امروزه تربیت دینی کودکان و نوجوانان، در میان هجوم تمامعیار امواج مخرب فرهنگی، بسیار پیچیدهتر و ظریفتر از گذشته شده است. به گونهای که هم تبلیغات و شبهات مجازی و غیرمجازی از گذشته برای آنها جذابتر شده و هم عمق سوالات و ابهامات آنها بیشتر شده و لذا در این شرایط، با روشهای مرسوم، نمیتوانیم فرزندانمان را با سبک زندگی دینی و معنوی بار بیاوریم.
بنابراین، آگاهی و دانش کافی و نیز ظرافت و هنر کافی برای انتقال مفاهیم دینی و سازنده به کودکان و نوجوانان، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد و لازم است پدران و مادران در ارتباط دائمی و مستمر با کارشناسان زبده و خوش ذوق در حوزه دین، زمینه جذابتر شدن تعالیم و آموزههای حیاتبخش اسلام را برای فرزندانشان فراهم کنند.
حجتالاسلام اصغری رئیس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، درباره ظرافتها و نکات مهم در تربیت دینی فرزندان معتقد است: «آموزشها و درسهای دینی نمیتوانند ذهنی باشند، چون ممکن است در این صورت خشک و بی نتیجه باشد. باید در مواردی کودک را به تماشای زیباییهای آفرینش و مذهب و تعالیم آن جهت دهیم تا عظمت و قدرت آفریدگار در اعمال و روح او ایجاد شود. برای تربیت دینی فرزندان باید قدرت درک آنها را از طریق سوالات بالا ببرید و قدرت تعمیم آنها را با این گونه پرسشها تقویت کنید: زمین را که آفرید؟ درخت را که آفرید؟ آب را چه کسی به وجود آورد؟ آسمان را چه کسی؟ و … سپس نتیجه بگیرید که همه چیز را خدا آفرید».
وی با بیان اینکه حداقل تا شش سالگی باید دائماً از مهر و عنایت خدا و از لطف و کرامت او به جای خشم و غضب و جهنم، سخن گفت، تاکید میکند: «برای تزریق محبت خدا در دل کودک، از هر وسیله حقی میتوان استفاده کرد و داستانها و قصههایی در این رابطه میتوان ساخت؛ البته باید در نظر داشت که تصور و سخن والدین درباره خدا در کودک مؤثر است. اگر آنان خدا را فردی خشمگین معرفی کنند یا رحیم، در تلقی کودک مؤثر خواهد بود. همچنین، قرار دادن کودک در جو مذهبی مثل مساجد و محافل، جلسات مذهبی، اجتماعات سالم دینی در رشد و پرورش دینی آنها بسیار مؤثر است».
به گفته این کارشناس «از دیگر روشهای تربیت دینی فرزندان پرورش مذهبی آنهاست. پرورش مذهبی، تکیه به مسائل و جنبههایی است که مهمترین آنها عبارتاند از: احیای فطرت، تزریق محبت خدا، ایجاد عُلقه به اولیای الهی. در سرشت و ذات کودک جنبههایی وجود دارند که فرد را به سوی تقوا و عدالت، پاکی و صداقت میکشانند».
حالا اگر فرد، توانمندی پاسخ به كودك را نداشته باشد مثلاً كودك میپرسد خدا چه رنگی است، یا كجا هست، در این مواقع باید چه كار كند؟
حجتالاسلام غلامرضا حیدری ابهری کارشناس نویسنده و کارشناس علوم دینی در این باره میگوید: «در اینگونه مواقع باید از مثال كمك گرفت. آیتالله جوادی آملی جملهای دارد كه خداوند مِثل ندارد، ولی مثال دارد. این حرف خیلی عجیبی بود كه در یكی از آثارش دیدم و توانست به من كمك زیادی كند. به اینصورت كه با چیزهایی میشود ذهن بچهها را به آن واقعیت مورد نظر نزدیك كرد؛ مثلا راجع به خدا و اینكه همهجا حضور دارد، من به بچهها میگویم نگاه كنید همهجا هوا هست، با این مثال، تا حدی ذهن كودك به واقعیت نزدیك میشود. پدر و مادرها میتوانند با مثالهایی كه خودشان میسازند یا مثالهایی كه در كتابها موجود است، جوابگوی سؤالات كودكانشان باشند».
وی ادامه میدهد: «در خانوادههای مذهبی، معارف دین، به طور طبیعی به كودك منتقل میشود. چه كودك در اینباره بپرسد یا نپرسد. بچهها باید فضای دینی را تنفس كنند، مزۀ دین را بچشند و زیبایی دین را ببینند. نیاز نیست خانوادهها چیزی مثل دارو به نام دین درحلق كودك بریزند. تدین پدر و مادر این مشكل را حل میكند. ارتباط عاطفی پدر و مادر میتواند كودك را از لحاظ اعتقادی محكم كند. این كه در روایات میبینیم بوسه بر فرزند ثواب زیادی دارد، به این علت است كه وقتی كودك از دو لب پدر و مادر خیر دید، اگر از این دو لب، جهانبینیای مطرح شود، میپذیرد. یعنی وقتی بچهها محبّت میبینند بهجای استدلال، صحبتهای والدینشان را میپذیرند و قبول میكنند. لذا به نظرم اگر رابطۀ صمیمانه و خوبی در خانوادهها جریان داشته باشد، باورهایی دینی خیلی راحت به كودكان منتقل میشود. لذا پدر و مادرها از گفتگو با فرزندانشان واهمه نداشته باشند. باید ببینند در ذهن او چه میگذرد و چه نیازی دارد. با بیحوصلگی او را از خود دور نسازند. گاهی اوقات صرفا شنیدن حرف كودكشان، او را آرام میكند».
به گفته حجتالاسلام حیدری ابهری «گاهی پیش آمده كه پرسشگری، از ما سؤالی میپرسد. برخی مواقع جواب سؤالش را نداریم، ولی همین كه به صحبت او گوش میكنیم و به او احترام میگذاریم، ثقل روانی او از بین میرود. بعداً خودش به دنبال اطلاعات علمی و پاسخش میرود.
وقتی بچهها سؤالی میپرسند، پدر و مادرها گوش كنند. حتی بچهها را بهخاطر سؤالی كه كردهاند، تشویق كنند. مثلا در روایت آمده؛ زنی از پیامبر سؤال كرد: یا رسول الله چرا زنان به جهاد نمیروند؟
پیامبر قبل از پاسخ به او، زن را در میان جمع حاضر تشویق كرد و فرمود: آیا دیده بودید زنی به این خوبی؟ كه چنین سؤال خوبی مطرح میكند. اوّلین برخورد این است كه آفرین، سؤال خوبی كردی، بعد جوابش را میدهیم یا میگوییم برو از حاجآقای مسجد هم بپرس یا میگوییم وقتی پدرت آمد از او بپرس. این حركت دغدغۀ روانی او را كم میكند. مثلاً اگر اطلاعات ما كم باشد بعداً میشود آن را تدارك و جبران كرد».
ارسال نظرات