تأثیر سقوط نظام بشار اسد بر کشورهای شمال آفریقا

سقوط نظام بشار اسد می‌تواند پیامدهای سیاسی مهمی برای کشورهای شمال آفریقا داشته باشد
کد خبر : 18110

تبیین:

 سقوط نظام بشار اسد در سوریه، یکی از تحولات مهم در غرب آسیا رقم خورد. این رویداد می‌تواند پیامد‌های گسترده‌ای بر کشور‌های مختلف، از جمله کشور‌های شمال آفریقا داشته باشد. این پیامد‌ها می‌توانند در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی نمود پیدا کنند؛ بنابراین پیامد‌های صحنه جدیدی که در سوریه توسط نیرو‌های معارض و مسلح سوری اتفاق افتاد، قابل تحلیل و بررسی است؛ لذا در این یادداشت پیامد‌های تحولات سوریه در منطقه شمال آفریقا مورد بررسی قرار گرفته است.

بعد از تسلط گروه‌های مسلح تحریر الشام و سقوط بشار اسد، برخی از کشور‌های شمال آفریقا از تحولات سوریه احساس نگرانی کردند. نگرانی اصلی این کشور‌ها اینگونه عنوان شده است:

بحران‌های سیاسی در کشور‌های آفریقایی
سقوط نظام بشار اسد می‌تواند پیامد‌های سیاسی مهمی برای کشور‌های شمال آفریقا داشته باشد. این تحول ممکن است به عنوان الگویی برای تغییرات سیاسی در سایر کشور‌های عربی تلقی شود. به عبارتی انگیزه‌ی گروه‌های مخالف در این کشور‌ها به دلیل تحولات سوریه محرکی باشد تا آنها نیز خواستار اصلاحات یا تغییرات گسترده در کشورشان شوند. دیدار ژنرال السیسی با فرماندهان نیرو‌های مسلح و نهاد‌های امنیتی در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳ در این چارچوب قابل تحلیل است. در واقع این دیدار نمایش قدرتی بود تا به گروه‌های اخوانی و یا مردم فهمانده شود که ارتش مصر حامی السیسی است و هر گونه تحرکی با سرکوب مواجه خواهد شد.

بازگشت تروریست‌های آفریقایی از سوریه به آفریقا
در میان بسیاری از پرسش‌های مهمی که در شرایط کنونی سوریه و پسابشار اسد مطرح می‌شود، پرداختن به مسئله سرنوشت زندانیان آفریقایی که از زندان‌های سوریه آزاد شده‌اند، مهم و ضروری است؛ زیرا گروه‌های معارض و مسلح سوری بدون اینکه پرونده زندانیان سوریه را مورد بررسی قرار بدهند، همه آنها را آزاد کردند؛ بنابراین، هزاران تروریست مهاجر آفریقایی که در میان زندانیان بودند [این تروریست‌ها حتی از لحاظ اعتقادی مخالف حماس هستند و آنها را در زمره کفار قرار داده‌اند]، از زندان آزاد شده و به موطن و دیار اصلی خود برخواهند گشت و در آن کشور‌ها هسته‌های گروه‌های تروریستی شکل خواهد گرفت و این کشور‌ها را با بحران مواجه خواهند کرد. این افراد ممکن است با ایدئولوژی‌های افراط‌گرایانه به کشور‌های خود بازگردند و تهدیداتی جدی برای امنیت ملی ایجاد کنند؛ لذا یکی از مهم‌ترین نگرانی‌ها گسترش گروه‌های افراط‌گرا و تروریستی است که ممکن است پس از فروپاشی نظام اسد، به دنبال گسترش نفوذ خود به دیگر مناطق باشند. این مسئله برای کشور‌های شمال آفریقا که پیش‌تر نیز با تهدیدات تروریستی مواجه بوده‌اند، چالشی جدی خواهد بود.

به طور مثال بعد از حوادث ۲۰۱۱ هزاران تروریست [به گفته برخی منابع ۱۶۵۹ تروریست]مراکشی وارد سوریه شدند؛ «مراکشی‌های سوری» نه تنها به دلیل حضور قبلی در جنگ داخلی در کنار گروه‌های مسلح سوری در زندان به سر می‌برند، بلکه برخی از آنها در حال حاضر در صفوف گروه‌های مسلح «فعال» هستند. در همین راستا، چند روز پیش کلیپی در شبکه‌های اجتماعی مراکش منتشر شد که نشان می‌دهد یک جوان مسلح مراکشی با لباس نظامی، خوشحالی خود را از فتح و پیروزی گروه‌های مسلح بر نظام اسد ابراز می‌کند.

یک سوم جنگجویان مراکشی حاضر در سوریه و عراق، از منطقه شمال غربی مراکش به‌ویژه شهر تطوان هستند. حدود ۵۰۰ تروریست از نوار ساحلی شهر‌های تطوان، معدق و فنیدق بوده است. دلیل نگرانی مقام‌های کشور‌های عربی و غربی از حوادث جاری در سوریه این است که باردیگر این تروریست‌های مراکشی به شهر‌های اصلی خودبازگردند.

به گفته مقامات امنیتی کشور تونس ۲۹۲۹ تروریست به کانون تنش در سوریه پیوستند، در این میان برخی کشته شده، زندانی شدند و برخی دیگر نیز به موطن اصلی خود بازگشتند. تونس و لیبی حدود ۴۵۹ کیلومتر مرز زمینی مشترک دارند و شامل دو گذرگاه مرزی هستند. مقامات تونسی این اطمینان را داده‌اند که به دلیل خندق حایلی که به طول حدود ۲۵۰ کیلومتر در مرز با لیبی حفر شده است، حضور امنیتی و نظامی نیرو‌های تونسی تقویت شده و به محض ورود تروریست‌های مهاجر از سوریه، دستگیر و بازداشت خواهند شد.

از کشور‌های الجزایر، لیبی و موریتانی هم هزاران تروریست به سوریه آمدند که آمار دقیقی از آن وجود ندارد، اما گمان برده می‌شود که بعد از تحولات فعلی در سوریه و آزادی زندانیان آفریقایی، بازگشت احتمالی آنها به کشور‌های شمال آفریقا به یک خطر و هشدار جدی برای این کشور‌ها تبدیل شود.


لغو همکاری اقتصادی و نظامی سوریه با کشور‌های آفریقایی


الف) تعلیق قرارداد‌های امضا شده میان تونس و سوریه

از جمله مهمترین قرارداد‌های امضا شده بین تونس و سوریه می‌توان به قرارداد تجاری منعقد شده در آوریل ۲۰۰۴ اشاره کرد که قطع روابط دیپلماتیک با دمشق در سال ۲۰۱۳ مانع تعهد طرفین به این قرارداد‌ها شد. تا اینکه در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۲، با انتصاب محمد المحمد به عنوان سفیر سوریه در تونس، طرفین بر لزوم فعال سازی توافقات مشترک گذشته تأکید کردند؛ بنابراین، بعد از روی کار آمدن گروه‌های مسلح در سوریه، تعلیق قرارداد‌های امضا شده میان سوریه و تونس صورت خواهد گرفت. هر چند روابط اقتصادی میان سوریه دوره بشار با تونس ناچیز است؛ بنابراین تونس از تحولات سوریه آن چنان تحت تاثیر نخواهد گرفت.


ب) لغو همکاری نظامی میان سوریه و خلیفه حفتر در لیبی

سقوط بشار در ۱۸ آذر ۱۴۰۳، منافع حفتر در لیبی را نیز با خطر مواجه خواهد کرد؛ زیرا حفتر و بشار در سال‌های اخیر روابط نظامی و تجاری نزدیکی برقرار کرده بودند. در سال ۲۰۲۰ توافق همکاری بین اسد و حفتر برای آموزش خلبانان نیرو‌های حفتر در سوریه آغاز شده بود. این توافق دقیقا زمانی حاصل شد که حفتر رهبری حملات خود علیه دولت سابق وفاق ملی برای کنترل طرابلس را بر عهده داشت؛ بنابراین، برنامه آموزشی خلبانان لیبیایی به دلیل از سرگیری درگیری‌ها و سقوط بشار در سوریه مختل شده است، چرا که دو فروند هواپیمای L۳۹ آلباتروس لیبیایی که برای آموزش نظامی استفاده می‌شد، در ۱۲ آذر ۱۴۰۳ پایگاه هوایی نیرب یا پایگاه بین‌المللی حلب به دست معارضین سوری کاملا تصرف شد.


تضعیف حمایت از جبهه پولیساریو و صحرای غربی
سوریه یکی از معدود کشور‌های عربی به همراه یمن جنوبی، الجزایر، لیبی و موریتانی [سابق]بود که از زمان تأسیس جبهه پولیساریو در دهه ۱۹۷۰ از آنها حمایت می‌کرد و حافظ اسد پدر بشار اسد «جمهوری عربی صحرا» را در اوایل دهه ۱۹۸۰ به رسمیت شناخت. بشار اسد در دفاع از «جمهوری صحراء» وفادار مانده و در مواضع خود در قبال موضوع حاکمیت جبهه پولیساریو بر صحرای غربی ثابت قدم مانده است.

۲۵ مهر ۱۴۰۳، جبهه پولیساریو، به دلیل موضع‌گیری قاطع نماینده سوریه در برابر کمیته چهارم مجمع عمومی سازمان ملل در حمایت از صحرای غربی را جشن گرفت. نماینده سوریه اظهار داشته بود: «روسیه قلمرو صحرای غربی را بخشی از قلمرو مراکش نمی‌داند». سعدالدین العثمانی، یکی از رهبران حزب اسلامگرای عدالت و توسعه، نخست وزیر پیشین و وزیر سابق امور خارجه، اظهار داشته است که «موضع سوریه در قبال موضوع صحرای غربی، به نفع جدایی طلبان صحرا، [جبهه پولیساریو]گرایش پیدا کرده است، در حالی که مخالفان سوری موضعی دارند که بدون تردید به مراکش و حاکمیت آن احترام می‌گذارند.» بنابراین با سقوط نظام سوریه و روی کار آمدن گروه‌های معارض، پیش‌بینی می‌شود روابط رباط و دمشق از سر گرفته شود و چه بسا سوریه فعلی، حاکمیت مراکش بر صحرای غربی را به رسمیت بشناسند.


تضعیف جایگاه روسیه در آفریقا
در بحبوحه درگیری و جنگ روسیه و اوکراین و محدودیت‌های توانایی‌های نظامی مسکو، ناتوانی این کشور در حفاظت از متحدان استراتژیک خود از جمله کشور‌های آفریقایی آشکار و عیان شده است و عقب نشینی مسکو از سوریه این ایده را تقویت کرده که روسیه دارای یک قدرت شکننده است. بعد از تحولات سوریه و تضعیف حضور روسیه و احتمال عقب‌نشینی آنها از پایگاه دریایی طرطوس در سوریه، به ناچار روسیه تمرکز خود را بر پایگاه دریایی بنغازی در لیبی خواهد گذاشت، هر چند بعد از تحولات اخیر سوریه و پس از سقوط بشار اسد، جنجال گسترده‌ای را در میان سیاستمداران و تحلیلگران لیبیایی برانگیخته است. به طوریکه آنها معتقدند ژنرال حفتر به دنبال متحد جدیدی در غرب لیبی خواهد گشت؛ زیرا دیگر روسیه در اذهان سیاستمداران آفریقایی به عنوان بازیگری غیر قابل اعتماد به شمار می‌رود.

با توجه به تحولات سوریه و عقب نشینی روسیه از این کشور، کشور‌های ساحل آفریقا (بورکینافاسو، نیجر، مالی) که در چهار سال گذشته شاهد کودتا نظامی، اخراج فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها از منطقه بوده‌اند و روسیه همچنین به عنوان متحد نظامی در این کشور‌ها نفوذ کرده، ممکن است شورای نظامی مستقر در کشور‌های مالی، بورکینافاسو و نیجر را به این فکر بیاندازد که به دنبال سایر متحدین نظامی باشند.

تغییر استراتژی روسیه در کشور‌های آفریقایی: سقوط بشار اسد، مسکو را مجبور خواهد کرد تا در استراتژی خود در منطقه بازنگری کند. روسیه تاکنون از سوریه و لیبی به عنوان مراکز ترانزیتی برای استقرار تجهیزات نظامی برای عملیات خود در منطقه ساحل آفریقا بهره می‌برده است. کشتی‌های روسی به طور منظم از بندر طرطوس سوریه عبور می‌کردند و قبل از پهلوگیری در طبرق در شرق لیبی، تجهیزات نظامی خود را از آنجا تخلیه می‌کردند، سپس نیرو‌های سپاه آفریقا (واگنر سابق) آنها را تحویل می‌گرفتند و از طریق زمینی به کشور‌های همسایه منتقل می‌کردند.


نتیجه‌گیری

در مجموع می‌توان گفت، سقوط نظام بشار اسد می‌تواند تأثیرات چندجانبه‌ای بر کشور‌های شمال آفریقا داشته باشد. این تأثیرات بسته به شرایط داخلی هر کشور و نحوه مدیریت بحران توسط رهبران منطقه متفاوت خواهد بود. با این حال، آنچه مسلم است این است که چنین تحولی نیازمند هوشیاری و آمادگی کشور‌های شمال آفریقا برای مواجهه با پیامد‌های احتمالی خواهد بود.

منبع: الوقت

ارسال نظرات