- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
چهارشنبه ؛ 26 آذر 1404 
از دانشگاه شریف و تهران تا هاروارد و MIT !

امیدوار به برخورد قاطع با رانت اطلاعاتی
مهدی حسن زاده

به استقبال تسلیم
علیرضا نصراصفهانی
بسیاری از آیندهها از خود تصمیم گرفتن، متولد میشوند و صحنه را به هم میزنند. تصمیمهای تاریخی که صحنههای جدیدی را خلق میکنند. به این ترتیب تصمیمهای ما در میدان خطر، افقها و امکانهایی نو را برای جهان میگشایند. سنت آینده، سنت ساختن آینده با خطر کردن در میدانهاست.
عملیات وعده صادق، یک تصمیم استراتژیک و یک رویارویی فعالانه در محیط آشوبناک و پیچیده جهان بود که برای هیچیک از ناظران جهانی قابل پیشبینی نبود، اما تبارشناسی عملیات وعده صادق میتواند وجوه درخشانی دیگر از آن را نشان دهد. عملیات تنبیهی ایران علیه رژیم صهیونیستی در درجه اول نشاندهنده اراده و قدرت ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بینالمللی بود که برآمده از یک هماهنگی قوی در سطوح حکمرانی بین بخشهای دیپلماسی، نظامی، امنیتی و تا حد مناسبی رسانهای کشور بود که توانست تحسین ملت ایران را برانگیزد و از طرفی دشمنان ایران را به انفعال بکشاند. عملیات وعده صادق نشاندهنده توالی درستی از اقدامات در سطوح مختلف حکمرانی، داشتن یک نقشه راه و وجود یک معماری برای تصمیمگیریهای راهبردی کلان و تقسیم کار نهادی بود که ظرفیت جدیدی از حکمرانی را در ایران نشان داد. به بیانی دیگر عملیات وعده صادق، سیمای جدیدی از تصویر حکمرانی تابآور در ایران را نشان داد که چگونه حکومت ایران میتواند آیندهپذیر، آماده و بازیگر در برابر تهدیدات پیچیده و آشوبناک باشد و در برابر هر اتفاقی یک راه باز پیدا کند و یک روح بیدار داشته باشد که در تهدیدات، فرصتهای جدیدی خلق کند. دراین عملیات، ایده حکمرانی ایران به سطح جدیدی ارتقا پیدا کرد؛ از ایده پیشرفت تدریجی درونزا برای بقا به سمت شبکه اقدامات معنادار و مبتکرانه درونزا و موازنهگر خارجی برای کمال. در این ایده، نگرشزیستبومی به حکمرانی، تکیه بر مزیتهای نرمافزاری، نگاه توأمان به جنبههای درونمرزی و برونمرزی و دورننگری حکمفرماست. اما عملیات وعده صادق پایان ماجرا نیست، بلکه شروع دوره جدیدی از شکل گیری روایت ایران منطقهای و ایران بینالمللی است و نشان میدهد عمق راهبردی و فرا سرزمینی ایران، فقط موشکها و پهپادهایی نیستند که از مسافت ۱۵۰۰ کیلومتری شلیک شدند و ناظران را در حیرت و شگفتی فرو بردند. استقبال پرشور مردم پاکستان از رئیس جمهور، به اهتزاز در آمدن پرچم ایران در اعتراضهای دانشجویی در کشورهای مختلف، تصویر امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب وشهیدسلیمانی درکشمیر وهند و پاکستان تا کشورهای مسلمان منطقه، آفریقا و آمریکای لاتین، تجمعات در کشورهای مختلف در حمایت از ایران، همه نشاندهنده آن است که این تصویر در حال محاصره و به عقب کشیدن رژیم غاصب صهیونیستی است. نظم جدید و دوران پساغزه در حال شکلگیری است و زمان فشرده شده و برای ساخت این تصویر باید به استقبال تصمیم، جهاد و ساخت آینده رفت تا سناریوی شبکه جهانی مقاومت شکل گیرد و شاهد مقاومتهای پراکنده و سرگردانیهای اجتماعی جهانی نباشیم. لازم است در این برهه حساس زنجیره فناوری مقاومت، توسعه پیدا کند، اتحادیه و ائتلافها و بلوک اقتصادی مقاومت شکل گیرد، شبکه رسانهای مقاومت پیگیری و روایتی شوق برانگیز از زندگی مبتنی بر مقاومت ارائه شود. در ایام برگزاری نمایشگاه اینوتکس ایران هستیم، جهان استکبار امروز از شرکتهای فناوری بهعنوان ابزاری برای بسط سلطه هژمونی خود در جهان استفاده میکند، آیا میتوان با شکلدهی شبکههای مفید، زمینهساز حضور سکوهای موفق و بازارگاههای الکترونیکی ایران در سطح کشورهای محور مقاومت و دوستان ایران شد؟

هزار دشنه بر جسم نحیف پریشانی یار دبستانی
امید مافی
قهر کرده بود با گیتی. با کلاس دوم سیب. با دست های معلمی که دست همه را می گرفت. با زنگ تفریح و انشا و املا.موج پریشانی در حریم سست جهان، هزار دشنه اندوه بر جسم زار و نزارش فرو کرده بود!
نورهای رقصان پندارش را خاموش کرد و با گچی که از مدرسه با خود آورده بود خانه ای کشید.
خانه ای به مساحت یک آه با دو پنجره رو به حیاط دلباز و دری رو به کوچه باغی در کران، در کناره، در کوه…
روزگار تلخ تر از تعب، چهار نعل می تاخت و طفل خردسالی که بلد نبود سرنوشت را به سبزه ها گره بزند آنقدر کار کرده بود که از کار افتاده بود. آنقدر با دستان کوچکش فال فروخته بود که فاصله شوربختی تا خوشبختی در ذهنش هاشور خورده بود.
خورشید طلوع کرده بود که فرزند طلاق از چهار جهت غروب کرد، بغض کرد، مویه کرد و نام مستعار بازی ها و بادبان ها و بامیه ها را از یاد برد.
این گونه شد که یار دبستانی خزیده به شولای زجر، زانوانش را بغل کرد، مژگانش را به هم سنجاق کرد و بی ضجه مویه و زنجموره روی زمین سرد سفیه به خوابی نه چندان آرام فرو رفت.خوابی در دمای چهل درجه زیر شب.ته مانده خاطراتش را هم لای پتوی گلبافتی که رویش نبود پیچید تا دلهره های قدیمی گر نگیرند در کالبد کوچکش!
ویرانی غم انگیز است. وزیدن غم انگیز است و مادربزرگ با همه مهربانی و بزرگی جای خالی مادر و پدری که هر کدام به سمتی رفتند و طفلک پسرک را تنها گذاشتند، نمی توانست بگیرد و نوه نازنین خود را در خانه ای شبیه سلول انفرادی شاد کند.
پسرک در خواب دید پدرش به خانه برگشته و بی محاکمه و دادگاه ساعت از کار افتاده اتاق را پاک کرده است. مادر برگشته و بی تذبذب و تکبر، لیوان شیر داغ را روی میز آشپزخانه گذاشته تا جگر گوشه اش با تبسمی گرم، دور شده از محیط مات ملامت و ملالت، سراغ «دختری به نام نل» را در جعبه رنگی بگیرد و با پژواک بال گنجشک ها در قوس قمر از سویدای دل بخندد تا شکوفه ها را بو کند و شب تیره اش روزی روشن شود روی آسفالت سرد کوچه بن بست… این گونه شد که رویایی به غایت دلفریب سراغ خواب کوتاهش را گرفت و عروسک های کوکی، عطر نرگس های مست را برایش به ارمغان آوردند.زندگی چشم نواز شد وقتی زمین به جغجغه نوزادی اش بدل شد. جغجغه ای جیغ آلود در نوانخانه نفس افتاده سیاره ای دل سپرده به دلدادگی.دل شیفته یک دردانه به مادری لطیف تر از باران عصرگاهی و پدری خونگرم تر از ختمی های باغچه

واقعا میخواهیم پیشبینیپذیر شویم؟!
پیشبینیناپذیری و بیثباتی مهمترین مشکل اقتصاد ایران است؛ مشکلی که برآمده از نبود انعطاف سیاستگذار و صلب و سخت و ثابتماندن در مقابل ضرورت تغییر است. در واقع سیاستگذار به جای آنکه ثبات را در آینه انعطاف ببیند، به دنبال تثبیت از طریق مقاومت در برابر تغییر است.
طبق یک نظرسنجی که بهتازگی منتشر شده، «نبود ثبات سیاسی و اقتصادی» مهمترین نگرانی مدیران بنگاههای اقتصادی است (سهم 67درصدی). مشکلات مهم دیگری مانند «کمبود نقدینگی» (46 درصد)، کمبود نیروی انسانی متخصص (34 درصد) و «نبود ثبات در قوانین و مقررات دولتی» (32 درصد) در ردیف بعدی نگرانیهای فعالان اقتصادی قرار دارند. (دنیای اقتصاد- 1403/02/05).
در همین حال وزیر اقتصاد وعده داده است تا با اجرائیشدن آییننامههای مواد 24 و 30 قانون بهبود محیط کسبوکار «دستگاهها و دولت منضبط و فضای اقتصادی برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان پیشبینیپذیر شود» (24/01/1403). بر اساس این مواد «دولت و دستگاههای اجرائی مکلفاند به منظور شفافسازی سیاستها و برنامههای اقتصادی و ایجاد ثبات و امنیت اقتصادی و سرمایهگذاری، هرگونه تغییر سیاستها، مقررات و رویههای اقتصادی را در زمان مقتضی قبل از اجرا، از طریق رسانههای گروهی به اطلاع عموم برسانند» (ماده 24) و «همه مقررات مرتبط با محیط کسبوکار را در پایگاه اطلاعات قوانین و مقررات معاونت حقوقی رئیسجمهور منتشر کنند» (ماده 30). در واقع آنچه نگرانی اصلی فعالان اقتصادی و بیشک دیگر مردم است، نامشخصبودن مبنای سیاستگذاریهای کلان کشور در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و نه بیاطلاعی از چند مقرره و رویه و دستورالعمل. نگرانی از چیزی است که از آن به «سیاستزدگی» در معنای پوپولیستی یاد میشود و غلبه نگاه ایدئولوژیک بر قواعد و مصلحتهای حوزههای مختلف زندگی انسان ایرانی. در این نگاه غالب، مشخص نیست آیا دغدغه اصلی سیاستمداران بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی جامعه است یا تحقق اهداف خاص؟! اگر هدف مورد اول است و بهبود زندگی مردم (و نه البته گروههای خاص و ذینفعان بزرگ)، پس کاهش تنش و تعامل با جهان و نیز تضمین حقوق فردی و اجتماعی و تندادن به قواعد علم اقتصاد از ضرورتهای بنیادین تحقق چنین هدفی است و مبنای هر سیاستگذاری. در واقع نمیتوان خود را در تضاد با جهان معنا کرد و در فضای تحریمی -که بهتازگی نیز بر ابعاد آن افزوده شده است- درگیر یک جنگ اقتصادی بود و از پیشبینیپذیری که از الزامات آن امنیت برای سرمایهگذاری ونوآوری وکارآفرینی است، سخن گفت. چنانکه نمیتوان با مردم در موضوعات مختلف در جدال بود و توقع عدم سفتهبازی و فرار مالیاتی و... را داشت و مثلا قانون «مالیات بر عایدی سرمایه» را بر داراییهای تورمی مردم وضع کرد. همچنان که نمیتوان مبنای اصلی پیشبینیپذیری اقتصاد یعنی حقوق مالکیت را به رسمیت نشناخت و اقدام به قیمتگذاری بر کالاها و خدمات و درآمدهای ارزی بنگاهها و... کرد (نامه اخیر 10 تشکل در انتقاد از سرکوب نرخ ارز صادراتی-16/2) و توقع رونق و جهش تولید را داشت. تغییرات اقتصادی ایران بهشدت تحت تأثیر سیاستگذاری دولتها، تحولات روابط بینالمللی و نوسانات قیمت نفت است و اینکه دولت سیزدهم به جای توجه ریشهای به مسائل و مشکلات حاد اقتصادی امروز کشور و پیوند تنگاتنگ آن با عرصه سیاست، فرهنگ و اجتماع، از طریق تدوین و تصویب آییننامههایی در حوزه خرد و بنگاهی در پی ایجاد ثبات و پیشبینیپذیر کردن اقتصاد است، دیدن تنها بخش بسیار کوچکی از کوه یخ نااطمینانی در اقتصاد ایران است. اصل این کوه یخ در فضای کلان و فراکلان است: «اگر میخواهید مسائل کلان را حل کنید، نیاز به راهحل کلان دارید. اقتصاد یک دیسپلین مجزا از سیاست نیست. سیاست و اقتصاد بسیار در هم تنیدهاند، آن هم با پیشتازی سیاست... . اگر از سیاست فقط هزینه به اقتصاد تحمیل شود، وضعیت اقتصادی ما همین که هست باقی خواهد ماند. اقتصاد نیاز به آن دارد که درون خودش درست کار کند؛ با سیاست پولی و سیاست مالی درست. سیاستگذاری خارجی باید مقوم سیاستگذاری اقتصادی باشد. اگر قرار باشد سیاست خارجی برای شما فقط هزینه بیاورد و شما بخواهید فقط برای آن منابع صرف کنید، مانند چرخدندههایی است که خلاف جهت یکدیگر میچرخند، شبیه همین وضعیتی که در آن قرار داریم» (دکتر مسعود نیلی- اندیشه پویا- نوروز 1403). بلاتکلیفبودن برنامه هفتم توسعه در کنار تصویبنشدن اعداد و ارقام بودجه و وابستگی اقتصاد کشورمان به درآمدهای نفتی که با تحریمها گره خورده و... و نیز شدتگیری جدال بر سر کرسی ریاست مجلس پس انجام مرحله دوم انتخابات و پس از آن ورود به فضای انتخابات ریاستجمهوری آتی و... و همچنین تداوم بحران غزه و احتمال شدتگیری آن در صورت شکست مذاکرات آتشبس و ادامه جنگ تجاوزکارانه روسیه به اوکراین و نیز احتمال هرچند اندک انتخاب مجدد ترامپ و... بخشی از نااطمینانیهایی است که به غیر از بیثباتیهای موجود (تورم دورقمی و ناترازی بودجه و منابع بانکی و تجارت خارجی و منابع آبی و محیطزیستی و...) پیشبینیناپذیری را در اقتصاد کشورمان تشدید میکند. اگر بهراستی ارادهای برای پیشبینیپذیرشدن اوضاع –که اساس هر پیشرفت و توسعهای است- وجود دارد، به جای مقاومت در برابر واقعیت و نهایتا پذیرش آن از موضع انفعال و ناچاری، نظام حکمرانی خود باید با برنامه مشخص آغازگر اصلاحات شود؛ اصلاحاتی که اساس آن «یک کلمه» در یکونیم قرن قبل است؛ برقراری حاکمیت قانون برآمده از اراده آزاد شهروندان؛ چراکه «اختیار و قبول ملت، اساس همه تدابیر حکومت است» (یک کلمه- میرزا یوسف مستشارالدوله) و غیر از آن هر چیزی دود میشود و به هوا میرود.

کنگره صهیونستیزی
جواد شاملو
حج نمادی از زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است. به این معنا مسلمین باید در حیات اجتماعی و فردی خود نیز با هماهنگی و انسجام، حقگرا و باطلستیز باشند. از این نظر، جهان اسلام فقط اسم اسلام را یدک میکشد. چراکه اولا متفرق است و ثانیا بخشهایی از آن نه حقگراست و نه باطلستیز و برخی از اعضایش که رسما برعکس این قاعده عمل میکنند. همین است که فلسطین در یک منطقه تماما اسلامی اشغال میشود و در عذابی دائمی فرو میرود. رژیم غاصب در حالی قبله اول مسلمین را به نام خود میزند و مسلمین را کرور کرور ارباً ارباً میکند که از هر سو توسط کشورهای اسلامی محاصره شده است. وحدت حول ولایتالله و برائت از دشمنان خدا رعایت نمیشود که فلسطین اینگونه یتیم و بییاور شده است.
واقعیت آن است که مسجد الاقصی هنوز قبله مسلمانان است؛ باید سوی آن نماز خواند؛ نمازی با وضوی خونین. باید دور آن طواف کرد، طوافی که لباس احرامش رزمجامه است. باید به آن لبیک گفت؛ اما با زبان رجز.
مسلمانان امسال چگونه دور کعبه خواهند گشت بدون آنکه داغدار دهها هزار مسلمانی باشند که در سرزمین قبله نخستین به شهادت رسیدهاند؟ آیا کعبه امسال با جامه سیاه خود به عزای آنان ننشسته است؟ چگونه بین صفا و مروه هروله کنیم بیآنکه یاد هزاران هاجر و اسماعیل گرسنه و تشنه باشیم که از زیر پایشان زمزمی نمیجوشد؛ چون خون مسلمین هنوز آنقدر که باید به جوش نیامده است؟ شاید لا به لای لبیکهایمان صدای گریههای ابراهیم خلیلالله را بشنویم. آخر همه جوانان امت پیامبر خاتم برای او مثل اسماعیل عزیزند. آن نبی حنیف شاید این روزها سمت بمبافکنهای صهیونیستها سنگ پرتاب کند؛ نشان ابلیس را امروز جز در میان صهاینه نمیتوان جست.
هرچند ابلیس این روزها تنها عضو کوچکی از کابینه بنیامین نتانیاهوست! او شاید این روزها بالاخره بر انسان سجده کند؛ بر انساننماهایی دوپا و یکسر و دوچشم، که در سینهشان به جای قلب، کینه میتپد. انساننماهایی که اینچنین شیطاناند چرا مسجود ابلیس نباشند؟ امت رسولالله چگونه میتواند بر دیوارهایی سنگی، سنگ بکوبد و در قبال آموزگاران ابلیس سراسر خشم و انزجار نباشد؟ آن دیواری که امسال باید رمی شود، دیوار حائل است. آنچه باید فرو بریزد، گنبد آهنین است.
حج امسال اگر حج برائت نباشد، شبیه حج سال ۶۱ هجری میشود. حجی بیسکه و بیموضوعیت. آن سال کعبه در احاطه مسلمین بود، با لباس احرامهای سفیدشان؛ اما کعبه حقیقی در احاطه منافقین زرهپوش بود، با شمشیرهای برهنهشان. آن سال مسلمین در منا نماد شیطان را سنگ میزدند؛ اما نماد و آیت خدای رحمان بین فرقههایی از شیاطین تنها بود؛ فرقةٌ بالسيوفِ و فرقةٌ بالرماحِ و فرقةٌ بالحجارةِ...
حجاج چگونه ذیالحجه به حج بروند بیآنکه یاد مسلمانانی باشند که هنوز در رمضان ماندهاند؟ در عطش، در جوع، در خوف. چگونه در ذیالحجه یاد مسلمانانی نباشند که پیشاپیش به استقبال محرم رفتهاند؟ حج امسال لبیکش مرگ بر اسرائیل است و قبلهاش الاقصی. حج امسال؛ کنگره صهیونستیزی است.

ارسال نظرات