اعلام عضویت رسمی جمهوری اسلامی ایران در مجموعه بریکس، نقطه آشکارساز دیپلماسی پویای اقتصادی در دولت سیزدهم محسوب میشود. آنچه اخیراً در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی رخ داد، خروجی و نتیجه رایزنیهای دوجانبه و چندجانبه دولت با مقامات رسمی کشورهای برزیل، آفریقای جنوبی، روسیه، چین و هند محسوب میشود. در تشریح این موضوع، دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه شکلگیری و احراز یک دیپلماسی اقتصادی موفق، در گرو تفوق اقتصاد بر سیاست نیست، بلکه معلول چینش صحیح مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در یک منظومه واحد و تعریف روابط کابردی میان این مؤلفههاست. عضویت رسمی در اجلاس همکاریهای شانگهای، حرکت به سوی تکمیل عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و در نهایت، عضویت در بریکس نشان میدهد که چنین منظومهای به خوبی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان تبلور پیدا کرده است. آنچه عضویت در بریکس را نسبت به دو مجموعه دیگر متمایز میکند، مربوط به نقش آفرینی خاص جمهوری اسلامی ایران در شکلگیری باورها و پیش فرضهای پیوند اعضای اولیه و جدید بریکس (بریکس پلاس و بریکس) میباشد. تلاشهای جمهوری اسلامی و نگاه خاص دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی، نقش بسزایی در تبیین عملیاتی مفهوم دلارزدایی در عرصه روابط بین الملل داشته و تمایل دهها کشور از نقاط گوناگون دنیا مبنی بر پیوستن به بریکس نمایانگر همین حقیقت است.
دومین مقوله، مربوط به پیشبرد یک استراتژی کلانتر به نام «تکثیر زمینهای بازی» از سوی کشورمان است. این استراتژی، به معنای تغییر محیط و قواعد بازی به سود منافع ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. در طول دو سال اخیر با تکیه بر دیپلماسی منطقه ای، دیپلماسی اقتصادی و حضور و نقش آفرینی فعال در ساختارهای نوین مبتنی بر نظم جدید جهانی، ریلگذاریهای صحیحی در عرصه اقتصاد و سیاست خارجی صورت گرفته که در میان مدت و بلند مدت شاهد آثار و تبعات ایجابی آن خواهیم بود. دستگاه دیپلماسی کشورمان در صدد است از طریق تکثیر این زمینها و وسعتبخشی به آنها امتیازاتی را که تا پیش از این محکوم بود صرفاً در قالب قواعد محدود، سلبی و بازدارنده رایج در حوزه روابط بینالملل (که تعریف و چینش آنها در گرو اراده و نقش آفرینی غرب بوده است) به دست بیاورد، در زمینهای جدید احصا کند. به عبارت بهتر، جمهوری اسلامی ایران مزیت ژئوپلیتیکی و توان خود در عرصه تأمین انرژی را نه در مسیر تابآوری در برابر قواعد موجوددر عرصه تجارت جهانی، بلکه در مسیر بازتعریف جمعی قواعد و اصول جاری در حوزه اقتصاد بین الملل به گردش در آورده است.
در نهایت، عضویت جمهوری اسلامی ایران در گروه بریکس و بسط و تعمیق دیپلماسی اقتصادی کشورمان، به معنای اتخاذ تصمیماتی مناسب در پیچ تاریخی مهم کنونی محسوب میشود. نارضایتی مطلق و شانتاژ تبلیغاتی غرب و جریانات طرفدار نظم امریکایی-اروپایی در عرصه اقتصاد بین الملل نسبت به رویکرد کشورمان در این عرصه، بی دلیل نبوده و بیانگر مسیر صحیحی است که باید با قاطعیت و هوشمندی ادامه پیدا کند
محمد ایمانی
«کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است». این هشدار حکیمانه را شهید سلیمانی مهر ماه ۱۳۹۵، در حالی بیان کرد که جریان غربگرا، در حال معبرگشایی برای دشمن بود. اما کوچه دادن به دشمن، فقط در همان مصداق برجامیزاسیون خلاصه نمیشود. دامن زدن به اختلاف در میان نیروهای انقلابی و دستگاههای حاکمیتی نیز، کوچه باز کردن برای دشمنان است. همافزایی دولت، مجلس و دستگاه قضایی به ویژه در دو سال اخیر، موفقیتهای چشمگیری را برای کشور فراهم کرده است. طبیعتا این همدلی و تعاون، دشمنان بزرگی دارد؛ و در این میان، کدام ضربه به همدلی و همافزایی، موثرتر از اختلافافکنی؟
۱) این تیترهای دروغ یا اغراق شده (و بعضا متناقض) در رسانههای زنجیرهای بیگانه و دنباله آنها در فضای رسانهای داخلی را مرور کنید که با وجود همدلی بالای آقایان رئیسی و قالیباف و اغلب وزیران و نمایندگان، چگونه از هیچ یا کاه، کوه میسازند: «جنگ قالیباف و رئیسی در کف خیابان؟ تعارف مجلس با دولت به پایان رسید»/ جدال توئیتری تیم قالیباف و رئیسی بالا گرفت؛ دعوای تیم قالیباف و رئیسی به فضای مجازی کشیده شد/ ورود دولت به انتخابات مجلس، ورود قالیباف به انتخابات ریاست جمهوری/ قالیباف، رئیسی را با مشکلات تنها گذاشت/ حاملان تفکر مصباح یزدی، کجای دولت و مجلس هستند؟ جبهه پایداری؛ مغز و ارگانیسم دولت رئیسی/ اختلافات قالیباف و رئیسی واقعی است/ این دولت، دولت جبهه پایداری است/ نقشه اتاق فکر افراطیون برای انتخابات مجلس؛ خویشتنداری قالیباف مقابل حامیان رئیسی به پایان رسید/ برخی اخبار، از جلسات انتخاباتی اعضای دولت حکایت دارند؛ حمله گازانبری به قالیباف! اتحاد پایداری و دولت برای فتح مجلس دوازدهم/ خیز قالیباف برای ریاست جمهوری/ دولت رئیسی 4 ساله میشود؟».
۲) همچنین این تیترها را ببینید: «پایداری از ریاست مجلس در سال جاری دور شد؛ آیا اختلافات قالیبافیها و پایداریها تشدید میشود؟/ هدف شریان چیست؟ دولت رئیسی به دنبال حذف قالیباف/ پیام تیم قالیباف به رئیسی: ابراهیم حذر کن! اختلافات جریان قالیباف و دولت علنی میشود/ در آینده نزدیک، شاهد دعوای قالیباف و رئیسی خواهیم بود/ دعوای دولت و مجلس، جنگ زرگری است/ پیشبینی دعوای مفصل اصولگرایان؛ جبهه پایداری میخواهند مجلسی وکیلالدوله ایجاد کنند/ از سیسمونی گیت قالیباف تا پرسش از قدرت فهم رئیسی/ جبهه پایداری، متحد استراتژیک شخص رئیسی است/ جلسات منظم دولت و جبهه پایداری برای «خالصسازی»/ جریان بذرپاش مشغول موج دوم خالصسازی است/ دولت با کمک پایداری، میخواهد انتخابات مجلس را مهندسی کند./ رئیسی در انتخاب کابینه، به جبهه پایداری محل نداد/ پشت پرده تحرکات ضد رئیسی پایداریها/ اختلاف پایداری و قالیباف، دعوا بر سر لحاف ملاست/ جلیلی، نامزد نمایشی بود، نه پوششی/ جلیلی، میخواهد نتیجه 8سال زحمت برای دولت سایه را ببیند/ جلیلی علیه رئیسی؛ نجواهای اختلاف بخشی از جریان پایداری با سیاستهای رئیسی/ رسانه قالیباف، پایداری را از لیست اخراج کرد؛ پایداری لیست جدا میدهد».
۳) نه رئیسی، احمدینژاد است، و نه قالیباف، لاریجانی؛ ایضا دولت و مجلس. اما دشمنان ملت ایران و جمهوری اسلامی، یک جبهه واحد بیشتر نیستند. آقایان احمدینژاد و لاریجانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی)، از همکاری و همافزایی دو ساله، به جدایی و سپس تقابل شدید در سال ۱۳۹۱رسیدند. جالب است بدانیم برخی حامیان احمدینژاد معتقد بودند آقای حداد عادل به اندازه کافی مدیریت و همراهی ندارد و بنابراین در مجلس هشتم، سراغ حمایت از ریاست لاریجانی رفتند. همچنین برخی افراد مثل مطهری، با حمایت خاص احمدینژاد در فهرست جریان انقلاب در مجلس هشتم قرار گرفتند، اما گذر زمان، برخی غفلتها از سوی طرفین و نفوذ و دو به هم زنی طیفهای نفاق، موجب تقابل تدریجی دولت و مجلس و نهایتا لجن مال کردن همدیگر در ماجرای استیضاح وزیر رفاه و کار (بهمن سال ۱۳۹۱) شد. میوهاش را هم پنج ماه بعد، ائتلاف اشرافیت غربگرا در انتخابات سال ۱۳۹۲ چیدند؛ و آن هشت سال پر خسارت را به کشور تحمیل کردند.
۴) اختلاف شخصیتها به خودی خود آن قدر موضوعیت نداشت، که تاثیر آن در ناامید کردن مردم و امیدوار کردن بدخواهان. رهبر انقلاب در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۹۱ فرمودند: «البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالی هم ندارد- دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده- اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهای گوناگون، به اختلاف علنی،گریبانگیری، به مچگیری در مقابل چشم مردم منتهی شود... اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسی احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده است. ایشان همچنین اوایل بهمن ۹۱، در دیدار شماری از رؤسای کمیسیونهای مجلس و برخی مقامات دولتی، ضمن گلایه از فضای مجادله و تعارض، از آنها خواسته بودند اهتمام به امور خطیر کشور را در اولویت قرار داده و حتی مسائل مهم را فدای «اهمّ» که همان مسائل کلان کشور و از جمله دغدغههای معیشتی مردم و معضل تورم است، کنند. در پی این رهنمود، جلساتی برای هماندیشی دولت و مجلس برقرار شد، اما برخی طرفین مجادلات به فاصله ۱۰ روز، ماجرای تلخ جلسه استیضاح را پدید آوردند و متعاقب این فضای خود مشغولی و فرسایش، دولتی اشرافی و منفعل در برابر غرب سر کار آمد.
۵) با گذشت بیش از یک دهه، چرا مجددا به اختلافات مجلس و دولت و دیگر نهادها و نیروهای انقلابی دامن زده میشود؟ پاسخ اصلی را باید در سلسله شکستهای غرب دید. آمریکا و غرب در منطقه و جهان، قافیه را باختهاند و چاره کار را در اختلاف افکنی، مشغول سازی و تضعیف ایران قدرتمند میبینند. اجازه بدهید، از عناوین رسانههای غربی کمک بگیریم. چند نمونه از هزاران تیتر و تحلیل مشابه را مرور کنید: «اندیشکده کوئینسی: آمریکا ناتوان از ادامه جنگ در اوکراین است»/ «گاردین: قرن آمریکایی به سر رسیده و نفوذ آمریکا در غرب آسیا مانند پایان خفت بار امپراتوری بریتانیا، رو به پایان است»/؛ نهاد سلطنتی خدمات دفاعی- امنیتی انگلیس: روسیه با الگو برداری از ایران، در حال عبور از تحریمهای غرب است؛/ «نیوزویک: آمریکا از تحولات جا مانده و خاورمیانه در حال دور شدن از آمریکاست»/ «سناتور لینسی گراهام: خروج از افغانستان، شرمآورترین تصمیم در تاریخ سیاست خارجی آمریکا بود»/ «آرون دیوید میلر مذاکرهکننده سابق، فارین پالیسی: آمریکا میان انواع بحرانها مجبور به توافق است. هیچ توافق خوبی با ایران وجود ندارد و این انتخاب، بین بد و بدتر است. برای دولت آمریکا که گرفتار مجموعه از معضلات، از جنگ اوکراین و روسیه تا رقابت با چین است و انتخابات را در پیش دارد، تلاش برای جلوگیری از افزایش تنش، یک بازی هوشمندانه است. آخرین چیزی که بایدن به آن نیاز دارد، تنش با ایران است»/ «اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها: دولت بایدن، تسلیم ایران شد. توافق برای آزادی ۶ میلیارد دلار از اموال ایران، نشانه ضعف دولت آمریکا است».
۶) همچنین این عناوین را ببینید: «تامیر هیمن، مدیر موسسه تحقیقات امنیت ملی اسرائیل: امروز هیچ چیزی جز اراده خود ایرانیها نمیتواند آنها را محدود کند. آنها بدون سلاح هستهای به بازدارندگی رسیدهاند و این یعنی همان وضعیت عالی از نگاه ولیفقیه در برابر غرب»/ «روزنامه کویتی الرای: تقویت شمار نیروهای آمریکا در منطقه بیش از آن که پیامی به دشمنانش باشد، خطاب به دوستانش است. آمریکا زورش به دشمنانش نمیرسد، میخواهد دوستانش را از نزدیکی به چین و ایران بترساند»/ «دویچه وله: پیمان بریکس، هژمونی نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم را به چالش کشیده است»/ «بلومبرگ: بریکس، ایران و عربستان و دیگر کشورها را فرا میخواند تا بر وزن خود بیفزاید»/ «نشنال اینترست: آمریکا از عهده پهپادهای ارزان قیمت ایران که ستون قدرت نظامی آن کشور در منطقه شده، بر نمیآید»/ «اکونومیست: تفاهم با ایران و پاداش دادن به این کشور خطرناک است، اما آمریکا چاره دیگری ندارد»/ «متیو کانتینی تحلیلگر امریکن اینتر پرایز: بایدن با حقارت در حال امتیاز دادن به ایران است»/ «المانیتور: موفقیتهای ایران، آمریکا را مجبور به توافق میکند» /»نشریه نوول ابزرواتور: آمریکا به خاطر بلبشوی پدید آمده در اثر جنگ اوکراین و به هم خوردن ائتلافهای قدیمی، مجبور به واگذاری امتیاز به ایران شده است/ «بی بیسی: هیچ گزینهای روی میز دولت آمریکا برای فشار به ایران باقی نمانده است»/ «رویترز: جنگ اوکراین، اقتصاد اروپا را به لیگ بازندهها فرستاد»/ «فارن افرز: موقعیت ایران در ماههای اخیر بدون توافق با آمریکا بهبود یافته است.»/ «وال استریت ژورنال: رهبر ایران به شکل هوشمندانه، در حال تشکیل خاورمیانه بدون آمریکاست».
۷) موفقیتها و پیروزیهای پیاپی، نباید کسی را در میان نیروهای انقلاب، سرمست و مغرور کند؛ یا از طراحی شبانهروز دشمنان غافل سازد. این عبرت بزرگ جنگ اُحُد برای همیشه تاریخ است؛ آنجا که برخی از رزمندگان به توهم پایان جنگ با مشرکان (و جمعآوری غنائم)، تنگه راهبردی را رها کردند و دشمن از همان نقطه شبیخون زد. باید مراقب سُکر نعمت و قدرت، و خوابزدگی در خط مقدم بود. اختلاف، همیشه محتمل است، اما مجادلات رسانهای و به حاشیه انداختن موفقیتها، آن هم در آستانه انتخاباتی مهم، اصلا نمیتواند طبیعی باشد.
در همین موضوع انتخابات، هر چند برخی محافل اشرافی غربگرا ژست مخالفخوانی میگیرند، اما گزارشها از اقدام پرحجم و در عین حال چراغ خاموش آنها (از جمله ثبتنام دست کم ۸۰۰ نفر) حکایت میکند. نقشه غربگرایان بر این است که به بروز اختلاف میان جریان انقلابی فرصت بدهند، بلکه از طریق واسطهها یا عناصر کم ظرفیت، به اختلاف دامن بزنند. بروز اختلاف، میتواند موجب دلسردی و کاهش مشارکت مردم، یا ریزش کلیت رای نیروهای انقلابی شود.
۸) تعامل و تعاون سازنده نیروهای وفادار به انقلاب، موضوعی بسیار فراتر از انتخابات است. کیفیت عبور از پیچ مهم تاریخی جهان و رسیدن به قلههای پیشرفت و اقتدار، به یک معنا، موکول به همین تعاون یا تقابل و تخاذل نیروهای انقلابی است.اینجاست که مراقبت از کامل نکردن پازل دشمن اهمیت پیدا میکند. در این باره، رهبر انقلاب ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ فرمودند: « گاهی اوقات، دشمن کار را به گونهای ترتیب میدهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا میخواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون میخواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از ۱۰۰ یا ۲۰۰ قطعه تشکیل شده؛ یک قطعهاش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند. اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است... چه طور تمایلات دشمن را کشف کنیم؟ چه طور بفهمیم که این کار به نفع دشمن است یا به ضرر دشمن؟ این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهلانگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد.».
۹) رهبر حکیم انقلاب، همچنین ۲۱ دی ماه ۱۳۸۸، در دیدار فراکسیون انقلاب اسلامی (مجلس هشتم) توجه دادند: «یک مطلب کلی را باید همیشه در نظر داشته باشیم و آن این است که توقع کم گذاشتن در کفه حق را از همه کس باید داشت؛ یعنی انسان نباید بیتوقعیاش بشود. انسان کامل و بیعیب و نقصی که آدم هیچ راهی برای اشکال بر او نداشته باشد، پیدا نمیکنیم به جز معصومین. باید یک مقداری آماده بود برای آنچه که انسان آن را کوتاهی و جفا و بیوفایی بنامد... بله ایناشکال (در دولت یا مجلس) اگر وجود نداشت بهتر بود. حالا که اشکال وجود دارد، چه کار باید بکنیم؟ آرمانگرایی باید ما را به سمت بالا بکشاند. جوری نباشد که به خاطر دیدن برخی ناهنجاریها که با آرمانگرایی مخالف است، حرکت ما دچار وقفه یااشتباه و انحراف شود، یا از آن مسیری که دارد، به جای دیگری مشغول بشود. اگر منکری میبینید، نهی از منکر کنید، اگر چنانچه معروفی هست که بر زمین مانده، امر به معروف کنید. اما این موجب نشود که آدم، این منکر یا این نقطه منفی را بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند، یا فرض کنید که فاصله ایجاد شود، یا تعارض کند یا تخریب کند؛ کما این که بعضیها همین جورند...اشکالات را تذکر بدهید مانعی ندارد؛ منتها سعی کنید بیش از آن مقداری که حد و حق این اشکالات است، برایش حساب باز نکنید. اولاً راه حمل بر صحت را به کلی و در مواردی نبندید... ثانیاً وحدت مهم است. البته ما در سطح کشور هم معتقد به وحدتیم. این را باید حفظ کرد؛ ولو با اغماضهایی. بعضی از اغماضها ممکن است اعتراض برخی دیگر را متوجه انسان بکند، خوب بکند، ولی آدم باید ببیند حق چیست. یک جاهایی باید برخی اغماضها را برای یک مصلحت بزرگتری انجام داد که حالا در این مورد بحث ما، مصلحت، اتحاد و اتفاق و با هم بودن و یک حرف زدن و یک صدا داشتن و اینهاست».
از وعدههای آبی طالبان آبی گرم نمیشود
سیدمحمد بحرینیان
ایران و طالبان، وارد رقابت بر سر منابع آبشدهاند و طرف مقابل، قواعد بینالمللی و معاهده ۱۳۵۱ را رعایت نمیکند. خوب یا بد، جبر جغرافیایی باعث شده با کشوری همسایه شویم که حاکمیت آن مرتب در تغییر و روزگار آن دستخوش جنگ داخلی و خارجی و کودتاست. به نظر میرسد حتی اگر طالبان امروز، با طالبان دو دهه پیش تفاوت کرده و دیگر چندان در راستای منافع آمریکا و غرب نیست، اما در زمینه رعایت مسائل حسن همجواری، حکومت مسئولیتپذیری نیست.
طالبان یا هر گروهی که بر افغانستان مسلط شود، طبیعتا در حوزههایی که منابع، محدود و مشترک و مصارف رو به تزاید است، با ایران تضاد منافع خواهد داشت. مسئله آب هیرمند و تبعات آن، در رأس این موارد است.
چندی پیش، رئیسجمهور محترم در سفر به جنوب شرق ایران، با ادبیاتی صریح به مسئولان افغانستان اخطار کرد سهم ایران از آب هیرمند را بپردازند. هرچند در پی این تهدید، کارشناسان ایرانی به افغانستان اعزامشده و از برخی نقاط بازدید کردند، اما برخی نقطههای حساس نیز از چشم آنها دور نگهداشته شد و دولتی که به خلاف معاهده ۱۳۵۱، چند جا آب هلمند را منحرف کرده، با صدور بیانیهای همچنان سعی کرد افکار عمومی را از عدم پرداخت حقابه به مردم سیستان و بلوچستان دور نگاه دارد. طالبان مدعی است آبی وجود ندارد که به سمت ایران جاری شود اما اجازه بازدید از مخازن برخی سدها را هم نداده است.
افغانستان، مشکل را متوجه خشکسالی و نبود باران دانسته و وعده داده هرگاه شرایط آبی مناسب بود، آن را در بستر هیرمند جاری میکند.
ما به وعدههای توخالی طالبان اعتمادی نداریم و میدانیم از این وعدهها، آبی برای مردم جنوب شرق ایران گرم نمیشود، اما به وعده رئیس محترم جمهور اعتماد داریم. راهحل را هم استفاده از ابزارهای سخت و خشن نمیدانیم اما حالا که طالبان دوست دارد بازیگر بد و عنصر نامطلوب منطقه ما باشد، باید با تمام اهرمهای منطقهای و بینالمللی مورد فشار قرار گیرد.
ارسال نظرات