روزنامه کیهان**
امروز همان روزی است که...؟! /محمدحسین محترم
۱- منطق و استدلالهای رهبر معظم انقلاب را باید با عنوان «منشور حکمرانی حکیمانه و مدبرانه» بر سردر سازمان ملل و مجامع بینالمللی نوشت و نه تنها ملت ایران و مسئولان کشور، حتی دول مستقل و ملل جهان هم باید آن را نصبالعین خود قرار دهند. نکته مهم در سخنان رهبر معظم انقلاب در حالی که تأکید دارند «تردیدی نداریم که آمریکا شکست خواهد خورد، به شرطی که طبق سنّت الهی به وظایف خود عمل کنیم و از تجربهها درس بگیریم»، این است که «اگر آمریکا را متّهم میکنیم و نسبت به اروپا بیاعتمادیم و اگر نسبت به مسائل اقتصاد داخلی معتقدیم که بایستی به ظرفیت داخلی اعتماد و تکیه کرد، دلیل اثباتکننده متقن داریم». حال با تجربه تلخ بدعهدی آمریکاییها و استدلالهای متقن رهبری که کسی پاسخی برای آنها ندارد و اگر در گذشته به آنها توجه میشد پیامدهای تجربه تلخ برجامگریبانگیر ملت نمیشد، چرا در شرایط فعلی که آثار خنثیسازی تحریمها با تلاشهای بیوقفه دولت سیزدهم از جمله در سیاست خارجی در حال ظهور و بروز است، این همه هجمه و شبهه و حاشیهسازی بیسابقه برای ناامیدی مردم انجام میشود که در هیچ دورهای از این مقطع از دولتها سابقه نداشته؟! پاسخ این سؤال مهم فقط در کلام دوراندیشانه و امیدوارانه رهبر معظم انقلاب نهفته است که دشمنان و نفوذیهای داخلی آنها از تحقق آن بهشدت نگران و هراسانند! رهبر معظم انقلاب چند سال قبل برخلاف جو حاکم در جامعه به علت ناکارآمدی و عملکرد بسیار ضعیف دولت روحانی به ضرس قاطع فرمودند «روزی که آن روز خیلی دیر نخواهد بود نیروهای جوان و مؤمن خواهند توانست معضلات اقتصادی را حل کنند. این کار خواهد شد انشاءالله!». لذا امروز همان «روزی» است که رهبری وعده داده بودند و بعینه آشکارتر شده که محاسبات و ادعاهای برخی از رؤسای جمهور اسبق و سابق درخصوص اعتماد به آمریکا برای حل مشکلات کشور چقدر اشتباه بود. زمانی که رئیسجمهور وقت مدعی بود باید با کدخدا بَست و کدخدا تحریمها را برمیدارد تا «سرمایه بیاید و آب خوردن مردم و اشتغال جوانان و محیطزیست و صنعت و مشکل بانکها حل بشود»! رهبری خردمندانه و هوشیارانه هشدار دادند این ادعاها «از آن اشتباهات عجیب و غریب و بسیار خطرناک و دروغ و فریب است» که نتیجه برجام درستی این هشدارها را به اثبات رساند. یکی از استدلالهای رهبری که «یکی از رؤسای جمهور دورههای گذشته در شورای عالی امنیت ملی گفته بود من جواب برای آن استدلالها ندارم»، این است که «بهجای هدر دادن وقت و امکانات کشور به امید رفع تحریمهایی که اختیارش دست ما نیست، به فکر خنثیسازی تحریمها باشید که توان و ارادهاش در اختیار ماست و میتوانیم». امروز روزی است که هرچند دولت روحانی در هشت سال نتوانست، دولت رئیسی کمتر از هشت ماه توانسته با فعالسازی ظرفیتهای تجاری-اقتصادی با کشورهای همسایه و منطقه «خنثیسازی تحریمها» را برای مردم مفهومسازی و عینیسازی کند!
۲- بر اساس اینکه اولاً لازمه گسترش همکاریهای اقتصادی با دنیا، حرکت کشورهای مستقل به سمت چندجانبهگرایی و مقابل با یکجانبهگرایی آمریکاست. ثانیاً با توجه به اینکه افول آمریکا آغاز شده و بر اساس واقعیتها غیرقابل انکار است. ثالثاً پیشبینیهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک نشان میدهند قاره آسیا در دهه آینده بار دیگر به نقطه ثقل اقتصاد جهانی تبدیل خواهد شد و بر اساس گزارش بانک جهانی از میان شش قدرت نخست اقتصادی در سال ۲۰۴۰ میلادی، چهار کشور چین، روسیه و هند و ژاپن غیر غربی و چین مرکز این نقطه ثقل خواهند بود، نگاه ایران به سوی نقطه ثقل جدید اقتصاد جهانی نشانه یک ذکاوت سیاسی و دوراندیشی است. لذا به فرمایش رهبری «میخواهند با شایعه، دروغ، کوچک کردن موفقیتها، احساس افتخار را از ملّت بگیرند و پیروزیها را شکست جلوه بدهند و حرکت و همت امیدوارانه که حلّال مشکلات کشور است را از بین ببرند».
۳- شاید دیدار پوتین با نخستوزیر کشور اروپایی مجارستان دور همان میز دیدار با آقای رئیسی، هم پایانی باشد بر همه شایعات و تحریفها و بهرهبرداریهای سیاسی و هم پیامی از کرملین به کسانی بود که قصد تحتالشعاع قرار دادن روابط راهبردی دو همسایه را داشتند. پوتین با دیدار با ویکتوریا اوربان این پیام را ارسال کرد که حتی با کشورهای اروپایی هم همان حد تشریفات با ایران را رعایت کردیم و میز دیدار نه چیزی از اهمیتی که مسکو برای روابط با جمهوری اسلامی قائل است، میکاهد و نه بیش از اهمیتی که برای دیدار با رئیسجمهور ایران قائل هستیم، برای دیدار با رؤسای دیگر کشورها قائلیم. البته این سؤال باقی است کسانی که اکنون مزورانه دلسوز عزت ملت ایران و غرور ملی ایرانیان شدهاند، چرا در سال ۹۴ در سفر رئیسجمهور وقت به ایتالیا، وقتی حسن روحانی مصاحبه خود و مراسم امضا قراردادهایی که هیچگاه اجرایی نشد را زیر سم اسب فاتح جنگهای رومیان با ایرانیها در موزه Capitoline شهرداریِ رُم که مملو از مجسمههای عریان و نیمه عریان بود، برگزار کرد، هیچ به غیرت آنها برنخورد و در رسانههایشان هیچ نگفتند! و چرا آن زمان هیئت ۱۵۰ نفری روحانی متشکل از ۶۰ معاون رئیسجمهور، وزیر و معاونان وزرا و حدود نود چهره سیاسی به تور گردشگری ایتالیا و فرانسه را نشانه اهمیت و عظمت سفر وی تعبیر میکردند و حالا سفر چند دهنفره اقتصادی رئیسی به مسکو که اکثر آنها نیز از تجار بخش خصوصی بودند را به تمسخر میگیرند؟!
۴-اما نکته تعجببرانگیز و البته حقارتآمیزِ هجمهکنندگان غربگرای مدعی اصلاحطلبی به سفر رئیسجمهور به روسیه، این بود که با ذوقزدگی از سفر رئیسرژیم صهیونیستی به امارات، با ادعای یک روزنامه صهیونیستی در مورد سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری امارات در اسرائیل به وجد آمدند و آن را بهعنوان یک خبر مهم اقتصادی در رسانهها بهویژه شبکههای اجتماعی خود برجسته کردند و تلاش داشتند القا کنند تا جمهوری اسلامی هم مثل امارات نگونبخت باید در مقابل رژیم جنایتکار اسرائیل زانو بزند و بجای گسترش روابط با روسیه و چین بهعنوان دو قدرت مهم جهانی، برود در اسرائیلی که تا بیست سال دیگر نخواهد بود، سرمایهگذاری کند! حقارت این جماعت تا بدانجا اوج گرفته که همزمان عبور هواپیمای حامل رئیسرژیم صهیونیستی بر فراز عربستان را منتشر و برجسته کردند تا بهنوعی به وظیفه خود در اطلاعرسانی! خبرهای هدفدار رژیم صهیونیستی عمل کرده باشند! این در حالی است که این خبر مربوط به سالهای قبل است که رژیم صهیونیستی برای ترغیب امارات به عادیسازی روابط، از ابوظبی باجخواهی کرده بود و اکنون از آن بهعنوان هدیه امارات به این رژیم به خاطر لطف صهیونیستها در برقراری ارتباط با آنها یاد کرده، نه سرمایهگذاری و کسب سود؟! ثانیاً یکی از دلایل ایجاد ناامنی اقتصادی کنونی در امارات همین عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است و اماراتیها بیش از هرکسی به این نکته پی بردهاند. خود اسرائیل نیز به دلیل اینکه در تیررس موشکهای مقاومت قرار دارد، محیط امنی برای سرمایهگذاری هیچ سرمایهگذار عاقلی نیست! ثالثاً دیپلماسی فعال سیاسی-امنیتی و قدرت بازدارندگی دفاعی– نظامی و راهبرد واکنش سریع جمهوری اسلامی در منطقه مکمل دیپلماسی اقتصادی کشور شده و اگر تا چندی قبل سخن از عادیسازی روابط با اسرائیل بود، اکنون هدف قرارگرفتن مکرر ابوظبی با وجود عادیسازی روابط و خریدهای هنگفت نظامی از آمریکا، نشان داد امنیت خریداری نیست! لذا با اجرای سیاست موفق خنثیسازی تحریمها و اقتدار بازدارندگی ایران، جریان معکوس شده و کشورهای عربی دست از پا درازتر و با ناامیدی از آمریکا و تسلیحات آمریکایی اکنون به سوی ایران برگشتهاند. تا جایی که روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت «با خروج آمریکا نقشه استراتژی خاورمیانه بدون آمریکا و با ورود ایران در سال جدید تغییر میکند»! عربستان وارد مذاکره مستقیم با ایران و محمد بن سلمان در عمان خواستار وساطت مسقط برای تسهیل در پایان جنگ یمن شد و مشاور امنیت ملی امارات به تهران سفر و وزیر خارجهاش چند روز قبل با وزیر خارجه ایران تلفنی گفتوگو کرد. مذاکرات اخیر امارات با ایران نیز نشان میدهد امارات برای ارسال کالاهایش به ترکیه و اروپا از مسیری یکهفتهای از ایران، در مقایسه با مسیر یکماهه فعلی از کانال سوئز، علیرغم مخالفت اسرائیل به توافق با ارزشی دست یافته است.
۵-تحولات کنونی نشان میدهد علاوهبر انتقال مرکز ثقل اقتصادی جهان به منطقه آسیا، منطقه هم شاهد تغییر و تحولات فراگیر و گستردهای به سوی خویش است که زیر سایه پرچم محور مقاومت و نه محور عبری–غربی صورت میگیرد. تا جایی که کارشناسان سیاسی در آمریکا و فرانسه هم خبر دادند و هم تحلیل کردند که «اگر مذاکرات وین نیز بینتیجه تمام شود؛ گزینه دیگری به غیر از مذاکره و دیپلماسی وجود ندارد، چون ایران از نظر نظامی مقتدر شده و تحریمها نیز با از دست دادن اثربخشی خود، خنثی شدهاند». لذا این هجمهها و فضاسازیهای رسانهای و تخریب چهره کشورهای همسو با ایران در اذهان عمومی مردم، فقط بخشی از سیاست مخرب آمریکا در جهت جلوگیری از خنثیسازی تحریمها و شکلگیری تعاملات اقتصادی ایران با دیگر کشورهاست که این سیاست را در دولت منفعل دوازدهم با قراردادهایی همچون برجام پیش برد و تحریمها را تشدید کرد، اما امروز همان «روزی» است که آمریکا عصبانی است که در دولت مقاوم سیزدهم دیگر نمیتواند!
********
روزنامه وطن امروز **
**************
روزنامه خراسان**
روز گذشته رهبر انقلاب در جمع فرماندهان نیروی هوایی به مناسبت 19 دی 57 بار دیگر از جهاد تبیین گفتند و هجمه چند بعدی دشمن در عرصه های مختلف به انقلاب اسلامی . ایشان با اشاره به «تهاجم ترکیبی» جبهه دشمن علیه ایران یعنی تهاجم اقتصادی، سیاسی، امنیتی، رسانهای و دیپلماسی تأکید کردند: در مقابل این تهاجم ترکیبی و دستهجمعی، نمیتوانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینههای مختلف از جمله رسانهای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم که در این زمینه اهل فکر و اقدام به خصوص مسئولان، موظف به تلاش هستند.بیانات دیروز رهبر انقلاب را از جنبههای مختلفی می توان مورد مداقه قرار داد و در باره آن سخن گفت اما آن چه برای نگارنده به عنوان یک فعال رسانه ای قابل تامل بود، توجه ویژه ایشان به حوزه رسانه بود. در واقع در شرایط فعلی رهبرانقلاب رسانه را یکی از اضلاع پنج گانه تهاجم دشمن برمیشمارند و در مقابل رسانه را یکی از اضلاع تهاجم ترکیبی علیه دشمن می دانند ؛ موضوعی که نشان از اهمیت جایگاه رسانه در منظر و رویکرد ایشان دارد. رویکردی که در سایر بیانات ایشان از جمله در بیانیه گام دوم انقلاب به وضوح می توان دید. موضوع از آن جا مهم تر می شود که بدانیم شرایط رسانه ای کشور در وضعیت مطلوبی نیست و در واقع توان و ظرفیت فعلی در جبهه رسانه ای کشور نیاز به یک بازطراحی ماهوی و شکلی جدی دارد.تغییر مدل رسانه ای کشور از «مرکز به پیرامون» به «پیرامون به مرکز» ، حضور نهادهای مردمی و بخش خصوصی در عرصه رسانه داری به جای رسانه هایی که از بودجه عمومی و بدون توجه به خواست و نیاز مخاطب فعالیت می کنند، طراحی و برنامه ریزی حساب شده برای بازگشت مرجعیت رسانه ای به داخل مرزها که یکی از نکات مهم در موضوع مقابله با تهاجم ترکیبی دشمن است، توجه به اقتصاد رسانه به عنوان مهم ترین عامل در استقلال رسانه ، حمایتهای حساب شده از بنگاه های رسانه ای برای کوچ از بسترهای سنتی به بسترهای مدرن، برنامه ریزی برای افزایش سواد رسانه ای در آحاد افراد جامعه، پذیرش ویژگی های جامعه شبکهای به عنوان واقعیت هایی که بشر امروزی با آن مواجه است، تمرکز بر ایجاد و تولید پلتفرم هایی که ظرفیت پذیرش در ابعاد منطقهای و بین المللی داشته باشند همچون تجربه چین در پلتفرم تیک تاک یا وی چت، سرمایه گذاری جدی در حوزه توسعه رسانه هایی در ابعاد ملی ،منطقه ای و بین المللی و ... این ها بخشی از سر فصل هایی است که به نظرمی رسد اگر بخواهیم در جنگ رسانه ای با دشمن موفق باشیم باید به آن توجه کنیم و به آن مجهز شویم. طبیعتا در جنگ رسانه ای مورد اشاره رهبر انقلاب باید به ترکیبی از عملیات های پدافندی و آفندی مجهز شد. در عرصه هایی رسانه های کشور نیاز به تجهیز آفندی دارند و درعرصه هایی نیاز به تجهیز پدافندی .درعرصه هایی روی سخن با مدیران رسانه ها و هر تولید کننده محتواست و در عرصه هایی تکالیف و وظایفی بر عهده متولیان اما آن چه مسلم است آن است که وضعیت رسانه ای کشور با ید متناسب با ظرفیت و توان تهاجمی دشمن تقویت شود.بااین شرایط در حالی که رهبر انقلاب به صراحت بر نقش ایجابی رسانه ها در عرصه خطیر جهاد تبیین و مقابله با تهاجم ترکیبی دشمن تاکید کرده اند، مسئولان و متولیان امر رسانه باید حجت را بر خود تمام شده بدانند و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری مورد نیاز رسانه ها برای نقش آفرینی جدی در این عرصه را فراهم کنند.
*****************
روزنامه جوان**
بازتاب دستاوردهای دفاعی در جشن ۲۲ بهمن/ رسولسنائیراد
شکلگیری حکومت پهلوی با کودتای نظامی طراحی شده توسط بیگانگان بوده و رضا میرپنج به پاداش ایفای نقش در این کودتا به پادشاهی رسیده است.
همین پاداش بزرگ در کنار پیشینه کاری و خانوادگی او که پدرش نیز یک امنیه دونپایه در دوره قاجار بود و خود رضاخان نیز نظامیگری را زیر دست فرماندهان خشن روسی فرا گرفته و به این نوع زندگی عادت داشت، گرایش به نظامیگری او را تشدید کرده بود، بهگونهای که تقریباً در تمام دوران زندگی به جز ایام تبعید و خلع شدن از حکومت لباس نظامی بر تن میکرد و حتی سفر به ترکیه نیز تأثیری در آن نداشت. همین گرایش مشوق او به وادارسازی پسرش محمدرضا برای آموزش نظامی شد که تصور میکرد به فرزند خجالتی و بیمارش نظم و سختکوشی را منتقل کند.
این گرایش پدر و پسر بود که توسعه نیروهای مسلح و اختصاص بخش مهمی از بودجه و اعتبارات ملی به توسعه نظامی کشور را موجب شده بود و ایده تشکیل قدرت اول نظامی را به سرشان انداخته بود.
اما وابستگی نهادینهشده این رژیم که از کودتای انگلیسی برای تأسیس در دوره پدر تا کودتای امریکایی-انگلیسی برای تداوم رژیم در دوره پسر، به آن عمق بخشیده بود، حتی امکان استفاده از قدرت نظامی را برای بقای حکومت به آنان نداد و یکی با اشاره انگلیسیها در تابستان ۱۳۲۰ و دیگری با اشاره امریکاییها در زمستان ۱۳۵۷ به خارج از کشور رفته و هر دو در تبعید و آوارگی مردند.
یکی از فجایع ملی در رژیم وابسته و دیکتاتوری پهلوی، جدایی بخشهایی از خاک کشور عزیز و لطمه به موقعیت ژئوپلتیکی کشور با وجود قدرت نظامی ظاهری و هزینههای سنگین نظامیگری است که واگذاری باریکه قرهسو و آرارات کوچک به ترکیه در زمان پهلوی اول و مجمعالجزایر بحرین در دوره پهلوی دوم میباشد. این فجایع که هر دو با اشاره انگلیسیها و ترس از فشارهای بیرونی انجام شد نشان میدهد که رژیم وابسته و دیکتاتوری پهلوی تنها قدرت نظامی را برای سرکوب داخلی و اعمال فضای خفقان میخواسته و رضاخان و پسرش حتی به دغدغه و اعتراض برخی فرماندهان غیرتمند نظامی در برابر این فجایع هیچ توجهی نکردند و با این اقدامات خائنانه استخوانهای لای زخم را برای شکلگیری بحرانهای نظامی دیگر پدید آوردند.
اما در مقابل با پیروزی انقلاب اسلامی که با مردمیترین شکل اتفاق افتاد و غیرت دینی و ملی را در بالاترین مقیاسها به هم آمیخت، نهتنها تجاوز صدام با حمایت قدرتهای جهانی و منطقهای را دفع کرد، بلکه با تقویت اعتماد بهنفس، روحیه ایثار و جهاد و استقلالطلبی، دستاوردهای بزرگ نظامی-دفاعی زیر را رقم زد:
۱- افزایش سطح قدرت نظامی کشور از دفاعی وابسته به دفاع مستقل و سپس بازدارندگی و امکان ضربه متقابل علیه هر قدرت منطقهای و فرامنطقهای که توقف کشتیهای انگلیسی، زدن هواپیمای بدون سرنشین امریکایی و زدن پایگاه عینالاسد پس از اقدام تروریستی ارتش امریکا در شهادت سردار سلیمانی مصادیق این توان نظامی و دفاعی کشور است.
۲- ساخت و تأمین تجهیزات و جنگافزارهای مورد نیاز کشور از سطح تاکتیکی مثل سلاح انفرادی تا سطح راهبردی مثل موشک بالستیک با تکیه بر توان و ظرفیت داخلی و کاملاً بومی و آن هم در شرایط سختترین و ظالمانهترین تحریمهای دشمنان که اجازه خرید هیچ قطعه و ابزاری با کاربرد نظامی را به ما نداده و هرگونه دانش و فناوری برای این عرصه را ممنوع کردهاند.
۳- ایجاد و توسعه عمق راهبردی و نفوذ در منطقه که در کنار توان هستهای و موشکی جمهوری اسلامی ایران به مثابه خاری در چشم رقبا و دشمنان ایران اسلامی بوده و این عمق راهبردی حاصل تدابیر فرماندهی معظم کل قوا و مجاهدتهای سربازان ولایت و همراهی مقاومت اسلامی در منطقه است. در ایجاد این عمق راهبردی، عملیاتها و تاکتیکها جملگی بومی و ایرانی بوده و حتی ابزار و جنگافزارهای مورد استفاده برای آن نیز غالباً ایرانی بوده است. البته رسیدن به چنین وضعیتی برای رقبا و دشمنان ما بسیار گران و غیرقابل تحمل است. چرا که ایران که زمانی نقش ژاندارمی به نفع امریکا و انگلیس در منطقه مهم غرب آسیا را در کنار سعودیها برعهده داشته، امروز سلطه منطقهای آنان را مخدوش ساخته و مزاحم اصلی حضور چپاولگرانه آنان به حساب میآید.
بالاتر و مهمتر از این، ایران قدرتمند که به این سطح از موفقیت و پیشرفت در عرصه دفاعی و نظامی و آنهم در شرایط جنگ و مبارزهای مداوم و تحریمهای شدید رسیده نهتنها الگویی برای پیشرفت بلکه الگویی برای استقلال و پیشرفت همزمان شده است و الهامبخش سایر ملتهایی گردیده که بهدنبال رهایی از سلطه دیگر قدرتها بوده یا به تداوم حمایت دیگران یا به عبارتی وابستگی در قدرت دفاعی دچار تردید شدهاند.
در سطح داخلی نیز این میزان از پیشرفت و اقتدار دفاعی برای تمامی ایرانیان، به ویژه نسل جوان که در عرصههایی سطح پیشرفتها با انتظامات آنها فاصله دارد، نهتنها امیدبخش بلکه مولد اعتماد به نفس و اثبات توانایی و ایجاد انگیزه برای تلاش و حرکت است و این همان راز نگرانی دشمنان ایران اسلامی و رمز هراس آنان از ایران و ایرانیان است. اما در مقابل این هراس و کینه دشمنان تمامی علاقهمندان به عزت ملی و دارندگان غیرت دینی و ملی با نگاه به دستاور دها و پیشرفتها در عرصه اقتدار دفاعی و توان نظامی کشور، احساس سربلندی کرده و برای ابراز خرسندی و احترام به پدیدآورندگان آن (که شهدا در صف اول آنان هستند) در جشن ملی پیروزی انقلاب، شرکت نموده و اقتدار ایران اسلامی و مرگ دشمنان آن را فریاد میزنند.
********
روزنامه ایران**
**************
روزنامه شرق**
بازار نفت در انتظار ایران/ علیرضا سلطانی
بازار جهانی نفت پس از فروکشکردن امواج کرونا در یک سال اخیر در مسیر افزایش قیمت قرار گرفته و در روز شنبه هفته جاری رکورد قیمتی را در سطح 94 دلار در هر بشکه تجربه کرد که از اکتبر 2014 بیسابقه است؛ اما این روند افزایشی پس از آن متوقف شد و حتی در حدود دو درصد کاهش یافت. مهمترین متغیر مؤثر بر این توقف، انتشار اخباری مثبت از مذاکرات ایران با 1+4 و تقویت احتمال احیای برجام و رفع تحریمهای آمریکاست. دور جدید مذاکرات احیای برجام در حالی دیروز از سر گرفته شد که امیدها نسبت به نهاییبودن این دور و توافق نهایی طرفین برای احیای برجام و رفع تحریمهای ایران بسیار بالا رفته است. بهطور طبیعی مهمترین حوزهای که از این شرایط تأثیر خواهد پذیرفت بازار جهانی نفت است. بازار نفت تا چند ماه آینده باید خود را با تحولات وین و سیاستهای نفتی تهران هماهنگ کند. بازار جهانی نفت در ماههای اخیر با وجود تجربه روند افزایشی قیمت، شرایط باثبات و متعادلی را تجربه کرده است. فروکشکردن امواج کرونا و رفع محدودیتهای کرونایی، موجب تحرک فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری در دنیا شده و این بهطور طبیعی تقاضای نفت در بازار را بهتدریج افزایش داده است.
از سوی دیگر افزایش هماهنگی میان کشورهای تولیدکننده نفت در قالب اوپکپلاس، عرضه نفت در بازار را مدیریت کرده و تعادل عرضه و تقاضا و در نتیجه واقعیشدن قیمت نفت را موجب شده است. کاهش تحرکات نفتی آمریکا در دولت بایدن برای افزایش تولید نفت این کشور هم مزید بر علت شده و زمینه افزایش تدریجی قیمت نفت را فراهم کرده است؛ اما متغیری که میتواند این شرایط را دستخوش تغییر کند، بهنتیجهرسیدن مذاکرات احیای برجام و رفع تحریمهای ایران و بازگشت نفت ایران به بازار است. تغییری که البته چندان وسیع و گسترده نیست و بیشتر جنبه روانی و موقت بر قیمت نفت دارد؛ بنابراین نیابد نسبت به نوسان شدید قیمت نفت و به معنای دقیقتر کاهش قابل توجه قیمت نگران بود، چراکه به نظر میرسد بازار جهانی نفت و عوامل آن بهویژه تولیدکنندگان، از مدتها پیش در انتظار وقوع چنین شرایطی و بازگشت ایران به بازار هستند. واقعیت این است که بازار نفت در یک سال اخیر و با رویکارآمدن بایدن و آغاز مذاکرات احیای برجام، چشمانتظار بازگشت نفت ایران بوده است. افزایش تولید و صادرات نفت ایران در یک سال گذشته که بهصورت تدریجی بوده، بهطور طبیعی در محاسبات بازار نفت و تعیین قیمت فعال بوده است، به این معنا که افزایش قیمت نفت همزمان با سه تا چهار برابر شدن عرضه نفت ایران به نسبت یک سال پیش است؛ بنابراین بازار جهانی نفت، بازگشت ایران به بازار را بهصورت واقعی پذیرفته و آنچه باعث شده عوامل تولیدکننده نفت برخلاف سال 94 که بهطور جدی بهدنبال عدم بازگشت فوری ایران به بازار نفت بهدلیل ترس از کاهش شدید قیمت و همچین برخی عوامل سیاسی بودند، درحالحاضر این نگرانی وجود ندارد. در سال 94 با احیای برجام ایران ظرفیت تولید نفت خود را در یک دوره زمانی سهماهه از حدود 800 هزار بشکه در روز به دومیلیونو 400 هزار بشکه افزایش داد و این افزایش برای کشورهای تولیدکننده عمده نفت مانند روسیه و عربستان که رقیب نفتی و سیاسی ایران بودند، قابل پذیرش نبود اما مقاومت در برابر زیادهخواهی قدرتهای مذکور و بازگشت مقتدرانه ایران به بازار، موجب ایجاد تعادل در بازار شد.
درحالحاضر ایران تقریبا به نیمی از ظرفیت صادراتی خود دست پیدا کرده و به نظر میرسد با توجه به تجربه هشت سال قبل بازگشت به بازار، این امکان وجود دارد که با رفع تحریمها در کمتر از دو ماه به ظرفیت کامل تولید (3.8 میلیون بشکه) و صادرات (2.5میلیون بشکه) در روز برسد. صنعت نفت در یک سال اخیر همزمان با مذاکرات احیای برجام، زمینههای فنی و تولیدی افزایش عرضه به بازار جهانی را فراهم کرده و نگرانی بابت بازگشت سریع و فوری به بازار نفت وجود ندارد. مشکلات و موانع محدودی هم که وجود دارد باید با همکاری دولت در تزریق منابع مالی بهصورت فوری از بین برود. مسئله دیگری که به بازگشت بیحاشیه ایران به بازار کمک میکند، واکنش کشورهای تولیدکننده نفت است که چند سالی است در محفل اوپکپلاس گرده آمدهاند و دورهای موفق از همکاری و مشارکت جمعی برای تأمین منافع مشترک را دنبال میکنند. ایران در عین اینکه در پنج سال اخیر با محدودیت بالای عرضه نفت در بازار بهدلیل تحریمها مواجه بوده اما نقش فعالی در دیپلماسی نفتی در اوپک و اوپکپلاس داشته است و این نقش مؤثر و مثبت که آخرین آن، انتخاب بدون دردسر دبیر کل بعدی اوپک بود، بهخوبی از سوی کشورهایی مانند عربستان و روسیه درک شده است؛ ازاینرو به نظر میرسد بازگشت ایران به بازار نفت برخلاف دور گذشته با هماهنگی و همراهی کشورهای عمده تولیدکننده نفت باشد. این هماهنگی و همراهی بهطور طبیعی نفع جمعی کشورهای تولیدکننده نفت را در پی دارد که شواهد نشان میدهد این کشورها بهحدی از بلوغ سیاسی رسیدهاند که میتوانند نسبت به درک و تأمین نفع مشترک که همانا ثبات و تعادل در بازار نفت و قیمت عادلانه، واقعی و کمنوسان است، اقدام کنند.
ارسال نظرات