در دنیای امروز، تربیت سیاسی و مدنی بخشی از فرآیند توسعه سیاسی و مهمترین سازوکار برای شهروندسازی به شمار می آید که در جهت برقراری حاکمیت و وحدت ملی، نقشی اساسی ایفا می کند. تربیت سیاسی ازجمله مهم ترین جنبه های تربیتی افراد در جوامع به شمار می رود که با توجه به ورود عنصر قدرت سیاسی به عرصه های مختلف زندگی انسان ها در جوامع و متاثر شدن افراد از آن، باید برای دستیابی بهتر و صحیح تر به آن برنامه ریزی کرد. نظام های سیاسی مختلف و اندیشه های سیاسی به روش ها و شیوه های متفاوت درصدد تحقق این مهم می باشند تا افراد در جامعه علاوه بر آگاهی از نقش و جایگاه خود به ایفای نقش در نظام سیاسی بپردازند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با معلمان سراسر کشور بر امر تربیت در قبال نسل جدید تاکید کردند و در همین راستا فرمودند:«ما این جوان را برای چه چیزی بایستی تربیت کنیم. علم نافع، علمی که برای آیندهی کشور نافع باشد؛ این باید جزو اصلیترین دغدغههای مسئولان آموزشوپرورش باشد. این هم یک نکته.» و همچنین «امروز از زبان صاحبنظران و صاحبان تخصّص در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتّی سیاسی، انسان میشنود که وقتی راجع به مشکلات اساسی و گرههای سخت کشور بحث میشود، علاج کار را در مدرسه جستجو میکنند» در همین راستا باید مفهوم تربیت سیاسی را مدنظر قرار بدهیم.
ضرورت تربیت سیاسی
آموزش و پرورش، با کارکردهای مختلف خویش، تعریف شده است. در میان این کارکردها، کم و بیش به مسأله «پرورش سیاسی» اشاره شده است. مسیری که از راه آن افراد جامعه، نگرش ها و احساسات مربوط به نظام سیاسی و نقش خود را در آن، کسب میکنند. از سوی دیگر مفهوم دیگر نیز باید مدنظر ما در تبیین قرار بگیرد. جامعه پذیری سیاسی چون دیگر اشکال و چهرههای جامعهپذیری، در یک پروسه و جریان مستمر شکل میگیرد. عوامل مختلف ـ با سهمهای متفاوتـ در شکلگیری شخصیت سیاسی فرد، مؤثرند. بیتردید، برای یک نظام سیاسی، این نکته حائز اهمیت است که از عوامل مؤثر، سود جوید تا بتواند شخصیت سیاسی شهروندان را متناسب با نیازها و آرمان های سیاسی نظام، شکل دهد. برخی از جامعهشناسان، عوامل شکلگیری شخصیت سیاسی فرد را، به دو دسته تقسیم کردهاند. دسته نخستین عوامل اولیه جامعهپذیری سیاسی است که در این بخش، تماس های نزدیک و چهره به چهره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را محقق میکند. عواملی چون خانواده، گروه همسال و ... در این بخش میگنجند. دسته دوم، عواملی که تماسهای چهره به چهره و نزدیک، نقش چندانی در آن ندارند. عواملی مانند: مدرسه، احزاب، اتحادیهها، رسانههای گروهی و ...
ارکان تربیت سیاسی
در پرورش سیاسی، برسه عنصر اصلی تأکید شده است. الف) شناخت: شخص دربارة نظام سیاسی چه میداند و چه اعتقادی دارد؟ ب) احساس: شخص چه احساسی نسبت به نظام دارد؟ (شامل وظیفه شناسی، وفاداری، حس تعهدات شهروندی و ... ج) حس شایستگی سیاسی: نقش شخص در نظام سیاسی چیست؟ و چه میتواند باشد؟
امام خمینی(ره) در ابعاد مختلف نکات یاد شده، دیدگاه های خویش را تبیین کردهاند و از چگونگی پرورش سیاسی در هر بعد، سخن گفتهاند. در سطور ذیل، گوشهای از این برداشت ها را مشاهده میکنید:
الف. شناخت سیاسی: امام، در تکمیل معرفت و شناخت سیاسی نسل معاصر، سهم عمدهای را داشتند و گونهای خاص از دانش سیاسی را در مغز و جان آموزشجویان کشور ـ و بطور اعم نسل معاصر ـ آفریدند. بحث مبسوط در این زمینه، خود مجال واسع میطلبد تا منظومه معرفتشناختی سیاسی امام(ره)، تبیین و تحلیل شود. از این رو، طرح این بحث تفصیلی، به موقعیتی دیگر واگذار میشود.
ب. احساس سیاسی: نظام های سیاسی ـ حتی عقلانیترین آنها ـ به احساساتی ویژه در شهروندان خویش، نیازمندند. احساسی که بتواند رابطة شناختی ـ معرفتی را، تعمیق بخشد، پایدار کند و یا حداقل در استواری آن مدد رساند. در این میان نظام های انقلابی، به این نکته، وابستهترند. این نظام ها، از یکسو داعیة تغییر و دگرگونی را دارند و از سوی دیگر پس از پیروزی، به تثبیت و تحکیم موقعیت خویش در برابر بازماندههای رژیم قبل از انقلاب ـ و نیز داعیهداران جدید ـ سخت محتاجند. ترکیب دو عنصر تغییر و علاقه به ثبات در نظام های انقلابی، ایجاب میکند که احساسی متناسب پدید آید تا بتواند شهروندان انقلابی را، در عین شور و اشتیاق به تحول و دگرگونی، به حفظ و تحکیم اساس نظام انقلابی، وفادار نگاه دارد. و این نکته خود از پیچیدگیهای دورة گذار انقلاب هاست. دورهای که اگر کارگزاران و رهبران انقلاب در تلفیق معرفت و احساس متناسب با این دوره، کوتاهی ورزند یا روحیة تغییر و تحولخواهی، چون سیلاب بنیان برانداز، خود نظام سیاسی انقلابی را درهم خواهد ریخت و یا به سرعت عناصر تغییرخواهانه نهضت، به رکود میانجامد و سرخوردگی سیاسی را در جامعه انقلابی پدید خواهد آورد. از نکات بسیار اساسی در بینش امام خمینی(ره)، ترکیب و تلفیق موفق دو بخش عناصر احساسی بود.
جهاد تبیین و تربیت سیاسی نسل جدید
رهبر معظم انقلاب شخصاً بزرگترین «جهاد تبیین» را انجام دادند. صدور بیانیه «گام دوم» در چهلمین سالگرد انقلاب در سال ۹۷ جهاد بزرگ تبیین بود که ایشان انجام دادند. نکاتی که ایشان از موضع دفاع از حق و افشای طراحیهای پیچیده دشمنان انقلاب و اسلام مطرح میکنند توسط رسانههای بیگانه و کسانی که تمام وقت خود را میگذارند که اشکالی به حرف ایشان وارد کنند بلافاصله ممکن است مورد هجوم قرار گیرد، ولی ایشان ملاحظه این موارد را نمیکنند، بلکه به ادای تکلیف فکر میکنند. در «جهاد تبیین» نوعی تکلیفگرایی الهی بسیار عمیقی وجود دارد، همانگونه که حضرت امام(ره) بر روی تکلیف الهی بسیار تأکید داشتند. «جهاد تبیین» مصداق تکلیفگرایی است که امیدواریم همه مخاطبان بتوانند در این جهت وارد شوند. از سوی دیگر «جهاد تبیین» در مقابله با محافظهکاری است؛ چون اساساً جهاد حرکتی انقلابی است بر ضد محافظهکاری، نه اینکه «جهاد تبیین» ما را بهسوی محافظهکاری سوق دهد که اشکالات را نبینیم! «جهاد تبیین» هرگز مغایرتی با نقد وضعیت ندارد و نهتنها نمیخواهد همه روشها، اقدامات و برنامهها را تلقی به قبول کند، بلکه معایب را هم میبیند؛ بنابراین، این برداشتهای غلط از مفهوم «جهاد تبیین» را باید اصلاح کنیم. بنابراین باید مسیر تمرکز تربیت سیاسی برای نسل جدید در دو سطح اصلی معنادهی یابد. در سطح مکانی باید مدرسه و دانشگاه به عنوان مرکز تربیت سیاسی جوانان و نوجوانان قلمداد شود و در این گذرگاه باید نگرش های غیرانقلابی از سطوح مدیریتی فاصله یابد و مراکز تربیتی مانند معاونت پرورشی و نهادهای انقلابی تقویت شود و در سطح زمانی باید این اتفاق به فوریت رخ بدهد زیرا در جنگ ترکیبی قربانیان جوانان هستند و دشمنان روی این نسل تمرکز کردند.
ارسال نظرات