اهداف آمریکا از این اقدامات را چه میدانید؟
یک بعد قضیه عملیات جنگ روانی است. آمریکا علاقه مند گرفتن امتیازات بیشتر از این ایران است و با این منطق عمل میکند که تا فشارها بر ایران تشدید نشود تهران امتیازی نخواهد داد چنانکه فشارهای اقتصادی چند سال گذشته نیز که موجب فشار بر مردم شد موجب امتیازدهی از سوی تهران نگردید. بنابراین بعد عملیات نظامی را میخواهد برجسته کند که ایران را وادار به عقب نشینی از مواضع خود کند.
اما این تنها بعد ماجرا نیست و میتواند یک بعد واقعی هم داشته باشد. کسانی در آمریکا وجود دارند که سالیان سال است که علاقه مند به درگیری نظامی آمریکا و ایران میباشند. این یک واقعیت است. به طور مثال بولتون که اکنون در کابینه ترامپ مشاور امنیت ملی کاخ سفید است در ماه مارس ۲۰۱۵ با انتشار مقاله ای در نیویورک تایمز از عملیات محدود نظامی آمریکا در ایران دفاع کرد و پمپئو نیز چنین نگرشی داشت. این گروه این تصور را دارند که با ارسال ناوگروههای اعزامی آمریکا به منطقه اگر فرصتی بوجود آمد یک درگیری نظامی محدود میتواند به نفع آمریکا باشد با این پیشفرض که چنین اقدامی هزینه زیادی در پی نخواهد داشت. آنها بر این باور هستند که اگر آمریکا حمله محدودی به ایران صورت دهد ایران پاسخ نخواهد داد برمبنای این تحلیل که اولویت اول مقامات جمهوری اسلامی حفظ نظام است و اگر بخواهند پاسخی جدی به حمله آمریکا بدهند مجوزی برای انجام حملات بیشتر آمریکا خواهد بود که خواستار آن نیستند. لذا این عده معتقدند که در کنار فشارهای سیاسی و اقتصادی انجام یک حمله محدود نظامی نیز مفید خواهد بود.
هدف از این اقدامات آمریکا آن است که این القا صورت گیرد: یا مذاکره یا جنگ.
ایران چگونه میتواند در برابر این اقدامات به مقابله بپردازد؟
برای اینکه بتوان بر این عملیات روانی فائق آید باید این موضوع به خوبی برای افکار عمومی تبیین شود که آمریکایها آمادگی مذاکره را ندارند زیرا مذاکره یعنی بازی بده بستان امتیازات. آمادگی حرف زدن را دارند تا آنگونه که ترامپ میگوید با او تماس گرفته شود و آنها بخواهند ۱۲ پیششرط خود را که قبلاً پمپئو اعلام کرده بود به تهران دیکته کنند اما آمادگی مذاکره را ندارند. در واقع نقد مقامات الان کاخ سفید به دولت اوباما آن بود که با مذاکره با ایران قدرت جمهوری اسلامی افزایش یافت.
در بعد نظامی هم باید همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند این مسئله را به خوبی تببین کرد که «دوران بزن در رو» تمام شده و در صورت حمله امریکا ایران حتما پاسخ خواهد داد و در این پاسخدهی جدی است و دلیل حمله نکردن آمریکا توانمندی نظامی ایران است و این توانمندی نظامی همچون قدرت موشکی و نفوذ منطقهای باید حفظ و بیشتر شود. این مسئله باید به خوبی تبیین شود که اگر نیروهای آمریکایی در تیررس گروههای طرفدار ایران در منطقه نباشد احتمال حمله افزایش مییابد و دلیل حمله نکردن آمریکا محدودیت اخلاقی نیست بلکه توانمندی نظامی ایران است.
از جنبهای دیگر نسبت به طراحیها و برنامهریزیهای طرف مقابل باید ایران نیز طراحی و برنامهریزی داشته باشد. ایران به ستاد قوی نیاز دارد. آمریکا سال گذشته گروهی را ایجاد کردند با عنوان «گروه اقدام ایران»، اما ما فاقد گروه اقدام امریکا هستیم. شورای امنیت ملی وجود دارد که چنین نقشی را ایفا میکند اما در عمل هنگامی که تصمیات بخواهد عملیاتی و اجرا گردد با مشکلاتی مواجه می شود زیرا ستاد منسجم و دقیقی وجود ندارد بنابراین می توان حتی یک قرارگاه مقابله با امریکا تاسیس کرد. اقدامات بسیاری باید صورت گیرد که در ذیل این قرارگاه می تواند گنجانده شود که پرداختن به آنها از حوصله یک بحث مطبوعاتی خارج است.
از طرفی اروپا نیز به نظر میرسد که در این شرایط در یک وضعیت سردرگمی به سر میبرد. از یکسو کشورهای اروپایی طرف توافق هستهای اعلام کردند که به اولتیماتوم برجامی ایران پایبند نیستند و از طرف دیگر بر اجرایی شدن کانال ویژه مالی (اینستکس) طی روزهای آینده خبر دادهاند. رویکرد اروپا را چگونه ارزیابی میکنید؟
اروپا یک کشور نیست ۲۴ کشور است.برخی از این کشورها نمیخواهند به برجام عمل کنند همانگونه که آمریکا خارج شده آنها هم در عمل خارج شدند. تعدادی هم می خواهند به تعهدات برجامی خود پایبندی داشته باشند اما توان آن را ندارند. این وضعیت اروپا است. ولی به طور کلی نباید چشمانتظار انجام اقدام جدی از سوی اروپا بود.
در این شرایط شاهد ادعای مقامات اماراتی مبنی بر هدف قرار گرفتن چند کشتی نفتکش در آبهای این کشور بودیم. در مورد صحت و سقم ماجرا جزئیات قابل اتکایی انتشار نیافته و هیچ گروهی نیز مسئولیت این اقدام را بر عهده نگرفته است. تحلیل شما از این موضوع و عامل یا عاملان احتمالی ماجرا چیست؟
مقامات رسمی ایران و وزارت خارجه این اقدام را محکوم کردند و اعلام نمودند چون باعث بیثباتی در منطقه میباشد مورد تأیید تهران نیست. اینکه چه کسی عامل و بانی این اقدام بوده است نمیتوان با قطعیت گفت اما این امر اثبات شده است که نتیجه سیاستهای آمریکا، سیاستهای رژیم صهیوینستی و رژیم سعودی موجب ایجاد بیثباتی در منطقه است و اگر هدفی که اعلام کردهاند که فروش نفت ایران به صفر برسد بخواهد پیگیری و اجرا شود آنوقت آنها خود بیشتر از بقیه متضرر خواهند شد. این نکته ای است که باید برای این کشورها تببین شود که اقدامات ضدایرانی برای آنها هزینه در برخواهد داشت و اینگونه نیست که صبر ایران ادامه داشته باشد.
ارسال نظرات