شیخ نشین‌ها امنیت بیاورد، بلکه حتی نتوانست از اعتبار و حیثیت نظامیان امریکایی که مدعی هستند بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان هستند، دفاع کند و زمانی که پهپاد متجاوز و پیشرفته امریکایی بر فراز خلیج فارس با ضدهوایی کاملاً ایرانی سوم خرداد هدف گرفته شد و اسقاط گردید، ترامپ به رغم لاف زنی‌های اولیه برای بمباران مراکزی در داخل کشورمان، وقتی از احتمال واکنش قدرتمندانه ایران مطلع وبه او گفته شد که باید هزینه تابوت هزاران نظامی امریکایی را متحمل شود، جرئت نکرد واکنشی نشان دهد و آنگاه بود که گاوهای شیرده منطقه فهمیدند که این ستون لرزان دیگر برای آن‌ها قابل اتکا نیست. این ناتوانی البته در جریان هدف گرفته شدن پایگاه عین الاسد توسط موشک‌های دوربرد ایرانی و ناتوانی امریکایی‌ها در پاسخگویی به آن تکرار شد و برای شیخ نشین‌ها مسجل شد که با گره زدن دم خود به شتر ترامپ نمی‌توانند برای خود حیثیت و اقتدارکسب کنند و باقی مانده امنیتشان نیز به شدت متزلزل شده که سرنوشت ذلت بار عربستان و امارات در ائتلاف علیه مردم مظلوم یمن و کنار کشیدن غربی‌ها از آن به دلیل پیامد جنایات آن‌ها علیه مردم یمن، جلوه‌ای از آن است

اکنون در حالی که دموکرات‌ها در دوره ریاست بایدن، به ظاهر نشان داده‌اند که باز گرداندن اعتبار امریکا در جهان را مهم‌تر از حفظ موقعیت رژیم‌های متزلزل خلیج فارس می‌بینند و تلاش دارند از بحران دست ساخته ترامپ در عراق و دیگر کشورهای منطقه رهایی یابند، دخیل بستن رژیم‌های مرتجع منطقه به تارهای عنکبوتی رژیم اشغالگر صهیونیستی، به طور قطع برای آن‌ها هزینه بیشتری خواهد داشت وچه بسا این اندک امنیت باقی مانده برای آن‌ها نیز از آنان سلب وبحران‌های درونی شان را که به دلیل شکست از مقاومت مردم یمن به اوج خود رسیده، تشدید گردد.

در این زمینه به چند نکته باید اشاره کرد:

۱. مبنای صف بندی کنونی در منطقه که بر اساس راهبرد امریکایی‌ها وصهیونیست‌ها بر ایران هراسی بنا گردیده است، از اساس باطل است، چرا که ایران هیچ چشمداشتی به این شیخ نشین‌ها نداشته و بارها بر آمدگی برای گفتگو با آن‌ها برای حل سوء تفاهم‌ها در منطقه تأکید کرده و از اساس آن‌ها را در حدی نمی‌بیند که برای ایران تهدید باشند.

۲. البته با باز شدن پای صهیونیست‌ها به منطقه ومیدان دادن این رژیم‌ها به صهیونیست‌ها، ماجرا تفاوت می‌کند، چرا که با توجه به خصومت اعلام شده صهیونیست‌ها علیه مردم ایران، چنانچه این شیخ نشین‌ها زمینه‌ای را برای تهدید ایران از جانب صهیونیست‌ها ایجاد کنند، به طور طبیعی باید آماده باشند تا هزینه این میدان دادن به صهیونیست‌ها را بپردازند که البته برایشان آسان نخواهد بود

۳. حکام منطقه باید به خاطر داشته باشند، در جایی‌که امریکا با آن هیمنه و قدرت نظامی نتوانست برای آن‌ها کاری انجام دهد، طبعاً رژیم غیرقانونی وضد مردمی صهیونیستی که خانه‌اش متزلزل‌تر از خانه عنکبوت است، کاری از دستش نمی‌آید. با این تفاوت که از این پس هرگونه اخلال در روند تحولات منطقه به حساب آن‌ها نوشته خواهد شد وآن‌ها باید هزینه‌اش را بپردازند.

۴. ایران بارها نشان داده که نه فقط هیچ هراسی از تهدیدات امریکا ندارد بلکه با هر گونه اقدام توطئه آمیز از جانب عوامل منطقه‌ای امریکا به ویژه صهیونیست‌ها نیز قاطعانه برخورد می‌کند.

۵. انتظار این بود که برای رژیم‌های عربستان وامارات، شکست از انصارالله به عنوان مظهر مقاومت مردم یمن مایه عبرت شده وبیش از این خود را با نیروهای مقاومت در گیر نکنند. اما بدیهی است که تقویت روابط میان آن‌ها با رژیم صهیونیستی به عنوان عامل اصلی جنایات در منطقه در هفتاد سال گذشته، آن‌ها را در برابر تمامی نیروهای مقاومت قرار خواهد داد که طبعا تصور آن نیز باید برای حکام مرتجع منطقه بسیار سخت باشد.

منبع: مشرق

ارسال نظرات