نگاهی به سیره فکری و عملی بنیانگذار انقلاب اسلامی در سیامین سال هجران
۱۴ خرداد امسال مصادف با سیامین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره) است. امام خمینی (ره) از آن چهرههایی است که گذر زمان نهتنها باعث کهنگی افکار و میراث آنها نمیشود، بلکه نتیجه عکس هم داشته و با کنار رفتن حجاب معاصرت و برخی پردهها، حقانیت و عمق تفکر آنان بیشازپیش روشن میشود.
۱۴ خرداد امسال مصادف با سیامین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره) است. امام خمینی (ره) از آن چهرههایی است که گذر زمان نهتنها باعث کهنگی افکار و میراث آنها نمیشود، بلکه نتیجه عکس هم داشته و با کنار رفتن حجاب معاصرت و برخی پردهها، حقانیت و عمق تفکر آنان بیشازپیش روشن میشود. عدهای در ظاهر و زبان از خط و آرمانهای امام میگویند، اما امام را فقط برای خاطره گویی و یاد و نام ایشان را حداکثر برای زینت المجالس میخواهند. این عده برای فرار از راه و سیره امام از تحریف ایشان نیز ابایی ندارند و وقتی نوبت به عمل به رهنمودهای ایشان میرسد، موضوعات را طوری تحریف میکنند که از آن نتیجه دلخواهشان، کسب شود. این عده امام را نه آنطور که هست، بلکه آنطور که خود میخواهند برای جامعه تعریف و تفسیر میکنند. در ادامه به برخی از ویژگیهای شاخص فکری و رفتاری حضرت امام که ازقضا این روزها بیش از همیشه نیاز به بازخوانی و عمل به آنها احساس میشود، میپردازیم:
۱- کار برای خدایکی از اصلیترین ویژگیهای شاخص حضرت امام آن بود که در تصمیمات، موضعگیریها و رفتارهایشان تنها یک ملاک را در نظر داشتند و آن چیزی نبود جز رضایت خداوند متعال. برای امام اهمیتی نداشت که فلان نهاد بینالمللی، فلان قدرت خارجی یا سیاستمدار بینالمللی درباره این تصمیم و اقدام چه فکری میکنند و چه قضاوتی دارند. ملاک عمل برای امام حق و اسلام بود و از هزینه دادن برای آن نیز ابایی نداشتند. دشمنان دانا ایشان را به نحوی متهم میکردند و دوستان نادان به نحوی دیگر، اما اینها کمترین خللی در عزم راسخ ایشان ایجاد نمیکرد. امروز هم سیاستمداران و مسئولان کشور اگر در تصمیمات خود، رضای خدا و حق را ملاک عمل قرار دهند، بسیاری از مشکلات کشور مرتفع یا زمینه رفع آن فراهم خواهد شد. مسئولی که رضای خدا را در نظر داشته باشد، وعدههای بیجا نخواهد داد، در عزل و نصبها منافع شخصی و حزبی را دخیل نمیکند، با مردم یکرنگ برخورد میکند و برای چند رأی بیشتر یا کف و سوت عدهای، از ارزشها و آرمانهای انقلاب عقبنشینی نمیکند.
۲- قله آرمانگرایی
انسانها بهطورمعمول بافاصله گرفتن از دوران جوانی، از آرمانگرایی نیز کمکم دور شده و روحیه محافظهکاری در آنان تقویت میشود. این قاعده درباره حضرت امام صادق نبود و ایشان در سالهای پایانی عمر شریفشان نهتنها از آرمانهای انقلابی فاصله نگرفتند، بلکه به شکل معناداری این آرمانخواهی افزایش نیز یافت. رفتارها، پیامها و سخنرانیهای ایشان در این دوره به نحوی آتشین و انقلابی است که اگر مخاطب نداند صاحب این مواضع کیست، شاید گمان کند جوانی پرشور در ابتدای راه مبارزه و یک زندگی چریکی و مبارزاتی اینچنین آرمانخواهانه فریاد میزند و دیگران را نیز به دنبال کردن ارزشها و آرمانها دعوت میکند. درس این ویژگی امام برای این روزهای کشور آن است که آرمانها هرچقدر هم سخت و دور به نظر آیند، نباید از افق دید و تصمیم و اقدام خارج شوند و به بهانههای مختلف اجازه کمرنگ شدن آنها را داد.
۳- تفکیک اسلام ناب و اسلام آمریکایی
یکی از ویژگیهای قابلتأمل و جالبتوجه حضرت امام؛ دوگانه سازیهای عمیق، اما ساده و همهفهم است. یکی از این دوگانههای اعتقادی، فکری و سیاسی، دوگانه اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی است. از منظر امام راحل اسلام ناب برگرفته از قرآن و سیره معصومین (ع) است که محل رشد و نمای آن، حوزههای علمیه و درس و بحث فقاهت است و در مقابل اسلام آمریکایی قرار دارد که خود به دوشاخه اسلام سکولار و اسلام متحجر تقسیم میشود و البته دوروی یک سکه هستند.
۴- حمایت از مستضعفین و هجمه به اشرافیت
دوگانه بسیار مهم و عمیق در منظومه فکری و سیره عملی امام، محرومان در برابر اشراف است. دوگانهای که از آن بهعنوان جنگ فقر و غنا نیز یادکردهاند و ریشه در باورهای دینی و اعتقادی دارد. از منظر امام، محرومان و مستضعفان پایه و زیربنای اصلی انقلاب اسلامی بوده و در بزنگاههای حساس پایکار انقلاب بودهاند و لذا این قشر باید موردتوجه مسئولان کشور باشند و از حقوق آنها در برابر قشر غنی و اشرافی محافظت شود. امام راحل از همین منظر تأکید ویژهای بر ساده زیستی و دوری مسئولان از خوی کاخنشینی داشتند و معتقد بودند مسئولی که آلوده اشرافیت و تجملات شد، درد مردم را نخواهد فهمید.
۵- اعتماد به وعده الهی و بیاعتمادی به استکبار
امام راحل در مواضع و رفتار خود، آینه تمام نمای اعتماد به وعده و نصرت الهی بودند. این میزان از اتکا و توکل ایشان به نصرت الهی، ناشی از ایمان قوی و محکم بود. روی دیگر این سکه بیاعتمادی به استکبار بود. ایشان هیچ اعتمادی به سخنان و وعدههای استکبار و در رأس آن آمریکا نداشتند و از همین رو به آن لقب شیطان بزرگ دادند. با شیطان میتوان مذاکره کرد؟ به شیطان میتوان اعتماد کرد؟ روی وعده شیطان میتوان حساب کرد؟
۶- اعتماد به مردم
نگاه حضرت امام به تودههای مردم بسیار جالب و قابلمطالعه است. ایشان به توان و اراده مردم، باوری عمیق داشتند و معتقد بودند که امور مختلف باید به مردم سپرده شود. امام بارها و بارها درباره تمرکزهای دولتی هشدار میدادند، چراکه در مسائل اقتصادی، نظامی، سازندگی کشور، تبلیغات و بالاتر از همه انتخابات کشور به مردم اعتماد داشتند. این همان تکیه و نگاه به داخل است که حل مشکلات را در بسیج عمومی و همگانی میبیند و ازقضا در ۴۰ سال گذشته هر جا به آن عمل شده، کشور جواب گرفته است.
۷- استکبارستیزی آشتیناپذیر
حضرت امام در استکبارستیزی خط قرمز و حدنصابی نداشتند. مرگ بر آمریکا برای ایشان یک شعار تبلیغاتی و صرفاً سیاسی نبود. این تقابل با شیطان بزرگ، ناشی از ایمان و باور قلبی و نگاه توحیدی ایشان بود. نمیتوان به خدای بزرگ ایمان داشت، اما از شیطان برائت نجست. این دو در کنار یکدیگر معنا مییابند. نمیتوان از اسلام دَم زد و با استکبار هم مخالفتی نداشت و موضعی نگرفت. در طول عمر شریف ایشان هرگز نشانهای از آشتی با استکبار دیده نشد. راز بسیاری از دشمنیهای ۴۰ سال گذشته با امام و انقلاب و جمهوری اسلامی در همین نکته نهفته است.
۸- تأکید بر وحدت
یکی از تأکیدات و اصول فکری حضرت امام، مفهوم وحدت است. این وحدت در سطوح مختلف قابل تحقق است؛ وحدت آحاد مردم، وحدت مسئولان، وحدت مردم و مسئولان، وحدت امت اسلامی، وحدت کشورهای اسلامی و .... ایشان با درایت و تیزبینی خاص خود دریافته بودند که یکی از اصلیترین نقاط ضعف ایران و فراتر از آن جهان اسلام در چند قرن گذشته، انشقاق و چنددستگی بوده است. تفرقهای که در بسیاری از آن ردپای کشورهای استعمارگر و استکباری قابلردیابی است. چاره بسیاری از دردها و مشکلات کشور و دنیای اسلام نیز در ترمیم این نقطه ضعف است. آنچه گفته شد تنها چند مورد از اصلیترین اصول فکری و سیره عملی حضرت امام خمینی بود. عدهای سعی دارند امام را پیرمردی محترم و دوستداشتنی جلوه دهند که زمانی آمد و زمانی دیگر رفت و حال زمانی دیگر است؛ اما این اصول زمان بردار و تاریخمصرف دار نیستند. اینها اصول انقلاب هستند و خدشه به آنها، خدشه به انقلاب اسلامی بهعنوان اصلیترین میراث امام خمینی است.
ارسال نظرات