روزهای آغازین خرداد 1401 با چندین رویداد غیرمنتظره آغاز شد و در ادامه تا هفته اول خرداد ماه حوادث منفی بزرگ و کوچک دیگری به شکلی زنجیره وار در رسانه ها منتشر و برجسته سازی گردید که تاثیرات گستردهای در برهم خوردن آرامش عمومی و پمپاژ ناامیدی در افکار عمومی داشت. ترور شهید خدایی، فروریختن ساختمان متروپل، کشف نوزاد در سطل زباله، سقوط جنگنده ارتش، تصادف اتوبوس با 20 خودرو در کرج، آلودگی بیش از حد هوا ناشی از گرد و غبار، وقوع حادثه در پارچین، لغو دیدار دوستانه تیم ملی فوتبال ایران و کانادا و حاشیه های حضور هنرمندانایرانی در جشنواره کن رویدادهایی بودند که فقط در طول یک هفته و از اول تا هفتم خرداد در رسانه ها منتشر شدند و افکارعمومی ایرانیان را به خود درگیر کردند. در برخی از این رویدادها همچون ترور شهید خدایی، حادثه پارچین، لغو بازی تیم ملی فوتبال و... دشمن به صورت مستقیم و در برخی دیگر همچون حواشی حضور هنرمندان در کن و فضاسازی در خصوص متروپل و.... نیز دشمن به صورت غیر مستقیم در حال فعالیت برای ضربه زدن به کشور بود. در حقیقت 7 روز اول خرداد سال 1401 را میتوان نمونه ای تاریخی از هجمه همه جانبه دشمن به عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، نظامی و... کشور توصیف نمود که در نهایت مهمترین هدف آن برهم خوردن آرامش عمومی و القای یاس و ناامیدی در روح جمعی جامعه میباشد. در این مدت کوتاه یک هفته ای بیش از هر زمان دیگری پوچ بودن ادعای جدا بودن سیاست از سایر عرصه های اجتماعی برای مردم عیان گشت. رویکرد رسانه ای دشمن پس از ترور شهید خدایی نمایش قدرت نمایی و به رخ کشیدن نفوذ در سازمانها و نیروهای نظامی بود. در حالی که در همه جای دنیا، ترور به عنوان یکی از بزدلانه ترین روشهای حمله به دشمن محسوب میگردد و نیاز بود بعد از این ترور، همه جریانات داخلی با اتفاق نظر ملی این ترور را محکوم میکردند. در جریان فرو ریختن ساختمان متروپل، جریان برانداز از همون ساعات ابتدایی وقوع حادثه پس از حمله مردم آبادان به شهردار، سیگنال التهاب در آبادان را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند و با رویکردی کاسب گرایانه نسبت به این حادثه، تمام تلاش خود را برای جمعآوری آشوبگران در آبادان و ایجاد تجمعات خیابانی متمرکز کردند.
در این میان نمایش عزاداری مردم خوزستان برای جانباختگان متروپل که به لحاظ فرهنگی و سنتی با سبکی پرشور و گداز اجرا میگردد، علاوه بر آنکه در صفحات عامه پسند و یا اجتماعی برای تشدید احساس غم و اندوه اجتماعی مورد بازنشر قرار گرفت، توسط صفحات برانداز نیز مورد بهره برداری قرار گرفت و جریان معاند تلاش کرد ویدئوهای عزاداری دسته جمعی مردم خوزستان را با هشتگ های سازماندهی شده به عنوان تجمعات اعتراضی در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند.
موضوع دیگری که نقش زیادی در برهم خوردن آرامش عمومی و عمیق کردن مصیبت داشت، بازنشر گسترده تصاویر و فیلمهای شخصی و خانوادگی جانباختگان متروپل در شبکه های اجتماعی بود. منبع انتشار این تصاویر در درجه اول اعضای خانواده متوفی بودند که با انتشار تصاویر شخصی و خانوادگی همچون تصاویر مراسم ازدواج و...، به دنبال ثبت چهره ای ماندگار از متوفی در اذهان عمومی و جلب همدردی مردم و به اشتراک گذاشتن داغ مصیبت با سایرین بودند. اما علاوه بر خانواده متوفی، صدها کانال و صفحه در شبکه های اجتماعی که در انتشار مطالب صرفا به جذابیت آن برای مخاطب توجه میکنند، با انتشار گسترده تصاویر و فیلمهای مربوط به لحظات شادی متوفیان همچون مراسم عروسی و ... و سپس بازنشر گسترده تصاویر جانباختگان و یا عزاداری نزدیکان در صفحات عامه پسند به دنبال جذب دنبال کننده حرکت میکردند و در حقیقت با عزاداری مردم برای خود کاسبی میکردند. حتی برخی چهره ها که در شبکه های اجتماعی به عنوان فعال اجتماعی مشهور هستند نیز در این مسیر حرکت کردند و البته در این میان تحرکات رسانه های معاند نیز در این جهت بسیار تامل برانگیز بود. برای مثال صفحه اسرائیل به فارسی تصویر جانباختگان و مراسم عزاداری آنها را با رویکرد مقصر شناختن نظام و افسردگی ملت ایران به اشتراک میگذاشت. این اشتراک گذاریها به گونه ای بود که افکار عمومی در جریان جزئیات زندگی متوفیان قرار گرفته و بیش از اندازه با آنها احساس قرابت و نزدیکی میکردند. در این فرایند افکار عمومی بدون آنکه بتواند اقدامی در جهت تسلی خاطر بازماندگان داشته باشد، بیش از سهم یک هموطن یا شهروند خودش، در این مصیبت فرو می رفت و دچار رنج و آزردگی روحی میگردید. لغو دیدار دوستانه تیم ملی فوتبال ایران و کانادا و مراسم اهدای جوایز کن نیز دو موضوعی بودند که رد پای دشمن و مزدوران داخلی آن برای افزایش فشار به ایران و تخریب وجهه بین المللی کشورمان به وضوح عیان بود. افرادی که سالها شعار جدا نگه داشتن سیاست از هنر را میدادند، روز و شب در حال بیانیه نویسی و سخنرانی بودند تا بتوانند فشار سیاسی و اقتصادی را به عرصه های دیگری همچون عرصه فرهنگ و ورزش بکشانند. فیلمی که در جشنواره کن از نظر مخاطبان در آخرین رتبهبندی گرفت با رویکرد توهین به دین و فرهنگ ملتمان و صرفا با هدف افزایش فشار بر ایران، مورد توجه داوران قرار گرفت و بازیگری با کارنامه هنری ضعیف که آخرین بازی مطرح او مربوط به 15 سال گذشته در نقش درجه چندم در یک سریال تلویزیونی ایرانی بود به ناگاه صاحب جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن میگردد.
اما تفاوت ما با سایر کشورها چیست؟ چرا تاخیر افسران پلیس آمریکا برای ورود به کلاس درس که به اعتراف خودشان اشتباه بود؛ و این اشتباه موجب قتل عام ۱۹ کودک دبستانی و دو معلم آنها شد در صدر اخبار رسانه های بین المللی قرار نگرفت و هنرمندان آمریکایی در کن اشتباه پلیس آمریکا را فریاد نزدند؟ تفاوت ایران با کشورهای دیگر این است که در بسیاری از رویدادهای مرتبط با ایران دشمن به طور مستقیم نقش دارد و هر روز دهها طرح و نقشه از سوی جریان عبری، عربی و غربی علیه ایران اجرا میگردد. از طرفی فشار رسانه ای حاکم بر ایران در کنار رفتار غیر حرفه ای رسانه های داخلی و وادادگی برخی چهره های داخلی همگی دست به دست هم میدهد تا کوچکترین حوادث اجتماعی در ایران به ترند شبکه های اجتماعی تبدیل گردد و با عملیات روانی افکار عمومی را تحت شدیدترین فشارها قرار دهد.
ارسال نظرات