09 مهر 1402 - 14:41

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۹ مهر

لزوم معرفی مطلوب کیفیت‌های سرزمینی ایران

علی دارابی

گردشگری به عنوان بهترین ابزار برای معرفی ارزش‌های فرهنگی و دانایی مردمان این سرزمین، می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در انتقال و ساخت فرهنگی جامعه داشته باشد. میراث فرهنگی و طبیعی ایران اسلامی تنها مزیت رقابتی برای توسعه گردشگری در کشور است.

توسعه صنعت گردشگری در کشور در منویات مقام معظم رهبری مورد تأکید بوده که این مهم در سیاست‌های ابلاغی ایشان در برنامه هفتم توسعه ملحوظ شده است. تنوع‌بخشی به محصولات گردشگری به فراخور گستردگی مقاصد سفر، می‌تواند تأکید بر همه زمانی و همه مکانی سفر را در کشور محقق سازد و وقوع این مهم باعث حمایت و توانمندسازی زیست بوم و کسب و کارهای کوچک می‌شود.

سازمان جهانی گردشگری با توجه به چالش‌های زیست محیطی کنونی و نیاز به حفظ منابع طبیعی شعار امسال خود را با موضوع گردشگری و سرمایه‌گذاری سبز عنوان نموده است. این شعار می‌تواند بر آگاهی بخشی به مردم در حفظ محیط زیست، اقتصاد جامعه محلی و کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار باشد. گردشگری به عنوان یکی از صنایع بزرگ اشتغال‌زا در جهان و ابزاری برای تنوع‌ بخشی در اقتصاد معرفی می‌شود به گونه‌ای که از هر ۱۰ نفر، یک نفر در این صنعت شاغل هستند و بانوان ۵۴ درصد از نیروی کار در این حوزه را تشکیل می‌دهند. در مقاصد نوظهور گردشگری، حدود ۵۰ درصد از جامعه هدف به دلیل کمبود منابع یا دسترسی به آموزش، قادر به فعالیت در حوزه گردشگری نیستند، لذا شایسته است فراگیری و ارتقای کیفیت آموزش بالاخص در جوامع روستایی، بانوان گرامی و هوشمند سازی آن مدنظر قرار گیرد.

سهم گردشگری در تولید ناخالص داخلی جهان در سال ۲۰۲۲ میلادی حدود ۷/۶ درصد که این میزان در ایران، حدود ۴/۶ درصد از کل اقتصاد و ۴۵۴ هزار و ۵۴۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان بود. رشد ۲۵ درصدی حجم سفرهای داخلی در سال اخیر و افزایش ۳۰ درصدی سفرهای خارجی به نسبت ۵ ماه مشابه سال قبل، نوید بخش رونق و پویایی این صنعت در ایران است. امید که توسعه گردشگری منجر به معرفی مطلوب کیفیت‌های سرزمینی ایران به آحاد مردم و همچنین جامعه جهانی شود و پس از آن از انتفاعات اقتصادی این صنعت مردم پایه در جهت جایگزین اقتصاد نفتی بهره‌مند شویم.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۹ مهر

وحدت؛ پادزهر توطئه‌های غرب
سیدرضا صدرالحسینی
در ایام میلاد باسعادت پیامبر عظیم‌الشان اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) که مسلمانان در نقاط مختلف جهان مشغول جشن و سرور و شادی هستند و در بعضی از کشور‌ها که بخش قابل‌توجهی از جمعیت آن‌ها را مسلمانان تشکیل می‌دهند و آن‌ها را کشور‌های مسلمان می‌نامیم، جشن‌های بزرگ مردمی در حال برگزاری است، متاسفانه در یک جنایت تروریستی در کشور پاکستان تعداد قابل‌توجهی از مسلمانان به شهادت رسیدند و جمعی نیز مجروح شدند.
نگاهی به ریشه این‌گونه حرکات به‌روشنی نشان می‌دهد کسانی که اکنون درحال انتقام از موضوعی به نام هفته وحدت و جشن میلاد رسول گرامی اسلام هستند و می‌خواهند این وحدت را بر‌هم بزنند و خدشه‌دار کنند، همان‌هایی هستند که پشت قضیه قرآن‌سوزی‌ها در یک سال گذشته بوده‌اند. در واقع می‌بینیم در مقابل پیشرفت و توسعه افکار و اعتقادات اسلامی در پنج قاره جهان، جنگی تمام‌عیار در جریان است و عده‌ای با برنامه‌ریزی‌های دقیق با استفاده از فناوری‌های تخریبی که معمولا در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی است جمعیت مسلمانان را در نقاط مختلف مورد هجمه قرار می‌دهند که نمونه‌های آن را در سال‌های گذشته در مساجدی که نماز جمعه برگزار می‌شده یا تجمعات اسلامی، مشاهده می‌کنیم. البته در پاکستان، جریان تروریستی داعش بسیار فعال است و امروز بر هیچ‌یک از تحلیلگران و پژوهشگران عرصه سیاست و بین‌الملل پنهان نیست که تروریست‌های منطقه‌ای به‌ویژه گروه داعش از‌سوی نظام سلطه غرب و به‌ویژه آمریکا مورد حمایت است. آمریکا از پیشرفت روزافزون اسلام و توافق‌های قابل‌توجهی که بین جریان‌های مختلف اسلامی به‌وجود آمده، بسیار ناراحت و نگران است و همزیستی مسلمانان در نقاط مختلف دنیا را به زیان سیاست‌های خود می‌داند و برهمین اساس از هیچ اقدام و توطئه‌ای علیه آن‌ها فروگذار نمی‌کند. در انفجار تروریستی اخیر در پاکستان نیز شاهد بودیم که مجددا تروریست‌های داعش، فعال شدند و با برنامه‌ریزی این حمله ناجوانمردانه به اجتماع بزرگ مسلمانان در جشن میلاد نبی اکرم (ص) تلاش کردند شادی ایام میلاد پیامبر اسلام و هفته وحدت را به غم و اندوه تبدیل کنند. 
در چنین شرایطی در ضمن محکومیت این‌گونه جنایت‌ها باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که مسلمانان می‌توانند از این جنایات و مشکلات درس بگیرند و دست‌های پشت‌پرده این‌گونه جنایات را در رسیدن به اهداف خود ناکام بگذارند. برای یافتن پاسخ این سؤال باید بررسی کرد که بانیان این جنایات چه اهدافی را دنبال می‌کنند و دقیقا در مخالف مسیری که آن‌ها پیگیری می‌کنند، حرکت کرد. بر همین اساس در شرایطی که غربی‌ها و آمریکا و رژیم صهیونیستی به‌دنبال اختلاف و شکاف در جهان اسلام هستند، تاکید بیشتر مسلمانان بر موضوعی به نام وحدت، پادزهری است که قطعا می‌تواند توطئه‌های غرب علیه جهان اسلام را خنثی کند. در همین چارچوب باید اقناع جریان‌های فکری منحرف به‌ویژه جریان‌های سلفی - تکفیری که زاییده تفکرات غرب و مورد حمایت رژیم صهیونیستی هستند با دقت و همت بیشتری در جهان اسلام انجام شود و علمای جهان اسلام در این زمینه فعال‌تر شوند. هر چقدر که وحدت در حوزه فکری، بیشتر تحقق یابد و ادبیات وحدت در جهان اسلام گسترش یافته و نقاط وحدت‌بخش در میان مسلمانان برجسته‌سازی شود، قطعا می‌توانیم مقابل توطئه‌های غرب بایستیم و از بروز جنایات مشابه جلوگیری کنیم. البته باید بدانیم که وحدت جهان اسلام قطعا مورد حقد و کینه صهیونیسم بین‌الملل خواهد بود و آن‌ها از برنامه‌ریزی برای خدشه‌دار کردن این وحدت، دست نخواهند کشید و مسلمانان نیز باید همواره در این زمینه هوشیار باشند. 
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۹ مهر
 
گام دوم وحدت و نظم جدید جهانی
سیدعبدالله متولیان
۱- وحدت امت اسلامی مهم‌ترین مقدمه ظهور و شکل‌گیری تمدن نوین و بزرگ اسلامی بر مبنای دین الهی است و مهدویت به عنوان نقطه هدف اتحاد امت اسلام، به دنبال آن است که جامعه بشر را به جامعه عادلان و صالحان رهنمون ساخته و به این ترتیب ‏بشر از پرداختن به مشکلات خود، گذر کرده و به دنبال آبادی جهان باشد.

۲- امام خمینی (ره) فلسفه انقلاب اسلامی را حرکت در مسیر احیای اسلام ناب محمدی و اجرای عدالت و معنویت دانسته و فرموده‌اند: «ما برای پیاده کردن اسلام ناب محمدی بر دنیا و اجرای عدالت و نجات بشریت قیام کرده‌ایم». بر این اساس ‏انقلاب اسلامی زمینه ساز و مقدمه ظهور است و جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کند امت رسول الله (ص) در جهان اسلام کنار هم باشد تا زمینه را برای نجات بشریت و ظهور امام زمان (عج) فراهم کنند.
۳- انقلاب اسلامی که در سال ۵۷ در ایران اتفاق افتاد، اولاً دارای مهندسی پنج مرحله‌ای تا ظهور است و ثانیاً اختصاص به ایران هم نداشته و نقطه شروع انقلاب جهانی اسلام و ایجاد وحدت و پیوستگی کشور‌های اسلامی است. انقلاب اسلامی باید گسترش پیدا کند تا به تدریج همه کشور‌های اسلامی آمادگی برای ظهور حضرت و ‏آمادگی برای مقابله با طاغوتیان و ظالمان جهان را داشته باشند.
۴- برگزاری هرچه باشکوه‌تر ایام‌الله: «بزرگداشت تولد فخر عالم بشریت حضرت رسول اعظم (ص)»، «تکریم عاشورا و کربلا»، «اهتمام هرچه تمام‌تر به گسترش راه‌پیمایی اربعین»، «شکل‌گیری صفوف به هم فشرده در راه‌پیمایی روز قدس» و... از مهم‌ترین شاخص‌های فرهنگی مسلمانان و از جلوه‌های عملی وحدت جهان اسلام برای ظهور پرچمدار عدالت و معنویت است.
ذکر این نکته قابل تأمل است که اساس هفته وحدت بر چشم پوشی از اختلاف جهان اسلام بر تاریخ ولادت نبی مکرم اسلام استوار است و پیام روشن این ابتکار تلاش ملت‌های مسلمان بر تبدیل تهدید‌ها به فرصت‌های ناب برای شکل‌گیری امت بزرگ اسلامی در اقصی نقاط جهان است.
۵- چهل و پنج سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد و در این مدت در مسیر مقابله با توطئه‌ها و گردن‌کشی مستکبران و سلطه گران غربی و در راه وحدت اسلامی و احیای امت اسلامی گردنه‌های صعب‌العبور و سختی را پشت سرگذاشته و به لطف خداوند متعال توفیقات بسیار خوبی داشته و ضمن خنثی نقشه‌های تفرقه افکنانه دشمن، خواب راحت را از چشم کفار گرفته و عصبانیت آنان را درپی داشته است.
۶- سخنان رئیس‌جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نقطه عطف حرکت جهان اسلام برای ایفای نقش در نظم جدید جهانی به شمار می‌رود. آیت‌الله رئیسی در این اجلاس رسماً از نقش برجسته جمهوری اسلامی ایران در ارائه گفتمان معتبر و فراگیر بین‌المللی در نظم جدید سخن گفت. ناگفته پیداست که مهم‌ترین و اساسی‌ترین رکن شکل‌گیری نظم جدید جهانی وجود یک گفتمان معتبر و فراگیر جهانی است و دولت‌های جهان اعم از دول حاضر در بریکس و شانگ‌های (و مشخصاً چین، روسیه، برزیل، هند و...) فاقد قدرت گفتمان‌سازی هستند و تنها انقلاب اسلامی ایران است که با مقاومت در برابر استیلای نظام سلطه توانسته پرچم عدالت‌خواهی و ظلم ستیزی را در اقصی نقاط جهان به اهتزاز درآورد.
۷- جمهوری اسلامی ایران با استفاده حداکثری از نقاط قوت و فرصت‌های بزرگ نظیر ایام‌الله «هفته وحدت»، «راه‌پیمایی اربعین»، «روز قدس» و... توانسته بر ۴۵ سال تلاش غرب برای اسلام ستیزی و اسلام هراسی خط بطلان کشیده و در یک جهاد شناختی، دل‌های مردم جهان را با اسلام نرم نموده و زمینه را برای ظهور منجی عالم بشریت آماده سازد.
۸- در شرایطی که غرب وحشی برای نابودی خانواده و ویرانی نظام اخلاقی در جهان تلاش می‌کند و جهان بشری در سایه تهاجم و شبیخون فرهنگی غرب در حال غرق شدن در باتلاق فساد اخلاقی است، جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد با برافراشتن پرچم احیای خانواده به ندای مردم جهان برای خارج شدن از فاضلاب فساد اخلاقی نظام سرمایه داری لبیک گفته و رسالت اصلی امت اسلامی برای ایفای نقش در جهان آینده را گوشزد کرده است.
۹- قرائن و شواهد موجود نشان می‌دهد که ملت‌های جهان از فساد اخلاقی و نابودی نظام خانواده نگران بوده و تشنه فرهنگ حیات بخش اسلام هستند و همین اقبال عمومی به عدالت و معنویت رسالت جهان اسلام را برای ورود به گام دوم هفته وحدت سنگین‌تر می‌کند و جمهوری اسلامی به عنوان بنیان گذار هفته وحدت (با عنایت به سخنان رئیس‌جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد) باید پرچم گام دوم هفته وحدت جهان اسلام را برای ایفای نقش در نظم جدید جهانی به اهتزاز درآورد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۹ مهر

دستگاه دیپلماسی علیه اقدام نمایشگاه فرانکفورت فعال شود

جوادنوائیان رودسری

 مدیرعامل خانه کتاب از عدم شرکت رسمی جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورتِ امسال خبر داد. (متن خبر را در صفحه 6 امروز بخوانید) دلیل این تصمیم، اعتراض به دعوت دوباره سلمان رشدی به مراسم افتتاحیه این رویداد فرهنگی و  بین‌المللی است؛ اقدامی که دو دوره قبل نیز، از سوی برگزارکنندگان نمایشگاه انجام شد و اعتراض برخی کشورهای اسلامی شرکت‌کننده در این نمایشگاه بین‌المللی را برانگیخت. دعوت از سلمان رشدی را باید در ادامه همان روندی دانست که بر اساس آن و به بهانه آزادی بیان، توهین به اعتقادات بیش از یک میلیارد مسلمان، در کشورهای غربی موجه جلوه داده می‌شود و نهادهای مدنی و حقوقی غرب، به حمایت از آن برمی‌خیزند. طی سال‌های اخیر، به طور مکرر شاهد این‌گونه اقدامات بوده‌ایم؛ از ماجرای کاریکاتورهای موهن مجله شارلی‌ابدو بگیرید تا قرآن‌سوزی‌های اخیر در سوئد و حالا، دعوت دوباره از سلمان رشدی که با اهانت به ساحت مقدس حضرت ختمی‌مرتبت(ص)، نه فقط از سوی حضرت امام خمینی(ره)، بلکه از سوی قاطبه علمای همه مذاهب اسلامی مرتد و محکوم به اعدام اعلام شده‌است. انتشار چنین خبری، آن هم در ایام هفته وحدت و زمان تلاش برای تقریب و همدلی میان مسلمانان، هم تهدید است و هم فرصت. تهدید از این نظر که بدانیم غرب، دست‎بردار نیست و با وجود عقب‌نشینی‌های موقت و کوبیدن بر طبل آن‌چه حقوق بشر می‌خواند و مدعی آن است، برای اعتقادات مسلمانان کمترین ارزشی قائل نیست و از هر فرصتی برای حمله و توهین به آن استفاده می‌کند. نادیده گرفتن حقوق مسلمانان در جوامع غربی، ایجاد محدودیت، مزاحمت و تحقیر مداوم آن‎ها که هیچ سنخیتی با ادعاهای حقوق‌بشری اروپا و آمریکا ندارد، می‌تواند عمق این تهدید را آشکار و ضرورت چاره‌اندیشی را به ما، به عنوان اعضای امت اسلامی نشان دهد. اما به این خبر می‌توان به مثابه یک فرصت نیز، نگریست؛ چنین تهدید آشکاری می‌تواند زمینه‌ساز یک تفاهم و تقویت‌کننده مقوله وحدت در جهان اسلام باشد. در جریان‌های اخیر مربوط به قرآن‌سوزی، شاهد شکل گرفتن اجتماعات بین‌المللی و وفاق مسلمانان در اعتراض به این اقدام بودیم؛ رویکردی که توانست قدرت مسلمانان را در پرتو اتحاد متجلّی کند و برخی دولت‌های اروپایی را به عقب‌نشینی وادارد. در قضیه دعوت از سلمان رشدی به یک رویداد فرهنگی و بین‌المللی که کشورهای اسلامی در آن حضور دارند هم، می‌توان چنین اقدامی را سازماندهی کرد تا دولت‌های مسلمان  –به نمایندگی از قاطبه مسلمین - هماهنگ و متحد با یکدیگر، نشان دهند که ماجرای بی‌حرمتی به ساحت نبوی، موضوعی نیست که مشمول گذر زمان باشد و به بوته فراموشی سپرده شود. جهان باید بداند که پرونده چنین اقداماتی، هیچ‌گاه بسته نخواهد شد و کسانی که جرئت چنین جسارتی را به خود می‌دهند، از اعتراض و مجازات ایمن نخواهند بود. به نظر می‌رسد که در مورد اخیر، دو ظرفیت مهم و راهبردی را می‌توان به کار گرفت و تقابل با چنین اقداماتی را سازماندهی کرد: ظرفیت نخست: فعال شدن دستگاه دیپلماسی کشور در این راستا و استفاده از ظرفیت این دستگاه جهت برانگیختن سازمان‌های بین‌المللی، به ویژه سازمان کنفرانس اسلامی برای برخورد قاطع و هماهنگ با مسئله دعوت از سلمان رشدی به نمایشگاه کتاب فرانکفورت، یکی از بهترین اقدامات برای تبدیل کردن این مسئله، به یک مطالبه عمومی در جهان اسلام است. وزارت خارجه باید با استفاده از روابط سیاسی رو به گسترش خود که طی یک سال اخیر، اسباب اقدامات مثبت و چشم‌انداز روشن برای آینده شده‌است، به رایزنی‌های مؤثر با وزرای خارجه کشورهای اسلامی برای شکل گرفتن یک جبهه واحد در برابر این اقدام بپردازد و با کمک این ظرفیت و از طریق سازمان‌های بین‌المللی، دولت‌ آلمان و دیگر دولت‌های همسو با چنین اقداماتی را وادار به عقب‌نشینی کند.  ظرفیت دوم: افزون بر فعالیت‌های دیپلماتیک، بخشی از مسئولیت اعتراض علیه این اقدام، برعهده مسلمانان و مؤسسات مردم‌نهاد فعال در کشورهای اسلامی و نیز، مؤسسات مردم‌نهادِ مسلمان فعال در کشورهای غربی است. این اقدام، به مثابه نوعی حمایت آشکار از تکاپوهای دیپلماتیک دولت‌های اسلامی، قادر است قدرت ضربه اعتراض را بالا ببرد و نیروی مضاعفی به این اقدامات هماهنگ ببخشد. از سوی دیگر، ناشران فعال در جهان اسلام می‌توانند به صورت هماهنگ برای تحریم نمایشگاه کتاب فرانکفورت اقدام و در راستای تأسیس نمایشگاه بین‌المللی کتاب جهان اسلام که شایسته است به صورت ادواری در کشورهای مختلف اسلامی برگزار شود، تلاش کنند.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز یکشنبه‌ ۹ مهر

گردشگری؛ کلان‌راهبرد آینده غرب آسیا

غلام‌حیدر ابراهیم بای‌سلامی

هفته جهانی گردشگری است. گردشگری همچنان بزرگ‌ترین پدیده جامعه مدرن و محور راهبردهای توسعه جامعه فرا‌پست‌مدرن است و در ابعاد چهارگانه نظام اجتماعی و محیط زیست با گسترش حوزه معرفتی و پارادایم مفهوم «توسعه پایدار» بر پایه «نوآوری» و استفاده از «فناوری‌های نوین» در سیاست‌گذاری، تدوین راهبردهای ملی و بین‌المللی، برنامه‌ریزی و مدیریت کشورهای پیشرفته جهان اولویت یافته است. کشورهای غرب آسیا به‌ویژه ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، عمان، قطر و کویت اخیرا بر حسب تحلیل تحولات در ساختار تولید و خدمات و همچنین به اقتضای دگرگونی در فناوری‌های جدید، تغییرات اقلیمی، امکان بهره از منابع تجدیدپذیر، نوآوری‌های اجتماعی و رویکردهای کارآفرینانه و ضرورت پیشرفت و رفاه اجتماعی جوامع خویش و‌ همچنین بر حسب آینده‌پژوهی و آینده‌نگری با سیاست‌گذاری‌های مبتنی بر شناخت عمیق و اتخاذ راهبردهای کلان، گردشگری را به عنوان محور توسعه آینده در دستور کار دولت‌ها قرار داده‌اند و با تعریف و ارائه کلان‌پروژه‌های مشترک، جذاب و نوآورانه بین‌المللی چشم‌اندازی نوین را برای این منطقه از جهان رقم زده‌اند.کلان‌پروژه‌ها و طرح‌هایی مثل «دلاین» در عربستان، کریک (خور)، فریم، احاطه برج الخلیفه پس از اجرای پروژه بزرگ نخل و مارینا در امارات متحده عربی، سلاله و دوقم در عمان، ایجاد جاذبه‌های جدید و رویداد باشکوه جام جهانی درقطر و... با هدف رسوب سرمایه داخلی و جذب سرمایه‌های خارجی در درون کشورها و میدان‌داری برای برنامه‌های آینده منطقه و جهان در حال اجرا هستند. چنانکه «محمد بن سلمان» شاهزاده سعودی می‌گوید: من بر این باورم که «اروپای جدید» و آینده جذاب جهان در خاورمیانه و به‌ویژه کشورهای عربی ظهور خواهد کرد. استقبال متخصصان و شبکه نسل جدید دانشمندان جوان از پروژه‌های مذکور و اعلام آمادگی در تکمیل مرحله توسعه مفاهیم این پروژه‌ها با گسترش فناوری‌هایی مانند «هوش مصنوعی» و بازگشایی مراکز عالی علمی با همین نام از یک سو و طراحی مبتنی بر آینده‌نگری و ارائه پیشنهادهای شگفت‌آور اجرا و مدیریت نظام‌مند، موفقیت این ایده‌های بزرگ را میسر کرده است تا در راستای توسعه پایدار، پذیرش حقوق بشر، رهایی از مرداب مفاهیم ایدئولوژیک کهنه، ایجاد شرایط زیست و‌ کسب‌وکار‌های جدید مبتنی بر هویت و نیازهای انسانی به اقتضای ویژگی‌های جامعه نو فراهم آید. اکنون در دایره‌المعارف و فرهنگستان سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های جوامع پرداختن به موضوع رونق گردشگری شاخص توسعه است و این صنعت سرآمد مؤلفه‌ها و طبقه‌بندی‌ها برای تحول و توسعه نظام اجتماعی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حفظ محیط زیست به شمار می‌آید.

توسعه صنعت گردشگری با کارکردهای مفید خود همچون کارآفرینی و‌ افزایش ثروت، ایجاد فرصت‌های شغلی، عدالت‌گستری، ایجاد امکان مشارکت محلی، فقرزدایی و امکان توانمند‌سازی زنان و محرومان بر مؤلفه‌های شش‌گانه‌ای استوار است که اهتمام به توسعه و پیشرفت آنها موجبات بهبود شاخص‌های دیگر بخش‌ها و امکان فعالیت بیش از پیش بخش خصوصی و رفاه اجتماعی برای اقشار مختلف مردم را نیز مهیا می‌کند. ساخت فرودگاه‌ها، اقامتگاه‌ها و هتل‌ها، گسترش راه‌ها و جاده‌ها و‌ خطوط ریلی علاوه بر معرفی و ایجاد جاذبه‌ها و تعریف رویدادها و گسترش بازارها به پیشرفت، رونق و رشد اقتصادی بیشتر می‌انجامد. گردشگری علاوه بر اینکه بستر مناسبی برای کارآفرینی اجتماعی و کاهش آسیب‌های اجتماعی است از بهترین زمینه‌ها برای حفظ و تعالی ارزش‌ها و توسعه فرهنگی جوامع در تداوم «فرایند جهانی‌شدن» و پیشرانی برای آینده بهتر است. در کشورهای غرب آسیا به‌ویژه کشورهای عربی که ثروت هنگفتی از استخراج نفت و گاز و ایجاد زمینه تجارت آزاد در پنج دهه اخیر کسب کرده‌اند، زیرساخت‌‌ها به سرعت فراهم می‌شود و مدیران و دانشمندان این جوامع که اغلب در بهترین دانشگاه‌های آمریکا و اروپا تحصیل کرده‌اند با تشکیل اتاق‌های فکر و برنامه‌ریزی با آینده‌نگری مبتنی بر علم و تخصص حداکثر منافع ملی و شخصی خویش را در تعریف و اجرای پروژه‌ها جدید و کلان به‌ویژه در راستای توسعه مؤلفه‌های صنعت گردشگری می‌جویند. ایران بزرگ‌ترین «کشورموزه» غرب آسیاست که با «شهرموزه»های کم‌نظیر مانند شیراز، اصفهان، مشهد، تهران، همدان، تبریز، کرمانشاه، اهواز، چابهار، کیش، قشم و با وجود بیش از ۷۰ هزار سایت بزرگ طبیعی و میراث فرهنگی نگارستانی از جاذبه‌های متنوع و فاخر بااستعدادترین کشور منطقه برای توسعه گردشگری است اما درحالی‌که پدیده گردشگری خارجی با حرکت و گذر بیش از یک‌میلیارد و 400 نفر از مرزهای بین‌المللی در سال ۲۰۱۹ نفر رقم خورد و در پساکرونا گردشگران بین‌المللی تا سال ۲۰۳۰ به حدود دو میلیارد نفر خواهد رسید، شواهد و آمار‌ها حاکی از آن است که اهداف سند چشم‌انداز ایران برای سال ۱۴۰۴ که حدود ۲۰ میلیون نفر تخمین زده شده بود، محقق نمی‌شود و ایران در اتخاذ سهم خود از بازار بزرگ گردشگری جهان شکست خورده و هم‌اکنون نیز هیچ راهبرد کلان و برنامه‌ای برای آینده دور و نزدیک در این صنعت تعریف نشده است. در پنج سال گذشته با انزوای سیاسی بیشتر و کاهش شدید ارزش پول ملی ایران این کشور جولانگاه مهاجرت و زیارت مردم فقیر کشورهای همسایه همچون افغانستان و عراق شده است. در سال جاری میلادی (۲۰۲۳) در اوج رونق پساکرونا در جهان در ایران سفر گردشگران خارجی کمتر از ۵۰ درصد سال ۲۰۱۹ بوده و تقریبا سهم گردشگران آمریکایی و اروپایی در این خصوص نزدیک به صفر است و سهم گردشگری ایران در شاخص‌های جهانی بیش از حد تصور تقلیل پیدا کرده است. در گردشگری داخلی نیز با جاده‌های خطرناک و لجستیک ضعیف و نابسامان، با گسترش فقر و درآمد کم مردم از امکان سفر کاسته شده و پلمب اماکن برای حجاب نیز از سال ۱۴۰۱ مزید بر علت شده است. همان‌گونه که مایکل هال وجنکینز از صاحب‌نظران صنعت گردشگری در کتاب «سیاست‌گذاری جهانگردی» از قول «ریشتر» نقل کرده‌اند «گردشگری یک صنعت سیاسی» است که میزان ورود و خروج گردشگران و توسعه این امر به تصمیم و سیاست دولت‌ها وابسته است. سیاست همان است که «سایمون و‌دای» می‌گوید: آنچه دولت‌ها بخواهند یا نخواهند با اراده آنها برای فعالیت بخش خصوصی به‌ویژه در گردشگری روی می‌دهد. گیدنز نیز می‌گوید: دولت را بیشتر همان‌جا احساس می‌کنید که با ارائه پاسپورت و روادید می‌توانید یا نمی‌توانید از مرزهای جغرافیای سیاسی (کشور) عبور کنید. پرواضح است که با انزوای سیاسی مستمر و طولانی در چند دهه برای یک کشور بزرگ چون ایران امکان تدوین راهبرد کلان و‌ توسعه صنعت گردشگری فعلا میسر نیست و مزید بر علت آنکه شواهد حاکی از آن است که علاوه بر حذف شایستگان از امور مهم‌ کشور در فرایند مهاجرفرستی نخبگان برخی از مردم عادی نیز فرار را بر قرار حضور در کشور ترجیح می‌دهند، بنابراین مسئله توسعه گردشگری با طرح کلان‌راهبردها در رقابت با دیگر کشورهای غرب آسیا فعلا در دستور کار دولت ایران نیست

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۹ مهر

ملاحظاتی درباره عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و آل‌سعود

جعفر بلوری
عادی‌سازی روابط عربستان و رژیم آپارتاید اسرائیل چقدر جدی است؟ شکراب شدن روابط دولت بایدن و عربستان چطور؟ آیا آشتی ایران و عربستان، به نتیجه مطلوب می‌رسد؟ در این تحلیل تلاش می‌کنیم پاسخ این سه سؤال مهم را که این روزها درباره آنها زیاد می‌شنویم بیابیم. بخوانید:
گزارش‌های متعددی از رسانه‌های همین غرب منتشر شده است که نشان می‌دهد، رژیم اسرائیل و عربستان مدت‌هاست با یکدیگر ارتباط دارند و اخبار و گزارش‌هایی که این روزها راجع به حرکت این دو به سوی «عادی‌سازی» روابط منتشر می‌شود، در واقع، حرکتی است به سوی «علنی‌سازی» این روابط و هدف نیز بیش از هر چیز‌، «اقناع‌سازی» است. «اقناع‌سازی» اصطلاحی است در علوم اجتماعی که می‌گوید، قدرت‌ها وقتی می‌خواهند کاری کنند که ممکن است، با مخالفت‌های گسترده مردمی صورت بگیرد، ماه‌ها و شاید حتی سال‌ها با انتشار اخبار و گزارش‌های مرتبط و مهندسی شده تلاش می‌کنند مردم را قانع و با خود همراه کنند.[مثل کاری که آمریکا با استفاده از رسانه از مدت‌ها قبل از حمله به عراق انجام داد و افکار عمومی‌اش را آماده آن کرد] بنابر این اگر همین فردا شنیدید اعلام شد، روابط عربستان و رژیم اسرائیل عادی شد، اصلا تعجب نکنید چون، هیچ اتفاق تازه‌ای جز این که، یک رابطه عمیق و قدیمی علنی شده، رخ نداده است. همین علنی شدن روابط اما برای عربستان، با تهدید‌هایی همراه خواهد بود و بزرگ‌ترین تهدید برای سعودی‌ها نیز از سوی مردم همین کشور است. مردم عربستان مثل بسیاری از مردم کشورهای عربی و اسلامی، به شدت مخالف صهیونیست‌ها هستند.
طبق نظرسنجی که نتایج آن اخیرا منتشر شد، اکثر عربستانی‌ها عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را نمی‌خواهند. نتایج نظرسنجی موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن نشان می‌دهد، در این کشور فقط اقلیتی کوچک از عادی ‌سازی روابط با رژیم اسرائیل حمایت می‌کنند که همین اقلیت هم در حال کاهش است. به این مهم نیز باید توجه داشت که عربستان، همواره خود را خادم حرمین شریفین-دو مسجد از مقدس‌ترین مساجد اسلامی -یعنی، مسجدالحرام و مسجدالنبی معرفی کرده است. قرار گرفتن چنین جایگاهی در کنار یکی از جنایتکارترین رژیم‌های جهان، آبرویی برای آنها نخواهد گذاشت. علنی‌سازی روابط اگر برای صهیونیست‌ها چند آورده سیاسی پر سر و صدا داشته باشد، قطعا برای آل‌سعود جز رسوایی و بی‌آبرویی در جهان اسلام چیزی نخواهد داشت. این که چه زمانی این «علنی‌سازی» روابط رخ خواهد داد نیز برای ما معلوم نیست. طبق گزارش‌هایی که رسانه‌ها منتشر کرده‌اند، طرفین خواسته‌هایی دارند که در برخی موارد، جزو خطوط قرمز طرف دیگر است. این یعنی، همین علنی‌سازی روابط نیز در صورت تحقق، با پیچ و خم‌ها، چالش‌ها و پیچیدگی‌هایی مواجه خواهد بود.
درباره مسئله شکراب‌شدن و اختلافات دولت فعلی آمریکا با عربستان نیز باید گفت، اگرچه بن سلمان نشان داده، سربزنگاه‌ها، آمریکایی‌ها را با ابزار نفت، تحت فشار قرار می‌دهد ولی این اختلافات که هر از گاهی بروز می‌کند، تا کنون باعث قطع روابط این دو نشده است. اساسا روابط عربستان و آمریکا و زیرساخت‌های سیاسی، نظامی و بعضا حتی اقتصادی عربستان به شکلی تنظیم شده که آل‌سعود بدون غرب دچار مشکلات اساسی شود. در برخی امور مثل مسئله انرژی این موضوع درباره غرب هم صدق می‌کند و غربی‌ها به عربستان وابستگی‌هایی دارند. ما نمی‌گوییم این دو کشور با یکدیگر دچار اختلاف نمی‌شوند. می‌شوند؛ آنها دچار اختلافات جدی هم می‌شوند. می‌گوئیم، روابط این دو به گونه‌ای تنظیم شده که به این سادگی‌ها شکراب نمی‌شود. نحوه برکنار شدن «بن نایف» ولیعهد سابق عربستان و نشستن بن‌سلمان بر جای او را اگر مرور کنید، چگونگی و شکل این روابط، برایتان تا حدودی معلوم خواهد شد. فقط این را بدانید که، «بن نایف» آدم کمی نبود و کم قدرت نداشت و کسی هم در عربستان یارای برکناری‌اش را نداشت!
راجع به آشتی ایران و عربستان نیز تا این لحظه-اگر چه با کُندی- اتفاقات خوبی رخ داده است. بازگشت آرامش نسبی به میادین جنگ یمن، گشایش‌های نسبی در محاصره این کشور، مذاکراتی که بین انصارالله و هیئت سعودی ادامه دارد و طرفین آنها را «رو به جلو» ارزیابی می‌کنند و....همه نشان می‌دهد، که می‌توان و باید به نتیجه‌بخش بودن این آشتی امیدوار بود. اما درباره این که چرا این مذاکرات و آشتی، آن‌طور که باید سریع جلو نمی‌رود، گفتنی‌هایی هست:
در یک نشست تخصصی بین کارشناسان حوزه عربستان و یمن، یکی از کارشناسان از خصوصیات فردی و شخصیتی اعراب عربستان و یمن صحبت می‌کرد. به گفته او، نه عربستانی‌ها و نه یمنی‌ها، به این سادگی‌ها اهل دادن امتیاز نیستند. بگذارید عین جمله این کارشناس را برایتان نقل قول کنم: «آنها اگر فقط خودشان دو طرف مذاکره باشند، تا قیام قیامت هم که با هم مذاکره کنند، به نتیجه نمی‌رسند مگر این که، طرف‌های ثالثی ورود کرده و مذاکرات را به سمت یک هدف هدایت کنند.» به گفته او، این ویژگی خاص فرهنگی و شخصیتی، همواره در یمنی‌ها و عربستانی‌ها وجود داشته و امری تاریخی است. قطعا این موضوع در روند مذاکرات موثر بوده است. ولی تنها دلیل کُندی مذاکرات نیز نیست. آنچه گفته شد به معنای آن نیست که، این مذاکرات-بین ایران عربستان و بین انصارالله و عربستان- به نتیجه مطلوب نخواهد رسید؟ مذاکرات مسیر طبیعی خود را طی می‌کند و طرفین باید بقیه مسیر را با هوشیاری طی کنند.
از آن سو باید به این نکته مهم هم توجه شود که، انصاراللهِ امروز، با انصارالله فروردین سال 94 تفاوت‌های بنیادینی کرده است. یک دلیل نزدیک برای این ادعا، باز می‌گردد به اتفاقی که همین چند روز پیش در ایران و یمن رخ داد.
اواخر شهریور ماه تصاویری از رژه باشکوه انصارلله منتشر شد. تصاویری که قطعا عربستانی‌ها را بیش از بقیه غافلگیر کرد! همزمان تصاویری از مراسم باشکوه رژه ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در کشور خودمان منتشر شد. اگر تصاویر دو رژه را با هم مقایسه کنید، رژه آنها -چه به لحاظ بزرگی و نظم و چه از نظر سلاح‌هایی که به نمایش گذاشته شد، درست مثل رژه ما «عالی» بود. و انصارالله در این رژه هم نشان داد، چقدر با انصارالله سال 94 متفاوت است. 
به این مهم هم توجه کنید که، انصارالله یمن در حالی که با 565 قطعه شناور-از کشتی‌های جنگی غول پیکر تا کشتی‌های کوچک-از کشورهای مختلف فقط از دریا کنترل می‌شود تا یک گلوله فشنگ به دستشان نرسد. این کشور از آسمان و زمین نیز کاملا محاصره است. این که یمنی‌ها به ویژه انصارالله چگونه طی کمتر از 8 سال، به چنین قدرتی می‌رسند، نیاز به بررسی جداگانه‌ای دارد ولی قطع و یقین بدانید، یکی از مهم‌ترین دلایل این رشد حیرت انگیز، در ویژگی‌های فردی و شخصیتی جامعه یمن است. فقط به عنوان یک نمونه به این موضوع توجه کنید که یمن، با وجود نابودی زیرساخت‌هایش در جنگ نابرابر با نزدیک به ده کشور-از جمله آمریکا، انگلیس، امارات، عربستان و رژیم جعلی صهیونیستی- در برخی حوزه‌ها مثل حوزه برق، از کشورهای زیادی جلوتر است. با جمعیتی بالغ بر 37 میلیون نفر، سالانه 11 میلیارد دلار فقط واردات دارد و....نحوه استقلالشان در تامین برق و قرار گرفتن این کشور جزو 10 کشور اول دنیا در این حوزه هم ارتباط مستقیمی با همین روحیه منحصر به فردشان دارد. به گفته آن کارشناس «یمنی‌ها منتظر نمی‌مانند کسی از راه برسد و مشکلشان را حل کند» و همین روحیه باعث ابداع روش‌ها و ابتکارات عجیبی توسط آنها در حوزه کشاورزی و تولید برق شده است.
می‌خواهیم بگوییم، یمنی‌ها-با آن ویژگی‌های منحصر به فردی که دارند- امروز آن‌قدر قدرتمند شده‌اند که در صورت از سرگیری جنگ، نیاز به حمایت هیچ کشوری نداشته باشند و همین قدرت می‌تواند، موتور مذاکرات صلح را روشن نگه دارد. ما همچنان معتقدیم، مذاکراتی که بین ایران و عربستان و همین‌طور انصارالله و عربستان در جریان است، مهم است چون معتقدیم توافق و آشتی با عربستان- در صورت بر هم نخوردن آن- به معنای آشتی با کشورهای امارات، قطر، اردن، بحرین و...هم هست و کمترین دستاورد آن برای همه این کشورها و منطقه، صلح، بهبود شرایط اقتصادی و امنیتی، جلوگیری از هدر رفت توان و انرژی و هزینه‌هایی که صرف تقابل طرفین با یکدیگر می‌شد، خواهد بود.
 
روزنامه رسالت

وحدت فرزند توحید است

جواد شاملو

خیلی از جریان‌ها و مکتب‌ها و افراد بوده و هستند که ادعای اسلام می‌کنند و مقاصد و اهداف خود را زیر پرچم لا اله الا الله و محمدارسول الله پیش می‌برند. اما کدام‌یک راست می‌گویند؟ مؤلفه‌ها و سنگ محک‌های گوناگونی برای ارزیابی راست و دروغ ادعای اسلام‌گرایی وجود دارد اما یکی از مهم‌ترین این سنگ محک‌ها، این است که مدعی، دم از اختلاف و تفرقه و تصلب و جنگ و آتش‌افروزی می‌زند و یا پیام‌آور وحدت جمیع مسلمانان و مظلومان و مستضعفان جهان با یکدیگر است.

کسی در ادعای اسلام‌خواهی صادق است که جنگ و اختلاف و نزاع را تنها با سرچشمه‌های ظلم و ریشه‌های فتنه جایز می‌داند و در باقی موارد همواره به وحدت و آرامش و ثبات دعوت می‌کند. از همین رو یکی از نشانه‌های حقانیت نظام جمهوری اسلامی ایران، تلاش سترگی است که توسط این نظام بر سر بالندگی گفتمان وحدت در جهان اسلام صورت گرفت. گفتمانی که ایران به‌عنوان ام‌القرای جهان تشیع و اسلام، مهم‌ترین منادی آن بود. این گفتمان ثمرات و برکاتی داشت که در سرنوشت جهان اسلام و غرب آسیا مؤثر بود. گفتمان‌ها و مکتب‌ها می‌توانند آدم‌های زیادی را بکشند یا انسان‌های زیادی را نجات دهند. کلمات راحت تبدیل به گلوله می‌شوند و جریان‌های فکری یا جویبارهایی از خون راه می‌اندازند و یا این جویبارها را سد می‌شوند. گفتمان وحدت مثالی است از همین حقیقت.

اگر نبود اعتقاد ایران به وحدت اسلامی، هرگز محور مقاومت به این قوت و قدرت امروزین خود شکل نمی‌گرفت. ایران به‌عنوان مهم‌ترین عضو محور مقاومت، در حمایت همه‌جانبه از مقاومت فلسطین هرگز به مسئله شیعه و سنی فکر نکرد، بلکه امام خمینی فلسطین را پاره تن اسلام خواند. حتی نهضت دفاع از حرم نیز بااینکه یک هسته قدرتمند شیعی داشت، می‌توانست با اندیشه‌ها و وسوسه‌هایی که بین شیعه و سنی عداوت قائل است خدشه‌دار شود، اما شیعه و سنی در این جریان هم به‌هیچ‌عنوان تبدیل به مسئله نشد. روزی که عربستان ملت مظلوم یمن را زیر آتش حملات خود گرفت، ایران از خود نپرسید کدام‌یک سنی است و کدام‌یک شیعه. مسئله ایران این بود که کدام‌یک ظالم است و کدام‌یک مظلوم.

به‌این‌ترتیب غرب آسیا که علاوه بر گسل‌های قومیتی و ژئوپلیتیکی می‌توانست عرصه جنگ‌های مذهبی خانمان‌برانداز هم باشد، تبدیل به هسته قدرتمندی برای مبارزه  بااستکبار و صهیونیسم شد. گفتمان وحدت، خدمت بزرگ نظام جمهوری اسلامی است به جهان اسلام و به غرب آسیا. زیر سایه این گفتمان بود که جریان‌های تند وهابی از یک‌سو و جریان‌های انگلیسی یا جاهل در میان شیعیان از سوی دیگر، نتوانستند بین شیعه و سنی گسلی فعال کنند. 

وحدت، از توحید برمی‌خیزد. آنکه به تمام کثرت‌ها به چشم مخلوقات یک مصدر فیض واحد به نام خداوند متعال می‌نگرد، بی‌آنکه بخواهد کثرت‌ها را نادیده بگیرد، بین آن‌ها وحدتی قدرتمند مشاهده می‌کند. تفاوت‌ها در چشم چنین انسانی، تفاوت در اصل و ذات و ریشه نیست، بلکه تفاوت در اعراض و صفات و ظواهر است، از همین رو برای او اغلب تفاوت‌ها به‌سادگی قابل‌تحمل می‌شود. پس بی‌راه نیست که در عصر امام خمینی، یک فیلسوف و عارف توحیدگرا، مهم‌ترین منادی دعوت می‌شود. چنین شخصی تنها با سیاهی مطلق و عدم محض سر جنگ دارد و مادون سیاهی را شایسته وحدت می‌شمارد. این نگاه وحدت را در یکدستی نمی‌بیند چراکه یکدستی الزاما به وحدت نمی‌انجامد. بسا که در محیط‌های یکدست و یک‌رنگ و یکپارچه، اختلاف و جدل و دشمنی بیشتر هم باشد. وحدت، تحمل مخالفت‌ها و سرکوب نفس می‌طلبد. وحدت، اتحاد قلوب است و نه اتحاد عقول. بر این مبنا یکدست‌سازی راهبرد خوبی برای اتحاد نیست؛ چه در محیط‌های اجتماعی و چه در عرصه سیاست.

روزنامه وطن امروز
 
هشدار معنادار لاوروف به ناتو
 
محمدحسین مهدوی‌زادگان
 وزیر خارجه روسیه، اعضای پیمان آتلانتیک شمالی را متهم کرده است که با کمک‌های مالی و نظامی به کی‌یف به طور مستقیم وارد جنگ با روسیه شده‌اند. سرگئی لاوروف در این باره تصریح کرده است: «غرب می‌تواند اقدام خود را هر چه می‌خواهد بنامند اما آنها مستقیما علیه ما می‌جنگند. علاوه بر حمایت مالی و نظامی غرب از کی‌یف، «مزدورانی» از کشورهای غربی نیز در اوکراین علیه روسیه می‌جنگند. مسکو این اقدام را یک «جنگ ترکیبی» می‌نامد». 
 بدون شک مصادیق زیادی در اثبات ادعای لاوروف وجود دارد که رسانه‌ها و سیاستمداران غربی قدرت کتمان یا تحریف آنها را ندارند. ارسال تانک‌های لئوپارد از سوی آلمان به اوکراین، آموزش ده‌ها هزار نیروی اوکراینی توسط ارتش انگلیس، ارسال جنگنده‌های نیمه‌مدرن و مدرن از سوی آمریکا و فرانسه و ارسال گلوله‌های آغشته به اورانیوم ضعیف شده (40 درصدی) به اوکراین معنایی غیر از مشارکت آمریکا و اعضای اروپایی ناتو با ارتش اوکراین در تقابل مستقیم با روسیه ندارد. استراتژی مداخله‌گرایی در محیط پیرامونی روسیه قبلا به صورت پنهان و اکنون به صورت آشکار در سیاست‌گذاری راهبردی و تاکتیکی بازیگران غربی ظهور و بروز پیدا کرده است.  
ماجرا به این نقطه ختم نمی‌شود. مطابق آنچه رسانه‌های اروپایی نیز اذعان کرده‌اند، اکنون شاهد فعالیت شرکت‌های ظاهرا خصوصی با هدف ارسال نیرو به جنگ با روسیه هستیم. در یکی از این موارد، شرکت اسپانیایی
«G.O.A. Tactical» که داوطلبان را برای جنگ در اوکراین استخدام می‌کند، مدعی است برای این کار با وزارت دفاع اوکراین در تماس است و به داوطلبان شرکت در جنگ نیز قراردادهایی تا سقف ۳۴۰۰ یورو ارائه می‌شود. آنها چنین اقدام مداخله‌گرایانه‌ای را در قالب استخدام لژیونر در جنگ اوکراین انجام می‌دهند اما قطعا همپوشانی عملیاتی این افراد با اعضای پیمان آتلانتیک شمالی و تعلق خاطر آنها به ناتو غیرقابل تحریف است.  
سخنان لاوروف و هشدار وی به مقامات غربی درباره ورود به جنگ مستقیم علیه روسیه نشان می‌دهد مسکو قصد ندارد از کنار چنین اقداماتی به سادگی عبور کند. مقامات کاخ کرملین بخوبی آگاه هستند که بخش اعظم این فعالیت‌ها، ناظر بر صحنه نبرد و معادلات میدانی جنگ صورت نگرفته و آینده امنیت روسیه را (حتی در صورت انعقاد پیمان صلح میان طرفین) هدف قرار خواهد داد. تمرکز تجهیزات و نیروهای اعزامی به اوکراین و استمرار آموزش و تجهیز آنها توسط اعضای ناتو، حکایت از منازعه‌ای نامحدود میان ۲ سوی آتلانتیک و روسیه دارد که نمی‌توان حد یقفی برای آن متصور بود.  در اینجا باید میان ۲ مفهوم جنگ و منازعه تفاوتی معنادار قائل شویم. ممکن است در آینده‌ای نزدیک و تحت تاثیر عواملی مانند کاهش تاب‌آوری ارتش و دولت اوکراین، فرارسیدن انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و نارضایتی افکار عمومی این کشور از استمرار جنگ اوکراین و ناتوانی بازیگران اروپایی در هضم ابعاد نظامی و عملیاتی ناشی از فرسایشی شدن نبرد، شاهد انعقاد پیمان صلحی موقت یا دائم میان روسیه و اوکراین باشیم اما این پیمان صلح مترادف با پایان یافتن منازعه در محیط پیرامونی روسیه نیست. عضویت فنلاند در پیمان آتلانتیک شمالی و خیز سوئد برای تکمیل روند عضویت نهایی در ناتو، نشان‌دهنده گسترش ناتو به شمال و تلاش برای حفظ سطح تنش‌های بالقوه با روس‌هاست. فارغ از آنچه در شمال روسیه می‌گذرد، بازیگران غربی از زمین سوخته‌ای به نام اوکراین، حتی در دوران پساجنگ، نخواهند گذشت. اصلی‌ترین معضل ناتو، مربوط به تلقی آن نسبت به کنشگری خود در میدان نبرد راهبردی، میدانی و سیاسی با روسیه است. چنانکه بارها ذکر شده است، شاید آتلانتیکی‌ها بر روی کاغذ استراتژی‌ها و تاکتیک‌های گوناگونی را ناظر بر دائمی شدن منازعه با روسیه خلق کنند اما پیاده‌سازی آنها لزوما از عهده آنها بر نخواهد آمد! این قاعده در جریان جنگ اوکراین به وضوح برای مخاطبان مسائل امنیتی و ژئو استراتژیک در جهان به اثبات رسید؛ جایی که ضدحمله ارتش اوکراین علیه روسیه یا نبرد باخموت، به جای اهرم فشار تبدیل به پاشنه آشیل کی‌یف در برابر مسکو شده و حتی ایده عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی پس از تحقق این 2 شکست، روز به روز کمرنگ‌تر شد. در شرایطی که ناتو حتی تلقی واقع‌بینانه‌ای از قدرت ترسیم قواعد بازی توسط خود ندارد، استیصال آن در برابر واکنش‌های احتمالی و بعضا ناگهانی روسیه نیاز به اثبات ندارد
منبع: بصیرت

ارسال نظرات