27 مرداد 1398 - 17:57

«چالش سرمایه‌گذاری» و تقویت هوش اقتصادی نوجوان

یکی از مهم‌ترین مهارت‌های اقتصادی که لازم است کودکان و نوجوانان بیاموزند، نحوه‌ی چگونه خرید کردن و خرج کردن است. به این منظور، باید با شرایطی خاص به کودکانمان «پول‌توجیبی» بدهیم
نویسنده :
امیر حسین طالقانی
کد خبر : 3725

پایگاه رهنما:

یکی از مهم‌ترین مهارت‌های اقتصادی که لازم است کودکان و نوجوانان بیاموزند، نحوه‌ی چگونه خرید کردن و خرج کردن است. به این منظور، باید با شرایطی خاص به کودکانمان «پول‌توجیبی» بدهیم. پیش‌تر در همین هفته‌نامه در مورد اصول پول‌توجیبی دادن به کودکان، نوشتیم؛ اما این تنها مهارت کلیدی لازم برای کودکان نیست؛ یکی دیگر از مهارت‌های اقتصادی مهم، این است که کودکان یاد بگیرند چگونه سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاری (investment) به معنی آن است که به امید کسب پول بیشتر در آینده، از مصرف کردنِ پولمان در امروز صرف‌نظر کنیم. این‌که افراد پولِ پس‌انداز شده‌ی خود را در چه فعالیتی به جریان بیندازند، به هوش اقتصادی آن‌ها مربوط است. هر چه هوش اقتصادی بالاتر باشد، سرمایه‌گذاری بهینه‌تر است و درنتیجه، در آینده سود بیشتری نصیب آن‌ها خواهد شد.

سنِ مناسب این فعالیت.
اما چگونه باید هوش اقتصادی کودکانمان را در حوزه‌ی سرمایه‌گذاری تقویت کنیم؟! تجربه نشان داده با تمرین و تکرار، این هوش تقویت می‌شود. بین عموم مردم مرسوم است که می‌گویند فلان شخصِ سرمایه‌دار، فرزندِ کفِ بازار است. این بدان معناست که بزرگ شدن در فضای بازار و آزمون‌وخطا، هوش اقتصادی افراد را تقویت می‌کند؛ بنابراین می‌توانیم در سنین نوجوانی، کودکانمان را در معرض «چالش سرمایه‌گذاری» قرار دهیم؛ بدین معنا که به آن‌ها مبلغی پول بدهیم و ایشان را تشویق کنیم تا با به کار انداختنِ این پول در یک کار اقتصادی تا مدّتی معیّن (مثلاً یک ماه بعد)، این پول را افزایش دهند. به نظر می‌رسد از آغاز متوسطه‌ی اول (سنین ۱۳ سالگی به بعد)، فرصت مناسبی برای آغاز این چالش باشد. پولی که در اختیار نوجوان قرار می‌گیرد، نه باید خیلی کم باشد و نه خیلی زیاد. میزانِ پول باید به حدّی باشد که امکان سرمایه‌گذاری در یک کار کوچک فراهم باشد و درعین‌حال، خیلی هم زیاد نباشد تا اگر این پول در فرایند سرمایه‌گذاری کودک به‌کلی از بین رفت، او مورد شماتت والدین قرار بگیرد و بدین طریق، با حک شدنِ خاطره‌ی بد اولین سرمایه‌گذاری، فرزندمان به فردی ریسک‌گریز تبدیل شود، خلاقیت از او سلب شود و امکان پیشرفت اقتصادی‌اش در آینده، کاهش یابد. میزانِ پولی که خانواده به فرزند می‌دهند، باید به حدّی باشد که بتوان به فرزند این اطمینان را داد که اگر تمام این مبلغ از بین رفت نیز، مشکل خاصی به وجود نخواهد آمد و به کسب تجربه‌اش می‌ارزد. در شرایط اقتصادی فعلی ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان، مبلغ مناسبی به نظر می‌رسد.

چالش سرمایه‌گذاری؛ تجربه‌ای جهانی
دغدغه‌ی آموزش اقتصاد و کسب‌و‌کار به کودکان، امروزه در بسیاری از کشور‌های دنیا وجود دارد. یکی از این کشورها، انگلستان است. در جنوب غربی لندن، مدرسه‌ای وجود دارد که «چالش سرمایه‌گذاری»، بخشی از برنامه‌ی آموزشی و پژوهشی آن‌هاست. در این مدرسه به دانش‌آموزان ۱۰ پوند پول می‌دهند و از آن‌ها می‌خواهند که با این پول، سرمایه‌گذاری کنند. جالب اینجاست که برخی از این دانش‌آموزان، به تجربه پی برده‌اند که اگر پول‌هایشان را روی‌هم بگذارند و باهم شراکت کنند، می‌توانند کار‌های اقتصادی بزرگ‌تری انجام دهند و سود بیشتری کسب کنند. این همان تأکید بر کار جمعی است که در اسلام، بدان تأکید شده است و در آموزه‌های دینی ما نیز ذکرشده است که: «دست خدا با جماعت است».
در سال ۲۰۱۵، حدود ۲۵ هزار دانش‌آموز بریتانیایی با چالش سرمایه‌گذاری مواجه شدند. دانش‌آموزان در این چالش، یک ماه فرصت دارند تا طرح خود را عملی کنند. در یکی از موارد در این مدرسه در لندن، دو دانش‌آموز تصمیم گرفتند تا یک غرفه‌ی مواد غذایی در مدرسه به راه بیندازند. آن‌ها اجناس ارزان بازار را در این غرفه، می‌فروشند. کاترین لاگنان، مسئول این طرح در بریتانیا می‌گوید این طرح باعث شده است تا دانش‌آموزان ما اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کنند و مهارت‌های ارتباطی‌شان با دیگران -که در این سرمایه‌گذاری بدان نیاز دارند- تقویت شود. مدارسی در برخی کشور‌های جنوب‌شرق آسیا، حتی پا را از این فراتر برده و به کمک دانش‌آموزان در مدارس بانک‌هایی به راه انداخته‌اند و در آن از دانش‌آموزان سپرده می‌گیرند، با آن کار می‌کنند و سود حاصل از آن را به سپرده‌گذاران می‌دهند.

نظارت آری؛ دخالت هرگز!
به نظر می‌رسد تجربه‌ی «چالش سرمایه‌گذاری»، تجربه‌ای موفق در بسیاری از کشورهاست. حتی وقتی به زندگی فعالین بزرگ اقتصادی در کشور خودمان نیز مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم ایشان نیز در نوجوانی افرادی اقتصادی بودند و ریسک‌هایی ازاین‌دست را تجربه کرده‌اند. شرط توفیق این تجربیات، واقعی بودن آن‌هاست؛ یعنی لازم است خودِ نوجوان با واقعیت‌های موجود در بازار، بدون واسطه مواجه شود؛ بنابراین دخالت‌های بیجای والدین در این فرایند، می‌تواند خلاقیت را از نوجوانان سلب کرده و جلوی رشد هوش اقتصادی‌شان را بگیرد. البته بدیهی است که این به معنای نفی نظارت والدین نیست؛ والدین با رعایت فاصله‌ای باید مراقب فعالیت‌های اقتصادی فرزندشان باشند تا وی به دام سرمایه‌گذاری‌ها و فعالیت‌های حرام یا خطرناک نیفتد.

ارسال نظرات