حسین شریعتمداری
۱- در این کلام حضرت امام -رضوانالله تعالی علیه- دقت کنید. از بیانات حضرت ایشان در آذرماه سال ۱۳۶۴ است و به مناسبت سالروز میلاد رسول خدا(ص) و امام صادق(ع):
«آن چیزى که مىخواستم امروز عرض کنم این است که در ولادت حضرت رسول- صلىالله علیه وآله- قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چیست؟ از جمله قضیه شکست خوردن طاق کسرى و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشکدههاى فارس و ریختن بتها به روى زمین... اینکه چهارده کنگره از کنگرههاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمىآید که یعنى در قرن چهاردهم این کار مىشود، یا چهارده قرن بعد این کار مىشود»؟
ماجرای شکست چهارده کنگره طاق کسری، خاموشی آتشکده فارس و فرو ریختن بتها به هنگام ولادت رسول خدا(ص)، از آن هنگام تاکنون، بارها در نگارش و گویش مورخان آمده است اما، تفسیر امام راحل از این رخداد و خبر دادن از فروپاشی نظام سلطه در قرن چهاردهم (قرن حاضر)، تنها بر زبان حضرت امام جاری شده است. او چه میدید که دیگران نمیدیدند؟!
۲- اوایل آذرماه سال ۱۳۵۸ بود، خبرنگار مجله آمریکایی تایم در مصاحبه اختصاصی با حضرت امام -رضوانالله تعالی علیه- خطاب به ایشان گفته بود: «شما يک زندگي جدا از دنياي جديد داشتهايد. مباحث مربوط به اقتصاد مدرن و حقوق و روابط جديد بينالملل را مطالعه نکردهايد. شما با دنياي کنوني سياست و معادلات جاري آن در زندگي اجتماعي درگير نبودهايد. با اين وجود، آيا احساس نميکنيد که بايد در راهي که اعلام کردهايد تجديدنظر کنيد»؟!
حضرت امام(ره) در پاسخ میفرمایند؛ «ما، معادله جهاني و معيارهاي اجتماعي و سياسي که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجيده ميشده است را شکستهايم، ما خود چارچوب جديدي ساختهايم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهايم. از هر عادلي دفاع ميکنيم و بر هر ظالمي ميتازيم، حال شما اسمش را هر چه ميخواهيد بگذاريد، ما اين سنگ را بنا خواهيم گذاشت، آري با ضوابط شما، من هيچ نميدانم و بهتر است که ندانم».
خبرنگار مجله تایم در مقدمهای که برای انتشار مصاحبه خود تهیه کرده بود، با لحنی طعنهآمیز نوشته بود: «سخن از يک روحاني بزرگ شيعه در ميان است که بهزعم خود آمده است تا نظام حاکم بر جهان امروز را نه فقط در ايران که در همه دنيا تغيير دهد و نظامي را جايگزين کند که در آن عدالت و ظلم، روابط اجتماعي و معادلات سياسي با معيارهاي اسلامي تعريف ميشوند»!
۳ - امام راحل ما(ره) میفرمود: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن، در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله -صلیالله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسینبن علی -صلواتالله و سلامه علیهما- میباشند» و هم ایشان تاکید میفرمایند که «از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است» و در پیام دیگری اطمینان میدهند که «اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد».
«ما، الان در موقعیت حساسی هستیم که به نظر من، حساسترین نقطه تاریخ است... گویی جهان مهیا میشود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان». و دهها نمونه دیگر از این دست...
۴- «پیچ تاریخی»، واژهای است که طی چند سال اخیر، بارها از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده است. حضرت آقا با اشاره به تحولات کمسابقه و بعضاً بیسابقه در دنیای امروز، از رخداد قریبالوقوعی خبر میدهند که تغییرات بنیادین و بزرگی را در جهان به دنبال خواهد داشت. به چند نمونه از آن بسیارها اشاره میکنیم. بخوانید!
* «بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همه عالم دارد آغاز میشود. نشانه بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسی غرب جاذبه دارد»./ بهمن ۱۳۹۰
* «نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان میدهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم، به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است». / تیرماه ۱۳۹۳
* «شرایط جهانی روزبهروز دارد تغییر پیدا میکند. بهروز باشید، [تحلیل] حوادث را در حیطه ذهن خودتان و در حیطه فکر خودتان حاضر و موجود داشته باشید. عزیزان من! ما امروز یا مواجه با یک پیچِ تاریخیِ مهم هستیم یا در دلِ یک پیچِ تاریخیِ مهم داریم حرکت میکنیم، این دوّمی شاید درستتر باشد. دنیا دارد تغییر میکند، [آن هم] تغییرات اساسی، تغییرات اساسی و بزرگ را نمیشود در ظرف یک هفته و یک ماه و یک سال فهمید، اینها بتدریج انجام میگیرد». / آبان ۱۴۰۱
۵- دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب نیز بارها -با نگرانی و اضطراب- به تغییر مسیر تاریخ (همان پیچ تاریخی) اشاره کردهاند. از جمله؛
* در خرداد ماه ۱۳۹۰ (۹ می ۲۰۱۱) نتانیاهو طی سخنانی در کنگره آمریکا میگوید:
«6 ماه قبل که پشت همین تریبون ایستاده بودم درباره خطر ایران هستهای هشدار دادم. اکنون زمان دیگری است. امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبلالطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همهجا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولتها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنهای قرار دارد. من هشدار میدهم که لولای تاریخ -HISTORY HINGE- در حال چرخیدن است».
* برژینسکی، در اجلاس سالانه «آتلانتیک» -کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس- که با حضور جیمز جونز و اسکوکرافت مشاوران امنیت ملی دولتهای کارتر، فورد، بوش و اوباما تشکیل شده است و در آن دیوید پترائوس(رئیس وقت سازمان سیا)، تامیر پاردو(رئیس وقت موساد)، جان ساورز(رئیس وقت MI6) نیز حضور دارند، میگوید: «جهان در یک نقطه عطف تاریخی بعد از فروپاشی شوروی سابق قرار دارد که تحولات فراگیر خاورمیانه و شمال آفریقا و رخدادهای غیرمنتظره در آمریکا و اروپا نشانههای آن است. ما با چالش پیچیدهای روبهرو هستیم و تاریخ در حال تغییر مسیر است... ایران در این چالش نقش برجستهای دارد و حمله نظامی به این کشور فاجعهآمیز است»... و صدها سند گویای دیگر که شرح آن به درازا میکشد...
۶- میانه جنگ صفین است. غم سنگینی بر قلب مالک چنبره زده است، علی(ع) را در اوج اقتدار، مظلوم میبیند. قطره اشکی را که از چشمانش بهگونه دویده است پاک میکند. آرام به سوی عمار میرود. «کاش میتوانستیم علی(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند». عمار به مالک دلداری میدهد؛ «آن روزها که آرزو میکنی در راه است. از رسول خدا(ص) وصف مردمی را شنیدهام که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که تو آرزو کردهای فرا رسد، لبیکگویان از راه میرسند، مردمانی که از «من» و «ما» گذشتهاند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی(ص) دارند. علی(ع) را امام و مولا و مقتدای خود میدانند. آنان سقف تاریک نظام سلطه را میشکافند و طرحی نو در میاندازند. (ترجمه آزاد با حفظ مضمون).
۷- در آیات دوم و سوم سوره جمعه آمده است؛ «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ* وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ*... اوست که در میان مردم درس ناخوانده، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگیهای فکری و روحی] پاک کند و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند و [نیز پیامبر را] بر مردمی دیگر که هنوز به آنان [اعراب] نپیوستهاند [برانگیخت]. و او توانای شکستناپذیر و حکیم است». بعد از نزول این آیات، حاضران پرسیدند: منظور از این «گروه دیگر - آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ» که هنوز به اعراب نپیوستهاند چه کسانی هستند؟ رسول خدا(ص) دست برشانه سلمان فارسی نهاد و فرمود «منظور خدا، این مرد و قوم اوست».
۸- ایمانوئل والرشتاین، جامعهشناس بلندآوازه آمریکایی با نگرانی میگوید؛ «مانع اصلی پیشروی ما برای استقرار نظم جهانی(بخوانید کدخدایی آمریکا) دکترین ولایت فقیه امام خمینی است... همه نظریهها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ میپیوندند، ولی نظریه ولایت فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگتر و سرزندهتر میشود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب میکند».
۹- آنتون گیدنز، جامعهشناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر مینویسد؛ «درگذشته، سه غول فکری جامعهشناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با اندکی اختلافنظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم و در جهت حاشیهنشینی دین ارزیابی میکردند ولی از سال ۱۹۷۹ و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان، با شتاب به سمت دینیشدن پیش میرود».
۱۰- محمد حسنین هیکل روزنامهنگار معروف و بلندآوازه مصر دو بار به دیدارامام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال ۱۳۵۸ در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است. حسنین هیکل مینویسد؛ «امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزه از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلطیدن اهل بیتش(ع) بیفرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او میبینم». هم او میگوید: «ولایت فقیه نمادی از حاکمیت علی علیهالسلام است ... ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد ...».
۱۱- آنچه به اشاره گذشت فقط «اندکی از بسیارها» و «یک حرف از آن هزارها» بود... و این قصه اگرچه، سر دراز دارد... ولی حیف است این پرسش ناپرسیده بماند که آیا ماندگاری جمهوری اسلامی ایران علیرغم تلاش چند ده ساله همه قدرتهای ریز و درشت دنیا برای مقابله با آن، «معجزه» نیست؟... «شبیه معجزه» نه، خود معجزه...
متن کوتاه، اما پرمعنا و دقیق تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «روحالله»، در چهارمین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی، نه تنها نگاهی عمیق به شخصیت امام خمینی (ره) دارد، بلکه پیامی روشن برای نسل امروز به همراه دارد؛ نسلی که حضرت امام خمینی (ره) را ندیده و شاید او را تنها از روی تصاویر و کلیشهها بشناسد. رهبر انقلاب با تأکید بر «مطالعه این کتاب برای جوانان»، گویی میخواهند بگویند:
«اگر میخواهید بدانید امام که بود و چرا انقلاب پیروز شد، این کتاب را بخوانید.» مقام معظم رهبری در تقریظ خود، امام را با عباراتی توصیف میکنند که هر یک از این عبارات دریایی از معنا را در خود نهفته دارند:خردمندی و دوراندیشی؛ امام راحل نه تنها یک فقیه و عارف، بلکه استراتژیستی بزرگ و بیبدیل بود که توانست با درک صحیح شرایط جهانی، انقلابی بینظیر را رهبری کند. ایمان ناب و اخلاص در عمل؛ این همان رمز ماندگاری امام است؛ او برای خدا قیام کرد و همین، انقلاب را از سایر جنبشهای تاریخ متمایز ساخت. باور به مردم؛ جملهی «باور او به مردمش، نیمی از محصول کار او را تشکیل میدهد»، کلیدی برای فهم علت پیروزی انقلاب است. یکی از بخشهای درخشان این تقریظ، جمله پایانی آن است: «خدا خمینی را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهدارد.»
این عبارت کوتاه، علاوه بر بار عرفانی و مهدوی خود، چندین پیام مهم دارد:
۱- انقلاب اسلامی؛ مقدمهای برای ظهور:
- امام خمینی (ره)، احیایکننده اسلام ناب محمدی (ص) در عصر حاضر بود، اسلامی که قرار است در دوران ظهور به کمال برسد. - این جمله نشان میدهد که انقلاب اسلامی، حلقهای از زنجیره انتظار است و امام (ره) بهعنوان معمار این حرکت، نقشی تاریخی و الهی دارد. - از نگاه عرفانی، اولیای الهی با مرگ جسمانی نمیمیرند؛ چنان که آیه «وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا...» (آل عمران: ۱۶۹) به این حقیقت اشاره دارد.
۲- چرا نسل جوان باید این کتاب را بخواند؟
رهبر انقلاب تصریح میکنند: «مطالعه این کتاب برای نسل جوان ما بسیار سودمند است.»، اما چرا؟ - نسل جدید، امام را ندیده و ممکن است تصویری تحریفشده از او داشته باشد؛ این کتاب، چهره واقعی امام را نشان میدهد.
- جوانان با شبهات تاریخی و فکری متعددی مواجه هستند؛ کتاب «روحالله» میتواند پاسخگوی بسیاری از این پرسشها باشد. - امام خمینی (ره)، الگویی زنده برای مبارزه با ظلم، چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه معنوی است.
یکی از بخشهای ارزشمند کتاب، خاطرات و نقلقولهای مستقیم از امام خمینی (ره) است که مخاطب را با اندیشههای ایشان آشناتر میسازد. به عنوان نمونه، امام فرمودهاند:
- «ما مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه نتیجه.»
این جمله، روحیهای انقلابی و توکل بر خدا را نشان میدهد، همان چیزی که اساس حرکت امام بود.
بر این اساس باید گفت: ۱- تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «روحالله» فراتر از یک نقد ادبی است؛ سندی راهبردی برای نسل جوان و آیندگان که اهمیت شناخت صحیح امام خمینی (ره) را یادآور میشود. ۲- امام (ره) فقط یک رهبر تاریخی نیست؛ او نماد مبارزه و ایمان است، و راهش ادامه دارد. ۳- انقلاب اسلامی بدون شناخت امام ناقص خواهد ماند؛ اگر میخواهیم بدانیم چرا انقلاب کردیم، باید امام را بشناسیم. ۴- جوانان باید خود را با آرمانهای امام پیوند بزنند، وگرنه خطر تحریف و فراموشی وجود دارد. «مردم ایران بدانند که اگر بخواهند اسلام و انقلاب بماند، و اگر بخواهند در مسیر احیای تمدن بزرگ مهدوی نقشآفرینی کنند، باید راه امام را ادامه دهند.»
تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب، آینهای است که چهره واقعی امام خمینی (ره) را نشان میدهد و راهی برای نسل جوان است تا گذشته را بفهمد و آینده را بسازد.
در باب لزوم و اهمیت گفتوگوی مسئولان با مردم و دولت – ملت، هر میزان بحث شود باز هم کمتر است؛ زیرا گفتو شنود، بستر و. زمینهای است که باعث آگاهی، هم فکری، همرایی، همکاری و همحسی و فهم مشترک میشود و حتی میتواندآرمان مشترک را رقم بزند. این دیدگاه، آنچنان مهم است که امروز شاهدیم در مباحث علم سیاست نیز از دموکراسی گفتوگویی یا حکمرانی گفتوگویی بحث شده، نظریات مختلفی در این زمینه مطرح میشود.
در زمینه آداب گفتوگو با مردم، بخش مهمی در فرمان حضرت علی(ع) به مالک اشتر وجود دارد که در آن خطاب به مالک، موارد زیر مورد تاکید قرار میگیرد:
1- با نمایندگان دستههای مختلف مردم در ملاء عام نشست بگذارید و با آنها صحبت کنید.
2- حرفهای آنان را گوش دهید و وضعیتی را فراهم کنیم تا آنان در بیان نظرات خود، لکنت زبان نداشته باشند، سربازان و نظامیان خود را دور نگه دارید تا آنان از گفتن نظرات خود هراسی نداشته باشند.
3- سعی کنید خواستههای آنان را اگر با قانون مطابقت داشت، اجابت کنید و اگر نداشت توضیح دهید و روشنگری کنید.
4- در صورت عدم امکان اجابت خواستههای مردم، از آنان عذرخواهی کنید.
این چهار اصل را میتوان «منشور ارتباطی دولت – ملت» نام نهاد که با نظریات مدرن گفتوگوی آرمانی و عقلانیت ارتباطی نیز کاملا سازگار است.
گرچه در عصر کنونی، ارتباطات غیر مستقیم و مستقیم، کمیت بیشتری یافته، در مباحث ارتباطات انسانی،گفتوگوی مستقیم از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا در آن ارتباطات غیرکلامی و حسی نیز تبلور یافته و دیدار طرفین گفتوگو، به وزن و اهمیت آن اضافه میکند.
در این راستا، سخنان اخیر رهبر انقلاب در دیدارار استانداران، بسیار ارزشمند بود؛ بهویژه آنکه ایشان، تاکید داشتند که حتی سخنان تند مردم را نیز باید شنید و نیز گرم گرفتن با مردم و شنیدن صدای آنان را لازم شمردند.
با توجه به این مطالب، چرا بسترهای لازم برای شنیدن صدای مردم و نیز طرح انتقادات، فراهم نمیشود؟
شاید، مهمترین عامل آن را بتوان در فرهنگ سیاسی اقتدارگرایانهای دانست که در تار و پود ما ایرانیان تنیده شده است؛ واقعا جای سوال است که وقتی بالاترین مقام یک حکومت، چنین دیدگاه مردم گرایانهای را مطرح میکند و رئیسجمهور هم به تقویت مقام و منزلت «انتقاد» در جامعه باور عمیق دارد، چرا هنوز هم ما با «انسداد شنیداری» در جامعه مواجهیم. پاسخ آن، در واقع به گذشته برمیگردد و نیز اینکه هنوز هم، برخی از مسئولان ما به این واقعیت باور ندارند و یا نحوه انجام آن را بلد نیستند و ضرورت تسریع در انجام آن را درک نکردهاند.
امروز، جامعه ما از نشنیدن صدای مردم در رنج است؛ و صرفنظر از استثناها و نیز بعضی کانالها و مجراهای کلیشهای، که اکثر مردم به آنها اعتمادی ندارند و یا دچار نقصان است، راههای گفتوگوی مردم و مسئولان، تقریبا و به شکل آرمانی، مسدود است و باید راهها را گشود و حرف مردم را شنید، شنیدنی موثر و نتیجهگرا و نیز اعلام نتایج آن به مردم برای جلب اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی.
باید برای این منظور، به ساماندهی و تقویت نهادهای واسطهای بین دولت – دولت و نقشآفرینی آنها همت گماشت؛ روابط عمومیها، رسانهها، احزاب سیاسی، شکلهای مردمی باید جان بگیرند و کار ویژههای خود را در این زمینه بروز دهند.
صرف سخنرانی کردن و حضور کلیشهای در بین مردم، آن هم نه به اندازه کافی، کفایت نمیکند باید به شیوههای گفتوگوی برابر و متوازن با مردم تنوع بخشید، هم فناوری را به میدان آورد و هم خود وارد میدان شد. اگر مسئولان ما، خود را ماموران و مردم را ولینعمتان خود بدانند، آنگاه، شنیدن صدای مردم و پذیرش مشتاقانه انتقادات آنان تجلی مییابد و این دستاورد، به بسط و تعمیق رضایت عمومی میانجامد.
«شرق»، یکشنبه، 11 خرداد، در گزارش نشست هماندیشی درباره همکاری دولت و دانشگاهها برای حل مسائل منطقهای، بیانات رئیسجمهور محترم آقای دکتر پزشکیان خطاب به دانشگاهیان را منعکس کرد.
ایشان در توصیهای حکیمانه گفتهاند: شیوه اداره دانشگاههای بزرگی مانند استنفورد و هاروارد و آکسفورد میتواند برای ما الگوبخش باشد. با هدف تبعیت از توصیه موجه ایشان، از استنفورد و هاروارد به علت واقعبودن در قاره آمریکا و تنشهای موجود بین این کشور و ایران میگذرم و تنها به ذکر چند نکته درباره آکسفورد میپردازم و بس؛
نکاتی الگوبخش.
دانشگاهها از چند عنصر اصلی تشکیل شدهاند؛ استاد و دانشجو و مدیریت مؤسسه و روابط کشوری و بینالمللی. استاد آکسفورد شخصیتی وزین است. شاخص وزن او منحصرا تواناییهای علمی، نظری و عملی است و نه هیچ چیز دیگر. عرضه نتایج و دستاوردهای ملموس و معتبر علمی شرط انتصاب و ارتقای هیئت علمی در این دانشگاه است.
دانشجوی آکسفورد جوانی نمونه است. در سال 2024 نمره امتحان تمام دانشجویان ورودی به آکسفورد بالای عدد 94.5 روی صد بوده است (بدون استثنا). درباره رفتار این دانشگاهها با دانشجویان چند نکته قابل ذکر است: استادان آکسفورد موظفاند با صرف وقت مداوم و با اندوختهای از تجربیات گذشته رابطهای مستقیم با دانشجویان داشته باشند. موظفاند ساعات طولانی با هریک از دانشجویان ملاقات داشته و به آموزش «تکنفری» (توتوریال) بپردازند. در کنار این مراقبت وسواسگونه، دانشگاه در رابطه با دانشجویان مبنا را بر سختگیری و عدم اغماض گذاشته است. درباره تعداد دانشجویان ورودی آنقدر میگیرند که بعد از فارغالتحصیلی برای ایشان شغل مناسب وجود داشته باشد. دانشگاه آکسفورد با افتخار اعلام کرد که 95 درصد فارغالتحصیلان این دانشگاه یک سال پس از خاتمه تحصیل مشغول به کاری متناسب با رشته تحصیلی خود شدهاند. ورودی بیشتری نمیگیرند، چون نمیخواهند «درسخوانده بیکار» تحویل جامعه بدهند. درباره مدیریت مؤسسه، ثبات مدیریت از اصول تغییرناپذیر اداره این دانشگاههاست. بهتازگی در دانشگاه آکسفورد آقای ویلیام هیگ جانشین آقای لرد پاتن شد. ایشان نماینده ملکه و فرماندار هنگکنگ بود که با درایت تمام امر انتقال هنگکنگ به چین را با حفظ استقلال نسبی به سرانجامی صلحجویانه و مطلوب رساند. به انگلستان بازگشت و مدیریت «بیبیسی» را برعهده گرفت. متعاقبا و هنگامی که به او اختیار دادند بین نخستوزیری انگلستان و ریاست دانشگاه آکسفورد یکی را انتخاب کند، گزینه دوم را ترجیح داد و به مدت 21 سال در این سمت خدمت کرد. مشخصه درخورتوجه و شاید قابل تقلیدکردن مدیریت آکسفورد استقلال تام است. استقلال در تمام امور مربوط و نبود وابستگی به دولت و آزادی در آموزش و پژوهش، با کمترین تأثیر از نوسانات سیاسی کشور. درباره روابط کشوری و بینالمللی، تنوع و گستره این روابط بسیار وسیع و متنوع است. در تمام اوقات عده درخورتوجهی از دانشمندان نامدار خارجی استاد مدعو و مدرس این دانشگاه هستند و متقابلا تعداد کثیری از استادان آکسفورد در حال تدریس و تبادل علمی در دیگر دانشگاههای انگلستان و نیز دیگر ممالک هستند.
انگیزه نوشتن و شاید بازنویسی مطالب فوق درباره دانشگاه آکسفورد، تبعیت از توصیه ریاست محترم جمهور است، در الگوبرداری از دانشگاههای معتبر جهان. نامعقول نیست اگر باور داشته باشیم که عدهای از موازین فوق، پس از بومیسازی، در دانشگاههای ایران اجراشدنی هستند، قبل از غرقشدن در دریای بیکران بوروکراسی موجود.
۱- ۷ ساله بودم (۱۴خرداد۱۳۶۸)که قیامت را دیدم. آن روزها در ایران قیامتی برپا شده بود و در خانه ما هم.
وقتی گریههای ملت ایران از رادیو پخش میشد، نمیدانستم چرا پدرم اشک میریزد، اما میدانستم که کسی رفته که همه او را دوست داشتند. پدرم، آن معلم عاشق امام، اولین کسی بود که نام "روح ا..." را با چنان شوری بر زبان میآورد که گویی از بزرگمردی آسمانی سخن میگوید. خانه ما پر بود از عکس و کتابهای امام. من، آن کودک کنجکاو، در میان انبوه خاطرات خانوادگی ام، نخستین بارقههای عشق به امام را در نگاه پدرم یافتم .
پدر گاهی از امام برایم میگفت؛ شاید آن روزها به عمق این شخصیت پی نمیبردم، اما همین روایتهای ساده پدرم، اولین تصویر از امام را در ذهنم ساخت.
سالها بعد، وقتی در مسیر طلبگی قدم گذاشتم، کم کم با مطالعه صحیفه امام و خاطرات نزدیکانش، این تصویر کودکانه، جای خود را به شناختی عمیقتر داد. فهمیدم آن چه مرا مجذوب امام میکند، فقط نقش تاریخیاش نیست، بلکه رفتارهای کوچک و روزمرهای است که از عمق ایمان و اخلاقش سرچشمه میگرفت.
۲- شهریور سال ۱۳۹۸، وقتی مدیربالادستی ام مرا به گوشهای دنج منتقل کرد، گویی تقدیر دستی بر شانه ام زد و گفت: "حالا وقتش است!" دفتر دغدغههایم را باز کردم و میان صدها فیش تحقیقاتی که از آغاز طلبگی درباره امام جمع کرده بودم، متوجه شدم کمتر کسی به آن "امامِ خانواده دوست" پرداخته است. همان امامی که برای همسرش چای میریخت، برای نگهداری بچهها به همسرش کمک میکرد و اگر همسرش سر سفره حاضر نمیشد، غذا نمیخورد .
۳- در دنیای پرسرعت امروز که حوصلۀ مردم برای خواندن کتابهای قطور کم شده، میخواستم گنجینۀ سیرۀ امام را در قالب "نوشتههای کوتاه اما پرنور" ارائه دهم. هر صفحه کتاب "زندگی به سبک روح ا..." مانند پنجرهای کوچک اما روشن به زندگی خصوصی امام باز میشد: از نحوه برخورد با همسر و فرزندان تا سبک لباس پوشیدن و مدیریت اقتصاد خانواده. هر خاطره را با حدیثی کوتاه از معصومین(ع) آراستم تا خواننده هم لذت خاطره را ببرد و هم حکمت اسلامی را بیاموزد .
۴- یادم هست وقتی آن دوست فاضلم پرسید: "فکر میکنی این کتاب چقدر تیراژ پیدا کند؟" با اطمینان گفتم: "صد هزار نسخه!" و وقتی خندید، اضافه کردم: "نخند! از صد هزار هم بیشتر خواهد شد." امروز که نزدیک به یک میلیون نسخه از کتاب منتشر شده و به هفت زبان زنده دنیا ترجمه شده، میفهمم که این فقط یک پیش بینی نبود؛ حسِ یک مؤمن به برکتِ کاری بود که برای معرفی یکی از اولیای خدا و در مسیر ترویج سیرۀ امام انجام میدادم .
۵- هرگز فکر نمیکردم«زندگی به سبک روح ا...» تبدیل به هدیۀ عروسی شود! زوجهای جوان آن را به مهمانانشان میدادند، سردفترداران پس از خواندن خطبۀ عقد به نوگلهای زندگی هدیه میدادند. وزارتخانهها و سازمانهای مختلف با مقدمۀ اختصاصی خودشان چاپهای ویژه ترتیب دادند. بیش از هزار مسابقه کتاب خوانی در سراسر کشور برگزار شد. مبلغان و استادان بزرگ آن را توصیه کردند. اینها همه نشان میداد که جامعه تشنۀ شنیدن آن "امامِ مهربان" بود؛ امامی که نه فقط رهبر انقلاب، که الگوی یک زندگی اسلامی-ایرانی اصیل بود .
۶- بعضیها میپرسند راز این استقبال بی نظیر چه بود؟ من میگویم: "این کتاب با سرمایه شخصی چاپ شد، بدون حمایت نهادهای دولتی." اما راز واقعی در جاذبۀ بی بدیل شخصیت عرفانی و اخلاقی امام خمینی(ره) بود که حتی پس از گذشت سالها از رحلتش، قلبهای مشتاق را به سوی خود میکشاند. این کتاب فقط مجموعهای از خاطرات نبود؛ پنجرهای بود به سبک زندگی مردی که خود، ترجمان عملی اسلام ناب بود .
۷- امروز که جشن یک میلیونی کتاب را آماده میشویم، به آن روزهای اولیه فکر میکنم که تنها با عشق به امام و ایمان به اهمیت این کار، قدم در این راه گذاشتم. "زندگی به سبک روح ا..." ثابت کرد که جامعه ما هنوز تشنۀ سیره و سبک زندگی مردان بزرگ و اثرگذار دین است، فقط باید آن را به زبان روز و در قالبهای جذاب ارائه داد. این کتاب نه فقط سرانۀ مطالعه را افزایش داد، که سبک جدیدی از "کتابهای کوتاه خوان اما پرمحتوا" را در نشر ایران رواج داد .
۸- امروز وقتی میبینم ترجمههای انگلیسی، عربی، فرانسوی، ترکی، اردو، دانمارکی و بلغاری این کتاب در رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان رونمایی میشود، به یاد آن جمله امام به فرزندانشان میافتم که فرمودند: "اگرشما هم همینقدر فداکاری کنید، همسرانتان تا آخر همین قدر به شما علاقه خواهند داشت!"
این همان امام بود؛ هم رهبری بزرگ برای ملت، هم همسری وفادار برای خانم، هم پدری مهربان برای فرزندان.
"زندگی به سبک روح ا..." داستان همین امامِ مهربان خانواده دوست است؛ امامی که سبک زندگی اش میتواند راهنمای همه ما برای زندگی سعادتمندانه باشد .
محمدکاظم انبارلویی
۱- امام خمینی (ره) آغازگر جهاد بزرگ با قدرتهای اهریمنی عصر خود برای ساختن ایران اسلامی بزرگ در فضایی، پای در تغییر مسیر تاریخ ایران و جهان گذاشت که یک منطق حیوانی بر روابط و حقوق بینالملل حاکم بود.
این منطق از خاکستر قتل و غارت و ویرانیهای جنگ اول و دوم جهانی پدید آمده بود.
ملتها و دولتهای جهان بین دو قدرت شرق و غرب عالم تقسیم شده بود.
فرهنگی که این سلطه را تبلیغ و ترویج میکرد پذیرش حاکمیت گرگها و بوسهزدن به پنجه آنها برای بقا بود. این فرهنگ یک منطق سگی را نمایندگی میکرد و به قول شاعر نکتهسنج، مهدی اخوان ثالث:
کنار مطبخ ارباب، آنجا
بر آن خاکارههای نرم خفتن
چه لذتبخش و مطبوع است و آنگاه
عزیزم گفتن و جانم شنفتن
و از آن ته مانده سفره خوردن
و اگر آنهم نباشد استخوانی
چه عمر راحتی دنیای خوبی
چه ارباب عزیز و مهربانی
ولی شلاق! این دیگر بلایی است
بلی اما تحمل کرد باید
۲- از فریادهای آگاهیبخش امام (ره) بیش از
۶۰ سال است میگذرد. او توانست یکی از اربابهای آن روزگاران را به موزه تاریخ بسپارد. او با انقلاب اسلامی و انعقاد نطفه جبهه مقاومت در تاریخ معاصر ضربات کاری به ارباب دیگر وارد کند.
ملت قهرمان ایران برای همراهی با امام (ره) بهای سنگینی پرداخت کرده است.
میوه این« بها » آزادی، استقلال و استقرار یک نظام الهی در ایران است.
او منطق بوسه بر پنجه گرگ برای حیات چند روزه در دنیا را به منطق پنجه در پنجه گرگ انداختن برای بقا در دنیا و جاودانگی در آخرت و ابدیت تبدیل کرد. او به بیعت نوزادان در گهوارهها در اوایل دهه ۴۰ واقف بود. امام ما امام امید و ایمان و پرچمدار رهایی از سلطه شیطان درون و برون بود. او ظرفیتهای بیپایان همت و هوشیاری ، نگاه و روحیه انقلابی، عمل جهادی ، تسلیمناپذیری جوانان عصر خود و اعصار پس از خود اطمینان داشت.او به «قدرت کلمه» و «قدرت قلم» واقف بود لذا با «کلمه» جهان را دگرگون کرد.
به همین دلیل گامهای بزرگ برای پدیداری یک حماسه در نوشتن تاریخ ایرانیان و مسلمانان برداشت که ابرقدرتها نمیتوانستند به گرد آن برسند.
امروز دشمن چون گرگ زخمی از ضربات مقاومت به خود میپیچد.زخمها، دشمن را به حال احتضار انداخته است.
آنچه زخمهای گرگهای جهانی را عمیقتر میکند بیمناکی آنها از جهاد علمی و آگاهی روزافزون جوانان ما است. این رویکرد هیچ نقطه پایانی ندارد.
روحیه «ما میتوانیم» عمل جهادی به پشتوانه اراده ملی در مسیر تولید «قدرت ملی» قرار گرفته است. هیچ قدرتی نمیتواند در برابر «قدرت اسلامی و ملی» ایرانیان بایستد.
۳- پس از رحلت امام (ره) دشمن فکر میکرد این آتشفشان آگاهی، بصیرت در میان ملت ما فروکش میکند. اما نگاه انقلابی، عمل جهادی، سرعت عمل و ابتکارات رهبری امام خامنهای به این توهم پایان داد. ایران اسلامی در مسیری شتابانتر از دوران حیات امام خمینی (ره) به راه خود ادامه داد.
آرزوی بوسه بر پنجه گرگ به دل حکام تبهکار کاخ سفید و صهیونیسم بینالملل ماند. آنها ضرباتی را دریافت کردند که هیچگاه پیشبینی آن را نمیکردند.
امروز شکوه عزت ملی ما در مرزبندی با دشمن در نگاه تحسینآمیز جهانیان یک واقعیت مسلم تاریخ معاصر است.
امام آسمانی ما نظامی را طراحی و عملیاتی کرد که تا ظهور امام زمان (عج) ان شاءالله به حیات خود ادامه میدهد. این نظام مؤید به تاییدات الهی است شکی در آن نیست.
۴- مردم دنیا خوب میدانند نظام ما در دفاع از مظلوم و ایستادگی در برابر زورگویان و گردنکشان کم نمیگذارد دنیا میداند حاکمیت در ایران منفعل، تجدیدنظرپذیر و مردد نیست. ممکن است خطا کند اما خطاپذیر نیست.
مؤسس انقلاب ایران را اسلامی،مستقل و آزاد طراحی کرده است هیچ قدرتی در جهان نمیتواند این طراحی را به هم زند.
مرحوم اخوان ثالث در آن سالهای سیاه خفقان پهلوی در قصیده زمستان به اوصاف آواز سگان و زوزه گرگان میپردازد اما در نهایت به منطق جوانانی نگاه میکند که نه آن آواز را قبول دارند نه این زوزه را ، آنها به عزت، آزادی و پاسداری از آزادی میاندیشند:
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم، آزادیم، آزاد
ارسال نظرات