پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
06 اسفند 1397 - 09:30
ضدیت با ایل بختیاری یکی دیگر از وجوه رفتار‌های ضدانسانی رضاخان

بختیاری‌ها نیز از خشونت و خصومت رضاخان در امان نماندند

پیش از این عنوان شد که در سه شماره متوالی به برخورد ضدانسانی و خشن رضاخان با سه قوم «لر»، «قشقایی» و «بختیاری» خواهیم پرداخت؛ در ۲ شماره گذشته به سیاست ضدبشری رژیم پهلوی با دو قوم «لر» و «قشقایی» پرداختیم و در این شماره تلاش خواهد شد بخش کوتاهی از خوی وحشیانه رژیم علیه ایل بختیاری مورد مداقه قرار گیرد. سیاست «تهدید و ارعاب» به کیفیتی که در ادامه خواهد آمد درباره اقشار مختلف بختیاری‌ها نیز توسط حکومت اعمال شد و کشتار بسیاری از بزرگان این ایل نیز مورد توجه قرار گرفت.
کد خبر : 2382

پایگاه رهنما :

پیش از این عنوان شد که در سه شماره متوالی به برخورد ضدانسانی و خشن رضاخان با سه قوم «لر»، «قشقایی» و «بختیاری» خواهیم پرداخت؛ در ۲ شماره گذشته به سیاست ضدبشری رژیم پهلوی با دو قوم «لر» و «قشقایی» پرداختیم و در این شماره تلاش خواهد شد بخش کوتاهی از خوی وحشیانه رژیم علیه ایل بختیاری مورد مداقه قرار گیرد. سیاست «تهدید و ارعاب» به کیفیتی که در ادامه خواهد آمد درباره اقشار مختلف بختیاری‌ها نیز توسط حکومت اعمال شد و کشتار بسیاری از بزرگان این ایل نیز مورد توجه قرار گرفت.
ترس رضاخان از قدرت بختیاری‌ها
نقش پررنگ و محوری ایل بختیاری در دوران استبداد صغیر و زمان مشروطه آن‌ها را به بزرگترین و مقتدرترین ایل کشور تبدیل کرده بود که با به قدرت رسیدن رضاخان، این قدرت و نفوذ بیشتر شد و خوانین آن از اعتبار بیشتری برخودار شدند. با توجه به تصرف اصفهان و تهران در زمان مشروطه توسط بختیاری‌ها و همچنین سرکوب طرفداران محمد علی‌شاه در گوشه و کنار کشور و خنثی‌سازی بسیاری از شورش‌های دیگر، بر قدرت و نفوذ این قوم تاثیر شگرفی گذاشت. از سوی دیگر وجود چاه‌های نفت در قلمرو بختیاری و یا در مناطق همجوار و نزدیک آن حساسیت، این قوم را برای رضاشاه دو چندان کرد. منطقه‌ی بختیاری ما بین استان‌های اصفهان، خوزستان، لرستان، فارس و کهکلیویه و بویر احمد قرار داشت و از طریق خاک بختیاری رژیم می‌توانست براحتی به مناطق استراتژیک نفتی و اقتصادی کشور دسترسی پیدا کند بر همین اساس رضاشاه تلاش ویژه داشت با لطایف‌الحیل قدرت این ایل را تضعیف و بر آنان احاطه‌ی گسترده پیدا کند. ویژگی اصلی زندگی عشایر بختیاری «کوچندکی» بود که مولفه‌های این سبک از زندگی، مانع از گسترش نفوذ و سلطه‌ی انگلیس و رضا خان بود کمااینکه بار‌ها درگیری نظامی انگلیسی‌ها و رژیم علیه این قوم به شکست انجامیده بود. مولفه‌های مهم سبک زندگی عشایر بختیاری این بود که مناطق تحت نفوذ و زندگی آن‌ها صعب‌العبور و فاقد جاده‌ی اتومبیل‌رو بود به همین دلیل تردد نظامیان بسیار دشوار بود و رژیم نمی‌توانست به آسانی به درون جوامع چادرنشین نفوذ و با آن‌ها برخورد کند. ماموران دولتی در دستیابی به عشایر بدلیل زندگی کوچ‌نشینی آن‌ها و جا‌به‌جایی سریع از محلی به محل دیگر ناتوان بودند. دیگر آنکه عشایر با تکیه بر دام‌های سواری خود در مناطق عشایری یکه تاز میدان بودند و شرایط اقلیمی قلمرو عشایر به منزله‌ی مناطق تسخیز ناپذیری برای آنان بود که از دید و کنترل ماموران دولتی به دور بودند و گروه‌های خود گردانی را تشکیل می‌دادند. سیاست ضدیت با بختیاری‌ها با ۵ عنوان قابل احصاء است؛ «تخته قاپو یا یکجا نشینی»، «خلع سلاح»، «قلع و قمع خوانین»، «وضع مالیات‌های سنگین و قوانین دشوار» و «تجزیه بختیاری». یرواند آبراهامیان تاریخ‌نگار مشهور سیاست رضاشاه در مواجهه با عشایر (و بختیاری‌ها) را اینگونه توصیف می‌کند: «با گسترش دادن پاسگاه‌های نظامی درمناطق آنان، خلع‌سلاح رزمندگان عشایر، به سربازی بردن جوانان آنها، تحریک اختلافات داخلی آنان، مصادره اراضی آنها، تضعیف سران قبایل، محدود کردن کوچ سالانه، و گاه انتقال اجباری آن‌ها به «روستا‌های نمونه» خواهان اطمینان از انقیاد دائم آنان بود.» آبراهامیان، نحوه برخورد و رفتار رضا‌شاه با ایل بختیاری را یکی از مصادیق این مسئله عنوان می‌کند و با تاکید بر اینکه «با هدف بلندمدت تبدیل امپراتوری کثیر‌الملّه به دولتی یکپارچه با مردمان واحد، ملت واحد، زبان واحد، فرهنگ واحد، و اقتدار سیاسی واحد ارتباط نزدیک داشت» ادامه می‌دهد که «قلع و قمع قبایل و نابودی کامل یک ایل ـ. و پایمال کردن همه حقوق فردی و اجتماعی جمعیت کثیری از مملکت ـ. ملازم با ایجاد دولتی یکپارچه باشد». این تاریخ نگار مشهور همچنین رفتار و عملکرد رضاخان با اندیشه «دولت یکپارچه» را متناقض می‌داند و تصریح می‌کند رضاخان و اطرافیان وی، اساسا فهمی درست از سبک زندگی، فرهنگ و معیشت عشایر نداشتند و علاقه‌ای به این قشر از جامعه اساسا توجهی نمی‌کردند و بر همین مبنا بوده که بدون کوچکترین تمهیدی برای زندگی عشایر، تنها «سرکوب وحشیانه» متمرکز شد. در جولای ۱۹۲۹ ویلیامسن کار دار سفارت آمریکا در تلگرامی خبر می‌دهد: «اوضاع ایران آبستن حوادث خطرناکی است. یک منبع موثق می‌گوید ... فرماندار غیرنظامی بختیاری‌ها، که برادر سردار اسعد، وزیر جنگ، است مردم خود را بیرحمانه استثمار کرده، و پول زیادی از آن‌ها طلب می‌کند، و با گرفتن پول بی‌شرمانه حق را ناحق می‌کند و وعده محافظت و حمایت می‌دهد... از آنجا که وزیر جنگ یکی از رؤسای اصلی این ایل است، طبیعتاً از قدرتش برای حفظ موقعیت خود در ایل استفاده کرد. دو هزار نیروی نظامی برای آرام کردن اوضاع به جنوب و غرب اصفهان اعزام شده‌اند. وزیرمختار بریتانیا در شانزدهم جولای به من خبر داد که در فاصله ۸۰ مایلی جنوب اصفهان جنگ سختی میان عشایر و نیرو‌های دولتی درگرفت، و اینکه سربازان فراری از جبهه و مجروحین به شهر پناه آوردند؛ و سربازان جوانی که نیروی دولتی را تشکیل می‌دادند بسیار بد عمل کرده بودند. در همین زمان سردار اسعد، که دیگر ایلش او را قبول نداشت، به تهران بازگشت. اما در میان تعجب همگان، اعلام شد که اعلیحضرت او را به حضور پذیرفته و از او استقبال کرده است. از آنجا که این سمت به عنوان رشوه به عشایر بختیاری، به سردار اسعد، یعنی رئیس این ایل داده شده بود، گمان می‌رفت حالا که کنترل ایل از دست او خارج شده است او را از وزارت جنگ کنار بگذارند.»
تهمت زنی برای تضعیف بختیاری‌ها
جنگ رژیم علیه بختیاری‌ها به اینجا ختم شد که حکومت بسیاری از سران ایل بختیاری را متّهم به توطئۀ براندازی حکومت کرد و آنان را در جایگاه متّهم ناگزیر از فروش اجباری املاک خود و تعویض آن با زمین‌های نامرغوب خود کرد. بختیاری‌ها گذشته از فروش اجباری املاک خود، به خصوص خط‌مشی دولت رضاشاه در تصاحب سهم نفت خود را بر نتافته و خود را مغبون می‌دانستند. سیف‌پور فاطمی که از نزدیک با موضوع مصادرۀ املاک، بختیاری‌ها سر و کار داشت، در همین‌باره می‌گوید: «خوانینی مثل مرتضی قلی خان بختیاری (تن‌ها سرکرده ایلی که در دوران رضاشاه در رأس کار باقی ماند و به زندان نرفت) به دلیل طولانی شدن روند ارزیابی املاکش سود برد و از گزند تعویض و مصادره استثنائاً مصون ماند.» نکته قابل توجه دیگر آنکه رضاخان برای تضعیف موقعیت اقتصادی سران ایلات و عشایر، سیاست معاوضۀ املاک بختیاری‌ها را نیز مورد توجه قرار داد. املاک تعویض شده که دراختیار سران ایلات و عشایر گذاشته شد، دورازخاستگاه ایلی وعشیره‌ای آن‌ها واغلب نامرغوب بود که موجب طرح شکایات و بروزنارضایتی و مقاومت‌هایی درقبال اجرای این برنامه ازسوی رؤسای ایلات و عشایر شد؛ به گونه‌ای که دولت ناگزیرشد برای نظارت بر این امرکمیسیونی به نام «کمیسیون تعویض املاک» تشکیل دهد. ﻏﻔّﺎر ﭘﻮر ﺑﺨﺘﻴﺎر در مقالۀ پژوهشی تحت عنوان «رﺿﺎﺷﺎه و ﻃﺮح اﺳﻜﺎن اﺟﺒﺎری ﻋﺸﺎﻳﺮ ﺑﺨﺘﻴﺎری» که «ﻣﺒﺘنی ﺑﺮ اﺳﻨﺎد» است می‌نویسد: «اسکان اجباری عشایر بختیاری در کنار فروش و تعویض اجباری املاک، خلع سلاح، سربازگیری، غصب سهام نفت، فشار‌های مالیاتی و غیره، از دیگر اقدامات دولت جدید پهلوی بر ضدّ بختیاری‌ها و با هدف تضعیف قدرت و نفوذ آنان بود». در سفرنامۀ خوزستان نیز دیدگاه رضاخان دربارۀ ناچاری خوانین بختیاری، این چنین بازتاب یافته است: «همین خزعل و والی پشتکوه و خوانین بختیاری، و همین ایلات جنوب و غرب که امروز نقشۀ خود را برای تزلزل من طرح ریزی کرده و به نام قیام سعادت به شرارت و فساد و کندن ریشۀ مملکت مشغولند، سالیان دراز است که حق حاکمیت خود را نسبت به دولت ایران محفوظ داشته، اکنون که مرا در مقابل خود می‌بینید جز به‌کار بردن تمام قوا و دفاع از مالکیت مطلقۀ خود چاره‌ای ندارند.» نباید فراموش کرد که سیاست‌های ضد انسانی رضاخان علیه ایالات و عشایر اکراد و همچنین عرب‌های جنوب غربی کشور و سایر نقاط کشور نیز صورت گرفت.

ارسال نظرات