01 آبان 1398 - 09:42
سخن روز مطبوعات

۱ آبان ماه / آزمون‌های سخت در مسیر استیضاح ترامپ/ از ۲۰ سال پیش تا ۲۰ سال بعد

تصور کنید همین روندی که منطقه ما در هجده سال گذشته داشته، هجده سال دیگر هم ادامه داشته باشد، آیا نباید منتظر آن باشیم که اسرائیل، ۲۰ سال آینده را نبیند؟
کد خبر : 4175

پایگاه رهنما :

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

 

این دو گروه از خواص

 

محمدهادی صحرایی در کیهان نوشت:

 

«مسئله راهبردی که ۴۱ سال است در آن به جواب روشن و قاطع نرسیده‌ایم این است که یک عده بر تعامل سازنده و عده‌ای نیز بر تقابل مستمر با جهان تأکید دارند... یک عده معتقدند که مشکلات موجود جز با قدرت‌نمایی و شکستن دشمن میسر نیست و یک عده نیز معتقدند می‌توان بسیاری از مشکلات را با گفت‌وگو حل و فصل کرد... حل و اتمام پرونده PMD برای بعضی‌ها بسیار سنگین و مانند بمبی است که بر سر عده‌ای کوبیده می‌شود... این توافق (با ۶ قدرت بزرگ جهانی) برای عده‌ای به مثابه کوهی بود که بر سرشان ریخت... آیا می‌توان بدون رابطه و تعامل با دیگران به رشد و توسعه رسید؟... اگر با راهکارهای ارائه‌شده برای موضوعاتی که بیش از۴۰ سال است راجع به آنها بحث می‌کنیم به نتیجه نرسیدیم، باید همه‌پرسی کنیم...»

برای شناخت بهتر و دقیق‌ترِ عمقِ اعتقادات و وزن علمی و وقار رفتاری و ثبات رأی افرادی که از خواص جامعه‌اند می‌توان پیش و بیش از هرچیز به دو مَقسَم مهم ‌اشاره کرد که بسیار رهگشا و رهنماست و باعث تمیز خواص مهم و مثبت و مؤثر، از دیگران است و گوهر اصلی افراد خاص را نمایان‌تر می‌نماید. پرداخت و شرح به این دو مَقسم را می‌توان در آثار شهید مطهری عزیز جست، ولی آنچه که در این مجال کوتاه می‌توان عرضه نمود این است که خواص به دو گروه اهل «سِیر» و اهل «سیره» تقسیم می‌شوند.

«سِیر» به این معنی که گروهی در عمر خود حالات گوناگون و گاهی دگرگونی دارند که در دوره‌های مختلف باعث تغییر فکر و مسیرشان می‌شود. و در مقابل آنها برخی هستند که اهل «سیره»اند و به ثبات رأی رسیده و دگرگونی روزگار و گوناگونی حوادث آنها را دچار تذبذب نمی‌کند و به تعبیر بهتر، رهیافتگانی هستند که تغییرشان در سرعت رسیدن به هدف است نه در مسیر رسیدن به هدف.

حدیث شریف امام صادق علیه‌السلام که می‌فرماید «عمل‌کننده بی‌بصیرت مثل پرنده‌ای است که در غیر مسیرش حرکت می‌کند و سرعت بیشترش، فقط او را بیشتر از مسیرش دور می‌کند» به همین معنا ‌اشاره دارد. بصیرت. شخصیتِ انسان‌های بزرگ اگرچه به تکامل می‌رسد ولی از مقطعی که مسیر را یافت، رشد می‌کند ولی تغییر نمی‌کند. شخصیت ابراهیم خلیل(ع)، در زمان محاجه با بت‌پرستان و در زمانی که لهیب جحیمِ نمرود را دید و آن‌زمان که در گلستان نشست، یکی بود. شخصیت یوسف نبی(ع) نیز، در بردگی و عزیزی مصر یکی بود.

موسای کلیم(ع) هم همین‌گونه بود و... پیغمبر ما صلی‌الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم‌السلام هم همگی همینطور بودند. اصلاً قاعده بزرگان همین است که تکلیفشان را با خود و خدا مشخص کرده‌اند و مردم نیز تکلیفشان با آنها مشخص است.

اینکه برای امام خمینی نَوَّرالله قبره، زنده‌باد و مرده‌باد مهم نبود، رازش همین بود. اینکه آثار شهید مطهری بعد از ۴۰ سال هنوز مرجعیت علمی دارد همین است و اینکه کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» ۴۵ سال پیش آقایمان را با صدای امروزش می‌توان خواند همین است که اینها سیره دارند.

منطق اهل سِیر شناور است و تابع عوامل و محیط. اگر مبنا داشته باشند منبع ندارند. حرف قبل از انقلابشان با حرف زمان انقلاب، و حرف بعد از انقلابشان با حرف دوران دفاع مقدس و با حرف زمان دولت اول، دولت دوم و... تغییر و تفاوت ماهوی دارد. به سختی می‌توان ثبات نظر در آنها دید و از آنها الگو برداشت و سخن و مرامشان را جدی گرفت.

شورای محترم نگهبان باید به شدت مراقبت کند و به این نکته توجه ویژه داشته باشد که خواص اهل «سِیر» به کار مردم و انقلاب نمی‌آیند. خواص «سیره‌دار» مهم‌اند و قیمتی. و مردم به رئیس‌ و نماینده‌ای نیاز دارند که مبنایشان بر منابع صحیحِ عقل و ایمان و انصاف استوار باشد و شناور و فصلی نباشد.

اربعین سالار شهیدان گذشت و ده‌ها میلیون عزادار سیدالشهداء و منتظر بقیه‌الله، به سلامت به کربلا و حرم عبدالعظیم حسنی و امامزادگان رفتند و بازگشتند. دنیا متحیر رستاخیز حسینی و معطل اتفاقات مهم است. عظیم‌ترین و عجیب‌ترین و عاشقانه‌ترین تجمع بشری با شکوه‌مندترین شکل ممکن انجام شد. تمدن غرب با آن همه یال و کوپالش شرمنده از اینکه بتواند یک دهم این جمعیت را اینچنین پذیرایی کند، تنها نظاره می‌کند و سکوت. آل‌سعود، با گرفتن هزاران دلار از هر زائر، پذیرای سه چهار میلیون زائر خانه خداست که یک‌بار پُل فرو می‌ریزد، یک‌بار منا آتش می‌گیرد، یک جمعه زائران را به خاک و خون می‌کشند و یک سال هزاران زائر را از تشنگی و هجوم و بی‌برنامگی می‌کشند و یک‌سال جرثقیل بر سرشان می‌اندازند و کنار این مصیبت‌ها صدها وهابی را مأمور تفتیش عقاید و تحمیل خرافات می‌کنند و... ولی در اربعین حسینی، خونی از سرِ ستم از بینی زائری نمی‌ریزد. پولدار و بی‌پول همه یکسان و با احترام پذیرایی می‌شوند و اسکان می‌گیرند. میزبانان کریمانه هرچه دارند را تقدیم می‌کنند و بهتر از آنچه خود می‌خورند را به مهمان می‌خورانند. از مذهب کسی نمی‌پرسند و می‌دانند که «حب الحسین یجمعهم».

مجال مقایسه نیست و حریفی مقابل نیست وگرنه رسانه‌های پُررو و بی‌حیای مستکبران سخنی می‌گفتند و قیاس می‌کردند. دستگاه استکبار چنان به هم ریخته که نمی‌داند کجا را و چگونه جمع و جور کند. اتفاقات چنان سریع است که حتی مرورشان سخت است. غول کدخدا در آسمان شکار می‌شود، رهبران آمریکا از آشفتگی به هم بیمار و دیوانه می‌گویند، کشتی دزدان دریایی انگلیسی توقیف می‌شود و ملکه در مهلکه برگزیت افتاده است و تظاهرات هزاران نفری، یک‌شبه آتش به انبار نفت قارون می‌افتد و بعد از چند روز ۳ هزار نظامی‌اش اسیر می‌شوند، مردم فرانسه ۴۹ هفته است که «مرگ بر سرمایه‌داری» می‌گویند و مکرون چشمشان را درمی‌آورد، سرکرده پف‌کرده رسانه‌های ضدانقلاب که رَم کرده بود، از میان لایه‌های تودرتوی امنیتی و مدعی فرانسه شکار و به ایران آورده می‌شود و... و اسرائیل از همه ترسان‌تر و بیچاره‌تر در این میانمانده و از روزی هراسان است که ۲۵ میلیون زائر حسین، هوای نماز خواندن در مسجدالاقصی را بکنند.

در این سرعت گرفتن‌ها و پیروزی‌های پی‌درپی نظامِ موفق و ۴۱ ساله جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین‌الملل و داخلی که تا پیروزی نهاییِ انقلاب، روزشمارها به کار افتاده، متأسفانه باید حواسمان به این نیز باشد که ‌اشتباهات غربزدگان در فرهنگ و لیبرال‌ها در اقتصاد و مفسدین سیاسی-اقتصادی در حرامخواری، دوباره پیروزی را به عقب نیندازد. و صدالبته باید مراقب بود که دیگر خدای نخواسته مسئولی ‌اشتباه نکند و برجام دیگری را روی دست ملت نگذارد و صدها سال ایران را به عقب برنگرداند و دیگربار، مایه و سود را با هم نسوزاند و مردم را بدهکارِ تقریبا هیچ و پوچ نکند. در این حال، حسن روحانی، در آیین آغاز رسمی سال تحصیلی دانشگاه‌ها سخنانی را بیان نمود که قسمتی از آن در آغاز، آمد و جای تعجب و تحیر و تحسر دارد. نه از این بابت که چرا شبهه‌ای مطرح شده یا گِرهی ذهنی پرسیده شده، نه. متهم کردن نظام مظلوم، به اتهام ناروا و طرح همه‌پرسی پوششی، ناراحت‌کننده است.

ای کاش تنها یک نفر از کسانی که در عرصه ملی معتقد به «تقابل مستمر با جهان» است نام برده می‌شد. آیا غیر از این است که رهبران نظام و بدنه مؤمن و نیروهای انقلابی، همگی و یکصدا معتقد به تعامل سازنده با همه دنیا به غیر از رژیم کودک‌خوار صهیون‌اند؟ اصلاً انتقاد اصلی منتقدان مظلوم، به دولت تدبیر و امید، به خاطر انفعالِ به جای تعامل سازنده است و اجرای یکطرفه برجام از سوی ایران در مقابل کارشکنی و حیله آمریکا و اروپا را مخالف تعامل سازنده می‌دانند که باعث خروج آمریکا شد و اروپا را به فکرِ شرم‌آور اینستکس انداخت. برجام کوه نبود، ریزه‌سنگی بود که زیر پای لیبرال‌ها و اصلاح‌طلبان و کاسبان افتاد و بُرد محاسباتی‌شان را عیان نمود و حاکی از حسرتی شد که ریشه در «مذاکره با کدخدا برای مذاکره با کدخدا» دارد. بمب هم نبود، قوطی خالی بود که ۶ سال، برخی را مشغول کرد و از انجام وظیفه واداشت. واقعیت این است که نخبگان و منتقدین پالرمو و امثال FATF، دنبال هدایت و کمک به دولت و مجلس برای برقراری تعامل سازنده با دنیا هستند و همگی به همان اندازه که از تقابل مستمر با جهان تنافر دارند از وادادگی در مقابل قدرت‌های رو به زوال که به نام جهان معرفی می‌شوند تنفر دارند.

«متزلزل بودن روی پیمان قبلی و دعوت برای مذاکره بعدی داستان مضحک است... آمریکایی‌ها به بعضی از کشورهای شرق آسیا پیغام می‌دهند که با ما مذاکره کن‌؛ مگر دیوانه شدند که با شما مذاکره کنند؛ شما مذاکره دیروز را علنی زیر پا می‌گذارید و به مذاکره امضاشده‌ای که به تأیید شورای امنیت سازمان ملل رسیده بی‌اعتنا هستید».۲ سخن رئیس‌جمهور در خانه ملت است. واقعاً مردم باید کدام از این سخنان را باور کنند و تکلیفشان چیست؟ راستی سؤالِ مهر امسال رئیس‌جمهور از دانش‌آموزان به چه معنی بود؟ «اگر محیط مدرسه برای ما پرنشاط است باید چه کار کنیم که شاداب‌تر و دلپذیرتر باشد و... نگذاریم یک نفر محیط کلاس را به محیط دوقطبی تبدیل کند. که یک عده مورد خنده و استهزاء عده‌ای قرار بگیرند و عده‌ای رنج ببرند.»

مسئله روشن است، تعامل سازنده‌ای که جمهوری اسلامی به دنبال آن است، تنها به دست مسئولینی محقق می‌شود که مؤمن به اسلام و انقلاب و معتقد به توان داخلی و قدرت فکر و بازوی ایرانی باشند. خود و اطرافیانشان پاک‌دامن و پاک‌دست باشند و در مقابل دشمنان ملت سرسخت و باهوش و در کنار مردم، صادق و سختکوش باشند. در این‌صورت نه نیازی به وادادگی است و نه احتیاجی به جنگ و نه حاجتی به دوقطبی‌سازی جنگ و صلح و ماهیگیری انتخاباتی. دشمن به زانوی لرزان طمع می‌کند نه به مغز و بازوی پرتوان.

 

 

 

 

 

پیش‌شرط‌های اخذ مالیات

 

در سرمقاله روزنامه ایران آمده است:

 

آقای رئیس‌ جمهوری در جلسه بررسی اجرای سیاست‌های مالیاتی به نکات مهمی در باره اجرای سیاست مالیاتی اشاره کرد که انتظار می‌رود سرلوحه نهاد مربوط قرار گرفته و به اجرا درآید. ایشان تأکید کرد که: اخذ مالیات باید همراه با شفافیت باشد. فرهنگ‌سازی و تعامل بیشتر با مردم، روند پرداخت مالیات را تسهیل می‌کند. دریافت بدون تبعیض مالیات از سهم درآمد، باعث رضایت مردم می‌شود.

با هوشمندسازی، ارتباط مراجعات حضوری به سازمان مالیاتی قطع می‌شود. الکترونیکی کردن نظام مالیاتی کشور برای جلوگیری از فرار مالیاتی یک ضرورت است. رئیس جمهور همچنین مراقبت از بنگاه‌ها و کسب و کارهای کوچک را ضروری خواند و اظهار داشت: باید به گونه‌ای عمل شود که این مجموعه تحت فشار مالیاتی قرار نگیرند و همزمان لازم است به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که بنگاه‌های بزرگ فرار مالیاتی نداشته باشند.

یک نظرسنجی که سال گذشته از میان فعالان بخش خصوصی انجام شد، در پاسخ به این پرسش که ‌کدام سازمان ها نقش منفی‌تری در فضای کسب و کار دارند، اداره مالیات با بیش از ۲۹ درصد پاسخگویان رتبه اول را به دست آورده بود. پس از آن بانک‌ها و اداره گمرکات با ۲۷ و ۲۶ درصد دوم و سوم بودند و اداره تأمین اجتماعی با ۱۳ درصد رتبه چهارم را داشت که جمعاً حدود ۹۵ درصد پاسخ‌ها را شامل می‌شوند. ضمن اینکه ۱۹ درصد نیز هر ۴ نهاد را گفته‌اند (پاسخگویان می‌توانسته‌اند بیش از یک مورد را انتخاب کنند).

اگر دولت بخواهد که فضای کسب و کار را بهبود بخشد باید تمام توان خود را بر اصلاح مقررات و اجرای این ۴ نهاد متمرکز کند. ولی در این میان اداره مالیات وضعیت ویژه‌ای دارد چرا که امسال به دلیل مشکلات فروش نفت و کمبود منابع درآمدی، دولت ناچار از افزایش ارقام‌ درآمدهای مالیاتی است. ولی این کار چند خطر دارد. اول اینکه با مقاومت مالیات دهندگان مواجه خواهد شد.

دوم اینکه در شرایط کنونی که نیاز به تحرک بیشتر اقتصادی داریم افزایش مالیات ممکن است زمینه رکود را فراهم کند و  همچنین فساد و امکان و انگیزه دور زدن نهادهای قانونی را بیشتر کند. به علاوه پرداخت مالیات مستلزم آگاهی مردم از نحوه مصرف آن است به این خاطر نیازمند وجود یک جامعه شفاف و پاسخگو در امور مالی و بودجه دولتی است.

متأسفانه در چند دهه گذشته و به دلیل وجود درآمدهای نفتی انگیزه کافی برای برقراری یک نظام مالیاتی مؤثر که همراه با مشارکت مالیات دهندگان باشد ایجاد نشده است. اجرای طرح‌های یکسویه مثل آنچه در مورد پزشکان رخ داد تبعات خاص خود را دارد.

پزشکان و همه صنوف باید متناسب با درآمدشان مالیات دهند ولی در کنار آن باید مالیات گیرنده نیز پاسخگوی آنان باشد تا مالیات به پول زور تعبیر نشود. دولت مبتنی بر مالیات به معنای دقیق باید کارگزار مردم باشد و کارگزار پاسخگو است و باید اخذ درآمد و هزینه‌کرد آن از شفافیت لازم برخوردار باشد. باید به گونه‌ای شود که اگر مردم دیدند کسی مالیات نداد او را محکوم کنند نه اینکه فرار مالیاتی افتخار باشد. نهاد مالیات گیرنده باید جزو سالم‌ترین نهادهای دولتی باشد.

بهتر است که فکر کنیم پس از این از درآمدهای نجومی نفتی خبری نیست‌. ساز و کار امور را به سوی اداره کشور با مالیات باید طراحی کرد. مالیات را نمی‌توان به زور گرفت هر چند استنکاف کننده از پرداخت آن را باید مجازات شدیدی کرد ولی اغلب مردم باید پرداخت مالیات را یک وظیفه تلقی کنند که نفع آن برای خودشان است. بنابراین دریافت مؤثر مالیات و هزینه‌کرد کارای آن نیازمند اقدامات و اصلاحاتی فراتر از برنامه‌های نهاد مالیاتی است و مجموعه حکومت را دربر می‌گیرد.

 

 

 

 

آزمون های سخت در مسیر استیضاح

 

حامد رحیم پور در خراسان نوشت:

 

«دونالد ترامپ »در حالی که «نانسی پلوسی»، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا برگه ای با عنوان "سوءاستفاده خیره کننده" درباره شواهد موجود برای استیضاح او منتشر کرده برای اولین بار دست به دامن جمهوری خواهان شد و از هم حزبی هایش خواست «سرسختانه‌تر» با تلاش‌ها برای استیضاح او مبارزه کنند.

ترامپ در حاشیه جلسه کابینه  اش در پاسخ به سوالی درباره این که آیا فکر می‌کند که مجلس نمایندگان به استیضاح او رأی خواهد داد گفت: «من فکر می‌کنم آن ها می‌خواهند این کار را انجام دهند.»او گفت فکر می‌کند دموکرات‌ها به این دلیل می‌خواهند او را استیضاح کنند که می‌دانند در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ توانایی شکست او را ندارند.علاوه بر تلاش دموکرات ها برای استیضاح،  نظرسنجی صورت گرفته از سوی فاکس‌نیوز نیزنشان می‌دهد ۵۱ درصد از مردم هم اکنون خواستار استیضاح و برکناری ترامپ هستند.

برای نخستین‌بار اکثریت یک نظرسنجی صورت گرفته در آمریکا خواستار برکناری ترامپ است. با این حال توجه به چند نکته راجع به استیضاح ترامپ ضروری است:۱-استیضاح و برکناری ترامپ از قدرت دو موضوع جدا از هم هستند.

استیضاح در مجلس نمایندگان انجام می شود و اگر نمایندگان رای به آن دادند و ترامپ استیضاح شد، بعد باید در سنا جلسه محاکمه بر اساس مفاد استیضاح برایش برگزار شود و در صورتی که دو سوم اعضای سنا (مشابه هیئت منصفه دادگاه ها) وی را گناهکار تشخیص دهند، از کار برکنار می شود.

بنابراین رای آوردن استیضاح وی به معنی برکناری اش نیست.جالب این جاست که در تاریخ آمریکا سه بار رئیس جمهور استیضاح شده، یک بار خود رئیس جمهور استعفا کرده و دوبار دیگر سنا به برکناری رای نداده. یعنی در این ۲۳۰ سال سابقه نداشته که رئیس جمهور عزل شود و هیچ حزبی دوست ندارد در تاریخ آمریکا اولین رئیس جمهور برکنارشده از حزب آن‌ها باشد.آن هم حزبی که اکثریت سنا را داراست و اکنون ‏مایک پنس معاون رئیس جمهور ‎آمریکا، با حفظ سمت رئیس آن است.  ۲-استراتژی ترامپ تا قبل از بحران اوکراین گیت، تحریک مجلس نمایندگان برای استیضاح وی بود.

وی تقریبا مطمئن شده بود که تحقیقات مولر درباره دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ نمی تواند رای لازم برای استیضاح وی را فراهم کند و ناکامی دموکرات ها در استیضاح اش پیروزی وی در انتخابات ۲۰۲۰ را تضمین می کند. به همین دلیل سران دموکرات برخلاف برخی اعضای جوان تر تا قبل از رسوایی جدید اوکراین گیت از استیضاح ترامپ خودداری می کردند.

نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان اما در مصاحبه با نیویورکر گفت که فکر می کند الان باید تمرکز دموکرات ها بر انتخابات ۲۰۲۰ برای بیرون کردن ترامپ از کاخ سفید می بود، ولی شرایط طوری پیش رفته و تخلف ترامپ به قدری بارز است، که به رغم میلش مجبور شده این فرایند را پیش ببرد.۳-در خصوص موفقیت استیضاح یا برکناری ترامپ، محتمل ترین گزینه تاکنون، استیضاح شدن ترامپ است بدون آن که برکنار شود. دو عامل مرتبط با هم می توانند این پیش بینی را تغییر دهند. اول افزایش شدید پشتیبانی افکار عمومی از برکناری ترامپ است.

در این صورت سناتورهای جمهوری خواهی که باید در ۲۰۲۰ مجددانتخاب  شوند، مخالفت با برکناری ترامپ برایشان هزینه ساز خواهد شد. دوم هم این است که سران جمهوری خواه به این نتیجه برسند که حمایت افکار عمومی از برکناری ترامپ به حدی رسیده است که انتخاب مجدد وی را در ۲۰۲۰ دشوار یا غیرممکن می کند.

در این صورت ترجیح خواهند داد در اسرع وقت پنس را جانشین ترامپ کنند تا وی تا نوامبر ۲۰۲۰ فرصت جلب رای مردم و انتخاب به عنوان رئیس جمهور را داشته باشد،اما آن چنان که بروکینگز تاکید کرده است،اقناع افکار عمومی برای حمایت از استیضاح و برکناری ترامپ از قدرت، یک روند و«آزمون دو مرحله ای» است.

اول این که افکار عمومی باید قانع شود که موارد اتهامی رئیس جمهور واقعیت دارند. دوم این که موارد اتهامی باید آن قدر سنگین باشد که بتوان بر اساس آن ها برکناری رئیس جمهور از قدرت را توجیه کرد. آن هایی که نیکسون را متهم کردند توانستند هر دو مرحله آزمون اقناع افکار عمومی را با موفقیت طی کنند و در نتیجه نیکسون مجبور به استعفا شد.

درباره کلینتون این اتفاق نیفتاد. اتهام زنندگان به  کلینتون توانستند مرحله اول آزمون یعنی اقناع افکار عمومی را با موفقیت طی کنند اما در مرحله دوم ناکام ماندند.حالا به موازات آغاز تلاش ها برای استیضاح ترامپ، مردم آمریکا دچار چند دستگی و اتهام زنندگان به رئیس جمهور با آزمون دشوار اقناع افکار عمومی مواجه خواهند شد.

باید منتظر بود و دید که آیا عزم جزم دموکرات ها برای تسریع روند استیضاح ترامپ، فرصت کافی را در اختیار مردم قرار خواهد داد که به اطلاعات جدیدی در این باره دست یابند و ذهنشان در رابطه با استیضاح تغییر کند یا خیر؟اگر اذهان تغییری نکند،بدون تردید ترامپ از پرونده استیضاح  به نفع خودش استفاده خواهد کرد و در تلاش‌ برای بسیج مجدد پایگاه رای سال ۲۰۱۶ خود و جلب حمایت‌های حامیان جمهوری‌خواه محافظه‎کارش بر حس قربانی شدن خواهد دمید.

 

 

 

 

 

اتهام ‌زنی به دولت خلاف امنیت ملی‌ است

 

حشمت‌ا... فلاحت‌پیشه در آرمان نوشت:

 

منافع ملی و امنیت ملی حزب و جناح نمی‌شناسد و همه دستگاه‌ها و جریان‌های سیاسی باید در راستای منافع ملی عمل کنند. بسیاری از مقامات کشور به این مساله اذعان داشته‌اند که همگان باید در جهت انسجام ملی حرکت کنند، اما مشخص نیست که چرا برخی جریانات مخالف دولت در هر موضوعی ایجاد اختلاف می‌کنند و سنگ تفرقه می‌اندازند.

مسلما تخریب و تضعیف هر یک از ارکان نظام موجب تضعیف کلیت نظام می‌شود و اشخاص و جریان‌های سیاسی باید بدانند که با در پیش گرفتن این رویه در زمین دشمن بازی می‌کنند. در جریان دستگیری سرشبکه آمدنیوز نیز شاهد چنینی رویکردی از سوی برخی از جریانات بودیم که موضوعی را به یک مساله‌ای جناحی تقلیل دادند که جنبه امنیت ملی داشت و سپس دولت را به همکاری با این شخص متهم کردند.

در حالی که دستگیری روح‌ا... زم نباید تبدیل به یک امر اختلافی در کشور شود؛ چرا که قانون فصل‌الخطاب است و همه چیز به طور مشخص قابل رصد است. لذا تبدیل کردن این موضوع برای تسویه حساب جریانی و جناحی به ضرر کشور است. کما اینکه هنوز هم مشخص نیست چه کسانی چه ارتباطاتی داشتند.

چه بسا آنهایی که ادعاهای افراطی هم دارند خودشان نیز در هجمه‌های رسانه‌ای که در داخل کشور صورت گرفته بی‌نقش نبوده باشند. به هر حال باید قوه قضائیه و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی در این زمینه به‌گونه‌ای عمل کنند که هم مولفه‌های امنیت ملی و منافع ملی کشور رعایت شود و هم کسانی که در این رابطه صاحب نقش بودند، مجازات شوند.

ولی اینکه هر بحثی شکل می‌گیرد تبدیل به یک عامل اختلافی می‌شود مسلما به ضرر منافع ملی کشور است. در حالی که در شرایط کنونی جامعه، دولت، مجلس و قوه قضائیه نیازمند آرامش هستند. امروز کشور در شرایط حساس و تصمیم‌گیری‌های خاص بسر می‌برد و دشمنی‌ها علیه جمهوری اسلامی بیش از حد گسترش یافته است.

در چنین شرایطی کسانی که سعی می‌کنند با هر موضوعی به تسویه حساب سیاسی و جناحی روی بیاورند که خود این اقدامات خلاف امنیت ملی کشور است. البته می‌شود در چنین مواردی قوه قضائیه جرم انگاری کند و مانع از این شود که فضای مورد نیاز کشور تحلیل رفته و دچار ویرانی شود.

از طرف دیگر بعضا مطرح می‌شود که دستگاه قضایی باید با چنین تخریب‌هایی برخورد کند که باید اذعان داشت؛ مدعی‌العموم در شرایطی که امنیت عمومی اقتضا می‌کند باید ورود کند و چون دستگاه قضائی خط قرمز سیاسی و جناحی ندارد و باید صرفا امنیت ملی و منافع ملی برایش مهم باشد این انتظار وجود دارد که در چنین مواردی که اینطور واضح به تخریب یکی از قوای کشور پرداخته می‌شود با مرتکبان و خاطیان برخورد قانونی صورت پذیرد.

به هر حال پرونده آمدنیوز الان نه یک پرونده برای جنگ رسانه‌ای که پرونده‌ای قضائی است و دستگاه قضائی باید ادله لازم را به‌دست آورده و طبق آن عمل کند. البته پیش از این نیز در مسائل مختلف برخی جریانات به تخریب و سیاه‌نمایی علیه دولت پرداخته‌اند که این مساله به چالش‌های پایان‌ناپذیر سیاسی ارتباط پیدا می‌کند؛ در صورتی که حوزه مدیریتی کشور باید از چالش‌های سیاسی دور باشد.

 

 

 

 

 

 

جوانان چگونه می‌توانند محور تحقق گام دوم در نظام پیشرفته اسلامی باشند

 

حامد آزادی در جوان نوشت:

 

بیست و دوم بهمن ماه سال ۱۳۹۷ رهبر معظم انقلاب اسلامی (دام عزه) بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را در مطلع ۴۰ سالگی دوم انقلاب، خطاب به مردم شریف ایران ابلاغ کردند. بیانیه گام دوم در واقع جهت و جریان حرکت کشور را در ۴۰ ساله دوم انقلاب مشخص خواهد کرد. برنامه بلندمدتی که نیاز به تدوین قوانین جدید، تدوین چندین برنامه میان مدت، تعداد زیادی برنامه کوتاه‌مدت و هزاران برنامه عملیاتی خواهد داشت.

در این بیانیه و در بخش «انقلاب چهل ساله و گام بزرگ دوم»، جوانان محور تحقق نظام پیشرفته اسلامی معرفی شده‌اند. در این راستا توجه به دو نکته، ضروری است، اول اینکه ویژگی‌های نظام پیشرفته اسلامی چیست؟ دوم، چگونگی تحقق این ویژگی‌ها توسط جوانان است؟

مهم‌ترین مؤلفه‌های نظام پیشرفته اسلامی، در همین بیانیه عنوان شده‌است با تطبیق این ویژگی‌ها با عوامل مطمح نظر امام خمینی (ره) در نظام مطلوب اسلامی می‌توان نظامی که بر پایه کاهش فاصله طبقاتی، علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد مقاومتی، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی و روابط خارجی مرزبندی شده با دشمن، سبک زندگی و قانون‌گرایی همچنین سنت پیامبر و حمایت از محرومین بنا شده باشد را مصداق نظام پیشرفته اسلامی دانست. در مبارزه با فساد، جوانان سربازان مقدم مقابله با این آفت هستند.

تجلی اقتصاد مقاومتی بدون حضور جوانان سخت جلوه می‌کند، استقلال و آزادی با جوانان صرف می‌شود، حمایت از محرومان با تلاش‌های جهادی جوانان هموارتر خواهد شد و این جوانان هستند که قله‌های علم و پژوهش را فتح و کشور را از ورود تکنولوژی و خروج ارز بی‌نیاز می‌کنند. در کشور ما افراد بین ۱۵ تا ۳۰ سال ۲۲ درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. این تعداد متراکم‌ترین قشر جمعیتی کشور است. قشری که محور تحقق هر کار بزرگی خواهد بود. لازم است محوریت قرار گرفتن جوانان نیز مورد کنکاش قرار گیرد. محور در لغت به معنی پایه و اساس و مرکز فعالیت است. پایه و اساس هر چیزی هسته مرکزی آن است و هسته مرکزی اصلی‌ترین و مهم‌ترین وشاید گسترده‌ترین بخش تشکیل‌دهنده آن خواهد بود، جوانان باید در هر کدام از مأموریت‌ها که در مرکز فعالیت قرار گیرند، نقش کلیدی داشته‌باشند.

لازم است تحقق هر کدام از ویژگی‌های نظام پیشرفته اسلامی به دست جوانان صورت گیرد و بیشترین تعداد افرادی که ایفای نقش می‌کنند، جوانان باشند تمام فرایند با محوریت جوانان صورت گیرد و نه بخشی از آن. در این صورت است که جوانان محوریت پیدا می‌کنند، شایسته است برنامه‌ریزی، اجرا و نظارت توسط جوانان صورت گیرد.

جوانان در تمام شئون باید به میدان آیند تا با شور و انرژی خود و در پرتو قانون و حمایت‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی و مراجع ذی‌صلاح، کشور را آباد سازند، اما استفاده از این ابزار و کلام نافذ نباید تنها در سخن خلاصه شود. در جهت رسیدن به نظام پیشرفته اسلامی لازم است از جوانان به معنی واقعی کلمه استفاده شود.

در کشوری که همه بر استفاده از جوانان در زمینه‌های گوناگون اصرار دارند، در وهله اول لازم است برای این قشر انبوه و تأثیرگذار قانون مدون، منظم و یکپارچه تدوین و ابلاغ شود. یکی از برنامه‌های که استفاده از ظرفیت جوانان را تثبیت می‌کند تدوین قانون جامع جوانان است.

پیشنهاد می‌شود، وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی اصلی قشر جوانان، پیش‌نویس قانون جامع جوانان مشتمل بر امور ازدواج، اشتغال، مسکن و تأمین اجتماعی را که جای خالی آن در بین قوانین کشور احساس می‌شود، به گونه‌ای که در برگیرنده تمامی امور مربوط به جوانان باشد با توجه به استفاده عملی و همه جانبه از این قشر به مجلس شورای اسلامی ارائه کند و مجلس نیز با قید فوریت این قانون را بررسی و جهت اجرای همه دستگاه‌ها ابلاغ کند.

شایسته است در این زمینه دولت وظایف و منابع را به سمت جوانان سوق دهد تا آیندگان ثمرات پدران خود را برداشت کنند، نه تتمه ثمرات اجداد خود را.

 

 

 

 

 

 

 

نسل جوان خاورمیانه

 

جلال خوش‌چهره در ابتکار نوشت:

 

نسل جوان خاورمیانه و مطالبات‏شان را باید به رسمیت شناخت؛ چه در عراق، چه در الجزایر، چه در مراکش و اردن و... چه در لبنان. براساس گزارش منابع خبری، نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار نفر از جمعیت پنج میلیون نفری این کشور کوچک خاورمیانه در خیابان‌های صیدا، طرابلس، بعلبک و بیروت، مطالبات خود را از نظام سیاسی حاکم بر این کشور فریاد می‌کنند.

شعار جمعیت معترضان لبنانی شبیه همانی است که در دیگر کشورهای خاورمیانه از سوی جمعیت مطالبه‌گر شنیده می‌شود. دیر نیست که چنین صحنه‌هایی فراگیریِ بیشتری یابد. اما چنین رخدادی یکباره و غافلگیرانه بوده است؟ آیا دولتمردان کشورهای خاورمیانه از پیش نشانه‌های بروز این وضع را ندیده و یا پیش‌بینی نمی‌کردند.

حداقل در عراق و لبنان طی سال‌های ۲۰۱۴ میلادی به این‌سو شاهد نشانه‌های بحران کارآمدی در سیستم مدیریتی بودیم که با اعتراض‌هایی در بصره در عراق و یا سال ۲۰۱۵ در لبنان رخ داد. از همان هنگام، هشدارها درباره بروز دوباره بحران باقی ماند، اما دولتمردان کشورها هریک به تدبیری دلخوش کردند که تنها به خاموش کردن آتش خشم مردم در هیئت آتش‏نشان محدود شد.

وضع جاری و واکنش‌های انفعالی دولتمردان به اعتراضات مردم مانند آنچه امروز به‏ویژه در لبنان و عراق شنیده و دیده می‌شود، حاکی از هدررفت فرصت‌هایی است که می‌توانست مانع بروز اوضاع کنونی شود. تدابیر فوری هم نمی‌تواند چاره‏ساز باشد.

«سعد حریری» سند اقتصادی با نام «سند نجات» را به فوریت در دستورکار قرار داده و خواستار اقدام فوری دولتمردان برای انجام اصلاحات دم‏ِدستی مانند لغو مالیات‌های مصوب و یا استعفای برخی وزیران کابینه نیز شده است.

بی‌تردید این تدابیر نمی‌تواند اعتماد عمومی را بازیابی کند؛ به‏ویژه در کشوری که تاکنون سهم‌خواهی طایفه‌ای حرف نخست را در تقسیم کیک قدرت می‌زد. شوربختانه نظام‌های سیاسی کمتر به این مهم باور دارند که اعتماد مردم سخت حاصل می‌شود، اما به سرعت از کف می‌رود. بازسازی این وضع همان دشواری جانکاه برای بقا نزد نظام‌های سیاسی است.

مانع بزرگ در برابر آرام‏سازی خشم مردم که اصلی‌ترین شمار آنان را جوانان تشکیل می‌دهند، وعده اصلاحات از سوی کسانی است که متهمان اصلی نابسامانی‌های امروز هستند. آنان تا پیش از این سرگرم بده‏بستان‌ها میان خود و رقیبان‏شان، در عین کم‏توجهی به نیازهای فوری و بلندمدت مردمی بوده‌اند که زندگی مطمئن و باثبات را حق خود می‌دانند. اکنون سخت است معترضان باور کنند چنین جماعتی، مجری وعده‌هایی باشند که سعد حریری مدعی آن است؛ یعنی مبارزه با فساد و بازگشت به برنامه اصلاحات اقتصادی و سیاسی.

مشکل دیگر دولتمردان کشورهای یادشده؛ دیرفهمی ترکیب جمعیتی کشورهایی است که حالا بیشترین آنان را جوانان با مطالبات این روزگار خود آرایش داده‌اند. این مطالبات نه قوم می‌شناسد و نه طایفه. معترضان لبنانی را طیفی از مسلمانان و مسیحیان تشکیل می‌دهند. آنان از یکدیگر نمی‌پرسند تو از کدام طایفه و قوم هستی. مهم مطالبات مشترک آنان است که حق زندگی را فریاد می‌کند.

بهانه شروع ناآرامی‌های اعتراضی در لبنان حائز تامل جدی است: اعتراض‌ به تصویب مالیات بر اپلیکیشن‌های اینترنتی. آیا مخالفت با این مصوبه می‌توانست چنین دامن‏گستر باشد یا بهانه‌ای شده تا خشم‌های پنهان به ناگاه سر از خاکستر بیرون کنند؟

خاورمیانه خسته از جنگ‌ها و بی‌ثباتی‌ها، اکنون با جمعیت جوانی روبه‏رو است که مطالبات خود را می‌خواهند: پایان‏بخشی به فسادها و نابسامانی‌ها و بازگشت امید به فردا با به رسمیت شناختن حق زندگی.

 

 

 

 

این واقعیت منطقه ماست

 

سید محمد بحرینیان در رسالت نوشت:

 

تقریبا هجده سال از حمله آمریکا  به عراق در دوران بوش پسر می‌گذرد. این تهاجم در حالی اتفاق می‌افتاد که چند ماه قبل از آن، افغانستان هم توسط ارتش آمریکا اشغال‌شده بود و حتی رئیس‌جمهور آمریکا، مرتبا از ایستگاه بعدی سخن می‌گفت و دیگر مقامات آمریکایی از آن، حمله به سوریه و یا ایران را تعبیر می‌کردند. 

بوش پسر که شبیه‌ترین رؤسای جمهور آمریکا به رئیس فعلی دولت این کشور بود، با دیوانگی و قلدرمآبی، دنیا را به دودسته تقسیم می‌کرد، با آمریکا یا علیه آمریکا و معتقد بود که هر که علیه آمریکاست، باید نابود شود. کاندولیزا رایس، وزیر وقت خارجه آمریکا، با وقاحت، خونریزی و مصائب ناشی از جنگ در منطقه غرب آسیا را درد زایمان تولد خاورمیانه جدید معرفی می‌کرد، خاورمیانه‌ای که آمریکا صحنه‌گردان آن و اسرائیل محورش باشد.

همان وقت مجلسی در کشورمان بر سرکار بود که بسیاری از نمایندگانش، ذلیلانه و از ترس حمله آمریکا، در نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب، نوشتند که «اگر جام زهری باید نوشید، تا قبل از آن‌که کیان کشور و تمامیت ارضی در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود.»

از آن زمان هجده سال گذشته و آمریکا و متحدانش، کم در منطقه ما فتنه افروزی نکرده‌اند. در این بیست سال، منطقه ما بیش از ۱۰ جنگ به خود دیده که طرف مهاجم، یکی از کشورهای آمریکا، انگلیس، اسرائیل، عربستان سعودی و یا ائتلافی از این کشورها در قالب ناتو یا ائتلاف‌های دیگر بوده است. چندین کودتا و ده‌ها مورد تنش و حتی جنگ داخلی که همواره، آمریکا یکی از صحنه‌گردانان آن بوده است.

آرامش و ثبات ایران اسلامی در این دریای آتش، دستاورد بزرگی است، اما مراد این نوشته نیست، آمریکا و متحدانش، امروز در کجای این منطقه ایستاده‌اند، چه جایگاهی دارند و آینده را چگونه می‌بینند؟ محور مقاومت، روزبه‌روز در حال گسترش مرزهای فکری و عقیدتی و حتی حوزه نفوذ زمینی خود است، اسرائیل غاصب در پنج جنگ آخر خود با حزب‌الله و حماس، شکست‌خورده است، سال‌ها تلاش ائتلاف به رهبری آمریکا برای تغییر دولت در سوریه به بن‌بست رسیده و عربستان، در باتلاق یمن گرفتارشده وتوانش، روزبه‌روز تحلیل می‌رود.

این، مسلما آن خاورمیانه جدیدی نیست که جهان‌خواران منتظرش بودند، امروز رؤیای نیل تا فرات، برای سران رژیم صهیونیستی، افسانه تلخی بیش نیست. تصور کنید همین روندی که منطقه ما در هجده سال گذشته داشته، هجده سال دیگر هم ادامه داشته باشد، آیا نباید منتظر آن باشیم که اسرائیل، ۲۰ سال آینده را نبیند؟ این تازه در شرایطی است که روند تحولات رویش و قدرت گیری جبهه حق و ضعف و زبونی باطل، شتاب بیشتری نگیرد.

منبع: مشرق

ارسال نظرات