آمارها از ترکیب درآمدی نفرات برتر کنکور نگران کننده است؛ از بین کسانی که موفق به کسب رتبههای زیر۳۰۰۰ در رشتههای اصلی کنکور شدهاند، بیش از ۸۰ درصد را دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی تشکیل میدهند. با این آمار، تقریبا میتواند گفت که دانش آموزان مدارس دولتی شانسشان برای قبولی در کنکور کاهش یافته و این بیعدالتی بین قبولیهای کنکور در مدارس دولتی و غیردولتی میتواند در بلند مدت عواقب اجتماعی، فرهنگی و امنیتی برای کل کشور داشته باشد. زنگ خطری که حالا به صدا درآمده، در آینده میتواند سهمگین تر از گذشته شود.
مسیر موفقیت برای جوانان ایرانی از دو راه میگذرد؛ یا در همان عنوان جوانی جذب بازار کسب و کار شوند و با حرفهآموزی، سعی در انجام کاری داشته باشند و در گذر زمان به موفقیت برسند یا اینکه از مسیر کنکور و وارد شدن به رشتههای تحصیلی که امکانات شغلی بهتری دارند، مسیر موفقیت را طی کنند. البته راه سومی هم وجود دارد و آن هم این است که پدر پولداری داشته باشند و از مال و امکانات پدری طرفهای برای خود ببندند؛ البته از گذشته کسانی که نه پدر مالداری داشتند و نه سرمایهای برای راهاندازی کسب و کار، تلاش میکردند تا از مسیر تحصیل به نوا و موفقیتی برسند. کنکور اگر تا چند سال پیش مسیر موفقیت برای همه دانش آموزان با استعداد بود، حالا مسیر موفقیت برای پولدارهاست. اگر دانش آموزانی که از خانوادههای فقیر رشد کرده بودند، امید داشتند که از مسیر کنکور میتوانند به شغل یا جایگاه اجتماعی مناسبی دست پیدا کنند، حالا چند سالی است که همین مسیر رشد هم به روی آنها بسته شده است و در اختیار قشر خاصی قرار گرفته است.
اگرچه با افزایش صندلیهای دانشگاهها در دو دهه گذشته، تقریبا هیچ دانش آموزی نیست که پشت کنکور بماند اما همچنان رقابت بر سر کسب کرسیهای رشتههای به اصطلاح پول ساز در دانشگاهها شدید است. همچنان تعداد کرسیهای رشتههای پزشکی، دندانپزشکی، مهندسی دانشگاههای برتر و برخی رشتههای دیگر در رقابت کنکور باید صاحبان خود را بشناسند و در این مسیر، دانشآموزان عادی، کمتر راهی به سوی موفقیت دارند.
آنگونه که منصور کبگانیان، استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر و عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: «در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی، ۸۶ درصد کرسیها برای دانش آموزانی است که در سه دهک بالای جامعه قرار دارند و تنها ۱.۳ درصد از دانش آموزان خانوادههای تهیدست میتوانند به این کرسیها دست پیدا کنند. یا در رشته مهندسی برق و الکترونیک دانشگاه شریف تقریبا هیچ دانشجویی از دهکهای پایین جامعه حضور ندارد و ۸۷ درصد کرسیها به دانش آموزان مرفه میرسد.»
کبگانیان ادامه میدهد که ۸۰ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور از مدارس غیرانتفاعی به دانشگاه میروند و البته تاکید میکند که دانش آموزانی که در خانوادههای سه دهک پایین و کم برخوردار جامعه رشد کردهاند، تنها ۲ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور را به خود اختصاص دادهاند.
رشد فزاینده مدارس غیردولتی که از دهه هفتاد در کشور آغاز شد، حالا مدارس دولتی را به محاق برده است. در شرایطی که سرانه بودجهای دانش آموزان در مدارس دولتی به شدت پایین است و ضعف امکانات در مدارس دولتی مشهود است؛ در نقطه مقابل، پول دهکهای بالای جامعه همه گونه امکاناتی را در مدارس غیردولتی به ارمغان آورده است. معلمان برتر، استفاده از تکنولوژی آموزشی، دسترسی به منابع آموزشی به روز و سایر امکانات باعث شده، تا مسیر موفقیت برای دانش آموزان در مدارس غیرانتفاعی هموارتر از گذشته در دسترس باشد. البته رهبر معظم انقلاب اسلامی ۷ سال پیش به مسئولان دولت یازدهم هشدار داده بود که باید مدارس دولتی را تقویت کنند. ایشان در دیداری که با فرهنگیان در سال ۱۳۹۵ داشتند، تاکید کردند که «اینکه ما مدارس دولتی را مدام تبدیل کنیم به غیرانتفاعی، معلوم نیست خیلی این یک کار پختهی درستی باشد؛ حالا اسمش مدارس غیرانتفاعی است امّا بعضی از اینها مدارس انتفاعی است، نه غیرانتفاعی؛ با آن شهریههای کذایی که شنیدهام از بعضیها می گیرند. سطح مدارس دولتی را بالا ببریم تا رغبت خانوادهها به این مدارس بیشتر بشود.»
البته این تنها هشدار رهبری نبود و هفت سال بعد در دیدار فرهنگیان و معلمان در سال جاری هم دوباره بر همین مسئله تاکید کردند و این تاکید مجدد، نشان میدهد که مشکل نه تنها برطرف نشده که در این سالها عمیقتر هم شده است. رهبر معظم انقلاب در دیدار ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ تاکید کردند که «نباید در کشور جوری باشد که وقتی گفته می شود «مدرسهی دولتی»، اوّلین چیزی که در مقابل انسان نقش می بندد ضعف مدرسه باشد؛ این نباید باشد. معلّمینِ خوب، مربّیانِ خوب، مربّیانِ تربیتیِ خوب، معلّمینِ متعهّد، فضاهای آموزشی قابل قبول، در مدارس دولتی باید وجود داشته باشد؛ این مطلب اوّل. وقتی ما به مدرسهی دولتی کماعتنائی بکنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیهی مالیاش آن قدر نبود که بتواند در آن مدرسهای که شهریّه میگیرد ثبت نام بکند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ معنایش این است که کسی که بنیهی مالی ندارد، بنیهی علمی هم نداشته باشد. این بیعدالتیِ محض است؛ این بیعدالتی به هیچ وجه قابل قبول نیست. »
بیعدالتی محضی که با کمبود توجه به مدارس دولتی و توجه بیش از حد به مدارس غیرانتفاعی و غیردولتی در طول دو دهه گذشته در کشور رخ داده، دست دانش آموزان کم برخوردار را از رسیدن به موفقیت تحصیلی کوتاه کرده است. خواب پزشک شدن نباید فقط برای دانش آموزان مرفه جامعه تعبیر شود و دانش آموزان محروم کشور هم حق دارند تا در مسیری عادلانه به این موفقیت برسند. ادامه این وضع، در بلندمدت، چیزی جز افزایش سرخوردگی اجتماعی و بروز آسیبهای اجتماعی ندارد. شاید اگر قصه امروز رقابت کنکور باشد، فردا به نحو دیگری در جامعه خودنمایی کند.
ارسال نظرات