زمین در طواف نور است و در این تسبیح مدام؛ یک واحد دیگر از روز هجرت رسول خاتم به مدینه، فاصله گرفت و به روز قیام موعود نزدیکتر شد.
چشم ظاهربین ما در گردش کره خاکی به دور خورشید جز ماه و سال نمیبیند اما برای اهل نظر این حرکت، هجرت از شب ظلمانی فراق به روز وصال است. و سوگند به زمان که انسان در خسران است مگر مؤمنان و صالحان؛ صابران و حقطلبان!
دست تقدیر سال یک هزار چهارصد و دوی خورشیدی را با همه فراز و نشیبش، زیبا رقم زد. در این سال مثل سالهای گذشته سعی کردیم راوی منصف و صادق اخبار ایران و جهان باشیم. ما در کیهان مثل رسانههای غربگرای داخلی، رویدادهای امیدآفرین را به تیغ سانسور نسپردیم و اخبار باربط و بیربط خارجی را بهانهای برای هراس و آشوب در افکار عمومی نساختیم. ما با یأس و ترس ملت کاسبی نکردیم.
ما سعی کردیم با افتخار رسانه مکتوب جمهوری اسلامی ایران باشیم و هیچ باکی نداریم که بگوییم این جهتگیری را به اندازه توانمان در تمام محتوای تولیدیمان حفظ کردیم. هیچ رسانهای بیطرف و بیجهت نیست اما کیهان کوشش کرد در عین طرفداری از جمهوری اسلامی ایران، از چارچوب انصاف نیز خارج نشود.
مهمترین خبری که در فروردین 1402 منتشر کردیم شاید یورش نظامیان صهیونیست به مسجدالاقصی بود. آن زمان هنوز خبری از طوفانالاقصی نبود و صهیونیستها طبق روال عادیشان در این 75 سال اشغال سرزمین فلسطین، باز هم به فلسطینیان حمله و آنها را زخمی و شهید کردند.
در اردیبهشت 1402 اولین نماز عید فطر به امامت رهبر انقلاب پس از قریب به سه سال همهگیری کرونا، تجمعی باشکوه و تصاویری خیرهکننده در تهران رقم زد و ما نیز آن را برای مخاطبانمان منعکس کردیم. آن زمان زخم آشوبهای 1401 بر جامعه ایران هنوز کاملا التیام نیافته بود. نفرتپراکنی آشوبطلبان و رسانههای آشوب، خشونت را به میان بخشی از جامعه کشانده بود. نتیجه همین خشونت کور، شهادت حمید الداغی، جوان سبزواری بود که در نزاع با دزدان نوامیس زخمی شد و اندکی بعد به شهادت رسید تا در ایران به عنوان شهید غیرت لقب بگیرد و پیش از آن، روح الله عجمیان، آرمان علیوردی و... حجتالاسلام عباسعلی سلیمانی عضو مجلس خبرگان رهبری، یکی دیگر از قربانیان نفرتپراکنیهای آشوبطلبان بود. روحانی دلسوز و سادهای که در بابلسر فقط به جرم پوشیدن لباس روحانیت به ضرب گلوله به شهادت رسید. در اردیبهشت 1402 دریادلان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران افتخار آفریدند و ناوگروه 86 پس از یک سفر طولانی به دور دنیا به سواحل کشورمان بازگشت تا رویدادی تاریخی را برای ایران به ثبت برساند.
خرداد برای ایران همیشه نوید فتح داده است. در خرداد 1402 نیز اسدالله اسدی دیپلمات کشورمان که با پروندهسازی واهی اروپاییها سالها در زندان بلژیک اسیر و تحت شکنجه قرار گرفته بود؛ بالاخره از رنج اسارت رها شد و به میهن بازگشت. رونمایی از موشک مافوق صوت فتاح توسط رئیسجمهور یکی دیگر از فتوحات خرداد 1402 بود. رویدادی که چشم ناظران بینالمللی را به ایران خیره کرد و مسلما هراس را به اردوگاه دشمن انداخت.
تیرماه 1402 یادآور ذوقزدگی غربگرایان داخلی از شورش نیروهای واگنر در روسیه است. آنها حتی در رسانههایشان چیزی نمانده بود تا خبر سقوط مسکو را نیز منتشر کنند! اما وقتی در جهان جدید، آمریکا نقش تعیینکنندهای ندارد؛ حال و روز پادوهای آمریکا نیز بهتر از آن نخواهد بود. خوشحالی آن روزهای غربگرایان از تحولات جنگ اوکراین احتمالا این روزها به افسردگی مزمن تبدیل شده وقتی میبینند چهرههای غربی به دولت اوکراین، تسلیم شدن مقابل روسیه را پیشنهاد میکنند. در تیر 1402 ایران پس از طی شدن فرآیندهای عضویت، بدون برجام و FATF عضو رسمی پیمان شانگهای شد و تیم ملی والیبال جوانان نیز به قهرمانی جهان رسید. در این ماه رژیم صهیونیستی و دولتهای اروپایی که سعی میکردند خود را برای سالگرد آشوبهای 1401 در ایران آماده کنند. گرفتار آشوبها و اعتراضاتی به مراتب فراتر از ایران شدند. تصاویر سرکوب مردم در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی و تجمعات انبوه در اراضی اشغالی و برخورد با شرکتکنندگان در تظاهرات، دهان مدعیان حقوق بشر را دستکم تا مدتی بست.
مرداد 1402 با یک نام گره خورد: «فرزاد بادپا». جوان شیرازی که در اوج شجاعت به عامل تروریستی داعش در صحن شاهچراغ حمله و او را خلع سلاح کرد. در حالی که آشوبهای آشوبگران در پاییز 1401 جان تازهای به عوامل تروریستی داعش داده بود و آنها دومین عملیاتشان در شیراز را اجرا میکردند؛ «فرزاد بادپا» نگذاشت تا خاطره تلخ آبان 1401 و شهادت هموطنان در حرم شاهچراغ برای مردم ایران تکرار شود.
راهپیمایی عظیم زائران حسینی در اربعین خبر تکراری اما کهنهنشدنی شهریور 1402 بود. عشق و علاقهای که با وجود گذشت 14 قرن، شور و حرارتش سال به سال بیشتر میشود. رویدادی که هرگز در محاسبات مادی طبیعی به نظر نمیرسد اما ما ماهیان مستغرق در دریای عادت، قیمت آن را نمیدانیم. در شهریور 1402 ایران باز هم بدون برجام و FATF این بار به عضویت گروه بریکس درآمد و البته باز هم بدون برجام و FATF توانست طلب 7 میلیارد دلاری خود از کره جنوبی را وصول کند؛ در این ماه با شاهکار مهندسان ایرانی و بدون برجام و توتال، فاز 11 پارس جنوبی پس از 20 سال وقفه راهاندازی شد و به بهرهبرداری رسید. شهریور 1402 نشان داد رؤیاهای دولت آقای روحانی در دولت آقای رئیسی فقط یک خاطره است.
مهر 1402 طوفانی در فلسطین آغاز شد که جهان را درنوردید. «طوفانالاقصی» نام عملیات رزمندگان فلسطینی بود که توانستند با خروج از حصار غزه ضربه غافلگیرکننده و سختی به اشغالگران صهیونیستی وارد کنند و بیش از
200 صهیونیست را به اسارت بگیرند. این عملیات و رویدادهای پس از آن به اندازهای بزرگ بود که تمام حوادث سال را تحتالشعاع خود قرار داد. جنگ اوکراین به حاشیه رفت و برنامهریزی آمریکا در غرب آسیا کاملا به هم ریخت. طوفانالاقصی نشان داد اسرائیل که درگیر اختلافات و اعتراضات در داخل اراضی اشغالی است، بیش از پیش ضعیف و شکننده شده است. طوفانالاقصی و حوادث پس از آن، اتحاد در جبهه مقاومت و افتراق در سنگر دشمن را نیز عیان کرد. این عملیات کاملا فلسطینی که بدون آگاهی سایر اضلاع مقاومت طراحی و اجرا شده بود از همان ابتدا حمایت رهبر انقلاب و سایر رهبران محور مقاومت را به دنبال داشت. «ما پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند و جوانان فلسطینی را میبوسیم.» این اولین واکنش مقام معظم رهبری به عملیات غرورآفرین رزمندگان فلسطینی بود و پس از آن سایر رهبران جبهه مقاومت از سید حسن نصرالله تا عبدالملک بدرالدین الحوثی در قول و عمل به حمایت از فلسطین پرداختند. تحولات فلسطین ایران را از برنامههای داخلی غافل نکرد و ماهواره نور 3 در مهر 1402 با موفقیت به فضا پرتاب شد. جنایت صهیونیستها در حمله به بیمارستان المعمدانی در آخرین روزهای مهر 1402 جنگ غزه را وارد مرحله تازهای کرد.
یمن و یمنیها قهرمان اصلی آبان و آذر 1402 بودند. نیروهای مسلح یمن در آبان 1402 و پس از جنایت اسرائیل در بیمارستان المعمدانی اولین کشتی صهیونیستی را توقیف کردند و پس از آن نیز با هدف قرار دادن کشتیهای اسرائیلی و یا مرتبط با اسرائیل در آذر 1402، عملا تنگه بابالمندب را به روی رژیم صهیونیستی بستند. نتیجه این قدرتنمایی یمنی، از کار افتادن بندر ایلات در جنوب اراضی اشغالی و تغییر مسیر کشتیرانی و افزایش هنگفت هزینههای حملونقل دریایی برای اسرائیل و حامیانش بود.
رژیم صهیونیستی ناتوان از دستیابی به اهدافش، انتقام شکست در عملیات طوفانالاقصی را با افزایش جنایاتش در غزه و کشتار زنان و کودکان میگرفت. صبر و مظلومیت مردم غزه یک جهان را در حمایت از آنها و محکومیت اسرائیل به خیابان کشاند. دی 1402 ماه ثبت این تصاویر بیادماندنی از غرب آمریکا تا شرق آسیا بود. در شرایطی که برخی کشورهای غربی قوانینی علیه شرکتکنندگان در تجمعات ضدصهیونیستی وضع کردند؛ تصاویر انبوه جمعیت در کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان به حمایت از فلسطین یک چیز را نشان میداد: اسرائیل هیچ وقت تا این اندازه در میان ملتهای جهان منفور نبود.
اسرائیل نفرت جهانی از خود را پیامد ناکامیاش در عملیات طوفانالاقصی میدانست و به حذف و ترور فرماندهان مقاومت روی آورد. شهادت سید رضی، صالح العاروری، ابوتقوی و حاج جواد سوگی بود که در دی ماه به سینهها نشست و حادثه تروریستی کرمان و شهادت دهها نفر از زائران مزار حاج قاسم، داغ فرمانده شهید مقاومت را تازه کرد. تنها ضربه سنگین حزبالله لبنان در حمله به پایگاه مرون و سیلی موشکی سپاه پاسداران به مزدوران صهیونیست در اربیل و حلب، دلها را در این ماه کمی آرام کرد.
سالهاست که در ایران ماه بهمن را همه به بیست و دومین روزش میشناسند. شور و شکوه مردم در راهپیمایی 22 بهمن 1402 برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران بار دیگر شاخصی تأثیرگذار در محاسبات دشمن شد. در همین ماه قوه قضائیه از استرداد اموال بابک زنجانی و تسویه بدهیهای او پس از سالها خبر داد. جمهوری اسلامی ایران در بهمن 1402 در کمتر 10 روز 4 ماهواره را با موفقیت به فضا فرستاد و با ماهوارهبر قائم 100 برای اولین بار دستیابی به مدار 750 کیلومتری زمین را تجربه کرد. رویدادی که خشم آمریکا و تروئیکای اروپا را برانگیخت. حمله به پایگاه مخفی آمریکا با نام «برج22» در اردن و هلاکت تروریستهای آمریکایی نیز ضرب شستی بود که مقاومت عراق در این ماه به آمریکا به عنوان حامی اصلی جنایات اسرائیل در غزه نشان داد.
اسفند 1402 ماه انتخابات بود. ماهی که یک سال تلاش دشمن برای تخریب و تحریم انتخابات ایران با همه عوامل داخلی و خارجیاش آنطور که میخواستند به ثمر نرسید. ملت ایران علیرغم گلهها و نارضایتیها فراتر از پیشبینیهای خارجی پای صندوقهای رأی حاضر شدند و پروژه تحریم انتخابات را شکست دادند. در اسفند ماه بزرگترین قرارداد گازی با سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری و بزرگترین قرارداد نفتی به ارزش 13 میلیارد دلار با شرکتهای ایرانی به امضا رسید اگرچه سیل سیستان در این ماه کامها را تلخ کرد.
سال یک هزار و چهارصد و دوی شمسی تا ساعاتی دیگر به پایان میرسد و سالی نو با رویدادهایی تازه در انتظار ماست. زمان میگذرد و در این تغییر و تحول دمادم آنان که چنگ به ریسمان استوار الهی زنند در امان خواهند ماند؛ پس ای گرداننده سال و احوال و ای تدبیرکننده روز و شب؛ ما را در پناه خودت به بهترین حال نگاه دار.
از دریچه فرهنگ
حسین سعیدی
سالی که با شعار «رشد تولید و مهار تورم» آغاز شد به روزهای پایانی خود رسیده است. تحقق این شعار که قطعا آرمانی زودگذر و یک ساله نیست نیازمند درک و عزمی ملی است اما به نظر میرسد این بار نیز تمام توجهات و توقعات تنها به سوی دولت و مجلس رفت. رسیدن به قله این آرمان نیاز به فرهنگسازی دارد و بدون فرهنگسازی تلاش های اقتصادی و سیاسی به دستاورد مطلوب نخواهد رسید. رهبر معظم انقلاب سال ها پیش به درستی و روشنی فرمودند: «همه چیز مترتب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند.» بی تردید اقتصاد و سیاست دو شأن از شئون فرهنگند. در مقوله اقتصاد نوع دیدگاه فرهنگی جامعه است که زیرساخت اقتصادی آن جامعه را میسازد. نگاه فرهنگی مصرفگرا، تجملگرا و فردمحور که اولویت خود را صرفا بر خواستههای فردی قرار میدهد پیشران جامعه به سمت اقتصاد لیبرالی است همچنان که نگاه فرهنگی دین مدار با آموزش سبک زندگی دینی ازجمله ساده زیستی، پرهیز از اسراف در عین بهرهمندی از نعمت های الهی، توجه به اقشار ضعیف جامعه، انضباط مالی، تعهد و وجدان کاری، پرهیز از گران فروشی و کم فروشی و احتکار و... سیمای اقتصادی جامعه اسلامی را به نمایش می گذارد. از این روست که سلامت و بیماری فرهنگ بر سلامت یا بیماری اقتصاد تاثیرگذار است. این اصل کلی در موضوعات سیاسی نیز صادق است. چگونگی تعامل حاکمیت و مردم، تنظیم روابط با کشورهای دیگر اعم از کشورهای دوست یا دشمن و سایر مقولههای سیاسی همه ریشه در آبشخورهای فرهنگی دارند. به عنوان مثال باور به مفهوم امت به عنوان امری فراتر از ملت، تبیینگر اهمیت همبستگی اسلامی و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان و تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان در سیاست خارجی کشور است؛ همچنان که این موارد در بندهای گوناگونی از قانون اساسی کشور تصریح شده است. از آن سو عدم اعتقاد به این مفهوم سیاست های ملی را در چارچوب تنگ ارزش های ناسیونالیستی متوقف میسازد. غرض از این مقدمه تاکید بر اهمیت فرهنگ به عنوان امری زیربنایی است که زمینه ساز توفیقات کشور در تمامی عرصههای دیگر است و ای کاش مسئولان و مدیران کشور نه تنها در سخن، بلکه در عمل نیز به سیطره فرهنگ بر سیاست و اقتصاد گردن نهند. امروز در جامعه با مسائل ریز و درشت بسیاری مواجه هستیم: کاهش جمعیت، افزایش طلاق، کمبود شغل، فاصله طبقاتی، شکاف نسل ها، مسئله حجاب، بحران مدارک تحصیلی بی اعتبار یا کم اعتبار و ...که حل اساسی تمام این ها در گرو توجه عمیقتر به مقوله فرهنگ است. همچنان که به خوبی میدانیم به رغم تمام این مشکلات، حرکت کلی کشور حرکتی رو به جلو است؛ چرا که هر روز شاهد دستاوردهای علمی جدیدی از سوی دانشمندان ایرانی در عرصههای ملی و فراملی و نیز اقدامات اساسی دولت در گسترش زیرساخت های کشور و توسعه روابط با دیگر کشورهای جهانیم. در این میان وظیفه رسانههای مستقل و متعهد این است که با سیاست رسانهای دشمن که سیاهنمایی و القاء ناامیدی و یاس در میان اقشار گوناگون جامعه به ویژه قشر جوان است، مقابله کنند. امروز رسانهها علاوه بر مسئولیت اطلاعرسانی لازم است در حوزه فرهنگسازی که نیاز اصلی کشور است، نقش آفرین باشند. خراسان، رسانه صمیمی و قدیمی ایران در فصل مدیریتی جدید خویش ضمن تاکید بر رسالت اجتماعی خود و تداوم سیاست های پیشین با اتخاذ رویکرد فرهنگمحور خواهد کوشید به مسائل سیاسی و اقتصادی جامعه نگاهی نیز از دریچه فرهنگ داشته باشد.
آرش رئیسی نژاد
هر سیاست مؤثری بدون درک ویژگیهای بنیادین یک کشور امکانناپذیر است. تنهایی استراتژیک، مهمترین ویژگی ژئوپلیتیکی ایران است؛ مشخصهای تاریخی ورای نظام سیاسی، ایدئولوژی مسلط یا شخصیتِ حاکمانش.تنهایی استراتژیک که نخستین بار از سوی پروفسور محیالدین مصباحی بیان شده، بدین معناست که «ایران، چه آگاهانه و خودخواسته و چه ناخواسته و از روی ناچاری، از اتحادهای معنادار با قدرتهای بزرگ، محروم است و به گونهای استراتژیک تنهاست.»تنهایی با انزوا متفاوت است. کشوری همچون ایران که در پیوندگاهِ سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا بوده، نمیتواند به لحاظِ ژئوپلیتیکی منزوی باشد؛ حتی اگر خود آرزوی انزوا داشته باشد. برعکس، جایگاه ژئواستراتژیک ایران باعث شده که کشور در طولِ تاریخ خود زیر ضربِ فشارهای ژئوپلیتیکی باشد.
تنهایی استراتژیک ناظر به عدم امکان اتحادِ ایران با قدرتهای بزرگ است تا کشورهای کوچک منطقه. خوب یا بد، درست یا غلط، ایرانِ دورانِ پهلوی حامی تمامیتِ ارضی کشورِ همسایه یعنی عمان شد و سلطان قابوس، وامدارِ ارتشِ ایران گشت. ایرانِ انقلابی نیز متحدِ سوریه شد و بشار اسد، ظاهراً، مدیون نیروی نظامی ایران است
اتحاد، یک نوع رابطه میان کشورهاست، ولی هر رابطه دوستانهای لزوماً اتحادِ استراتژیک نیست. تاریخنگاری چهار دهه اخیر ایران، پهلوی را متحد استراتژیک آمریکا میبیند: یکی آن را نوکری مینامد و دیگری، اتحادِ باشکوه میخواند. تاریخِ واقعی اما نشانگر درکِ روزافزونِ از تنهایی ایران است!
ایران در طراحی، تدوین، عملیاتیکردن و پیشبرد استراتژیهای خود تنها بوده است. این تنهایی را در دوران شاه در بحرانِ اروند و سالهای شورش کُردهای عراق ببینید. آن را امروز در محور خلیجفارس – مدیترانه و افغانستان دنبال کنید. شکستهایش نیز از دلِ وابستهکردن به دیگر قدرتها برآمده [است]!
ایران در بزنگاههای تاریخی، متحدی در میان قدرتهای بزرگ نداشته است. تنهایی، انزوای خودخواسته نیست؛ برعکس، تنهایی، یعنی بییار و یاور بودن در شرایط بحرانی. جای شگفتی نیست که بسیاری از ایرانیان میپرسند: «کیست که ایران را یاری کند؟!»
درکِ تنهایی استراتژیکِ ایران اما یگانه راهی است که دوگانه دروغین «یا امنیت یا توسعه» را به کناری زده و توسعه و امنیتِ پایدار برای کشور فراهم میکند. کشوری که در میانه بزنگاهها تنهاست و متحدی استراتژیک ندارد، باید با همه قدرتهای بزرگ رابطه داشته و کار کند. همکاری آری، اتحاد هرگز!
نخبگانِ کشوری که بارها از خاکسترِ مرگ برخاسته، ولی اکثراً از توزیعِ قدرت در سیستمِ بینالمللی آسیب دیده، باید از ورود به ائتلافهای موقتی و تاکتیکی با همه قدرتهای بزرگ استقبال کنند، ولی چشمداشتی به یاری آنان در سختی نداشته باشند.در عوض باید یک ذهنیت را دنبال کنند: «هم شرقی، هم غربی! سیاست خارجی که باید در سال جدید مورد توجه قرار گیرد.
آمریکاستیزی و تکیه روزافزون به سیاستِ نگاه به شرق در ورطه فرایندِ امنیتیسازیِ غرب افتاده و به اشتباه میکوشد که متحدی در مسکو و پکن بیابد. بدتر آنکه از روندهای اقتصادی، نه ژئوپلیتیکی، منزوی شده است. غافل از آنکه، کشوری که تنهاست، نباید منزوی شود.
دو. برای تداوم محدودیت و فیلتر، دلایل و بهانههای بسیاری وجود دارد که همه را شنیدهایم. استدلالها متنوعاند و عمدتا ناظر به سه حوزه سیاسی، امنیتی و اخلاقی هستند. گفته میشود که برقراری امکان دسترسی به یک برنامه، پیشنیازی دارد که آنهم پاسخگو بودن شرکت مالک برنامه یا سکو به دولت ایران است. در برخی موارد، استدلال میشود که این سکوها، وابستگی به دشمنان دارند و مثلا تصویر سردار دلها را حذف میکنند. برخی دیگر میگویند که این سکوها، عملا جاسوسی میکنند و اقدام به جمعآوری سازمانیافته دادههای شهروندان ایران میکنند. برخی از مسئولان، نگران وضعیت اخلاق و ادبیات حاکم بر این سکوها هستند و میترسند مبادا در اثر حضور در چنین فضاهایی، اخلاق مردم و بهویژه جوانان خراب شود. صداوسیما هم با این نگرانیها همراه است و برنامههایی پخش میکند که نمایندگان مجلس آمریکا در حال بازجویی مالکان تیکتاک هستند و این یعنی ما شهروندان باید متوجه شویم که دولت آمریکا، در برابر تیکتاک چینی ایستاده، پس دولت ما هم حق دارد در برابر اینستاگرام و واتساپ و تلگرام بایستد.
سه. همه موارد فوق را ذکر کردم که بگویم پاسخ را میدانم اما اگر زیادهروی نیست از محضر نمایندگان منتخب سؤالی دارم. تا آنجا که من بررسی کردهام، تقریبا تمام نمایندگان منتخب یا برای احتیاط، حداقل ۹۰ درصد نمایندگان منتخب از همین شبکههای اجتماعی مسدود در دوره تبلیغات انتخاباتی خود استفاده کردهاند. شما منتخبان محترم قرار است ۴ سال نماینده باشید و میدانیم استفاده از رسانهها و پیامرسانهای شخصی بخشی از شغل شماست.
باور کنید که شغل بسیاری از مردم عادی از روزنامهنگار و معلم گرفته تا مهندس و تاجر و کاسب هم به همین سکوها و پیامرسانها گرهخورده است. چگونه است که شما درزمانی که نیاز به جمعآوری رأی دارید، مجازید از فضاهای ممنوع و مسدود استفاده کنید و محدودیتها را به رسمیت نمیشناسید اما مردم مرتبا با محدودیتها مواجهاند؟ حتی برخی منتخبان محترم به این افتخار میکنند که از خبرگزاریها و صداوسیما و رسانههای رسمی موجود هیچ بهرهای نبرده و تبلیغاتشان تنها بر بستر همین اینستاگرام و تلگرام و ایکس بوده است. از طرفی مسئول و مشهور بودهاید و به همین واسطه، بیش از سایرین باید مقید به قانون باشید.
چهار. ممکن است گفته شود منتخبان و مسئولان محترم از این فضا برای ارتباط دوسویه با مخاطبان و موکلان خود بهره میبرند که باید پاسخ داد دقیقا مشاغل دیگر هم به همین ارتباط دو سویه با مخاطبان احتیاج دارند. ضمن آنکه اساسا چنین استدلالی از اساس متناقض است، چه اینکه اگر نمایندهای در یک سکو حضور مییابد تا با مخاطبانش ارتباط بگیرد، واضح است که مردم عادی یعنی مخاطبان هم باید در سوی دیگر ماجرا در آن سکو حضور یابند تا چنین تخاطبی شکل بگیرد.
پنج. برخی مذهبی ها جواب هایی از این دست دارند: حضور نمایندگان و مسئولان در سکوهای محدود شده در راستای اهداف نظام است ولی حضور مردم عمدتا چنین نیست. در پاسخ باید گفت اگر نگران دعواها و زد و خوردهای سیاسی در فضای مجازی هستیم که این دعوا معمولا بین خود سیاسیون و مسئولین جدید و قدیم و ذینفعان آن ها شکل می گیرد، اگر هم مسائلی همچون جمع آوری داده و مسائل امنیتی مد نظر است که مسئولان طبیعتا بیشتر باید در معرض آسیب باشند و از فضای مجازی پرهیز کنند، اگر نگران اخلاق مردمیم که مسئولان به دوری از فضایی که رهزن اخلاق است اولی هستند و اگر به ضرورت های شغلی باشد، چرا تولید کننده و فروشنده نباید بتواند محصولش را که معاش او و خانواده اش به آن کره خورده و در راستای تولید ملی نیز هست در این سکوهای غیرمجاز تبلیغ کند اما نامزدها و منتخبان بتوانند؟
شش. همه در این شبکهها هستند. اصلا اینکه نمایندگان در این فضا با تمام وجود تبلیغ میکنند یعنی روی حضور مردم در فضای مجازی و همین سکوهای مسدود حساب بازکردهاند. این محدودیت، موتور مولد نارضایتی در مردم است.
هفت. نکته دراینباره فراوان است. تابهحال و طی دههها ۳۰۰ میلیارد دلار مداخله ارزی صورت گرفته تا قیمت ارز کاهش پیدا کند و نکرده، سازمان تعزیرات و اصناف و مجموعههای موازی دههها موظف بودند قیمت اجناس را پایین نگهدارند و نشده، این هم از همان جنس است. تلگرام ۶ سال پیش فیلتر شد و همه مجموعههای رسمی و خبرگزاریها از آن کوچ کردند و بعدها در سکوت یکییکی بازگشتند. به حرف اول برگردیم و از همه دلایل گفتهشده صرفنظر کنیم. یک سؤال ساده: اگر موکلان مردم مجازند در ایام تبلیغات انتخاباتی، خود را از طریق سکوهای مسدود به مخاطبان معرفی کنند، چرا پزشک و معلم و کاسب و سایر مشاغل نباید بتوانند با استفاده از همین فضا خود یا خدمات یا محصول خود را تبلیغ و معرفی کنند ؟!
شاید در ابتدا این ذهنیت ایجاد شود که شناخت و تقویت سروان، مسئولیتی فردی است؛ ولی در واقع این موضوع یکی از مهمترین وظایف سیاستگذاریهای حوزه سلامت روان هر دولتی است. در گام اول، ضروری است که دولت، اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت رشد و توسعه در زمینههای مختلف اقتصادی، زیستمحیطی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و سیاستهای کاهش فقر و تقویت طبقه متوسط داشته باشد. بدیهی است که طراحی اصولی این موارد میطلبد که بهدرستی از تمامی لایههای کارشناسی و حتی مشاوران خارجی استفاده کرده و چشمانداز نسبتاً روشنی از نتایج محققشدن این اهداف را به تصویر بکشد. بدین ترتیب افراد جامعه متقاعد میشوند اهداف طراحیشده، متناسب با امکانات و شرایط و محدودیتهاست. در این صورت است که شالوده مؤلفه اول سروان (امیدواری) در افراد جامعه شکل میگیرد. به عنوان مثال وقتی که مردم کشور قطر شاهد برنامهریزیهای گسترده حاکمان خود هستند که مصمم هستند کیفیت زندگی آنان را به شکلی شایسته ارتقا دهند و به شکلی عیان، مردم نتیجه برنامهریزیها را در زندگی خود مشاهده میکنند، بدیهی است که امیدواری در تکتک آنان به شکلی شگرف تقویت خواهد شد. شاید اگر سیاستگذاران سلامت روان کشورمان، بیانیه پایانی همایش امید اجتماعی سال ۹۶ را جدی گرفته و در سالهای بعدی نیز آسیبهای وارده به سلامت روان جامعه اتفاق نمیافتاد، این جزء از سرمایه روانشناختی در حال حاضر در افراد جامعه وضعیت بهمراتب بهتری داشت. البته یادآوری این نکته یأسآور است که مدیر پنل «چیستی مفهوم و دستاوردهای نظری در حوزه امید اجتماعی» در آن همایش - سعید مدنی - هماکنون در حبس به سر میبرد. گام دوم، وجود و اجرای سیاستهای سلامت روان در دوران آموزش عمومی است. اجرای جامع و منسجم آموزشهای روانشناختی از دوره پیشدبستانی تا متوسطه دوم حتی در دوران تحصیل در دانشگاه، نقش مهمی در شکلگیری کارآمدی، خوشبینی و تابآوری بزرگسالان آینده خواهد داشت؛ به این معنی که اولا با غربالگریهای منظم، کودکان و نوجوانانی که در معرض مسائل و مشکلات روانشناختی هستند، شناسایی شوند و با برنامههای درمانی مناسب، مانع از شکلگیری افسردگی، اضطراب و تا حدودی اختلالات شخصیت در آنان شده و از آسیب به اعتمادبهنفس و عزتنفس آنان جلوگیری خواهد شد. پیشگیری از اختلالات یادشده به همراه تقویت اعتمادبهنفس، اصول اولیه و اساسی شکلگیری سه جزء دیگر سروان خواهد بود. به این منظور تقویت ضریب پوشش آموزشهای پیشگیرانه و به شکل مشخص برنامه مهارتهای زندگی، نقش اساسی در تقویت سرمایه روانشناختی ایفا خواهد کرد. با توجه به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که در سال ۴۰۱ انجام شد، ضریب پوشش آموزشهای پیشگیرانه در دانشآموزان، معلمان و والدین فقط کمی بیش از دو درصد است و از بین مهارتهای دهگانه نیز فقط به مهارت مدیریت استرس بسنده شده است. با توجه به اینکه از یک سو وزارت بهداشت، وظیفه تولیگری خود در حوزه سلامت روان را به درستی انجام نمیدهد و از سوی دیگر، کشور فاقد راهبرد ملی پیشگیری از آسیبهای روانی-اجتماعی است، بخش اصلی شناخت و تقویت سرمایه روانشناختی به دوش خود افراد میافتد؛ در گام اول، درمان افسردگی، اضطراب و مسائل بینفردی یا شخصیتی است که اگر فرد این دغدغه را داشته باشد که بر سرمایه روانشناختی خود بیفزاید، میتواند با استفاده از رواندرمانیهای مجازی، تلفنی یا حضوری اختلالات روانشناختی خود را درمان یا حداقل تضعیف کند. در همه جای دنیا، وظیفه اصلی رواندرمانی، حل آسیبپذیریهای روانشناختی افراد و بهبود کیفیت ارتباطی آنان با خودشان، دیگران و جهان پیرامونشان است. گام دوم، رساندن خوراک لازم به روان برای امیدوارماندن، خوشبین بودن و تابآورتر شدن است: ورزشهای هوازی، فعالیتهای هنری اعم از اینکه یادگیری یک رشته هنری در دستور کار قرار گیرد یا اینکه با صَرف وقت در حوزههای متنوع هنری نظیر تماشای منظم فیلمهای حالخوبکن، خواندن شاهکارهای ادبی، شنیدن موسیقیهای روحنواز، دیدن نقاشیهای الهامبخش و مطالعه مستمر برای تقویت سواد سلامت روان، حداکثر تلاش برای سرزندگی روان صورت گیرد. چه کسی است که با شنیدن قطعه پیانو I giorni اثر آهنگساز معاصر لودُویکو ایناودی ( (Lodovico Einaudi) احساس کارآمدی، خوشبینی، امیدواری و تابآوری نکند؟ پیشاپیش نوروز مبارک.
ارسال نظرات