تبیین:
تصاویر کاملاً گویا است؛ ستونهای پر تعداد نیروهای ارتش و پلیس، گاز اشک آور، شلیک با اسلحه پلاستیکی، بازداشت، ضرب و شتم! اما این لشکر کشی در مقابل چه چیزی است؟ پاسخ حیرت انگیز است؛ برای سرکوب اعتراضات آرام و تحصنهای کاملا صلح آمیز به نسل کشی در غزه!
سوال دیگر این است که این اتفاقات در کجا رخ داده است؟ در محوطه دانشگاههای غرب، از آمریکا تا فرانسه گرفته تا دیگر کشورهای غربی، کشورهایی که نام آنها با پرچمداری آزادی بیان، حق اعتراض و عباراتی از این دست در تیتر یک رسانهها گره خورده است!
در مقابل این وضعیت، واکنش رسانههای غربی چه بوده است؟ تقریبا هیچ.
چند پرونده حقوق بشری علیه نیروهای امنیتی این کشورها تشکیل شده است؟ مطلقا هیچ!
چند نفر از سران غرب این اقدامات را محکوم که نه، حداقل سرزنش کردند؟ هیچ هیچ هیچ!
حالا در مقابل به یاد بیاورید، بلوای پاییزی سال ۱۴۰۱ را که با توطئه و همکاری بیش از ۱۰ سرویس امنیتی در ایران ایجاد شد، با صدها رسانه از شبکههای ماهوارهای تا شبکههای مجازی پشتیبانی شد! و افراد آموزش دیده با برنامههای منسجم برای ایجاد رعب و وحشت، تخریب و آتش سوزی، تجزیه کشور و کشته سازی به خیابانها گسیل شدند، اما نیروهای امنیتی و انتظامی ایران عزیز با مدارا تا حد امکان و با کمترین برخورد و جانفشانی و تقدیم شهدای فراوان از برهم خوردن نظم و امنیت جلوگیری کردند، پاسداران امنیت در میدان حضور یافتند و برای عقب راندن و تضعیف پاسداران امنیت ایران چه غوغاها که به پا نشد! پلیس جمهوری اسلامی ایران نجیبانه در وسط معرکهای قرار گرفت که آتش تهیه آن در خارج مرزها و با دلارهای بی پایان غربی و صهیونیستی تدارک دیده شده بود، فراجا مقتدرانه و مظلومانه سینه سپر کرد تا ایران و ایرانی آسیب نبیند!
در رسانهها در تریبونهای بین المللی همه ظرفیتهای غرب برای تحریم و محدود کردن حافظان امنیت به کار گرفته شد! استانداردهای دو گانهای که عمق دشمنی آمریکا و غرب با ملت ایران و ترس آنها از گفتمان انقلاب اسلامی را به خوبی به تصویر میکشد.
برخورد ارتش آمریکا با دانشجویان در جلوی چشم رسانهها، جهان را با همان فرض همیشگی روبهرو کرد که حقوق بشر دوگانهای است که اگر روی سکه منفعتش به سمت آمریکاییها افتاد، از آن استقبال میکنند و اگر به ضررشان باشد، تمام دنیا را بسیج میکنند تا بگویند که طرفدار حقوق بشر هستند. همین رفتار دوگانه بر پایه منفعت یا عدم منفعت سبب شده است تا اگر در کشوری، مانند ایران خونی از دماغ کسی ریخت، ایران به انواع و اقسام ضدیت با حقوق بشر متهم شود؛ ولی کشتار هزاران زن و کودک به دست صهیونیستها با دیده اغماض نگریسته میشود.
این رفتار حکایتی دیرینه مبتنی بر اندیشه سودمدار و خود برترپندار دارد که سعی میشود در این نوشته مصادیقی از آن در راستای شناخت بهتر آمریکا بررسی شود.
• چرا بایدن عصبی است؟
فراتر از اینها پرسش این است که چرا دولت بایدن تا این حد برافروخته شده و چنین واکنش عصبی نشان داده است؟
نگاهی به گذشته و کارنامه عملکردی جنبشهای دانشجویی (به ویژه در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی) نشان میدهد، اتفاقاً نگرانیها و عصبانیت دولت بایدن از شکلگیری این اعتراضات در دانشگاههای آمریکا کاملاً بجاست. جنبش دانشجویی «آزادیبیان» در سال ۱۹۶۴ میلادی، زمانی که از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی آغاز شد و به مرور بسیاری از دانشگاههای آمریکا را فرا گرفت، در نهایت به احقاق حق آزادی بیان برای دانشجویان منجر شد و دانشجویان آمریکایی توانستند برای اولین بار به جنگ ویتنام و کشتار و جنایتهای دولتشان در این کشور به صورت علنی اعتراض کنند. این اعتراضات در ابتدای دهه ۷۰ میلادی موجب شکلگیری جنبشی عمومی در میان مردم آمریکا شد و در نهایت دولت نیکسون را مجبور کرد که به فکر پایان دادن به جنگ ننگین آمریکا در ویتنام باشد.
دومین نمونه از مواردی که نشان میدهد اعتراضات و جنبشهای دانشجویی تا چه حد میتواند در سیاست آمریکا تأثیرگذار باشد، تلاش دانشجویان برای تأثیرگذاری بر جنبش «حقوق مدنی» در دهه ۶۰ میلادی یا همان جنبش سیاهپوستان بود که در نهایت با تلاش مستمر دانشجویان و تأثیرگذاری جنبشهای دانشجویی بر افکار عمومی در سراسر ایالات متحده، به تصویب قانون حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ میلادی و همچنین قانون حق رأی در سال ۱۹۶۵ منجر شد. جنبشهای دانشجویی یک دهه بعد در دهه ۸۰ میلادی نیز دوباره به تغییری اساسی در سیاستهای ایالات متحده منجر شدند و آن کمپینها و مبارزات دانشجویی بر ضد آپارتاید بود. دانشجویان در آن زمان خواستار قطع ارتباط مالی دانشگاهها و همچنین دولت آمریکا با حکومت آپارتاید در آفریقای جنوبی شدند و در عین حال با صادر کردن جنبش خود به سراسر جهان، سبب شدند در نهایت بسیاری از کشورهای دنیا، از جمله آمریکا مجبور به حمایت نکردن از نظام آپارتاید در این کشور شوند.
در سالهای اخیر، اما نفوذ سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی دولت آمریکا در بدنه دانشگاهها، تصفیههای گاه و بیگاه استادان و حمایتهای مالی صهیونیستها از دانشگاههای گوناگون در آمریکا سبب شده بود که جنبشهای دانشجویی دیگر تأثیری بر فضای سیاسی و به ویژه سیاست خارجی آمریکا نداشته باشند. مهمترین فعالیت آنها در دوران جنبش تسخیر والاستریت علیه نظام سرمایهداری بود که دانشجویان حضور پررنگی در این تجمعات داشته، اما در نهایت نتوانستند موجب ایجاد تغییراتی در نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا یا حداقل شکلگیری نوعی جنبش عدالتمحوری در این کشور شوند. برخی از تلاشهای دانشجویان در این سالها تنها در زمینه مسائل زیست محیطی و به ویژه تغییرات آب و هوایی بود که تاکنون نیز با نتیجه خاصی همراه نبوده است.
• جمع بندی
علت ترس و نگرانی دولت بایدن یا به بیان بهتر، ساختار سیاسی آمریکا از جنبش دانشجویی شکل گرفته در حمایت از مردم غزه، گسترش آن به میان افکار عمومی و شکلگیری اتفاقاتی، مانند اعتراضات دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی است؛ اعتراضاتی که میتواند در نهایت به تغییرات سیاسی در واشنگتن یا تغییر سیاستها منجر شود.
ارسال نظرات