«سبک زندگی» در گام دوم انقلاب - بخش سوم
«سبک زندگی» در هر جامعهای، ازیکطرف حال و هوای امروز آن جامعه را نشان میدهد و از طرف دیگر، وضعیت فردای آن را به تصویر میکشد.
نویسنده :
حامد کرمانیزاده
کد خبر : 4629
پایگاه رهنما :
«سبک زندگی» در هر جامعهای، ازیکطرف حال و هوای امروز آن جامعه را نشان میدهد و از طرف دیگر، وضعیت فردای آن را به تصویر میکشد. دقت و حساسیت نسبت به راههای بهبود سبک زندگی و ارتقاء کمی و کیفی آن، به همان اندازه در سرنوشت فردای کشور تاثیر مثبت و سازنده دارد که کوتاهی و بیخیالی درباره عوامل تهدیدکننده سبک زندگی، فردای جامعه را تباه میکند. انقلاب اسلامی ایران هم با توجه به ماهیت و ذات فرهنگی آن، بیش و پیش از هر هدف دیگری به دنبال تعالی معنوی و سعادت مردم از طریق اصلاح سبک زندگی جامعه بوده است و صرفنظر از اینکه در این ۴۱ سال گذشته از عمر انقلاب اسلامی، چقدر به این هدف رسیدهایم و چه فرصتها و تهدیدهایی پیش روی سبک زندگی مردم بوده، اما این هدف هیچگاه نباید دستخوش تعارف و مصلحتاندیشی شود، چراکه حتی کشورهای جدا از دین و مذهب هم برای سبک و سیاق زندگی مردمان خود، اهتمام قائلاند، چه برسد به مملکتی که از پیشینه فرهنگی و تمدنی چند هزارساله برخوردار بوده و مردمانش با الهام از تعالیم دینی، بزرگترین انقلاب چند قرن اخیر را رقمزدهاند.
به خاطر اهمیت همین مقوله است که رهبر انقلاب در آخرین توصیه خود در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در ۴۰ سالگی انقلاب، موضوع سبک زندگی و تلاش دنیای غرب برای انحراف آن را مطرح کرده و باب گفتگو و هماندیشی درباره آن را برای همیشه باز گذاشتهاند. «تبیین» در سه شماره اخیر، تلاش کرده تا با بهرهگیری از ۲۰ پرسشی که رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۹۱ و در دانشگاه بجنورد درباره مهمترین مصادیق سبک زندگی در جامعه ایرانی مطرح کردهاند، فرصتها و تهدیدهای پیش روی این سرفصل مهم را در گام دوم انقلاب بررسی کند.
زن؛ خانهنشین یا رها در اجتماع؟
یکی از مهمترین جلوههای «سبک زندگی» در هر جامعهای از جمله در جامعه ایرانی، موضوع «کار و فعالیت اجتماعی زنان» است که همیشه محل بحث و مناقشه بوده و معمولاً درباره آن یا با افراط و سختگیری نگاه میشود یا با تفریط و وادادگی. هرچند پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میدان فعالیت و حضور اجتماعی دختران جوان و مادران در عرصههای سیاسی، علمی و دانشگاهی، اشتغال و هنر بسیار گستردهتر شده، اما باب بحث و گفتگو درباره این مسئله همیشه باز بوده است؛ به همین دلیل، یکی از ۲۰ پرسش بنیادی رهبر انقلاب درباره مصادیق سبک زندگی، به این مسئله اختصاص یافت. حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) این سؤال را پیش روی جوانان و نخبگان دانشگاهی و حوزوی قرار دادند؛ «چه کنیم تا زن هم کرامت و عزت خانوادگیاش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد؟».
یکی از مهمترین جلوههای «سبک زندگی» در هر جامعهای از جمله در جامعه ایرانی، موضوع «کار و فعالیت اجتماعی زنان» است که همیشه محل بحث و مناقشه بوده و معمولاً درباره آن یا با افراط و سختگیری نگاه میشود یا با تفریط و وادادگی.
برای پاسخ به این پرسش کلیدی و مهم، شاید بد نباشد ابتدا این نکته را یادآوری کنیم که ذات زن با ذات مرد چه تفاوتی دارد و کاری که از هرکدامشان انتظار داریم، باید چگونه باشد؟ «زن»، مظهر لطافت و محبت و به تعبیر عرفا، جلوه «جمال» خداوند و «مرد»، نماد ابهت و صلابت و جلوه «جلال» و شکوه خداوند است. زن با ذات گرم و مادرانه خود، وظیفه آرامش دادن به همسر و فرزندان و گرم نگهداشتن محیط زندگی را برعهده دارد و مرد باصلابت خود، تکیهگاه و حامی زن و فرزندانش است تا با اتحاد و ممزوج شدن این دو مخلوق خداوند، کانون گرم و سازنده یک خانواده موفق شکل بگیرد و جامعه از آثار شکلگیری چنین خانوادههایی بهرهمند شود. قرار نیست زن خانهنشین باشد و هیچ بروز و ظهوری در جامعه نداشته باشد،، اما مشکل از جایی شروع میشود که رفتارها و وظایف زن و مرد باهم ترکیبشده و ذات خدادادی آنها نادیده گرفته میشود.
از فرهنگسازی مسئولانه تا تقسیمکار هوشمندانه
اگر قرار به ارائه طریق برای پرسش مطرح شده در این زمینه باشد، به اعتقاد عموم صاحبنظران حوزه زنان و خانواده، میتوان این راهها را طی کرد تا زن هم کرامت و عزت خانوادگیاش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد.
۱. تعریف مشاغل متناسب با ذات و کرامت بانوان؛ شاید سنگ بنای حضور مفید بانوان در اجتماع و رعایت منزلت آنها، تعریف مشاغلی باشد که باروحیه زن و کرامت خاص او سازگاری داشته باشد؛ بدیهی است که وقتی هدف عدهای اشتغال زنان به هر قیمتی باشد، به هر کار و فعالیتی برای بانوان رضایت میدهند، بدون آنکه به تأثیرات روحی و جسمی آن بیندیشند.
۲. مسئولیت سنگین دولتها درباره زنان شاغل؛ صرفنظر از اینکه جامعه به چه سمت و سویی میرود و چه فرهنگی درباره فعالیت اجتماعی زنان حاکم میشود،، اما حداقل وظیفه دولت در یک کشور اسلامی این است که ساعات کار و وظایف زنان شاغل را بهگونهای تعریف کند که خدشهای به رسالت مادری و همسری آنها برای گرما بخشیدن به محیط خانه و زندگی وارد نشود.
۳. تقسیمکار در محیط خانه و خانواده؛ همانطور که نباید در محیط جامعه هر کاری را به بانوان سپرد و روح و جسم آنها را فرسوده کرد، قرار هم نیست که همه بار زندگی خانوادگی نیز بر دوش مادر خانواده بیفتد. تقسیمکار و مسئولیتشناسی فرزندان و مرد خانواده در محیط خانه و خانواده، کمترین قدرشناسی و تکریم برای زن در زندگی خصوصی اوست.
۴. فرهنگسازی دستگاههای مسئول؛ اگر قرار باشد دستگاههای فرهنگی و تبلیغی اعم از رادیو و تلویزیون و سینما و امثال آنها، دائم بر طبل رهاشدگی زن در اجتماع بکوبند، بدانند یا ندانند به کرامت انسانی و فطرت زن خیانت میکنند! در این رابطه، الگوسازی هنرمندانه و باورپذیر از زنانی که هم رسالت مادری و همسری را بهخوبی ایفا کردهاند و هم حضور اجتماعی مفید و فعالی دارند، میتواند پاسخ سؤال مطرح شده در این نوشتار را بهصورت هنرمندانه ارائه دهد.
ارسال نظرات