12 خرداد 1397 - 16:11

قدرت ملی با اتکا به موازنه جمعيت

جمعيت يكي از عناصر اصلي قدرت ملي محسوب مي‌شود. نظريه‌پردازان روابط بين‌الملل در سنجش ميزان قدرت ملي كشورها همواره تلاش دارند تا رابطة درهم‌تنيده‌اي بين عوامل مادي،‌ معنوي، جمعيتي و راهبردي كشورها براي بهينه‌سازي ميزان قدرت ملي را ايجاد نمايند.
نویسنده : سیدفرشید کاظمی پیره سرا
کد خبر : 828

پایگاه رهنما :

قدرت ملی با اتکا به موازنه جمعيت
جمعيت يكي از عناصر اصلي قدرت ملي محسوب مي‌شود. نظريه‌پردازان روابط بين‌الملل در سنجش ميزان قدرت ملي كشورها همواره تلاش دارند تا رابطة درهم‌تنيده‌اي بين عوامل مادي،‌ معنوي، جمعيتي و راهبردي كشورها براي بهينه‌سازي ميزان قدرت ملي را ايجاد نمايند. جمعيت را بايد در زمرة «عوامل انساني قدرت ملي» دانست. كارآمدي و اثربخشي جمعيت بر اساس نشانه‌هايي همانند «منش ملي»، «روحية ملي»، «انگيزه» و «تحرك» اندازه‌گيري مي‌شود.
بخش قابل توجهي از برنامه‌ريزي توسعه در هر كشوري بر اساس سياست‌هاي كلي جمعيتي حاصل مي‌شود. سياست جمعيتي ايران را مي‌توان در قالب برنامة تنظيمي توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام مشاهده نمود.
به همان‌گونه‌اي كه نهادهاي اجتماعي در ساير كشورها تلاش دارند تا زمينة لازم براي تنظيم سياست‌هاي عمومي جمعيتي را فراهم آورند. چنين فرآيندي بخشي از الگوهاي كنش جمعيتي و راهبردي چنين كشورهايي براي تحقق اهداف عمومي نظام سياسي تلقي مي‌شود.
افزايش جمعيت به موازات نشانه‌هايي از نقش‌يابي عوامل انگيزشي و تخصصي اهميت پيدا مي‌كند. يكي از دلايل اصلي قدرت ملي ايران را مي‌توان ارتش قوي و مؤثر دانست؛ ارتشي كه مزيت نسبي آن در جمعيت و فراگيري تحرك عملياتي در محيط‌هاي مختلف بوده است. نظريه‌پردازاني همانند «مرشايمر» به اين موضوع اشاره دارند كه قدرت‌هاي بزرگ و همچنين قدرت‌هاي منطقه‌اي مي‌بايست از جمعيت فراگير برخوردار باشند. به همين دليل است كه سياست‌هاي جمعيتي در تمامي كشورها مورد توجه قرار مي‌گيرد.
در كشورهايي همانند ايالات متحده، تلاش مي‌شود تا بخشي از جمعيت از طريق سازوكارهاي جذب نخبگان ساير كشورها انجام پذيرد. سياست‌هاي جذب نيروي انساني به موازات جذب سرمايه‌گذار، منجر به ارتقاء قابليت اقتصادي امريكا شده است. درحالي‌كه روند رشد جمعيتي امريكا بسيار محدود بوده، اما به دليل سياست‌هاي جمعيتي ايالات متحده، شرايط براي ارتقاء جمعيت امريكا به 320 ميليون نفر به وجود آمده است. يكي از نگراني‌هاي اصلي كشورهاي اروپايي را بايد كاهش نرخ جمعيت و افزايش نرخ مهاجرت دانست.
1. ضرورت‌هاي راهبردي سياست جمعيتي در ايران
جامعه‌شناسان به اين موضوع اشاره دارند كه تغييرات در حوزة جمعيتي مي‌تواند زمينة شكل‌گيري درگيري‌هاي سياسي جديدي را به وجود آورد. به طور مثال افزايش جمعيت شيعيان در لبنان منجر به شرايطي گرديد كه حزب‌الله از موقعيت ويژه و منحصر به فردي در صحنة سياست داخلي منطقه برخوردار شد. تغييرات جمعيتي در بوسني و هرزگوين نيز در زمرة عواملي است كه زمينه براي افزايش انتظارات مسلمانان در اين كشور را اجتناب‌ناپذير ساخت.
مقام معظم رهبري در ارزيابي‌هاي خود نسبت به تحولات سياسي و جمعيتي ايران از اين جهت نگران هستند كه ساختار جمعيتي در زمان محدودي در وضعيت «پيرشدگي» قرار مي‌گيرد. پيرشدگي جمعيتي زمينة كاهش نرخ رشد جمعيت را به وجود مي‌آورد. از آنجايي كه افزايش جمعيت در حوزه‌هاي پيراموني ساختار داخلي و محيط منطقه‌اي، روند تصاعدي داشته بنابراين هرگونه كاهش جمعيت ملي ايران، موازنة جمعيتي در حوزة گروه‌هاي مذهبي، زباني و قومي را بر هم مي‌زند.
2. سياست‌هاي جمعيتي در رويكرد مقام معظم رهبري
رويكرد مقام معظم رهبري در مورد سياست‌هاي جمعيتي داراي نشانه‌هاي هويتي، اجتماعي، اقتصادي و راهبردي خواهد بود. هدف اصلي ايشان از افزايش جمعيت را بايد بهينه‌سازي نيروي كار براي پيشرفت كشور دانست. ايشان همچنين به اين موضوع اشاره داشتند كه ميل جامعه به فرزند كمتر داراي عوارض خاص خود است. بيان چنين رويكردي نشان مي‌دهد كه جمعيت جوان براي كشورهاي منطقه‌اي همانند ايران، يكي از عواملي است كه قدرت ملي را ارتقاء مي‌دهد. سنجش جمعيت يك كشور، ماهيت نسبي با ساير كشورهاي منطقه‌ خواهد داشت.
مقام معظم رهبري در پيام خود به «همايش جمعيت» به اين موضوع اشاره داشتند كه: «سياست كلي ايران بايد به سمت افزايش جمعيت پيش برود. اين امر بايد به شكل معقول و معتدل باشد. جمعيت ايران به جاي 75 ميليون نفر دستكم مي‌تواند 150 ميليون نفر باشد... اگر ما با شيوه‌اي كه امروز حركت مي‌كنيم پيش برويم، در آينده‌اي نه چندان دور يك كشور پيري خواهيم داشت. امروز كشورهايي كه دچار پيري شده‌اند،‌ بخشي از قدرت خود را از دست داده‌اند».(دیدار با اقشار مختلف مردم 11/5/1395)
سياست‌هاي كلي جمعيتي در مجمع تشخيص مصلحت نظام مبتني بر 14 بند تنظيم شده است. تحقق چنين اهدافي نيز در سياست‌هاي جمعيتي مورد تأكيد قرار گرفته كه سازوكارهايي همانند رفع موانع ازدواج، كاهش سن ازدواج و توانمندسازي شهروندان براي تأمين هزينة زندگي و تربيت نسل صالح و كارآمد در زمرة شاخص‌هاي مربوطه محسوب مي‌شود. به همين دليل است كه دولت تسهيلات ويژه‌اي را براي مادران در دورة‌ بارداري و شيردهي در نظر گرفته است.
كشورهايي همانند ايران كه گروه‌هاي قومي، هويتي و مذهبي متفاوتي را در خود جاي داده، اگر با تغيير در موازنة جمعيت روبرو شود،‌ بحران‌ساز خواهد بود. بر اين اساس است كه سياست‌هاي عمومي وزارت بهداشت مبتني بر «باروري» و «فرزندآوري» خواهد بود. براي تحقق چنين هدفي لازم است تا «راهبردهاي فاصله‌گذاري» مورد توجه قرار گيرد. فاصله‌گذاري به معناي آن است كه جامعه از چه فرآيند و الگوهاي رفتاري بهره‌مند شود تا زمينه براي موازنة جمعيتي، تناسب هويتي و نقش‌آفريني منطقه‌اي حاصل شود.
جغرافياي جمعيت يكي از موضوعات اصلي است كه در سياست‌هاي كلي نظام مورد تأكيد قرار گرفته است. به همين دليل است كه موضوعاتي همانند «بازتوزيع فضاي جمعيت» در زمرة موضوعات اصلي سياست‌هاي كلي نظام در حوزة جمعيتي خواهد بود. شاخص‌هاي بومي توسعة انساني بيانگر اين واقعيت است كه هرگونه توسعة جمعيتي نيازمند توجه به ابعاد و مؤلفه‌هاي كمي و كيفي جمعيت خواهد بود. تقويت مؤلفه‌هاي هويت‌بخش ملي ايران بر اساس نشانه‌هايي همانند هويت اسلامي و انقلابي، عامل ارتقاء هويت ملي ايراني نيز خواهد بود.
نتيجه
يكي ديگر از موضوعات اساسي در روند برنامه‌ريزي جمعيتي را بايد مربوط به «سياست‌هاي كلي جمعيت» دانست كه توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام تنظيم گرديده است. مجمع تشخيص مصلحت نظام به اين موضوع اشاره دارد كه جمعيت نقش محوري در اقتدار ملي كشور دارد. ضرورت‌هايي همانند پويندگي، بالندگي و جواني جمعيت به عنوان يك فرصت و امتياز در جهت جبران كاهش نرخ رشد محسوب مي‌شود. در سياست‌هاي كلي جمعيت به اين موضوع اشاره شده است كه هرگونه رشد اقتصادي،‌ اجتماعي و فرهنگي مي‌بايست با ضرورت‌هاي كلي نظام سياسي در روند تقسيم كار هماهنگي داشته باشد.
بخش ديگري از سياست‌هاي جمعيتي كشور با موضوعاتي همانند آموزش عمومي براي اصالت‌ بخشيدن به خانواده ارتباط پيدا مي‌كند. ارتقاي اميد به زندگي و تأمين سلامت اجتماعي را مي‌توان زمينه‌ساز توانمندسازي جمعيت براي فعاليت‌هاي اقتصادي دانست. به همين دليل است كه هرگونه افزايش جمعيت نيازمند نظامات تربيتي و آموزش عمومي در راستاي فعاليت‌هاي حرفه‌اي و تخصصي خواهد بود. چنين فرآيندي به منزلة‌ بهره‌گيري از مزيت نسبي تخصصي به عنوان عاملي در جهت افزايش جمعيت محسوب مي‌شود.
مردم ثروت واقعی هر کشوری را تشکیل می‌دهند و جمعیت همواره به عنوان یکی از اصلی‏ترین مولفه های قدرت دولت‏ها به شمار رفته و جایگاه بالایی در دکترین و راهبرد دفاعی و محاسبه قدرت کشورها دارد. تأثیر جمعیت در قدرت ملی به اندازه‏ای است که حتی با افزایش نقش عواملی نظیر پیشرفت ‏های فناوری در تولید ثروت و قدرت کشورها، توانسته اهمیت خود را حفظ کند. لذا جمعیت از دیدگاه استراتژیست ها به خودی خود، یکی از عناصر اصلی قدرت دولت هاست و یک عنصر کلیدی در دفاع و راهبرد دفاعی محسوب می گردد. مطالعه ترکیب و ساختار جمعیت هر کشور می تواند گویای وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن کشور باشد. لذا مطالعه جمعیت در کشور ما نیز به عنوان یکی از عوامل تشکیل دهنده قدرت ملی و دکترین دفاعی، از مباحث اساسی امنیت ملی کشور محسوب می‌گردد. به دنبال کاهش جمعیت کشور در دو دهه اخیر، در حالی که کشورهای منطقه، در حال افزایش جمعیت خود می باشند، ایران با بحران کاهش جمعیت رو به رو شده که این امر در تاریخ کشور بی سابقه بوده است و می تواند بر قدرت ملی کشور آثار منفی گذارد .
 سید فرشید کاظمی پیرسرا

ارسال نظرات