دستگاه دیپلماسی باید با هوشیاری، ائتلافهای تاکتیکی و مقطعی را از ائتلافهای راهبردی تمییز دهد
از زمانی که عربستان هم کاسه آمریکا و اسرائیل شد،آرایش جدیدی در منطقه شکل گرفت.از یکطرف کشورهایی چون بحرین،امارات با حمایت های عربستان و اسرائیل در برابر ایران، عراق، سوریه، لبنان (به مصداق حزبالله) و فلسطین صف آرایی کردند.
در این میان برخی تحولات همانند آنچه در سوریه رخ داد،وضعیت بلوک بندی دقیق تر و شفاف تری را موجب شد.برای مثال ترکیه قبلاً از عربستان به عنوان ابزاری برای ایجاد موازنه قوا در برابر ایران استفاده می کرد اما زمانی که متوجه نقشه آمریکا و عربستان در منطقه شد،به کلی از رأی خود بازگشت و سعی کرد منافع ملی خود را از طریق تقویت رابطه با همسایگان قدیمی خود یعنی ایران تأمین کند.ترک ها تا پنج سال پیش،درهای اتحادیه اروپا را به روی خود باز می دیدند و احتمال بروز تنش با آمریکا را پیش بینی نمی کردند،اما زمانی که اروپا را در برآوردن نیازهای خود،بی انگیزه دیدند،با کوتاه آمدن از مواضع قبلی خود در سوریه، به صورت تدریجی به سمت ایران و روسیه چرخیدند.
از طرفی قطری ها، که به لحاظ قومی و مذهبی با سعودی ها قرابت معناداری داشتند بواسطه دخالت های پی در پی ریاض در حاکمیت قطر و نهایتاً قرارگرفتن این کشوردر فهرست تحریم عربستان،مسیر مستقلی را در پیش گرفت و روابط راهبردی خود را با کشورهایی باز تعریف کرد که برخلاف سعودی حاکمیتش را به رسمیت بشناسند.جمهوری اسلامی در موسمی که قطر با ابزار تحریم تهدید شده بود،سیاست همکاری جویانه ای را در پیش گرفت و تضاد بین دو کشور در برخی حوزه ها،جای خود را به همگرایی داد.حالا به نظر می رسد با تشدید تحریم ها علیه ایران و چالشی که بین آمریکا و ترکیه به وجود آمده،تهدیدهای یکسان امنیتی و اقتصادی شکل گرفته که نوید ائتلاف نانوشته جدیدی می دهد.برای مثال برگزاری نشست دوحه روابط حسنه ترکیه،قطر و ایران را به رخ آمریکا و متحدین منطقه ای او کشید و از شکست اجماع عربی در برابر ایران پرده برداشت.به عبارتی سیاست های رادیکال مثلث آمریکا- عربستان-رژیم صهیونیستی بیش از پیش ترکیه،قطر،ایران و روسیه را به یکدیگر نزدیک کرده است.
نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس در ریاض که در غیبت سران کشورهای قطر،عمان و امارات برگزار شد و پیام پایه های لرزان و متزلزل این شورا را به همگان مخابره کرد.از طرفی خروج قطر از اوپک نیز نشان از عزم قطر برای تغییر در رویکرد سیاسی این کشور داشت.به عبارتی قطر این روزها تلاش می کند بی واهمه و به دور از بایدها و نبایدهای سعودی،در عرصه بین المللی عرض اندام کند.البته این موضوع به معنای بی رغبتی دوحه به بده بستان با آمریکا نیست؛تلاش آمریکا برای وساطت میان عربستان و قطر در همین راستا ارزیابی می شود.
روسیه نیز نقش مهمی در تحولات منطقه و شکل بندی ائتلاف های جدید داشته است.اگر چه برخی کارشناسان روسیه را به خود خواهی در تأمین منافع ملی کشورش متهم می کنند ولی روس ها به دلیل توانایی و جایگاه ج.ا.ایران در بسیاری از موضوعات منطقه ای با ایران همگام هستند و خواه ناخواه در کنار ایران قرار می گیرند.روسیه و ایران که همکاری های خود را از سوریه آغاز کردند،آن را به عنوان یک الگو در حوزه های تجاری،حقوقی و حتی امنیتی بسط و توسعه داده اند.برای مثال تدوین رژیم حقوقی دریای خزر،توافقات ترانزیتی و یا توافق تجارت آزاد ایران و کشورهای اوراسیا از مهم ترین همکاری هایی تلقی می شوند که در صورت جدی گرفتن می توانند به همکاری های بلند مدت و راهبردی تبدیل شوند و تحریم های آمریکا علیه ایران و روسیه را بلا اثر کنند.بنابراین باید توجه داشت که قرارگرفتن روسیه در کنار بازیگران منطقه ای همچون ایران، ترکیه و قطر می تواند تکمیل کننده یک پروژه منطقه ای در غرب آسیا باشد.
بنابراین ائتلاف برخی کشورهای عربی مثل امارات،بحرین به رهبری عربستان برای رویارویی با ایران و زنجیره مقاومت تبدیل به یک روند فرسایشی بی حاصل برای آنها شده است و حتی به عنوان یک تهدید بالفعل برای بسیاری از دولت ها و ملت های منطقه قلمداد می گردد.تا جایی که قطر،ترکیه و حتی مصر فاصله خود با عربستان را بیشتر کردند تا درصورت بروز چالش هزینه کمتری بپردازند.از طرفی ماجرای رسوایی بن سلمان در قتل جمال خاشقجی و محکومیت او در مجلس سنای آمریکا،ریاض را بیش از هر زمان دیگری تحت فشار افکار عمومی قرار داده است. به عبارتی سیاست های رادیکال مثلث آمریکا- عربستان-رژیم صهیونیستی بیش از پیش ترکیه،قطر،ایران و روسیه را به یکدیگر نزدیک کرده است.البته دستگاه دیپلماسی باید با هوشیاری، ائتلاف های تاکتیکی و مقطعی را از ائتلاف های راهبردی تمییز دهد تا منافع مقطعی این کشورها با ابزار ایران تأمین نشود.
ارسال نظرات