به نقل از مشرق- روزنامهها در لابهلای گزارشها و سرمقالهها، قسمتی از صفحات خود را به اخبار روزهای گذشته یا اخبار ویژه اختصاص میدهند که مشرق در ادامه به آنها اشاره میکند.
******
رئیس جمهور میگوید امروز هم مانند دوره جنگ هشت ساله، به اختیارات ویژه نیاز داریم.
روحانی در دیدار جمعی از روحانیون با بیان اینکه برای مدیریت بهتر شرایط نیازمند تمرکز قدرت و تصمیمگیری هستیم، اظهار کرد: در دوران جنگ تحمیلی نیز در مقطعی که با مشکل مواجه شدیم، شورای عالی پشتیبانی جنگ ایجاد شد و همه اختیارات در دست این شورا بود و حتی مجلس شورای اسلامی و قوهقضائیه نیز در تصمیمگیری آن شورا دخالتی نداشتند و امروز هم در شرایط جنگ اقتصادی قرار داریم.
وی افزود: همانگونه که در جنگ ۸ ساله اختیارات ویژهای را از امام راحل گرفته و توانستیم جنگ را اداره کنیم و حتی موفقیتهای بسیاری را به دست آوریم امروز هم به چنین اختیاراتی نیاز داریم.
آقای روحانی البته توضیح نداده اختیارات بیشتر را برای چه کار میخواهد؟ چرا که به اذعان کارشناسان -حتی کارشناسان حامی- دولت فاقد طرح و برنامه روشن اقتصادی است و بیش از یک سال است روش آزمون و خطا را در پیش گرفته است.
در واقع درستتر آن است که بگوییم دولت روحانی از سال ۹۲ به مدت ۶ سال، جز امید به برجام هیچ برنامه دیگری نداشته و حتی از یک سال قبل هم که آمریکا عملاً برجام را باطل کرده، همچنان فاقد طرح و نقشه جایگزین است؛ و حال آنکه برجام، حتی در صورت برقراری هم نمیتوانست جایگزین برنامه اقتصادی درونزا باشد.
بنابراین نخستین سوال این است که وقتی دولت مطلقاً برنامه اقتصادی روشنی ندارد، افزایش اختیارات را میخواهد که دقیقاً چه کند؟ آیا خسارتهایی نظیر واگذاری بیمحابای ۱۸ میلیارد دلار ارز، خذف سهمیهبندی بنزین و قاچاق بیرویه حاصل از آن در کنار هزینههای ارزی چند میلیارد دلاری برای واردات بنزین، رکود شدید تولید در حوزههایی مانند مسکن و غیر آن، تشدید تورم بیسابقه و…، کم خسارتی بوده که دولت میخواهد با وجود بیبرنامگی و به واسطه افزایش اختیارات، بر ابعاد همین خسارات بیافزاید؟
نکته دیگر این است که دولت اختیارات فراوان و بعضاً فراقانونی دریافت کرده با این وعده که نیاز مدیریت اقتصادی است. از جمله اختیاراتی که در حصول توافق نامتوازن برجام داشت و با فضاسازی مسموم، چنین القا کرد که رونق یا رکود اقتصاد کشور، معطل همین توافق است.
دولت همچنین سهم سالانه صندوق توسعه ملی از درآمدهای نفتی و ارزی را از ۳۴ درصد مصوب در کانون برنامه پنج ساله توسعه، به ۱۰ درصد کاهش داد، تولید مسکن در کشور را با فخرفروشی حماقتآلود وزیر مربوطه به صفر رساند و مجلس را در موقع اتفاقات مختلف دور زد.
اما حالا با همه این سوء تدبیرها، رئیس دولت همچنان مدعی است اختیاراتش کم است و لابد باید با تعطیلی مجلس و قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام، دولت را مطلقالعنان کرد تا به جای یک برجام، چند برجام انباشته از خسارت در حوزه توانمندی نظامی و اقتدار منطقهای امضا کند و به جای تورم ۵۰ درصدی، تورمی ۱۰۰ درصد را به مردم ارزانی کند.
جالب اینکه همین چند هفته قبل معاون اول رئیسجمهور از مردم و کارشناسان خواست نظر بدهند که سهمیهبندی و توزیع کوپنی کالا بهتر و به مصلحتتر است یا آزادسازی اقتصاد و آزاد کردن قیمتها؛ یعنی دولت هنوز نمیداند با خودش چند چند است و میخواهد چه کار بکند اما فقط اختیار بیشتر و بیشتر میخواهد.
واقعیت تلخ دیگر این است که دولت بالغ بر ۱۱ ماه است سخنگو ندارد، چرا که تیم اقتصادی و مدیریتی آقای روحانی حرفی برای گفتن ندارد و کسی هم به همین دلیل نمیپذیرد سخنگوی دولتی باشد که به تعبیر علی صوفی (وزیر دولت اصلاحات و مشاور خاتمی) محبوبیتش زیر ۱۰ درصد رسیده است.
واقعیت این است که دولتی با چنین کارنامهای برای قصور و تقصیرهایش باید مؤاخذه شود و حساب پس بدهد. ضمن اینکه، قانون اساسی و تفکیک قوای ناشی از آن، اجازه تمرکز و خودکامگی و خود رأیی را به رئیسجمهور نمیدهد.
رئیس جمهور در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر گفت: «بالاترین امتیاز هنرمندان خلاقیت است و این قدرت تخیل از فکر اندیشه و عقل بالاتر است. هنرمندان با این قدرت عجیب و سرمایه تخیل، آثار هنری خود را به جامعه عرضه میکنند.»
روزنامه رسالت در این زمینه نوشت: جناب رئیسجمهور، حرف دلشان را زدند و حکم به برتری تخیل بر عقل دادند و انصافاً هم قول و فعل ایشان در این زمینه یکی است. این را میشود از تصمیم های سرنوشت سازی که برای کشور و مردم گرفتند تشخیص داد.
عقل میگفت وعده صد روزه دادن اشتباه است، اما تخیلات مؤید دادن این وعده ها بود، اما بعد از آنکه تخیل نتیجه نداد گفتند کسی که وعده ۱۰۰ روزه بدهد عقل ندارد.
عقل میگفت به مذاکره با دشمن، بدبین باش، اما تخیل گفت به مذاکره خوشبین باشید و البته بعد از چند سال انتظار برای چیدن گلابیهای برجام، شد آنچه شد.
عقل گفت دشمن را به دشمنی بگیرید، فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا اما تخیل گفت لبخند بزنید و نتیجه دیپلماسی لبخند را بعد از چند سال فرصت سوزی دیدیم.
عقل گفت با خدا ببندید، اوست قادر مطلق؛ اوست که عزیز و شکست ناپذیر است، ولی تخیل گفت با کدخدا می بندیم قدرت دست اوست. به زعم خودشان با کدخدا بستند و رفیق نیمه راهشان بزرگترین دستاوردشان را پاره کرد.
عقل گفت به تدریج و در فاصلههای طولانی هم دشمن از دشمنی و تحریم دست برنمیدارد، اما تخیل گفت بالمره تحریمها برداشته میشود. حالا اندرخم یک کوچهاند تا نفتشان را بشکه بشکه به این و آن بفروشند، چراکه هنوز سپیده صبح بدون تحریم، نزده است.
اصلاً عقل چیست؟ بگذارید از لسان صادق آل محمد (ع) بخوانیم. از ایشان سؤال شد: «عقل چیست؟» فرمود: عقل آن است که به وسیله آن خدای رحمان پرستش شود و بهشت بهدست آید. راوی گوید، عرض کردم: «پس آنچه معاویه داشت چه بود؟» حضرت فرمود: آن نیرنگ است، آن شیطنت است! آن نمایش عقل را دارد ولی عقل نیست.»تخیل اما خیال پردازی است؛ از واقع، بویی نبرده و شما و مُلک و ملت را به سرمنزل مقصود نمی رساند. شاید اشکال کار ما همینجا بوده که گمان کردیم برای غیرهنرمندان هم این خیالپردازیها نقطه مثبت تلقی میشود. حالا هم بهتر است آقایان خیالپرداز به حرف عقلای کشور که دنبال مذاکره نیستند گوش دهند نه اینکه هنوز بگویند ما اهل مذاکرهایم.
شماری از افراطیون مدعی اصلاحطلبی از جمله اعضای احزاب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب) در نشست گروهک نهضت آزادی شرکت کردند.
در نشست این گروهک مطرود حضرت امامخمینی (ره) که به بهانه سالگرد تأسیس آن برگزار شد و مصطفی معین و محمد توسلی سخنرانی کردند، فیضالله عربسرخی، جواد امام، مرتضی الویری، حسین موسویان، محمود صادقی، عماد باقی، قربان بهزادیاننژاد، محمدرضا جلاییپور، علی تاجرنیا، حسین مرعشی، سیدمحمود دعایی، محمدجواد حقشناس و ابراهیم اصغرزاده فعالین سیاسی و اجتماعی نیز حضور داشتند.
این نشست در حالی برگزار شد که بر سر ریاست گروهک، میان دو طیف حاضر در آن اختلاف و منازعه در جریان است.
حضرتامام (ره) خطاب به علیاکبر محتشمیپور وزیر کشور وقت درباره نهضت آزادی تصریح کردند که این گروه نباید رسمیت داشته باشند، چرا که آنها پدران معنوی سازمان منافقین هستند و اگر سرکار میماندند سیلی به اسلام و ایران میزدند که تا قرنها سر بلند نمیکرد.
افراطیون مدعی اصلاحات تا پیش از سقوط کامل فکری، خود را «خط امامی» جا میزدند.
دعوای اصلاحطلبان با حزب اعتدال و توسعه مجدداً شدت گرفت. افراطیون مدعی اصلاحات با زدن حزب وابسته به نوبخت و واعظی، سعی میکنند از پذیرش مسئولیت کارنامه منفی دولت شانه خالی کنند.
علی صوفی وزیر دولت اصلاحات در روزنامه آفتاب یزد نوشت: حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور درحالی نسبت به عدم بهکارگیری تجربیات دوره اول دولت از سوی روحانی برای بهبود اوضاع اعتراف میکند که خود از دولت است.
از این رو، باید اذعان داشت که متأسفانه روحانی در کنار خود افرادی دارد که به هیچ روی حاضر به قبول این واقعیتها نیستند و معلوم نیست که افرادی نظیر واعظی هم به اعتراف آشنا اعتقاد داشته باشند.
درحالی که روحانی دولت را کاملاً به واعظی سپرده است، حال آنکه مردم به روحانی رأی دادند. بنابراین واعظی به عنوان رئیس دفتر نباید این همه اختیار داشته باشد اما معاون اول رئیس جمهور بگوید من حتی اختیار تغییر منشیام را هم ندارم. این مسائل مواردی است که از درون دولت خارج میشود.
اگر جهانگیری این اختیار را ندارد پس چه کسی باید داشته باشد. وقتی اعتدالگرایان روحانی را به سمت و سوی عملکرد حزبی تشویق میکنند و رئیس جمهور به خاطر حزب اعتدال و توسعه همه چیز را به واعظی بسپارد به طور قطع به سادگی نقش اصلاحطلبان را در انتخابات ۹۶ انکار میکند. به طور قطع با وجود چنین وضعیتی، روحانی بیانگیزه میشود تا آنجا که او به تازگی در دیدار با فعالان سیاسی به حدود اختیاراتش اعتراف کرد.
حال آنکه به راستی اگر روحانی از همان ابتدا میدانست که اختیاراتش محدود است چرا مسئولیت به این سنگینی را قبول کرد تا آنجا که سعید حجاریان به او پیشنهاد استعفا داد؟ او اگر به این مسئله آگاه بود چرا اجازه داد اصلاحطلبان همه حیثیت خود را صرف پیروزی خود کنند به همین دلیل باید اذعان داشت که سخنان رئیس جمهور درباره حدود اختیاراتش به هیچ روی قابل دفاع نیست و ادامه این وضع با توجه به نداشتن انگیزه از سوی دولت برای بهبود اوضاع به زیان روحانی است.
وضعیت نباید بهگونهای باشد که امروز از استعفای ایشان سخن به میان بیاید و یا مجلس بخواهد به بیکفایتی او رأی دهد و یا افرادی از طریق ساز و کارهای مورد پیشبینی بخواهند وارد کار شوند. زیرا روحانی همچنان دوسال دیگر باید در راس دولت باقی بماند و کارهای بسیاری برای انجام دادن دارد و این زمان، مدت کمی نیست.
در حالی که دولت دوم اصلاحات از نظر خود اصلاحطلبان، دولتی به مراتب ضعیفتر بود، صوفی مدعی شد: همانطور که آشنا اذعان کرد، انتظارها بر این بود که رئیس جمهور از تجربیات دور نخست خود استفاده میکرد و در دور دوم قویتر از دور نخست عمل کند؛ همانطور که رئیس دولت اصلاحات در دور دوم قویتر از دور نخست عمل کرد. رئیس دولت اصلاحات در دور دوم تغییرات معناداری در کابینه ایجاد کرد.
به طور مثال معاون اول، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر کار خود را تغییر داد و کابینهای جدید به مجلس معرفی کرد و با همان کابینه تا پایان دولت هشتم کار کرد.
رئیس دولت اصلاحات کارنامه بسیار قابل قبولی ارائه داد و رشد اقتصادی بالای ۷ درصد داشت. رضایت جامعه را بهدست آورد، مردم حتی امروز هم حسرت دوران اصلاحات را میخورند.(!؟)
وی در پایان مینویسد: امروز کشور به حال خود رهاست و همه چیز بهویژه در حوزه اقتصادی افسارگسیخته است. در حالی که جامعه همواره نمیتواند چنین وضعی را تحمل کند بههمین دلیل دولت به فردی با انرژی بالا نیاز دارد اما وجود انگیزه در دولت روحانی مشاهده نمیشود و خود دولت هم نسبت به فشلبودن خود معترف است.
صادق زیباکلام در حالی که اخیراً روحانی را گلگیر عملکرد نظام خوانده بود، گفت: اگر به سال ۹۶ برگردیم، برای روحانی بیشتر تبلیغ میکنم.
وی در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد اظهار داشت: «دولت روحانی در دو سال اخیر اشتباهات بسیاری داشته است. دولت او کم سوءمدیریت و سوءتدبیر نداشته است. دولت روحانی به کرات تصمیمات نادرست در حوزه اقتصادی اتخاذ کرده است».
زیباکلام با این حال در ادامه گفت: «اگر باز هم زمان به عقب یعنی به همان انتخابات اردیبهشت ۹۶ بازگردد از حسن روحانی حمایت میکنم. حتی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری اخیر بیشتر هم فعالیت خواهم کرد تا روحانی مجدداً پیروز شود و مردم با مشارکت بیشتری در پای صندوقهای رای حضور پیدا کنند، چنانکه رای روحانی حتی از ۲۴ میلیون هم بالاتر برود… اگر باز هم زمان به عقب بازگردد در تصمیمم هیچ تغییری نسبت به حمایت از حسن روحانی ایجاد نخواهد شد، چرا که در بسیاری از موارد، پیشرفت یعنی اینکه به عقب بازنگردیم».
البته آقای زیباکلام نگفته که مردم اگر به سال ۹۶ برگردند، اغلب آنها که به روحانی رای دادند دیگر به او رای نمیدهند. سندش همین سخنان چندی پیش زیباکلام که گفت: از هر ۱۰۰ تا پیامی که برای من میآید، ۹۰ تایش این است که شارلاتان حقهباز! تو ما را گول زدی که به روحانی رای بدهیم.
همچنین علی صوفی مشاور خاتمی و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتوگو با برنامه دستخط تسریع کرد: محبوبیت روحانی به زیر ۱۰ درصد رسیده است.
دیکتاتور مخلوع مصر که با انقلاب مردم برکنار شد، میگوید در زمان دولت خاتمی دنبال روابط با ایران بود اما تندروهای ایرانی نگذاشتند.
حسنی مبارک در گفتوگو با روزنامه الانباء کویت گفت: مصر در جنگ میان عراق و ایران، در کنار بغداد ایستاد و در کنار برادران خود در حاشیه خلیج فارس ضد هرگونه تهدیدات ایران است.
رئیس جمهوری مخلوع مصر اضافه کرد: من در کنار ملک عبدالله پادشاه سعودی دیدگاه مشترکی درباره مواجهه با تمایلات ایران در منطقه در عین حال سعی برای گشودن هرگونه افق تفاهمات مشترک با این کشور داشتیم و من برای ایجاد بهترین روابط با خاتمی رئیس جمهوری ایران تلاش کردم و او را در ژنو دیدم اما تندروهای ایرانی در روند بهبودی روابط سنگاندازی کردند. در جریان حوادث ژانویه ۲۰۱۱ در مصر، رهبری ایران روز جمعه و به شکل بیسابقهای در خطابهای به زبان عربی تحریک به انقلاب اسلامی در مصر کرد.
وی افزود: تمایلات و تلاشهای ایران در منطقه واضح است و تهدید امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس امری است که نمیتوان در برابر آن سکوت کرد اما خطر اسرائیل را نیز نباید فراموش کرد بلکه با این دو موضوع باید یکسان تعامل داشت تا یکی از دیگری ارجحیت پیدا نکند.
به دنبال اعتراضهای مردمی در جریان نهضت بیداری اسلامی کشورهای عرب به خصوص مصر، حسنی مبارک ناچار شد از ریاست جمهوری مصر استعفا دهد. او سپس به شرمالشیخ در شبهجزیره سینا رفت اما با پیروزی انقلاب مردم مصر دستگیر و به زندان انداخته شد. او در عین حال مدتی بعد در اثر انحراف انقلاب مردم مصر، از زندان آزاد شد.
خبر اول اینکه، یک عضو فراکسیون امید با اشاره به لزوم تشریح مواضع ایران در عرصه بینالملل، گفت: آقای ظریف به تنهایی در این برهوت دنیا، صدای جمهوری اسلامی شده در حالی که معتقدم از این تک صدایی باید خارج شویم.
به گزارش خانه ملت، الیاس حضرتی افزود: وزیر امور خارجه به شورای عالی امنیت ملی پیشنهاد دهد تا ۱۰۰ نفر جهت رایزنی کردن با سایر کشورهای جهان انتخاب و این گروه ۱۰۰ نفره باید تبدیل به سدی در برابر لابیگریهای ضد ایرانی در سطح جهان شود.
همچنین میتوان با این شیوه مانع از بروز هرگونه جنگی شد. وی افزود: در این گروه لابی ۱۰۰ نفره باید از شخصیتهای مؤثر و تأثیرگذار در حوزه بینالملل، شخصیتهای آشنا و با سابقه تشکیل شود، اعضای این گروه میتوانند از وفاداران به نظام، منتقدان جمهوری اسلامی ایران و حتی آنهایی که مخالف جمهوری اسلامی هستند باشند، اما همه آنها باید دل در گرو ایران داشته باشند.
حضرتی ادامه داد: از همه این افراد که توان لابیگری در دنیا دارند حداقل ۱۰۰ نفر جهت گفتوگو با نمایندگان مجلس امریکا، شخصیتهای مجلس سنای امریکا و رؤسای کمیتهها و احزاب آنها، روزنامهنگاران و شخصیتهای روشنفکر و صاحبان صنایع و کارخانجات طرف همکاری قرار گیرند. همچنین باید با شخصیتهای اروپایی نیز چنین رایزنیهایی را انجام دهیم.
خبر دیگر اینکه، «عادل عبدالمهدی» نخست وزیر عراق روز گذشته خبر داد که عراق برای آرام کردن اوضاع منطقه از جمله تنش میان ایران و امریکا بزودی یک هیأت به تهران و هیأتی دیگر به واشنگتن اعزام میکند.
به گزارش ایرنا، عبدالمهدی گفت: «تماسها در عالیترین سطح در حال انجام است و نگاه بغداد برای حل بحران در منطقه بسیار به نگاه اتحادیه اروپا نزدیک است.» او افزود: «در مرحله انتقال پیامها میان تهران و واشنگتن هستیم و برای کاهش سطح بحران میان دو طرف تلاش میکنیم.»
دست آخر اینکه، رئیس جمهوری امریکا درباره تمایلی که اخیراً برای مذاکره با ایران از خود نشان داده است، گفت که اگر ایران آماده بود تماس بگیرد، حتماً مذاکره خواهیم کرد. به گزارش ایسنا، دونالد ترامپ در جمع خبرنگاران درباره گفتوگو با ایران هم گفت: ما هنوز صحبتی نکردهایم. باید دید که چه پیش میآید. اگر آنها تماس بگیرند ما حتماً مذاکره میکنیم اما این فقط به خود آنها بستگی دارد.
تنها از آنها میخواهم که وقتی آماده بودند تماس بگیرند؛ اگر آماده نیستند خود را به زحمت نیندازند. وی در ادامه گفت: هیچ مذاکراتی با ایران در حال رخ دادن نیست. من فکر میکنم ایران اگر کاری انجام دهد، اشتباه بزرگی مرتکب میشود. اگر چنین کاری کنند با قدرت زیادی پاسخ داده خواهد شد، اما هیچ نشانهای نداریم که این کار را خواهند کرد.
با توجه به نامه نگاری هایی که میان دولت و مجلس برای اصلاحات مورد نیاز قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان در چارچوب تاکیدات رهبر انقلاب صورت گرفته، یک مسئول مهم دولتی تبصره هایی چون "به کارگیری بازنشستگانی که با توجه به تجربه و تسلط آنها و نیاز دستگاه اجرایی، به جای او «متناظر» وجود نداشته باشد"، "هیئت وزیران مرجع تشخیص این تناظر باشد" و "حداکثر تا یک پنجم ظرفیت مقامات ارشد اجرایی، امکان بهره گیری از بازنشستگان میسر باشد" را به قوه مقننه پیشنهاد کرده است.
یک مقام مسئول در پاسخ به استعلام برخی سازمان های دولتی در خصوص گزینش مجدد کارمندانی که با حکم دیوان عدالت اداری به محل کار بازگشته اند، متذکر شده اگرچه طبق ماده ۴۲ آیین نامه اجرایی قانون گزینش کشور، به طور مطلق به کارگیری مستخدمین رسمی ثابت که رابطه استخدامی آنان به هر علت قطع شده باشد مستلزم طی مراحل گزینش است اما نظر هیئت عالی نظارت آن است در مواردی که اعاده به کار کارمند براساس تصمیمات متخذه از سوی دیوان عدالت اداری یا هیئت عالی نظارت الزامی شود، رعایت مفاد ماده مذکور ضرورتی ندارد.
ارسال نظرات