01 مرداد 1402 - 10:09
نگاهی به اهداف و درس‌‌های نهضت عاشورا؛

نهضتی به وسعت تاریخ

بیش از ۱۴۰۰ سال از قیام امام حسین علیه السلام می‌گذرد. قیامی که با خون اولاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جاودانه شد و چراغی شد که راه حقیقت‌جویان را تا ابد روشن نگه داشت.
کد خبر : 14723

پایگاه رهنما:

بیش از ۱۴۰۰ سال از قیام امام حسین علیه السلام می‌گذرد. قیامی که با خون اولاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جاودانه شد و چراغی شد که راه حقیقت‌جویان را تا ابد روشن نگه داشت. حقیقت‌جویانی مانند شهدای دفاع مقدس در دوران ما که در وانفسای دنیا، راه شهادت و سعادت را برگزیدند.

ما نیز باید به تأسی از شهیدان، در دنیای امروز که روزگاری احاطه شده از امتحانات و بلاهای پیچیده و جدید است، به ریسمان معرفت و محبت امام حسین (ع) و یاران شهیدش در کربلا آنچنان چنگ بزنیم که سوار بر کشتی نجات سیدالشهدا (ع) شویم. مهمترین نکته در این مسیر تمسک به قیام سیدالشهدا (ع) هم این است که شور و شعور ما در کنار هم باشد و سعی کنیم بیش از پیش در مورد اهداف عاشورا تأمل و تفکر کنیم.

* دو بعد مهم واقعه عاشورا

استاد شهید آیت‌الله مطهری (ره) درباره اهداف و فلسفه نهضت عاشورا می‌گوید: تاریخ و حادثۀ عاشورا، دو بُعد و دو صفحه دارد: بُعدی که ناظر به جنایات و فجایعِ صورت گرفته در آن است که البتّه، بسیار دلخراش و تلخ است و از نوعِ مصیبت و رثاء است؛ و بُعدی که ناظر به متجلّی شدن حماسه ای عالی و انسانی و قدسی است که حقیقت در آن نمایان گشت. حادثۀ عاشورا از جنبۀ اجتماعی و نسبت به کسانی که مرتکبِ آن شدند، مظهرِ انحطاط در جامعۀ اسلامی بود. ازاین رو، باید همواره نسبت به آن تذکّر داده شود و بازخوانی و یادآوری شود، تا از آن عبرت آموخته شود و رویدادهای مشابه آن تکرار نگردد. او براین باور است که از یک سو، امام حسین (علیه السلام) شخصیّتی مقاوم و مقتدر و حماسه ساز است، نه منفعل و مغلوب؛ و ازسوی دیگر، حماسه ای که ایشان آفرید، حماسه ای الهی و انسانی است، نه حماسه ای قومی یا ملّی که به حوزۀ زمانی یا مکانیِ خاص منحصر یابد و فراگیر و عام و بشری نباشد.

* راز اشک

استاد مطهری می‌گوید: دستورِ مؤکّدِ ائمۀ اطهار (علیهم السلام ) درباره زنده نگاه داشتنِ یاد و تاریخِ واقعه عاشورا، بدان علّت است که ما در پرتوِ برقراری ارتباطِ روحی و فکری با حادثۀ عاشورا، خود را به صفات و خصایصِ عالیِ امام حسین ( علیه السلام ) بیاراییم و همچون او، آمادۀ فداکاری و ایثارگری در راهِ حقّ باشیم. اشک ریختنِ ما بر آن حضرت، هنگامی ارزش دارد و کمال آفرین است که بکوشیم روحِ ما با روحِ آن حضرت، هماهنگ و همسو شود و در حدّ و سطحِ خود، درسِ توحید و مقاومت را از ایشان بیاموزیم. ائمۀ اطهار (علیهم السلام ) به این سبب بر ضرورتِ گرامی داشتِ حماسۀ عاشورا تأکید کرد ه اند که ما از رهگذرِ آن، با قیامِ امام حسین (علیه السلام) ارتباطِ فکری و قلبی برقرار کرده و عبر ت ها و آموزه هایش را فراگیریم. امام حسین (علیه السلام) با قیامِ خود، درسِ «ایستادگی»، «ظلم ستیزی»، «دلاوری»، «شجاعت»، «بندگی» و «امربه معروف و نهی ازمنکر» به مردم داد. این درس های آموزنده، همان ارزش های اسلامی هستند که رسولِ اکرم – صلی الله علیه وآله وسلم – آنها را به ارمغان آورد، ولی تحوّلاتی که پس از ایشان در جامعه اسلامی رخ داد، موجب گردید که این ارزش ها در زیرِ لایه های ضخیمی از غبارِ فراموشی و غفلت، دفن شوند.

در روایات آمده است: «مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبهِ الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه؛ هر آن که بر مصیبتِ حسین بگرید یا بگریاند یا خود را شبیهِ گریه کنندگان درآورد، جسدش بر آتش، حرام شده و بهشت بر او واجب می گردد.»

* اشک با معرفت

استاد مطهری می‌نویسد: علّتِ قائل شدنِ چنین ارزشِ بزرگی برای برپاداشتنِ عزاداریِ امام حسین (علیه السلام) «تهییجِ احساساتِ بر ضدّ یزیدها و به سودِ حسین ها» بوده است. اگر آن حضرت به صورتِ یک «مکتب» درآمده باشد و نماد و نشانه یک منطقِ اجتماعی و نفی کننده منطقِ اجتماعی دیگری باشد، حتّی قطره ای اشک ریختن برای آن حضرت، به معنیِ نوعی سربازی و مبارزه و همراهی است. در شرایطِ خشن و خفقان آلودِ یزیدی، در حزبِ حسینی ها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا، نوعی «اعلامِ وابسته بودن به گروهِ اهلِ حقّ» و «اعلانِ جنگ با گروهِ اهلِ باطل» است. اینجاست که برپاداشتنِ عزاداریِ امام حسین (علیه السلام) «حرکت»، «موج» و «مبارزۀ اجتماعی» است، این در حالی است که مراسمِ کنونی، از مصادیقِ تبدیلِ «حرکت» و «جنبش» و «پویایی» به «بنیاد» و «توقف» و «ایستایی» است؛ به تدریج، «روح» و «فلسفۀ» این دستور، فراموش می شود و محتوای این ظرف، بیرون می ریزد و به یک «عادتِ فرهنگی»، فروکاهیده می شود که فاقدِ «جهت گیریِ اجتماعیِ خاص» است و فقط برای «کسبِ ثواب»، مراسمی را «مجرّد از وظایفِ اجتماعی» و «بی رابطه با حسین ها و یزیدهای زمان»، برپا دارند (که البتّه دیگر ثوابی هم در کار نخواهد بود). در چنین مراسمی است که اگر شخصِ یزیدبن معاویه هم از گور به در آید، حاضر است در آن شرکت کند، بلکه شاید بزرگ ترین مراسم را برپا دارد! در چنین مراسمی است که نه تنها تباکی اثر ندارد، بلکه اگر یک مَن اشک هم نثار کنیم، به جایی بَر نمی خورد.

ارسال نظرات