«سبک زندگی» مردم در هر جامعه و کشوری، معرف گذشته آن جامعه و ترسیمکننده آینده آن است. در واقع، سبک زندگی مردمان هر کشوری نشان میدهد چه فرهنگ و پیشینهای دارند و چه آیندهای در انتظارشان است. سبک زندگی جلوههای مختلفی دارد؛ از آداب و معاشرت مردم گرفته تا تغذیه و استراحت و تفریحشان، از رفتارهای اجتماعی در محیط خیابان و محل کار و تحصیل گرفته تا حتی برخی تصورات و ذهنیتها همگی نشاندهنده ماهیت و حال و هوای آن جامعه است.
یکی از جلوههای مهم و برجسته سبک زندگی، مصرفگرایی یا تعادل در مصرف است. اینکه مردمان یک جامعه، چه عاداتی در مصرف مواد غذایی یا سوخت یا هر نعمت خدادادی دیگری داشته باشند، نشاندهنده فرهنگ و باورهای آن جامعه و به عبارتی سبک زندگی آنهاست و اتفاقاً همین مسئله، یکی از نقاط بحثبرانگیز جامعه ایرانی در حوزه سبک زندگی است؛ تا جایی که رهبر معظم انقلاب، علاوه بر توصیههای مکرر در خصوص اهمیت اصلاح الگوی مصرف و نامگذاری سال 1388 با این عنوان و نیز تأکیدات همیشگی درباره پرهیز از مصرفزدگی، در سخنرانی تاریخیشان در مهرماه 1391 و در جمع دانشگاهیان خراسان شمالی، این موضوع را بهعنوان یکی از چالشهای بیستگانه سبک زندگی در جامعه ایرانی مطرح کرده و این سؤال تلنگرآمیز را مطرح و گوشزد کردند که «چرا مصرفگرایی برای برخیها افتخار شده است؟!».
آمارهای نگرانکننده، اما واقعی!
نگاهی به برخی آمارها درباره میزان مصرف انرژی یا مواد غذایی در ایران، نشان میدهد فرهنگ مصرفی ما نهتنها سنخیتی با پیشینه فرهنگی و مذهبی جامعه ما و آموزههای دینی مبنی بر عدم اسراف ندارد که حتی میتواند آینده نگرانکنندهای را برای نسلهای بعدی رقم بزند. دیماه سال گذشته مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی ایران در همایشی اعلام کرد که «ایران بیش از ۲.۵ برابر میانگین مصرف جهانی، انرژی مصرف میکند. شاخص شدت مصرف انرژی ایران ۰.۶۳ درصد است و بعد از ایران، روسیه و عربستان سعودی به ترتیب با شاخص شدت انرژی ۰.۵۳ و ۰.۵۱ درصد بالاترین مقدار شاخص شدت انرژی را به خود اختصاص دادهاند». به گفته کیانی بختیاری «طبق آمار، مجموع میزان مصرف و تلفات، از عرضه سبقتگرفته و این موضوع میتواند در آینده ایران را به واردکننده انرژی تبدیل کند». علاوه بر این، در بخشهای دیگر مانند مصرف و دورریز نان و مواد غذایی هم در بین برخی اقشار جامعه، عادتهای خوبی مشاهده نمیشود؛ بهعنوانمثال، بر اساس آمارهای سازمانهای مسئول، حدود 20 تا 23 درصد نان خریداریشده توسط خانوارها، دور ریخته میشود که اگر از برخی عوامل و علل مثل کیفیت آرد و پخت صرفنظر کنیم، زیادهروی در خرید توسط خانوادهها، عامل این پدیده زشت و نامبارک است. همه اینها در حالی است که نگاهی به وضعیت کشورهای توسعهیافته و آنهایی که بر بام علم و فناوری دنیا ایستادهاند، نشان میدهد تعادل در مصرف و یا به تعبیر بهتر «مصرف بهینه» ازیکطرف و کار و تلاش مداوم از طرف دیگر، مهمترین راز پیشرفت و ترقی آنها بوده است، نه پُز مصرفگرایی و افتخار و چشم و همچشمی برای ریختوپاش!
چرایی یک عادت زشت و زیانبار
جامعه ایرانی، جامعهای متدین و مذهبی است که به آموزههای دینی پایبند بوده و با آنها انس گرفته است؛ آموزههایی که در جایجای آنها از اسراف و زیادهروی یا ریختوپاش پرهیز دادهشده و حتی بر اساس برخی آیات و روایت، اسرافکاران به «برادران شیطان» توصیفشدهاند! پس چرا در بخشهایی از این جامعه، مصرفگرایی افتخار تلقی میشود؟! نگاهی به ریشههای رفتاری و گفتاری این قبیل افراد نشان میدهد که عواملی مانند چشم و همچشمی و احساس کاستی در مقابل دیگران از جمله اقوام و دوستان، ضعف تربیت و آموزش از سنین کودکی و نوجوانی در مدرسه و خانواده و عدم فرهنگسازی توسط رسانههای گروهی بهویژه سینما و تلویزیون، مهمترین علل رواج یافتن این عادت زشت و جامعهسوز در میان افراد است که باعث میشود با پُز «دارندگی و برازندگی»، چوب حراج به داشتههای خود و جامعه بزنند.
علاوه بر این، اقتصاد وابسته به نفت و به تعبیر رهبرمعظم انقلاب «اقتصاد بچه پولداری»، باعث شده است که خیلی نگران منابع و بودجهها نباشیم و دائماً مصرف کنیم. در چنین شرایطی، یک عزم ملی و احساس مسئولیت جمعی در میان یکایک ما مردم و مسئولان را میطلبد که با اصلاح تدریجی برخی باورها و ذهنیتهای غلط و نیز مبارزه با علل و ریشههای یاد شده، از تباهی همزمان اقتصاد و فرهنگمان جلوگیری کنیم.
بخواهیم یا نخواهیم، خوشمان بیاید یا نیاید، مصرفگرایی آفتی است که ریشه جامعه را خواهد سوزاند و پولدار و فقیر هم نمیشناسد، پس خودمان، خودمان را دریابیم.
ارسال نظرات