15 دی 1401 - 09:07
مدیریت امنیتی شهید سلیمانی در منطقه غرب آسیا

امنیت پایدار

«شهید سلیمانی، هم قهرمان ملّت ایران و هم قهرمان امّت اسلامی شد.»
کد خبر : 13340

پایگاه رهنما:

«شهید سلیمانی، هم قهرمان ملّت ایران و هم قهرمان امّت اسلامی شد.» این گزاره از سخنان رهبرمعظم انقلاب اسلامی درباره شهید سلیمانی نمایانگر آن است که علت­یابی آن دارای اهمیت راهبردی برای ناظران و تحلیلگران سیاسی است؛ به همین دلیل باید با موردکاوی نسبت به مدیریت سردارسلیمانی در ابعاد مختلف کندوکاو شود. در این یادداشت به نگاشت رفتاری ایشان در برهه های خاص امنیتی اشاره می­کنیم؛ مسلماً رویکرد شناسی از دل تجربه­انگاری استخراج می­گردد.

مبارزه با اشرار با مرام شیعی

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران و سیدالشهدای محور مقاومت در بخشی از خاطرات خود مطالبی را درباره مرام شیعه عنوان کرده است. گزیده سخنان سردار سلیمانی درباره مرام شیعه به شرح زیر است: «ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم از تعداد زیادی از بچه‌های ما را شهید کرده بود را با روش‌های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن‌ها به آن‌جا، او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که حکمش مثلاً پنجاه بار اعدام بود. در جلسه‌ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: «همین الان زنگ بزن آزادش کنند!» من بدون چون و چرا زنگ زدم؛ اما بلافاصله، با تعجب بسیار زیاد پرسیدم که: «آقا چرا؟ من اصلاً متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» رهبری گفتند: «مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟ بعد از این جمله، من خشکم زد. البته ایشان فرمودند: «حتماً دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این است که کسی را که دعوت می‌کنی و مهمان تو است، حتی اگر قاتل پدرت هم باشد، حق نداری او را آزار بدهی. در همین راستا سردار محسن رضایی پیرامون نحوه مدیریت شهید سلیمانی در برابر اشرار بیان داشتند که «مدت‌ها بود که ما از حاج قاسم تقاضا می‌کردیم و حتی بعضاً فشار می‌آوردیم که به تهران بیاید. منتها ایشان به‌شدت به لشکر 41 ثارالله علاقه‌مند بود. کما اینکه وصیت کرد که در کنار همان رزمندگان لشکر 41 ثارالله دفن شود. عشق و علاقه‌ای که به این لشکر و به رزمندگان و شهدای آن داشت، این عشق و علاقه اجازه نمی‌داد که از این لشکر جدا شود و به تهران بیاید. از طرف دیگر در مسئله‌ی فرماندهی قرارگاه جنوب شرق که شامل استان‌های هرمزگان، کرمان، سیستان و بلوچستان و جنوب خراسان در مقابل این اشرار می‌شد، به‌دلیل اینکه ما مشغول جنگ بودیم، اشرار بعضی از روستاها و ارتفاعات جنوب کرمان را گرفته بودند و جاده‌ها را می‌بستند و مردم را اذیت می‌کردند. و تا مرز پاکستان یک منطقه‌ بسیار وسیعی را نا امن کرده بودند. ما ایشان را فرمانده‌ آنجا گذاشتیم و ظرف دو سال خیلی خوب توانست شرق کشور را آرام بکند و اشرار را از روی کوه‌ها به پایین بیاورد و خیلی از آن‌ها را به کار کشاورزی مشغول کند. چون ما به کمک وزارت کشاورزی بیش از 110 حلقه‌ی چاه در اطراف کهنوج درست کرده بودیم و این چاه‌ها به‌خاطر بیکاری و استفاده نکردن در حال از بین رفتن بودند، حاج قاسم مأمور شده بود که این اشرار را از کوه‌ها پایین بیاورد و آن‌ها را به کار کشاورزی مشغول کند. یعنی آن‌ها را از آدم‌کشی به کشاورز تبدیل کرده بود. این استعدادها باعث شد که ایشان قابلیت و شایستگی فرماندهی قدس را پیدا کند. البته چندماهی هم من در همان زمان ایشان را به‌عنوان رئیس کمیسیون سیاسی، دفاعی و امنیتی مجمع گذاشتم و کاملاً قابلیت اداره‌ راهبردی و آگاهی به مسائل سیاسی، دفاعی و امنیتی را داشت و این شایستگی را نشان می‌داد.»

مبارزه با تکفیری­ها

یکی از مهم ترین عملکردهای اثرگذار شهید سلیمانی در دوران مدیریت امنیتی- سیاسی خود مبارزه با تکفیری­ها مخصوصا داعش است. مدل سردار سلیمانی استفاده از نیروهای مردمی در کشورهای مورد تهاجم بود. این مدل الگوی مورد استفاده جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله در قالب «بسیج مستضعفین» است. در این راستا پژوهش­های جدی صورت گرفته است که شکل‌گیری نهادی مردمی در گفتمان جمهوری اسلامی ایران به نام «بسیج» و تکرار این تجربه در سوریه با نام «نیروهای دفاع ملی» و در عراق با عنوان «حشدالشعبی» به منزله انتقال یک تجربۀ موفق است. برمبنای یافته های پژوهش، زمینه های شکل‌گیری نیروهای دفاع ملی سوریه در مقولاتی چون 1- اعتراضات مردمی؛ 2- فرصت‌طلبی سلفی های تکفیری و ورود خشونت به عرصۀ اعتراضات؛ 4- ضعف ارتش سوریه و 5- ورود سپاه قدس و استفاده از نیروهای مردمی، قابل فهم است. حشدالشعبی نیز پس از توالی 1- نبود همبستگی جامعۀ شیعیان عراق؛ 2- ضعف ساختاری حاکمیت؛ 3- نبود روحیۀ مبارزه در ارتش کلاسیک؛ 4- فاجعۀ انسانی و 5- حمایت سپاه قدس از بسیج مردم عراق، پدید آمد. مقاصد سردار سلیمانی نیز در کوتاه‌مدت، وحدت میان نیروهای محور مقاومت، افزایش مشروعیت حاکمیت عراق و سوریه، شکست سلطۀ داعش و اخراج نیروهای آمریکایی از عراق و سوریه و در بلندمدت، آرامش منطقه و جهان اسلام، حفظ مرزهای ایران از نفوذ سلفی‌های جهادی، قدرتمند نمودن بسیج مردمی عراق و سوریه به مانند حزب‌الله و رسیدن به آرمان آزادی قدس بود.1 نتیجه رفتارها و مدیریت موفق سردار سلیمانی باعث شد که رهبرمعظم انقلاب  در پاسخ به نامه سرلشکر قاسم سلیمانی درباره پایان سیطره داعش بنویسند که  «خدای بزرگ را با همه‌ی وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانه‌ی شما و خیل عظیم همکارانتان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجره‌ی خبیثه‌ای [داعش] را که به دست طواغیت جهان غرس شده بود، به دست شما بندگان صالح، در کشور سوریه و عراق ریشه‌کن کرد. این تنها ضربه به گروه ستمگر و روسیاه داعش نبود؛ ضربه‌ی سخت‌تر به سیاست خباثت‌آلودی بود که ایجاد جنگ داخلی در منطقه و نابودی مقاومت ضدّ صهیونیستی و تضعیف دولت های مستقل را به وسیله‌ی رؤسای شقیّ این گروه گمراه هدف گرفته بود؛ ضربه بود به دولت های قبلی و کنونی آمریکا و رژیم های وابسته به آن در این منطقه که این گروه را به وجود آوردند و همه‌گونه پشتیبانی کردند تا سلطه‌ی نحس خود را در منطقه‌ی غرب آسیا بگسترانند و رژیم غاصب صهیونیست را بر آن مسلّط سازند.» بنابراین عنصر مردم باوری و استفاده از مردم در تعاملات امنیتی یکی از مهم ترین عناصر امنیتی ایشان قلمداد می شود.

ارسال نظرات