جمعه ؛ 30 شهريور 1403
22 مهر 1397 - 16:13
فاطمه آلیا در گفت و گو با پایگاه «رهنما»

محتوای آموزشی دختران و پسران نباید یکسان باشد

خانم فاطمه آلیا دبیر کل حزب زنان جمهوری اسلامی ایران و نماینده مردم تهران در دوره‌های هفتم، هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی است. این فعال حوزه زنان حضور داوطلبانه در دفاع مقدس به عنوان امدادگر را هم در سابقه خود دارد. با وی در باره موضوعات مرتبط با خانه و خانواده و تهدیداتی که امروز متوجه این نهاد است گفت و گو کرده ایم. خانم آلیا معتقد است ما در سیاست گذاری‌های کلان فرهنگی خوب عمل کرده ایم، هم آسیب‌ها را می‌شناسیم و هم راهکار‌های رفع این آسیب‌ها را می‌دانیم، اما در اجرای این سیاست گذاری‌های کلان ضعف داریم.
کد خبر : 1591

پایگاه رهنما :

خانم فاطمه آلیا دبیر کل حزب زنان جمهوری اسلامی ایران و نماینده مردم تهران در دوره‌های هفتم، هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی است. این فعال حوزه زنان حضور داوطلبانه در دفاع مقدس به عنوان امدادگر را هم در سابقه خود دارد. با وی در باره موضوعات مرتبط با خانه و خانواده و تهدیداتی که امروز متوجه این نهاد است گفت و گو کرده ایم. خانم آلیا معتقد است ما در سیاست گذاری‌های کلان فرهنگی خوب عمل کرده ایم، هم آسیب‌ها را می‌شناسیم و هم راهکار‌های رفع این آسیب‌ها را می‌دانیم، اما در اجرای این سیاست گذاری‌های کلان ضعف داریم.

توسعه فضای مجازی در سال‌های اخیر، تهدیدات فزاینده‌ای را متوجه نهادخانواده بویژه نسل جوان کرده است، چگونه می‌توان با این تهدیدات مقابله کرد و یا آن را به حداقل رساند؟
فضای مجازی موضوع بسیار مهمی است که همزمان با توسعه آن در سال‌های اخیر همیشه در دستور کار کارشناسان و متولیان امور فرهنگی جامعه قرار داشته و دارد، اما به عنوان مساله‌ای که هنوز پاسخ کامل به آن داده نشده و نیازمند بررسی‌های بیشتر است، همچنان مطرح می‌شود. فضای مجازی، فن آوری است که محدودیت ندارد و ممکن است در آینده هم نظیر این فن آوری‌ها به وجود آید، استفاده از فضای مجازی همانطور که بار‌ها گفته شده است به حکم عقل و منطق باید مدیریت شده باشد چرا که در حقیقت یک فضای واقعی است که جامعه با آن درگیر است، همانطور که به فضای حقیقی و واقعی اهمیت می‌دهیم باید به فضای مجازی هم که امروز جزء لاینفک زندگی مان شده است، اهمیت بدهیم. فضای مجازی در واقع فضای حقیقی است که وجود دارد، قابل انکار یا حذف نیست، اما باید مدیریت شود تا بتوانیم به خوبی از آن استفاده کنیم. اینکه می‌گویم فضای حقیقی است یعنی مثل پرداختن به مسائل جسمی خودمان است که اهمیتش برای همه عیان و مشخص است، وقتی جسم بیمار شود، بیماری اش مشهود و ملموس است و بدیهی است که فردبیمار باید برای درمانش اقدام کند. درمان بیماری هم متخصص خودش را می‌خواهد، تحصیلات و سواد خود را می‌خواهد. شما به فن آوری برق نگاه کنید، زمانی که برق اختراع شد، مردم رفتند دنبال اینکه چگونه از برق که یک فن اوری است استفاده کنند، در کنار آن آموزش هم دیدند تا ازخطرات آن دور بمانند. بزرگ و کوچک آموزش دیدند تا هم از این فن آوری حداکثر استفاده را ببرند و هم خود را در معرض برق گرفتگی قرار ندهند. مثلا برای در امان بودن کودکان از خطر برق گرفتگی برای پریز برق درپوش درست کردند. اینجا خانواده مراقب خطرات استفاده ازبرق است چرا که به خطرات ناشی از ان پی برده است. در عین حالی که برق جزو ضروریات و ملزومات زندگی است، برای همین هم اموزش می‌دهند و هم مراقبت می‌کنند که از خطرات احتمالی جلوگیری شود. در مورد فضای مجازی متولیان امر مخصوصا وزارت آموزش و پرورش باید موضوع ارتقای سواد رسانه‌ای را بسیار جدی بگیرد. یک زمانی می‌گفتند والدین هم باید درکنار تحصیل فرزندان با سواد باشند و اگر سواد ند ارند به نهضت سواد آموزی بروند و یا خیلی قدیمی‌تر می‌گفتند به اکابر بروند و باسواد شوند تا بتوانند با بچه‌های خود هم در علم هم در فرهنگ و هم در تربیت و موضوعات دیگر پا به پا حرکت کنند. الان که فضای مجازی توسعه پیدا کرده است «سواد رسانه ای» به عنوان یکی از ضرورریات و ملزومات همراهی اولیا با دانش آموزان باید در دستور کار قرار بگیرد. وزارت آموزش و پرورش مثل همان اکابر و نهضت سواد آموزی «سواد رسانه ای» خانواده‌ها را ارتقا دهد تا آنان مراقب خطراتی که این فضای رسانه‌ای متوجه دانش آموزان می‌کند، باشند زیرا امروزه بطور معمول اکثر قریب به اتفاق دانش آموزان روزانه چند ساعتی را در فضای مجازی بسر می‌برند و این «سواد رسانه ای» است که می‌تواند آنان را از تهدیدات این فضا در امان نگه دارد. همه می‌توانند از فضای مجازی برای آموزش خوب و بالا بردن سطح آگاهی‌ها و تبلیغ و ترویج اندیشه‌های درست و تبادلات فرهنگی استفاده کنند، اما به شرطی که سواد رسانه‌ای هم داشته باشند، اما متاسفانه آمار و اطلاعات مراکز مسئول نشان می‌دهد که اکنون در کشور ما از فضای مجازی موجود استفاده مثبت و مدیریت شده صورت نمیگیرد، بلکه استفاده منفی از این فضا بر استفاده مثبت از آن غلبه دارد. درجمع بندی پاسخ به این سوال باید بگویم که آموزش، سواد رسانه‌ای و همکاری خانواده‌ها و ارگان‌های فرهنگی و آموزشی می‌تواند از جمله راهکار‌های مقابله با تهدیدات فضای مجازی باشد.
در قسمت اول بیشتر به موضوع جوانان و دانش آموزان اشاره کردید، زنان هم نیمی از جامعه هستند، چگونه می‌توان هویت اسلامی زن ایرانی را حفظ و آن را تقویت کنیم تا زن ایرانی در برابر آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی مصونیت داشته باشد؟
بلی مصون ماندن همه اقشار مخصوصا جوانان و زنان از آسیب‌های این دوران بسیار اهمیت دارد زیرا یکی از راه‌های نفوذ استکبار و دشمنان به جوامع برای غارت منابع کشور‌ها برنامه ریزی برای زنان و جوانان آن جوامع است، نمونه‌های تاریخی فراوانی هم دارد، شما میتوانید این را در الجزایر، اسپانیا و برخی کشور‌های دیگر ببینید که چگونه استثمار از راه فرهنگ و ترویج سبک زندگی خاص و تاثیرگذاری روی زنان وارد این کشور‌ها شد و نفوذ خود را توسعه داد، چرا که زنان محور پیشرفت و محور سلامت جامعه و خانوادههستند. به فرموده امام خمینی (ره) از دامن زن مرد به معراج می‌رسد، حتی امام فرمودند: ما این انقلاب را مرهون زنان هستیم، بنابراین اگر بخواهند به انقلاب ما لطمه بزنند از طریق زنان ما ورود پیدا می‌کنند، چون میدانند که زنان نقش اساسی درجامعه دارند چه در اصلاح و بهبودوضعیت جامعه و چه در تباهی و فساد آن. درقرآن هم از زنان مصلح و هم از زنان فاسدنام برده شده است، در پیروزی انقلاب هم همین طور بود در دوران کنونی هم همینطور است، ما زنانی را داریم که در پیشرفت کشور، در گسترش انقلاب اسلامی، در بهبود وضعیت فرهنگی و در تحولات سبک زندگی نقش موثری داشته و در مقابل زنانی را هم داریم که متاسفانه در هر کدام از این زمینه‌ها نقش منفی دارند، عده‌ای از زنان به جای در رویش‌ها نقش ایفا کنند، در ریزش‌های جامعه نقش دارند. جدای از این واقعیت ها، برای اینکه هویت زن ایرانی محفوظ بماند باید چند نکته را مورد توجه قرار دهیم. اول اینکه ریشه بسیاری از مسائل زنان به دوران کودکی بر می‌گردد که مورد بی توجهی قرار گرفته اند. خانواده نقش اول را در تربیت فرزندان دارد، دختر عاطفی است، نیاز به محبت بیشتر دارد بخصوص محبت و پیوند عاطفی پدر با دختر مهم است، اگر در این خصوص خلائی وجود داشته باشد و غفلتی صورتی گیرد و پیام عاطفی پدر به دختر نرسد، تاثیرش را دردوره نوجوانی و جوانی دختران خواهیم دید که در جامعه به دنبال گمشده خودشان هستند. به دنبال آن تکیه گاهی که نداشتند می‌گردند و شاید هم خودشان ندانندکه چرا چنین شده اند. آن اعتماد به نفس و مخصوصا حیا که بسیار مهم است باید در خانواده شکل بگیرد و به تدریج در دوران بعد تقویت شود، راهکار‌های عملی هم داریم، آمرانه و زوری و تحمیلی هم نیست، اینکه بدانند حیا چه گوهر ارزشمندی است و توجه کنند که عفاف و حجاب چقدر ارزش دارد، این‌ها آموزش دادنی و یاد گرفتنی است حتی قبل از اینکه به سن تکلیف برسند. این تعالیم فرهنگی و فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان آموزش داده شود، این مفاخری از زنان که در تاریخ خودمان درحوزه‌های دینی، فرهنگی، علمی داریم به عنوان الگو بخوبی معرفی شوند. اسلام تعالیم روشنی برای زنان دارد، اینکه سعادت زن در چیست و چگونه یک زن به عنوان یک انسان می‌تواند به تکامل برسد در تعالیم آسمانی ما روشن است، اما شفاف بیان نمی‌شود و به جای آن می‌آیند زن را با مرد مقایسه می‌کنند و سعادت او را در مردواره عمل کردن تبلیغ می‌کنند تا او هم مردگونه رفتار کند و اینکه هیچ نوع ملاحظه و پرهیزی در مراودات اجتماعی نداشته باشد و قیدی و مرزی نشناسد، آزادی فردی و اجتماعی را در بی بندو بار بودن تعریف می‌کنند، این‌ها را جایگزین اعتقادات و رفتار درست می‌کنند و این‌ها موجب تغییر هویت زنان ما می‌شود. کتاب‌های ما درگذشته مملو از تعالیم دینی و تربیتی بود، از کلیه و دمنه تا بوستان و گلستان غنی از این مطالب هستند، اما امروزه کتاب‌ها غالبا تهی از آن‌ها است یا بسیار کمرنگ به این موضوعات می‌پردازند. از سوی دیگر رسالت معلمین ما این است اگر کمبود و نقصی در متون آموزشی است آنرا با دانش افزایی خودشان جبران و کامل کنند و سبک زندگی ایرانی و اسلامی را درکنار مسائل درسی به دانش آموزان تعلیم دهند. نکته اساسی این است که اساسا در نظام آموزش و پرورش ما بویژه در دوره پیش دبستانی و دبستان که بسیار مهم هم است اصلا به تفاوت آموزش به دختران و پسران توجه نمی‌شود و این خوب نیست، اکنون کتاب‌های درسی دختران و پسران یکسان است، در حالیکه این‌ها دو جنس متفاوت هستند، هم به لحاظ مسائل روحی و جسمی و هم به لحاظ مسائلی که مربوط به آینده آنان است. دختران باید مطالب خاصی را در مورد وظایف آینده خود بیاموزند، پسران هم همینطور. وظایف آنان در خصوص ازدواج، اشتغال و مشارکت اجتماعی با یکدیگر متفاوت است؛ آموزش پرورش توجهی به این تفاوت‌ها ندارد. به عنوان مثال در مورد اشتغال، مشاغلی که سازگار با روحیات زنان است باید به آن‌ها سپرده شود. مسئولیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باید متناسب با آن‌ها باشد تا هم هویتشان حفظ شود و هم اعتماد به نفس شان تقویت گردد تا در مسئولیت‌های اجتماعی و خانوادگی موفق باشند.
مواردی در سبک زندگی خانواده‌های ایرانی دیده می‌شود که سنخیتی با سبک زندگی ایرانی و اسلامی ندارد مثل تجمل گرایی، اشرافی گری و اسراف؛ راه‌های تغییر و تعدیل آن‌ها چیست؟
راه‌های متفاوتی وجود دارد، برای تغییر این موضوعات ابتدا آموزش و آگاهی لازم است، بایدآگاه شوندکه چنین چیز‌هایی چه تبعاتی برای خانواده خودشان و جامعه دارد، طبیعی است همه افراد دنبال سعادت و بهروزی هستند، دنبال زندگی با آرامش و آسایش هستند، اما باید گفت: زندگی تجملی و اشرافیگری و توام با اسراف و تبذیر ممکن است آسایش بیاورد، اما آرامش نمی‌آورد بلکه می‌تواند آرامش را از این افراد بگیرد، در حالیکه آرامش در زندگی مهمتر از آسایش است و انسان‌ها اول به دنبال آرامش هستند، این هم فرهنگ سازی میخواهد، اما متاسفانه رسانه ملی ما که نقش بسزائی در این موضوعات دارد کارنامه موفقی ندارد. شما چند سریال می‌توانید نام ببرید که آرایش افراد و خانه‌هایی که به تصویر می‌کشد متعلق به زندگی مردم متوسط جامعه است، خیلی کم می‌بینیم، اما تا بخواهی زندگی سرشار از تجمل گرایی و اشرافیگری در سریال‌های تلویزیونی مشاهده می‌شود، و این روی فرهنگ عمومی جامعه تاثیر می‌گذارد و مردم را تشویق می‌کند تا برای چشم و هم چشمی هم که شده به سوی تجمل گرایی و اشرافیگری حرکت کند؛ لذا برای تغییر اینگونه سبک زندگی ابتدا باید صدا و سیما پیشقدم شود. مسئله دیگر همان ارزش گذاری‌ها است، در خانواده‌ها و بعد در جامعه ما نخبه علمی و دانشگاهی بیشتر ارج و قرب دارد یا فلان فامیل و فلان کسی که زندگی اشرافی دارد، ساده زیستی ارزش است یا تجمل گرا بودن، این‌ها به فرهنگ عمومی خانواده‌ها و جامعه بر می‌گردد. برای تغییر آنچه در سئوال اشاره کردید تغییر فرهنگ عمومی هم لازم است. هر فرزندی در خانواده خود یاد می‌گیرد که چگونه زندگی را مدیریت کند وکجا باید خرج کند، کجا نکند. چشم هم چشمی و تجمل گرایی را ضد ارزش بداند و دنبال چیز‌های کاذب نرود. البته سیاست گذاری کلان ما خوب است، مراکزی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی در امر سیاست گذاری فرهنگی خوب عمل می‌کنند، اما در اجرا ضعیف هستند، باید در کنار سیاست گذاری، کمیته‌های نظارت و پیگیری هم داشته باشیم تا آنچه مصوب شده بخوبی و کامل اجرا شود، ما همه چیز را در سیاست‌های فرهنگی مان داریم، سال‌ها روی این مسائل کار شده، الان در ۴۰ سالگی انقلاب هستیم، هیچ چیزی جدید نیست. پژوهش‌های زیادی شده است هم پژوهش‌های میدانی و هم نظری و کتابخانه ای، راه حل‌ها مشخص است، اما متاسفانه همخانواده‌ها بی اعتنا به این سیاست گذاری هستند و هم ارگان‌های ما توجه نمی‌کنند و این ضعف بزرگ جامعه ما است.

ارسال نظرات