روزنامه کیهان**
گرهی که بسته ماند و بختی که باز نشد/ سعدالله زارعی
عربستان و امارات پس از هفت سال جنگ علیه مردم مظلوم یمن و شکست پیدرپی از آنان، یک هفته دیگر از اربابان خود وقت خواستند تا شرایط میدان را به نفع خود برگردانند! آنان که گویا فراموش کرده بودند برتری تسلیحاتی و داشتن پشتوانههای بینالمللی نمیتواند ملتی مقاوم را به تسلیم وادار نماید، در این یک هفته حجم وسیعی از آتش بر سر مردم یمن ریختند و صدها نفر را به خاک و خون کشیدند و دست آخر اعلام کردند حملات خود را به خاطر حفظ جان مردم متوقف کردهاند! اما واقعیت این است که حملات متوقف نشده و بلکه بیاثر گردیده است. نتیجه یک هفته وقتگیری سعودیها و اماراتیها برای زیرپا گذاشتن تمام قواعد اخلاقی - از جمله حمله به بیماران و کودکان - بود به عبارت دیگر یک هفته از شورای امنیت و مجامع حقوقی و به ظاهر انسانی سازمان ملل، آمریکا، انگلیس و فرانسه وقت گرفتند تا کشتار وسیعی راه بیندازند بلکه صحنه جنگ چرخش کند و پیروزیهای سریالی یمنیها متوقف گردد. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:
1- امارات و عربستان پس از چند سال اختلاف بر سر نحوه اداره تحولات امنیتی و سیاسی یمن که منجر به فروپاشی دولت منصورهادی و تسلط جنوبیها بر عدن گردید، در یکی دو هفته اخیر بار دیگر کنار هم قرار گرفتند و حاصل آن هم هزینه سنگین انسانی مردم یمن بود که بنا به پارهای گزارشات به کشته شدن چند صد نفر بالغ گردیده است. همزمان با این مسئله خبرهای دیگری از تردد زیاد مقامات امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل و مقامات پنتاگون به ابوظبی حکایت میکرد و وقتی به درگیریهای شدید یک هفته اخیر میان ائتلاف متجاوز و مردم یمن نگاه میکنیم و با عملیاتهای قبلی مقایسه مینمائیم، درمییابیم که یک «تفاوت کیفی» روی داده است. این تفاوت کیفی ترکیب جنگ زمینی و جنگ هوایی است به گونهای که کار اصلی را نیروی هوایی انجام میدهد و نیروی زمینی نتایج جنگ هوایی را کامل مینماید. با این وصف این گمانهزنی جدی وجود دارد که در درگیریهای یک هفته اخیر ترکیب سعودی، اسرائیلی و اماراتی پای کار آمده است و در این میان طراحی اسرائیلی به همراه به کارگیری نیروهای پارتیزان در زمین و هواپیماهای جنگی پیشرفته در آسمان به صحنه آمده است. این عملیات در
سه استان مأرب، جوف و شبوه به اجرا گذاشته شد و قلب آن هم مأرب بود اما در عمل آنچه اتفاق افتاد بازپسگیری دو فرمانداری در جوف و چند روستا در مأرب و قسمتهای صحرایی شبوه بود که هیچ کدام از نظر نظامی جنبه مؤثر و راهبردی نداشتند. میتوانیم بگوییم در این صحنه نیروهای سعودی و اماراتی در حکم یگان زمینی رژیم جنایتکار اسرائیل عمل کردند.
2- دولت امارات علیرغم آنکه مدعی است با سلفیها مرزبندی دارد، در مواجهه با مردم مظلوم یمن به نیروهای تکفیری که با عنوان «عمالقه» شناخته میشوند، متوسل شده است. عمالقه نیروهای سلفی جنوب و شمال یمن و عمدتاً جنوبی هستند که با هدفگذاری فروپاشی قدرت زیدیها فعالیت میکردند. امارات در سالهای اخیر به آنان نزدیک گردید و آنان را در 12 تیپ و با استعداد حدود 20 هزار نفر سازماندهی کرد. این نیروها همانهایی هستند که در سال 1397 به استان ساحلی الحدیده حمله کرده و بر حدود 120 کیلومتر از سواحل آن مسلط گردیدند. پس از آنکه همه راهها برای جلوگیری از تسلط عشایر مأربی مرتبط با انصارالله بر مأرب به بنبست رسید، این نیروها استان الحدیده با همه اهمیت و حساسیتهایی که داشت رها کرده و به استان جنوبی «حضرموت» رفتند و پس از سازماندهی مجدد و حل و فصل بعضی اختلافات به سمت مأرب رهسپار شدند.
در این زمان تحلیل امارات این بود که انصارالله به دلیل گسترش میادین عملیاتی، به طور واقعی توانایی سیطره بر مأرب نداشته است و تلاش میکند تا با توسل به عملیات روانی کار خود را پیش ببرد؛ بنابراین راه خنثی کردن آن این است که محاصره مأرب شکسته شده و نمایی از تغییر روند به افکار عمومی بازتاب داده شود. جنگ عمالقه که از سوی نیروهای «حراس الجمهوری» و «شورای انتقالی جنوب» که هر دو به امارات تعلق دارند، پشتیبانی میشد و سعودیها و آمریکاییها نیز به آن کمک ویژه میکردند، با هدفگذاری نجات مأرب صورت گرفت؛ اما تاکتیک آنان، عملیات همزمان در سه استان بود که با جنایات وحشتناک جنگندههای سعودی به اجرا گذاشته شد. در این جنگ حدود 30 هزار نیروی ورزیده و 2000 خودرو زرهی و عمومی به کار گرفته شدند و از آن طرف رسانههای خارجی از یک تحول عمده در جنگ یمن صحبت میکردند. در این جنگ دستکم 800 نفر از نیروهای عمالقه کشته شدند و حداقل 200 خودرو نظامی ائتلاف متجاوز منهدم گردید و مقادیر زیادی سلاح نیمهسنگین آنان به دست رزمندگان یمن افتاد. یک هفته پس از آغاز این درگیری سنگین، عمالقه و در واقع ائتلاف متجاوز اعلام کرد به دلیل انسانی عملیات خود را متوقف کرده است. واقعیت این است که سعودی و امارات بار دیگر در صحنه نظامی به بنبست رسیدند. انصارالله مأرب را نگه داشت و موفقیتهای مهم خود در دو استان شمالی جوف و شرق شبوه را حفظ کرد. هر چند در این صحنه متحمل هزینههای انسانی هم گردید.
3- انصارالله که در طول حدود سه سال اخیر، اقدامی علیه امارات انجام نداده بود و به همین دلیل بعضی گمانهزنیها از توافق پنهانی میان آنان حکایت میکرد، ناگزیر شد این کشور را گوشمالی دهد و از این رو ابوظبی و دوبی را مورد حملات موشکی قرار داد و به خصوص به ابوظبی پایتخت بنزاید خسارات جدی وارد کرد. وضع امارات مشخص است همه هویت این کشور به تجارت آن و رقابتی که با کشورهای عرب منطقه در این زمینه دارد، وابسته میباشد. شلیک موشکها از یمن به ابوظبی، نامطمئن بودن کانال تجاری امارات را آشکار کرد و این یعنی هزینه سنگین امارات در مواجهه با انصارالله. شاید به همین دلیل بود که دو روز پس از حملات موشکی علیه ابوظبی و دبی، عمالقه پایان عملیات نظامی علیه این کشور را اعلام کرد. اقدام انصارالله فقط مقامات امارات را متوحش نکرد بلکه جریان تجارت جهانی که به بنادر امارات به عنوان یک نقطه اتکا در نقل و انتقال کالا و پول نگاه میکردند، به شدت نگران شدند. برد 1500 کیلومتری موشکهای شلیک شده و تکنولوژی به کار گرفته در آن، نشان داد یمنیها میتوانند کل ساحل شمالی امارات و عربستان را زیر آتش بگیرند؛ کما اینکه رژیم صهیونیستی پس از شلیک موشکها اعلام کرد رزمندگان یمن میتوانند مناطق نظامی جنوب فلسطین یعنی صحرای پهناور نقب و موقعیتهای جغرافیایی متصل به بندر عقبه یعنی ایلات را هدف قرار دهند که خود این هم دلیل مستقلی است بر شرکت رژیم صهیونیستی در درگیری هفته اخیر یمن.
4- بازپسگیری سریع مناطقی که در تهاجم سنگین ائتلاف متجاوز به تصرف درآمد، نشان داد انصارالله و به طور کلی مردم یمن نه خسته هستند و نه دستشان خالی است. جنگ از نظر مردم یمن اگرچه خسارتبار و سخت میباشد اما تا حد زیادی از سوی آنان مهار گردیده است. بنابراین اگر ائتلاف متجاوز به وقتهای یک هفتهای میاندیشد، آنان به مقاومتی بلازمان میاندیشند و لذا اگر در جبهه سعودی، اماراتی و اسرائیلی عقلی وجود داشته باشد با نگاه به 7 سال مقاومت یمنیها و به خصوص با نگاه به تجربه هفته اخیر باید دریابند ادامه جنگ برای آنان امکانپذیر نیست و لذا باید به فکر خروج از آن باشند. مردم یمن، جنگ را انتخاب نکردهاند، اما ناگزیرند آن را تا دفع تجاوز ادامه دهند و این موضوع از نظر اخلاقی، سیاسی و نظامی - امنیتی آنان را در جایگاه برتری نسبت به ائتلاف متجاوز قرار داده است. کسی که از خانه خود دفاع میکند از آن خسته نمیشود اما کسی که طمعورزانه وارد صحنه شده است، نمیتواند نسبت به شکستهای پیدرپی خود بیاعتنا باشد. بکارگیری نیروی تکفیری از سوی این ائتلاف هم تیغی دولبه است. همین الان و پس از شکست از انصارالله، زمزمه درگیری میان فرماندهان عمالقه و رهبران امارات بلند شده است. آنان میگویند چرا ما را وارد پروژه شمال کردهاید و حال آنکه ما با شما برای جنوب توافق کرده بودیم. شکست درگیری اخیر نیروهای متجاوز حتماً آنان را رویاروی هم قرار میدهد و اینجا باید به رهبران امارات و عربستان یادآور شد که حضور اسرائیل در منطقه درگیری نه تنها معجزه نمیکند، بلکه به فروپاشی نظامی و سیاسی ائتلاف هم منجر میگردد. وقتی آنان رژیم فرسوده اسرائیل را وارد کار میکنند و تحت فرماندهی نظامی او قرار میگیرند، دیگر نمیتوانند با اتهام بستن علیه دیگران کار خود را پیش ببرند.
***************
روزنامه وطن امروز **
جهاد تبیین و هنر روایت
گروه سیاسی: حکم به «جهاد تبیین» را میتوان پرتکرارترین گزاره در سخنان ماههای اخیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی دانست، بهگونهای که اشاره به جنگ روایتها و لزوم تدبیر در این باره تقریبا یکی از مواضع ثابت سخنرانیهای حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ماههای اخیر بوده است. سخنرانی روز یکشنبه ایشان در دیدار مداحان اهلبیت نیز از این قاعده مستثنا نبود و با توجه به کارویژه هیئات مذهبی و منبر به عنوان قدیمیترین و اصیلترین رسانه شیعه در طول تاریخ، بار دیگر این مهم مورد اشاره قرار گرفت. رهبر حکیم انقلاب در بخشی از سخنانشان با اشاره به شیوه جهاد ائمه اطهار فرمودند: «ائمه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی - فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیه ائمه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین». اینکه همین که بنده مکرر تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، - تبیین کنید، روشنگری کنید - هیأت، محل جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکته بسیار مهم استفاده میشود». معظمله پیش از این در جریان دیدار پرستاران در آذرماه نیز مساله «جهاد تبیین» را مورد تاکید قرار داده بودند. ایشان در تبیین رفتار خردمندانه و قدرت عقلانی آن بانوی بزرگ، به رفتار مدبرانه و سخنان شگفتانگیز حضرت زینب در مقابل حکام جابر و یاوهگویی همچون ابنزیاد و یزید اشاره کردند و گفتند: آن اقتدار تاریخی، در مقابل مردم جای خود را به تبیین و سخنانی سرزنشبار میدهد که بعدها به یکی از عوامل قیام توابین در کوفه منجر میشود. رهبر معظم انقلاب «جهاد روایت و تبیین» را از دیگر ابعاد خردمندی و تدبیر عمیق حضرت زینب برشمردند و افزودند: آن حضرت با روایت حقیقی، تأثیرگذار و ماندگار کربلا، فرصت نداد روایت دشمن بر واقعیت غلبه کند. پیش از این در مهرماه سال جاری نیز رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مراسم عزاداری اربعین حسینی در دانشگاه تهران با مغتنم شمردن امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانهای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات، «تبیین و بازگویی حقایق»، «استفاده از شیوههای اخلاقی»، «بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی» و «پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی» را اصول قطعی این جهاد خوانده بودند. بر همین اساس بیهیچ شکی براساس منویات رهبر انقلاب «جهاد تبیین» را میتوان رسالت اصلی جریان انقلابی خواند؛ رسالتی که هرچند امری متأخر نیست اما ضرورت آن در برهه زمانی فعلی بیش از هر دوره دیگری محسوس شده و به چشم میآید. با این اوصاف اما تعریف صحیح و نگاه علمی و عملی به «جهاد تبیین» ضرورتی است که جریان انقلابی باید نسبت روشنی با آن پیدا کند. به عبارت دیگر تا زمانی که فهمی صحیح از چرایی و چگونگی تبیین در جامعه ایران وجود نداشته باشد نمیتوان چندان امیدی به این داشت که حرکت نیروها، رسانهها و نخبگان انقلابی منشأ اثر تحولآفرینی شود؛ آنچنان که پیش از این نیز بسیاری از مطالبات رهبر حکیم انقلاب به رغم تاکیدات موکد ایشان به دلیل عدم فهم صحیح و اجماع پیرامون چگونگی پیگیری مطالبات به سرانجام روشنی نرسیده است. * روایت و اثربخشی بر مخاطب تاکید بر «جهاد تبیین» در میانه جنگ روایتها، پیش از هر چیز نیازمند فهم صحیح عنصر روایت برای هرگونه ارتباط گرفتن با جامعه مخاطب است. یکی از مهمترین ضعفهای نیروهای انقلابی که باعث لکنت این جریان نیز شده است عدم شناخت صحیح مخاطب است. زمانی که یک فرد یا گروه در جایگاه راوی قرار میگیرد پیش از هر چیز باید به شناختی دقیق از زبان، نظام ارزشی و معنایی، نیازها، منافع و آرزوها نائل آید. روایت پیروز روایتی است که همزبانی با شنونده خود داشته باشد، از این رو بدون شناخت صحیح مخاطب اساسا روایت راوی امکان اثرگذاری خود را از دست میدهد. یکی از مهمترین ممیزههایی که روایت را از دیگر وجوه گفتاری متمایز میکند، تلاش برای همراه کردن خواننده یا شنونده با گفتار و نوشتاری است که در مقابل خود میبیند. از همین رو مقوله مخاطبشناسی و فهم مخاطب در بستر معادلات زمانی پیششرطی است که نیروهای انقلابی پیش از هر فعالیتی باید در راستای «جهاد تبیین» فهم کنند. تعریف جریان تبیین در مقابل جریان انحراف و لزوم جلوگیری از تغییر واقعیت در اذهان عمومی، میدانی است که شناخت ذهنیت جامعه درباره وقایع تاریخی و مفاهیم ارزشی را طلب میکند. واقعیت آن است که در سایه بسیاری از تعللها و سادهنگریها نگاه بخشی از جامعه ایران درباره تاریخ معاصر و جایگاه هویتی ایران نسبت چندانی با حقیقت ندارد، در چنین موقعیتی بازتعریف و انحرافزدایی از پیشفرضهای عمومی نیازمند آن است که در ابتدای امر از دریچه ذهنی مخاطبان روایتها به موضوعات نگریسته شود.
* جامعیت روایت در مواجهه با جامعه متکثر بسط حوزه عمومی در سایه رشد تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی و افول ایدئولوژی و روایتهای فراگیر باعث شده جامعه بشری در قیاس با چند دهه قبل بافت متکثری به خود بگیرد. جامعه ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و برخلاف چند دهه قبل که امکان تعریف جامعه در چند تیپ فکری وجود داشت، اکنون با انبوهی از نظامهای ارزشی جزء مواجه هستیم. در چنین فضایی روایتها بدون جامعیتپذیری و امکان همراه کردن مجموعهای از گروههای متکثر نمیتوانند چندان منشأ اثر باشند. جامعیت یک روایت نیازمند آن است که نقاط پیوندبخش بیشتری را برای جامعه هدف خود در نظر بگیرند. برای نمونه یکی از نزاعهای کاذب در فضای روایی نخبگان مربوط به تقدم و تأخربخشی و اصالت قائل شدن برای 2 عنصر هویتی «دیانت» و «ملیت» بود. در حالی که تاریخ معاصر ایران بخوبی این حقیقت را هویدا ساخته است که پیوند این 2 عنصر در حدی است که به سختی میتوان انتظار تجزیه و تفکیک را داشت. در این میان توصیف چندی پیش رهبر حکیم انقلاب از سردار شهید حاجقاسم سلیمانی به عنوان «ملیترین» و «امتیترین» شخصیت معاصر، نشاندهنده عبور از چنین دوگانهای بود. با این اوصاف روایت موفق در «جهاد تبیین» روایتی است که فراتر از عناصر انشقاقبخش به سمت برقرار کردن محورهایی برای همصدایی و هماندیشی حرکت کند. عدم درک صحیح تکثر جامعه ایران میتواند به طریقهای از تبیین واقعیات موجود منتهی شود که دوقطبی سیاسی و اجتماعی را نیز با خود به همراه داشته باشد. از همین رو جریان انقلابی باید نسبت به جامعیت روایت خود در مواجهه با بافت متکثر جامعه آگاه بوده و زبانی اجماعساز به کار گیرد.
* فرم در خدمت تکامل محتوا سیر سریع تحولات اجتماعی و ارتباطی عملا جامعه بشری را به نقطهای رسانده که برای همراه شدن با تغییرات متحمل رنج و مشقت شود. در چنین فضای سیالی حتی رسانهها نیز به سختی توانایی تطبیق با تغییرات بیرونی را پیدا میکنند. با چنین مقدمهای بیراه نیست اگر ابتذال را مهمترین عارضه تغییرات سریع جامعه به حساب آوریم. از آنجا که جوهره ابتذال دوری از اصول و همراهی سطحی با تغییرات است همواره متقاضی و خریداران زیادی داشته است. با این حال ابتذال در عالم نظر و اندیشه را میتوان پدیدهای متأخر دانست. چنین ابتذالی با ادغام مفاهیم کهن با تقاضاهای فعلی جامعه هوادار پیدا میکند و این هوادار را دال بر صحت قرائت خود میخواند. «جهاد تبیین» در عین نظر داشتن به نوآوری نباید به ابتذال منتهی شود. تذکر رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر مداحان مبنی بر اینکه نمیتوان به بهانه جذب جوانان سراغ هنجارگریزی رفت، نمودی از آسیبشناسی این ابتذال در یک مجمع مذهبی است. جریان انقلابی با چنین نگاهی باید ضمن دوری جستن از ابتذال، حداکثریترین بهرهبرداری را از فرم برای تکامل بخشیدن به محتوای خود بگیرد. هیات به مثابه یک رسانه، در طول تاریخ تشیع همواره بیشترین بهره را از ظرفیتهای فرمی برای ارتقای محتوای کهن داشته است که بازتاب آن را در سنن آیینی مردم ایران میتوان مشاهده کرد. با چنین نگاهی تبیین واقعیت - همانگونه که رهبر انقلاب نیز متذکر شدند- ضمن بهرهمندی از «عقلانیت کامل» با «عواطف انسانی» نیز باید همراه باشد. ****** حجتالاسلام سیدمحمدحسین هاشمیان: یکی از مهمترین مسائلی که امروز جامعه ما درگیر آن است، «جنگ شناختی» است؛ جنگی که به دنبال تسخیر ذهن مخاطب است تا بتواند باورهای او را مطابق خواست خود شکل دهد. این نوع جنگ سابقهای طولانی دارد و متناسب با همین سابقه هم جبهه حق در درازنای تاریخ در مقابل این جنگ شناختی، سلاح جهاد تبیین را به دست گرفته است. خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) جهاد تبیین بود؛ اگر جهاد تبیین حضرت زهرا(س) نبود، دشمنان موضوع ولایت را مخدوش میکردند. سخنرانیها و خطبههای حضرت زینب(س) جهاد تبیین بود؛ اگر جهاد تبیین حضرت زینب(س) نبود، دشمنان در جنگ روایتها، روایت خودشان از واقعه کربلا را ارائه میکردند. پس نخستین نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که جنگ شناختی؛ جنگی است که جبهه باطل در آن به دنبال تسخیر و شکلدهی ذهن مردم است. جنگی که در آن دشمن به دنبال القای نوع تفکر خود و نوع روایت خود است، سابقهای بس طولانی دارد و در برهههای مختلف تاریخی تنها ابزار آن تغییر کرده است. در مقابل این حمله جبهه باطل نیز یکی از اصلیترین استراتژیهای جبهه حق، جهاد تبیین بوده است. شما اگر تاریخ اسلام را به دقت بخوانید، متوجه خواهید شد وجود مقدس امیرالمومنین(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و مابقی ائمه اصلیترین کارشان، همین جهاد تبیین بوده است. در دنیای معاصر نیز این جنگ شناختی با قدرت در حال پیگیری است. گاهی هدف دشمن از جنگ شناختی تغییر نظام محاسباتی مسؤولان است؛ موضوعی که بویژه در دولت قبل خیلی بیشتر با آن دست و پنجه نرم میکردیم. اگر یادتان باشد زمانی وزیر وقت امور خارجه درباره قدرت نظامی ایران اظهارنظری را مطرح کرد که با واقعیت سازگاری نداشت، رهبر معظم انقلاب در واکنشی به این اظهارنظر فرمودند برای مسؤولان فرصت بازدید از دستاوردهای نظامی را فراهم آورند تا نظام محاسباتی آنها تصحیح شود. این خودش به نوبه خود نوعی جهاد تبیین بود. ما در دورهای از تاریخ نه چندان دور خود حتی برای مسؤولان هم محتاج جهاد تبیین بودیم. پدیدهای که در دوره کنونی بیشتر با آن مواجه هستیم، جنگ روایتهاست که در آن دشمن میخواهد ذهنیت مردم را متناسب با استانداردها و خواست خود شکل دهد، اگر مثلا جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد در یک دادوستد کاملا عقلایی با روسیه و چین وارد مذاکره شود، بلافاصله حرف از وابستگی ایران میزنند، این همان جنگ روایتهاست. بلافاصله پروپاگانداهای دشمن وارد میشود و افکار عمومی را جهتدهی میکند. به نظر من یکی از مهمترین کارهایی که برای جهاد تبیین میشود انجام داد، افزایش مشارکت مردم در فرآیند حکمرانی است. هر چقدر مردم در مسائل تصمیمگیری و اجرایی کشور بیشتر دخیل شوند و بیشتر نقشآفرینی کنند، ذهنیت آنها نسبت به مسائل کشور بیشتر به واقعیت نزدیک میشود. توجه داشته باشید «جهاد تبیین» از ۲ کلمه تشکیل شده که یکی از آنها جنبه کنشگری دارد و دیگری جنبه بیانی و نظری. یعنی بعد نظر و عمل در آن به هم آمیخته شده است. ما اگر جهاد تبیین را تنها در ساحت رسانهها پیگیری کنیم، به موفقیتی که باید برسیم نمیرسیم، اگرچه این را هم نباید فراموش کنیم که بار اصلی در جنگ روایتها که نیازمند جهاد تبیین است، بر دوش رسانههاست اما پازل تکمیلکننده سلسله اقداماتی که برای جهاد تبیین انجام میشود، مشارکتدهی مردم در فرآیند حکمرانی است تا مردم به صورت عملی درگیر فرآیند حکمرانی باشند، در این صورت است که فرصتها و چالشهای کشور را عینا لمس میکنند و قطعا در برابر هجوم تبلیغاتی دشمن نقش منفعل را بازی نمیکنند، بلکه کنشگرانه و آگاهانه عمل میکنند. ****** تبیین درباره چه؟ اشکان صدیق: حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در چند سخنرانی اخیرشان بر مساله «جهاد تبیین» تاکیدات بسیاری داشتند به طوری که مهمترین عرصه جهاد در شرایط امروز را جهاد تبیین و «روشنگری» دانستند. اما اولین سوالی که ذهن هر انسان ولایتمدار و علاقهمند به نظام را مشغول میکند این است: این تبیین و روشنگری باید پیرامون چه موضوعات و مسائلی باشد؟ بهترین کسی که میتواند پاسخ این سوال را به ما بدهد همان کسی است که اول بار این مساله را مطرح و به آن سفارش کرد. حضرت آیتالله خامنهای حدود ۲ هفته پیش در دیدار مردم قم ضمن هشدار نسبت به تلاش دشمنان برای کم کردن حساسیت مردم نسبت به آرمانها و ارزشهای انقلاب، اصول انقلاب را اینگونه برشمردند: «اصول انقلاب در درجه اول، مثل حاکمیت دین. اصلا جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی برای حاکمیت دین خدا تشکیل شد؛ اصلا برای این است که جامعه با شکل و هندسه دینی زندگی کند و تنظیم بشود. حکومت با هندسه دینی تنظیم بشود و حرکت کند و پیش برود و اقدام کند؛ این جزو بینات انقلاب بود. مردم جان دادند، خون خودشان را تقدیم کردند، نثار کردند برای اینکه این اتفاق بیفتد؛ این جزو اصول انقلاب است؛ این را تضعیف میکنند. یا مثلا عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر؛ این جزو اصول انقلاب است. تسلیم نباید شد؛ زورگویی دشمن را نباید تحمل کرد؛ اینکه ما با دشمن مِنباب مثال یک وقتی مذاکره کنیم، صحبت کنیم، تعامل کنیم، این یک حرف دیگر است. انقلاب به ما میگوید در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد؛ تا حالا هم به توفیق الهی تسلیم نشدهایم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این جزو اصول است. این را تضعیف میکنند، [میگویند] مثلا «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجستهای. یا استقلال کشور، یا مبارزه با فساد، مبارزه با بیعدالتی و امثال اینها؛ اینها اصول انقلاب است». همانگونه که در شعارهای تظاهرات و راهپیماییهای پیش از انقلاب و همچنین در کلمات امامین انقلاب و متفکران اصلی انقلاب اسلامی مشهود است، میتوان اصول و آرمانهای انقلاب را بدین ترتیب برشمرد: حاکمیت دینی، مبارزه با استکبار جهانی، عدالت اجتماعی و حمایت از مستضعفان، جمهوریت و مردمسالاری دینی، آزادی، استقلال و... . متاسفانه پس از تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر جهاد تبیین، عدهای از فعالان رسانهای راهبرد پراهمیت تبیین را به روشنگری پیرامون مسائل سطحی و خرد سیاسی- رسانهای تقلیل داده و از پرداختن به اصول و ارزشهای والای انقلاب اسلامی غفلت ورزیدند. البته این به معنای بیاهمیتی مسائل خرد سیاسی نیست که باید به آنها نیز به شکل صحیح و متقن پرداخت لکن رهبر بزرگوار انقلاب منظور از جهاد تبیین را در وهله اول تبیین و روشنگری پیرامون آرمانها و اصول انقلاب دانستند: «البته در تبیین، گسترش آرمانها مورد نظر است؛ آرمانها، اصول، مبانی اصلی، بینات انقلاب؛ اینها بیشتر از همه مورد نظر است، منتها مسائل خُرد سیاسی و اجتماعی هم داخل در این جبهه است و بایستی دنبال کرد». * چگونه تبیین کنیم؟ رهبر حکیم انقلاب در دیدار مادحین اهل بیت(ع) از امکانات عظیم و تلاشهای زیاد دشمنان برای از بین بردن باورها به اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی سخن گفتند و فرمودند: «این را من از روی اطلاع عرض میکنم که امروز انبوهی از رسانهها - نمیشود شمرد، بخصوص با این وضع فضای مجازی- با هزاران متخصص: متخصص هنر، متخصص رسانه، متخصص علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی انبوه، با پشتیبانی امنیتی انبوه در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذاقها را برگردانند، ایمانها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند؛ این[جور] است. حالا دیگران برای کشورهای دیگر چه کار میکنند، آنها بحثهای دیگری است؛ این مطلبی که من عرض میکنم، هدفی است متوجه کشور ما، مردم ما، جمهوری اسلامی ما، باورهای ما، اعتقادات ما. هزاران دستگاه دارند در این زمینه کار میکنند با پولهای گزاف و پشتیبانیهای گوناگون. خب! این یک حرکت شیطانی است و جبهه شیطان است». حال برای مقابله با این هجمه گسترده دشمنان، ولی فقیه جامعه و رهبر مسلمانان راهبرد بزرگی را به نام جهاد تبیین به طور اعم و استفاده از ابزارهایی مثل فکر، قلم، بیان، رسانه و فضای مجازی به طور اخص بیان کردند. ایشان در دیدار ۲ هفته پیش مردم قم نیز فرمودند: «... اینها بخشی از یک جنگ نرم وسیع و متنوع دشمن است که این را دنبال میکنند. بایستی به این توجه داشت و در مقابل این حساسیتزدایی باید ایستاد. اهل فکر، اهل قلم، اهل بیان، اهل فعالیتهای گوناگون اجتماعی، اهل فعالیت در فضای مجازی، آن کسانی که میتوانند و دستشان باز است، در این زمینه مسؤولیت دارند؛ و نگذارند دشمنان بتدریج این حساسیت و حمیت مردمی را کمرنگ کنند».
**************
روزنامه خراسان**
********
روزنامه جوان**
رزمایش مرکب دریایی تضمین امنیت و صلح برای هارتلند آبی جهان/ رسول سنایی راد
رزمایش مرکب کمربند امنیت دریایی در آبهای شمالی اقیانوس هند و دریای عمان از روز جمعه اول بهمن ماه (۲۱ ژانویه ۲۰۲۲) با شرکت یگانهای دریایی سه کشور ایران، روسیه و چین برگزار شد.
این رزمایش که پیش از این هم سابقه داشته و برای سومین بار برگزار میشود، نشان از شکلگیری روندی از همکاریهای راهبردی نظامی - امنیتی بین سه کشور برای مقابله با تهدیدات مشترک و تأمین صلح و امنیت در این منطقه مهم برای دریانوردی و تجارت جهانی است. منطقهای که:
۱. در مجاورت بزرگترین منابع انرژی جهان، یعنی خلیج فارس و غرب آسیا واقع شده و موتور تولید اقتصاد جهانی به تأمین انرژی از این منطقه وابسته است.
۲. شاهرگ اصلی مسیر حمل و نقل دریایی شرق و غرب و شمال و جنوب جهان را تشکیل میدهد و از دورههایی که دریانوردی نقش مهمی در انتقال کالا پیدا کرده، مورد توجه تمام قدرتهای اقتصادی جهان بوده است.
۳. با قرار گرفتن چند قدرت اقتصادی نوظهور در مجاورت یا ادامه این مسیر مهم دریانوردی، نقش و اهمیت راهبردی آن در آینده بالاتر رفته و حفظ امنیتی آن نیز حیاتی خواهد بود.
در همین حال تهدیداتی جدی متوجه صلح و امنیت این منطقه مهم یا هارتلند آبی دنیا میباشد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱. حضور ماجراجویانه شناورهای جنگی امریکا در منطقه که بیتوجه به ضوابط دریانوردی و بدون رعایت اصول فنی و برخوردار از سابقه یکهتازی و یکجانبهگرایی سلطهجویانه، احتمال برخورد، تنش و درگیری را در منطقه افزایش داده و خود موجب افزایش بیثباتی، ناامنی و درگیری شدهاند.
۲. وجود دزدان دریایی در منطقه که با نفوذ از مناطق جنوبی و سواحل برخی کشورهای آفریقایی، بهدنبال باجگیری از کشتیهای بزرگ تجاری و صاحبان محمولهها و کالاهای تجاری هستند و سالهاست که دریانوردی در این منطقه را ناامن ساختهاند.
جالبتر اینکه این سرقتها و گروگانگیریهای دریایی با حضور پرشمار یگانهای جنگی امریکاییها و متحدان غربی آنها صورت میگیرد.
۳. حضور گروههای تروریستی در منطقه که متأسفانه بعضاً از حمایت و پشتیبانی برخی کشورها نیز برخوردارند و گرچه به بهانه همین گروهها، امریکا به تقویت ناوگان نظامی خود در منطقه پرداخته، اما شواهدی از ارتباط و هماهنگی بین آنها وجود دارد که در راستای توجیه همین مداخلات و حضور امریکا و متحدانش در منطقه قابل فهم میباشد.
بهعنوان مثال گروهک تروریستی-تکفیری داعش که جنگ نیابتی سرویسهای جاسوسی دولتهای عربی و متحدان منطقهای آنها را در منطقه رقم زد، ارتباطات آشکار و پنهانی با امریکاییها داشته و ادامه حیات آن را همین نوع ارتباطات تأمین کرده است و این تروریستها یکی از عوامل اصلی ایجاد و تداوم ناامنی و تنش در منطقه بودهاند.
در پاسخ به وجود چنین تهدیدهایی، رزمایشهای مشترک بین کشورهای ایران، روسیه و چین در این منطقه راهبردی طراحی و به اجرا گذاشته شده که در رزمایش جدید، یگانهای شرکت کننده توسعه یافته و مثلاً از ایران علاوه بر یگانهایی از نیروی دریایی ارتش، از نیروی دریایی سپاه پاسداران هم یگانهایی شرکت داشتهاند.
در این رزمایش عملیاتهای امداد و نجات دریایی و مبارزه با دزدان دریایی به اجرا گذاشته شده که با اجرای آتش علیه کانونهای تهدید، مانورها و عملیات جستوجو و امداد نیز انجام و همکاری، هماهنگی و همافزایی یگانهای شرکتکننده به شکل میدانی تمرین شده است.
به عبارتی علاوه بر حضور یگانهایی به صورت ترکیبی، عملیاتهای طراحی شده نیز شکل ترکیبی داشته و به صورت همزمان اجرای آتش و حمله به اهداف با جست وجو و امداد همراه بوده که منطبق با نوع تهدید در منطقه و عرصههای تأمین امنیت بوده است.
در شرایطی که امریکا به دلیل سیر نزولی قدرت و فرار از هزینهها و شکستهای احتمالی، به دنبال خروج پرشتاب از منطقه بوده و احتمال شکلگیری تهدیدات جدید با همکاری گروهکهای تروریستی یا ارسال پیام به دزدان دریایی برای ناامنسازی محتمل است، این رزمایش مرکب با حضور سه قدرت در منطقه، ظرفیت جدیدی از همکاریها را برای پاسخ به تهدیدات احتمالی و تضمین صلح و آرامش برای این منطقه راهبردی نوید میدهد.
******************
روزنامه ایران**
بوی باروت در اروپا/ لاله مهرزاد
هرم لهیب آتش تنشها در دونباس چندان بالا گرفته است که یخ و سرمای شرق اروپا نیز با آن هماوردی نمیکند و هر آن بیم آن میرود، تنها شلیک یک گلوله، مسیر زندگی هزاران نفر را تغییر دهد. دیروز در ادامه تنشها بین روسیه و غرب به بهانه اوکراین، غرب با در پیش گرفتن آرایشی نیمه جنگی، رقیب و حریف خود را که در ماههای اخیر مقابل اقدامات غرب صبوری نشان داده، به چالش کشید.
به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، شامگاه یکشنبه واشنگتن به خانوادههای دیپلماتهای امریکا در اوکراین دستور داد بهدلیل احتمال شدت گرفتن تنشها در دونباس و حمله نظامی روسیه، هر چه زودتر به کشور خود بازگردند. در بیانیهای که از سوی وزارت خارجه امریکا منتشر شد، تأکید شده است: «ایالات متحده در شرایطی نیست که در صورت حمله روسیه به اوکراین، بتواند بسرعت اتباع خود را از این کشور خارج کند. بنابراین اتباع امریکایی باید هر چه زودتر خاک اوکراین را ترک کنند.»
واشنگتن در حالی مدعی حمله احتمالی روسیه شده و به بهانه آن دستور خروج شهروندان خود از اوکراین را صادر کرده که تنها دو روز بعد از ارسال اولین محموله 90 تنی کمکهای نظامی خود به کی یف، دیروز نیز دومین محموله را که بالغ بر 80 تن است، به این کشور فرستاد. علاوه بر این روزنامه «نیویورک تایمز» نیز در گزارشی فاش کرد، «جو بایدن» در نشستی با سران پنتاگون در کمپ دیوید، گسیل نیرو به اوکراین را بررسی کرده است. به نوشته این روزنامه، این نیروها بین یک تا 5 هزار نظامی خواهد بود. این در حالی است که به نوشته سایت شبکه خبری «دویچهوله»، ناتو نیز در آستانه نشست دیشب اتحادیه اروپا برای بررسی بحران اوکراین اعلام کرد، جنگندهها و همچنین ناوهای جنگی خود را در خاک و آبهای کشورهای شرق اروپا از جمله دریای بالتیک، لیتوانی و بلغارستان مستقر خواهد کرد. در همین حال سایت شبکه خبری «بی بیسی» نیز خبر داد، انگلیس به تأسی از امریکا روند خارج کردن دیپلماتهایش از اوکراین را آغاز کرده است.
لندن با این حال اعلام کرده است، هیچ برنامهای برای گسیل نیرو به اوکراین ندارد.در پی اقدامات دیروز غربیها، روسیه واکنش نشان داد و امریکا و متحدانش را به ایجاد تنش در شرق متهم کرد. در همین ارتباط «دیمیتری پسکوف»، سخنگوی کرملین تأکید کرد: «غرب دچار هیستری نسبت به روسیه شده است.»
**************
روزنامه شرق**
از میلتون فریدمن نقل شده است كه: «چهار راه برای خرج پول وجود دارد: میتوانیم پول خودمان را برای خودمان خرج کنیم. در این حالت پول را با وسواس خرج میکنیم تا هزینه حداقل و منفعت حداکثر شود. میتوانیم پول خودمان را برای دیگری خرج کنیم. مثلا یک هدیه تولد بخریم. در این صورت خیلی به محتوای هدیه کاری نداریم؛ اما به قیمتش توجه داریم. میتوانیم پول دیگران را خرج خودمان کنیم. در این صورت من خودم را یک ناهار خوب میهمان میکنم! و در نهایت میتوانیم پول دیگری را برای دیگری خرج کنیم. اگر چنین شود نه دلنگران پولی هستیم که خرج میشود و نه نگران چیزی که کسب میشود. این حالت آخر روش كار دولتهاست». آقای رئیسی در یكی از آخرین سفرهای استانیاش به استان هرمزگان ازجمله راههای حل مشكلات اقتصادی این استان و بقیه استانهای كشور را استفاده از منابع «صندوق پیشرفت و عدالت» عنوان كرد كه محمل قانونی آن در بودجه سال آینده دیده شده است. به گفته ایشان: «با تشکیل صندوق پیشرفت در استانها از ابتدای سال آینده، دولت یک تنخواه به همه صندوقها پرداخت میکند و درآمدهای استان مانند مازاد مالیات، حق مالکانه معادن و اموال مازاد دولت به این صندوق واریز خواهد شد؛ به نحوی که بتواند با اشتغالزایی پروژههای نیمهتمام را تکمیل کند» (رسانهها -25/10). این صندوق كه قرار است طبق تبصره 14 بودجه سال آینده در همه استانها اقدام به اعطای تسهیلات کند، حدود 66 هزار میلیارد تومان منابع در اختیار خواهد داشت (هر استان دو هزار میلیارد تومان) كه صرف تكمیل طرحهای نیمهتمام و كارآفرینی و... خواهد شد. منابع این صندوق همانطور كه آقای رئیسی عنوان کرده و در بودجه سال آتی هم ذكر شده، از محل بودجه عمومی دولت، فروش اموال مازاد دولتی، صندوق توسعه ملی، فاینانس با بخش خصوصی و فروش خانههای سازمانی مازاد بر نیاز دولت و حقوق دولتی معادن و... خواهد بود. این صندوق در واقع همان «صندوق کارآفرینی امید» است كه در دولت یازدهم در سال 1393 و با تغییر عنوان و مأموریت صندوق «امام رضا» شكل گرفت كه در دوره احمدینژاد ایجاد شده بود. هدف از تأسیس صندوق امام رضا (ع) در دولت نهم «تأمین هزینههای مسکن، ازدواج و اشتغال جوانان و...» بود. اهدافی كه در صندوق «کارآفرینی امید» در دولت روحانی به حمایت از كسبوكارهای خرد بازارمحور با روش تأمین مالی خرد (micro financing) تغییر یافت. در طول حدود یكونیم دهه از تأسیس این صندوق و تغییر و تحولات آن، نه گره آنچنانی از مشكلات جوانان و ازدواج و افزایش ازدواج آنان گشوده شد و نه در كار و كسب و اشتغال مردم اتفاق و تأثیری محسوس رخ داد.
اینكه یك بار دیگر و این بار با شدت و غلظتی بیشتر و بهعنوان نقطه اتكا بودجه سال آتی از یك صندوق انتظار «پیشرفت و عدالت» و بهبود وضعیت اقتصادی كشور را داشته باشیم، جای تعجب و تأسف بسیار است. بحران اقتصادی كشورمان از طریق این نوع پولپاشیها، بدون تحلیل عوامل و ریشههای بحران و تعریف راهبرد و هدف مشخص و دقیق در چارچوب آن آسیبشناسی حل نمیشود. آنهم وقتی تأمین مالی همین صندوقها اغلب از طریق تشدید فشار به فعالیتهای اقتصادی (افزایش درآمدهای مالیاتی - مالیات اشخاص حقوقی غیردولتی در لایحه نسبت به قانون بودجه ۱۴۰۰ حدود ۲.۵ برابر شده است - و حقوق دولتی معادن و...) تأمین شود. چنانكه مركز پژوهشهای مجلس در سلسله گزارشهایی در نقد رفتار دولتها در حمایت از تولید در سالهای پس از انقلاب عنوان میكند: «حمایتگری تنها زمانی به نتیجه منجر خواهد شد که برآمده از برنامه حاکمیت و مبتنی بر اهداف بلندمدت و ملاحظات بینبخشی و در درجه اول در پی تولیدمحورکردن اقتصاد ملی باشد. در غیراینصورت حمایتگری به توزیع رانت نامولد انجامیده و تشدید رانتجویی در فضای سیاستگذاری کشور را به دنبال خواهد داشت» (الگوی راهبردی حمایت از تولید- مرکز پژوهشهای مجلس، آبان 1396). «گره كار در نااطمینانی و بیثباتیهایی است كه هرگونه سرمایهگذاری بلندمدت را از سرمایهگذاران سلب میكند و با سیاستگذاریهای غلط و به دور از منطق اقتصادی در حوزههای پولی و مالی و تجاری هرروز بر این بحران افزوده میشود. در شرایط اقتصادی ایران و بحرانهای ساختاری آن، ایجاد صندوق حمایتی، اگر منجر به فساد و توزیع رانت نشود، حداكثر آنكه مُسكنی است موقتی و ایده خوبی نیست و از ایده بد انتظار هیچ معجزهای نمیتوان داشت. هرآنچه در زمانه ما در جوامع رخ میدهد، خواه بد و خواه خوب، حاصل ایدههاست... باید ایدههای خوب را جای ایدههای بد بنشانیم... بهبود قابلیت اقتصادی كشورها در جهان، موكول به صنعتیشدن آنهاست. چنین كاری هم فقط از طریق افزایش انباشت سرمایه و افزایش سرمایهگذاری، شدنی است... تنها راه سرعتبخشیدن به صنعتیشدن، داشتن سرمایه بیشتر است. از حمایتگرایی فقط این كار برمیآید كه مسیر سرمایه را از بخشی به بخش دیگر تغییر دهد. حمایتگرایی به خودی خود چیزی به سرمایه كشورها اضافه نمیكند. برای اینكه كارخانه جدیدی ساخته شود، سرمایه لازم است. بهسازی كارخانههای موجود هم سرمایه لازم دارد نه تعرفه» (فون میزس – سیاست اقتصادی).
ارسال نظرات