جابجایی وتغییرات مستمر در کابینه وزیران عربستان نشانگر به بن بست رسیدن رژیم حاکم در این کشور است؛
دلایل ایجاد تغییرات در کابینه عربستان
جابجایی وتغییرات مستمر در کابینه وزیران عربستان نشانگر به بن بست رسیدن رژیم حاکم در این کشور است؛ چرا که اگر در هیئت حاکمه کشوری ثبات طبیعی وجود داشته باشد، پیش از اتمام دوره مسئولان و وزیران شاهد تغییر در کابینه آن کشور نخواهیم بود.
حاکمان سعودی گمان می کنند با جابجایی وتغییر چهره ها، با شمایل جدید و متفاوت می توانند موقعیت خود را در جهان حفظ کنند، ولی پرونده خاشقچی چنان گریبانگیر رژیم سعودی شده است که محافل بین المللی به سادگی از این موضوع عبور نخواهند کرد.
اروپائی ها بعد از قتل خاشقچی و ادامه جنایات جنگی عربستان در یمن، نسبت به رژیم حاکم در عربستان خیلی بد بین شده اند. برخی از دول غربی متحد عربستان ، به حکام این کشور گوشزد کرده اند که باید تغییراتی ظاهری در ساختار دولتشان ایجاد کنند.
به همین دلیل پادشاه عربستان، اخیرا دستور ایجاد تغییراتی در کابینه داد.که مهمترین آن، برکناری عادل الجبیر از سمت وزیر خارجه و تعیین "ابراهیم العساف" به جای وی بود. به موجب این فرمان، «عبدالله بن بندر بن عبدالعزیز» نیز به عنوان وزیر گارد ملی عربستان سعودی و «ترکی الشبانه» به عنوان وزیر اطلاع رسانی منصوب شده اند.
همچنین با برکناری «فیصل بن خالد»، «ترکی بن طلال» به عنوان امیر منطقه عسیر معرفی شده است.
ملک سلمان در یک بازی رسانه ای و تبلیغاتی به سفارش اربابان خود صدور دستور برای تغییر کابینه و برخی دستگاههای دولتی و تعیین تعدادی از وزرا و مسئولان دولتی را در راستای ادامه روند توسعه کشور اعلام کرده است،اما اندیشمندان سیاسی معنقدند که تغییرات در کابینه رژیم سعودی متأثر از دلایل متعددی همچون: تحولات منطقه و تغییر نگاه افکار عمومی و غرب بعد از قتل جمال خاشقچی به این کشور است.به نظر می رسد تغییرات اخیر در عربستان علاوه بر مسائل پیش گفته دلایل دیگری هم دارد از جمله:
1- پر رنگ تر کردن نقش اقتصاد و منابع مالی در سیاست خارجی با انتصاب ابراهیم العساف؛
2- کاستن فشارها، بخصوص فشارهای کشورهای غربی؛ بخاطر جنگ یمن و قتل خاشخچی و مسائل داخلی عربستان؛
3- خارج شدن از انزوا و کاهش فشار از هیئت حاکمه عربستان( بخاطرقتل جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه)؛
5- فرار از پذیرش مسئولیت قتل جمال خاشقچی، با تغییرات به ویژه عادل الجبیر، که اکنون مهره ای سوخته محسوب می شود؛
6- ارائه نوعی جایگزینی افراد باتجربه و خردمند به جای افراد جوان و بی تجربه به ویژه در سیاست خارجی ( به تحلیل برخی تحلیلگران) ؛
7- جبران نوعی حرکت نمایشی و ادامه سیاست «فرار رو به جلوی» محمد بن سلمان ، زیرا هدف این تحولات مهندسی شده نیز تبرئه محمد بن سلمان از طراحی قتل و حفظ جایگاه و موقعیت سیاسی وی در ساختار سیاسی این کشور و ارتقاء آن است؛
- شکست عربستان در تحولات منطقه، آل سعودطی سال های گذشته با هجمه ای از ناکامی ها و شکست مواجه بوده و این رژیم به تحقق دستاوردی در این راستا موفق نشده است؛ به گونه ای که پس از چند سال هزینه سنگین در جنگ یمن و کشتار هزاران انسان بی گناه و ویرانی های خانمان برانداز، این جنگ همچنان ادامه دارد و عربستان با آن همه پول و تجهیزات نظامی پیشرفته نتوانسته بر ملتی فقیر پیروز شود؛ از این رو این تغییرات در راستای مقصرسازی افراد مشخص صورت گرفته است. همچنین سیاست های عربستان سعودی در سوریه و تمام تلاش های آن با حمایت از گروه های تروریستی به منظور براندازی دولت بشار اسد نتیجه نداده است و امروز کشورهای عربی از جمله عربستان چاره ای جز پذیرش شکست و تعامل با دمشق به عنوان کشوری تاثیر گذار در جهان عرب ندارند.
هر چند این جابجایی و تغییرات، فضای سیاسی عربستان را تلطیف کرده ولی، هنوز محمد بن سلمان و دار و دسته مافیایی او در جای خود محکم ایستاده اند و اینها هستند که تصمیم گیر اصلی در حکومت عربستان هستند، نه وزرای کابینه در دولت عربستان.
از این رو، حتی اگر اصلاحاتی نیز در ساختار سیاسی و اطلاعاتی عربستان انجام شود، شبیه همان اصلاحاتی خواهد بود که محمد بن سلمان طی یک سال اخیر در عربستان انجام داد که نتیجه اش تشدید فضای خفقان سیاسی و قتل و اعدام و بازداشت روزنامه نگاران و فعالان سیاسی بوده است.
به نظر می رسد این تغییرات انجام شده در راستای مقدمه چینی برای یک زلزله سیاسی بزرگ است که می تواند به امضای حکم پادشاهی محمد بن سلمان، ولیعهد جوان و بلندپرواز سعودی ختم شود.
با مروری بر تحولات منطقه در سال (2018) سالی آکنده از ناکامی برای آل سعود درسیاست های داخلی و خارجی بود. رسوایی در پرونده خاشقجی، کسری شدید بودجه، گرفتاری در باتلاق یمن و شکست در سوریه تنها بخشی از شکست های رژیم سرسپرده عربستان در منطقه بود که نتیجه مداخله جویی سران عربستان در سطح منطقه و جهان بوده است.
با نگاهی به عملکرد سیاست خارجی آل سعود در منطقه، به نظر می رسد،موضع عربستان در قبال سوریه شبیه به موضع آن در قبال عراق خواهد بود؛ همانطور که پس از چند سال جنگ نیابتی علیه مردم عراق به واسطه گروه های وهابی، روابط خود با عراق را از سرگرفت، در مورد سوریه نیز همین روند اجرا خواهد شد.
در مورد قطر نیز اختلاف با این کشور ادامه دارد، ولی بازگشت روابط و حل اختلافات در هر زمانی محتمل است؛ در مورد یمن نیز پس از شکست اهداف جنگ و تجاوز، سعودی ها چاره ای جز مذاکره با مردم یمن و جنبش انصارالله ندارند و برای رهایی از این جنگ پرهزینه، ناگزیر به توافق هستند.
- نویسنده: موسی رشیدحفظ آباد
ارسال نظرات