پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
07 ارديبهشت 1402 - 11:37
چرایی تاکید بر ایده تحول آفرینی

تحول خواهی راهبردی در گام دوم انقلاب

مسلما در گام دوم انقلاب اسلامی، رویکردهای تحولی جدی تر در مرحله اجرا قرار می گیرد و گام دوم انقلاب اسلامی سند راهبردی تحول خواهی است
کد خبر : 14036

پایگاه رهنما:

تحول، تحول آفرینی و رویدادهای نوآور واژگان پرکاربرد این روزهای کنشگران سیاسی محسوب می­شود. مسلما در گام دوم انقلاب اسلامی، رویکردهای تحولی جدی تر در مرحله اجرا قرار می گیرد و گام دوم انقلاب اسلامی سند راهبردی تحول خواهی است. در این راستا باید مختصات دقیق تحول را مورد بررسی قرار بدهیم و صورت بندی دقیقی از لایه­های تبیینی و دلالت­های ساختاری داشته باشیم. ابتدا با رویکرد روندپژوهی محل عزیمت آن را مشخص می کنیم و در نهایت متناسب با فراخور موضوعی به دلالت آن می پردازیم.

جایگاه تحول در سنت الهی

در گام اول باید جایگاه تحول را در رفتارشناسی جامعه مدنظر قرار بدهیم.تحول امری قطعی است و در مقام سنت الهی لایتغیر محسوب می شود. بنابراین مواجهه با آن امری بدیهی است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین راستا فرمودند: «تحول در جوامع انسانی و برای بشر، سنت لایتغیر الهی است. هیچ کس نمی تواند در مقابل تحول بشری بایستد؛ امکان ندارد. دیر یا زود، یکی پس از دیگری، تحولات بشری اتفاق می افتند. این راز ماندگاری و راز تعالی بشر است. اصلاً خدا بشر را این طور قرار داده است که ایستایی در طبیعت انسان نیست. شاید یکی از فرقه­ای انسان با بقیه اشیا هم همین باشد. البته در بقیه ی اشیا هم یک نوع تغییرات، تحولات و تبدیل انواع را می گویند، که من حالا به آن مسائل کار ندارم؛ نه درست واردیم و نه می توانیم قضاوت کنیم؛ نه به بحث ما ارتباطی دارد؛ اما در بشریت تحول حتمی است. با تحول نبایستی مقابله کرد؛ تحول را نباید انکار کرد.»

نزاع تحول با رکود

با آگاهی از مختصات عزیمت تحول به عنوان یک سنت الهی باید روندهای غیریت ساز آن را مدنظر قرار بدهیم. تحول در برابر چه چیزی؟ در برابر چه اقدام؟ این تبیین غیریت به منزله محدودسازی تعریف تحول خواهد بود و زمینه را برای دلالت شناسی آن مهیا می کند. در اندیشه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) ایده تحول در برابر ایده رکود قرار می گیرد؛ رهبرمعظم انقلاب اسلامی در همین راستا فرمودند: «در مقابلِ تحول چه هست؟ رکود. نقطه ی مقابل تحول، رکود است. بعضی اینها را غلط می فهمند و اشتباه معنا می کنند. بعضی رکود را با ثبات اجتماعی اشتباه می کنند. رکود، بد است؛ ثبات اجتماعی خوب است. بعضی خیال می کنند که رکود یعنی ثبات اجتماعی. تحول را هم بعضی با آنارشیسم و هرج و مرج و هر چی به هر چی بودن، اشتباه می کنند. این اشتباهات موجب شده است که یک عده ای که طرفدار ثبات اجتماعی اند، با هر تحولی مخالفت کنند؛ به خیال اینکه این تحول، ثبات را به هم می زند. از طرف دیگر، کسانی که خیال می کنند هر تحولی به معنای ساختار شکنی و شالوده شکنی و زیر سؤال بردن همه ی اصالت هاست، اینها هم برای اینکه تحول ایجاد کنند، ثبات اجتماعی را از بین می برند و دچار خطر می کنند. این دو اشتباه، از دو طرف وجود دارد. تحول، یک چیز است، آنارشیسم، یک چیز دیگر؛ و هرج و مرج هم یک چیز دیگر است. همچنان که ثبات اجتماعی یک چیز است و رکود اجتماعی و ایستایی اجتماعی هم یک چیز دیگر است؛ اینها را نباید با هم اشتباه کرد. آنچه خوب و درست است، جامعه ی با ثبات، اما غیر راکد و دارای تحول است؛ جامعه ای که حتّی تحولات صحیح را سریع در خودش به وجود بیاورد.»

هویت ملی پیشران تحول خواهی

با محدودسازی تعریف تحول و یافتن غیریت آن باید پیشران توسعه بخش آن مدنظر قرار بگیرد. در جامعه ایرانی باید تحول براساس ریشه های اسلامی- ایرانی رشد و نمو یابد؛ زیرا این سنت ها در بدنه جامعه مورد پذیرش هست و کارگزاران و آحاد مردم خواهان آن هستند. در همین راستا رهبرمعظم انقلاب اسلامی فرمودند:«اساس تحول باید بر «ملاحظه ی عناصر اصلی هویت ملی» قرار داده شود، که آرمان های اساسی و اصولی مهمترین آنهاست. من این را عرض می کنم که صنعتی شدن، فرا صنعتی شدن، پیشرفت علمی، پیشرفت خدماتی و پیشرفت های بهداشتی و درمانی، باشد؛ اما اساس اینها باید حفظ هویت ملی باشد. اگر یک کشوری همه ی اینها را داشت، اما از لحاظ ملی، یک کشور بی هویتی بود، فرهنگش وابسته ی به دیگران بود، از گذشته و تاریخ خود هیچ بهره ای نداشت و نبرده بود، یا اگر گذشته ای داشت، آن گذشته را از چشمش دور نگه داشتند یا آن را در نظرش تحقیر کردند، این کشور مطلقاً پیشرفت نخواهد کرد؛ زیرا هویت ملی، اساس هر پیشرفتی است.»

دلالت های تحول خواهی چیست؟

در نهایت با مختصات اندیشگانی تحول، صورت­های نهادی آن را شناختیم و باید شاهد دلالت های اجرایی آن باشیم؛ به این معنا که اگر تحول خواهی را در دستورکار قرار بدهیم؛ خروجی آن چه خواهد بود؟ به نظر می رسد که اساس تحول خواهی ختم به پیشرفت همه جانبه مبتنی بر عدالت اجتماعی خواهد شد. در همین راستا رهبرمعظم انقلاب اسلامی فرمودند: «آنچه که ما در تحول، تحولی که با پیشرفت همراه است، مورد نظرمان است - که جا دارد که این جزو آرمان های ما باشد - مبارزه ی با فقر، مبارزه ی با تبعیض، مبارزه ی با بیماری، مبارزه ی با جهل، مبارزه ی با ناامنی، مبارزه ی با بی قانونی، مدیریت ها را به سطح علمی تر ارتقاء دادن، رفتار شهروندان را به سطوح منضبط ارتقاء دادن و انضباط اجتماعی، رشد امنیت، رشد ثروت ملی، رشد علم، رشد اقتدار ملی، رشد اخلاق و رشد عزت ملی است؛ همه ی اینها در این تحول و پیشرفت، به معنای صحیح دخالت دارند و ما اینها را پایه های اصلی می دانیم. در کنار اینها، عشق به معنویت و ارتباط با خدا، مهمترین عاملی است که پیشرفت یک ملت را به معنای واقعی خودش تضمین می کند؛ اگر این نشد، همه ی آنچه که دستاوردهای به معنای عرفی و رایج جهانِ پیشرفته محسوب می شود، ممکن است در راه های غلطی مصرف شود. یعنی ممکن است یک کشور از لحاظ رفتارهای اجتماعی اش منضبط، مؤدب و با اخلاق باشد، ثروت و علم را هم به دست بیاورد، اما در عین حال همین ثروت و علم، و همین انضباط مردمی خودش را برای نابود کردن یک ملت دیگر به کار گیرد.»

ارسال نظرات