رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان غربی با تاکید بر وجود ضعفهای اقتصادی، دو نوع مواجهه با ضعفها را برشمردند: رویکرد انقلابی و رویکرد ارتجاعی. در رویکرد انقلابی، وقتی به ضعفها نگاه میکنیم، توجه داریم که در همین کشور و به دست جوانان وطن، گرههای کور مشابه –بلکه سختتر- را باز کردیم؛ بنابراین اکنون نیز میتوانیم با اتکا به دانش و تلاش، مشکلات را حل کنیم. رویکرد ارتجاعی اما فقط مبتنی بر تکرار منفعلانهی ضعفها و ورود از درِ خودتحقیری است. ایشان در همین دیدار، صنعت فولاد را یکی از صنایع موفق دانستند و معضل تورم را یکی از ضعفها برشمردند. ایشان همچنین به مسئولان مستقیم و غیرمستقیم تاکید کردند که گرانی و تورم علاج دارد؛ باید بگردند و علاج آن را پیدا کنند. اکنون سوال اینجاست که نگاه به مسئلهی تورم با رویکرد انقلابی، چه راهکارهایی برای علاج این درد اقتصاد ایران پیش روی ما خواهد گذاشت!؟
در همین سخنرانی رهبر معظم انقلاب از رشد صنعت فولاد به عنوان یکی از موفقیتها یاد کردند؛ موفقیتی که میتوان از آن برای حل سایر مشکلات و معضلات درسهایی آموخت. به تعبیر معظمله یک روزی در کشور اصلاً گمان نمیکردیم تولید فولاد به میلیون تن برسد؛ تصور این بود که از 5 هزار تن شاید بتوانیم به 10 هزار تن برسیم. این در حالی است که کشور الان رتبهی دهم تولید فولاد در دنیا را دارد و تولید فولاد کشور بیش از 20 میلیون تن در سال است. این در حالی است که ظرفیت تولید، بسیار بیش از این مقدار است. اگر در این سالها تصور این بود که ما در صنعت فولاد ضعیف هستیم و هیچگاه نمیتوانیم جایگاه قابل توجهی در جهان داشته باشیم، روشن است که به چنین موفقیتهایی دست پیدا نمیکردیم. این در حالی است که هدفگذاری برای رشد این صنعت در کنار نگاه انقلابی به ضعف تولید فولاد، باعث شد بتوانیم ضعفها را تبدیل به قوت کنیم.
در مورد تورم و ایجاد ثبات اقتصاد کلان نیز همین ماجرا بر قرار است؛ قدم اول برای حل مشکل این است که مسئولان اراده کنند مشکل را حل کنند و مردم نیز باور داشته باشند که اقتصاد ایران میتواند از این تورم ساختاری بلندمدت که در سالهای اخیر روند فزاینده نیز پیدا کرده، عبور کند. سوال اینجاست که راه علاج درد تورم اقتصاد ایران چیست!؟ ابتدا باید توجه داشت که رشد نقدینگی حتماً به تورم منجر میشود. البته این رابطه علت و معلولی، دو طرفه است. یعنی وقتی تورم میشود، بنگاههای تولیدی برای تامین هزینههای تولید، نیاز به سرمایه در گردش بیشتر دارند. بنابراین کشور در مجموع به نقدینگی نیاز دارد که از طریق خلق نقدینگی نظام بانکی تامین میشود. اما نباید از نظر دور داشت که بهطور کلی تورم نیز به رشد نقدینگی منجر میشود.
ریشه رشد نقدینگی و تورم نیز سه چیز است: کسری بودجهی دولت، خلق پول نظام بانکی و مسئلهی نظام تسویه ارزی. کسری بودجه باعث میشود دولت برای تامین هزینهها پول چاپ کند و این چاپ پول، منجر به تورم شود. خلق نقدینگی توسط نظام بانکی (عمدتاً بانکهای خصوصی – از طریق وام به خود و وام به بخشهای غیر مولد اقتصادی و وام به کارمندان خود و ...) نیز از دیگر مسیرهاست. مسیر سوم نیز از طریق عدم دسترسی به نظام تسویه ارزی است که بعد از تحریمها این مشکل بهطور جدی ظاهر شده است. وقتی دسترسی به ارزهای جهانروا (خصوصاً دلار) کاهش پیدا میکند، نقدینگی بهسرعت به تورم منجر میشود. راهش این است که دلار از مبادلات –حتیالامکان- حذف شود و مسیرهایی جایگزین سوئیفت پیدا کنیم. تاکید دولت قبل بر درهم امارات بود؛ از آن طریق تسویه ارزی انجام میدادیم. در حالی که آمریکا روی این مسیر تسلط دارد و هر وقت –مانند ایام اخیر- جلوی این مسیر را بگیرد، شاهد رشد نرخ ارز و تورم خواهیم بود.
حال چه باید کرد!؟ نخست اینکه اخیراً اخباری منتشر شده است، مبنی بر اینکه دولت در سفر اخیر خود، توافقهای بانکی با چین داشته است اما محتوای این توافقها محرمانه است. همچنین دیگر خبر مهم این بود که ایران از طریق روسیه، به پیام رسانی جایگزین سوئیفت آمریکا وصل شده است و عملاً دلار از اقتصاد ما حذف خواهد شد. خبر مهم دیگر چند وقت پیش، این بود که ایران و روسیه قرار است نوعی رمزارز مشترک با پشتوانه طلا (استیبل کوین) طراحی کنند. اگر این موارد تا اجرا پیگیری شود، روی مهار تورم اثر مثبت خواهد داشت. همچنین بین مهار کسری بودجه و مهار نظام بانکی، نظام بانکی اولویت دارد. چون مهار کسری بودجه، مستقیماً روی جیب کارمندان و بازنشستگان و ... اثر میگذارد ولی مهار نظام بانکی از جیب صاحبان رانت –عمدتاً از طبقات مرفه- است. بنابراین پس از یافتن راهکارهایی برای تسویه ارزی، باید روی تشدید نظارت بانک مرکزی بر بانکهای خصوصی کار کرد و سپس به سراغ کسری بودجه رفت.
ارسال نظرات