نقدی بر یک عادت بد رسانهای
هشدار اخیر رهبر معظم انقلاب نسبت به خطر رواج یافتن رفتارها و عادتهای مغایر باروحیه «کار، تلاش و ابتکار» در جامعه و نیز برنامههای مشابه «بختآزمایی» در صداوسیما، یکبار دیگر همه توجهها را به سمت رسانه ملی جلب کرد
نویسنده :
حامد حسین عسگری
کد خبر : 2864
هشدار اخیر رهبر معظم انقلاب نسبت به خطر رواج یافتن رفتارها و عادتهای مغایر باروحیه «کار، تلاش و ابتکار» در جامعه و نیز برنامههای مشابه «بختآزمایی» در صداوسیما، یکبار دیگر همه توجهها را به سمت رسانه ملی جلب کرد؛ هرچند، رئیس سازمان صداوسیما پس از بیانات رهبر انقلاب، به مدیرکل بازرگانی این سازمان دستور داد تا در بروز و ظهور رسانهای اسپانسرهایی که مانع ترویج فرهنگ کار و تلاش هستند، تجدیدنظر شود. اقدامی بهموقع و قابلتحسین که البته بدون تعارف باید گفت، جنبه مُسکّن دارد و باید مشکل را از اساس ریشهیابی و درمان کرد. حضرت آیتالله خامنهای اوایل اردیبهشتماه امسال و در آستانه روز جهانی کار و کارگر، میزبان هزاران نفر از کارگران سراسر کشور بودند که در حسینیه امام خمینی (ره) به دیدار رهبر خود آمدند تا از رهنمودهای ایشان در شرایط پرفشار جنگ اقتصادی، کمک بگیرند. مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در این دیدار، بهرسم همیشه، ارزش ذهن و بازوی کارگر ایرانی و قداست فرهنگ کار و تلاش را یادآوری کردند و ضمن تأکید بر حمایت دستگاهها از کارگران و مبتکران، یک هشدار هم دادند. ایشان فرمودند: «ما باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج کنیم؛ این روحیه نشستن و ثروت بادآورده را انتظار کشیدن باید از بین برود، این را نباید ترویج کنیم. دستگاههای مختلف، صداوسیما و دیگران باید متوجه این معنا باشند که نوع کارهایی از قبیل: کارهای بختآزمایی را ترویج نکنند!»؛ و در ادامه این را یادآور شدند که «دستاورد واقعی و حقیقی انسان، آن چیزی است که محصول سعی و تلاش او باشد. اینکه غذای پخته را جلوی انسان بگذارند، در دهان انسان بگذارند، این انسان را بهجایی نمیرساند. آنجایی که ذهن انسان کار میکند، فکر انسان کار میکند، بازوی انسان کار میکند، همت و اراده انسان کار میکند، آن است که فرد و جامعه را رشد میدهد».
هشداری که قبلاً هم داده شد، اما شنیده نشد
این سخنان هشدار گونه رهبر معظم انقلاب، در حالی بیان شد که چند روز قبل از آنهم استفتایی از مرجع عالیقدر حضرت آیتالله مکارم شیرازی در فضای مجازی منتشر شد که در آن، مردم از ایشان درباره حکم شرعی جوایز مسابقه تلویزیونی «برنده باش» سؤال کرده بودند که ایشان هم با اشاره به فرض موجود در سؤال، چنین شیوه مسابقهای را در حکم «قمار» اعلام کرده و تأکید کردند که «کسانی که شرکت میکنند، مالک جوایز نمیشوند». شاید برای همه ما – صرفنظر از موافقت یا مخالفتمان با این شیوه مسابقات رادیویی و تلویزیونی، این سؤال پیش بیاید که آیا گرفتن ۵ یا ۱۰ میلیون تومان جایزه در یک مسابقه، آنهم برای جواب دادن حدسی به چند سؤالی که شاید دانستن یا ندانستن پاسخ آن فرق چندانی به حال جامعه نداشته باشد، منطقی است؟ آیا در شرایط اقتصادی خاصی که ازیکطرف با فشار بیرونی دشمن تشدید شده و به جنگ اقتصادی تبدیل شده و از طرف دیگر، با برخی نارسایی و قصورهای مدیریتی همراه شده، اینطور پول پاشیدنها، آنهم برای چند سؤال ساده، افکار عمومی – یا بهتر بتوان گفت: اعصاب عمومی – جامعه را درگیر نمیکند؟! اگر درستوحسابی به ماجرا نگاه شود، معلوم میشود که این سؤالها جدی و نگرانکننده است.
اما مسئله اینجاست که این نخستین بار نیست که رهبر معظم انقلاب نسبت به رواج یافتن این روحیات راحتطلبی هشدار میدهند. ایشان بارها و بارها در توصیهها و رهنمودهایشان، مردم و مسئولان را نسبت به خطرات و آسیبهای این روحیه و منش مطلع کردهاند، از جمله در سال ۱۳۸۳ که فرمودند: «شخصی تماس میگیرد و به خاطر هیچی، به او جایزه میدهند! یک روز من دیدم در یک برنامهی تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای اینکه به چند سؤال جواب داد! این سرگرمى خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند این کار ترویج علم است. ترویج علم را از یکراه بهتر بکنید؛ این راه ضرر دارد. عدهای که اینگونه مسابقات را نگاه میکنند، بیمنطقی به ذهنشان میآید و از این بیمنطقی سوءاستفاده میکنند». حالا سؤال اینجاست که چرا هشداری به این واضحی، باید آنقدر نادیده گرفته شود که دوباره تکرار شود؟ و آیا بهتر نیست بهجای دستورهای مقطعی توسط مدیران رسانه ملی، بهطور عمیق فکری برای اصلاح این رفتارها شود؟
از نگاه خوشبینانه تا نگاه بدبینانه
در اینکه چرا چنین روشهایی در رسانه ملی – که یک دانشگاه عمومی و فرهنگساز است – و نیز در فضای عمومی جامعه ترویج میشود، میتوان دهها دلیل را ذکر کرد، اما بهطور خلاصه اگر قرار باشد خوشبینانه به ریشه این مسئله نگاه شود، باید گفت: «غفلت و روزمرگی» در جریان برنامهسازی و اصرار برای جذابیت برنامه به هر قیمتی، باعث عادی شدن این قبیل مسابقات، پیامهای بازرگانی و فیلمها و سریالها میشود، اما اگر بدبینانه – یا حتی در مواردی واقعبینانه – به ماجرا نگاه شود، شاید «تلاشهای پشت پرده و خزنده برای زدن ریشههای فرهنگی جامعه»، از جمله فرهنگ خلاقیت، کار و تلاش باعث اصرار بر تولید چنین برنامههایی میشود، بیآنکه مدیران رسانه ملی – که در دلسوزی و خیرخواهی آنها تردیدی نیست – خودشان متوجه مسئله باشند.
ریشه و علت مسئله هرچه باشد، نتیجه آن تلخ و نامبارک است؛ مسابقات پر خرج و بیمنطق و پیامهای بازرگانی و سریالهای تجملاتی، خیلی زود باعث جا افتادن فرهنگ تنبلی و انتظار ثروت بادآورده در جامعه و در ادامه، باعث شکلگیری احساس تبعیض و خشم و میانبر زدنهای غیرمنطقی میشود و در درازمدت، دودش به چشم همه میرود.
تلاش برای جلب مخاطب و جذاب کردن برنامههای صداوسیما، اقدامی ارزشمند و در خور تحسین است، اما مراقب باشیم تیشه به ریشه خودمان نزنیم.
ارسال نظرات