27 فروردين 1403 - 09:41

تبیین:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۲۷ فروردين

دیوار خیبر فرو ریخت؛ پیدا و پنهان عملیات ایران 

محمد ایمانی
۱) عملیات شنبه‌ شب (۲۵ فروردین/ ۱۳‌آوریل) سر فصلی مهم در تاریخ غرب آسیاست. نیروی عظیمی که در این عملیات چند ساعته در منطقه آزاد شد، هزاران برابر شدید‌تر از آوار موشکهایی است که بازدارندگی ۷۶ ساله رژیم صهیونیستی را فرو ریخت. شنبه شب در حالی که فلسطینی‌ها (و مردم برخی مناطق دیگر) از مشاهده شیرجه موشک‌های ایرانی، فریاد «یا فاتح خیبر، یا علی و یا حسین»‌(ع)
 سر می‌دادند، خبرنگار اسرائیلی در شبکه ایکس نوشت: «یهودیان در پناهگاه‌ها پنهان شده و منتظر موشک‌های ایرانی هستند. اسرائیل به جای ابتکار و بازدارندگی، در لاک خود فرو‌ می‌رود و می‌‌ترسد. روزهای نتانیاهو». عملیات محدود، اما پیچیده و موفق ایران، موجب برانگیختگی و شادمانی صد‌ها میلیون مسلمان در منطقه شد که عزت‌شان برای ده‌ها سال لگدکوب شده است. آنها اکنون یقین دارند که رژیم جنایتکار اسرائیل، از پا در آمدنی است. تنبیه رژیم صهیونیستی، بلافاصله چند ساعت پس از آن صورت گرفت که تکاوران ایرانی، کشتی تجاری صهیونیست‌ها را در تنگه هرمز (۵۰ کیلومتری بندر فُجیره امارات) توقیف کردند تا دومین کریدور تجاری اسرائیل را هم مثل تنگه باب‌المندب نا امن کنند؛ دو تنبیه و پوز زنی تحقیر‌آمیز به فاصله بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر، در یک نصفه روز.
۲) بیش از ۱۹۰ روز از جنگ غزه می‌گذرد؛ جنگی که نتانیاهو ادعا می‌کرد ظرف چند هفته به پایان می‌رساند. اما این جنگ در حالی فرسایشی شد که اسرائیل، همواره ابتکار عمل را در اغلب جنگ‌های گذشته در دست گرفته بود تا از چند روز یا چند هفته طولانی‌تر نشود. نتانیاهو با حمله به بخش کنسولی سفارت ایران و ترور چند مستشار نظامی ارشد، خیال کرد می‌تواند به فرافکنی بحران بپردازد و از معرکه بگریزد. او برای نجات خود، با سرنوشت رژیم صهیونیستی قمار کرد اما در واقع، «نفرین ۸۰ سالگی اسرائیل» را جلو انداخت. او احتمالا همان گوساله افسانه‌ای است که صهیونیست‌ها دنبال ذبح آن هستند تا خود را نجات دهند. هر چند که به نظر می‌رسد اسرائیل حتی با قربانی کردن او، به روزهای قبل از جنگ بر نخواهد گشت.
۳) اگر مقامات آمریکایی در می‌یافتند که زمامداران صهیونیست، چیزی جز بار اضافی بر لبه پرتگاه نیستند، سرنوشت خود را در ماجرای جنگ غزه به دُم آنها گره نمی‌زدند، یا دست کم، افسار‌شان را می‌کشیدند تا وارد معرکه غزه نشوند و به زنجیره گرفتاری‌های‌شان‌ وسعت ندهند. اما گویا گزینه عقل، قفل بود که بدترین تصمیم را گرفتند. توماس فریدمن تحلیلگر نیویورک تایمز، دو روز پس از عملیات طوفان‌الاقصی هشدار داده بود: «ورود به غزه، پا نهادن در باتلاق است، چنان باتلاقی که آریل شارون و نتانیاهو در گذشته از آن اجتناب کردند».
او ۹ نوامبر (۱۹ آبان) هم نوشت: «چند روز پیش از آن که به تل‌آویو بروم، بسیاری از دوستان، به من هشدار دادند اسرائیل پس از ۷ اکتبر، دیگر اسرائیل قبلی نیست. آنها حق داشتند. اسرائیل به مکانی تبدیل شده که ساکنانش هرگز قبلاً در آن زندگی نکرده‌ بودند. آمریکا هرگز قبلا مجبور به مداخله و دفاع مستقیم نشده بود. پس از سفر، درک می‌کنم که چرا همه ‌گفتند این حجم بزرگ از تغییر پس از حمله۷ اکتبر، رخ داده؛ تهدیدات مجموعه‌‌ای از دشمنان که جهان‌‌بینی خدا سالارانه را با تسلیحات مدرن قرن ۲۱ ترکیب کرده‌‌اند. 
هر یک از دشمنان اسرائیل دارای ارتش‌ مدرن با قابلیت‌‌های سایبری، موشکی بالستیک، پهپادی و پشتیبانی ‌فنی هستند. آنها مدت‌‌ها برنامه‌‌ریزی کرده و اکنون، کنار هم ظاهر شده‌ و اسرائیل را از همه طرف تهدید می‌‌کنند. هدف، نابودی اعتماد اسرائیلی‌هاست و این که اثبات کنند که سرویس‌های دفاعی و اطلاعاتی دیگر نمی‌‌توانند از آنها محافظت کنند. اگر این مهم اثبات شود، ساکنان اسرائیل مجبور خواهند بود از اسرائیل خارج شوند. متأسفانه، ترس در دل بسیاری از آنها افتاده است».
۴) دو هفته قبل، هنگامی که دولت شریر اسرائیل دست به ترور فرماندهان ایرانی در دمشق زد، به احتمال قریب به یقین با مقامات آمریکایی هماهنگ کرده بود. اما هنگامی که ایران اعلام کرد اسرائیل را مجازات می‌کند، مقامات آمریکایی غیر از پیغام‌های مستقیم، دست به دامن دیگر دولت‌ها شدند تا شاید ایران حمله نکند. 
بر این مبنا، ایران قبل از این که شنبه شب، رادار و پدافند چندلایه صهیونیستی- آمریکایی را بشکافد، از پدافند سیاسی آمریکا عبور کرده بود؛ چنان که وبسایت اکسیوس نوشت: «تهران از طریق کشور‌های عربی اطلاع داد که اگر آمریکا پس از حمله به اسرائیل وارد ماجرا شود، پایگاه‌‌هایش در منطقه مورد حمله قرار خواهند گرفت. پیام ایران این بود: ما به نیرو هایی که به ما حمله ‌کنند، حمله خواهیم کرد، سر به سر ما نگذارید تا ما هم سر به سرتان نگذاریم».
۵) ضربت ترکیبی که شنبه شب به رژیم صهیونیستی وارد شد، کف توانمندی‌های ایران بود. در مقابل، اسرائیل با حداکثر توانمندی‌های رادارای و پدافندی نتوانست موشک‌ها و پهپاد‌های مهاجم را عقب براند. قلعه ساختن و دور خود حصار کشیدن، عادت تاریخی یهودیانی است که یک بار در قلعه خیبر، مغلوب حضرت خیبرشکن‌(ع) شدند. اسرائیل هم نشان داده که بدون دیوار‌های حائل، دوام نمی‌آورد. اما دیوار بازدارندگی، در مقابل یک حمله محدود که حتی نوک کوه توانمندی‌های نظامی ایران هم نیست، پیش چشم همه فرو ریخت. امنیت و ثبات نیم بند اسرائیل، دیگر به قبل از ۱۳‌آوریل (۲۵ فروردین) باز نخواهد گشت. فراتر از سه سامانه پدافندی گنبد آهنین، فلاخن داود و پیکان که از عهده «مینیاتوری از حملات ترکیبی ایران» بر نیامدند؛ سامانه پدافندی آمریکا، انگلیس، فرانسه (و اردن بی‌حیثیت) هم امتحان بدی پس دادند. بخش قابل توجهی از موشک‌ها و پهپاد‌های ایران، با عبور از رینگ‌های پدافندی به هدف خوردند. این رویداد، طی هفت دهه گذشته بی‌سابقه است. حمله به چند پایگاه نظامی در جنوب و مرکز سرزمین‌های اشغالی در حالی انجام شد که ایران، نه ضرورت دید از ظرفیت تهاجم هماهنگ متحدانش کمک بگیرد و نه از زرادخانه موشک‌ها و پهپاد‌های پیشرفته‌تر مانند موشک هایپرسونیک و برخی تسلیحات رونمایی نشده استفاده کرد. اما، نوبت بعدی قرار نیست مجازات اسرائیل صرفا از مسافت دور انجام شود، چند ساعت به طول بینجامد، و یا در ابعاد عملیات شنبه شب محدود بماند.
۶) چند روز قبل از حمله ایران، رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل گفته بود: «من بارها گفته‌ام که مطمئن نیستم بدترین‌ها را پشت سر گذاشته‌ایم؛ ما در آستانه روزهای پیچیده هستیم». همزمان، لیبرمن، وزیر جنگ سابق اظهار کرده بود: «اگر حمله‌ای از سوی ایران صورت گیرد، دولت اسرائیل نباید دوباره مانند شکست ۷ اکتبر، با شلوار پایین گرفتار شود». وحشت چنان در میان صهیونیست‌ها ریشه دوانده بود که عده‌ای به اندوختن غذا پرداختند و هزاران صهیونیست زرنگ‌تر، ترجیح دادند از فلسطین اشغالی خارج شوند. ظرف شش ماه گذشته، بیش از ۵۰۰ هزار صهیونیست از سرزمین‌های اشغالی مهاجرت کرده‌اند. در همین حین خبر آمد که نتانیاهو و همسرش از ترس حمله ایران، در منزل سایمون فالیک میلیاردر  یهودی در قدس که دارای پناهگاه ضد موشکی است، پناه گرفته‌اند. ایران بدون عملیات، نتانیاهو را در چشم صهیونیست‌های معترض در هم شکسته بود. نخست‌وزیر بزدل و مسئولیت‌نشناسی که جان اتباع دولتش را به خطر انداخت، اما پسرش را به فلوریدای آمریکا فرستاد و خودش هم به پناهگاه ویلایی خزید، جنگ را پیشاپیش باخته بود؛ بسیار پیش از آن که موشک‌های خوشه‌ای ایران، پایگاه‌های هوائی نواتیم و رامون در جنوب فلسطین اشغالی (منطقه نقب/ کمی دور‌تر از تأسیسات هسته‌ای دیمونا) و منطقه ‌ام‌الفحم (حد فاصل بندر حیفا و تل‌آویو) را در هم بکوبند.
۷) در حالی که سانسور مطلق در اسرائیل حاکم است، شبکه سعودی العربیه می‌گوید بیش از ۴۰ صهیونیست در عملیات ایران کشته و زخمی شده‌اند. اما مهم‌تر از آمار دقیق خسارات و تلفات، اصابت بخش قابل توجهی از موشک‌ها به هدف است. هر چند موشک‌ها از مناطق مختلفی در شمال، جنوب و مرکز کشور شلیک شدند، اما هنگام رسیدن به هدف، باید وارد محدوده‌ای شبیه لوله انتهای قیف می‌شدند. مساحت فلسطین ۲۷ هزار کیلومتر مربع، و مساحت سرزمین‌های اشغالی که در اشغال اسرائیل است، ۲۲ هزار کیلومتر مربع است؛ تقریبا به اندازه وسعت استان‌های بوشهر و گلستان، یا زنجان و ایلام. فاصله‌ای هم که موشک‌ها و پهپاد‌ها باید طی می‌کردند، ۱۱۰۰ تا ۱۴۰۰کیلومتر بود، آن هم از فراز پدافند آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم ذلیل اردن. به این معنا، عبور پهپاد‌ها و موشک‌ها از پدافند چند لایه، رویدادی خارق‌العاده و دوران‌ساز است. پیچیدگی این عملیات را مقایسه کنید با اقدام تروریستی اسرائیل در دمشق، و در فاصله ۷۰ کیلومتری جولان، بی‌آن که پدافند موثری، مانع‌شان باشد.
۸) شبکۀ خبری ای‌بی‌سیُ درباره وسعت عملیات ایران می‌گوید «ایران ۱۵۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد»؛ و واشنگتن پست معتقد است «ایران با بیش از ۲۰۰ موشک و پهپاد، حمله‌ای گسترده و شگفت‌انگیز را انجام داد». در حالی که نیویورک تایمز می‌گوید «ایران در اولین حمله مستقیم به اسرائیل، بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک شلیک کرد؛ ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک زمین به زمین»، مقام ارشد آمریکایی به شبکه ای‌بی‌سی گفت «تخمین‌ آمریکا حاکی است که بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ فروند پهپاد و موشک به سوی اسرائیل روان شده است». برخی از رسانه‌ها هم گفتند که بیش از ۳۰ تا ۵۰ درصد موشک‌ها به هدف اصابت کرده، که رقم بالایی است. جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا گفته: «آنچه روی دادُ شکستی گسترده و تاسف‌‌بار برای بازدارندگی آمریکا و اسرائیل در ابعاد ۲۰۰ فروند موشک بالستیک، کروز و پهپاد بود». سی‌ان‌ان هم می‌گوید «این، بزرگ‌ترین حمله پهپادی تاریخ دنیاست». همچنین در حالی که روزنامه تلگراف نوشت: «حمله جسورانه ایران، بازدارندگی مقابل اسرائیل را نشان داد»، تحلیلگر نظامی بی‌بی‌سی گفت «طراحی حمله ترکیبی، نشان‌دهنده اعتماد به نفس بالای ایران است؛ ایران قوی‌‌ترین نیروی موشکی منطقه است». در این میان خبرگزاری خبیث رویترز، چنان مسحور قدرت‌نمایی ایران شده بود که نوشت: «ایران در حال بلعیدن اسرائیل است». 
۹) اشتباه است اگر تحلیلگری، عملیات شنبه شب را جدا از راهبرد کلان ایران درباره رژیم شریر صهیونیستی ببیند. اسرائیل مانند مذبوح نیمه جانی است که زیر پا افتاده و ضمنا بشدت تقلا می‌کند. روزنامه «یدیعوت آحارونوت» دو هفته قبل با بیان این که ایران، اسرائیل را به باتلاق کشانده، نوشت: «برخلاف اسرائیل که طرحی برای مرحله بعدی جنگ در غزه ندارد، ایران خود را آماده فاز جدید برخورد نظامی با اسرائیل در چند جبهه می‌کند. طبق برآورد ایران، اسرائیل قادر به نابودی توانایی‌های حماس نیست و به تدریج مانند لبنان، در باتلاق فرو خواهد رفت. اسرائیل، نشانه‌‌هایی از باتلاقی شدن جنگ را احساس می‌ کند». مشابه این ارزیابی را یاکوف عمیدرور، رئیس اسبق شورای امنیت ملی اسرائیل، عنوان کرد: «ایران سالهاست در حال ساخت یک استراتژی هوشمندانه است؛ از جمله ایجاد حلقه آتش در اطراف اسرائیل. برای اسرائیل دشوار است که با مجموعه نیرو‌هایی که ایران از هر طرف تشکیل داده، مقابله کند».
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۲۷ فروردين
روزهای تاریخ ساز برای منطقه
دکترحامد رحیم‌پور
حمله چندوجهی و ترکیبی ایران در پاسخ به حمله دمشق، صفحه‌ای جدید و تاریخی برای منطقه رقم خواهد زد. حمله‌ای که با ده‌ها پهپاد و موشک صورت گرفت و رسماً بیش از تمام انتظارات دوست و دشمن بود. حتی چهره های ضدانقلاب که هیچ نسبتی هم با جمهوری اسلامی ندارند، اعتراف کرده اند که این عملیات قدرت بازدارندگی بالای ایران را نشان داد و معادلات منطقه و جهان را عوض خواهد کرد. باید درک کرد پدافندی که برای دفاع از سرزمین‌های اشغالی توسط چندین کشور فعال شده بود، قطعا به‌روزترین، گسترده‌ترین و پیچیده‌ترین مجموعه پدافندی است که تا به حال شبکه شده بود، ایران اما توانست با موفقیت از این شبکه بسیار خاص عبور کند. تازه این در شرایطی است که ایران هنوز از موشک های بالستیک پیشرفته و البته هایپرسونیک خودش هیچ استفاده ای نکرد.البته که مهم تعداد موشک‌های برخورد کرده نیز نبود. مهم خرد شدن اسرائیل با تمام حمایت‌های غربی از آن بود. برخوردهای بامداد26 فروردین به معنای توان ایران برای شکستن توان دفاعی دشمن بود.مهم شکست اقتدار پوشالی دشمن صهیونیستی بود که تلاش می‌کرد با «حداکثر تخریب، خشونت و جنایت» در غزه برای خود دست و پا کند .حالا  ایران معادله جدیدی را طراحی و اجرا کرده است که در صورت عدم پاسخ دشمن، منطقه را تغییر خواهد داد، البته که در صورت خطای رژیم صهیونیستی، مرحله دوم پاسخ مجدد،با هدف فلج شدن ۱۰۰ درصدی کامل رژیم صهیونیستی شلیک خواهد شد.اظهارات بایدن هم نشان از آن دارد که آمریکا هیچ قصدی برای همراهی با رژیم برای پاسخ نظامی ندارد. نکته حائز اهمیت در این خصوص این که  ایالات متحده اکنون بیش از هر زمان دیگری با مشکلات داخلی و خارجی مواجه است و ورود به جنگ به دلایل بسیاری ازجمله تمرکز بر بحران اوکراین، رقابت با چین، هزینه‌های مستقیم انسانی و مادی جنگ، نگرانی از دست دادن بازار اقتصادی منطقه غرب آسیا، احتمال افزایش حملات محور مقاومت به منافع آمریکا ، وجود مشکلات داخلی آمریکا و درنهایت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دور از ذهن به نظر می رسد.کنش رسانه‌ای دشمن هم نشان از آن دارد که قصد رژیم، کوچک نشان دادن حمله است تا نیازی به پاسخ برای جبهه داخلی نداشته باشد. با وجود این باید مراقبت جدی داشت. طبق اخبار موثق و قطعی، نیروهای نظامی ایران آمادگی یک جنگ گسترده را دارند.عدم پاسخ اسرائیل یا پاسخی بی‌اثر، به معنای پذیرش این معادله جدید از طرف اسرائیل است. آمریکا هم به شدت در منطقه تضعیف شده و جایگاه استراتژیک ایران دوباره تقویت جدی شده است. دولت افراطی نتانیاهو در شرایطی بسیار بغرنج است. جنگ گسترده یا قبول شکست تنها گزینه‌های رژیم است که باید بدون کمک آمریکا، یکی را انتخاب کند. آن چه اتفاق افتاد به عنوان یک لحظه تاریخی برای ایران عزیز به رهبری حضرت آیت ا... خامنه‌ای باقی خواهد ماند. باید خدا را شاکر بود و مراقب اقدامات بعدی دشمن ماند چراکه قدرت نرم و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه و کشورهای مسلمان بیشتر می شود و دقیقا به همین دلیل جنگ روانی علیه کشور نیز افزایش پیدا می کند.این مسئله برای کشور ما به مثابه صعود چند پله‌ای تهران است و رقبای منطقه‌ای ما همچون سعودی، ترکیه و ... برای جا نماندن از این قافله به انحای مختلف و در حد خود وارد عرصه شده و این کمکی بزرگ به ملت فلسطین است. روزهای آینده، روزهای تاریخ سازی برای منطقه و حتی جهان خواهد بود و صد البته که فراتر از همه پیش بینی ها اعتقاد ما به سنت های تغییرناپذیر الهی است که یکی از آن ها نابودی قطعی و حتمی رژیم صهیونیستی است.در این میان حفظ شرایط رسانه و توضیح نتایج آن یک وظیفه برای مسئولان امر و جهادگران عرصه تبیین است.
 
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۲۷ فروردين
بن‌گوریون راست گفته بود!
تقی دژاکام
دیوید بن‌گوریون، نخست‌وزیر اسبق رژیم صهیونیستی پس از گذشت سال‌ها از اعلام رسمیت این رژیم جعلی و در پی پیروزی‌های اسرائیل در جنگ شش‌روزه و جنگ رمضان (یوم کیپور)، جمله‌ای دارد که بسیار قابل تأمل است: «اسرائیل می‌تواند ۱۰۰ نبرد را ببرد و با مشکلاتش بسازد؛ اما اگر فقط یک نبرد را ببازد، به معنی مرگ آن است.»
این سخن بن‌گوریون را نباید ساده تلقی کرد؛ او به خوبی از ریشه‌های تأسیس رژیم صهیونیستی و ساختار و سازوکار‌های داخلی و خارجی آن آگاه بود و بر اساس یک برآورد منطقی و حساب‌شده به این ارزیابی رسیده بود. البته او حق داشت وقتی پایان جنگ شش‌روزه‌ای را دیده بود که در آن تمام ارتش‌های عربی به صورت متحد وارد عمل شدند و کاری از پیش نبردند و جنگ رمضانی را دیده بود که همان ارتش‌ها به اضافه تجهیزات نظامی گسترده زمینی و هوایی شوروی هم موفق نشدند اسرائیل را به مرز‌های ۱۹۶۷ برگردانند. او در زمانی مدیریت رژیم اشغالگر را به عهده داشت که دولت ایالات متحده در پی قطع نفت کشور‌های اسلامی، آشکارا جرئت حمایت سیاسی و نظامی از اسرائیل را نداشت و فرانسۀ ژنرال دوگل زیرکانه می‌کوشید خود را به هر دوطرف بی‌تعهد نشان دهد. 
زندگی ننگین و سراسر جنایت این نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در اوایل دهه ۷۰ میلادی خاتمه یافت و روز‌هایی را ندید که سال‌ها بعد در شرایطی که دولت‌های عربی، نه متحد علیه اسرائیل که متحد علیه رزمندگان مقاومت بودند، رژیم پوشالی صهیونیستی از یک گروه از جوانان مسلمان لبنانی شکست خورد و پس از ۲۲ سال اشغال جنوب لبنان با حملات جوانان حزب‌الله لبنان برای اولین بار در تاریخ خود در سال ۲۰۰۰، تن به عقب‌نشینی آبروبَرانه‌‎ای داد که صدایش در تمام دنیا پیچید. بن‌‎گوریون نبود که ببیند همین جوانان لبنانی شش‌سال بعد درجنگ ۳۳روزه برای دومین بار در تاریخ، هیمنه پوشالی اسرائیل را شکستند و در مقابل همه تجهیزات مدرن زمینی و هوایی و دریایی قدرت‌های جهان، فقط با توکل به خدا و قرآن در برابرشان، چون کوه ایستادند؛ هم مقاومت کردند و هم به مدرن‌ترین تجهیزات نظامی آنان از جمله تانک‌های مثلاً افسانه‌ای مرکاوا حمله و آن‌ها را نابود کردند و تصاویر وارونۀ آن را با تحقیرآمیزترین شیوه در دسترس رسانه‌های دنیا قرار دادند. بن‌گوریون نبود که ادامه این دومینوی شکست را دو سال بعد در دسامبر ۲۰۰۸ در ماجرای جنگ ۲۲ روزۀ اسرائیل در غزه ببیند که با یکصد جنگنده شروع شد، اما با شکست و عقب‌نشینی کامل صهیونیست‌ها و سرافکندگی آنان بدون نتیجه به پایان رسید. بن‌گوریون شانس داشت که هفتم اکتبر ۲۰۲۴ و جنایات تاریخی و نسل‌کشی بی‌سابقه اسرائیل در غزه را ندید که هم‌اکنون پس از هفت‌ماه از پسِ به قول خودشان یک گروه کوچک فلسطینی –حماس- برنیامده‌اند. 
این شکست‌ها در شرایطی است که برخلاف دهه شصت میلادی، همه قدرت‌های بزرگ دنیا از رژیم اشغالگر و کودک‌کش اسرائیل، هم آشکارا و هم متحد و یکپارچه، حمایت سیاسی، نظامی، لجستیک و حقوقی! دارند و اجازه صدور قطعنامه در مقابل جنایات و فجایع آشکار او را نمی‌دهند. 
در میان همه این شکست‌ها و تحقیرها، اما اسرائیل برای اولین بار نه از یک جنبش یا یک گروه از جوانان فلسطینی یا لبنانی که ۲۴ ساعت پیش از یک نظام سیاسی مستحکم به نام «جمهوری اسلامی ایران» شکست سنگین و تاریخی خورد؛ در عملیاتی که از قبل همه دنیا از آن اطلاع داشتند و غافلگیرانه نبود، در عملیاتی که زمان آغاز و پایان آن رسماً اعلام شد و چند ساعت بیشتر طول نکشید، در عملیاتی که هدف آن هیچ بیمارستان و مهدکودک و مدرسه و محیط غیرنظامی نبود، در عملیاتی که در پاسخ به حمله چند روز قبل اسرائیل به ساختمان کنسولگری کشورمان صورت گرفته بود و چند مقام ارشد مستشاری ما را به شهادت رسانده بودند، در عملیاتی که دو هدف اصلی نظامی داشت و هر دو هدف یعنی پایگاه نظامی در جولان اشغالی که عملیات علیه کشورمان از آنجا کلید خورده بود و پایگاه هوایی نقب که محل استقرار تعداد زیادی جنگنده از جمله F۳۵ بوده و به گفته بسیاری از منابع کاملاً غیرقابل استفاده شده و آسیب جدی دیده و به گفته برخی از منابع تلفات نظامیان آن بین ۴۰ تا ۶۰ نفر تخمین زده می‌شود. 
از روز نحس ۱۴ می‌۱۹۴۸ و تأسیس رژیم اشغالگر ۷۵ سال و ۱۱ ماه می‌گذرد، اما در همه این مدت، هیچ‌گاه رویترز و سی‌ان‌ان و رسانه‌های جهان برای هیچ عملیاتی نگفتند که «ایران در حال بلعیدن اسرائیل است»، «این بزرگ‌ترین حمله پهپادی تاریخ جهان بود»، «ایران، اسرائیل را خوار کرد» و تعبیراتی از این‌دست. هیچ‌گاه در بین تحلیلگران داخل خود رژیم صهیونیستی این مقدار ناامیدی و یأس از آینده و در بین امت اسلامی و آزادگان جهان این‌مقدار امید و شادی و نشاط وجود نداشته است. 
آری، بن‌گوریون راست گفته بود؛ مرگ اسرائیل حالا فرا رسیده است. حالا رژیم اشغالگر با «وعده صادق» ایران، باید به پایان سلام کند. 
سلام خدا بر همه مردانی که این روز‌های موعود را رقم زدند؛ از حسن طهرانی مقدم تا قاسم سلیمانی تا سلامی و قاآنی و حاجی‌زاده و نیرو‌های گمنامشان و همه مردانی که در لبنان و سوریه و یمن و عراق در این سال‌ها و ماه‌ها آتش تهیه این نبرد را ریختند و سلام خدا بر سرداران شهید زاهدی و حاجی‌رحیمی که خون پاکشان بهانه خوبی برای این پاسخ به‌یادماندنی شد و سلام بر رهبر مقتدر و سیاستمدار برجسته و تاریخ‌ساز خامنه‌ای عزیز و از همه مهم‌تر سلام و رحمت و رضوان خدا بر خمینی که به ما جرئت این طوفان داد
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز دوشنبه ۲۷ فروردين

پاسخی بسیار فراتر از پیش‌بینی تل‌آویو

عدنان منصور

جمهوری اسلامی ایران در واکنش به حمله رژیم اشغالگر به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، عملیات گسترده‌ای را در اراضی اشغالی صورت داد و صدها پهپاد و موشک را به عمق استراتژیک اسرائیل فرستاد. باید توجه داشته باشیم که اساسا پاسخ ایران به‌مراتب، فراتر از پیش‌بینی‌ها و پیش‌فرض‌های صورت‌گرفته و اعلام‌شده تل‌آویو و آمریکا بود.

واشنگتن و تل‌آویو تصوری از این حجم از عملیات دقیق و گسترده در واکنش به خبط صهیونیست‌ها در دمشق را نداشتند. اکنون باردیگر، جهان نظاره‌گر قدرت ایران و ضعف اسرائیل است. تحولات کنونی منطقه نشان می‌دهد که دیگر نمی‌توان براساس محاسبات سیاسی و نیروی امنیتی آینده سیاسی و میدانی کشورهای جهان را پیش‌بینی یا تغییر داد. واکنش اخیر ایران نیز نشان‌دهنده همین مسأله است. این‌که بسیاری از محاسبات و قضاوت‌های اسرائیل و حامیان آن در قبال ترسیم شرایط کنونی و آتی منطقه، می‌تواند با یک حرکت به چالش کشیده شود. بی‌دلیل نیست که بسیاری از نقشه‌های شومی که علیه جبهه مقاومت در منطقه در طول سال‌های گذشته و اخیر ترسیم‌شده، با شکست مواجه شده است.این روند در برهه فعلی آشکارتر و ملموس‌تر شده و جایی برای دشمنان برای مواجهه با جبهه حق و مقاومت باقی نگذاشته است. قبل از این عملیات، همگان نسبت به استیصال رژیم صهیونیستی در جنگ غزه اذعان داشتند. این رژیم قاتل و سرکوبگر، پس از گذشت حدود هفت ماه، با وجود تمام تلاش‌ها و استفاده از توان نظامی خود و حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی، همچنان قادر به مقابله با یک گروه کوچک در نوار غزه نبوده و نیست. مؤلفه‌هایی که نتانیاهو از آنها به‌عنوان مصادیق برتری و پیروزی در جنگ یاد می‌کرد و تاکید داشت به آنها خواهد رسید، یکی پس از دیگری به چالش کشیده شده‌ است. نتانیاهو تلاش می‌کرد جنگ غزه رابه سوپاپ اطمینانی برای بقای خودتبدیل کند اما اکنون این جنگ و موضوعاتی مانند شکست مذاکرات آتش‌بس در قاهره و بلاتکلیفی اسرای صهیونیست در نوارغزه، تبدیل به پاشنه آشیل ونقطه ضعف وی شده است. روزی نیست که شاهد برپایی تظاهرات در تل‌آویو و حیفا با هدف برکناری نتانیاهو ازقدرت نباشیم.نظرسنجی‌های صورت‌گرفته در اراضی اشغالی نیز جملگی حکایت از شکست صهیونیست‌ها درغزه دارد؛این‌که صهیونیست‌ها دیگرخواستاربقای نتانیاهو و ائتلاف وی در قدرت‌نیستند.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز دوشنبه ۲۷ فروردين

روزهای پس از حمله

حسن بهشتی پور

 سرانجام سیزده روز پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، ایران حملات مقابله‌به‌مثل خود را از طریق حمله موشکی و پهبادی به اهداف متعددی در اسرائیل به اجرا گذاشت.

 در مورد موثر و بازدارنده بودن این حملات باید منتظر ارزیابی‌ها بعدی باشیم. اما همین‌قدر که بزرگترین حملات موشکی و پهبادی در سال‌های اخیر علیه رژیم متجاوز اسرائیل طراحی و با موفقیت اجرا شده است، می‌تواند دو مسیر کاملا جداگانه را پیش روی منطقه باز کند.

 مسیر اول، پذیرش این واقعیت از سوی نتانیاهو و حامیانش در داخل و خارج اسرائیل که پاسخ ایران دفاعی بوده و باید از گسترش بحران در همین مرحله جلوگیری کرد.

 استدلال بایدن برای نتانیاهو که آمریکا در حملات متقابل اسرائیل  مشارکت نمی‌کند، نشان‌دهنده تمایل کاخ‌سفید برای مهار بحران در همین مرحله است. به‌ویژه آنکه تاکید می‌کند همین‌قدر که اسرائیل توانسته اکثر موشک‌ها را رهگیری کند، موفقیت محسوب می‌شود!

 به نظر می‌رسد آمریکا گسترش بحران در سطح منطقه خاورمیانه را به نفع خود ارزیابی نمی‌کند؛ زیرا این موضوع موجب بالا رفتن احتمال شروع یک جنگ منطقه‌ای است.

  مسیر دوم، پیگیری سیاست جنگ‌طلبانه نتانیاهو است؛ زیرا او به‌خوبی می‌داند اگر جنگ غزه به‌هرشکلی متوقف شود، اولین قربانی اوست که به دلیل سیاست‌های اشتباه خود طی سه سال گذشته مجبور به کناره‌گیری خواهد شد.

در واقع، نتانیاهو همان مسیری را دنبال می‌کند که اولمرت بعد از جنگ سی‌و‌سه روزه در لبنان پشت سر گذاشت. بنابراین، نتایاهو می‌کوشد سایر اعضای کابینه جنگ را با خود همسو کند و با انجام حملات جدید علیه ایران وارد مرحله جدیدی از قمار سیاسی و نظامی در منطقه شود.

 در این مرحله اسرائیل در عمل باید در چند جبهه به صورت همزمان وارد جنگی شود که نتیجه آن حتی برای بزرگترین کارشناسان نظامی اسرائیلی و آمریکایی قابل پیش‌بینی نیست.

 اکنون پرسش اساسی این است که کدام‌یک از این دو مسیر در پیش گرفته می‌شود؟

 در پاسخ باید گفت با حملات نیمه‌شب ۲۶فروردین ایران اکنون مفهوم “صبر استراتژیک” بیش از گذشته روشن شده است. در این مفهوم، ایران نشان داد صبر استراتژیک ایران به منظور وارد آوردن ضربه در زمان و مکان مناسب با هدف بازدارندگی است.

 تا پیش از این، از مفهوم صبر استراتژیک برداشت می‌شد که ایران برای تبیین دلیل از درگیر نشدن مستقیم با آمریکا و اسرائیل، این راهبرد را در پیش گرفته است.اما حملات شب ۲۶فروردین نشان داد خردورزی برای جلوگیری از گسترش بحران و در همان حال، وارد کردن ضربه موثر و متقابل به متجاوزان در میدان طراحی‌شده از سوی ایران و نه از سوی دشمن، از مشخصات بارز این استراتژی دفاعی محسوب می‌شود.    بر این اساس، نظریه “صبر استراتژیک” پاسخ دقیقی برای خنثی‌سازی استراتژی “هزارخنجر” و “کوبیدن سر افعی” است که طی چند سال اخیر از سوی رژیم اسرائیل، علیه ایران به کار گرفته می‌شد.

 بنابراین، اینکه نتانیاهو طی ساعت‌ها و روزهای آینده کدام‌یک از دو مسیر پیش گفته‌شده را دنبال کند؛ در این واقعیت که اسرائیل مجبور به تغییر استراتژی خود در مقابله با ایران خواهد شد، تردیدی وجود ندارد.در واقع، صهیونیست‌های حاکم بر تل‌آویو یا ادامه حکومت نتانیاهو را می‌پذیرند و ترجیح می‌دهند وارد مرحله جدیدی از نابودی امکانات خود و کشورهای منطقه شوند و یا بر سر عقل می‌آیند و این جرثومه جنگ‌طلبی و نفرت‌افکنی را مجبور به تغییر رویه خواهند کرد

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز دوشنبه ۲۷ فروردين

«در» همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد

«جنگ» در راه نیست

امیر نیک‌رویان
تنش‌های اخیر سیاسی و نظامی بین ایران و اسرائیل اگرچه پدیده‌ای نوظهور به نظر نمی‌رسد اما باید اذعان داشت که وارد فاز جدیدی شده و احتمال وقوع درگیری‌های بیشتر را در منطقه افزایش داده تا جایی که موجب نگرانی جدی در میان مردم منطقه شده است.

اما نکته قابل تأمل و توجه این است که هیچ تحلیل منطقی پیش‌بینی جنگی تمام‌عیار را در این عرصه تأیید نمی‌کند و قرار هم نیست در فضای کنونی «سوت آغاز» جنگی زده شود که به نفع هیچ کدام از طرفین نیست بنابراین حملات موشکی ایران را نمی‌توان جز «دفاع» از حق طبیعی خودش تلقی کرد.

بنابراین فارغ از مرافعه‌های سیاسی احزاب و جناح‌های داخلی، پاسخ ایران به اقدام اسرائیلی‌ها در سفارت ایران در دمشق منجر به جنگ نخواهد شد و در واقع حملات بی‌سابقه ایران در ۷۳ سال گذشته تنها یک «پاسخ» بود.

دلواپسی‌ها در حوزه اقتصاد و تأثیر این اقدامات نه تنها در اقتصاد کشور ما که از آسیب‌پذیری بیشتری برخوردار است بلکه در اقتصاد کل منطقه و حتی فراتر از آن در جهان هم انکارناپذیر است.

اما باز هم فارغ از طبیعی‌بودن افزایش نرخ ارز‌های خارجی و به‌هم‌ریختن تعادل بازار و بورس بی‌تردید سیاست‌های داخلی در بخش اقتصادی در این شرایط می‌تواند تسکین‌دهنده بازار و افکار عمومی باشد.

طویل‌شدن صف‌های جایگاه‌های سوخت‌گیری و بنزین و همچنین نگرانی‌ها، شاید در اوایل کمی طبیعی به نظر می‌رسد اما پافشاری بر این منوال به صلاح عموم مردم نخواهد بود.

واقعیت این است که سال گذشته قیمت ارز به شدت میل به جهش داشت و هر واقعه‌ای حداقل افزایش ۱۰درصدی آن را به دنبال داشت اما از ابتدای سال جدید ماجرای جبران قیمت ارز در سال گذشته و تنش‌های شکل‌گرفته سیاسی و نظامی باعث شد تا حدی قیمت ارز در بازار تکان بخورد و البته می‌توان گفت که این افزایش دور از ذهن نبود و در تحلیل‌های عوام هم بیشتر از هر زمان دیگری خودنمایی می‌کرد.

به هر حال به نظر می‌رسد که اکنون رفته رفته و آرام و بی‌هیاهو قیمت و نرخ ارز در حال لنگرانداختن در کریدور جدید است!

البته که تأکید می‌کنم با وجود فاکتورهایی مانند رشد نقدینگی و افزایش پایه پولی، عبور قیمت دلار از کانال ۶۵ هزار تومان نیز دور از انتظار نبوده و نیست!

در واقع با تشدید خروج پول و سرمایه در زمان‌های این‌چنینی، تبدیل‌کردن ریال به دلار برای بسیاری از افراد که خارج از کشور هستند و قصد دارند سرمایه‌هایشان را خارج کنند، فزونی می‌گیرد و تقاضای نقدینگی و دلار را بالا می‌برد.

از سوی دیگر مردم عادی هم در زمان انتظارات تورمی «مفری» برای خود جست‌وجو می‌کنند و به دنبال خرید طلا و دلار می‌روند و طبیعی است که در این فضا افزایش قیمت دلار امری غیرمنطقی نیست.

آنچه در اقتصاد کشورمان به خصوص در سال‌های اخیر عنوان می‌شود، «حباب» است که به طور طبیعی باید در مدت یک تا دو ماه تخلیه شود و به نرخ نهایی یا منطقی دست یابد.

آنچه از امروز به نظر می‌رسد بخش‌های دولتی و نظارتی باید بیشتر رصد کنند و از هم‌اکنون ورود جدی کنند این است که اجازه پنهان‌سازی کالا و ارز و ... داده نشود و از مفسده‌های بعدی که موجب آسیب به معیشت عموم می‌شود، جلوگیری کنند.

البته چنین ماجراهایی بی‌شک با بگیروببند متوقف نمی‌شود بلکه سیاست‌های اقتصادی باید به گونه‌ای کنار هم قرار گیرد که منافعی برای دنبال‌کننده‌های این شیوه‌ها وجود نداشته باشد.

از طرف دیگر فرهنگ مردم در مواجهه با چنین بحران‌های گذرایی نیز نباید به گونه‌ای باشد که تأثیرگرفته از شایعات بازار باشد.

به عبارت دیگر هجوم به فروشگاه‌ها برای خرید مازاد مایحتاج و یا ایجاد صف‌های طویل پمپ‌بنزین‌ها و... جز ایجاد بحران‌های جدیدتر و البته جدی‌تر کمکی به شرایط بازار نخواهد کرد و فقط نوعی عدم تعادل و به‌هم‌ریختگی ایجاد می‌کند که در نهایت به نفع هیچ‌کس نیست.

روزنامه رسالت

نغمه دلنواز «امین» در قدس

مسعود پیرهادی
یک. شعر و شاعری عمدتا منبعث از عشق است؛ حال اگر یک عاشقی، عارف هم باشد؛ فقیه هم باشد؛ حکیم و رهبر هم باشد، می‌شود نور علی نور.
استخدام و استعداد کلمات فاخر و وزین، اوضاع‌واحوال مخاطب یا جامعه هدف، قافیه و ردیف، سبک، قالب و موضوع شعر، تاحد زیادی دست شاعر را می‌بندد و او را محدود می‌کند؛ در این‌حال برخی سروده‌ها تحسین عوام و خواص را برمی‌انگیزاند. «امین» و زعیم انقلاب، نه‌تنها در بزم شعر و ادبیات که در بزم رزم و عملیات، آن‌چنان می‌سراید و می‌نوازد که دشمن هم نمی‌تواند از او و‌ یارانش تجلیل نکند. 
قبل از بیان عظمت و تحلیل این نوسروده و خالق آن، باید یادآور شد بی‌انصافی است عزتی در جمهوری اسلامی کسب شود و از امام عظیم‌الشأن یاد نشود. آن روزی که شاهِ مستظهر به آمریکا، مات رخ حضرت روح‌الله و سربازانش شد، خورشید غرب، در ایران‌زمین غروب کرد و رکن مقاومت، طلوع کرد. اماما تو به ما جرأت طوفان دادی.
‌دو. اما خلف صالح امام و جانشین بی‌نظیر معمار کبیر انقلاب، سیدعلی حسینی خامنه‌ای (دام‌ظله) چگونه آرمان قدس و مسئله اول را پیش برده است؟
قدس به‌تعبیر امام (ره) مسئله اول جهان اسلام است؛ که این «است» در حقیقت «باید باشد» معنی می‌داد؛ چراکه آن‌زمان فلسطین، به‌مراتب مظلوم‌تر و مغفول‌تر بود. اما امروز به برکت استقامت مردم مظلوم فلسطین، صبر و مجاهدت محور مقاومت و رهبری داهیانه، صبورانه و ظفرمندانه رهبر معظم انقلاب، فلسطین نه‌تنها مسئله اول جهان اسلام بلکه مسئله و موضوع اول همه آزادگان جهان شده است.
فرمانده کل قوا، آن روزی که به ندای «اعدوا لهم مااستطعتم من قوة» لبیک گفتند، رعب را به دل دشمنان خدا و ایران عزیز کاشتند و امروز حاصل آن برداشت شد.
آن روزی که مقرر شد ابزار انتفاضه از سنگ به فشنگ و راکت و پهپاد و موشک، تغییر کند، گنجینه و دایره لغات، گسترده و غنی شد.
آن روزی که با شجاعت و برای اولین‌بار بعد از جنگ جهانی دوم، پایگاه آمریکایی هدف حمله قرار گرفت، قافیه و ردیف این شعر حماسی انتخاب شد.
آن روزی که سایه جنگ با تدابیر این حکیم فرزانه دور شد تا قوای دفاعی و تهاجمی کشور، قوی و قوی‌تر شود، جامعه مخاطب و محور مقاومت، وسیع و وسیع‌تر شد.
سه. صحنه قدس، از جهاتی شعبه‌ای از واقعه کربلاست. یکی از جهات شباهت، خلوص و وضوح حق و باطل است؛ آن‌هم اوج حق و مظلومیت و اوج باطل و ظلم. برای درک این رویارویی، حتی لازم نیست مسلمان باشی، چه در دیر نصرانی چه در دانشگاه هاروارد؛ آزاده که باشی، کودک‌کشی و غصب و قتل و غارت را برنمی‌تابی.
حماسه عظیم ضربه مستقیم فرزندان ملت در نیروهای مسلح بر پیکر شیطانی اسرائیل، جهاد و تلاشی ذیل آرمان بزرگ قدس است. ما هرچند رنج مردم مظلوم غزه را تجربه و حتی حس نمی‌کنیم، اما گویی دوشادوش آنان ایستاده‌ایم، چرا که هم ما و هم مردم و رزمندگان غزه، آرمان مشترک، مسیر مشترک و مقصد مشترکی داریم. آرمان همه ما، نابودی اسرائیل است؛ همه، مسیر مبارزه را انتخاب کرده‌ایم و مقصد همه ما قدس شریف است.
چهار. از میان قاب‌های غرورانگیز «وعده صادق» دو تصویر برایم الهام بخش‌تر است. یکی تصویر پهپادها و نقاط نورانی بر فراز شهر کربلا و دیگری تصویر همان پهپادها بر فراز قدس شریف. امام ما چه زیبا فرموده بود: «راه آزادی قدس از کربلا می گذرد» و گذشت.
پنج. «قدس» در خیابان «انقلاب» است، خیلی از دل‌ها منقلب و بسیاری از معادلات متحول شده است. بزرگ‌ترین حمله پهپادی جهان علیه بزرگ‌ترین دشمنان خدا روی زمین محقق شد و به بار نشست. ادامه مسیر این «انقلاب» بی‌شک «آزادی» است

روزنامه وطن امروز

«وعده صادق» یک نقطه عطف در تاریخ دفاعی ایران شد
نصر استراتژیک
محمدصادق فرامرزی
 سرانجام قفل آسمان ارض اشغال شده مقابل موشک‌های ایران باز شد. این شاید مختصرترین تعریفی باشد که بعدها در نقل سریع رویدادهای عصر ما به وقت نخستین ساعات بامداد 26 فروردین نقل شود؛ نقطه عطفی که از گذشته آن آگاهیم و درباره آینده مشغول گمانه‌زنی هستیم. عملیات «وعده صادق» از جهات مختلف یک عملیات مهم برای تاریخ دفاعی ایران به حساب می‌آید. چرایی این اهمیت اما فراتر از کم و کیف شیوه اجرایش، به معادله امنیت در خاورمیانه و موقعیتی که جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در آن قرار دارند، مربوط می‌شود. از همین رو هر نگاهی به این عملیات بدون ادراک موقعیت اولیه آن می‌تواند شناخت ناقص یا غلطی برای ما داشته باشد.
1- عملیات «وعده صادق» پیش از هر چیز پاسخی به عملیات تروریستی حمله به کنسولگری ایران در دمشق و شهادت تعدادی از فرماندهان ایرانی به حساب می‌آید. عملیات دمشق اما از جهتی ایران را وارد یک موقعیت دوگانه و متناقض کرد. از سویی ایران با رژیمی مواجه بود که پس از 6 ماه جنایت و نسل‌کشی و عدم دستاورد نظامی در غزه بشدت برای تغییر مناسبات درگیری به دنبال نقشه‌ای جدید می‌گشت. از همین رو این اقدام که می‌توانست نقطه آغازین یک جنگ به حساب بیاید، قمار خطرناک تل‌آویو برای ورود مستقیم ایران به جنگ به حساب می‌آمد، آنچنان که اشغالگران در ماه‌های گذشته چندبار دیگر با عملیات‌های ترور (البته در سطح پایین‌تر) تلاش کرده بودند ایران را مجبور به جنگ کنند. رژیم صهیونیستی که فضای جنگی را در چند جبهه مورد حمایت ایران تجربه می‌کرد، درگیر نبودن ایران با جنگ و بحران‌های ناشی از آن را وضعیتی اصطکاک‌آور برای خود در برابر مهم‌ترین دشمنش می‌دید. طبیعی بود در این موقعیت ایران ورود مستقیم به جنگ را برای خود مطلوب نداند. از سوی دیگر اما تثبیت شدن این پیشفرض که ایران برای عدم ورود به جنگ به دنبال واکنش فعال نسبت به ترورهای صهیونیست‌ها نیست هم ایران را با یک خطر بلندمدت مواجه می‌کرد؛ خطری که در آن نیروی متخاصم به پشتوانه این پیشفرض گام به گام می‌توانست بیشتر به ایران ضربه بزند. معمای امنیتی ماجرا در این نقطه خود را عیان می‌کرد. به زبان ساده‌تر انفعال برای عدم درگیری در جنگ خود به خود شرایط حتمی شدن ورود به جنگ را ایجاب می‌کرد. در این نقطه رسیدن به تعادلی که هم وضع اول (ورود به جنگ) را مهار کند و هم وضع دوم (تثبیت انفعال در برابر تهاجم) را تضعیف کند، نقطه مطلوب در تضمین امنیت و بازدارندگی و باز گذاشتن دست کشور در بازیگری فعال است. عملیات «وعده صادق» و نتایج آن را قبل از هر چیز باید در این معادله دوگانه فهم کرد. از این جهت ایران در مواجهه با عمل بی‌سابقه (حمله به کنسولگری‌اش) عکس‌العمل بی‌سابقه‌ای نشان داد و از داخل خاک خود به شکل رسمی اراضی اشغالی را هدف حمله قرار داد. از سوی دیگر با موفقیت موشک‌هایش در عبور از گنبد آهنین رژیم صهیونیستی (در حالت آماده‌باش کامل) این پیام را مخابره کرد: در صورت گذار از صحنه نزاع محدود به جنگ مستقیم، توانایی هدف قرار دادن هر نقطه‌ای را دارد. «وعده صادق» عملیاتی برای آغاز جنگ نبود اما برای واکنش و مخابره پیام، عملیاتی حساب‌شده و مقتدرانه به حساب می‌آید. هرچند هنوز نمی‌توان درباره نحوه مواجهه رژیم صهیونیستی با این وضعیت سخنی قاطع گفت اما تا این لحظه آنچه از مواضع سران این رژیم مخابره شده، نشان از عقب‌نشینی نسبت به مواضع پیشین همچون «حمله به خاک ایران در جواب حمله از خاک ایران» دارد. با این اوصاف نسبت‌سنجی عملیات واکنشی ایران برای حل این معمای امنیتی با یک عملیات جنگی باعث ادراک غلط درباره نتایج آن 
می‌شود.
2- 12ساعت قبل از عملیات موشکی-پهپادی «وعده صادق» که در روزهای گذشته خیلی‌ها خود را برای آن آماده کرده بودند، ایران با توقیف یک کشتی باربری اسرائیلی و همچنین یک حمله سایبری به اداره توزیع برق رژیم صهیونیستی، مختصات مانوری از یک نبرد تمام‌عیار با این رژیم را به نمایش گذاشت. قرار گرفتن رژیم صهیونیستی در تنگنای جغرافیایی ناشی از حملات مقاومت اسلامی یمن در دریای سرخ و آمادگی و توانایی ایران برای بستن خلیج‌‌فارس روی کشتی‌های باری این رژیم نشان‌دهنده شرایطی است که در آن حیات عمومی ساکنان اراضی اشغالی با تهدید جدی مواجه می‌شود. 6 ماه بعد از غافلگیری صهیونیست‌ها در توفان الاقصی که باعث شده صدها هزار نفر از ساکنان اراضی اشغالی مجبور به ترک خانه‌های‌ غصبی‌شان شوند، تکرار شب‌نشینی در پناهگاه‌ها فضای داخلی اسرائیل را نیز بیش از پیش ملتهب کرده است.
اگر پیش از این عملیات حمله ایران به رژیم صهیونیستی یک کابوس و خطر بالقوه اما تجربه‌نشده به حساب می‌آمد، پس از این عملیات این ترس تبدیل به یک وضعیت تجربه‌شده می‌شود. رقص پهپادهای ایرانی در آسمان شهرهای فلسطین اشغالی در کنار به اختلال کشاندن سیستم پدافندی رژیم صهیونیستی یک رعب همگانی را با خود به همراه داشت. تل‌آویو همواره در فعالیت‌های جنگی‌اش علیه ایران حساب ویژه‌ای روی تبدیل کردن تهدید به یک بحران اجتماعی باز می‌کند. عملیات «وعده صادق» آنچنان که نمودار کرد، بدون اینکه هدفی غیرنظامی داشته باشد، این رعب و وحشت را در فضای داخلی اراضی اشغالی به وجود آورد. کنار هم قرار دادن این چند وجه نشان از آن دارد که ایران در راستای تثبیت بازدارندگی خود توانست با کمترین درگیری مستقیم، بیشترین تهدید را به شکل عینی متوجه رژیم صهیونیستی کند. ساده‌انگارانه است اگر این عملیات را پایانی بر میل اسرائیل برای پیگیری درگیری با ایران بدانیم اما یقینا فضای ایجاد‌شده پیرامون این عملیات تاثیر روشنی بر محاسبات طرف مقابل در مواجهه با کشورمان خواهد داشت.
3- بخشی از برنامه‌ریزی هر واحد سیاسی برای مقابله با واحد مورد خصم خود به تصوری بازمی‌گردد که از آن واحد وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران در تمام سال‌های بعد از جنگ تحمیلی، اهتمام خود را بر این معطوف کرده بود که تصور خارجی از خود را حول چند واقعیت تثبیت کند؛ نخست اینکه خاک ایران حضور هیچ نیروی بیگانه‌ای را تحمل نمی‌کند(آنچنان که ایران تنها کشور منطقه است که هیچ پایگاه خارجی در آن وجود ندارد) و به طور مضاعف در برابر هر تجاوزی واکنش قاطع نشان می‌دهد. یکی دیگر از تصورهایی که ایران برای تثبیت آن تلاش کرد، این بود که تهران آغازکننده هیچ درگیری خارجی نخواهد بود اما دکترین دفاعی مستحکمی دارد. آنچه در گفتار سیاسی از آن با عنوان «صبر استراتژیک» ایران یاد می‌شود تا حدی برآمده از همین رفتار امنیتی - نظامی جمهوری اسلامی در برابر چالش‌ها و تهدیدات است. بخشی از تفاوت مواجهه ایران با حمله به کنسولگری‌اش در دمشق در قیاس با دیگر عملیات‌های تروریستی رژیم صهیونیستی در سال‌های گذشته را باید در ایجاد این تصور جست‌وجو کرد. ایران در عملیات «وعده صادق» مانع از آن شد که تصور شکل‌گرفته درباره‌اش در ذهن بازیگران خارجی تغییر کند. به عبارت دیگر هر چند «صبر استراتژیک» رویکردی برای کنترل تنش به حساب می‌آمد اما این تنش نمی‌تواند از محدوده تعیین‌شده از سوی ایران فراتر برود
منبع: بصیرت

ارسال نظرات