صحنه های نبرد در هر دوره تاریخی ویژگی ها و ماهیت خاص و منحصر به فرد خود را داشته است. اما در دوران مدرن انقلاب در امور نظامی صحنه های نبرد به سرعت دچار تحولات بنیادینی شده است؛ به گونه ای که ماهیت صحنه های جنگ در آینده به راحتی قابل تبیین نباشد. در همین راستا رهبرمعظم انقلاب اسلامی در بیانات خود به صراحت فرمودند: «ممکن است پیچیده تر باشد و لذا پیچیدگی و ایمان قوی لازم است. من عرض میکنم دفاع از اسلام در دوران نبی اکرم (ص) آسانتر از دفاع از اسلام در دوران امیر المومنین (ع) بود. چون این قضیه پیچیده تر بود و چنین چیزی در آینده ممکن است؛ زیرا استکبار جهانی ابزارهای گوناگونی را در اختیار دارد.» حضور بازیگران غیردولتی در صحنه های جنگ و حمایت و پشتیبانی بازیگران دولتی از آنها، تلاش این بازیگران برای ایجاد هویت و همچنین تحولات فناوری، گسترده شدن تجهیزات مدرن و کنترل از راه دور و شکل گیری قدرتهای هوشمند، گسترده شدن جنگهای نیابتی، سوق یافتن جنگها به درون شهرها و طولانی شدن جنگ، به ویژه شکل گیری گروههای افراطی در منطقه و حمایت دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای از گروههای افراطی در کنار دشمنی برخی از همسایگان و همچنین فرآیندهای دشمنی آشکار و پنهان علیه جمهوری اسلامی ایران و منافع ملی ما در سطح منطقه، حاکی از تغییر ماهیت جنگها و تنوع سناریوهای دشمن در مقابله با کشورهای هدف و از جمله کشورهای مستقل و عدالتخواه همچون جمهوری اسلامی ایران دارد. بدیهی است که جلوگیری از دستیابی دشمن به اهداف خود، با اتکا به سناریوهای جنگ های کلاسیک و مرسوم و عدم پیشبینی و آینده نگری تحولات این حوزه، جوابگوی نیازهای اساسی برای حصول به اهداف و آرمانهای عالی و تحقق چشم انداز 1404 نخواهد بود و تبیین ماهیت صحنه های جنگ آینده، چالشی است که دغدغه ی اصلی فرماندهان نظامی و بسیاری از پژوهشگران عرصه نظامی میباشد که این مهم هماکنون با ظهور پدیده ی جنگ ترکیبی دوچندان گردیده است. در همین راستا یکی از دغدغه های مهم و اساسی جمهوری اسلامی ایران جلوگیری از غافلگیری، رصد، شناسایی، پیشبینی و ارزیابی تهدیدات متعددی است که میتواند از سوی قدرتهای استکباری و دشمنان منطقه ای و گروههای افراطی متوجه میهن عزیزمان گردد و این مهم همراه با شاخصه هایی همچون شناخت صحیح و دقیق تهدید، ارزیابی توان و ظرفیت تهدید، شرایط و وضعیت مطلوب تحقق تهدید، ارزیابی خطرات ناشی از وقوع تهدید همراه میباشد. بنابراین دغدغه اصلی یادداشت پیشرو چیستی ماهیت صحنه ی جنگ ترکیبی آینده ی احتمالی و متصور علیه ج.ا.ایران در افق 1404 است.
با عنایت به بررسی های انجام شده در گروه کانونی یادداشت پیش رو، می توان عدم قطعیت صحنه جنگ ترکیبی آینده محتمل جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 براساس شناخت عرصه ها، ویژگیها، نوع و ابزار تهدیدات در قالب یک جنگ ترکیبی تمام عیار در دو حوزه داخلی و حوزه خارجی مشخص کرد. مهم ترین عوامل موثر در صحنه ی جنگ ترکیبی احتمالی جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 اسلام هراسی، ایران هراسی، گسترش تروریسم و گروههای تکفیری، سیال و متغیر شدن محیط جغرافیایی و تغییرات آن، افزایش رقابت های تسلیحاتی، جهانی شدن و عصر اطلاعات، ظهور بازیگران غیردولتی، انقلاب کوانتومی و فناوری محوری، ناهمگونی نظامی و عدم تنش زدایی و بیثباتی رفتاری با کشورهای همسایه را می توان اصلی ترین تهدیدها قلمداد کرد.
تعاریف گوناگونی از جنگ توسط راهبردنویسان نظامی ارائه شده است. کلاوزویتس اصل اساسی جنگ را حفظ نیروهای خودی و نابودی نیروهای دشمن، هدف جنگ را خلع سلاح یا سرنگون ساختن دشمن و عامل اصلی پیروزی در جنگ را برتری تعداد افراد نیروهای مسلح دانسته است. ریمون آرون اندیشمند روابط بین الملل نیز جنگ را یک اقدام اجتماعی میداند که ناشی از اداره اجتماعات سیاسی سازمان یافته است که به منظور غلبه یکی بر دیگری تحقق می پذیرد. جنگ پدیده در حال تکامل است که ابعاد و حالات گوناگون داشته و دورههای تکاملی متنوعی را طی نموده است. شناخت دقیق پدیده جنگ نیازمند شناخت فراگیر مفاهیم آن نظیر اهداف، علل و به ویژه رویکرد کنشگران جنگ است. با گذر زمان نیاز به بازنگری در انگاره های قدیمی مربوط به جنگ و باز شکافی آن ضرورت مییابد. بنابراین صحنه جنگ محیطی است که دربرگیرنده همه ابعاد قدرت ملی جهت دستیابی به اهداف راهبردی و غایی جنگ است که شامل تمام یا قسمتی از کشور و یا حتی فراتر از قلمروی جغرافیایی کشور باشد. در این صحنه، کشورها خط مشی و اهداف امنیت ملی خود را تعیین و منابع ملی را جهت تحقق آنها استفاده مینمایند. هامس نسل سوم جنگ را تاکید بر تاکتیکهای سرعت، قدرت مانور و عمق میداند؛ این نوع جنگ در قرن بیستم رواج داشته است. وی معتقد است نسل چهارم جنگ ها در نیمه دوم قرن بیستم ظهور کرده و در آن بازیگران حکومتی و غیرحکومتی از تاکتیکهای غیرنظامی برای مهار قابلیتهای فناورانه دشمن استفاده میکنند. در این نسل از جنگها، ایده های جنگ پارتیزانی، چریکی و جنگ مردمی متداول بود. توماس هوبر نیز در این بحث مفهومی مشارکت داشته و عبارت «جنگ مرکب» را در بحث خود بر روی جنگ های شبیه به هیبریدی در کتابی با نام «جنگ مرکب: گره مرگ» به کار برد. وی جنگ مرکب را به صورت استفاده همزمان از نیروهای متداول و غیرمتداول تعریف کرد. بر این اساس، ایده جنگ مرکب براساس نسل چهارم جنگ عنوان شده است تا کارایی نیروهای نامتداول را نشان داده و بر این مسئله تاکید کند که اگر نیروهای متداول و غیرمتداول در کنار هم به کار روند، می توانند مکمل هم باشند. از سوی دیگر در ادبیات میدانی ارتش آمریکا، دکترین نظامی حاصل شده از تعریف استراتژیک سازمانهای هیبریدی، فرآیندهای عملیاتی، تهدید هیبریدی را به صورت ترکیب دینامیکی قابلیتهای متداول، غیرمتداول، تروریستی و مجرمانه به منظور مقابله با امتیازات سنتی تعریف می کند.
پیشنهاد می گردد ضمن تمرکز بر شناخت مفاهیم، رویکردها و الزامات جنگ ترکیبی به منظور بومیسازی و هدفمند کردن بررسی آن نسبت به تبیین منطق سناریوهای راهبردی صحنه جنگ ترکیبی محتمل آینده علیه جمهوری اسلامی ایران منطبق بر فاکتورهای کلیدی و پیشران های موثر به منظور تبیین چیستی رویدادهای احتمالی نظامی- امنیتی آینده با رویکرد ایجاد وحدت تلاش جهت رفع نقاط ضعف خودی در زمینه های گوناگون و حفظ و تقویت نقاط قوت در راستای ارتقاء توان دفاعی در برابر هرگونه تهدید و درگیری احتمالی اقدام کرد تا ضمن جلوگیری از غافلگیری، زمینه ارائه مطلوب ترین راهکارها و راهبردهای هوشمندانه برای کشور فراهم و ساختار رزم، آمادگی رزمی، اولویت رزمایش ها و همچنین مبنای طراحی آموزش ها، اهداف و مولفه های سیاستگذاری به صورت هدفمند بر مبنای آن متمرکز شود. تدوین این سناریوها می تواند نگرشی نوینی را در راهبردپردازان مبتنی بر تدوین بازی جنگ در سطح راهبردی فراهم نماید؛ چرا که با توجه به ارتباط مستقیم تصمیم گیریهای راهبردی در کشور با ماهیت تهدیدات، عدم شناخت ابعاد و مولفه های موثر در صحنه و سناریوهای جنگ ترکیبی محتمل آینده مترتب بر کشور، باعث سطحی شدن تصمیمها، اقدامها و در نتیجه کنشهای نامناسب در برابر عدم قطعیت های آینده بر مبنای کم توجه ی به مطالعات علمی این حوزه خواهد شد.
ارسال نظرات