13 بهمن 1398 - 09:31
نگاهی به جامعه ایرانی؛ ۴۱ سال پس از انقلاب اسلامی

مردم همچنان پنجاه و هفتی

۱۲ بهمن، مصادف است با سالروز ورود تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به کشور پس از تبعیدی ۱۵ ساله و آغاز ایام‌الله دهه مبارک فجر پیروزی انقلاب اسلامی. درباره انقلاب اسلامی، چرایی، چگونگی و ثمرات آن بسیار گفته‌اند و همچنان باید گفت. پدیده‌ای که دنیا را تکان داد و رنسانسی تاریخی در دهه‌های پایانی قرن بیستم رقم زد. میشل فوکو اندیشمند پرآوازه فرانسوی از انقلاب اسلامی ایران با عنوان توصیفی جالب‌توجه و قابل‌تأمل یاد می‌کند؛ «دمیدن روح در جهان بی‌روح».
نویسنده :
امیر رفیعی
کد خبر : 5057

پایگاه رهنما :

۱۲ بهمن، مصادف است با سالروز ورود تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به کشور پس از تبعیدی ۱۵ ساله و آغاز ایام‌الله دهه مبارک فجر پیروزی انقلاب اسلامی. درباره انقلاب اسلامی، چرایی، چگونگی و ثمرات آن بسیار گفته‌اند و همچنان باید گفت. پدیده‌ای که دنیا را تکان داد و رنسانسی تاریخی در دهه‌های پایانی قرن بیستم رقم زد. میشل فوکو اندیشمند پرآوازه فرانسوی از انقلاب اسلامی ایران با عنوان توصیفی جالب‌توجه و قابل‌تأمل یاد می‌کند؛ «دمیدن روح در جهان بی‌روح».
رهبری حضرت امام خمینی (ره) و حضور یکپارچه و بی‌بدیل مردم درصحنه انقلاب که هر دو عامل در بستری از معنویت، اخلاص و شجاعت معنا یافته بود، روح این انقلاب را تشکیل می‌داد. در چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، باید نگاهی به گذشته انداخت و راه‌رفته را از یاد نبرد تا گام‌ها را در راه پیش رو، محکم‌تر از پیش برداشت.
باوجود گذشت ۴۱ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز هم در میان تحلیلگران و اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی درباره ریشه‌های انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ اختلاف‌نظر وجود دارد و هرکدام با توجه به علایق و مطالعات خود، از دریچه‌ای خاص به ماجرا نگاه می‌کنند و سعی در تفسیر این رویداد بزرگ دارند. یکی از دلایل ناقص بودن نظریات انقلاب در تفسیر انقلاب اسلامی ایران، ماهیت و روح این انقلاب است. نظریات انقلاب با شاخص‌ها و فاکتور‌های مادی و ملموس سر و کار دارند. از نظر آن‌ها دین و معنویت در آن دوران مرده بود و جایگاهی در محاسبات سیاسی و اجتماعی نداشت. پس عجیب نیست که در مواجهه با پدیده انقلاب اسلامی ایران دچار بهت و حیرت شده و نتوانند آن را تحلیل کنند. البته این حیرت و استیصال نه جای تعجب دارد و نه جای ملامت چراکه انقلاب اسلامی در دوره‌ای اتفاق افتاد که هیچ‌کس حتی تصور آن را هم نمی‌کرد. دوره‌ای که نیچه در توصیف آن می‌گوید: «دیگر نه عصا مار شد، نه دریا شکافته شد، نه ماه به دو نیم تقسیم شد، نه کودکی بدون پدر متولد شد، نه مرده‌ای زنده شد، نه انسانی در دل ماهی رفت، نه شتری از دل کوه بیرون آمد، نه آتشی گلستان شد، نه انسانی با حیوانات سخن گفت، نه کسی سوار بر قالیچه‌ای پرواز کرد.» سال ۱۹۶۱، یوری گاگارین –فضانورد روس- به فضا رفت و از آن بالا پیامی به زمین فرستاد: «خدایی وجود ندارد». آن ایام، هر گامی که علم به جلو برمی‌داشت، دین ده‌ها قدم عقب می‌نشست. مؤمنان آیندۀ جامعه‌شان را تهی از دین و ایمان می‌دیدند: «همگی سکولار خواهیم شد»؛ اما وقتی به اوضاع امروز جهان نگاه می‌کنیم، گویا اوضاع وارونه شده است: حالا این دین است که مهره‌های شطرنج سیاست و اجتماع را حرکت می‌دهد. این دگرگونی چگونه رخ داد؟
حوادث اخیر کشور با همه فراز و فرودهایش یک پیام روشن و البته بسیار مهم و اساسی داشت؛ مردم ایران همچنان انقلابی و در صحنه هستند و هزینه‌های صد‌ها میلیارد دلاری دشمن برای تغییر فکر و دل آنها، کارگر نبوده و بر فطرت الهی آنان اثر نگذاشته است. بی‌شک نقش حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این صیانت از جامعه و انقلاب اسلامی طی سه دهه اخیر و پس از امام راحل، بسیار اساسی و مهم است.
نیل مک گرگور در روزنامه انگلیسی گاردین در مقاله‌ای در این خصوص می‌نویسد؛ «ایمان بازگشته است. در سراسر جهان، دین بار دیگر کانون سیاست شده است. این روندی است که به نظر می‌رسد غرب ندانم‌گرا و کامیاب را شگفت‌زده، سردرگم و البته غالباً خشمگین می‌کند. بااین‌حال، اگر نفهمیم چرا دین می‌تواند این‌چنین باعث تحرک اجتماعات شود، شانس ناچیزی در مدیریت موفق پیامد‌ها خواهیم داشت. اگر مجبور باشیم یک نقطۀ اوج انتخاب کنیم، لحظۀ خاصی که در آن این تغییر تبلور یافت، آن نقطه احتمالاً انقلاب اسلامی ایران در ۱۹۷۹ خواهد بود. این انقلاب که جهان سکولار را عمیقاً شوکه کرد، زمانی که اتفاق افتاد، علیه جریان تاریخ بود:، اما حالا به نظر می‌رسد منادی تحولات تاریخ شده است.».
اما به نظر می‌رسد غرب حتی باگذشت ۴۱ سال، قادر به هضم و حاضر به پذیرش واقعیت نیست و همچنان در پی انکار و سرکوب آن است. ۵ سال پیش –اندکی پس از امضای برجام و خواب خوش مذاکره و مصالحه با غرب- مجله آمریکایی تایم تصویر روی جلد خود را به ایران اختصاص داد؛ دختری که تازه‌وارد دوران جوانی شده است، تکیه داده به حفاظ دریاچه چیتگر در تهران، با گوشی هوشمندی در دست و سرنخی که به یک بادکنک می‌رسد. دختر جوان که حجاب چندانی ندارد از گوشه چشم به‌جایی نگاه می‌کند؛ به تیتر گزارش کارل ویک از تهران با عنوان؛ «ایران ۲۰۲۵». ادعای این گزارش شش‌صفحه‌ای را می‌توان در این عبارت خلاصه کرد که؛ انقلاب اسلامی و ارزش‌هایش پایان‌یافته به نظر می‌رسد. ایران به‌سرعت در حال تغییر و حرکت به سمت استحاله در ارزش‌های جهانی غرب است و توافق هسته‌ای - که تنها چند ماه قبل از این گزارش امضا شده بود- این روند را تسریع خواهد کرد و جمهوری اسلامی نیز چاره‌ای جز تن دادن به این پروسه - بخوانید پروژه- ندارد. گزارش با جمله‌ای قابل‌تأمل به پایان می‌رسد؛ «ایرانی‌ها ۱۰ تا ۱۵ سال آینده کمتر ایدئولوژیک خواهند بود.»
اندکی پس از توافق هسته‌ای جان ساورز رئیس‌سابق MI۶- سازمان اطلاعات خارجی انگلیس- در مصاحبه با شبکه سی‌ان‌ان گفت؛ «ما شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از اساس و پایه‌های انقلابی به کشوری عادی‌تر قرار دارد... دوره ۱۵ ساله برجام، فرصت تغییر در ماهیت انقلابی ایران است». لوران فابیوس (وزیر خارجه دوره مذاکرات فرانسه) نیز در فصلنامه واشنگتن نوشت؛ «سومین دستاورد برجام این است که به بروز تغییرات سیاسی و اجتماعی در ایران منجر شود. نتایج انتخابات اخیر امیدوارکننده است، هر چند عدم قطعیت و تردید بسیاری وجود دارد. باید پس از این با قاطعیت و سخت‌گیری عمل کنیم.»
اینک ۵ سال از آن روز‌ها و رؤیا‌ها گذشته است و واقعیت یک‌بار دیگر در مقابل چشم غربی‌هاست. تشییع عجیب‌وغریب شهید سردار سلیمانی و سوگواری ده‌ها میلیونی ملت برای این اسطوره مقاومت و ایمان، تیری بر آن بادکنک رؤیا‌های غربی بود. چشم‌های غبارگرفته را شست و دل‌های زنگارگرفته را تکان داد و نشان داد این ملت باوجود سیل بی‌امان تهاجم فرهنگی از خارج و بی‌مبالاتی‌ها و کم‌کاری‌های فرهنگی برخی مسئولین در داخل کشور، همچنان دل در گرو انقلاب و ارزش‌های اصیل آن دارد و به‌وقت عمل، پای این ارزش‌ها و آرمان‌ها ایستاده است.
پس این‌چنین می‌شود که تشییع این سردار بزرگ و غرورآفرین به یوم‌اللهی دیگر در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل‌شده و فریاد انتقام ده‌ها میلیونی آنها، سوخت موشک‌هایی می‌شود که هیمنه پوشالی استکبار را نشانه می‌گیرد. هیمنه‌ای چنان پوشالی که حتی از بیان تلفات خود نیز هراس دارد. ابتدا گفتند هیچ‌کس مجروح نشده، بعد از ۱۱ مجروح سخن گفتند، به ۳۴ رسیدند و چند روز پیش به ۵۰ نفر اعتراف کردند. از سر درد به آسیب مغزی ملایم و آسیب مغزی رسیدند!
حوادث اخیر کشور با همه فراز و فرودهایش یک پیام روشن و البته بسیار مهم و اساسی داشت؛ مردم ایران همچنان انقلابی و در صحنه هستند و هزینه‌های صد‌ها میلیارد دلاری دشمن برای تغییر فکر و دل آنها، کارگر نبوده و بر فطرت الهی آنان اثر نگذاشته است. بی‌شک نقش حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی در این صیانت از جامعه و انقلاب اسلامی طی سه دهه اخیر و پس از امام راحل، بسیار اساسی و مهم است که باید به‌صورت مجزا به تحلیل آن پرداخت.

ارسال نظرات