27 مرداد 1399 - 23:27

سه فرضیه درباره دلایل سکوت عربستان در قبال توافق امارات و رژیم صهیونیستی

بن سلمان از ریسک حمایت از توافق امارات و رژیم صهیونیستی در افزایش خشم مخالفان بویژه مذهبی در داخل آگاه است. اخوان المسلمین از منتقدین جدی و مهم بن سلمان در داخل محسوب می شوند که چشم انتظار لغزش دیگری از ولیعهد خام و بی تجربه سعودی هستند
کد خبر : 7130

پایگاه رهنما :

چندین روز از اعلام توافق سه جانبه میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و امارات متحده عربی می‌گذرد و با وجود موج عظیم واکنش‌ها بویژه در حوزه منطقه ای در اقدامی تأمل برانگیر دولت عربستان سعودی همچنان هیچگونه موضعگیری رسمی در قبال این رویداد از خود بروز نداده است در حالی که طی چند سال اخیر شواهد و سیگنال های مختلفی از سوی مقامات سعودی برای نمایان کردن روابط پنهانی گسترده با رژیم صهیونیستی ارسال شده و این امر بر کمتر کسی پوشیده است. و از طرف دیگر امارات عضوی از اعضا شورای همکاری است که معمولا تصمیات سرنوشت ساز و مهم در سیاست خارجی این کشورها مورد توجه دیگر اعضا قرار می گیرد و حتی گاه همانند پرونده قطر سیاست خارجی مستقلی از سوی دیگر اعضا تاب آورده نمی شود. از بعدی دیگر نیز طبیعتاً واشنگتن در دوران ترامپ برای کسب حمایت کامل صهیونیست ها نیاز به پیشبرد هرچه سریعتر پرونده عادی سازی روابط دارد و مطمئناً ریاض اکنون برای حمایت از توافق امارات تحت فشار کاخ سفید قرار گرفته است اما با این وجود همچنان ریاض سکوت را ترجیح می دهد.  لذا با توجه به موارد اکنون پرسش درباره دلیل و چرایی این سکوت می تواند فرضیات مختلفی را بوجود آورد.

محافظه کاری بن سلمان در آستانه رسیدن به پادشاهی

یکی از مهمترین فرضیات در مورد دلیل و یا دلایل سکوت و انفعال تعجب برانگیر ریاض در قبال عادی سازی روابط میان یکی از اعضا شورای همکاری با رژیم صهیونیستی را می توان به موقعیت متزلزل بن سلمان در راس هرم قدرت سیاسی خاندان سعودی مرتبط دانست. بن سلمان در نتیجه اتخاذ سیاست های تندروانه و انتحاری چه در حوزه سیاست داخلی (از جمله اتخاذ سیاست های ضددینی، سرکوب شدید فعالان مدنی، تلاش برای از میان برداشتن رقبای بلقوه و بلفعل قدرت همانند محمد بن نایف) و چه در حوزه سیاست خارجی (همانند جنگ خونبار و پرهزینه یمن، پرونده محاصره قطر، ترور مخالفان خارجی و...) اکنون جایگاه خود را در آستانه مرگ ملک سلمان بسیار متزلزل و سست مشاهده می‌کند. مخالفان داخلی او از جمله در خاندان آل سعود به دلیل ترس از شخصیت پیشبینی ناپذیر و جاه طلب بن سلمان بسیار بیشتر از اوایل دوران ولیعهدی او شده اند و در درون جامعه عربستان نیز کاهش قیمت نفت، هزینه های جنگ یمن و شیوع کرونا نیز که فشار اقتصادی را بر مردم ایجاد کرده است حامیان او در نسل جوان عربستان را تحت شعاع قرار داده است.

همچنین حمایت های اولیه غربی ها از او نیز بسیار کم و حتی غربی ها به صف مخالفان او پیوسته اند. تداوم کشتار مردم یمن، سرکوب جدی فعالان مدنی، قتل جمال خاشقچی و نفوذ لابی مخالفان بن سلمان در غرب بر شکلگیری چنین جبهه ای علیه او نقش آفرین بوده اند. طبیعتاً در این شرایط بن سلمان از ریسک حمایت از توافق امارات و رژیم صهیونیستی در افزایش خشم مخالفان بویژه مذهبی در داخل آگاه است. اخوان المسلمین از منتقدین جدی و مهم بن سلمان در داخل محسوب می شوند که چشم انتظار لغزش دیگری از ولیعهد خام و بی تجربه سعودی هستند. واقعیت تاریخی هم نشان می دهد که بیشتر کنشگری مستقیم ریاض برای نزدیکی به رژیم صهیونیستی مربوط به دوران اولیه حضور بن سلمان در مقام ولیعهدی بود و به مرور بازی عادی سازی را ریاض به نقش آفرینی نیابتی بحرین واگذار کرد.

سبک سنگین کردن تحولات

فرضیه دیگری که می توان در مورد سکوت ریاض مورد بررسی قرار داد این است که احتمالاً عربستان در حال ارزیابی واکنش ها و دنبال کردن تحولات برای کشف زمان درست اتخاذ موضع حمایتی می باشد. همانطور که گفته شد ریاض نقش نیابتی خود در تمایل به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را مدتی است که از طریق بازیگری بحرین نمایان کرده است و بن سلمان هم برای کسب حمایت های کاخ سفید و هم برای ائتلاف سازی علیه نفوذ منطقه ای تهران و محور مقاومت، بویژه در عرصه تحولات یمن، به شراکت راهبردی با صهیونیست‌ها می اندیشد. در این فرضیه اصولاً امارات نقش پیش قراول و خط شکن را بر عهده داشته و احتملاً با مشاهده نبود مخالفت‌های گسترده بویژه در جوامع کشورهای شورای همکاری، دیگر اعضا همانند عربستان نیز توافق عادی سازی را نمایان خواهند کرد.

ریاض در وضعیت کیش

اما علاوه بر دو فرضیه نخست، می توان از یک فرضیه سوم و بسیار محتمل نیز سخن به میان آورد. بدون تردید امارات و عربستان طی سالهای اخیر با نقش آفرینی دو ولیعهد جوان و جاه طلب یعنی محمد بن زاید و محمد بن سلمان تلاش داشته اند تا نمایه ای از دو متحد راهبردی را در منطقه و شورای همکاری از خود نشان دهند. همکاری در تجاوز به یمن و محاصره قطر نقطه اوج چنین اتحادی بود. با این حال با گذشت زمان تحولات یمن نشان داد که بن زاید با هوشمندی توانسته است که بن سلمان را در اختیار منافع خارجی امارات گرفته و ابوظبی برای به دست گرفتن نقش رهبری در شورای همکاری، تحولات منطقه و حتی جهان عرب طرح ریزی میکند.

دراین راستا دست بردن امارات به ریسک آغازگر بودن عادی سازی روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونستی در شورای همکاری با هدف نشان دادن تغییر جایگاه رهبری در شورای همکاری و جهان عرب می باشد که امارات سالهاست سودای آن را دارد.

لذا با توجه به این موضوع طبیعتاً ریاض اتخاذ موضع حمایتی از توافق ابوظبی و صهیونیست‌ها را ریختن آب به آسیاب رقیب می پندارد.

منبع: الوقت

ارسال نظرات