جعفر بلوری
1- در «پژوهش» و «روش تحقیق» اصطلاحی هست با عنوان «تقلیلگرایی» یا Reductionism که منظور از آن این است که، پژوهشگر در انجام پژوهش، نباید دچار «سادهسازی» شود. به عنوان مثال اگر پژوهشگر در حال تحقیق درباره ریشههای اعتیاد است، نباید صرفا «دوست ناباب» را علت اعتیاد بداند چرا که معضلات اجتماعی - اینجا اعتیاد - میتواند دهها دلیل داشته باشد که یکی از آن دلایل، میتواند «دوست ناباب» باشد. این اصطلاح از آنجایی وارد ادبیات پژوهشی شده است که پژوهش، به خطا نرود. از آنجا که کار تحقیق و پژوهش، سخت و پیچیده است، نتایج تحقیقاتِ کسانی که معضلات را «تک» عاملی میبینند، معمولا اشتباه یا در بهترین حالت «ناقص» خواهد بود. اما گاهی، علائم و نشانهها، آنقدر واضح و جلوی چشماند که چه بسا، نیازی به پژوهشهای آنچنانی و بررسی عوامل متعدد در محیط مثلا آزمایشگاهی و... نیست و میتوان به راحتی به نتایج دقیق رسید. جایی که امروز آمریکا و اوکراین در آن نقطه ایستادهاند، از جمله همان مسائلی است که میشد به راحتی و بدون پژوهشهای علمی و پیچیده، پیشبینیاش کرد.
2- حدود سه سال پیش و با آغاز جنگ اوکراین و روسیه، دنیا - بهویژه غرب - وارد یک شوکِ توأم با نگرانی شد. جبهه غرب به رهبری آمریکا، با تمام ظرفیت و به نفع یک طرف جنگ یعنی اوکراین وارد معرکه شد و با هر آنچه میتوانست، علیه روسیه، موضع گرفت. تحلیلها درباره چرایی شروع این جنگ نیز داغ شد. برخی، روسیه را به «کشورگشایی» و «تجاوز» متهم کردند، برخی نیز با اشاره به خلف وعده آمریکا درباره گسترش نیافتن ناتو به سمت شرق، عامل آغاز جنگ را آمریکا معرفی کردند که تلاش میکرد با گسترش ناتو، یک رقیب سنتی و قدرتمند را گرفتار جنگ کرده در نتیجه، آن را تضعیف و یا حتی حذف نماید و بعد از آن برود سراغ رقیب بعدی یعنی چین و.... اکنون این جنگ، به مراحل حساس خود رسیده و اوکراین - به قول رئیسجمهور آمریکا - مثل غزه ویران شده است. میلیونها اوکراینی کشته، مجروح، معلول یا آواره شدهاند و این کشور، حالا حالاها روی پا نخواهد ایستاد. رئیسجمهور جدید آمریکا هم میگوید، مقصر روسیه و آمریکاست نیستند بلکه، اوکراین مقصر این وضع است و او آمده تا - از موضع یک مُصلح - جنگ را تمام کند! رئیسجمهور کشوری که کشورش مثل غزه ویران شده، به نشستهای مربوط به کشورش راه داده نمیشود و در غیاب او قرار است، درباره سرنوشت اوکراین تصمیمگیری شود! برخی گزارشها میگویند، همین روزهاست که پوتین و ترامپ در ریاض با هم دیدار و درباره سرنوشت «زلنسکی»، «اوکراین» و «جنگ» تصمیمگیری کنند. پیشبینی چنین رویکردی از سوی آمریکا، کار سختی نبود؛ چرا که میشد همان 3 سال پیش بدون انجام پژوهش و بررسی جدی حدس زد، در چنین شرایطی آمریکا به عنوان عامل اصلی آغاز این جنگ، اوکراین را اینطور ویران و تحقیر شده، رها خواهد کرد. چرا نباید از این رویکرد آمریکا تعجب کنیم؟! چرا تحقیر این روزهای زلنسکی و اوکراین از سوی رئیسجمهور آمریکا اصلا عجیب نیست؟ یکی از پاسخها، همان است که رهبر انقلاب فرمودند: «تجربه»!
3- نظام سیاسی حاکم بر آمریکا - بدون اغراق - تمام ویژگیهای «مستکبر» را دارد و این خاصیت مستکبر است که، دروغ بگوید، تحقیر کند، زیر تعهداتش بزند، سوءاستفاده کند و در نهایت پس از بهرهبرداری مثل دستمال کاغذی دورت بیندازد. ولودیمیر زلنسکی که یک کمدین یهودی است و با قدرت و ترفندهای رسانهای، به قدرت رسیده بود حالا به همان سادگی که به قدرت رسید از قدرت کنار گذاشته میشود. چند روز پس از اینکه ترامپ گفت، زلنسکی باید برود، زلنسکی گفت «چشم میروم!» به همین راحتی! اوکراین نه دشمن آمریکا است، نه خلاف خواستههای این کشور قدمی برداشته است؛ برعکس هرچه ارباب گفت مثل یک رعیت، مو به مو انجام داد. زلنسکی در حالی از سوی ارباب کنار گذاشته میشود که، بخش اعظمی از سرزمین و مردمش را از دست داده و ترامپ هم گفته، مطرح کردن سرزمینهای از دست رفته در مذاکره با پوتین، معقول نیست و اوکراین باید قید سرزمینهای از دست رفتهاش را هم بزند!
4- عقل میگوید، با دوستان و متحدان باید دوست بود و با دشمنان دشمن. امروز رویکرد آمریکا در مقابل اوکراین (به عنوان یک دوست) چگونه است؟ با روسیه به عنوان دشمن چطور؟ چرا رفتار دولت آمریکا عکس است؟! یکی از پاسخ همان جملهای است که وقتی زلنسکی فهمید، «کارش تمام است» به زبان راند. او ماهها پیش وقتی متوجه شد فریب آمریکا و وعدههای بایدن و سایر کشورهای اروپایی را خورده و برخلاف وعدههایی که داده شده بود، حریف روسیه نخواهد شد گفت کاش تواناییهای هستهای و نظامیمان را به دست خود نابود نکرده بودیم. اوکراین یکی از مهمترین مؤلفههای قدرتش را از دست داد و در دنیای امروز هیچ کس برای حریف ضعیف، تره هم خرد نمیکند. یک پاسخ دیگر هم میشود به این سؤال داد. به این سؤال که «چرا آمریکا امروز با دوستش (اوکراین) دشمنی میکند و با دشمنش(روسیه) دوستی؟» بخوانید.
5- در جامعهشناسی با دو اصطلاحِ «عقلانیت صوری» و «خِرَد» مواجهیم که شاید بتواند در یافتن پاسخ این سؤال به ما کمک کند. عقلانیت صوری (یا ابزاری) از مفاهیم کلیدی «ماکس وبر» است و به زبان ساده یعنی، «استفاده از بهترین ابزار برای رسیدن به بهترین هدف، بدون اعتنا به ارزشهای اخلاقی». به زبان سادهتر یعنی همان تفکرات «تکنوکراتیک». با این نگاه، شکنجه کردن یک انسان با روشهای دقیق علمی طوری که قربانی بیشترین زجر را بکشد و نمیرد، میشود «عقلانیت»! چون به راحتی و خیلی سریع میتوان به هدف - اینجا اعتراف - رسید. در خِرَد اما به ارزشهای اخلاقی توجه میشود و «رسیدن به هدف با هر وسیلهای» جایز نیست. چپهای نو در تقبیح نظام سرمایهداری از این دو اصطلاح زیاد استفاده کردهاند. نظامهای سرمایهداری به دنبال رسیدن به هدف - که حداکثر سود است - با هر وسیلهای هستند. شاید بتوان با این نگاه پاسخ رفتارهای آمریکا را تبیین کرد. ترامپ و به طور کلی نظام سیاسی حاکم بر آمریکا که سرمایهداری است، به دنبال رسیدن به هدف به هر وسیلهای است و در این بین، به ارزشهای اخلاقی و مرام و معرفت و آبرو بیتوجه است. ماهیت و سرشت این نظام، چنین اقتضا میکند که فقط به هدف یعنی سود فکر کند. چنین تفکر و نظامی، وقتی منافعش ایجاب کند، با دشمن دوست میشود و جایی که منافعش ایجاب کند، با دوست دشمن میشود. جابهجایی روسیه با اوکراین از سوی آمریکا به این دلیل است که ترامپ تصور میکند، سود در حال حاضر در دوستی با پوتین و دشمنی با زلنسکی است! برای چنین نظامهایی «سود» و «شرایط» مشخص میکند که با چه کسی دوستی کنند و با چه کسی دشمنی. فقط گاهی روی «سود» لعاب «ملیگرایی» میکشند و به آن میگویند «برای منافع ملی»! شاید همه دولتهای آمریکا اینقدر عیان بازی نکنند اما یکی از تفاوتهای اصلی دولت ترامپ با دیگر دولتمردان آمریکایی در این است که او نه یک پوپولیست است نه یک جمهوریخواه احمق بلکه او، فقط روی پنهان و واقعی جامعه سیاسی آمریکاست که بیپرده و غیر دیپلماتیک حرف میزند.
6- اوکراین یک هشدار است؛ آمریکا الگوی رفتاریِ شبیه به این را در مواجهه با اتحادیه اروپا نیز کلید زده است. نگاهی به گذشته نشان میدهد که این تجربه بارها تکرار شده است. افغانستان، کردهای سوریه، و حتی برخی کشورهای اروپایی در مقاطع مختلف، نمونههایی از دوستانی بودند که در لحظه حساس، به حال خود رها شدند. آیا ممکن نیست تایوان هم مقابل چین به حراج گذاشته شود؟! جریانهای سیاسی غربگرا در کشورهای مختلف از جمله در کشور خودمان چطور....؟!

حماسهای در امتداد راه مقاومت
ابوالفضل صفری
شهادت، مرز میان فنا و بقاست، چراکه پروردگار فرموده است: «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ». مردان خدا، با خون خویش، حیات جاودانه یافته و در دل تاریخ، فانوسهایی فروزاناند که مسیر آزادگان را روشن میکنند. شهید سید حسن نصرالله نهتنها یک رهبر سیاسی و نظامی بلکه اسطورهای از جنس ایمان، استقامت و مبارزه بود که نامش در دفتر مقاومت جاودانه شد. تشییع باشکوه او، نه مراسمی برای سوگواری، بلکه تجدید پیمانی با آرمانهای والای مقاومت و شکستن توهماتی بود که افول جبهه مقاومت را در سر میپروراندند.
حزبالله لبنان، نهتنها یک گروه سیاسی بلکه جریانی ریشهدار در باورها و جانهای شیفتهای است که امنیت، عزت و سربلندی خود را در پرتو مقاومت یافتهاند. تشییع سید حسن نصرالله، تجلی وفاداری مردمانی بود که مقاومت، آنها را احیا کرده و به ایشان فخر و صلابت بخشیده است. این حضور گسترده نشان داد که حزبالله برخلاف تحلیلهای نادرست در داخل و خارج لبنان، همچنان جریانی تعیینکننده است که نفوذ آن نهتنها کاهش نیافته، بلکه ریشههای آن در میان مردم، عمیقتر از همیشه شده است.
دشمنان مقاومت، از سالها پیش در تلاش بودند تا با تبلیغات، تحریمها، فشارهای اقتصادی، جنگ اطلاعاتی و نظامی، حزبالله را تضعیف کرده و جایگاه مردمی آنرا متزلزل سازند. آنها گمان میکردند که با فشارهای داخلی و خارجی، میتوانند این جریان را از پای درآورند. در جریان جنگ اخیر نیز دشمن به صراحت گفت که میخواهد شیعه لبنان را آواره نماید، همانگونه که اهل سنت غزه را آواره کرد. دشمن، مردم جنوب را آواره نمود، خانهها و روستاها و شهرها را ویران کرد، جنایتها مرتکب شد، میخواست حزبالله را در قلبها و اذهان بیدار مردم جنوب لبنان سر ببرد و با از بین بردن پشتوانه مردمی حزبالله، کار مقاومت را یکسره نماید. دشمن میخواست هیچ مأمنی برای حیات حزبالله باقی نگذارد، اما مردم لبنان چه در جنگ و چه در بازگشت به جنوب، غیرت به خرج داده و با عبور از مرکاواهای صهیونیستها، به خانههای ویران شده خود بازگشتند، پرچمهای عزت و مقاومت را دوباره برافراشتند و دیروز نیز پیکر آیتالله شهید را با حضور بیمانند خود تشییع نمودند. حماسه تشییع، نشان داد که خون شهید، نیرویی مضاعف به مقاومت بخشیده و این امر برهمزننده محاسبات دشمن است. دشمنی که از همان لحظه انتشار خبر تشییع نصرالله، تلاش کرد با تفرقهافکنی و ناامنسازی، از شکوه این بدرقه تاریخی بکاهد، اما حضور میلیونی مردم در خیابانهای بیروت، مشابه حماسه تشییع سردار شهید سلیمانی، پیام روشنی داشت: مقاومت زندهتر از همیشه است و شهادت رهبران، نه پایانی بر این مسیر، بلکه نقطه آغازی برای فصلی جدید از مبارزه خواهد بود.
حزبالله همواره نشان داده که آماده ورود به هر مرحلهای از مبارزه است. تشییع باشکوه سید حسن نصرالله، بهنوعی اعلام آمادگی مجدد مقاومت برای مقابله با تهدیدات آینده بود. پیام این حضور گسترده، برای دشمنان، واضح است: هرگونه توطئه علیه حزبالله و لبنان، با پاسخ قاطع و حضور پرقدرت مردم مواجه خواهد شد. این حماسه، نهتنها نمایش قدرت بر مبنای بسیج مردمی، بلکه پشتوانهای برای ارتقای روحیه و قدرت رزم حزبالله نیز بود. حزبالله و مقاومت با اتکای بر حماسه تشییع سید شهید، با انگیزهای مضاعف و مشروعیتی بالاتر وارد صحنه نبردهای آینده خواهند شد. دشمن در خاک لبنان حضور داشته و محور غربی- عبری نیز درصدد تجزیه منطقه به نفع سلطه بیشتر برای رژیم صهیونیستی است. این وضعیت بدان معناست که معرکه آینده، زودتر از تصورات، شکل خواهد گرفت. حزبالله، در تجدید عهد با فرماندهان شهید و با اتکای بر سیل خروشان مردمی، اکنون آمادهتر از همیشه است تا در هر عرصهای، وارد عمل شود.
مراسم تشییع شهید سید حسن نصرالله، تنها یک رویداد داخلی در لبنان نبود، بلکه انعکاسی جهانی داشت. کشورهای منطقه و همه بازیگران فعال در صحنه غرب آسیا، این مراسم را تحت نظر داشتند. این تشییع، پیام روشنی به متحدان و دشمنان مقاومت فرستاد: محور مقاومت همچنان استوار و زنده است و شهادت فرماندهانش، این جریان را منفعل و منحرف نخواهد کرد. برخی از تحلیلگران غربی اذعان دارند که این مراسم نشاندهنده شکست پروژه منزویسازی حزبالله و کاهش نفوذ آن در لبنان است. به عبارتی، این رویداد، نهتنها به یک مسئله داخلی لبنان محدود نشد، بلکه تأثیرات گستردهای در معادلات منطقهای داشت.
تشییع آیتالله شهید سید حسن نصرالله، لحظهای تاریخی بود که بار دیگر نشان داد مقاومت، زنده و پویاست. حزبالله، برخلاف توهمات دشمنان، همچنان در قلوب و اذهان مردم لبنان جای دارد و نفوذش فراتر از محاسبات سطحی بدخواهان است. تشییع سید شهید، نهتنها اعلام پایبندی به آرمانهای مقاومت بود، بلکه آغازگر عصری جدید در مسیر مبارزه و مقاومت بود. این حماسه، یادآوری کرد که خون شهید، خاموشی نمیآورد، بلکه انگیزهای تازه برای ادامه راه است. حزبالله و محور مقاومت، با این روحیه، آماده رویارویی با دشمن شده و عهد خود را با سید شهید به سرانجام خواهد رساند. انشاءالله.

ترویج باورهای غلط در مورد Fatf
حسن بهشتی پور
در بحث مربوط به اف ای تی اف اولین معضلی که ما در اطلاع رسانی شاهدش هستیم بحث عضویت ایران در اف ای تی اف است. عده ای مرتب این ادعا را مطرح می کنند. درحالی که ایران اصلاً شرایط لازم را برای عضویت در اف ای تی اف ندارد و اصولاً به دلایل مختلف مایل نیست که عضو اف ای تی اف بشود. با این حال به غلط در اخبار بحث موافقت با عضویت ایران در اف ای تی اف دائما تکرار می شود ، درحالی که اصل بحث راجع به عضویت نیست. ایران فقط قرار است مقررات اف ای تی اف را اجرا کند.
تنها اجرای مقرراتFATF بین کشورهای جهان مطرح است . این مقررات در یک مورد ۴۰ بند مشخص دارد و در یک مورد دیگر تحت عنوان اقدام های ویژه ۹ بند را شامل میشود. از آنجا که اجرای مقررات مبارزه با تروریسم از طریق مقابله با پول شویی است و این ایده بهترین راه مهار تروریسم از طریق مقابله با منابع درآمدی ان است، برخلاف ادعای نویسنده مورد استقبال کشورهای جهان قرار گرفته است و تاکنون بیش از ۱۹۰ کشور جهان مقررات مورد نظر را در سه سطح متفاوت اجرا کردند. ۳۹ کشور که عضو شدند همه این مقررات را کامل اجرا کردند. تعداد کشورهای عضو در حال حاضر به ۳۹ کشور و گروه شورای همکاری خلیج فارس رسیده است. ۱۵۰ کشور دیگر بیشتر ان مقررات را اجرا کردند و یا در حال تطبیق دادن شرایط خود با اجرای کامل این مقررات هستند، گروه آخر تنها سه کشور یعنی ایران ، کره شمالی و میانمار هستند که از نظر گروه FATF مقررات اصلی را انجام نداده و در شرایط سیاه یا بالاترین ریسک قرار گرفته اند.
شرایط عضویت در این گروه بین المللی بسیار دشوار ست.
به همین دلیل طی ۳۵ سالی که از تشکیل ان می گذرد، تاکنون تنها ۳۹ کشور که اغلب آنها از کشورهای توسعه یافته هستند به علاوه یک گروه شورای همکاری خلیج فارس به عضویت کامل آن در آمدند. بنابراین گروه اقدام مالی بین المللی برای اینکه یک کشور عضوش بشود کلی شرایط سخت برای آن کشور قائل است و ایران هم نه آن شرایط را دارد و نه خودش داوطلب عضویت در چنین گروهی هست. پس مسئله چی هست؟ مسئله رعایت مقرراتی هست که اف ای تی اف به تدریج از سال های قبل به دنیا ابلاغ کرده است . البته ایده اصلی این گروه این است که بهترین راه مبارزه با تروریسم قطع کمک های مالی به گروه های تروریستی است. زیرا اگر دنیا موفق بشود که راه های کمک رسانی به تروریسم را قطع بکند دیگر تروریسم نمی تواند فعالیت بکند، چون تروریسم به منابع مالی نیاز دارد و اگر منبع مالی نداشته باشد خود به خود از بین خواهد رفت.

محمد مهدی ایمانی پور
پیکرهای سید مقاومت ، شهید سید حسن نصرالله و یار دیرین او شهید سید هاشم صفی الدین بر روی دستان جمعیتی بی شمار و پرخروش در لبنان، سرزمین سروها تشییع شد. سکوت توام با هراس سیاستمداران و رسانه های صهیونیستی و غربی از برگزاری این مراسم ، حکایت از عمق تاثیرگذاری آن بر کلان روندها و گفتمان مقاومت در منطقه و جهان دارد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه روندهای گفتمانی، تمدنی و فرهنگی در طول تاریخ دارای "نقاط عطف"بوده اند. به این معنا که یک حادثه، خیزش یا مراسم فارغ از شکل ظاهری آن، یک پیام پررنگ فرازمانی و فرامکانی را به مخاطبان خاص و عام ارائه می کند. چنین قاعده ای در خصوص تشییع پیکر رهبران شهید مقاومت در بیروت نیز صادق است. بی دلیل نیست که دستگاه های تبلیغاتی و امنیتی دشمن طی هفته های منتهی به برگزاری مراسم تشییع، از هیچ گونه اقدامی در ممانعت از شکل گیری این خیزش پرمعنا و تاریخ ساز ممانعت ننموده و حتی در روایتگری های رسانه ای خود تلاش مذبوحانه ای را در سانسور یا تقلیل آن به یک مراسم ساده صورت دادند. با این حال شدت زلزله گفتمانی -مردمی اخیر به اندازه ایست که لرزه نگارهای مستقر در اتاق های فکر و عملیات دشمن قدرت محاسبه و پیشگیری از آن را ندارد. این زلزله گفتمانی، دارای پس لرزه هایی است که ارزش و عیار آنها از خود پدیده اصلی کمتر نخواهد بود. بنابراین، حماسه ای که امروز در بیروت شاهد آن خواهیم بود، تاریخ ساز بوده و روز ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ میلادی را به نقطه ثقل و مبنای تبلور قدرت نرم مقاومت در سرتاسر دنیا مبدل می سازد.
نکته دوم، معطوف به قدرت نرم مقاومت و جایگاه آن در عرصه بین المللی جهاد تبیین است. اخیرا رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی در دیدار هزاران نفر از مردم آذربایجان شرقی،به نکته اساسی و مهمی در این خصوص اشاره فرمودند: « مسئله امروز ما تهدید سختافزاری دشمن نیست بلکه تهدید نرمافرازی است. معنای تهدید نرمافزاری دستکاری افکار عمومی، ایجاد اختلاف و ایجاد تردید در محکمات انقلاب اسلامی و ضرورت پایداری در مقابل دشمن است.»
اصلی ترین مصداق محکمات انقلاب اسلامی، منظومه مقاومت و ابعاد گفتمانی -تمدنی آن است. جبهه مقاومت در طول سالها و دهه های پس از اشغال فلسطین توسط رژیم نامشروع و منحوس صهیونیستی، بارها قدرت سخت خود را به رخ دشمنان کشیده است. انعقاد آتش بس اخیر در لبنان و غزه، خروجی و محصول این مقاومت تمام عیار میدانی و خالصانه در برابر دشمنان آمریکایی و صهیونیستی در منطقه بوده است. اما تا زمانی که قدرت نرم مقاومت تبلور تام و مطلق در عرصه بین المللی پیدا نکند، شرط کافی برای پیروزی بر جبهه باطل محقق نخواهد شد. این روزها بیروت همان میعادگاه و بستری است که قدرت نرم مقاومت در فرامتن و بستر آن ظهور و بروز پیدا کرد و جبهه حق را به سوی تکمیل پیروزی خود بر دشمن رهنمون می سازد.
نکته سوم، به نقش حماسه اخیر در شکل گیری تمدن نوین اسلامی مربوط می شود. وفق آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید فرموده اند، "محوریت قوانین قرآن"، "ایمان"، "علم"، "اخلاق"، "مجاهدت مداوم "و "حکومت مردمی"، از شاخصههای مهم تمدن نوین اسلامی محسوب می شود. در مراسم تشییع رهبران شهید مقاومت در بیروت، همه این اجزا و مولفه ها به نحوی نمود پیدا خواهد کرد:جایی که نه تنها گفتمان سازش با دشمن صهیونیستی در سایه تاسی به گفتمان مقاومت به چالش کشیده می شود، بلکه فراتر از آن شاهد چینش ملموس اضلاع گذار به تمدن نوین اسلامی در کنار یکدیگر خواهیم بود. قطعا مسئولیت بزرگ امت واحد اسلامی پس از پایان مراسم تشییع به گونه ای جدی تر و حتی متفاوت تر از گذشته آغاز خواهد شد.ان شاءالله .
درگام دوم انقلاب اسلامی ، باید از داشته ها، دستاوردها و یافته های حکمرانی انقلابی در ایران در مسیر نیل به این هدف مقدس و غایی بهره جست. در این میان، باید گلوگاه ها و نقاط اتصال تمدنی ، ابعاد تئوریک و عملیاتی نظم تمدنی جدید در جهان اسلام و در نهایت، ابزارها و روش های نیل به این نقطه مشخص شود. گام هایی در این خصوص برداشته شده که موثر بوده و اکنون می توانیم به وضوح اعلام کنیم که از یک ایده انتزاعی یا مدل تئوریک مطلق سخن نمی گوییم .با این حال هنوز باید گام های بلندتر ، ملموس تر و عملیاتی تری در این خصوص برداشته شود.
)
هم مراجع تفسیر می خواهیم، هم مراجع تقلید
بهروز بیهقی
اگر قریب به نیم قرن قبل، استاد شهید مرتضی مطهری به نقل از اعاظم حوزه، مجاهدت علامه طباطبایی را در تالیف تفسیر المیزان، «تضحیه» یا قربانی کردن خود میخواند و از قلّت قدر و منزلت عالمان و پژوهندگان«تفسیر قرآن کریم» در قیاس با غواصان بحر فقه و اصول، زبان به شکوه میگشود، اینک نیز، حضرت آیت ا... خامنه ای در دیدار دست اندرکاران برگزاری همایش بین المللی تفسیر تسنیم، مراجعه به تفاسیر و برگزاری درس های تفسیر در حوزه را در اندازه و مقیاس«یک فرهنگ باثبات» مطالبه میکنند و بر دستکم برابری ملایی در تفسیر با ملایی در فقه و به ویژه اصول انگشت تاکید مینهند و خواستار اصلاح ذهنیت عمومی حوزهها در این راستا میشوند. عیان است که مقصود از این تذکارهای عالمانه، مانعة الجمع شمردن غور و فحص در فقه و اصول با تضلع و تسلط در علم تفسیر نیست؛ چنانکه جایگاه رفیع حضرات آیات جوادی آملی و مکارم شیرازی در هر دو علم فقه و تفسیر، بلیغترین دلالت را بر امکان عملی اجتماع این دو علم در فرد واحد دارد.
با این حال، در پی گسترش علوم و مسائل مستحدثه و تخصصی تر شدن ابواب گوناگون فقه، شاید دیگر آرمان دستیابی به عالمان جامع الاطراف و به تعبیر قدما، حکیمان الهی، روز به روز دست نیافتنی تر از گذشته باشد. دقیقا بر همین پایه و استدلال، مدیران حوزه ها باید توصیه های راهبردی رهبر انقلاب را به کار گیرند و با شناسایی استعدادهای حوزوی، به توزیع آنها در رشته های مختلف همت گمارند تا از تراکم نخبگان در یک ساحت و بروز کمبود در ساحت دیگر، ممانعت شود. بی هیچ تشکیک و تردید، سوق دادن بخشی از استعدادهای حوزوی به عرصه مبارک علم تفسیر، فریضه ای بر ذمه متولیان حوزههاست تا این دامان پربرکت فرزندان برومند دیگری مانند علامه طباطبایی را در خود بپرورد.
چرا تفسیر«تسنیم»؟
طبعا پویندگان صراط تفسیر، خود را از تأسی به الگوهای کامیاب و موفق در این علم شریف، مستغنی نمییابند و تمجید کم نظیر حضرت آیت ا... خامنه ای از تفسیر«تسنیم» که آن را از «افتخارات شیعه» خواندند، همواره مدنظر قرار می دهند؛ اما چرا شاهکار تفسیری آیت ا... جوادی آملی، شایسته التفات های روزافزون و معرفی های پی درپی است؟ تفسیر«تسنیم» آن گونه که آیت ا... جوادی آملی خود در مقدمه مفصل جلد یکم، تبیین کرده اند از سیره و سبک تفسیری استادشان، مرحوم علامه طباطبایی، مایه و نسب می گیرد که جانمایه آن «تفسیر قرآن به قرآن» است.
آیت ا... جوادی آملی در این طریق، همچون استادشان، بر باور «قرآن بسندگی» و اعراض از سنت قطعیه و روایات صحیحه، قلم بطلان می کشند و در عین حال، با استدلال های پیشینی و تفسیرهای پسینی که در ۸۰ مجلد تفسیر«تسنیم» مجال ظهور می یابد، حجیت ذاتی معارف قرآنی را به رخ می کشند.
هنگامی که این مشرب تفسیری پُرمایه با دقایق فلسفی و لطایف عرفانی درهم می آمیزد، به واقع تسنیمی می شود که مخاطب خود را از ابتهاج و لذت فهم کلام الهی اشراب و سیراب می سازد و نمونه ای روزآمد از سلاله المیزان را فراروی او قرار می دهد. شاید ترسیم هوشمندانه ساز وکار تعاملات«ثَقَلین» (قرآن کریم و سنت معصومین،علیهم السلام) مهمترین رهاورد تفسیر آیت ا... جوادی آملی به شمار آید که هم حجیت و اعتبار ذاتی کلام الهی را برخلاف برخی ادعاها علیه تشیع، در کانون تاکید و توجه می نشاند و هم، مبانی حاجت مبرم به سنت ائمه معصومین، علیهم آلاف التحیه والثنا را به بهترین وجه تئوریزه می کند و درمقام عمل نیز، از آن بهرههای وافی می گیرد.

میلیونها نصرالله؛ لبیک یا نصرالله!
فائزه ظهوری
تنها 3 دقیقه طول کشید تا بیروت از انهدام 6 ساختمان منطقه ضاحیه بر خود بلرزد، غبار آوار انفجاری مهیب بر چهره جنگزدهاش بنشیند و سکوت هولناکی تنها چند دقیقه تمام شهر را فرا گیرد تا زنان برای شیون کردن به خود بیایند. مقر فرماندهی حزبالله هدف جنگندههای صهیونیستی بود که با دستور نتانیاهو از نیویورک، 85 بمب سنگرشکن 2 تنی با گازهای ممنوعه حاوی سیانور را روانه تنها یک نقطه از شهر کردند تا مطمئن شوند چیزی از «سید مقاومت» حتی در دهها متر زیر زمین باقی نمیماند. فردای آن روز نیز صدای شیون زائران و مجاوران حرمهای مطهر امام علی(ع)، امام رضا(ع) و حضرت زینب(س) همزمان با تأیید خبر شهادت سیدحسن نصرالله از منارهها و گلدستهها به آسمان برخاست و به سرزنان عزاداری کردند و آنهایی که قامت به نماز بسته بودند، برآشفتند و اشک ریختند. عزای عمومی چندروزهای در بسیاری از کشورهای اسلامی اعلام و راهپیماییهای میلیونی علیه این جنایت در سراسر دنیا برگزار شد.
* 8 مهر 1403، ضاحیه؛ بس که راه عشق را افتان و خیزان میروم
بعدتر که توانستند پیکر پاک و با صلابت شهید را بدون حتی یک خراش از اعماق زمین بیرون بیاورند، علت شهادت شدت موج ناشی از انفجار و استنشاق گازهای سمی تشخیص داده شد. قدرت مسمومیت این گازها به اندازهای بود که وقتی یکی از نیروهای دفاع مدنی با ناباوری از شهادت دبیرکل حزبالله و با تصور اینکه با زدن ماسک خودش به صورت سیدحسن نصرالله میتواند او را نجات دهد، ماسک از صورت برداشت، خودش به شهادت رسید.
* 5 اسفند 1403؛ ضاحیه سزاوارترین سرزمین برای خاکسپاری «سید مقاومت»
از اینجا به بعد بود که جهان مقاومت به هم ریخت و هر یک از ملتهای مسلمان میخواست سید حزبالله در کشور آنها تشییع و به خاک سپرده شود. گمانهزنیهای زیادی هم درباره زمان و مکان آن شنیده شد؛ از نجف، کربلا و دمشق گرفته تا قم، مشهد و تهران اما سید مقاومت متعلق به بیروت بود؛ پس برگزاری مراسم تشییع او هر جایی خارج از این سرزمین سزاوار نبود. تعویق در زمان برگزاری مراسم تشییع نیز به گفته مقامات حزبالله به علت تهدیدات گسترده رژیم صهیونیستی و احتمال هدف قرار دادن مراسم یا محل خاکسپاری بود که با تدابیر انجام شده به اسفندماه موکول شد.
هجوم آزادگان جهان به لبنان با حضور میلیونی طرفداران جبهه مقاومت و با بیش از 800 شخصیت عالیرتبه و چهره از بیش از 65 کشور دنیا به منصه ظهور رسید و مراسم تشییع سیدمان را تاریخی و فراموشنشدنی کرد. جوانان لبنانی از روز قبل از مراسم با پای پیاده از جنوب، راهی بیروت شدند تا بگویند اگر نصرالله رفته، لکن «انّا علی العهد». این حضور بیش از همه از آن جهت باشکوه بود که هر آیینه احتمال حمله جنگندههای رژیم صهیونیستی به پروازهای ورودی یا محل مراسم در ورزشگاه کمیل شمعون میرفت.
* پرواز هر جنگنده؛ میلیونها مشت گره کرده
همینطور هم شد؛ تنها ساعتی از آغاز مراسم نگذشته بود که همزمان با ورود پیکرهای پاک شهدا، جنگندههای صهیونیستی بر فراز ورزشگاه به پرواز درآمدند تا با شکستن دیوار صوتی، دلهای تشییعکنندگان را خالی کنند اما زهی خیال باطل! خروش مردم با دیدن نمایش نظامی صهیونیستها بالا گرفت و غریو «الموت لاسرائیل» در تمام ورزشگاه طنینانداز شد. گویی دشمن فراموش کرده هرچه جماعت مقاومت را تهدید کند، نتیجه عکس میگیرد! یدیعوت آحارانوت، معاریو و هاآرتص از رسانههای صهیونیستی نیز اعتراف کردند نمایش آنها تأثیری در ادامه روند مراسم نداشته است.
* مراسم وداع با مجاهد کبیر مقاومت؛ عهد عزت
فضای ورزشگاه شمعون یکپارچه به رنگ زرد درآمده و تعداد شرکتکنندگان در این مراسم حدود 1.5 میلیون نفر تخمین زده میشود و بهرغم خیل جمعیت - آن هم در حالی که جاماندگان از طریق پخش زنده شبکههای خبری عربی و داخلی مراسم را دنبال میکنند - نظم عجیبی در برگزاری مراسم به چشم میخورد.
برخی شبکههای تلویزیونی غربی از جمله فرانس24، این مراسم را قدرتنمایی ایران و حزبالله توصیف کردهاند. خبرگزاری رویترز نیز در انعکاس این مراسم گفته است صدها هزار نفر در حومه بیروت به حسن نصرالله رهبر حزبالله ادای احترام کردند. البته اگر بخواهیم پا را فراتر از مرزهای این کشور بگذاریم و مراسمهای نمادین همزمانی را که در سراسر دنیا برای سیدالشهدای مقاومت برگزار شد حساب کنیم، تعداد تشییعکنندگان فراتر از اینها خواهد رفت.
* تا ابد؛ سلاح مقاومت هرگز بر زمین نمیافتد؛ قطعاً سننتصر!
مراسم تشییع ساعتها به طول انجامید و سیل جمعیت که انتهای آن ناپیدا بود، چیزی از خستگی نمیفهمید. موج تشییع رفت و رفت تا به مرقد آماده شده سیدحسن نصرالله رسید، خانه ابدی دبیرکل شهید؛ جایی که آغاز فصل جدیدی از مقاومت از آنجا رقم خواهد خورد و سلاحهایی که هرگز از فرق سر رزمندگان مقاومت پایینتر نخواهد آمد تا زمانی که صهیون از جغرافیای منطقه حذف شود.
اما سهم من که از تهران نظارهگر اخبار لحظه به لحظه و پخش زنده مراسم تشییع سیدحسن نصرالله از شبکههای المیادین، المنار، الجزیره، العالم و چند شبکه داخلی بودم و غبطه خوردم به حال دوستانی که در مراسم بودند، شاخه گلی از روی تابوت پیکر باصلابت شهید بزرگ مقاومت است که فردا به دستم خواهد رسید.
ارسال نظرات