فضای حقیقی و مجازی در ماههای گذشته تاکنون، دستخوش گفت و شنودهای مختلف و بگومگوهای گسترده درباره مسائل اقتصادی بوده و این گفت و شنودها با حواشی مختلف و اخبار راست و دروغ همراه بوده است. از موضوع حذف شدن یا نشدن ارز 4200 تومانی گرفته تا قیمت دارو و کالاهای اساسی در اسفند 1400 و فروردین 1401 و حالا یارانه آرد و نان در اردیبهشتماه. در همه این چندماه، مسئولان دولتی تلاش کردهاند تا هرکدام به سهم خودشان به مردم اطلاعرسانی کنند، اما واقعیت این است که این اظهارنظرها غالبا نتوانسته تصور روشنی درباره دورنمای این مسائل اقتصادی به مردم بدهد؛ آنهم در حالی که مسئولان ارشد کشور به ویژه وزرا و مدیران اجرایی همگی در فضای مجازی حضور دارند و به قول معروف دست به توئیتشان خوب است! علاوه بر این، در اینستاگرام و دیگر پیامرسانها هم حضور دارند و هرکدام معمولا سعی میکنند تا به عنوان یک فعال مجازی هم شناخته شوند.
به طور مشخص، در دو هفته اخیر و در ماجرای گرانی قیمت آرد صنعتی و محصولاتی مثل ماکارونی و نانهای صنعتی، وزرای صنعت، کشاورزی، اقتصاد، معاون اقتصادی رئیس جمهور، سخنگوی دولت، معاونان وزرای نام برده و در نهایت معاون اول رئیس جمهور جداگانه در برنامههای مختلف سیما حاضر شدند و همزمان در صفحاتشان در فضای مجازی هم به تبیین موضوع پرداختند، اما این فعالیتهای حقیقی و مجازی نتوانست گرههای ذهنی مردم را باز کند، تا اینکه خود رئیس جمهور به روی آنتن زنده سیما آمد و با مردم گفتگو کرد و تا حدودی این گرههای ذهنی باز شد.
در واقع، آنچه در هفتههای اخیر از مسئولان کشور در ماجرای مهمی مانند اصلاح نظام پرداخت یارانهها دیده شد، عدم درک روشن و هماهنگ از اهمیت و الزامات موضوع «اطلاعرسانی» و «مهندسی افکار عمومی» و نیز بیتوجهی به ظرفیتهای فضای مجازی در اطلاعرسانی و اقناع افکار عمومی بوده است. اینکه همه وزرا اهل فضای مجازی باشند و جداگانه از این طریق با مردم حرف بزنند، خوب است و قابل تحسین، اما اگر قرار باشد هرکدام مثل تکتیراندازهای ناهماهنگ عمل کنند، نه تنها تیرشان به هدف نمیخورد، بلکه به آشفتگی میدان جنگ مجازی و شناختی دامن میزنند و در نتیجه فضا برای عملیات هماهنگ و گسترده دشمنان در این میدان بیشتر فراهم میشود، چراکه مهمترین ابزار عملیات روانی دشمن در این مقاطع، فضای مجازی است که با هشتگسازیها و فیکنیوزهای اجارهای و در قالب یک نقشه هماهنگ و منسجم، به بمباران افکار عمومی مردم ایران میپردازند و به قول معروف، توی دل مردم را خالی میکنند. همه این هماهنگی دشمنان برای خالی کردن دل مردم، در حالی است که در ماجراهای دنبالهدار بحران سوخت و مواد غذایی در کشورهای اروپایی و آمریکا در ماههای گذشته، کمترین اثری از اطلاعرسانی شفاف و صادقانه نسبت به واقعیتهای موجود در این کشورها، در این شبکهها و صفحات مجازی دیده نشده است.
واقعیت این است که فضای مجازی امروز هم برای ما و هم برای دشمن، یک فرصت است و به هر میزان که از این فرصت به صورت هوشمندانهتر و هماهنگتر استفاده شود، به همان نسبت تهدیدات و آسیبهای آن کاهش مییابد. حالا و در اوج جنگ اقتصادی ناجوانمردانه دشمنان بشریت علیه ملت ایران، آنها فضای مجازی را هم به خدمت گرفتهاند تا با ابزار شایعه و بزرگنمایی، ضرباتشان در این جنگ اقتصادی کاریتر شود، بنابراین ما هم اگر بخواهیم در این آوردگاه خطرناک کم نیاوریم و اسباب آسایش مردم را فراهم کنیم، در عین حال که اصل تصمیمات مدیریتیمان باید عاقلانه و بر مبنای تدبیر حکمرانی باشد، در اطلاعرسانی نیز باید هماهنگ و هوشمندانه عمل کنیم؛ این اطلاعرسانی هماهنگ و همافزا در بستر رسانههای رسمی و غیررسمی (مجازی)، به خنثیسازی جنگ روانی دشمن منجر خواهد شد.
واقعیت غیرقابل کتمان در شرایط کنونی کشورمان این است که صرف نظر از همه بحثها و مخالفتها و موافقتها درباره خوب و بد فضای مجازی و نحوه اداره آن، نحوه حضور مردم و مسئولان در این فضا هوشمندانه و همافزا نیست و در بزنگاههایی مانند ماجراهای اخیر آرد و گندم صنعتی و موضوع یارانهها، این اشکال بیشتر از قبل خودش را نشان میدهد. حل این معضل در بین مردم، مستلزم آگاهیبخشی، فرهنگسازی و آموزش است و در بین مسئولان هم، هماهنگی خود آنها و پرهیز از روحیه تکروی و اقدام جزیرهای را میطلبد. موضوعی که اگر حل نشود، افزایش ضریب نفوذ دشمن در جنگ اقتصادی، سیاسی و امنیتی و از دست رفتن تنگههای راهبردی را به دنبال خواهد داشت.
ارسال نظرات