ضربات متعدد ديکتاتور پهلوي به صنعت کشاورزي
خيانتهاي رضاخان به قدري متنوع و گسترده هستند که در حوزههاي اجتماعي، فرهنگي، مذهبي، اقتصادي و سياسي قابل بحث و احصاء بوده و در اين شماره يکي از مهمترين اقدامات خيانت محور وي در حوزه «اسکان اجباري عشاير» که اصطلاحا به آن «تخته قاپو» نيز ميگويند، خواهيم پرداخت.
پایگاه رهنما :
خیانتهای رضاخان به قدری متنوع و گسترده هستند که در حوزههای اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و سیاسی قابل بحث و احصاء بوده و در این شماره یکی از مهمترین اقدامات خیانت محور وی در حوزه «اسکان اجباری عشایر» که اصطلاحا به آن «تخته قاپو» نیز میگویند، خواهیم پرداخت. بهواقع رضاشاه عشایر (سبک زندگی کوچنشینی آنها) را سمبل عقبماندگی و سنتگرایی کشور تلقی میکرد و بواسطه آنکه تلاش داشت جامعه ایرانی را از فرق سر تا نوک پا غربی کند، به یکجانشنی عشایر اقدام کرد، تا زمینه سلطه و استیلای بر آنها برایش امکانناپذیر باشد چرا که وجود تداوم زندگی کوچنشینی عشایر کار را برای پیشبرد اهداف یک دیکتاتور سخت میکرد. حسین اردکانی در کتاب خود به نام «تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران» در اینباره مینویسد: «توضیح آنکه نفوذ فرهنگ غرب یا بهعبارت دیگر نوسازی تکخطی ایران، در زمان سلسله پهلوی (۱۳۰۱ تا ۱۳۵۷ هجری. شمسی) با شدت تمام ادامه یافت»، پیتر آوری نیز در کتاب خود به نام تاریخ معاصر ایران (از تأسیس سلسله پهلوی تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) هم میگوید: «رضاشاه ابتدا با اقتباس از تشکیلات و سلاحهای نوین از غرب، به نوسازی ارتش پرداخت و سپس با استفاده از همین نیروی جدید، توانست به هرجومرج و ناامنی، که در اواخر حاکمیت قاجار سرتاسر ایران را فراگرفته بود، پایان دهد.» یکی از تاریخ پژوهان بهنام عزیز کیاون نیز در کتاب خود به نام «در برزخ گذار» مینویسد: «پیش از آنکه در مجلس شورای ملی، لایحهای برای اسکان ایلات کوچنشین فارس، بلوچستان، کردستان، خوزستان، لرستان، آذربایجان و دیگر بخشهای ایران بهتصویب برسد، اقداماتی برای بهاصطلاح اسکان ایلات از سوی نظامیان خودسری، چون امیراحمدی در لرستان تحقق یافت. بهواقع، رژیم رضاشاه برای اجرای برنامه اسکان عشایر و رهایی از خطری که ایلات برای حکومت وی بهوجود میآوردند، ابتدا، محتاج به استقرار قوای نظامی و انتظامی خود در مناطق عشایری بود، تا بهدنبال آن بتواند جنبههای دیگر برنامه از بین بردن قدرتهای محلی را پیش برد. جالب است بدانیم درطرح پیشنهادی برای تسریع در اعمال سیاست یکجانشینی این موضوع مورد توجه قرار گرفته بود که به کوچنشینان، امتیازهایی نظیر عفو مالیاتی و مساعدتهای مالی پیشبینی شده بود و البته تأکید شده بود که بقیه سلاحهای عشایر باید گرفته شود.
پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترده یکجانشینی
سیاست یکجانشینی ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره جامعه آن روز ایران و اقتصاد آن وارد ساخت، چرا که عشایر بر اساس این قانون باید از تمام فعالیتهای تولیدی (که معیشت ایلی و عشیرهای و مبتنی بر مرتع و دام بود) صرفنظر کرده، علاوه بر آن باید برای تامین معاش خود به کارهایی روی میآوردند که امکانات و منابع لازم آن را در اختیار نداشتند. به عنوان نمونه، نیروهای دولتی پس از استقرار در بین عشایر و خلعسلاح آنان، اقدام به ایجاد ستاد اجرایی بهمنظور تغییر شیوة معاش کردند. سیاست عشایری مورد اشاره رضاشاه را «آبراهامیان» اینگونه معنا میکند که «با گسترش دادن پاسگاههای نظامی درمناطق آنان، خلعسلاح رزمندگان عشایر، به سربازی بردن جوانان آنها، تحریک اختلافات داخلی آنان، مصادره اراضی آنها، تضعیف سران قبایل، محدود کردن کوچ سالانه، و گاه انتقال اجباری آنها به «روستاهای نمونه» خواهان اطمینان از انقیاد دائم آنان بود.» «اولن دوشوتن (ماری ترز)» در همین باره مینویسد: «در سالهای گذشته، سیاست رضاشاه پهلوی مبنی بر اسکان اجباری ایلات و تضعیف و تفرق آنها، سختی و بینوایی را در پی آورده است. جلو کوچ ایل قشقایی گرفته شد. مسیر کوچ راگشتهای نظامی مسدود کردند. برخی از طوایف مجبور شدند زمستان را در کوهها بگذرانند و دچار خسارتهای فراوانی شدند، گوسفندان و اسبها از سرما جان سپردند طایفه «دره شوری» که در تربیت اسب شهرت دارند، تقریباً تمامی اسبهاشان را از دست دادند. برخی از طوایف مجبور شدند تابستان را در مناطق گرم و خشک بگذرانند. افراد ایل که به زندگی آزاد و متحرک و پاکیزگی اردوگاههای متغیر و موقت خو کرده بودند، در اثر تجمع کثافت و خاکروبه در اطراف چادرها و دودزدگی کلبهها، دچار بیماری شدند و میزان امراض به سرعت فزونی یافت.» بسیاری از تاریخپژوهان یا شخصیتهای غربی که در آن هنگامه به ایران سفر کرده اند نیز، وضعیت عشایر و کشاورزان و دامداران را در دوره رضاخان بسیار اسف بار توصیف میکنند. طرح اسکان اجباری عشایر بدلیل انکه بدون انجام مطالعات و تحقیقات کارشناسی و بدون فراهم آوردن زمینههای لازم و تنها به پشتوانه نیروی نظامی و انتظامی در ایل بختیاری اجرا شد رضاشاه خود به طور مستقیم جریان اسکان عشایر بختیاری را دنبال میکرد. هدف وی از این اقدام، تنها یکجانشین کردن عشایر و رسیدگی به وضعیت آنان و در نتیجه فراهم آوردن امکان رشد و ترقی جامعه نبود، بلکه هدف اصلی دولت رضا شاه یکجانشین کردن ایلات و عشایر، به ویژه بختیاریها برای اعمال نظارت مستقیم و بیشتر بر روی ایشان بود. دولت رضاشاه به کمک ارتش و با استقرار نیروهای آن در گذرگاههای مال رو عشایر بختیاری، توانست عدهای از بختیاریها را به اجبار اسکان دهد، اما عشایر بختیاری در مقابل طرح اسکان اجباری مقاومت نشان دادند. دولت رضا شاه آنان را به زور وادار به ساخت روستاهای جدید کرد و دستههایی از ایشان را به یاری ارتش از چهارمحال بختیاری به خوزستان انتقال داد.
عشایر مظلوم و ظلمهای رضاشاه ظالم
نیروهای رضاشاه پهلوی با زور، پاره کردن و سوزاندن چادرسیاه ایالات و کتکزدن افراد خانوادهها، عشایر را مجبور به اسکان کردند. در برخی موارد عشایر از ترس قزاقها پارچههای سفید کتانی روی چادرسیاه خود میکشیدند تا برای چند روزی هم که شده از شر آنها در امان بمانند. این کار موقتی بود و مأموران اسکان دست بردار نبود؛ تا اینکه همه طوایف را در مکانهایی مشخص یکجانشین کردند. با کوتاه کردن دست عشایر از مراتع و چراگاههای مختلف در ییلاق و قشلاق، بسیاری از احشام آنها تلف شدند. در این راستا، حکومت رضاشاه با بهکار بردن شیوههای خشن، نظامی و بسیجشدن دستگاههای اداری اجرایی و نظامی انتظامی برای اجرای سیاست اسکان عشایر، این سیاست در نهایت با موفقیت نسبی اجرا شد. پیامدهای سیاستهای ضدعشایری رضاخان، معیشت زندگی روستاییان و عشایر را به شدت تحت تاثیر قرار داد و ضربات جبرانناپذیری به صنعت کشاورزی و دامداری زد و عامل اصلی مهاجرت خارج از رویه به شهرها شد و آسیبهای فراوان فرهنگی و اجتماعی را با خود به همراه آورد که تا سالها ادامه داشت.
ارسال نظرات