يکشنبه ؛ 19 مرداد 1404

آسیب به برنامه هسته‌ای ایران - آیا می‌تواند دوباره بازسازی شود؟

کد خبر : 19572

مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی CSIS آمریکا: ۶ آگوست – ۱۵ مرداد ۱۴۰۴

بلافاصله پس از حملات ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران در ۲۲ ژوئن، «عملیات چکش نیمه‌شب»، سیاست‌گذاران و کارشناسان نه تنها در مورد خسارات فیزیکی این حملات، بلکه در مورد تأثیر آنها بر جاه‌طلبی‌های هسته‌ای بلندمدت ایران، وارد بحث داغی شدند. از یک سو، دیوید پترائوس، مدیر سابق آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) به این نتیجه رسید که این حملات خسارات قابل توجهی داشته و نسبت به تفسیر بیش از حد ارزیابی افشا شده آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) که بیان می‌کرد این حملات تأثیر محدودی داشته‌اند و با «اطمینان کم» نوشته شده‌اند، هشدار داد. در مقابل، برخی از روزنامه‌نگاران و کارشناسان استدلال کردند که این حملات «نتیجه معکوس» داشته و باعث شده رژیم ایران سرکش‌تر شود.

تصاویر ماهواره‌ای اخیر به ما این امکان را می‌دهد که تصویر واقع‌بینانه‌تری از میزان خسارات ناشی از حملات اسرائیل و آمریکا داشته باشیم. این تصاویر همچنین بینش‌هایی در مورد تلاش‌های اولیه ایران برای بازسازی برنامه هسته‌ای خود ارائه می‌دهد و می‌تواند به شناسایی مسیر‌های بالقوه برای توسعه یک برنامه مخفی سلاح‌های هسته‌ای، از جمله ایجاد یک سایت سوم برای فرآوری ذخایر موجود ۴۰۰ کیلوگرمی اورانیوم غنی‌شده با غنای بالا (HEU) کمک کند. ما مشخص کردیم که حملات ایالات متحده و اسرائیل با تخریب زیرساخت‌های کلیدی و سرمایه انسانی، خسارات قابل توجهی به برنامه هسته‌ای ایران وارد کرده است. کمپین گسترده‌تر اسرائیل علیه ایران همچنین رهبران نظامی، موشک‌های ایران و اهداف پایگاه‌های صنعتی دفاعی را هدف قرار داد. دقت این عملیات‌ها، نفوذ عمیق اطلاعاتی، به ویژه توسط موساد، به برنامه هسته‌ای ایران را نشان داد. با این حال، این حملات برنامه هسته‌ای را به طور کامل از بین نبرد، به طوری که برخی از زیرساخت‌ها دست نخورده باقی ماندند و وضعیت ذخایر HEU همچنان ناشناخته است.

اما اینکه آیا ایران برنامه هسته‌ای خود را از سر بگیرد یا نه، در نهایت یک تصمیم سیاسی است و به سه دسته از عوامل بستگی دارد: تصمیم‌گیری در تهران، دیپلماسی با ایالات متحده و اسرائیل.

تحلیل تصاویر پس از حمله از سایت‌های هسته‌ای ایران

ساعاتی پیش از اولین حملات اسرائیل در ۱۲ ژوئن، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA)، نهاد ناظر بین‌المللی بر مقررات هسته‌ای، به این نتیجه رسید که ایران تعهدات عدم اشاعه خود را نقض کرده است. «عملیات شیر در حال ظهور» اسرائیل، تأسیسات هسته‌ای ایران را به همراه کارشناسان علمی هدف قرار داد. در حالی که اسرائیل توانست به برتری هوایی دست یابد و خسارات قابل توجهی به برنامه هسته‌ای ایران وارد کند، اما فاقد مهمات لازم برای نفوذ به تأسیسات عمیق زیرزمینی، مانند تأسیسات سایت فردو، بود. برای کمک به این امر، حملات ایالات متحده در ۲۲ ژوئن به سه تأسیسات هسته‌ای ایران، از جمله دو تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم در فردو و نطنز و یک تأسیسات فرآوری اورانیوم در اصفهان، حمله کرد. تصاویر ماهواره‌ای میزان خسارات را در هر سه مکان نشان می‌دهد.

تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم فردو در زیر زمین و درون یک کوه بزرگ ساخته شده است. ایالات متحده با ۱۲ بمب نفوذگر عظیم (MOP) به فردو حمله کرد و شش دهانه ایجاد کرد. تصاویر پس از حمله نشان می‌دهد که ایالات متحده هر محل برخورد را «دوباره هدف قرار داده» و دو بمب نفوذگر عظیم روی هر دهانه قرار داده است. بر اساس تصاویر ماهواره‌ای قبلی از ساخت فردو، به نظر می‌رسد که حملات ایالات متحده، شفت‌های تهویه‌ای را که به تأسیسات زیرزمینی منتهی می‌شدند، هدف قرار داده است.

تصاویر ماهواره‌ای فعالیت قابل توجهی را در فردو برای از سرگیری فعالیت‌ها نشان نمی‌دهد. کامیون‌های کمپرسی و بولدوزر‌ها در تصاویر مشاهده می‌شوند و جاده‌های خاکی جدید در اطراف این تأسیسات در حال ساخت هستند. دهانه‌های برخوردی ناشی از حملات ایالات متحده در حال پر شدن هستند، احتمالاً برای جلوگیری از ریزش بیشتر. این فعالیت نشان می‌دهد که تلاش مداومی برای تثبیت سایت وجود دارد، اما هیچ عجله‌ای برای از سرگیری غنی‌سازی وجود ندارد.

تأسیسات غنی‌سازی زیرزمینی نطنز در ۲۲ ژوئن توسط دو بمب‌ام او پی آمریکایی مورد حمله قرار گرفت. علاوه بر این، حملات قبلی اسرائیل ترانسفورماتور‌ها و ژنراتور‌های برق روی زمین در این تأسیسات و ساختمان‌های پشتیبانی را هدف قرار داده بود. این حملات تعداد کمی از ساختمان‌ها را هدف قرار داد که نشان می‌دهد اسرائیل اطلاعات قوی در مورد زیرساخت‌های حیاتی این سایت داشته است.

با این حال، در دو کیلومتری جنوب نطنز، فعالیت در یک تأسیسات زیرزمینی به نام کوه کلنگ گاز لا یا «کوه کلنگ» هنوز ادامه دارد. کوه کلنگ در حملات هوایی هدف قرار نگرفت و در حال ساخت و ساز قابل توجهی است. دو توده زباله در ضلع شرقی و غربی این تأسیسات وجود دارد. طبق گزارش‌ها، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از ایران در مورد فعالیت‌های کوه کلنگ سوال کرده و پاسخی دریافت نکرده است. با این حال، گمانه‌زنی‌های قابل توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه کوه کلنگ می‌تواند محل نگهداری قطعات و مجموعه‌های سانتریفیوژ یا حتی ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی نامشخص ایران باشد. در حالی که شواهد منابع آزاد نمی‌توانند دقیقاً تأیید کنند که در کوه کلنگ چه می‌گذرد، از تصاویر ماهواره‌ای مشخص است که ایران به ساخت و ساز در یک تأسیسات زیرزمینی بسیار نزدیک به سایت غنی‌سازی اورانیوم نطنز ادامه داده است.

مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان شامل چندین ساختمان برای تبدیل اورانیوم است. برای غنی‌سازی اورانیوم در سانتریفیوژها، ماده‌ای به نام کیک زرد باید به گاز هگزافلوراید اورانیوم (UF۶) تبدیل شود. چندین ساختمان در اصفهان در فرآیند تبدیل کیک زرد به UF۶ دخیل بودند. تأسیسات تبدیل هسته‌ای اصفهان همچنین برای تبدیل مجدد UF۶ گازی به فلز اورانیوم مورد استفاده قرار می‌گرفت. این فلز اورانیوم می‌تواند در بمب هسته‌ای مورد استفاده قرار گیرد.

حملات هوایی آمریکا و اسرائیل در ماه ژوئن بیش از بیست و چهار ساختمان در مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان را هدف قرار داد. تصاویر ماهواره‌ای از ۲۲ ژوئیه، فعالیت محدودی را در این مجتمع پس از حملات نشان می‌دهد. خسارات گسترده‌ای در این سایت وجود دارد و ایران تلاش‌هایی برای پاکسازی جاده‌ها و تثبیت برخی از سازه‌ها انجام داده است.

در شمال شرقی مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان، یک تأسیسات زیرزمینی قرار دارد. به نظر نمی‌رسد که این تأسیسات زیرزمینی در جریان حملات اسرائیل یا آمریکا در ماه ژوئن مورد حمله قرار گرفته باشد. با این حال، یکی از ورودی‌های این تأسیسات زیرزمینی توسط ایران، احتمالاً به عنوان یک اقدام دفاعی قبل از حملات آمریکا، مهر و موم شده است. در ۱۹ ژوئن، گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اظهار داشت که ایران در حال ساخت سومین تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم «جایی در نزدیکی اصفهان» است. تأسیسات زیرزمینی در شمال شرقی اصفهان ممکن است حاوی سومین سایت غنی‌سازی ایران باشد.

تحلیل تصاویر ماهواره‌ای از هر سه سایت نشان می‌دهد که آنها متحمل خسارات گسترده‌ای شده‌اند و ایران تلاش قابل توجهی برای بازسازی هیچ یک از تأسیساتی که ایالات متحده در حملات ۲۲ ژوئن مورد حمله قرار داد، انجام نمی‌دهد. اگر ایران تصمیم به بازسازی تأسیسات غنی‌سازی یا فرآوری اورانیوم خود بگیرد، ممکن است این قابلیت‌ها را به تأسیسات زیرزمینی موجود یا اضافی منتقل کند.

تخریب پایگاه علمی هسته‌ای

فراتر از تخریب فیزیکی مراکز فناوری هسته‌ای ایران، حملات اسرائیل در ماه ژوئن خسارات قابل توجهی به پایگاه دانش و پرسنلی که در برنامه هسته‌ای ایران کار می‌کنند، وارد کرد. سفیر اسرائیل، زارکا، به خبرنگاران گفت که حملات اسرائیل در ماه ژوئن حداقل ۱۴ دانشمند هسته‌ای برجسته را کشته است، از جمله ۹ نفر که در حملات اولیه اسرائیل در ۱۳ ژوئن هدف قرار گرفتند. سفیر زارکا ادعا کرد که این دانشمندان دانش شیمی، مهندسی و فیزیک هسته‌ای داشتند و در تحقیقات دوگانه‌ای که پتانسیل تسلیحاتی شدن را دارند، دست داشتند. این تخریب پرسنل علمی می‌تواند تأثیر عمیقی بر برنامه سلاح‌های کشتار جمعی داشته باشد. از دست دادن دانش ضمنی - تخصص نانوشته و تجربی مورد نیاز برای کار‌های پیچیده مانند عملیات سانتریفیوژ، تبدیل UF۶، ادغام سیستم‌ها یا حتی تسلیحات هسته‌ای - جایگزینی آن دشوار است، اما اغلب مورد توجه قرار نمی‌گیرد. یادگیری نحوه ساخت و کار با ماشین‌آلات پیچیده، مانند سانتریفیوژ‌های مورد استفاده برای غنی‌سازی اورانیوم، سال‌ها آموزش و تجربه تخصصی نیاز دارد. به همین ترتیب، فرآیند تبدیل کیک زرد به ترکیب شیمیایی سمی UF۶ که برای غنی‌سازی مورد نیاز است، نیازمند درک عمیق و عملی است که نمی‌توان آن را صرفاً از طریق طرح‌ها یا دستورالعمل‌ها به دست آورد. هدف قرار دادن رهبران کلیدی و پرسنل علمی برای فرسایش پایگاه دانش هسته‌ای می‌تواند به اندازه تخریب تأسیسات و تجهیزات تأثیرگذار باشد و می‌تواند جدول زمانی تسلیحاتی شدن و تولید ایران را گسترش دهد.

ارزیابی توانایی ایران برای بازسازی

تحلیل تصاویر به سه یافته کلیدی در مورد تأثیر حملات بر برنامه هسته‌ای ایران و توانایی آن برای بازسازی اشاره دارد. اول و مهمتر از همه، این حملات خسارات قابل توجهی، به ویژه به فردو، نطنز و اصفهان، وارد کرد و اساساً عملیات را متوقف کرد. ایران در حال تثبیت تأسیسات خود در فردو و اصفهان است، اما هیچ نشانه قابل توجهی از از سرگیری فعالیت غنی‌سازی در سایت‌های اصلی وجود ندارد. دوم، این حملات برنامه هسته‌ای ایران، مانند کوه پیکاکس، که فعالیت در آن ادامه دارد، و تأسیسات زیرزمینی نزدیک اصفهان، که می‌تواند سومین سایت غنی‌سازی باشد، را به طور کامل از بین نبرد؛ و در نهایت، برخی از "ناشناخته‌های" کلیدی در مورد وضعیت هسته‌ای ایران باقی مانده است. در ۲۴ ژوئن، جی. دی. ونس، معاون رئیس جمهور، اظهار داشت که ایران احتمالاً هنوز ذخایر موجود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی خود را در اختیار دارد. محل ذخایر موجود ناشناخته است - می‌تواند در یک تأسیسات زیرزمینی مانند تأسیسات شمال شرقی اصفهان یا کوه پیکاکس در نزدیکی نطنز ذخیره شود. این ذخایر همچنین می‌تواند در چندین مکان پراکنده باشد. صرف نظر از موقعیت مکانی آن، ذخایر موجود تهدید بزرگی برای گسترش سلاح‌های هسته‌ای محسوب می‌شوند.

یک مورد ناشناخته دیگر، مکان و وضعیت دقیق سایت غنی‌سازی سوم است، زیرا طبق گزارش‌ها قرار بود این سایت به بهره‌برداری برسد و وضعیت عملیاتی آن مشخص نیست. اگر ایران بتواند ظرفیت سانتریفیوژ ایجاد کند، در صورت غنی‌سازی تا ۹۰ درصد، ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا می‌تواند به اورانیوم کافی برای ۹ تا ۱۰ سلاح هسته‌ای تبدیل شود. نگران‌کننده‌تر این است که ایران می‌تواند از نظر فنی اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی خود را بدون غنی‌سازی بیشتر به یک دستگاه هسته‌ای یا تعداد کمی دستگاه هسته‌ای تبدیل کند، با توجه به اینکه اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی می‌تواند برای ساخت یک وسیله انفجاری هسته‌ای استفاده شود - اگرچه این وسیله برای نصب روی موشک بسیار بزرگ خواهد بود و یک طراحی سلاح هسته‌ای ناکارآمد خواهد بود. برای دستیابی به این هدف، ایران ممکن است نیاز به ایجاد مجدد برخی از قابلیت‌های فرآوری اورانیوم برای تبدیل UF۶ غنی‌شده گازی به فلز اورانیوم داشته باشد. این قابلیت فنی احتمالاً در حملات اصفهان از بین رفته است. اگرچه از نظر علمی امکان‌پذیر است، اما بعید است که ایران بدون غنی‌سازی بیشتر، با ذخایر اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی خود بمبی بسازد. این سلاح دست و پا گیر، ناکارآمد و بازدارنده موثری نخواهد بود.

چشم‌انداز آینده‌ی گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایران احتمالاً به این بستگی دارد که ایران چقدر سریع می‌تواند غنی‌سازی اورانیوم را در سومین تأسیسات غنی‌سازی خود از سر بگیرد. هنوز مشخص نیست که ذخایر موجود سانتریفیوژ‌ها و تجهیزات مرتبط ایران چقدر است یا این دارایی‌ها کجا ذخیره می‌شوند. اگر ایران بتواند به سرعت این ذخایر را بسیج کند، می‌تواند مخفیانه ذخایر اورانیوم موجود خود را به بمب تبدیل کند. با این حال، تولید و مونتاژ سانتریفیوژ، همراه با تسلیحاتی کردن متعاقب یک وسیله‌ی هسته‌ای، کار‌های پیچیده‌ای است که نیاز به کادری از دانشمندان هسته‌ای و پرسنل مهندسی دارای صلاحیت فنی دارد که اکنون به طور فزاینده‌ای با کمبود مواجه هستند.

راه‌های جلوگیری از یک ایران هسته‌ای جدید

اینکه آیا ایران برنامه هسته‌ای خود را بازسازی خواهد کرد یا خیر، به سه عامل کلیدی بستگی دارد. اولین و مهمترین عامل، تصمیم‌گیری در داخل تهران است. نشانه‌هایی از واکنش تند تهران، از جمله سرکوب مخالفان، امتناع از بازگشت به بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شایعات خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) وجود دارد. اما ایران در حال حاضر در موضع قدرت نیست. تهران با خشکسالی شدید و خطر ناآرامی‌های عمومی رو‌به‌رو است؛ و جنگ دوازده روزه ممکن است ثبات بلندمدت صادرات نفت ایران را به خطر انداخته باشد. اکنون ممکن است زمان مناسبی برای سرمایه‌گذاری‌های مالی و سیاسی عمده در یک برنامه هسته‌ای نباشد که می‌تواند ایران را به یک کشور منفور جهانی تبدیل کند.

عامل دوم این خواهد بود که آیا این حملات، ایران را به پای میز مذاکره خواهد کشاند و می‌تواند به یک توافق هسته‌ای جدید منجر شود یا خیر. فضای دیپلماتیک فعلی به شدت آسیب دیده است، بدون حضور آژانس ین‌المللی انرژی اتمی در ایران و فقدان عمیق اعتماد، که دستیابی به یک راه‌حل مذاکره‌شده را چالش‌برانگیز، اما ضروری می‌کند. در حالی که حملات ایالات متحده ممکن است بهترین گزینه از میان گزینه‌های محدود برای جلوگیری از یک بحران فوری بوده باشد، موفقیت پایدار آنها کاملاً به نتیجه تعامل دیپلماتیک مجدد بستگی دارد. مسیر پیش رو نیازمند تمرکز مجدد بر شفافیت و راستی‌آزمایی برای رسیدگی به تهدید‌های باقی‌مانده و جلوگیری از بازسازی مخفیانه برنامه هسته‌ای ایران است.

نکته‌ی بحث‌برانگیز در مذاکرات قبلی با دولت ترامپ این بود که آیا ایران می‌تواند به غنی‌سازی اورانیوم ادامه دهد یا خیر. طبق NPT، ایران حق دارد برای اهداف غیرنظامی غنی‌سازی کند، مادامی که این غنی‌سازی‌ها به سمت برنامه‌ی سلاح‌های هسته‌ای منحرف یا تبدیل نشوند. بعید است هیچ یک از طرفین، با وجود آسیب‌های حملات، از این نکته کوتاه بیایند و اگر تهران بتواند روایت درستی ارائه دهد، جامعه‌ی بین‌المللی ممکن است از حق ایران برای غنی‌سازی حمایت کند.

عامل سوم، اقدامات اسرائیل خواهد بود. با یا بدون بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، و چه در چارچوب NPT و چه خارج از آن، ایران می‌تواند گام‌هایی برای بازسازی تأسیسات خود در فردو، نطنز و اصفهان بردارد؛ با این حال، اسرائیل تمایل خود را برای استفاده از زور برای جلوگیری از هرگونه پیشرفت در برنامه هسته‌ای ایران نشان داده است. یکی از درس‌های آموخته شده از این حملات می‌تواند موفقیت مقابله نظامی با گسترش سلاح‌های هسته‌ای بر تلاش‌های دیپلماتیک یا سیاسی باشد. حملات اسرائیل و ایالات متحده باید به عنوان محکومیت شکست NPT در محدود کردن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران در طول دهه‌ها تفسیر شود.

غنیمت شمردن فرصت

تحلیل تصاویر نشان می‌دهد که ایران هنوز ممکن است تا حدودی ظرفیت بازسازی برنامه هسته‌ای را داشته باشد، هرچند احتمالاً در همان مقیاس قبلی نخواهد بود، مگر اینکه از روسیه، چین، کره شمالی یا شریک دیگری کمک خارجی دریافت کند. این فرصتی برای ایالات متحده و جامعه بین‌المللی گسترده‌تر است تا ایران را به سمت یک راه‌حل دیپلماتیک سوق دهند. حداقل، ایران باید متعهد به ماندن در NPT و بازگشت به بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شود. برای حل و فصل بحث غنی‌سازی، یک گزینه رویکرد مرحله‌ای خواهد بود که در آن ایران تا پنج سال حق غنی‌سازی نخواهد داشت، در آن زمان، اگر به طور کامل به تعهدات خود در NPT و IAEA پایبند باشد، می‌تواند فعالیت‌های غنی‌سازی را فقط برای مقاصد غیرنظامی با غلظت ۳ درصد از سر بگیرد. دستیابی به این هدف نه تنها مستلزم تعهد ایران، ایالات متحده و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بلکه همچنین مستلزم تعهد پنج عضو دیگر برجام (چین، فرانسه، آلمان، روسیه و بریتانیا) به همراه NPT برای پاسخگو نگه داشتن ایران و اثبات ارزش آن در یک محیط امنیتی رو به وخامت است.

نویسنده: جوزف راجرز، هدر ویلیامز، و جوزف اس. برمودز جونیور

ارسال نظرات