پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
13 خرداد 1402 - 12:09
واکاوی مکتب سیاسی حضرت امام خمینی (ره)

خط امام

تحلیل گفتمان انقلاب اسلامی مستلزم شناخت صحیح از اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها و گفتمان امام خمینی(ره) در تمامی ابعاد جامعه چه در سطوح فردی یا در سطحی کلان، سراسر جامعه یا امت اسلامی را شامل می‌شود
کد خبر : 14323

پایگاه رهنما:

تحلیل گفتمان انقلاب اسلامی مستلزم شناخت صحیح از اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها و گفتمان امام خمینی(ره) در تمامی ابعاد جامعه چه در سطوح فردی یا در سطحی کلان، سراسر جامعه یا امت اسلامی را شامل می‌شود. امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از معدود مصلحان مذهبی، اجتماعی و سیاسی معاصر است که در قالب یک شخصیت جامع و بی‌بدیل، موفق به خروج از دایره‌ی تنگ نظریه‌پردازی گردیده و با رویکرد عمل‌گرایانه، و تأکید بر شرایط ذهنی و عینی جامعه و امت اسلامی، دیدگاه‌ها و اندیشه‌های خویش را عرضه و آن را طی دو دهه رهبری خردمندانه نظام جمهوری اسلامی ایران اجرایی کرد. ایشان حلقه‌های تکمیلی اندیشه و عمل خود را یکی پس از دیگری ضمن تبیین ابعاد نظری آن، به عرصه‌ی عمل آورد و شکلی نوین در قالب نظریه ولایت فقیه ارائه نمود. امام خمینی(ره) در نخستین نوشته‌های خویش بر مسئله‌ی پیوند دین و سیاست تأکید کرده‌اند. جدایی دین از سیاست از نظر ایشان فکری است که ابتدا از سوی بنی‌امیه در صدر اسلام و سپس از سوی استعمارگران مطرح شده است. استعمارگران «تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست، برای جامعه نظامات و قوانین ندارد، طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است.» ‌چنین شعاری از نظر امام خمینی (ره) شاخصه‌ی اسلام آمریکایی است. «اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند، چه کار دارند به سیاست، با صراحت لهجه می‌گفتند...» بنابراین باید در مسیرشناسی رویدادهای تفکری از الگوی تفکیک دین و سیاست پیروی نکنیم .

جمهوری اسلامی؛دالّ مرکزی مکتب سیاسی امام(ره)

بر این اساس می‌‌توان مهم‌ترین مفاهیم و نشانگان بکار گرفته شده در مکتب سیاسی امام خمینی(ره)‌ و دال مرکزی آن را شناخت و به اصول مکتب سیاسی ایشان پی برد. مهم‌ترین نوآوری و کانون مکتب سیاسی امام خمینی(ره) را می‌توان ترکیب سنت دیرپای شیعی با یافته‌های عقلانی دنیای جدید دانست. نوآوری اساسی امام خمینی(ره) را ضمن احیای نظریه‌ ولایت فقیه در برابر سیطره‌ تفکر مدرنیسم غربی باید در طرح و ترکیب برخی عناصر فکری جدید همانند جمهوریت‌خواهی و تأکید بر نقش مردم و قانون اساسی و انتخابات در نظریه‌ ولایت فقیه بدانیم. تأکید امام خمینی(ره) در آستانه‌ی انقلاب اسلامی در ایران بر «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، کانون نظریه‌ی سیاسی امام خمینی(ره) را شکل می‌دهد. از این جهت، دال برتر و مرکزی مفصل‌بندی گفتمان سیاسی امام خمینی(ره) را می‌‌توان همان «جمهوری اسلامی» بدانیم که اسلامیت محتوای آن و جمهوریت شکل آن است.

مرکزیت‌زدایی از غرب

بدیهی است نشانه‌ی جمهوریت در آموزه‌ جمهوری اسلامی معنای خاصی در مفصل‌بندی گفتمانی امام خمینی (ره) دارد که از گفتمان مدرنیسم متفاوت است. غرب مدرن براساس آموزه‌هایی چون اومانیسم، سکولاریسم، عقلانیت خودبنیاد و قرائت کلان پیشرفت، تفسیری از جمهوریت ارائه کرده است که در آن تمامی مشروعیت نظام سیاسی از قرارداد اجتماعی و خواسته‌های بشری نشأت گرفته و دین و آموزه‌های الهی در آن کاملاً از عرصه‌ی سیاسی کنار گذاشته شده‌اند. غرب با سیطره‌ی فکری و تمدنی و تحمیل دیدگاه‌‌های خویش بر دیگران به‌ویژه بر ملل جهان اسلام، چنین وانمود کرده است که معنا و مفهومی متفاوت برای جمهوریت وجود ندارد و تنها معنای صحیح آن همان قرائت غربی آن است. از این رو برخی نیز در کشور ما هنگام طرح این نظریه توسط امام خمینی (ره) تحت تأثیر نگرش غربی بر تناقض‌آمیز بودن آن اعتقاد داشته‌اند. اما چنین تفسیری از میراث سیاسی امام خمینی (ره) نادرست بوده و غرب مدرن را معیار داوری قرار می‌دهد. امام خمینی(ره) با طرح اسلام سیاسی اصیل، چالشی اساسی را برای نظام‌های طراحی شده غرب ایجاد کردند. «... اسلام از هنگام ظهورش متعرض نظام‌های حاکم در جامعه بوده و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده است.» امام خمینی(ره) با تحلیل و تطبیق خارجی واژه‌هایی همچون «مستکبرین» و «مستضعفین» که از واژه‌های قرآنی محسوب می‌شوند، صف بندی جدیدی را در عرصه جهانی، مطرح کردند. در این گفتمان منازعه اصلی نه میان دولت‌ها با منافع و اهداف متفاوت، بلکه میان صاحبان قدرت و زور(مستکبرین) و توده‌های ملل محروم و مستضعف جهان است: «یک طایفه مستکبرین و سودجوها و طوایفی که به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشید که با شما صلح بکنند، آنها هم نخواهند صلح کرد. آنها همه‌شان همان برنامه «فرعون‌ها را دارند که سر سازش هیچ ندارند و یک دسته هم مستضعفین جامعه هستند که یک اکثریت محروم هستند...» امام(ره) با پیش‌بینی زوال کمونیسم و از بین رفتن نظام دو قطبی، گرفتاری غرب را نیز پیش‌بینی کرده اند: «... امروز اگر مارکسیسم در روش‌های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مساله، البته به شکل دیگر نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است...» همچنین امام خمینی(ره) توانست منازعات جهانی را از حوزه دولت - ملت بر اساس گفتمان جدید «امت اسلامی» تغییر دهد: «...از نقشه‌های بزرگ آنها مسئله ملت‌گرایی است. اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را، عجم را، تُرک را، فارس را همه را با هم متحد کند. و یک امت بزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند...»

سیاست راهبرد تحول اجتماعی

 امام خمینی(ره) کوشیده است تا روند تحول اجتماعی و تأثیرگذاری اسلام اصیل بر روند زندگی مسلمین را گوشزد کند تا بتواند گوشه‌هایی از اسلام تحول آفرین را به امت اسلامی نشان دهد، تحول آفرینی اسلام، موجب پیشرفت توامان مادی و معنوی اجتماع بشری و موجب تکامل اجتماعی می‌شود که از بین برنده موانع و مشکلات اجتماعی خواهد بود. در این زمینه امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «اسلام ... مکتبی است که بر خلاف مکتب‌های غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است.» بنابراین تحول و تکامل نظام اجتماعی مسلمین با تغییر رویکرد نگرش به اسلام و تحول انسانی همراه می‌باشد که باعث به وجود آمدن حرکت، انقلاب و خیزش علیه نظام سلطه استکباری شیطانی، خواهد شد که جنبه‌های زندگی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه جهانی و امت اسلامی را تغییر خواهد داد.

 

ارسال نظرات