رزم آهنگ آغاز حمله به دولت سیزدهم از سوی اتاق فکر رادیکال نواخته شد. سعید حجاریان پدر رادیکالیسم جریان اصلاحات محوریت تقابل با رای مردم را برعهده دارد. این رفتارها زمانی رخ میدهد که کلیددار پاستور برخلاف دولتمردان پیشین علاوه بر کانال های مذاکره هستهای، دامنه فعالیت سیاست خارجی کشور را در سراسر گیتی گسترش دادند و از فضای های موجود در شرق آسیا و آمریکای لاتین بیشینه استفاده را بردند و از سوی دیگر از آشوب های جنگ ترکیبی با قدرت عبور کردند و در مجموع در بهترین وضعیت سیاسی- اقتصادی قرار دارد. بنابراین جریان تندرو اصلاحات خواهان ضربه به کیان دولت موفق است.
علیه رأی مردم
سعید حجاریان در آخرین گفت وگوی سیاسی با ارائه ایده «استعفاء دولت سیزدهم» بدون هیچگونه دلیل منطقی و سکوت در هنگام رفتارهای خسارت آمیز دولت دوازدهم اظهار داشت: « من پیشنهاد میکنم دولت استعفا دهد و برود. هر چه زودتر، بهتر! حضور این دولت و تفکر خسارت محض است. ساخت قدرت در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ از انتخابات عبور کرد و فلسفه وجودی آن را زیر سوال برد. من نمیگویم آقای رییسی برود و یک اصلاحطلب ششدانگ جانشین او شود. میگویم داخل مجلس حلوعقدی که دارند، خودشان بنشینند و یک گزینه کارآمد پیدا کنند. یعنی اگر از انتخابات عبور کردهاند، دستکم کارآمدی داشته باشند.» وی با استمرار نگرش استیلاخواهانه برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرط گذاشت و در ادامه پیرامون حضور اصلاح طلبان اظهار داشت: «میگویم به شرطی که آقای رییسی به نحوی از کابینه استعفا دهد یا به دلیل عدم کفایت عزل شود، میتوان به شرط وجود یا حتی عدم فرضهای ششگانه در انتخابات مشارکت کرد. ترجمه حرف من است که اصلاحطلبان انتخابات را تحریم نمیکنند، اما دیگر دست به کار عبث نمیزنند، چون التفات پیدا کردهاند قانون کاغذ است و قدرت پشت قانون و مجری آن اهمیت فراوان دارد. از جمله کارهای عبث تشکیل فراکسیون ۱۰ نفره در اتمسفر دولت آقای رییسی است.» این در حالی است که سعید حجاریان چهره اصلی پروژه «تحریم انتخابات» و همان کسی است که از ۴ سال قبل تئوری «مشارکت مشروط»(به معنی شرطگذاری برای نظام و شورای نگهبان برای حضور انتخاباتی) را مطرح کرد و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ با عبور از رای مردم به رییس جمهور منتخب خواهان ابطال انتخابات بود و سرانجام با پذیرش اشتباه سیاسی اظهار داشت که «در انتخابات ۸۸ نه تقلب شد نه تخلف»
چشم انداز تحلیلی
۱. برای تحلیل کنش افراد اثرگذار در عرصه سیاست ورزی سناریوهای مختلفی را باید از تحلیلگران سیاسی مدنظر قرار داد و متناسب با وضعیت حاکم عیار هریک از سناریوها را سنجید. در همین راستا چشم انداز تحلیلی ذیل مدنظر است:
۲. برخی از تحلیلگران معتقدند که سعید حجاریان بار دیگر در وضعیت کنشگری رادیکال قرار گرفته است؛ به این دلیل که معتقد است جریان اصلاحات با رفتارها و گفتارهای رادیکال امکان دستیابی به سرمایه محدود آشوب گران را دارد و از سوی دیگر با مرزبندی اندک با آنان، حاکمیت را در شرایط پذیرش حداکثری آنان بدون درنظرگرفتن اقدامات آنان در آشوبهای ۸۸ به دلیل مشارکت حداکثری قرار خواهند داد.
برخی از تحلیلگران معتقدند که سعید حجاریان متناسب با تغییر وضعیتهای اجتماعی، دست به تغییر راه کنش میزند. اگر نمد تحلیل سیاسی برایش آوردهای نداشته باشد، ابایی از این ندارد که اصطلاحات و تئوریهای دنیای سیاست را بر بدن جامعه و فرهنگ، جاری سازد و با این حربه، اصرار کند که بله، حرف من همان بوده که قبلا گفتهام؛ من که از استثناءزدایی سیاسی گفته بودم، الان از استثنازدایی در حوزه شهروندی میگویم. به زعم وی بر اساس منطق منحنی نرمال، کشور در دورههایی وارد وضعیت استثنایی میشود، دورههایی که تک منحنی توزیع نرمال قدرت، تبدیل به دو منحنی در مقابل هم میشود. در واقع گویا فضای کشور فضای دوقطبی شده و لازم است جریانی سر کار بیاید تا این فضای دوقطبی شده را مجددا به وضعیت نرمال برگرداند. هرگاه قله منحنی نرمال تبدیل به دره شود، وضعیتی دو کوهانی به وجود میآید، وضعیتی که مستعد بروز ناآرامیها و اعتراضات است. از نظر وی، دوره اصلاحات و دوره اعتدال دوران نرمال شدن اقتصاد، فرهنگ و سیاست بوده است. دوران ماقبل اصلاحات و ماقبل اعتدال، اما کشور دچار وضعیت استثنایی است. نکته جالب توجه آن جاست که از نظر وی در دو سوی این دو قطب منحنی نرمال، دو جریان محافظه کار و برانداز قرار دارند و جریان اصلاحات همواره در مدار عقلانیت و صلح و مدارا بوده است.
۳. برخی از تحلیلگران سیاسی معتقدند که کنش سعید حجاریان متاثر از خروجی این حال سرگردان، همان «پوپولیسم انتقادی» است. کنار نشستن و انتقاد کردن باهدف جلب و جذب هوادار یا عقب نماندن از دیگران و ناسزا نشنیدن از براندازان. این نوع رفتار، شاید برای اینفلوئنسرهای مجازی مناسب باشد؛ اما تناسبی با راهبرد سیاسی ندارد. چنین است که حتی تئوریسینهای سیاسی به «توئیتریسین» فرو میکاهند و جز تکرار هرروزه بایدها و نبایدها و نقد کردن روند حاکم، گامی بهپیش برنمیدارند. به نظر میرسد که چهرهها و تئوریسینهای جریان اصلاحات در یک سرگردانی و فقر شدید در تولید راهبرد، تاکتیک، انگاره و گزاره به سر میبرد، از فحوای انتقادات درونی جریان اصلاحات اینگونه برمیآید که تئوریسینهای جریان اصلاحات نیز به آفت توئیتری مبتلا شده و کنش سیاسی خود را از این دریچه پیگیری میکنند که در تضاد اساسی با کنشگری عمیق سیاسی است.
۴. برخی از تحلیلگران معتقدند سعید حجاریان بار دیگر پا به میدان گذاشته تا با تحقیر اصلاحطلبانی که مثل او فکر نمیکنند، رادیکالیسم را پمپاژ کرده و اصلاحات را منزوی سازد. فروض و شروط حجاریان برای مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس در شرایطی است که به نظر میرسد قاطبه اصلاحطلبان، حداقل در عالم نظر، قائل به مشارکت هستند. تعیین شرط و شروط برای حضور در انتخابات مجلس را باید به نوعی تجدید قوای اصلاحطلبان رادیکال و شورش آنها علیه سایر اصلاحطلبان قلمداد کرد. سلطه ایدههای امثال حجاریان طی چهار سال گذشته موجب شد که اصلاحطلبان، دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم را تحریم کنند و در انزوا فرو بروند. چنانچه اصلاحطلبان بخواهند بار دیگر به ایدههای تمامیتخواهانه، فانتزی و محفلگرایانه حجاریان سوق پیدا کنند، انزوای آنها تشدید خواهد شد و دیگر نمیتوانند به کنشگری مؤثر دست بزنند.حانیه میرحاجتی
ارسال نظرات