بعد از گذشت ۴ ماه از خروج امریکا از برجام، اروپا هیچکدام از تعهدات خود را اجرایی نکرده است
عبور پوسته برجام از پل شکسته اروپا ممکن نیست
کشورهای اروپایی و اتحادیه این قاره قبل، حین و بعد از انعقاد توافق هستهای همواره در جهت تضیع منافع ایران گام برداشته و هیچ گاه تلاش نکرده تا تعهدات حداقلی خود در توافق هسته اس را اجرایی کنند. بعد از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، جریانی در داخل کشور تلاش کرده، اروپا را متفاوت از آمریکا بازنمای کرده و امکان تامین منافع ملی با «برجام اروپایی» را امکان پذیر عنوان کنند!
پایگاه رهنما :
کشورهای اروپایی و اتحادیه این قاره قبل، حین و بعد از انعقاد توافق هستهای همواره در جهت تضیع منافع ایران گام برداشته و هیچ گاه تلاش نکرده تا تعهدات حداقلی خود در توافق هسته اس را اجرایی کنند. بعد از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، جریانی در داخل کشور تلاش کرده، اروپا را متفاوت از آمریکا بازنمای کرده و امکان تامین منافع ملی با «برجام اروپایی» را امکان پذیر عنوان کنند! بااین حال طی هفتههای اخیر و بعد از گذشت ۴ ماه از خروج آمریکا از برجام، رئیس جمهور کشورمان، وزیر امورخارجه، معاون وزیر امور خارجه و سخنگوی دستگاه دیپلماسی از اجرای تعهدات اروپا و بستههای پیشنهادی آنها برای تامین منافع کشورمان ابراز نارضایتی کرده اند. اما در عین حال جماعتی در داخل کشور همچنان برای زنده نگه داشتن خط مذاکره با غرب (اعم از آمریکا و اروپا) تلاش کرده و تئوری سازش را دستاوردساز و نه دستاوردسوز میدانند. رهبرمعظم انقلاب نیز در دیدار هفته گذشته خود با هئیت دولت میفرمایند: «اروپا جایی نیست که ما بتوانیم برای مسائل گوناگون خودمان از جمله همین مسئلهی برجام و مسائل اقتصادی و مانند اینها به آنها امید ببندیم؛ نه، اینها کاری نخواهند کرد؛ قطع امید بکنید.» حال برای پاسخ به اینکه چرا نباید منافع ملی کشور را به اروپاییها گره زد و به برجام اروپایی دلخوش بود، باید عملکرد اروپاییها را طی ۵ سال اخیر مورد واکاوی قرار دهیم.
اروپا قبل از برجام چگونه با منافع ایران بازی کرد؟
توسعه محدودیتهای بینالمللی علیه ایران به بهانههای حقوق بشری موازی با مذاکرات هستهای از نخستین روزهای روی کارآمدن دولت اعتدال مورد توجه اروپاییها قرار گرفت. کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا تاکنون با «انجام دیدارهای متراکم مقامات و هیئتهای اروپاییها با فعالان حقوق بشر در داخل کشور» هماهنگ با «کمیته سوم حقوق بشر سازمان ملل» توانسته سندسازیهای مهمی جهت «تصویب قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل» را عملیاتی کند. «صدور قطعنامه حقوق بشر ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل» در آینده نزدیک نتیجه عینی این تلاش هاست. اقدام مورد اشاره مجمع عمومی سازمان ملل یک گام از گامهای مشترک ضدایرانی آمریکا - اروپا است و یک هدف بلندمدت را دنبال میکند و آن دامنه دار کردن فشارهای بین المللی به ایران است. نخستین قطعه از این پازل آنجایی برداشته شد که در تغافل مجلس و دولت اعتدال، هیئت پارلمانی اروپایی با نسرین ستوده و جعفر پناهی به عنوان دونفر از فعالان حقوق بشری وابسته به غرب در ۲۵ آذر ۹۲ دیدار کردند و پس از این دیدار فضاسازیهای گستردهای علیه وضعیت حقوق بشر در ایران در قالب بیانیههای بین المللی و رسانههای خارجی صورت گرفت. تنها سه روز بعد از توافق موقت هستهای (ژنو ۳) این دیدار مشکوک در سفارت یونان صورت گرفت و چند هفته پس از آن، هیئتهایی از کشور آلمان و ایتالیا با فعالان به اصطلاح حقوق بشری در ایران دیدار کردند که نتیجه این دیدارهای برنامه ریز شده، سندسازیهای مورد اشاره حقوق بشری شد. به بیان بهتر اروپاییها همگام با آمریکاییها بعد از توافق ژنو ۳ (آذر ماه ۹۲) تاکنون تلاش کرده بخشی از تحریمهای هستهای را که تنها روی کاغذ برجام تعلیق شد را احیا و مذاکرات مشابه برجام را به ایران تحمیل کند.
اروپاییها به کدام تعهدات پایبند نبوده اند؟
اروپاییها به تعهدات مهم و محوری در برجام پایبند نبوده اند، چه در حوزه «لغو تحریمها» و «برداشتن موانع بانکی ـ. اقتصادی جهت سرمایهگذاری اشخاص حقیقی و حقوقی اروپایی در ایران» و چه در حوزه «رفع حل و فصل اختلافات در نظام حقوقی برجام». در مقدمه و مفاد عمومی برجام و در بخشهایی از پیوستهای پنجگانه برجام به مسئولیتهای «ویژه و محوری» اتحادیه اروپا اشاره شده است که تاکنون هیچ کدام از آنها رنگ تحقق به خود نگرفته است. ماده ۲۹ صراحتاً و به صورت مستقل از اتحادیه اروپا و دولتهای عضو میخواهد از «اعمال سیاستهایی جهت عادیسازی روابط اقتصادی ـ. تجاری ایران با کشورها» خودداری کنند. این در شرایطی است که اروپاییها نه تنها از سیاستهای ضدایرانی در قالب تحریمهای موشکی – منطقهای (که در ادامه به آن اشاره خواهد شد) خودداری نکرده بله تلاشی در جهت عادی سازی روابط اقتصادی –تجاری ایران نیز انجام نداده است. اگرچه در ماده ۲۹ از لزوم خودداری اتحادیه اروپا و دولتهای عضو این اتحادیه، عبارت «اعمال سیاستهایی عادیسازی روابط اقتصادی تجاری ایران با کشورها» بکار میرود نباید طی ۳ سال بعد از توافق هستهای شاهد وضع تحریمهای جدید ضدایرانی از سوی این اتحادیه با بهانههای جدید (حقوق بشری و تروریست) باشیم، درصورتی که این اتحادیه تاکنون بارها تحریمهای ضدایرانی را اعمال و اجرایی کرده است. درمهر سال ۹۵ اتحادیه اروپا برخلاف تعهدات دهگانه این اتحادیه در پیوست ۲ برجام، شرکت ملی نفتکش کشورمان از طرف دادگاهی در اتحادیه اروپا تحریم میشود؛ که بر اساس این حکم، هیچ دادگاهی در اتحادیه اروپا حق فسخ این حکم را تا ۳۰ سال آینده ندارد و بیمههای اروپایی نیز حق بیمه کردن نفتکشهای ایرانی را ندارند. در ۶ تیرماه ۹۶ اتحادیه اروپا فهرست اسامی ۲۳ شخص حقیقی و ۱۴ شخص حقوقی را در رابطه با «تحریمهای موشکی بالستیک / منع اشاعه سلاحهای هستهای» ایران مطابق با اصلاحیههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، اعمال میکند که برخلاف ماده ۲۹ مقدمه ومفاد مندرج در پیوست ۲ برجام میباشد. در بخشی از ماده ۲۸ بخش مقدمه و مفادعمومی برجام میآید: «گروه ۱+۵ و ایران متعهد هستند که این برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده، برمبنای احترام متقابل اجرا و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و نیت این برجام که اجرای موفقیت آمیز آن را مختل سازد، خودداری کنند.» براستی اگر اروپاییها با حسن نیت نسبت به اجرای تعهدات خود اقدام میکردند امروز بعد از گذشت بیش از ۳ سال از روز اجرای برجام، نباید شاهد گشایش حداقلی در روابط تجاری، اقتصادی و بانکی میان ایران با سایر کشورها بودیم؟
تعهدات ۱۰ گانه اروپا که هنوز عملیاتی نشده است
پیوست شماره ۲ برجام به «تعهدات مرتبط اروپا با تحریم ها» اختصاص دارد. اروپاییها در ۱۰ بخش مهم از جمله «تدابیر مربوط به امور مالی، بانکی و بیمه»، «بخشهای نفت، گاز و پتروشیمی»، «طلا، سایر فلزات گرانبها، اسکناس و سکه»، «بخشهای کشتیرانی، کشتیسازی و حمل و نقل» و «تدابیر مرتبط با اشاعه هستهای» وظایف مهم و اساسی در جهت بهبود شرایط اقتصادی و تجاری ایران برعهده دارند که حتی با خروج دونالد ترامپ از برجام نیز یک دهم از این تعهدات رنگ تحقق به خود نگرفته است. در پیوست ۴ متن توافق هستهای (بخش ۴ـ ۱) فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا نقش کاملا محوری دارد و در برگزاری جلسات کمیسیون مشترک و صدور بیانیههای این کمیسیون اساسیترین نقش را دارد. وظایف احصاء شده در این بخش این انتظار معقول و قانونی را بدنبال دارد که اروپاییها، در جلسات کمیسیون مشترک که بعد از خروج آمریکا از برجام برگزار شده است، هیچ گونه اشارهای به نقض برجام توسط آمریکا نداشته است. آنهم در حالی که اگر اروپا ارادهای برای تامین منافع حداقلی ملت ایران داشت باید در جلسات کمیسیون مشترک برجام به نقض توافق توسط آمریکا رای میداد و در بیانیه مشترکی که در پایان جلسات صادر شده صراحتا و نه به تلویح از ضرورت پرداخت هزینه توسط ایالات متحده سخن به میان میآورد. همچنین دربخش ۴ـ ۱ پیوست ۴ میآید: «نماینده عالی اتحادیه اروپایی در امور خارجه و سیاست امنیتی (از این پس: نماینده عالی) یا نماینده او به عنوان هماهنگ کننده کمیسیون مشترک انجام وظیفه خواهد کرد.»
اقدامات اروپا برای ناقض صلح معرفی کردن ایران
اروپاییها نه از یکسو نسبت به اجرای تعهدات برجامی خود بی توجه بوده و تلاش گستردهای جهت اعمال تحریمهای حقوق بشری به ایران صورت داده بله طی ۴ ماه اخیر (بعد از خروج آمریکا از برجام) فرصتهای مهم ایران جهت اقدامات حقوقی – سیاسی برای مقابله با نقض و خروج آمریکا از برجام را سوزانده است و موازی با اینگونه اقدامات تفسیر موسعی از روح برجام ارائه داده و تلاش میکند برای زنده نگه داشتن پروژه ایران هراسی، ایران را ناقض صلح و ثبات بین المللی معرفی کند. اروپاییها اعم از مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه و آلمان در پروژه ایران هراسی با متهم کردن ایران به حمله موشکی به فرودگاه ریاض (ماکرون: به نظر میرسد موشکی که از یمن به عربستان شلیک شد، ایرانی باشد. ۱۹ آبان ۹۶) و درخواست برای رسیدگی شورای امنیت به مسئله ایران نشان دادند که فراتر از «معرفی کردن ایران به عنوان ناقض صلح و امنیت بینالملل» در تلاش برای ایجاد یک فرایند حقوقی در عرصه بینالمللی هستند، مشابه همان فرایندی که علیه فعالیت هستهای ایران طی شد و به صدور شش قطعنامه شورای امنیت علیه کشورمان انجامید و دولت یازدهم نهایتا ضرورت دید میز مذاکره را تنها راهکار مناسب ارزیابی کند. یا در اقدام دیگری پارلمان اروپا در قطعنامهای که اخیرا صادر کرده از ایران میخواهد دست از حمایت انصارالله یمن بردارد، ترزامی نخست وزیر انگلیس در دومین سفر متوالی خود به منطقه، ایران را متهم به رفتارهای ضدصلح میکند و ماکرون در گفتوگو با فرانس ۲۴ ضمن متهم کردن ایران به رفتارهای خلاف امنیت و ثبات منطقهای خواهان مذاکرات مجدد با کشورمان میشود. روز گذشته نیز دبیرکل اتحادیه عرب مدعی شد که اعراب آماده همکاری با ایران هستند به شرط آنکه ایران «رفتارهای خود در منطقه» را تغییر دهد. نقش امریکا، اروپا و مرتجعین منطقهای برای رویارویی با ایران بهرغم تفاوتها یک نقطه مشترک مهم دارد و آن «فشار برای وادار کردن ایران به مذاکره در حوزههای غیرهستهای» و «تکمیل فرایند حقوقی جهت صدور قطعنامههای شورای امنیت» است. «شبهه سکوت مقامات امریکا»، «تشدید مواضع ضد ایرانی مقامات اروپایی»، «افزایش هم افزایی اروپا با شیوخ منطقهای در تخطئه وجهه ایران» همگی نشان میدهد که محور غربی–عربی صحنه رویارویی با ایران را تا حدودی دچار تغییر کرده و نقش اول جهت «مقابله حقوقی–کیفری» در این میان از امریکا به اتحادیه اروپا منتقل شده است. یا در نمونهای دیگر اتحادیه اروپا وکشورهای شاخص این اتحادیه در ادامه اقداماتی که مغایرت آشکار با روح و متن برجام دارد مشترکاً همراه با ایالات متحده امریکا بیانیهای مشترک تحت عنوان «نقض قطعنامه ۲۲۳۱ توسط ایران بهدلیل آزمایش موشک سیمرغ» صادر کردند که برخلاف متن این قطعنامه، آزمایش موشکی اخیر جمهوری اسلامی ایران نقض قطعنامه شورای امنیت معرفی شده است!
بازیچه اروپا نشویم
آنگونه که با دلیل و استدلال ذکر شد سطح دشمنی و تخاصم اروپا کمتر از ایالات متحده نیست و ضربه زدن به نظام و جامعه اسلامی با ابزارهای مختلف، اولویتی تمام عیار برای کشورهای عضو این اتحادیه به شمار میآید و نیم نگاهی به عملکرد اتحادیه اروپا، فرانسه، انگلیس و آلمان طی حداقل ۵ سال اخیر به خوبی چنین مسئلهای را اثبات میکند؛ بنابراین نباید بیش از این منافع ملی را بازیچه دست اروپاییها کرد.
ارسال نظرات