نقش «جمعیت» در قوی شدن کشور چیست؟
«قویشدن کشور» مهمترین گزاره سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب در سوم فروردین امسال بود؛ ایشان برای قویشدن کشور به ابزارها و پیشنیازهای لازم در این موضوع اشارهکرده و در یکی از این فرازها تأکید کردند: «یکی از این ابزارها، حفظ اکثریت جمعیت جوان کشور است».
نویسنده :
شاهرخ صالحى کرهرودى
کد خبر : 5971
پایگاه رهنما:
«قویشدن کشور» مهمترین گزاره سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب در سوم فروردین امسال بود؛ ایشان برای قویشدن کشور به ابزارها و پیشنیازهای لازم در این موضوع اشارهکرده و در یکی از این فرازها تأکید کردند: «یکی از این ابزارها، حفظ اکثریت جمعیت جوان کشور است».
نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب از ۱۶ مردادماه ۱۳۹۰ که ایشان برای اولین بار بر لزوم اصلاح سیاستهای جمعیتی و افزایش جمعیت کشور تأکید کردند تا امروز که حدود ۹ سال از آن روزها گذشته، نشان میدهد که ایشان بیش از ۲۰ بار در جلسات، سخنرانیها و دیدارها بر این مسئله تأکید داشتهاند. علاوه بر این، در طی این مدت، سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با تأکید بر حفظ و استفاده از جمعیت جوان کشور و نیز سیاستهای کلی نظام در موضوع جمعیت از سوی ایشان برای همه دستگاههای سیاستگذار و مجری در کشور ابلاغ شده است؛ اما سؤال اینجاست که چرا موضوع جمعیت اینقدر مهم است و جمعیت چه نقشی در قویشدن کشور دارد؟
جمعیت جوان؛ نه افراط، نه تفریط
جمعیت کشور در دو برهه به دلیل افراط و تفریطهای صورت گرفته در آن مقاطع، با چالش مواجه شده است؛ یکی در دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در شرایطی که قیمت نفت بسیار پایین و کشور درگیر یک جنگ تحمیلی بود، به ناگهان جمعیت کشور دو برابر شد و پیشبینی کارشناسان این بود که اگر با همین نرخ، جمعیت کشور افزایش یابد، هر بیست سال جمعیت کشور دو برابر خواهد شد و بدون شک امکانات آن روز، جوابگوی این جمعیت نخواهد بود. دومین مورد، از سال ۱۳۷۲ با عنوان سیاستهای جمعیتی و تنظیم خانواده آغاز شد که باعث شد تا نرخ رشد جمعیت کشور به نحو قابلملاحظهای کاهش یابد تا جایی که در سال ۱۳۸۹ «نرخ جانشینی جمعیت» به زیر ۲ نفر کاهش یافت؛ یعنی اگر قرار بود بجای هر پدر و مادری، حداقل دو نفر در نسل بعدی جایگزین شوند، اما با شیوع تکفرزندی در بسیاری از خانوادهها، میانگین نرخ جانشینی به زیر ۲ و حتی کمتر از ۱.۵ نفر رسید. این در حالی است که بر اساس استانداردهای مطلوب با لحاظ تجرد برخی زنان و نیز محاسبه فوت افراد در سنین جوانی، باید نرخ جانشینی حداقل ۲.۲ نفر به ازای هر زن باشد تا جمعیت کشور در حد مطلوبی حفظ شود.
حفظ جمعیت کشور از سه منظر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حائز اهمیت است. از نظر فرهنگی یکی از نکات جالب، موضوع افزایش تعداد مسلمانان و قدرت آنهاست که باید موردتوجه قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب در ۱۳ مردادماه ۱۳۹۸ در دیداری با تعدادی از زوجهای جوان، با ذکر حدیثی از پیامبر بزرگ اسلام (ص) بیان کردند: «خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند. واقعاً هم اینجور است که اگر چنانچه عدد ملّت مسلمان - حالا در یک کشور اسلامی مثل کشور ایران یا در فضای اسلامی مثل امت اسلامی - زیاد باشد، این زمینه و امکان برای رشد و تعالی در آنها وجود دارد ... امروز در دنیا آن کشورهایی که جمعیتهای زیادی دارند، به برکت آن به خیلی امکانات دستیافتهاند». ایشان البته پیشازاین هم بارها بر ضرورت افزایش مسلمانان تأکید داشتهاند و کاهش جمعیت کشور و مسلمانان را از توطئههای غربیها دانسته بودند.
علاوه بر این، برای قویشدن کشور در حوزه اقتصاد و بعد از آن در حوزه سیاسی، جمعیت یک رکن اساسی محسوب میشود. از منظر اقتصادی، مهمترین سرمایه هر کشوری به نیروهای مولد و سازنده آن کشور بستگی دارد. راهاندازی یک اقتصاد پویا نیازمند نیروی کار است. نیروی کار جوان، توانمند و متخصص ازجمله سرمایههایی است که هیچ کشوری حاضر نیست بهراحتی آن را از دست بدهد و در دنیای امروز هم بسیاری از کشورهای پیشرفته، حتی سعی در جذب این جمعیت مولد از سایر کشورهای دنیا دارند. نمونههای فراوانی از جذب جمعیت جوان و نخبه کشورهای جهانسومی از سوی کشورهای پیشرفته اروپایی و غربی از گذشته وجود داشته و این روند نیز همچنان وجود دارد. این کشورها با ارائه بورسیههای تحصیلی، ارائه مشوقهای اقامتی و حمایتی و پرداخت دستمزدهای خوب، همواره نیروهای متخصص، فنی، نخبه و ارزشمند را از کشورهای دیگر جذب میکنند تا در حوزه رشد اقتصادی خود بهکارگیری کنند. سؤال اینجاست که چرا کشورهای مبدأ این جوانان نباید از آنها استفاده کنند؟!
یک هشدار!
برعکس جمعیت جوان که یک نیروی مولد و سازنده است، جمعیت سالمند یک نیروی مصرفکننده و نیازمند توجه و مراقبت است. بر اساس آمارهای جمعیتی، در حال حاضر ۱۳ درصد جمعیت کشور را افراد با سن ۶۰ سال و بالاتر تشکیل میدهند که بهطور طبیعی، در سن بازنشستگی قرار دارند و نیازمند توجه هستند؛ اما نکته جالبتر این است که ۴۸ درصد جمعیت کشور را متولدین دهههای چهل، پنجاه و شصت تشکیل میدهند که اکنون در سنین بالای ۳۰ سال قرار دارند و در اوج شکوفایی، تلاش و باروری هستند. اگر ظرف ۲۰ سال آینده به همین میزان جمعیت جایگزین این عده نشوند، در سال ۱۴۲۰ حداقل ۲۵ درصد جمعیت کل کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد؛ سالمندانی که نیاز به مراقبت، خدمات پرهزینه بهداشتی و درمانی و البته پرداخت حقوق و مزایای بازنشستگی دارند که همه اینها باری سنگین بر اقتصاد محسوب میشوند. باید جوانانی باشند تا بتوانند این بار بزرگ را بردارند و کشور را به سمت توسعه پیش ببرند.
بیان این نکته، بدان معنا نیست که سالمندان را – آنطور که در برخی کشورهای غربی جاافتاده - خالی از منزلت و ارزش اجتماعی و دارای هزینه قلمداد کنیم، چراکه در جایجای تعالیم دینی ما ایرانیان، بارها بر تکریم سالمندان و منزلت آنها در پیشگاه خداوند تأکید شده است؛ نکته اصلی این است که حفظ جمعیت جوان و رو به رشد کشور در همه دورههای زمانی آنهم باسیاستهای بهینه جمعیتی، هم باعث شکلگیری خانوادههایی بانشاط و سالم و تعادل جمعیت کشور شده و هم در نهایت، «قوی شدن» کشور را در همه عرصهها رقم خواهد زد.
ارسال نظرات