14 آبان 1403 - 08:57

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳

تزریقات سمّی در جنگ ترکیبی، منطق مبارزه با استکبار، "شیوه"نامه در باب استنطاق؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.
کد خبر : 17709

تبیین:

 

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۱۴ آبان

تزریقات سمّی در جنگ ترکیبی 

محمد ایمانی
۱) فهم مشترک، یا به عبارتی تفاهم درباره «توانمندی‌ها و تهدیدات علیه امنیت ملی»، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. یکی از موانع فهم مشترک، دیوارکشی‌های سیاسی مجعول و رسوخ داده شده است که موجب می‌شود مسائل مهم، دغدغه فلان گروه و جناح تلقین و تلقی شود و از اهمیت بیفتد. کشور ما با دو نوع جنگ مواجه است؛ اولی، جزو احتمالات و با اگر و شاید همراه است، اما دومی، واقعیت قطعی دهه اخیر است. اولی، حتی واقع نشده، عام و خاص را حساس می‌کند، اما دومی، به انتشار پنهان دی اکسید کربن می‌ماند که اگر فهمیده نشود، می‌تواند اهل خانه را دچار گاز گرفتگی و «مسمومیت شیرین» کند. تهدید نظامی، ولو کوچک را هم باید جدی گرفت، همیشه آماده بود و حتی بر دشمن پیشدستی کرد. اما جنگ نظامی که ممکن است هیچ وقت هم به معنای تمام عیار آن اتفاق نیفتد، بخشی از جنگ بزرگ‌تر تحت عنوان «جنگ ترکیبی» (هیبریدی) است. آفند و پدافند نظامی در جای خود بسیار مهم است و دائما باید بر آمادگی‌ها و ابتکارات افزود و عند‌الاقتضا، عملیات کرد. اما جنگ مهم تر، آنجایی است که دشمنان از طریق شبکه‌های نیابتی و با فشار رسانه‌ای (روانی) و اقتصادی و سیاسی سعی می‌کنند محاسبات جمهوری اسلامی را مختل سازند، ملت ایران را هراسان و ناتوان وانمود کنند، و عقبه اقتدار مردمی نظام را به ضعف و تردید بکشانند.
۲) دشمن اگر قادر به جنگ نظامی مؤثر بود، ظرف چند دهه گذشته بارها تهدید به حمله نمی‌کرد و با این وجود، روند روز به روز قدرتمند‌تر شدن ایران را عاجزانه به تماشا نمی‌نشست. نباید درجا زد، یا از منافذ آسیب نظامی که در همه کشورها هم هست، غفلت کرد. در عین حال، واقعیت این است کشور ما در این حوزه بسیار قدرتمند شده، تا جایی که سرآمدان قدرت نظامی در جهان، درخواست بهره‌مندی از تسلیحات پیشرفته ایران را دارند. درباره این اقتدار، ارزیابی «اسکات ریتر» افسر سابق پنتاگون خواندنی است که گفت: «موشک‌های ایران، دو پایگاه نواتیم و رامون را در اسرائیل هدف قرار دادند. بهترین رادار جاسوسی دنیا که با پیشرفته‌ترین پدافند ضدموشکی کار می‌کند، در مقابل حمله ناتوان بود. پایگاه نواتیم، حفاظت شده‌ترین نقطه زمین در برابر حملات موشکی و حتی محافظت شده‌تر از کاخ سفید و کاخ کرملین است. ایران، آنجا را درهم کوبید و به همه، از جمله آمریکایی‌ها ثابت کرد که هیچ دفاعی در برابر موشک‌های ایرانی وجود ندارد. این، یکی از برترین نمایش‌‌های نظامی تاریخ بود». همچنین ژنرال مک کنزی، فرمانده وقت سنتکام، ۲۰‌آوریل ۲۰۲۱ میلادی (۳۱ فروردین ۱۴۰۰) ضمن گزارشی به کنگره آمریکا اذعان کرده بود: «دقت موشک‌‌های ایرانی در هدف‌‌گیری، نگران‌کننده است. استفاده گسترده ایران از پهپاد‌ها برای عملیات شناسایی و تهاجمی، بدین معناست که برای اولین ‌بار از زمان جنگ شبه‌ جزیره کره، آمریکا فاقد برتری هوائی در عرصه عملیاتی است و برتری هوائی ما از بین رفته است».
۳) برخلاف تهدید‌های نامعتبر نظامی، جنگ ترکیبی با شدت از سوی دشمن و بازیگران نقشه او پیگیری می‌شود؟ آیا از خود پرسیده‌ایم که چرا در اوج دشمنی‌های آمریکا و اسرائیل، کسانی این مشورت غلط را به دولت می‌دهند که چاره اقتصاد فقط در رفع تحریم‌ها و چاره رفع تحریم‌ها، تمکین به دیکته‌های FATF است؟ چرا اصرار دارند انبوه عبرت‌های مربوط به کلاهبرداری‌های آمریکا در برجام و FATF را بپوشانند؟ چرا صادقانه به مخاطب نمی‌گویند که FATF قادر نیست تحریمی را لغو کند و تحریم‌ها، طراحی آمریکاست نه FATF؟ یا این سؤال که چرا در میانه جنگی چند لایه، باید اطلاعات مهم اقتصادی را از مسیر FATF، با دشمنان به اشتراک گذاشت؟ اگر دستور کار FATF، تعقیب و تحریم تامین‌کنندگان مالی تروریسم است، چرا این کارگروه هیچ کاری با آمریکا و اسرائیل ندارد؟ و نهایتا بر مبنای این سؤالات بی‌پاسخ، باید بررسی کرد که کدام شبکه، مشورت‌های مسموم و گمراه‌کننده را زیر پوست بدنه مدیریتی تزریق می‌کند؟!
۴) رهبر انقلاب، در دیدار چند ماه قبل با اعضای دولت چهاردهم توجه دادند: «رجوع به کارشناس، حکمرانی را خردمندانه، و ملت را راضی می‌کند، اما مراقب تحمیل نظرات غلط با لباس کارشناسی باشید. کارشناسی را انتخاب کنید که به دنبال نسخه‌های نسخ شده خارجی نباشد». مشورت‌های گمراه‌کننده، منحصر در ماجرای FATF نیست. شبیه همین مشورت‌ها برای ولنگاری نسبت به فضای مجازی و رسانه‌ای - برخلاف همه کشورهای هوشمند دنیا- داده می‌شود و این در حالی است که رهبر انقلاب در دیدار دولتمردان فرمودند: «باید در فضای مجازی حکمرانی قانونمند وجود داشته باشد. نقض حکمرانی کشور در فضای مجازی قابل قبول نیست. براساس قانون، زمام کار را به‌دست بگیرید. اگر فضای مجازی قانونمند شود، تبدیل به فرصت خواهد شد».
۵) مشورت‌های مسموم و تحلیل‌های فلج‌کننده، نه یکی دوتاست، و نه منحصر به امروز است. به عنوان یک نمونه، باید بررسی کرد که چه کسی پیشنهاد حذف کارت سوخت (سهمیه‌بندی خردمندانه) و ثابت نگاه داشتن قیمت بنزین ظرف ۴ سال را با وجود تورم بالا به دولت روحانی داد که از متن این مشورت، تصمیم غلط بعدی در سه برابر کردن یکشبه قیمت بنزین بیرون آمد و موجب موج سواری گرفتن دشمن در فتنه آبان ۱۳۹۸ شد؟ ترور شهید سلیمانی به تصریح نایب‌رئیس وقت مجلس، حاصل آن سوءتدبیر و انداختن دشمن در خطای محاسباتی بود. آقای علی مطهری در این باره به درستی تاکید کرد: «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بی‌‌‌تدبیری دولت بود، این خیال را در آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرأت این کار را به خود نمی‌دادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»
۶) آیا نام مشاورانی که با دادن آدرس‌های غلط، تهدید می‌سازند، جایی هم ثبت می‌شود؟ چرا با شفافیت و مدیریت شدن میزان مصرف بنزین و مقابله با قاچاق و هدر رفت آن مخالفت نمودند و خسارت دست‌کم ۱۴۰ هزار میلیارد تومانی را به کشور تحمیل کردند؟ همین روزها، برخی عناصر رسانه‌ای با کدام هدف (برنامه) علیه «هوشمندسازی یارانه آرد و نان»‌ فضا‌سازی می‌کنند؛ در حالی که با اجرای طرح، مصرف فزاینده (و قاچاق) آرد یارانه‌ای در سال ۱۴۰۲ به سطح مصرف سال ۹۸ کاهش یافت و طی ۳۰ ماه اجرای طرح تا پایان شهریور امسال،۷۵ هزار میلیارد تومان بار مالی بیشتر از دوش دولت به دولت تحمیل شد. چرا کشوری که یک بار با تحریم بنزین تحت فشار قرار گرفت، باید به بیراهه رهاسازی مصرف (قاچاق سوخت) هدایت می‌شد؟ چرا باید در کشوری که تا همین سه سال قبل با چالش تامین منابع ارزی برای واردات ۸-۹ میلیون تُن گندم دست و پنجه نرم می‌کرد، هوشمندسازی یارانه آرد و نان، آماج حملات هماهنگ رسانه‌ای قرار بگیرد، بی‌آن‌که پیشنهاد بهتری داده شود، یا این که بخواهند ضعف‌ها و نقایص را برطرف کنند و کار را ارتقا ببخشند؟! هدف این ویرانگری در ظاهر، زیر سؤال بردن خدمات دولت شهید رئیسی، و در باطن، گرفتار کردن دولت آقای پزشکیان است. نفوذی‌ها با پیش کشیدن دوقطبی‌های کاذب و تقسیم‌بندی‌های موهوم جناحی، دنبال پوست موز گذاشتن زیر پای همان دولتی هستند که به حمایت از آن تظاهر می‌کنند.
۷) یکی دیگر از تله‌گذاری‌های دشمن و عوامل آن در میدان جنگ ترکیبی، بلند کردن صدای آتش‌بس و مذاکره، ترساندن از جنگ، و دعوت به پرهیز از تله تنش، پس از هر اقدام تروریستی اسرائیل و آمریکاست. هدف این است که رژیم درمانده و ترسیده صهیونیست را از مجازات نجات دهند و فرصت فراهم سازند تا با ضربه یکطرفه، بازدارندگی فروپاشیده خود را ترمیم کند. درباره دروغ بودن ادعای آتش‌بس همین دو خبر کافی است که آقای پزشکیان در جلسه دولت خبر داد: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتش‌‌بس می‌‌دادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر، جری‌تر خواهد کرد». آقای ظریف «معاون راهبردی رئیس‌جمهور» هم در این باره به شبکه با NBC.NEWS گفت: «بعد از ترور شهید هنیه، جامعه جهانی [آمریکا و چند دولت اروپایی] از ما خواست برای پایان دادن به جنگ غزه خویشتنداری کنیم، اما وعده آتش‌‌بس محقق نشد».
 ۸) جنس رفتار پیاده نظام جنگ ترکیبی دشمن، مبتنی بر راهبرد دائمی شیاطین است؛ از یکسو، دشمنی دشمن انکار می‌شود و به مذاکره و تعامل با او توصیه می‌کنند، و از سوی دیگر، به نفع او هراس‌افکنی می‌کنند. اگر شیطان میدان‌دار نبود، آمریکای جنایتکار را دولتی متعارف و قابل تعامل جا نمی‌زدند، دشمنی‌هایش را نمی‌پوشاندند و نسخه ترس از او و به رسمیت شناختن رژیم نامشروع صهیونیستی (دشمن‌ترین دشمنان ملت ایران) را نمی‌پیچیدند. در نقطه مقابل این نسخه شیطانی، نسخه خداوند متعال است که در قرآن حکیم فرمود: «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا. همانا شیطان، دشمن شماست، شما هم او را دشمن دارید»؛ و»إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. همانا این شیطان است که دوستان و پیروان خود را می‌ترساند؛ پس، از آنان نهراسید و از من پروا کنید، اگر مؤمن هستید».
۹) شناسایی پل‌‌ها، ترمینال‌ها و سرشبکه‌‌های ارتباطی پیاده‌‌نظام دشمن و کور کردن معبر‌های عملیاتی آنها، یک ضرورت است.
رهبر انقلاب ظرف چند ماه اخیر، چندین نوبت درباره امنیت روانی مردم و تحرکات جریان مرجفون تذکر داده‌اند. اکنون مطالبه جدی این است که مسئولان ذی ربط در وزارتخانه‌های ارتباطات و اطلاعات و ارشاد، نهاد‌های امنیتی و دستگاه قضائی، برای تهدیدزدایی و مهار جنگ ترکیبی دشمن چه اقدامی کرده‌اند؟ لازم نیست همه پوتین و لباس رزم نظامی بپوشند، اما همه بابد در مقابل عملیات روانی جریان نفوذ، حساسیت و قاطعیت به خرج دهند. حکم قاطع پروردگار درباره جریان «مرجفون» این است: «لَئِن لَم يَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِي المَدينَهًْ لَنُغرِيَنَّكَ بِهِم ثُمَّ لا يُجاوِرونَكَ فيها إِلّا قَليلًا. مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا. اگر منافقان و بیماردلان و آنها که با تبلیغات سوء و شایعه‌پراکنی در مدینه دل‌‌ها را خالی می‌‌کنند، دست از کار خود برندارند، تو را بر ضدّ آنها برمی‌‌انگیزیم، پس جز مدّت کوتاهی نمی‌‌‌توانند در جوار تو در این شهر بمانند. آنها لعنت‌‌ شدگانند. باید هرجا یافت شدند، گرفته و به سختی کشته شوند».
1۰) ملت ایران، شجاع و قدرت‌ساز و قدرتمند است. از متن این شجاعت هم هست که پیروزی‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و پیشرفت‌های خیره‌کننده بعدی با وجود تهدیدات دشمن، تا به امروز جوشیده و دوست و دشمن را انگشت به دهان کرده است. یک چشمه از این رشادت‌ها - برخلاف تصویر سازی‌های تحریف‌آمیز از مردم- رجزی است که همسر شیردل «شهید حمزه جهاندیده»، سرگرد پدافند ارتش در مراسم تشییع او بیان کرد: «همسرم! شهادتت مبارک! مگر ما از حضرت زهرا(س) بالاتریم؟ مگر در روضه‌‌ها نمی‌‌گوییم که ‌ای ‌کاش در کربلا بودیم تا جوانان‌مان را به یاری امام حسین علیه‌‌السلام می‌‌فرستادیم؟ اگر رهبرم امر کند، طفل ۳ ماهه و کودک ۷ ساله‌ام را برای حراست از اسلام و مرز و بوم ایران، خوراک موشک‌‌های اسرائیل می‌‌کنم. نتانیاهوی کثیف بداند من انتظار بازگشت پیکر شهید را هم نداشتم، چرا که چشم به هدیه‌ای که در راه امامم داده‌‌ام، نداشتم.». همچنین، سخنان پدر والا مقام شهید که گفت: «پسرم فدای ملت شد و دشمن بداند که ما اهل عقب‌نشینی نیستیم. رهبرم! از رامهرمز قهرمان و خوزستان مقاوم عرض می‌کنم؛ دلتان قرص، که ما ملت خوزستان، پیشقراول مبارزه با استکبار هستیم، تا شما نه فقط ایران، بلکه جهان اسلام را فرماندهی کنید».
۱۱) به شهادت جنگ احزاب، جنگ تحمیلی صدام (غرب)، اردوکشی ابلهانه منافقین در سال ۱۳۶۷، و اشتباهات راهبردی دو دهه قبل آمریکا در منطقه، برخی گراها و مشورت‌های غلط جریان نفاق و نفوذ به دشمنان، به جای این که موجب برتری آنان شود، هزیمت‌های راهبردی را برای‌شان رقم زده است. این هم، کید خداوند با کافران و منافقان است. «وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ».
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۱۴ آبان

منطق مبارزه با استکبار

مصطفی قربانی

 مبارزه با استکبار یکی از دال‌های هویت‌بخش گفتمان انقلاب اسلامی است که از بدو تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح بود و با گذشت ۴۶ سال از استقرار نظام، این مهم همچنان ادامه دارد. مقام معظم رهبری در دیدار پریروز دانش‌آموزان و دانشجویان، با اشاره به این موضوع فرمودند: «ما در مقابله با استکبار همه آنچه که باید و شاید برای آمادگی ملت ایران انجام بگیرد، چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ تسلیحاتی و چه از لحاظ کار‌های سیاسی حتماً انجام می‌دهیم.» با توجه به آنچه گفته شد، در تبیین منطق مبارزه ملت ایران با استکبار می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
۱. مبارزه با استکبار ذاتی هر انسان آزاده‌ای است و بنابراین، پرچم‌داری دولت و ملت ایران در مبارزه با استکبار به معنای میدانداری و رهبری آزادیخواهان جهان است. 
۲. مبارزه با استکبار اگرچه یک دال برتر در گفتمان انقلاب اسلامی است، اما صدق این دال یا مفهوم بر مصادیق، مستلزم نمونه‌های عینی است؛ یعنی کسی مصداق استکبار تلقی می‌شود که رویکرد و عملکرد استکباری داشته باشد و درواقع، عملکردش مؤید استکباری بودنش باشد. بنابراین، استکبارستیزی ملت ایران متکی بر منطقی دقیق است و برساخته‌ای ذهنی نیست. 
۳. استکبارستیزی نه تنها تضادی با تأمین منافع ملی نداشته، بلکه جمهوری اسلامی در عین توجه به استکبارستیزی، از راه‌های عقلانی برای تأمین منافع ملی استفاده کرده است. درواقع، استکبارستیزی در ساحت عمومی و سیاسی جمهوری اسلامی در چارچوب محاسبات عقلانی پیش رفته و سیاستی منعطف بوده است، به گونه‌ای که برای تأمین منافع و معیشت مردم، در برهه‌هایی با دشمنان نیز مذاکره شده است، اما چرا سیاست مذاکره با دشمن استکباری در هیچ برهه‌ای به نتیجه نرسیده است، به هویت استکباری طرف مقابل برمی‌گردد که حاضر به پذیرش حقوق مسلم ملت ایران نمی‌شود. 
۴. استکبارستیزی متضمن تأمین استقلال و عزت ملی و بیشینه‌سازی منافع ملی نیز بوده است، زیرا جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با سایر کشور‌هایی که آرمان استکبارستیزی را کنار گذاشتند، اکنون به مراتب قدرت و موقعیت بالاتری دارد، به گونه‌ای که امروز سطح بازیگری خود را در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی، هم‌سطح با ابرقدرت‌ها تعریف می‌کند. به بیان دقیق‌تر، جمهوری اسلامی ایران با پیشبرد سیاست و راهبرد استکبارستیزی، از یک بازیگر منفعل در دوره رژیم شاه، اکنون به یک بازیگر بزرگ و راهبردی در سطح جهان تبدیل شده است. 
۵. ایستادگی در مقابل استکبار، یکی از ذخیره‌ها و مولد‌های قدرت نرم و ابزار و ظرفیتی راهبردی برای جمهوری اسلامی در ایجاد و توسعه عمق راهبردی و توسعه مرز‌های امنیتی کشور در سطح منطقه است. درواقع، در سایه آرمان استکبارستیزی است که جمهوری اسلامی محور مقاومت اسلامی را در سطح منطقه ایجاد و تثبیت کرده و آن را به یک واقعیت قدرتمند تبدیل کرده، به گونه‌ای که هم‌اکنون با قرار دادن «سگ هار منطقه» در تنگنا، نابودی آن در آینده نزدیک متصور شده است. 
۶. تداوم موفق راهبرد و سیاست استکبارستیزی و ایستادگی در این مسیر گویای درستی و قابل‌اتکا بودن آرمان‌ها و شعار‌های انقلاب اسلامی است و درواقع، جمهوری اسلامی ایران با ایستادگی بر سر این آرمان نشان می‌دهد که برخلاف روند حاکم بر دنیا، که براساس آن کشور‌هایی نظیر چین کمونیست و کوبا در مقابل امریکا به عنوان مصداق اتم استکبار تغییر رفتار داده‌اند، در مسائل ایران و امریکا آن که باید تغییر رفتار دهد و رفتار‌های خصمانه خود را تکرار نکند، امریکا است و تا زمانی که حاضر به عذرخواهی از ملت ایران به خاطر تعدیات گذشته خود و جبران مافات نباشد، مبارزه با آن ادامه خواهد یافت.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز دوشنبه ۱۴ آبان

 

"شیوه"نامه در باب استنطاق

حسین شاه‌مرادی

چند روزی است برنامۀ «شیوه» نُقل محافل است. می‌گویند صداوسیمای تک‌صدایی‌طلب همین تک‌مجرای شنیدن صدای مخالف را هم بست. بعد هم در مدح چندصدایی و در ذم تمامیت‌خواهی رساله می‌نویسند و سخن می‌رانند.

همین ماجرا را بهانۀ مناسبی یافتم تا پس از دو سال، نکاتی را دربارۀ «شیوه» و البته ماوقع اخیر، به‌عرض برسانم. اول این‌که «شیوه» نه یک اتفاق، بلکه محصول یک نگاه و یک رویکرد جدید در سازمان صداوسیما بود. نگاهی که سنت گفتگو را گران‌مایه و خطیر می‌پنداشت و برای احیای این سنت، حاضر بود هزینه بپردازد و کلیشه‌ها را بشکند. آنتنی که سال‌ها مملوکِ بی‌مقدار سلبریتی‌های بی‌فضل بود، قرار شد میزبان نخبگان و صاحبان فضل، با نگاه‌های متفاوت و حتی متضاد بشود؛ و شد؛ و فقط «شیوه» هم نبود. «شیوه» شاید جزو اولین تلاش‌ها در این مسیر بود؛ اما این روند و نگاه متوقف در «شیوه» نماند و به برنامه‌های دیگر نیز تسری یافت و هنوز هم هست. می‌گفتند تندرو‌ها آمده‌اند تا همۀ شبکه‌های صداوسیما را به شبکۀ «افق» تبدیل کنند؛ اما پس از چندی دیدند که شبکۀ افقِ همین تندرو‌ها هم دارد چهره‌هایی را دعوت می‌کند که برایشان قابل‌تصور نبود. می‌گفتند اینها نقدناپذیر و متحجرند؛ اما ناگاه دیدند که صداوسیمای همین تندرو‌های تک‌صدایی‌طلبِ نقدناپذیر برنامۀ زنده گذاشته است تا منتقدان صداوسیما بیایند بنشینند و از آنتن شبکۀ ملی، خودِ صداوسیما و مدیران آن را نقد و حتی گاهی تمسخر کنند. کار به جایی رسیده بود که برخی از این افراد که به «شیوه» دعوتشان می‌کردیم، تعجب می‌کردند. روزی که به دکتر صادق زیباکلام تلفن زدم تا دعوتش کنم با آقای شمس‌الواعظین مناظره کند، با تعجب گفت: «من صادق‌ام! شما احتمالاً با سعید کار دارید!»‌ای کاش می‌توانستم فهرستی از کسانی را که به «شیوه» دعوتشان کردیم و نپذیرفتند، منتشر کنم. اما برخی (تکرار می‌کنم: برخی) از منتقدان (که البته کم هم نبوده و نیستند)، صداوسیمای جدید رادوست نداشتند؛ بلکه صداوسیمایی را می‌پسندیدند که بتوانند دشنامش بگویند. بتوانند تک صدایی‌اش بخوانند؛ و البته گفتند و خواندند. وقتی می‌خواستند صداوسیما را تخفیف و تنقیص کنند، می‌گفتند «صداوسیمایِ پاورقی!» من که خود البته «پاورقی» را می‌ستایم؛ اما حتی اگر بپذیریم «صداوسیمای پاورقی» عبارتی مذمت‌آمیز است، این دوستان آن‌قدر آزادگی نداشتند که بگویند صداوسیمای «پاورقی»، همان صداوسیمای «شیوه» است. همان صداوسیمایی است که منتقدانش را تنگ‌تر از همیشه در آغوش کشیده است. برخی از کسانی که منتقد جدی سازمان‌اند و نقدشان را وارد یا ناوارد ابراز می‌کنند، همین امروز در شبکه‌های مختلف سازمان برنامه می‌سازند و کار می‌کنند؛ و این البته «لطف» سازمان نیست؛ بلکه اثرِ وضعی نگاهی است که صداوسیما را ارث پدری خودش تلقی نمی‌کند و نقد مدیران سازمان را کفر نمی‌پندارد و منتقد را به‌واسطۀ نقدش ممنوع‌التصویر و ممنوع‌الفعالیت نمی‌کند. صداوسیمای دوران تحول هرچه کم داشته باشد، منتقد زیاد دارد؛ و از این بابت هم ناخشنود و زشت‌یاد نیست. انعکاس نقدِ منتقدان، تعداد منتقدان را هم زیاد می‌کند و این خوب است. نقد‌ها هرقدر هم ناوارد باشند، برای سازمان نعمت‌اند؛ و گمانم این است که تلقی امروز سازمان نیز همین است. اما «شیوه» چه شد و چرا پخش نمی‌شود؟ آخرین برنامۀ «شیوه»، مناظرۀ دکتر آزاد ارمکی و دکتر انتظاری بود. دکتر آزاد عازم سفری بود و به آنتن زنده نمی‌رسید؛ لذا برنامه را ضبط کردیم. برنامه که ضبط شد، «شیوۀ» تندی از آب درآمد. اما عهد ما با مخاطبان این بود که قیچی به «شیوه» نزنیم و ثانیه‌ای از آن را حذف نکنیم؛ و نکردیم. برنامه که پخش شد، طبق معمول، حواشی زیادی داشت. این بار، اما بسیار بیشتر. چنان که افتد و دانید، در آن میان، جمله‌ای از دکتر انتظاری بسیار دست‌به‌دست شد که داستانش مفصل است؛ اما شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر. از آنجا همه‌چیز دگرگون شد و بسیاری از آنهایی که تا پیش از آن انگشت تعجب به دهان گرفته بودند که چطور چنین برنامه‌ای را بدون سانسور از تلویزیون پخش کرده‌اند، عرصه را مهیا دیدند تا در آن بازار تیره‌روزی، آنها هم لگدی بر پیکر نحیف و رنج‌دیده و زخم‌خوردۀ «شیوه» بزنند. دکتر انتظاری عزل شد؛ و دیدم که مدعیان آزادی بیان و کباده‌کشان سعۀ صدر، زیر چوبۀ دار دکتر انتظاری هلهله کردند. حتی آن استادی که خودش اخراجی دانشگاه بود و در مذمت برخورد با اهل دانشگاه مثنوی هفتادمن می‌سرود، و آن روزنامه‌نگار زندان‌دیده‌ای که می‌گفت همه‌چیزم فدای آزادی اهل اندیشه، برخلاف همۀ مدعیات سابق، و به نظر من بر اساس منافع جناحی و حزبی، برای عزل دکتر انتظاری کف زدند و هورا کشیدند. طنز تلخ ماجرا اینجاست که آنهایی که اول هفته، از پخشِ بدون‌سانسورِ آن برنامه از تلویزیون حیرت کرده بودند، آخر همان هفته داشتند به صداوسیمای تندرو‌ها فحش می‌دادند که چرا حرف آن استاد را سانسور نکرده‌ای؟ میزانسن به شکل احمقانه‌ای مضحک بود. به‌هرحال، بی‌گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق/ یوسف از دامان پاک خود به زندان می‌رود.
چند روز بعد از آن اتفاق، دو نفر از استادانی که پیشتر به «شیوه» دعوتشان کرده بودیم، تماس گرفتند و از حضور در برنامه انصراف دادند. بی‌پرده بگویم: ترسیده بودند. می‌گفتند این روز‌ها در فضای دانشگاه بگیر و ببند و نطق‌کشی براه است. اگر ما بیاییم و حرفی بزنیم که خوششان نیاید، نسقمان می‌کنند و گوشمان را می‌بُرند. مگر نمی‌بینید؟ استاد باسابقۀ دانشگاه را فلک می‌کنند تا حساب کار دست بقیه بیاید. القصه گربه را دم حجله کشتند. پیام دریافت شد. بگذریم. گفتند «شیوه» را تعطیل کرده‌اند؛ و کسانی که تا یک ماه پیش، سازمان را بابت «سانسور نکردن» سخنان یک استاد دانشگاه مؤاخذه می‌کردند، امروز آزادی‌خواه شده‌اند و سازمان را بابت تعطیلی «شیوه»، تمامیت‌خواه و تک‌صدا می‌خوانند. بازار ادباری است برای خودش. باز هم بگذریم. خیر. کسی «شیوه» را تعطیل نکرده است. ما مانده‌ایم و گرده‌مان که هنوز از زیر بار بازخواست بابت یک برنامۀ تلویزیونی ساده راست نشده است. ما مانده‌ایم و استادانی که به دلایل مختلف، دیگر میل به حضور در برنامه ندارند. «شیوه» بستر طرح بیشترین و تندترین نقد‌ها به دولت قبل بود؛ اما اتفاقی برای کسی نیفتاد. «شیوه» بر سر سنت گفتگو ایستاده است و ایستادگی کرده است و دیر یا زود، بازخواهد گشت؛ زمانی که مطمئن شویم می‌توانیم باز هم بستر یک گفت‌وگوی سالم و امن و پایدار را فراهم کنیم. زمانی که مثل قبل بتوانیم خیال استادان را از عواقب احتمالی حضور در برنامه راحت کنیم. بله. ان‌شاءالله باز خواهیم گشت؛ وقتی که زخم‌های ناشی از اصابت آزادی بیان بر پیکرمان کمی بهتر شود. البته فقط کمی.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز دوشنبه ۱۴ آبان

اسلوب گره‌گشایی دیپلماتیک

علی بمان اقبالی

 

آرمان امروز : اخیرا سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به دلیل ارائه تجهیزات نظامی‌به اوکراین برای استفاده در جنگ با روسیه انتقاد کرد، زیرا رهبر ترکیه تمایل خود را برای میانجیگری در مناقشه نشان داده است و اگرچه ترکیه یکی از اعضای ناتو است، اردوغان هدف خود را حفظ روابط مثبت با روسیه و اوکراین می داند. البته لاوروف قدردانی خود را از دولت ترکیه برای تسهیل حل و فصل بحران اوکراین به ویژه به مذاکرات بین کی یف و مسکو در استانبول در مارس ۲۰۲۲ ا ابراز کرده و همچنین افزوده است با توجه به اظهارات رهبر ترکیه در مورد تمایل وی برای میانجیگری در مناقشه بین اوکراین و روسیه، این تنها می‌تواند باعث شگفتی شود.
واقعیت این است که اردوغان همواره و علناً از حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین حمایت کرده است و دولت او از آغاز تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین کمک قابل توجهی کرده است. آنکارا همچنین مدتهاست که به دنبال ایفای نقش رهبری در مذاکرات صلح بین کی اف و مسکو بوده است. در همین حال، ترکیه جریان نفت روسیه به اتحادیه اروپا را از زمان تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین تسهیل کرده است و به کرملین اجازه می دهد تا تحریم های این اتحادیه را دور بزند. در سال ۲۰۲۳، آنکارا با واردات حدود ۴۲.۲ میلیارد یورو نفت، گاز طبیعی و زغال سنگ از این کشور به بزرگترین خریدار سوخت های فسیلی روسیه تبدیل شد که افزایش پنج برابری نسبت به دهه گذشته را نشان می دهد. البته ترکیه پس از هشدار واشنگتن بی سر و صدا صادرات محصولات نظامی آمریکا به روسیه را مسدود کرده است. به هر حال این که مبادلات روسیه و ترکیه از ۱۶ میلیارد دلار ۲۰۲۰ به بیش از ۶۰ میلیارد دلار رسیده است حکایت های نهفته زیادی دارد جالب این هم زمان ترکیه به اوکراین پهباد بیرقدار داده و فروش غلات این کشور را تسهیل می نماید.
چین نیز یک کشور بسیار مهم در معادلات اوکراین می‌باشد که روابط نزدیکی با هر دو طرف دارد حجم مبادلات مسکو و پکن به بیش از ۲۵۰ میلیارد دلار رسیده که ۳۰% تجارت خارجی روسیه محسوب می‌شود که بخش عمده ای از این حجم وارادات سوخت با قیمت مزیتی برای شرکت های چینی می‌باشد. البته اوکراین و اروپا در کنار امریکا بارها نگرانی خود را از همکاری نزدیک روسیه و چین اعلام نموده اند. جوزپ بورل، رئیس دیپلماسی اروپا، می‌گوید که حمایت مادی و دیپلماتیک چین از روسیه در بحبوحه تهاجم این کشور به اوکراین، یک تهدید مستقیم برای امنیت اروپا است. وی در مصاحبه اخیر با خبرگزاری ژاپنی کیودو گفته است صادرات رو به رشد چین از مقادیر زیادی کالا و اقلام با کاربرد دوگانه به طور قابل توجهی به ساخت پایگاه صنعتی نظامی روسیه کمک می‌کند. جوزپ بورل همچنین به حمایت کره شمالی از جنگ روسیه علیه اوکراین انتقاد نموده و می‌گوید این نشان می دهد که امنیت اروپا تا چه حد با امنیت اقیانوس هند و اقیانوس آرام مرتبط است. این دیپلمات اروپایی با توصیف روابط اتحادیه اروپا و ژاپن به عنوان شریک های استراتژیک بسیار نزدیک افزوده است که آنها باید راه کارهایی دفاعی برای پاسخ های مناسب جهت ارتقای ثبات در همه مناطق و نقاط حساس و همکاری نزدیک در مجامع چندجانبه پیدا کنند. البته  اتحادیه اروپا و ژاپن، اعضای گروه هفت، تحریم‌های اقتصادی از جمله مسدود کردن دارایی‌های روسیه را به دلیل جنگ این کشور با اوکراین اعمال کرده‌اند ولی چین به این تلاش ها نپیوست و هم چنان نفت خام، گاز طبیعی مایع و سایر کالاها را از روسیه وارد کرد.
در مجموع بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ترکیه ، چین ، دول حوزه خلیج فارس و هند و غیره از بازار مکاره بحران اوکراین به نفع منافع اقتصادی و سیاسی خود بهره برداری نموده اند و از این طریق میلیاردها دلار در فروش انرژی ، غلات و تامین کالاهای مورد نیاز طرفین منازعه بدست آورده اند این در حالی است که برخی کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران تحت لوای اتهامات بی اساس محور یورآتلانتیک متحمل هزینه‌های زیاد سیاسی و مادی شده است.

 

روزنامه خراسان

۴ سوال اساسی درباره قیمت بنزین

 رضا غیاث آبادی

به تازگی  طی سخنانی که مدیران ارشد دولتی  مطرح کرده اند درباره وضعیت مصرف بنزین و نامناسب بودن قیمت آن نکاتی مطرح شده است. برخی این مطالب را زمینه سازی افزایش قیمت دانسته اند اما سخنگوی دولت به طور شفاف آن را رد کرده است.
موضوع چند مجهولی قیمت بنزین بنابر تجربه ناخوشایند  قبلی  به درست یا غلط با ابعاد وسیع اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی گره خورده است. وعده ها در هنگام تبلیغات انتخاباتی نیز در خاطره افراد باقی مانده است که در مجموع موجب اضطراب هم در مردم و هم در مسئولان در تصمیم‌گیری این موضوع شده است.
بنابراین برای روشن شدن ابعاد موضوع  به ۴ سوال اصلی در این زمینه می‌پردازیم: 
۱-  آیا قیمت بنزین ارزان است؟ و در عین حال  هزينه حمل و نقل در مجموع با  توجه به  خودروهای موجود  چگونه است؟ 
قیمت بنزین آزاد ایران  معادل ۳ هزار تومان و برابر با حدود ۵ تا ۶ سنت است با فرض میانگین ۱۵ میلیون تومان  درآمد ماهانه می توان حدود ۵هزار لیتر بنزین خرید کرد. در مقابل بر اساس برخی گزارش های بین الملی، اگر میانگین درآمد در دنیا ۲۰۲۳ دلار و قیمت جهانی بنزین حدود ۱.۳ دلار بدانیم با این رقم می توان حدود  ۱۵۵۶ لیتر بنزین خرید کرد؛ بنابراین از یک سو  قیمت بنزین آزاد  به نسبت درآمد در ایران در مقایسه با میانگین جهانی حدود یک سوم ارزان تر است. اما از سویی دیگر  قیمت و کیفیت خودرو و ساختار ضعیف حمل و نقل هزینه حمل و نقل در ایران را بیش از سایر نقاط جهان گران کرده است. لذا در این بخش بهره وری حمل و نقل تا حدود ۳ برابر ضعیف تر به نسبت برخی کشور های موفق در حمل و نقل  است.
۲-  آیا  وضعیت یارانه بنزین به زیان کشور و مردم است؟
 گرچه پاسخ روشن است اما به دلیل استفاده بیشتر طبقات مرفه از بنزین به طور طبیعی سهم یارانه این طبقات بیشتر است. به علاوه به  دلیل تفاوت فاحش قیمت بنزین با کشورهای همسایه  بخشی از یارانه از طریق  قاچاق بنزین سهم  گروه های قاچاقبر و برخی از گروه ها در کشور ها اطراف می شود. این وضعیت در مجموع لطمات  گسترده ای به کشور و طبقات آسیب پذیر زده است. به علاوه شرایط  قیمت، اراده کافی برای اصلاحات ساختاری در بهینه سازی مصرف  را ایجاد نمی کند. بنابراین در یک اقتصاد سالم قیمت فعلی خسارت زیادی ایجاد می کند؛ اما به دلایلی  تغییر قیمت بنزین در کوتاه مدت موجب تحولاتی در اقتصاد  می شود که برخی از گروه های جامعه با در آمد ثابت دچار چالش جدی خواهند شد وبسیاری از خانواده ها با تن رنجور و ناتوان،  توان تطبیق خود با شرایط را ندارند. این موضوع چالشی ترین  و مهم ترین بخش اصلاح قیمت بنزین است.
۳- آیا  افزایش قیمت راهکار اصلی است؟ 
بنا بر نظر کارشناسان اقتصادی در بلند مدت راهی جز تعادل سیال قیمت  به همراه برخی اصلاحات در سایر بخش ها مثل کیفیت خودرو و حمل و نقل عمومی و رشد سطح معیشت خانواده وجود ندارد وگرنه هر چند سال یک بار ناچاریم با یک ابربحران اقتصادی و اجتماعی مواجه شویم .
با این حال در میان مدت باید برای مسئله قاچاق تدابیر دیگری را نیز مد نظر داشت برخی کارشناسان معتقدند تنها با مدیریت مناسب مرزها می توان بخش اصلی خسارات و ناترازی بنزین را حل کرد.
پس مسئله قیمت گرچه عنصر مهمی در کنترل و اصلاح مصرف است اما باید دانست این مسئله تنها راهکار نیست و نیازمند بسته ای از اقدامات است.
۴- پیوست های اجتماعی این موضوع چیست؟ 
اصلاح قیمت بنزین با چالشی مواجه است که حل آن نیازمند پیوست اجتماعی است. فشارهای اقتصادی به طبقاتی از جامعه که آستانه معیشتی آن ها تاب تحمل این موضوع را ندارد موجب تلاطم های جدی خواهد شد بنابراین در کوتاه مدت تغییر قیمت اقدام اول نیست.
در میان مدت تغییر کیفیت خودروهای موجود در مصرف انرژی، توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی و اصلاح الگوی زیست پیوست فنی این موضوع است اما تا بخش های مختلف جامعه نسبت به آسیب های ادامه وضعیت موجود و بهره آنان از اصلاح اقناع نشود تغییرات می تواند به بحران تبدیل شود. تورم های مستمر دهه های اخیر تاب آوری جامعه را کاهش داده است و بایدبرای برخی از اقشار و همچنین تورم های سایر اقلام متاثر  از افزایش قیمت چاره‌اندیشی کرد. این بخش نسبت به  منفعت شان از این اصلاح قیمت بنزین ابهام جدی دارند و حتی گاهی نسبت به وعده ها نیز ناامید هستند.
بنابراین آگاهی بخشی، اطلاع رسانی  شفاف و همراهی آحاد ملت در این مساله ملی ضرورت داردتا  جامعه نسبت به تدابیر حمایتی و حفاظتی نیز آگاه و اقناع  شود. 
بنابراین ضمن اینکه تغیرات قیمتی به همراه اصلاحات در بخش حمل و نقل جزو ضرورت‌‌های اقتصادی است اما اطلاع رسانی شفاف، طراحی روش هایی برای جلوگیری از آسیب‌های  آن،کمک گرفتن  از نخبگان، ملموس کردن اقدمات حمایتی و همچنین پیامدهای مثبت تغییر قیمت به ویژه برای  طبقات ضعیف جامعه ضرورتی پیشینی است.

روزنامه رسالت

ضربه سوم!

 محمدکاظم انبارلویی
۱- مقام معظم رهبری در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان به مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی فرمودند:
- دشمنان قطعا پاسخ دندان‌شکن دریافت خواهند کرد.
- مسئولان اکنون مشغول تدارک آن هستند، پاسخ باید ادامه داشته باشد.
- در مقابله با استکبار جهانی همه آنچه باید انجام دهیم ، انجام می‌دهیم.
مسئولان در این جهت هیچ‌گونه کوتاهی و تعلل نخواهند کرد، مطمئن باشید.
- بحث انتقام نیست، بحث یک حرکت منطقی است، این مقابله منطق دینی، اخلاقی و شرعی دارد و مطابق با قوانین بین‌المللی است.
سردار سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران نیز گفت: پاسخ ما قاطع ، بزرگ و دردناک است. عملیات انتقامی قریب‌الوقوع است.
سردار کوثری نیز از تصویب به اتفاق آراء شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به شرارت رژیم صهیونیستی خبر داد و تأکید کرد: از موشک‌هایی استفاده خواهیم کرد که قدرت تخریبشان دنیا را متحیر خواهد کرد.
این گزاره‌ها نشان می‌دهد که پاسخ و ضربه سومی در کار است. رژیم صهیونیستی و آمریکا به خیال این‌که ملت ایران از جنگ می‌ترسد، شرارتی زیر سطح جنگ انجام دادند و رئیس‌جمهور آمریکا از چند کانال پیام فرستاد، شما پاسخ ندهید کار را تمام‌شده فرض کنید. در این پیام فریب، دروغ‌گویی و نیرنگ موج می‌زند. ایران این پیام را دریافت نکرد و در اندیشه ضربه سوم است. ضربه سوم دردناک‌تر و قوی‌تر از دو ضربه قبلی خواهد بود.
۲- جمهوری اسلامی به‌حکم امام خامنه‌ای در برابر جبهه شرارت در غرب آسیا و جهان ایستاده است و ملت ما به این ایستادگی افتخار می‌کند.
انگلیس، فرانسه و آلمان یک ضلع از اضلاع جبهه شرارت است و آلمان در شرارت اخیر شرورتر از بقیه ظاهرشده است.
درحالی‌که گزارشگر ویژه سازمان ملل، فرانچسکا آلبانیز اعلام کرده است که علاوه بر ۵۰ هزار شهید زن، کودک و مردم بی‌گناه ۲۰ هزار کودک در غزه زیر خروارها خانه‌های ویران، ناپدیدشده‌اند. 
​​​​​​​دولت آلمان رسما از یک تروریست در ایران که ده‌ها نفر را در عملیات تروریستی بر اساس فرمان موساد به شهادت رسانده است حمایت و در مقابله با ایران دست به تعطیلی کنسولگری‌های ایران در مونیخ ،هامبورگ و فرانکفورت زد. جمشید شارمهد تروریست را به اسم این‌که شهروند آلمانی است حمایت کردند و اعدام او را برنتابیدند و آن را نقض حقوق بشر بخوانید «بشر شرور» خواندند!
رصد مواضع سه کشور شرور اروپایی نشان می‌دهد گویی در خصومت با ملت ایران با آمریکا و اسرائیل مسابقه گذاشته‌اند.
پاسخ‌های قاطع و روشن آقای عراقچی، وزیر محترم امور خارجه به اظهارات سخیف و موهن وزیر خارجه آلمان مورد مباهات است و باید از وی تشکر کرد.
۳- آمریکا و رژیم صهیونیستی اندک اندک خود را به گرداب هولناکی از جنگ فرسایشی نزدیک کرده‌اند که گریزی از آن ندارند.
آن‌ها بیش از یک سال است با کشتارهای بی‌رحمانه و قتل‌عام‌های فجیع نتوانستند آتش خشم و انتقام و ضربه‌های حماس و حزب‌الله و انصارالله یمن و مجاهدان عراقی را خاموش کنند، آن‌ها هیچ دستاوردی جز خفت و خواری، نفرت جهانی و ظهور یک دوقطبی آنتاگونیستی در جامعه ننگین سیاسی خود نداشته‌اند. امروز جامعه جهانی یک‌صدا علیه مظالم آمریکا و رژیم صهیونیستی در غرب آسیاست.
ترور، نسل‌کشی، ارتکاب جنایات جنگی، ویران کردن خانه‌ها و مدفون کردن ده‌ها هزار کودک و زن بی‌پناه در خرابه‌های ناشی از بمباران بیمارستان‌ها ، مدارس ، مساجد و ... دستاورد جنگی نیست.
نام شهیدان سیدحسن نصرالله و یحیی سنوار به‌عنوان دو اسطوره مقاومت در تاریخ منطقه وجهان ثبت و چراغ راه تداوم مبارزه با امپریالیسم جهانی شد.
امروز ده‌ها هزار رزمنده مقاومت دست در قبضه تفنگ و انگشت بر ماشه اسلحه‌های خود دارند و خللی در اراده آن‌ها ایجاد نشده است.
آمریکا و اسرائیل قدرت چرتکه‌اندازی برای محاسبه هزینه و فایده در این جنگ را ازدست‌داده‌اند. ضربه سوم، رقم هزینه‌های آن‌ها را مضاعف خواهد کرد شاید آن‌ها را برای توقف ماشین آدمکشی و جنایت ترغیب کند.
اجاره‌نشین‌های کاخ سفید این سخن فرانسیس فوکویاما پس از فرار مفتضحانه آمریکایی‌ها از افغانستان را قبول ندارند که گفت:«آمریکا امروز قدرت اقتصادی، نظامی و نرم خود را برای اثرگذاری در جهان ازدست‌داده است.»
روسای جمهور آمریکا تا این حقیقت را بفهمند قدری طول می‌کشد.

روزنامه وطن امروز
هلاکت ۱۰۰ صهیونیست در لبنان
چرا حزب‌الله می‌تواند اینقدر تلفات بگیرد؟
 مهدی گرگانی
34 روز از آغاز تهاجم زمینی ارتش صهیونیستی به جنوب لبنان می‌گذرد. ارتش اشغالگر در تاریخ یکم اکتبر (10 مهر) به امید به دستیابی به اهداف اعلامی خود، 5 لشکر را روانه مرز شمال فلسطین اشغالی کرد؛ بعدها یک تیپ نظامی نیز به آنها اضافه شد اما این روزها محافل امنیتی و سیاسی صهیونیستی از آتش‌بس و توقف عملیات سخن می‌گویند. این محافل اذعان دارند نبرد با حزب‌الله کاملا برخلاف برنامه‌ها، طرح‌ها و پیش‌بینی‌ها پیش رفته است. همان‌طور که ذکر شد، رژیم صهیونیستی ۵ لشکر نظامی شامل ۷۰ هزار نیروی مجهز به انواع مختلف تسلیحات، از جمله صدها تانک «مرکاوا» و پهپادهای شناسایی و پشتیبانی هوایی 24 ساعته را به کار گرفته است اما واقعیات میدانی به دور از هر گونه شعار و ادعا، صحنه نبرد را کاملا به نفع حزب‌الله نشان می‌دهد. 
اتاق عملیات مقاومت اسلامی لبنان روز جمعه در گزارشی اعلام کرد طی درگیری‌های مرزی 100 نظامی اشغالگر را هلاک و 900 نفر را مجروح کرده است؛ 42 دستگاه تانک مرکاوا نیز منهدم شده‌اند. منابع صهیونیست از جمله روزنامه یدیعوت آحارانوت در گزارش روز شنبه خود نیز به‌ رغم سانسور شدید اخبار نظامی، هلاکت 37 نظامی را طی ماه اکتبر تأیید کردند. 
«نابودی زیرساخت‌های حزب‌الله در مجاورت مرز»، «ایجاد منطقه حائل به عمق 5 کیلومتر»، «بازگشت ۱۰۰ هزار شهرک‌نشین آواره‌شده به شهرک‌های شمال» و «انهدام توانایی حزب‌الله برای شلیک موشک» مهم‌ترین اهداف تهاجم زمینی اعلام شده بود که صحنه فعلی جنگ شکست کامل این اهداف را نشان می‌دهد. 
اما دلیل ناکامی ارتش صهیونیستی در مصاف با رزمندگان حزب‌الله چیست و چه عاملی باعث شده است رسانه‌های عبری‌زبان به شکل روزانه اخبار تلفات گسترده ارتش صهیونیستی را در مرز لبنان مخابره کنند؟ در واقع حزب‌الله چگونه می‌تواند از ارتش اشغالگر تلفات زیادی بگیرد؟ 
چند عامل اصلی در این امر دخیل است. از عوامل جغرافیایی و توپوگرافی منطقه نبرد تا عوامل روانی نیروهای درگیر ۲ طرف، شرایط میدانی را به نفع مقاومت کرده است. 
در ابتدا باید گفت ورود ارتش صهیونیستی به جنوب لبنان، کاملا با «دکترین دفاعی حزب‌الله برای هرگونه نبرد زمینی» مطابقت دارد. مسأله «دفاع» در علوم نظامی «انتظار کشیدن برای دستیابی به بهترین فرصت در شرایط متغیر با در نظر گرفتن همه احتمالات جهت ضربه به دشمن» معنا می‌شود. بر اساس این راهبرد، مقاومت لبنان از دفاع انعطاف‌پذیر بهره می‌برد، رزمندگان حزب‌الله با تسلط بر منطقه نبرد، حتی در مواردی به دشمن اجازه پیشروی تا نقطه از پیش تعیین‌شده را می‌دهند، سپس از کمین خارج شده، ناگهان ظاهر می‌شوند، نظامیان صهیونیست را در تله آتش سنگین گرفتار می‌کنند و به مخفیگاه‌های خود بازمی‌گردند. 
مسأله قابل توجه این است: رزمندگان حزب‌الله بویژه تیپ رضوان سال‌های سال است خود را برای نبرد در این منطقه آماده کرده‌اند، تپه به تپه و دره به دره را بارها بالا و پایین رفته‌ و متر به متر منطقه را می‌شناسند و انواع تاکتیک‌های دفاعی و تهاجمی را تمرین کرده‌اند. بر همین اساس عنصر غافلگیری برای رزمندگان مقاومت معنایی ندارد و بالعکس غافلگیری از مهم‌ترین ابزارهای در دست حزب‌الله علیه مهاجمان اشغالگر به شمار می‌رود. 
علاوه بر ماهیت محیط درگیری، حزب‌الله طی سال‌های متمادی با حفر تونل، سنگر‌های مخفی و ذخیره‌سازی سلاح در نقاط سری، بیش از پیش محیط را به نفع خود رقم‌ زده است. شرایط جغرافیایی منطقه هم برای تیپ‌های زرهی دشمن، بزرگ‌ترین مانع به شمار می‌رود، به طوری که ارتش اشغالگر برای اشغال هر بلندی و تپه‌ای تنها مجبور است از پیاده‌نظام بهره ببرد. 
نکته دیگر در چرایی تلفات گستره ارتش صهیونیستی به خستگی نیروهای اشغالگر و در مقابل آمادگی کامل رزمندگان حزب‌الله بازمی‌گردد. تمام ۵ لشکر گسیل‌شده به جنوب لبنان، پیش از آن در غزه حضور داشته‌ و بشدت فرسوده شده‌اند. بسیاری از نیروهای مهاجم علاوه بر خستگی، از لحاظ روانی نیز بشدت تحلیل رفته‌اند؛ جنگ شهری غزه، موجب پدیدار شدن موارد بی‌سابقه‌ای از بیماری‌های روحی ـ روانی در میان نظامیان اشغالگر شده است. هزاران نظامی صهیونیست پس از بازگشت از غزه در مراکز روان‌درمانی تحت معالجه قرار گرفته و عارضه «PTSD» (اضطراب و استرس پس از حادثه) گریبانگیر آنها شده است. طبق آمار رسمی ارتش اشغالگر که به شدت با سانسور و ملاحظات نظامی، امنیتی و اجتماعی اعلام می‌شود، تا ماه مه، 10 نظامی بازگشته از غزه خودکشی کرده‌اند، به ‌طوری که «آهارون برگمن» دانشمند سیاسی در کالج کینگ لندن که ۶ سال در ارتش اسرائیل، از جمله در جنگ لبنان در سال ۱۹۸۲ حضور داشته، در مصاحبه با شبکه سی‌ان‌ان گفت: «جنگ غزه مانند هیچ جنگ دیگری که اسرائیل انجام داده، نیست».
روزنامه هاآرتص در گزارشی در ماه جولای نوشت: هیچ یک از نظامیان حاضر در غزه، دیگر آن فرد سابق نخواهد شد. 
اکنون تصور کنید تمام نظامیان صهیونیست درگیر در جنوب لبنان، با چنین روحیات جامانده از غزه به مصاف رزمندگانی رفته‌اند که در اوج روحیه و بر اساس مفهوم والای شهادت و معنای «احدی الحسنیین» می‌جنگند: «اگر شهید شوند سعادتمند و اگر پیروز شوند، مفتخر خواهند بود»؛ آنها از مرگ نمی‌ترسند و همزمان حس قوی انتقام خون‌های پاک بزرگان مقاومت بویژه رهبر بی‌نظیرشان آیت‌الله شهید سیدحسن نصرالله بزرگ، درون‌شان شعله‌ور است
منبع: مشرق

ارسال نظرات