بحث از افول اقتصادی آمریکا یکی از بحثهای داغ در داخل و خارج از کشور است. آمریکاییها محوریت دلار را پس از جنگ جهانی دوم به عنوان غنیمت از آن خود کردند و به همین واسطه با دزدی رشد اقتصادی سایر کشورها و البته در کنارش با استعمار توانستند سالها بزرگترین اقتصاد دنیا باشند. قدرت اقتصادی نیز تبدیل به مولفهای برای اعمال اقتدار سیاسی در دنیا شد. بهطور مثال برای اینکه ملتها را مطیع خود کنند، از ابزار تحریم اقتصادی استفاده میکردند. البته این روزها در کشورهای غربی کتبی نوشته میشود که در آنها تحلیلگران اقتصادی هشدار میدهند که تحریمهای آمریکا علیه کشورهای دنیا دارد تبدیل به ضد خودش میشود و آثار منفیای بر اقتصاد این کشور خواهد داشت. در هر صورت برخی فعالان رسانهای با نگاهی به آمار اندازهی اقتصاد آمریکا (بر حسب ارزش اسمی) ادعا میکنند همچنان اقتصاد این کشور در دنیا اول است. این آمار اما کاملاً غلط است. در یادداشت حاضر با نگاهی به سه نمودار مهم، خواهیم دید که چرا افول اقتصادی آمریکا مدتهاست آغاز شده است.
برآمدن چین
بر اساس دادههای صندوق بینالمللی پول، از سال ۱۹۸۰ به این سو تا پیش از سال ۲۰۱۷ میلادی اقتصاد آمریکا بزرگتر از اقتصاد چین بود. حتی فاصلهی بین این دو اقتصاد تا سال ۲۰۰۵ کمی بیشتر هم شده بود. با این حال اقتصاد آمریکا در بحران ۲۰۰۸ دچار آسیب شد و میتوان گفت پس از آن دیگر نتوانست مسیر سابق خود را بپیماید. این در حالی بود که در بحران مالی ۲۰۰۸، اقتصاد چین آسیب جدیای ندید و حتی پس از آن با سرعت و شتاب بیشتری به سمت بزرگشدن رفت؛ این روند تا جایی پیش رفت که در سال ۲۰۱۷ عملاً اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا بزرگتر شد. باید در نظر داشت که مقایسهی بین اقتصاد دو کشور نباید بر اساس ارزش اسمی اقتصادها و مبتنی بر نرخ ارز بازار آزاد باشد. اگر بر اساس ارزشهای اسمی محاسبه کنیم، عملاً هنوز اقتصاد آمریکا از چین بزرگتر است؛ اما این محاسبه غلط است و اقتصاددانان از آن استفاده نمیکنند. صاحبنظران بزرگ اقتصادی برای واقعیکردن مقایسهی اقتصادها از نرخ دلار برابری قدرت خرید در محاسبهی تولید ناخالص داخلی استفاده میکنند.
معجزه شرق آسیا
دیگر شاخص افول آمریکا نیز کاهش سهم این اقتصاد در اقتصاد جهانی است.. آمارها نشان میدهند که اقتصاد اروپا در سال ۱۹۸۰ (حدود ۴۲ سال پیش) کمی بیش از ۳۰ درصد اقتصاد دنیا بود. همچنین اقتصاد کشورهای آمریکای شمالی نیز تقریباً ۲۶ درصد از اقتصاد دنیا بود؛ بنابراین عملاً کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی در این سال بیش از ۵۵ درصد اقتصاد دنیا را در اختیار داشتند. روشن است که چنین سهمی از اقتصاد دنیا میتواند اقتدار سیاسی نیز برای این مناطق به همراه آورد. این در حالی است که در چهار دههی اخیر، هر چه پیش آمدیم سهم اروپا و آمریکای شمالی از اقتصاد دنیا کاهش یافت و سهم کشورهای دیگر -خصوصاً شرق آسیا- بیشتر شد. اقتصاد شرق آسیا در سال ۲۰۰۹ از اقتصاد آمریکای شمالی پیشی گرفت و در سال ۲۰۱۲ نیز از مجموع کشورهای اروپایی بزرگتر شد. همانطور که پیشتر دیدیم، در کشورهای شرق آسیا نیز چین نقش عمده را در این معادله ایفا میکند.
عقبمانده از جهان
سومین مولفهای که به خوبی افول اقتصادی آمریکا را نشان میدهد، فاصله گرفتن اندازهی اقتصاد دنیا از اقتصاد آمریکا است. همانطور که در نمودار مشاهده میکنیم، فاصلهی اقتصاد آمریکا با اقتصاد دنیا در سال ۱۹۸۰ چندان زیاد نبود. از آن روز تا امروز این فاصله ۱۴ برابر شده است. همچنین نقطهچینها در نمودار مربوط به برآورد صندوق بینالمللی پول از آینده هستند. همانطور که مشاهده میشود تا سال ۲۰۳۰ نیز همین روند ادامه دارد و سهم آمریکا از اقتصاد جهان به سرعت در حال کاهش است؛ بنابراین آمارهای کلان اقتصادی جهان، همگی موید این نکته هستند که دیگر اقتصاد جهان در دست آمریکاییها نخواهد بود. این خود نتایجی دارد؛ از جمله آنکه روز به روز سلاح اقتصادی تحریم آمریکایی نیز کندتر خواهد شد.
ارسال نظرات