رسوایی زمینخواری پهلوی اول حتی در نشریات خارجی نیز بازتاب داشت
یکی از تفاوتهای عمدهای که میان رفتار رضاخان با شاهان قاجاری پیش از وی وجود دارد، رفتار عجیب پهلوی اول در زمینخواری است.
پایگاه رهنما :
یکی از تفاوتهای عمدهای که میان رفتار رضاخان با شاهان قاجاری پیش از وی وجود دارد، رفتار عجیب پهلوی اول در زمینخواری است. رضاخان به جای آنکه مانند شاهان قاجاری، خود را مالک ممالک محروسه ایران بداند، در مقام یک تازه به دوران رسیده، نظر سوء به هر چیز قابل تصاحب داشت و از بین هر چیز قابل مصادرهای بیش از همه به زمینهای کشاورزی مرغوب علاقه نشان میداد. علاقه سیری ناپذیر رضاخان در زمینخواری به حدی بود زیاد بود که در رفتار شاهانه وی نیز تاثیر گذاشته بود. حسین فردوست درباره علاقه وافر رضاخان به تصاحب زمین مینویسد: «اگر میخواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد یا پیشنهادی را تصویب کند، بهتر بود قبل از شروع، نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح میکردید و مطمئن بودید که کارتان انجام میشود.» این عادت البته از رضاخان به فرزندانش نیز ارث رسید، اما هیچ کدام از بچههای وی و حتی محمدرضا جانشین تاجدار او نتوانستند در زمین خواری به گردپای پدر قزاق خود برسند. سفارت آمریکا در گزارشی درباره رفتار عجیب رضاخانی در مال اندوزی و زمین خواری مینویسد: «کمتر چیز ارزشمندی در این مملکت هست که رضاشاه به آن نظر ندارد. حرص و از او حدی نمیشناسد. علاوه بر تملک بخش عمده مازندران، در شهرها هم املاک متعددی خریده و در آنها هتل ساخته و کارخانه تاسیس کرده است.» در این گزارش تاکید شده است: «هر زمین و ملکی را که به آن دل میبندد با تهدید مستقیم یا تلویحی مالک آن، از آن خود میکند. معمولا برای هر کدام از این املاک آنچه دلش میخواهد میپردازد که اغلب یک دهم یا حتی یک بیستم قیمت واقعی آن ملک است.» دکتر عباس میلانی، مورخ ضد انقلاب در کتاب «نگاهی به شاه»، درباره دست اندازی رضاخان به زمینهای مرغوب کشاورزی، اموال غیر منقول رضاخان را شامل بیش از ۲ هزار روستای آباد و پرآب به ویژه در استانهای مازندران و گیلان عنوان میکند. میلانی مینویسد: فرایند تملک این دهات و انباشتن ثروت حتی پیش از به سلطنت رسیدن رضاخان آغاز شده بود. وقتی محمدرضا به دنیا آمد خانواده اش کماکان در منزلی استیجاری زندگی میکرد. وقتی که او در مقام ولیعهد از سوئیس به ایران بازگشت پدرش رضاشاه بی شک ثروتمندترین مرد ایران بود.
مصادره زمینهای سران ایالات
یکی از روشهای تصاحب زمینهای کشاورزی توسط رضاخان پیش از رسیدن به سلطنت و در دوره نخست وزیری، مصادره زمینهای سران ایلات بود. جی. اس. ایوانف، در «تاریخ نوین ایران» به این موضوع اشاره میکند و مینویسد: رضاخان علیرغم تغییر کابینهها و وزرا، پیوسته پست وزارت جنگ را در اختیار خود داشت، در سال ۱۹۲۳-۱۹۲۲ (۱۳۰۱ تا ۱۳۰۲) بساری از خانها اعدام شدند و رضاخان و افسران طرفدار او، املاک و دارایی آنها را به نفع خود ضبط کردند.
علاقه به تصاحب زمینهای شمال
رضاخان علاقه خاصی به زمینهای کشاورزی در شمال کشور داشت؛ و گفته میشود یکی از دلایل ساخت جاده چالوس در زمان وی که بیشتر جنبه توریستی و تفریحی دارد، دسترسی راحتتر رضاخان به زمینهایش در شمال بود. این مطلب در گزارش وزیر مختار انگلیس در ایران به چشم میخورد؛ که مینویسد: «رضاشاه نسبت به ثروت حریص و طمع کار است و از دیدگاه او هر وسیلهای برای کسب پول و زمین مطلوب است، جاده جدید منتهی به دره چالوس که با هزینه هنگفتی ایجاد شده صرفا برای ارضای هوس شخصی وی بوده است» رضاخان نمیتوانست علاقه خود به پول را کتمان کند. تاج الملوک همسر رضا شاه، در خاطراتش مینویسد: «یک بار که برای تغییر آبو هوا و استراحت و تفریح به چالوس رفته بودیم فرماندار نظامی شهر که در عین حال رئیس کارخانه حریر بافی چالوس هم بود جلو آمد و ضمن عرض خیر مقدم از رضا تقاضا کرد اجازه بدهد مجسمهاش را در میدان اصلی شهر نصب کنند. رضا گفت: این کار چقدر خرج بر میدارد؟ فرماندار گفت: حدود ۵ هزار تومان! رضا گفت: اگر این پول را به خودم بدهید تا آخر عمر توی میدان شهرتان میایستم!» یوراند ابراهامیان، در کتاب «تاریخ مدرن ایران»، درباره ثروت اندوزی رضاخان مینویسد: «این سرباز ساده که از درجات پایین نظامی برآمده بود، در دوران حکومتش آن قدر ملک تصاحب کرد که به ثروتمندترین فرد ایران، اگر نگوییم خاورمیانه، تبدیل شد. بر اساس برآورد یکی از زندگی نویسان هوادار رضاشاه ثروت وی در هنگام مرگ سه میلیون پوند و در حدود ۱ و نیم میلیون هکتار زمین بوده است. بیشتر این زمینها در منطقه اجدادی اش مازندران قرار داشت.»
نوبت به زمینهای گرگان و همدان و ورامین میرسد
وی همچنین صاحب مزارع گندم در همدان، گرگان و ورامین بود. بخشی از این املاک با مصادره مستقیم، بخش دیگر از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخش دیگری از طریق آبیاری زمینهای بایر، و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمین داران بزرگ و کوچک برای فروش زمین هایشان به قیمت اسمی، به دست آمده بود. سفارت بریتانیا، در سال ۱۳۱۱، در گزارشی مینویسد: «رضاشاه حرص غریبی نسبت به زمین دارد طوری که خانوادهها را روانه زندان میکرد مگر این که با فروش املاک شان به وی موافقت کنند.»
این حرص و آز، نه تنها در گزارشهای دیپلماتیک بلکه در نشریات خارجی نیز بازتاب داشت. در سال ۱۳۱۶ وقتی جنون زمین خواری رضاشاه در دنیا آوازه افکند، یکی از جراید فرانسوی نوشت: «در ایران جانور عجیبی پیدا شده که مثل شته عمل میکند، با این تفاوت که شته برگ درختان را میخورد؛ ولی این جانور تاجدار (!) زمین خوار است و هر چه قدر هم املاک مردم را میخورد، باز هم سیر نمیشود...» در فضای نسبتا آزاد بعد از شهریور ۱۳۲۰، موید احمدی، نماینده دوره سیزدهم مجلس شورای ملی، در گزارشی به ثروت رضاخانی میپردازد و مینویسد: «رضاشاه صاحب ۴۴ هزار مستقلات و ۷۰ میلیون ریال پول نقد در بانک ایران میباشد. درآمد سالانه رضاشاه به ۷۰۰ میلیون تومان میرسید که از این مبلع هر ساله ۶۰ میلیون تومان (۲۵ میلیون دلار آمریکا) به خارج منتقل میشد... شمار روستاهایی که رضاشاه در مدت سلطنت تصاحب کرد بالغ بر ۲۱۶۷ پارچه است.» زمین خواری رضاخان موضوعی است که حتی مورخان طرفدار سلطنت هم نتوانستند آن را کتمان کنند، ولی در عوض سعی کرده اند با توجیه این که رضاخان سعی داشت با آبادی آن زمین ها، الگوی مناسبی برای کشاورزی ارائه دهد، این رفتار حریص وار را توجیه کنند. در کتاب «مفاسد خاندان پهلوی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی» آمده است: رضاخان تا آخرین روزهای سلطنت دست از زمینخواری نکشید. حتی نقل شده است او هنگام کنارهگیری، مشغول تصاحب یک منطقه وسیع از اراضی خوب نزدیک «کرند» از راه خرید اجباری به حساب شخصی خودش بود. رضا شاه در ترکمنصحرا که قسمت اعظم آن املاک خالصه بود، ۴۰۰ ده خالصه خریداری کرد. او با داشتن این مقدار زمین و این شمار رعیت و دهقان که برای او کار میکردند، به قدرت بلامنازع و زمین دار و ارباب بزرگی تبدیل شد که هیچ کس را یارای مقابله یا رقابت با او نبود. یکی ازتوصیههای محمد علی فروغی به محمدرضا شاه در ابتدای حکومتش این بود که زمینهای مصادره شده توسط پدرش را به صاحبان آنها باز گرداند تا بتواند برای حکومت بی آبرو شده پهلوی وجهه و محبوبیت بخرد.
ارسال نظرات