در دوازده سال گذشته دولتها، تیمها و افراد مختلفی مسئولیت پیشبرد مذاکرات هستهای را از سوی کشورمان بر عهده داشتند اما آنچه در دو سال پایانی (از روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ تا زمان امضای برجام) رخ داد، روایتی متفاوت از سالهای قبل دارد......
پایگاه رهنما:
در دوازده سال گذشته دولتها، تیمها و افراد مختلفی مسئولیت پیشبرد مذاکرات هستهای را از سوی کشورمان بر عهده داشتند، اما آنچه در دو سال پایانی (از روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ تا زمان امضای برجام) رخ داد، روایتی متفاوت از سالهای قبل دارد و البته نتیجهای متفاوت. بر همین اساس، مرور خاطراتی که دکتر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد کشورمان در این دوران، در شش جلد کتاب با نام «راز سر به مهر» روایت کرده، میتواند هم به شناخت واقعی رویدادهای منتهی به توافق هستهای کمک کند و هم عبرت و تجربه گرانقیمتی برای آیندگان باشد. همانطور که رهبرمعظم انقلاب در آخرین دیدار با هیات دولت دوازدهم تاکید کردند، تجربه گرفتن از اقداماتی که در این دوران انجام شده، یکی از مهمترین دستاوردهای ملت ایران خواهد بود.
• برداشت عجیب از مفهوم دیپلماسی
ظریف، کتاب خاطرات خود را با مقدمهای چند صفحهای شروع میکند که سطرهای آغازین آن، به سفرها و مذاکرات ترکمنچای میپردازد؛ معاهدهای که مورد پسند آقای دیپلمات قرار داردتا جایی که وی در آیین گشایش انجمن علمی دیپلماسی ایران در سال ۱۳۹۸ با اشاره به این قرارداد گفته است: «ترکمانچای امروز به عنوان قرارداد ننگین شمرده میشود، اما باید توجه شود مرز کشور را به جای قزوین، به مرز ارس برد. در آن زمان ابزار نظامی در میدان حکومت میکرد و دست دیپلماسی را میبست، اما دیپلماتی که توانست در کنار جنگ شکست خورده در قزوین، مرز کشور را در ارس قرار دهد، تلاش کرد قدری قدرت را تعدیل کند.»
ظریف همچنین در ادامه، شناخت واقع بینانه مردم از تحولات جهانی را لازمه عبور به سلامت کشور از دشواریهای دنیای پیچیده کنونی و تحولات بین المللی معرفی میکند و مطالبی را که در این کتاب خاطرات بیان کرده، تلاشی برای عبور از «شیفتگی» و «دلواپسی» نسبت به برجام معرفی میکند. این ادعای دکتر ظریف در حالی مطرح شده که او در کنار حسن روحانی، در رأس افرادی بودند که با سخنان غیرواقعی و بسیار تمجید آمیز و غلوهای فراوان، توافق هستهای را تبدیل به یک «معجزه» و «دستاورد درخشان» برای افکار عمومی در ایران کردند و اساساً حیات و ممات کشور را به امضا یا عدم امضای برجام گره زدند؛ امایکی از نکات بسیار جالبی که دکتر ظریف در مقدمه این کتاب به آن اشاره کرده، معرفی روند مذاکرات هستهای و توافق هستهای به عنوان یک اقدام برای «مقابله با امنیتی سازی پرونده ایران» از سوی قدرتهای بزرگ است؛ موضوعی که مشخص میکند بالاخره آقای دیپلمات تصمیم گرفته تا واقعیت را در این زمینه به مردم بگوید.
• رقابت با منافع ملی
یکی از جدیترین کانونهای فکری و رفتاری دکتر محمد جواد ظریف که در دوران هشت سال وزارت امور خارجه وی به صورتی پر رنگ، نمایان بود و مطالعه کتاب «راز سر به مهر» هم آن را تأییدمیکند - و در واقع روح اصلی حاکم بر متنی است که آقای وزیر به عنوان خاطرات خود نوشته است –نگرانی مداوم وی از مقایسه شدن با تیمهای مذاکره کننده قبلی از سوی مردم و مسئولین کشور و همینطور، ابراز نارضایتی از آنچه که دکتر ظریف، توجه و مجوزهای ویژه برای آنان مینامد، است.
ظریف در تمام مدت مسئولیت خودبه طور ویژه در زمانی که روند بررسی برجام در کمیسیون تخصصی مجلس در حال انجام بود - سایه عملکرد تیمهای مذاکره سابق هستهای و به خصوص دکتر سعید جلیلی را بر سر خود حس میکرد و با کوچکترین انتقادی، به سرعت نسبت به عملکرد تیم سابق ارجاع میداد و تلاش میکرد تا ناکامیهای خود را به دلیل عدم در اختیار داشتن اختیاراتی که «قبلیها» داشتند و او ندارد، اعلام کند. این رویکرد «همگان مقصر انگاری» در سراسر کتاب خاطرات دکتر ظریف وجود دارد.
• محاسبات غلط در داخل و سوء استفاده در خارج
یکی از نکاتی که در دوران وزارت امور خارجه دکتر محمد جواد ظریف، به طور مکرر از سوی دولت حسن روحانی تکرار شد و اساساً به عنوان یکی از رویکردهای اصلی دستگاه سیاست خارجی کشور انتخاب شده بود، تاکید بر نیاز ایران به مذاکره با غرب و به طور ویژه آمریکا بود. آقای روحانی که در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، «مذاکره با کدخدا» را به عنوان راهبرد سیاست خارجی دولت احتمالی خود معرفی کرده بود، از همان روزهای ابتدایی حضور در ساختمان پاستور هم با سخنرانیها و اقدامات خود تلاش میکرد تا مذاکره با آمریکا و امتیاز دادن به واشنگتن را تنها راه حل مشکلات اقتصادی کشور معرفی کند.
جمله معروف «خالی بودن خزانه» که از سوی رئیس جمهور ایران مطرح شد، سیگنال مهمی به طرف غربی بود که متوجه رویکرد ضعیف دولت جدید ایران در جریان مذاکرات هستهای شود تا نه تنها پیشنهادات جدید و امتیازات مهمی را برای دور جدید مذاکرات آماده کند، بلکه حتی از پیشنهادهای سابق خود هم عقب نشینی کند و با عملیات روانی، به دنبال کسب امتیاز حداکثری به کشورمان باشد. این مساله، دقیقاً همان چیزی است که در کتاب خاطرات آقای ظریف هم به آن اشاره و بر اثرات بسیار مخرب آن در حوزه منافع ملی تاکید شده است.
• ابزاری به نام حقوق بین الملل
در میان مجموعه دلایلی که توافق نامه برجام را به شکست رساند و آن را تبدیل به یک ابزار جدی علیه منافع ملی ایران کرد که از سوی طرف غربی - به ویژه ایالات متحده آمریکا–موردسوءاستفاده گسترده قرارگرفت، نگاه غیر منطقی تیم مذاکره کننده ایرانی و شخص دکتر محمد جواد ظریف به مسئله حقوق بین الملل بود. وزیر امور خارجه کشورمان بارها و در سخنرانیهای متعدد تاکید کرد که آمریکا به دلیل اینکه برجام تبدیل به یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد شده، باید به مقررات و قوانین جهانی و بین المللی پای بند باشد و به همین دلیل، واشنگتن امکان برهم زدن توافق و زیر پا گذاشتن تعهدات برجامی خود را ندارد.
دکتر ظریف و همراهانش حتی از این مسئله هم فراتر رفتند و مدعی شدند که بنا بر حقوق بین الملل، حتی اگر طرف آمریکایی اقدام به برهم زدن توافق کند و از اجرای عملیاتی برجام خودداری کند، با شماتت و مقابله سایرطرفهای توافق هستهای و قدرتهای بزرگ جهانی روبرو میشود؛ همان ادعایی که محمد جواد ظریف در نشست معروف خود در شورای راهبردی سیاست خارجی کشورمان مطرح و تاکید کرد که حتی در صورت خروج رئیس جمهور بعدی آمریکا از توافق هستهای، کسی در نظام بین الملل آن را نخواهد پذیرفت و بر اساس قواعد و قانون جهانی، این اقدام کاخ سفید بیتأثیر خواهد بود؛ و این، همان خطای راهبردی دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی به ریاست ظریف بود که با خوش خیالی و اعتماد به طرف غربی همراه شد که مسیر «امضای کری تضمین است» را طراحی و منافع ملی کشورمان را در برجام از بین بردند؛ چرا که «مسئولیت بین المللی» اصلی است که ارکان نظام بین الملل را تشکیل میدهد؛ به گونهای که بی اعتنایی به آن موجب تضعیف حقوق بین الملل و ایجاد تزلزل و بی ثباتی در روابط بین الملل میگردد و به لحاظ زمانی در نظام روابط بین الملل، اصل مسئولیت به اندازه اصل برابری کشورها قدمت تاریخی دارد.
ارسال نظرات