04 بهمن 1400 - 08:31

پایگاه رهنما:

 

روزنامه کیهان**

زندان پانوپتیکون و عملیات مرغ مقلّد/ محمد ایمانی

«جفری روست»، کهنه سرباز و پدربزرگ آمریکایی، در یکی از ایالت‌های جنوبی زندگی می‌کند. او برای دیدن عکس نوه‌هایش، فیس‌بوک را روی گوشی خود نصب کرد. اما هرگز تصور نمی‌کرد که جزئیات زندگی وی، صدها کیلومتر آن طرف‌تر در سالن رقص Grand Hyatt نیویورک روی بُرد سالن به نمایش دربیاید! «الکساندر نیکس» مدیرعامل «کمبریج آنالیتیکا»،
19 سپتامبر 2016 در اجلاس کنکوردیا به خود می‌‌بالید که شرکتش می‌‌تواند به احساسات رای‌‌دهندگان دسترسی داشته باشد و «مسدودیت‌های شناختی» را دور بزند. دو ماه بعد، دونالد ‌ترامپ با قبضه کردن شبکه‌های اجتماعی، در انتخابات آمریکا پیروز شد و به نگرانی‌های بزرگ درباره سرنوشت دموکراسی دامن زد.
«نینا بورلی» روزنامه‌نگار تحقیقی و استاد روزنامه‌نگاری در دانشگاه کلمبیاست که تحلیل‌های متعددی در تایم، نیویورک‌تایمز، نیویورکر، واشنگتن‌پست و هافینگتون‌پست منتشر کرده است. مجله نیوزویک
16 ژوئن 2017 (26 خرداد 1396) تیتر صفحه اول خود را به گزارش خانم بورلی اختصاص داد. طرح روی جلد، تصویر شهروندان آمریکایی بود که پشت هم برای رای دادن در صف حرکت می‌کردند، اما سرشان در گوشی بود. سؤال روی جلد این بود
«HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACY?
چگونه داده‌های عظیم، دموکراسی را فاسد می‌‌کند؟». نیوزویک در پاسخ، تیتر زده بود: «BRAIN WASHED. شست‌وشوی مغزی»!
در این گزارش آمده بود: «شرکت کمبریج آنالیتیکا، متعلق به الکساندر نیکس، خدمات خود را به کمپین انتخاباتی ‌ترامپ فروخت. نیکس قبل از آن، در یک سخنرانی گفت «این افتخار من است که در مورد قدرت داده‌های بزرگ و روانشناسی در انتخابات حرف بزنم.» او در حالی که روی اسلاید‌ها کلیک می‌‌کرد، توضیح داد که شرکتش چگونه می‌‌تواند با اقیانوس‌ داده‌‌های مردم، موانع شناختی را دور بزند. الگوریتم ‌داده‌ها که توسط استراتژیست‌هایی مانند کمبریج به خدمت گرفته شده‌‌اند، دنیای ما را به یک پانوپتیکون تبدیل کرده‌‌اند(زندان دایره‌‌ای قرن 19 که نگهبانان می‌توانستند همه زندانیان را در هر دقیقه زیر نظر بگیرند) این، از هر فیلمی وحشتناک‌تر است که ماشین‌‌ها، اطلاعات بیشتری نسبت به خود ما دارند و می‌توانند رئیس‌جمهور هوش مصنوعی تحویل دهند، اگر قبلاًً این کار را نکرده‌ باشند. هنگامی که فرانک ویسنر افسر سیا، عملیات مرغ مقلد (اولین تلاش سیا برای دستکاری رسانه‌ای) را سال 1948 به اجرا گذاشت، به خود می‌بالید که قادر به دستکاری حقایق و افکار عمومی است. استرس مدیریت آن ماشین مجازی، ویزنر را دیوانه کرد و او خودکشی کرد. اما در نسخه‌‌های بسیار قوی‌تر، انبوهی از اطلاعات شخصی توسط الگوریتم‌‌ها تجزیه و تحلیل می‌‌شود.
گزارش نیوزویک در ادامه خاطرنشان کرده بود: «فیس‌بوک با دسترسی به داده‌های رفتاری آنلاین 2 میلیارد نفر در جهان، برای ‌ترامپ از کمبریج هم مفید‌تر بود. تیم ‌ترامپ، یک پایگاه داده 220 میلیون نفری ایجاد کرد. رایانه‌ها با کمک Big Data می‌توانند افراد را از نظر روانی طبقه‌بندی و نمایه‌ها را اجرا کنند. در سال 2012، کمپین اوباما با‌ ترکیب تماس‌‌های تلفنی و تجزیه و تحلیل جمعیت‌شناختی از نحوه عملکرد پیام‌‌ها بر روی آنها، احتمالات جدیدی را آزمایش کرد... انتخابات 2016 شاهد قابلیت‌های جدید بود. الگوریتم‌ها و هوش مصنوعی، استراتژیست‌‌ها را قادر می‌‌سازد تا «اتاق‌های پژواک» پر از شعار و داستان‌هایی که مردم می‌خواهند با نام مستعار اخبار جعلی بشنوند، ایجاد کنند. مدیر تبلیغات دیجیتال ‌ترامپ، استفاده از الگوریتم‌های روان‌شناختی را «تجارت با فرکانس بالا» نامید. ادوارد اسنودن، افشاگر فراری آژانس امنیت ملی، در یک سخنرانی توضیح داد که جمع‌آوری انبوه داده‌ها و سوابق افراد چگونه جامعه را تهدید می‌کند: «وقتی ما افرادی را داریم که می‌توان آنها را ردیابی کرد و راهی برای زندگی خارج از این زنجیره سوابق نداریم، به تار عنکبوت کمّیت‌ها تبدیل شده‌ایم. این برای جامعه آزاد بسیار بد است.» در حول و حوش انتخابات گذشته، جفری روست (بر اساس روانشناسی کمبریج آنالیتیکا، بسیار کم‌روان رنجور، کمی صریح و کمی وظیفه‌شناس، و مردی که به اسلحه اهمیت زیادی می‌دهد) در حال راه رفتن بود و در مورد کسب‌وکار خود می‌اندیشید، غافل از اینکه الکساندر نیکس، مختصات GPS و تمایلات سیاسی و عاطفی او را به نمایش گذاشته، تا سالن رقص مملو از نخبگان را تحت تأثیر قرار دهد. کهنه سرباز نیروی دریایی می‌گوید فقط برای دیدن عکس نوه‌هایش در فیس‌بوک ثبت‌نام کرد و حجم اطلاعاتی که نیکس از او دارد، برایش آزار‌دهنده است. روست، چیزی در مورد هدف‌گیری سیاسی روانشناختی نشنیده بود. او مانند هر آمریکایی دیگر، هزاران خرده اطلاعات را برای بلعیدن و تحلیل استراتژیست‌ها باقی گذاشته و جایی برای پنهان شدن ندارد».
گزارش دیگری که نگرانی فراگیر در غرب، درباره عوام‌فریبی هوشمند و انحطاط سیاسی از این طریق را بازتاب می‌دهد، گزارش نوامبر 2017 (آبان 1396) مجله اکونومیست، باعنوان «رسوایی، خشم و سیاست؛ آیا رسانه‌های اجتماعی، دموکراسی را تهدید می‌کنند؟»، است. طرح روی جلد، فیس‌بوک را در حال شلیک نشان می‌داد: «فیس‌بوک، گوگل و توییتر قرار بود سیاست را نجات دهند. اما یک چیزی، خیلی اشتباه پیش رفته. رسانه‌های اجتماعی قبلاً نوید سیاست روشنگرانه‌تر را می‌دادند، زیرا اطلاعات دقیق کمک می‌کرد تا فساد، تعصب و دروغ از بین برود. اما فیس‌بوک اذعان کرد که قبل و بعد از انتخابات آمریکا، 146 میلیون کاربر، اطلاعات نادرست را در پلتفرم خود دیده‌اند. این شبکه‌ها به دور از روشنگری، در حال توزیع سمّ هستند.علت، انتشار اطلاعات نادرست و عصبانی کردن، فرسایش ذهن رأی‌دهندگان، و تشدید حزب‌گرایی است. شبکه‌ها از آنجا که می‌توانند واکنش شما را بسنجند، می‌دانند که چگونه زیر پوست نفوذ کنند. آنها داده‌‌های شما را جمع‌‌آوری می‌کنند تا با الگوریتم تعیین کنند چه چیزی شما را جلب می‌‌کند، در «اقتصاد توجه» که کاربران را در پیمایش و کلیک کردن و ‌اشتراک‌گذاری می‌پاید، می‌توان برای شکل دادن به باور، آگهی‌هایی تولید و یا آنها را تجزیه و تحلیل کرد و دید که مقاومت در مقابل کدامیک سخت‌‌تر است. طبق یک پژوهش، کاربران در کشورهای ثروتمند، تلفن خود را روزانه 2600 بار لمس می‌کنند. پیمایش‌گران فیس‌بوک می‌‌دانند که چگونه این سیستم به جای انتقال خِرد، چیزهایی را که تمایل به تقویت تعصب در افراد را دارد، به‌کار می‌‌برد. بدین ‌ترتیب، طرف‌های کاربر، هیچ مبنایی برای مصالحه ندارند. فیس‌بوک با تزریق دروغ، سوءنیت و تهمت، فضای کمتری برای همدلی باقی می‌گذارد. از آنجا که مردم در این گرداب رسوایی و خشم غرق می‌شوند، آنچه را که برای جامعه مشترک اهمیت دارد، از دست می‌دهند».
نظام آمریکا دم از جامعه باز و جامعه آزاد می‌زند، اما در انتخابات سال گذشته و در حالی که ‌ترامپ همچنان رئیس‌جمهور بود، صفحات وی را در شبکه‌های اجتماعی مختلف بست، تا کشور دو قطبی شده و از هم گسیخته، وارد فاز جنگ داخلی و تجزیه و نابودی نشود. آنها نه دغدغه‌های اسلامی دارند و نه انگیزه‌های انسانی. اما هم آنها و هم برخی روشنفکران‌شان از نقش ویرانگر «فضای بی‌مهار مجازی» احساس خطر کردند؛ و حال آنکه آمریکا، نه مانند ایران، در معرض جنگ فراگیر رسانه‌ای قرار داشت و نه اپوزیسیون پشتگرم به بیگانگان در آمریکا فعالیت می‌کرد. اکنون باید از خود بپرسیم که تکلیف ما با فضای مجازی بی‌در و پیکر چیست؟ فضایی که سال‌هاست در آن، یک جریان آلوده هیچ‌چیز ندار، مانند یک سگ هار، نه فقط به اسلام و انقلاب اسلامی، بلکه حتی ارزش‌های اخلاقی و انسانی، و یکپارچگی ارضی و انسجام ملی حمله می‌کند. البته که این طیف به خودی خود، واجد اهمیت و اعتبار نیست؛ اما هنگامی که معلوم می‌شود ناتوی اطلاعاتی و فرهنگی مهندس ماجراست و از برخی سیاسیون غافل یا ‌اشرافیت‌زده - از دست رفته در جنگ نرم- سربازگیری و عملیات می‌کند، داستان فرق می‌کند. غفلت از چنین میدانی، آن را تبدیل به قتلگاه عوام و خواص می‌کند. جایی‌که تحریف و تخریب و ‌ترور شخصیت و یأس‌آفرینی، حرف اول را می‌زند. به اعتراف اکبر گنجی، از عناصر فراری وابسته به همین طیف: «ما کارمندان دولت‌‌‌های راست افراطی، و ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، و به خشونت جمعی کشاندن مردم است... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و مدافع حقوق بشر هستیم».
مأموریت این یگان عملیاتی مزدور، بیش از هر چیز، دوقطبی‌سازی و دو دسته کردن جامعه به هر بهانه‌ای است. مشخصه جماعت بی‌وطن، این است که هر اتفاق ریز و درشتی را بهانه‌ای برای مجادله و ایجاد دودستگی مردم قرار دهند؛ نقشه‌ای که خروجی آن، فرسایش مجموع نیروهای کشور و استهلاک فرصت‌های محدود است. این، موثر‌ترین شگرد برای نابودی توانمندی‌های یک ملت قدرتمند از درون است؛ همچنان که مشابه آن، به‌واسطه راه‌اندازی جنگ شیعه و سنی یا جنگ میان ملت‌ها در درون امت اسلام مهندسی شده است.
بی‌دلیل نبود که سردار سلیمانی، اول مهرماه ۹۵ در مراسم یادواره شهدا در ملایر، در این‌باره توجه و تذکر داد: «دلیل اینکه نظام به‌رغم فشار و محاصره، سرپا باقی مانده و رشد می‌‌کند، اتکا به خود است. کسی نمی‌گوید این نظام در اثر محاصره به عقب رفت، همه معتقدند جمهوری اسلامی، فشار و تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد... دو دلیل عمده در سلامت نظام اثر دارد. یکی رهبری است. در دنیا رهبر زیاد است، ملکه، پادشاه، صدراعظم، امپراتور؛ و سطوح گوناگون دارند؛ اما این کجا و آن کجا!... دو کار، مهم است؛ یکی وحدت که مهم‌‌ترین مؤلفه آن، وحدت حول دشمن است. اگر در خط مقدم دو صدا بلند شد، یکی فریاد زد این دشمن نیست، دوست است و یکی گفت این دشمن است، این همان می‌‌شود که در جنگ صفین اتفاق افتاد و طومار سپاه امیرالمؤمنین(ع) را به‌هم ریخت و خوارج تولد یافت... دشمن یعنی آمریکا و سطوح مختلفش و اذنابش... اگر کسانی که در منصب‌‌ها قرار گرفتند، آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی پیرامون دشمن به‌وجود آوردند، مرتکب خیانت شده‌‌اند. کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است.‌ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین ‌بردن، سرد کردن، در درون آن تفرقه ایجاد ‌کردن، خیانت است. موضوع دوم، آگاهی و آمادگی مردم است. اگر جامعه آگاه نبود، آماده نمی‌‌شود. شما یک لشکر را بیارایید، مسلح کنید، به میدان ببرید؛ اما آن شعور و آگاهی لازم را نداشته باشد، در اولین حمله فرو‌ می‌‌ریزد. باید به جامعه خود، اهمیت نظام را برسانیم. اینکه در اطراف ما در طول 16 سال گذشته قریب به سه‌ میلیون انسان کشته‌شدند؛ اما این نظام مصون باقی مانده، ساده نیست؛ اهمیت فوق‌‌العاده‌‌ای دارد. امروز اسلام مجسم، نظام جمهوری اسلامی است. این ارزش است و برای این لباس را پوشیدیم و در میدان‌‌ها هستیم. حال کسی چه می‌‌گوید، اهمیتی ندارد. اینکه در خط باشیم یا نباشیم، و پشت‌سر حرکت کنیم و تند‌تر و کند‌تر نرویم، اهمیت دارد. ‌اشکال ندارد انسان حُبّ کسی را بیشتر و حُبّ کسی را کمتر داشته باشد؛ اما اصول را نباید خدشه‌دار کند. این حُبّ نباید در اصول اثر بگذارد».
نهادهای حاکمیتی، همچنان که باید به اقناع و همراهی افکار عمومی در تصمیم‌گیری‌ها اهمیت دهند و آن را پایه هر کاری بدانند، مطلقا نباید در قبال شانتاژ یگان مجازی دشمن منفعل شوند. باید مراقب باشند که پادوهای بیگانه را با افکار عمومی اشتباه نگیرند. یکی از شگرد‌های عملیات روانی دشمن، جا زدن خود به‌عنوان «مردم»، ربودن مطالبات واقعی، و قالب کردن انتظارات مسموم خود به نام مردم است. حقیقت ملت ایران همان است که زیر تابوت شهید سلیمانی، شهر به شهر به تلاطم در آمد و در خیابان‌ها سرریز شد. برای جلوگیری از دودستگی، نباید در برابر جریان رسانه‌ای مزدور منفعل بود، بلکه اتفاقا مقابله با این یگان نقابدار، از لوازم تقویت اتحاد ملی است.

***************

 روزنامه آرمان ملی**

«توافق ايران با آمريكا» به موازات «شرق محوری» تنها راه است/ هادی حق شناس

 نگاه به شرق و بستن قراردادهای اقتصادی با کشورهایی مانند چین و روسیه چه پیامدهای اقتصادی برای اقتصاد کشور خواهد داشت؟ آیا دستاوردهای این قراردادها می‌تواند مردم را نسبت به بهبود وضعیت زندگی اقتصادی خود امیدوار کند؟ «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر هادی حق‌شناس اقتصاددان گفت‌وگو کرده است. دکتر حق‌شناس معتقد است: «معمولا در سال ابتدایی دولت‌ها تورم میانگین، نقطه‌به‌نقطه و ماهانه کاهشی بوده است. این در حالی است که این اتفاق در دولت آقای رئیسی رخ نداده و هر سه نوع تورم در این دولت در حالت افزایشی قرار داشته است. باید منتظر ماند که دولت در دو ماه باقی‌مانده از سال1400 چه رفتار اقتصادی از خود بروز خواهد داد. بدون تردید عدم توجه دولت به رویکردهای بلندمدت چالش‌برانگیز خواهد شد. اینکه برخی در دولت تلاش می‌کنند اقتصاد را به‌صورت پروژه‌ای مدیریت کنند می‌تواند اقتصاد کشور را با چالش‌های جدیدی مواجه کند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.  نگاه به شرق که در دستور کار دولت قرار گرفته چه دستاوردهای اقتصادی برای کشور خواهد داشت؟ آیا این رویکرد می‌تواند تغییرات مثبتی در اقتصاد کشور ایجاد کند؟ سفر آقای رئیسی به روسیه نشان‌دهنده تلاش دولت برای ارتباط با کشورهای همسایه است. هرچند در این سفر و دیداری که بین رئیس‌جمهور ایران و روسیه برگزار شده هیچ قراردادی منعقد نشده و یا حداقل رسانه‌ای نشده است. جزئیات دقیق این دیدار نیز منتشر نشده است. به همین دلیل ما بر اساس گمانه‌زنی‌ها نمی‌توانیم اظهارنظر کنیم. نکته دیگر اینکه ابعاد سیاسی سفر آقای رئیسی به روسیه از ابعاد اقتصادی آن پررنگ‌تر بوده است. دولت تلاش می‌کند از ظرفیت‌های کشورهای همسایه استفاده کند که رویکرد صحیحی است. این به معنای این نیست که قرار است از ظرفیت‌های دیگر کشورها استفاده نکنیم. عضویت ما در اوراسیا، پذیرش ایران به‌عنوان عضو ناظر در شانگهای و معامله تهاتری گاز با ترکمنستان که قرار است انجام بگیرد نشان‌دهنده این است که ما باید از ظرفیت‌های اقتصادی کشورهای مختلف استفاده کنیم. در شرایط کنونی ما در چابهار با کشور هند قرارداد داریم و این قرارداد به شکلی است که هر دو طرف از آن سود می‌برند. این وضعیت درباره فروش برق ایران به عراق نیز وجود داشته است. در تحریم‌های اخیر مشاهــده کردیم که قرارداد ایران و هند در بندر چابهار و فروش برق ایران به عراق از تحریم‌ها استثنا شد و در برنامه تحریم‌ها قرار نگرفت. نکته کلیدی این است که به هر میزان ما بتوانیم منابع مشترک ایجاد کنیم از تحریم‌های مشابه و مخاطراتی که ممکن است متوجه اقتصاد کشور باشد مصون خواهیم بود.   دولت درحالی‌که رویکرد نگاه به شرق خود را تقویت کرده به‌موازات آن مذاکرات هسته‌ای با کشورهای غربی را نیز دنبال می‌کند. درصورتی‌که مذاکرات به نتیجه برسد و قراردادهای اقتصادی ایران با کشورهایی مانند چین و روسیه نیز منعقد شود آیا می‌توان شرایطی را پیش‌بینی کرد که تغییرات محسوسی در وضعیت اقتصادی مردم شکل بگیرد؟ موضوع برجام با رویکرد نگاه به شرق دولت دو موضوع متفاوت است و باید به‌صورت جداگانه مورد بحث قرار بگیرد. در شرایط کنونی موضوع برجام به نقطه‌ای رسیده که طرفین چاره‌ای به‌جز توافق ندارند. آمریکا از برجام خارج‌شده و این کشور بوده که به تعهدات خود عمل‌ نکرده و با واکنش افکار عمومی در عرصه بین‌المللی مواجه شده است. اظهارات مقامات دولت بایدن درباره خروج از برجام و اشتباه خواندن آن نیز نشان می‌دهد آمریکا چاره‌ای ندارد که دوباره به برجام بازگردد. ایران از برجام خارج نشده است و اگرچه برخی تعهدات خود را انجام نداد اما این اقدام در واکنش به خروج آمریکا از برجام رخ داد و چیزی خارج از توافق نبود. شواهد و قرائن نشان می‌دهد برجام در حال احیا شدن است. اینکه این اتفاق در چه شرایطی و با چه شروطی قرار است رخ دهد موضوع دیگری است. آنچه در شرایط کنونی حائز اهمیت است این است که طرفین بیش از اینکه رویکرد واگرایانه داشته باشند ترجیح می‌دهند با گفت‌وگو و مذاکره مشکلات را حل کنند و درنهایت به یک توافق دست پیدا کنند. نکته مهم در این زمینه اینکه توافق جدید ایران و کشورهای غربی با توافق سال2015 متفاوت خواهد بود و شرایط جدیدی را برای ایران به وجود خواهد آورد. ما باید از تجربه توافق قبلی استفاده کنیم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که توافق احتمالی جدید مانند قرارداد ایران و هند در چابهار و فروش برق ایران به عراق تحت تأثیر تصمیمات سیاسی قرار نگیرد و در هر شرایطی به قوت خود باقی باشد. در چنین شرایطی با تغییر دولت‌ها در آمریکا دیگر شاهد خروج و یا انجام ندادن تعهدات منعقد شده در توافق نخواهیم بود. ما باید روابط اقتصادی خود را به شکلی طراحی کنیم که بتوانیم به‌صورت مطمئن چشم‌انداز آن را مشخص کنیم و بر اساس آن چشم‌انداز حرکت کنیم. نمونه بارز این اتفاق در صادرات گاز ایران به هند و کشورهای اروپایی است که تحت تأثیر تصمیمات سیاسی قـــرار نمی‌گیرنـد و مدت‌هاست که پابرجا هستند. اگر روابط اقتصادی ایران و کشورهای دیگر به سمتی حرکت کند که با نوسان‌های کمتری مواجه شود کشورهای غربی و به‌خصوص آمریکا نمی‌توانند به‌راحتی و هرزمانی که تمایل داشتند اقتصاد ایران را تحریم کنند.   درباره قرارداد ایران و چین گمانه‌زنی‌های مختلفــی صورت می‌گیرد. برخی عنوان می‌کنند این قرارداد می‌تواند ایران را در تله بدهی گرفتار کند. آیا انعقاد چنین قراردادهایی را به سود منافع ملی می‌دانید؟ هنوز جزئیات دقیق این قرارداد که قرار است چه اتفاقی رخ بدهد و طرفین بر سر چه موضوعات و با چه شرایطی توافق کرده‌اند منتشرنشده است. به همین دلیل تحلیل این موضوع در حد گمانه‌زنی باقی‌مانده است. با این‌وجود اگر ما بتوانیم مشتری دائمی برای نفت و گاز خود پیدا کنیم و کالاهای صنعتی مورد نیاز خود را مابه ازای آن تأمین کنیم و بر اساس منافع ملی قرارداد امضا کنیم این قراردادها می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند. نکته مهم در این زمینه این است که نباید خود را محصور در بین چند کشور کنیم و تنها به رابطه اقتصادی با یک و یا چند کشور مقید باشیم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که به‌جز با کشورهایی مانند چین و روسیه با اغلب کشورهای جهان که می‌توانند به اقتصاد کشور کمک کنند رابطه اقتصادی داشته باشیم. نمونه بارز این رویکرد چین است. این کشور با اغلب کشورهای جهان و ازجمله کشورهای اروپایی و آمریکا ارتباط اقتصادی دارند. بیشترین واردات و صادرات چین با آمریکا و کشورهای اروپایی است. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که ازنظر سیاسی بین چین و آمریکا تنش‌هایی وجود دارد و جهت‌گیری سیاسی آنها در عرصه بین‌المللی همسو نیست. اگر ما از همین شیوه‌ای که چین در پیش‌گرفته استفاده کنیم و با اغلب کشورهای جهان روابط بلندمدت اقتصادی داشته باشیم به سود منافع ملی خواهد بود و می‌تواند نوسانات اقتصادی ایران را در عرصه بین‌المللی کاهش بدهد. در چنین شرایطی نوسانات اقتصاد داخلی نیز کاهش پیدا می‌کند.   اگر رویکرد تعاملــی در عرصه سیاست خارجی حکمفرما باشد و به‌جای برخی مناقشات که حاصلی برای منافع ملی ندارد به سمــت تعامل سازنده با جهان حرکت کنیم آیا باز نیاز به بستن قراردادهای بلندمدت مهم با کشورهایی مانند چین و روسیه داشتیم؟ مرحوم هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری خود اولین قرارداد ده‌ساله را بین ایران و روسیه منعقد کرد. این قرارداد در دولت اصلاحات نیز دنبال شد و از ده ساله به بیست‌ساله ارتقا پیدا کرد. در نتیجه قراردادی که در شرایط کنونی بین ایران و روسیه منعقدشده اولین قرارداد دو کشور نیست و درگذشته نیز وجود داشته است. موضوع اصلی در این زمینه حفظ منافع ملی است. اینکه زمان این‌گونه قراردادها چه میزان باشد دارای اهمیت نیست. آنچه حائز اهمیت است سود اقتصادی ایران و تأثیر آن در وضعیت زندگی مردم است. درصورتی‌که این هدف محقق شود می‌توان چنین قراردادهایی را منعقد کرد. مهم هم نیســت با چه کشوری قرارداد بسته می‌شود. مهم این است که قراردادی با هر کشوری که بسته می‌شود در راستای منافع ملی باشد بتواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. پول‌های احتمالی که ناشی از دستاوردهای قرارداد ایران و چین است و به اقتصاد ایران تزریق می‌شود روی عرضه ارز در کشور تأثیرگذار است. نتیجه این وضعیت کاهش قیمت ارز خواهد بود.   در بودجه‌ای که دولـــت برای سال1401 تنظیــم کرده رگه‌هایی از امید برای احیای برجام و استفـاده از قراردادهایی مانند قرارداد با چین وجــود دارد. تصمیم‌گیری‌های دولـت در این زمینه به چه میزان با چشم‌انداز سیاسی و اقتصادی ایران همخوانی دارد و می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند؟ بودجه دولت در سال1401 با فرض احیای برجام بسته‌شده و این نکته را به‌خوبی می‌توان در محتوای بودجه مشاهده کرد. فروش نفت یک‌میلیون و دویست هزار بشکه با قیمت نفت با میانگین60 دلار نشان‌دهنده این است که دولت فرض را بر این گذاشته که مذاکرات هسته‌ای به نتیجه می‌رسد و در نهایت تحریم‌ها برداشته خواهد شد. اینکه دولت با توجه به منابع صندوق توسعه ملی و فروش نفت درآمد کشور را540 هزار میلیارد تومان در بودجه در نظر گرفته نشان می‌دهد که به احیای برجام برداشته شدن تحریم‌ها امیدوار بوده است.   جهــت‌گیری اقتصادی دولت چه چشــم‌اندازی را به‌صورت کلی پیش روی جامعه قرار می‌دهد؟ مردم به چه میزان می‌توانند نسبت به بهبود وضعیت اقتصادی خود امیدوار باشند؟ از زمانی که دولت کار خود را آغاز کرده تاکنون شاید نتوان درباره عملکرد دولت و نتایج آن به‌درستی قضاوت کرد اما این زمان فرصت خوبی برای شناخت جهت‌گیری‌ها و رویکردی بوده که دولت قرار است در آینده در پیش بگیرد. آنچه در این زمینه مشهود است این است که دولت بیش از اینکه به برنامه‌های بلندمدت تأکید کند و برای خود چشم‌انداز بلندمدت تعیین کند بیشتر وقت خود را صرف امور زودبازده و کوتاه‌مدت کرده و رویکردهای بلندمدت را در دستور کار خود قرار نداده است. به نظر می‌رسد بیشتر وقــت دولت صرف امور روزمره و رسیدگی به مشکلات جاری کشور شده است. از مجموعه اظهارات مسئولان دولت نیز رویکرد بلندمدت دیده نمی‌شود و بلکه بیشتر درباره مشکلات روزمره صحبت می‌کنند. این در حالی است که دولت باید به‌صورت همزمان علاوه بر اینکه مشکلات جاری کشور را حل می‌کرد با تعیین چشم‌انداز تلاش می‌کرد برنامه بلندمدت برای خود تدوین کند تا زمینه‌های ثبات و توسعه پایدار در کشور ایجاد شود. برخی مشکلات نیازمند تصمیمات کوتاه‌مدت هستند که نمونه بارز آن ساماندهی وضعیت بازار است. بااین‌وجود آماری که به‌تازگی منتشرشده نشان می‌دهد تورم ماهانه و تورم نقطه‌به‌نقطه نسبت به ماه گذشته و همچنین نسبت به ماه مشابه در سال گذشته هر دو افزایشی بوده است. این موضوع نگران‌کننده است. از سوی دیگر اضافه برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی و افزایش نقدینگی نیز شرایط را سخت کرده است. معمولا در سال ابتدایی دولت‌ها تورم میانگین، نقطه‌به‌نقطه و ماهانه کاهشی بوده است. این در حالی است که این اتفاق در دولت آقای رئیسی رخ نداده و هر سه نوع تورم در این دولت در حالت افزایشی قرار داشته است. باید منتظر ماند که دولت در دو ماه باقی‌مانده از سال1400 چه رفتار اقتصادی از خود بروز خواهد داد. بدون تردید عدم توجه دولت به رویکردهای بلندمدت چالش‌برانگیز خواهد شد. اینکه برخی در دولت تلاش می‌کنند اقتصاد را به‌صورت پروژه‌ای مدیریت کنند می‌تواند اقتصاد کشور را با چالش‌های جدیدی مواجه کند.

**************

روزنامه خراسان**

توازن از مسیر نگاه به شرق/ عبدالرضا هادی زاده

نگاه به شرق عنوان سیاستی است که برخلاف برداشت اولیه و سطحی از آن اساسا ارتباطی به وابستگی به شرق  یا حتی انحصار روابط در شرق ندارد. این عنوان که سال‌هاست در ادبیات سیاست خارجی کشورهای مختلف قرار گرفته است به دوران گذار در نظام بین‌الملل اشاره دارد. دورانی که اندیشمندان غربی و شرقی به خوبی از آن آگاه شده‌اند. در دوران گذار، انحصار قدرت و ثروت از غرب و هژمونی یک دولت خارج شده و کشورهای دیگر به وزن کشی قدرت می‌پردازند و قدرت نظام تک قطبی را به چالش می‌کشند. از همین رو قدرت هژمون که در دوران پس از فروپاشی شوروی، ایالات متحده آمریکا بوده است تلاش دارد تا نظم موجود را حفظ کند و مانع از شکل گیری نظم جدید شود. این اتفاق مهم در نظم جهانی باعث شده است حتی شرکای راهبردی آمریکا نیز به روابط کلان با قدرت‌های نوظهور و شرقی رو آورند.  عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورها  و حتی رژیم‌ صهیونیستی با وجود روابط راهبردی با ایالات متحده اکنون حجم تجارت و مراودات اقتصادی و سیاسی قابل تاملی با رقبای اصلی آمریکا دارند. غفلت از این تحولات در دوران سرعت گرفتن گذار در نظام بین‌الملل در یک دهه اخیر یکی از مشکلات جدی دولتمردان کشورمان بوده است. با تغییر گفتمان در دستگاه اجرایی کشورمان این موضوع در کانون توجهات دولت سیزدهم قرار گرفت. عضویت در سازمان همکاری شانگهای، فعال شدن دیپلماسی کشورمان در ارتباط با کشورهای اکو، تعامل جدی‌تر با همسایگان، قرارداد سوآپ گازی از ترکمنستان به آذربایجان از طریق ایران، کنش‌گری جدی در افغانستان، مذاکرات جدی با هدف تشکیل بانک مشترک و بازار مشترک با کشورهای دوست و همسایه همچون سوریه و... همگی اشاره به این مسئله دارند.پس از آغاز  اجرای سند همکاری ۲۵ ساله با چین  در هفته گذشته و شروع رایزنی‌ها برای انعقاد قراردادهای اقتصادی ذیل آن، سفر رئیس جمهور کشورمان به مسکو، به عنوان اولین سفر برای دیدار دوجانبه با روسیه  در دولت سیزدهم حائز اهمیت است. این سفر همزمان با پیگیری مذاکرات رفع تحریم در وین صورت گرفته است و این پیام راهبردی را به دنیا مخابره کرد که جمهوری اسلامی ایران نگاه راهبردی و بلند مدت به همکاری با کشورهای شرقی و همسایه دارد و نگاه تاکتیکی و ابزاری به این مسئله ندارد. این رخداد پس از تجربیات پسابرجام در سال ۱۳۹۴ که به گفته وزیر سابق امور خارجه کشورمان منجر به فراموشی دوستان دوران سختی و آزرده خاطر کردن آن ها در طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی بود تحولی جدی در سیاست خارجی کشور به شمار می‌رود‌.این سفر و ابعاد آن از چند جهت قابل تامل بوده است. دو کشور همکاری‌های راهبردی و مهمی در ابعاد نظامی، سیاسی و امنیتی داشته‌اند؛ اما توسعه این روابط به حوزه‌های اقتصادی این سفر را متمایز کرد، چرا که هر دو کشور در تلاش هستند تا با مهار آمریکا امنیت ملی و توسعه اقتصادی خود را تضمین کنند. تحریم‌ها علیه مسکو و تهران و همچنین تنش‌های جدید روسیه با غرب لزوم این موضوع را بیشتر کرده است. رئیس دولت سیزدهم نیز در همین زمینه با همراه کردن وزیران اقتصادی در این سفر نشان داده که عمق بخشی به روابط اقتصادی بین دو کشور را در دستور کار قرار داده است. علاوه بر این موضوعات مسئله کریدور شمال -جنوب نیز که به درآمدزایی برای هر دو کشور منتج خواهد شد یکی از مسائل مطرح شده فی‌مابین بوده است.بی توجهی به موقعیت جغرافیایی کشورمان در یک دهه گذشته باعث شده تا ژئوپلیتیک کشورمان با فعالیت جدی آمریکا و صهیونیست‌ها تخفیف یابد. قراردادهای ترانزیتی همچون پروژه ترانزیتی شمال- جنوب که می‌تواند اقیانوس هند را از بندرچابهار به جمهوری آذربایجان، روسیه و سپس شمال اروپا متصل کند علاوه بر سهولت صادرات محصولات کشورمان منجر به درآمدزایی از طریق حق ترانزیت نیز خواهد شد. استفاده از این موقعیت ژئوپلیتیکی ایران باعث می‌شود تا کشورهای دشمن و رقیب نتوانند کشورمان را نادیده بگیرند و به محاصره ایران اسلامی دست بزنند. چنین رخدادی جمهوری اسلامی ایران را تبدیل به قدرتی غیرقابل چشم پوشی و غیرقابل تحریم می‌کند و به معنی واقعی کلمه منجر به خنثی سازی تحریم‌ها خواهد شد‌. طبیعی است چنین وضعیتی برای کشورهای رقیب و دشمن قابل تحمل نباشد و به جنگ روانی و جنگ ادراکی علیه کشورمان بپردازند.  مانور اخیر رسانه‌ها برای تحقیر کردن این روابط و وارونه‌نمایی از نتایج آن ریشه در همین مسائل دارد.اما  به نظر  می رسد دولت تصمیم خود را گرفته است و ضمن پیش بردن مذاکرات وین تلاش دارد تا با نگاه به شرق،توازن را به سیاست خارجی کشورمان بازگرداند.

 

**************

 روزنامه ایران**

بن‌بست سیاسی بر سر تشکیل دولت، سناریوی تکراری عراق/ عبدالرحمن فتح الهی
 
بعد از انتخابات جنجالی زودهنگام پارلمانی در عراق شاهد برگزاری اولین جلسه مجلس عراق بودیم که مجدداً محمدالحلبوسی به عنوان رئیس پارلمان عراق برگزیده شد تا در کنار پیروزی جریان صدر، عملاً عراق در دور باطل فساد و ناکارآمدی گرفتار بماند.
اگرچه «چهارچوب هماهنگی» در اولین جلسه مجلس جدید در تلاش بود تا از ریاست مجدد محمدالحلبوسی به عنوان شخصیت هم‌پیمان با جریان صدر جلوگیری کند، اما نهایتاً با 200 رأی موافق از مجموع 329 نماینده حاضر، حلبوسی دوباره بر کرسی ریاست پارلمان عراق تکیه زد تا نگرانی چهارچوب هماهنگی درخصوص تکرار سناریوی مشابه درباره انتخاب نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور عراق پررنگ‌تر شود.
بازگشت بیشتر افراد، احزاب، جریانات و شخصیت‌های فعلی عراقی به عنوان بانیان فساد سیستماتیک و ناکارآمدی دولت و ساختار سیاسی عراق  نوین بعد از صدام حسین به صحنه انتخابات، آن هم پس از مطالبه و انتظارات مردمی در پی انقلاب اکتبر 2019 به بزرگترین عامل کاهش مشارکت مردم در انتخابات زودهنگام پارلمانی در این کشور بدل شد.
در ادامه پارامتر کاهش مشارکت مردمی خود سبب تحولات و اتفاقات بعدی پس از برگزاری انتخابات شد؛ از پیروزی جریان صدر تا شکایات، تخلفات و تقلبات گسترده انتخاباتی و...؛ از این رو بود که شمار زیادی از شخصیت‌های سیاسی عراقی بارها بر ضرورت تغییر سران سه قوه عراق تأکید کرده بودند. با این حال به نظر می‌رسد به دلیل پراکندگی کرسی‌های احزاب مخالف در مقابل جریان پیروز با محوریت جریان صدر در مجلس، عملاً تغییر ساختار و نیز تغییر سران قوا در عراق غیرممکن   یا حداقل بسیار مشکل جلوه کند.
در این بین جریان صدر با 73 کرسی تلاش می‌کند در سایه همراهی سایر جریانات برنده انتخابات، البته به جز ائتلاف دولت قانون به ریاست نوری مالکی، دولت اکثریت را تشکیل دهد. با وجود این سایر احزاب شیعی، ضمن مخالفت با این هدف صدری‌ها، بر ضرورت تشکیل دولت توافق با هدف تضمین مشارکت همه جریانات سیاسی و تضمین حضور خودشان در آن تأکید دارند. حال نکته حائز اهمیت در بحبوحه این وزن‌کشی سیاسی بین صدری‌ها با چهارچوب هماهنگی به تغییر موضع بخشی از مخالفان مقتدی صدر بازمی‌گردد که می‌تواند عملاً ورق بازی را به سود صدری‌ها بازگرداند.
پیرو نکته یاد شده دیدار ‌هادی عامری، رهبر ائتلاف فتح به عنوان بخشی از جریان چهارچوب هماهنگی با مقتدی صدر در راستای مذاکره بر سر تشکیل دولت آتی نشان از این دارد که جریان متمرکز چهارچوب هماهنگی دچار تَرَک سیاسی شده است، بویژه که رسانه‌های عراقی نشست بین‌ هادی عامری با مقتدی صدر را مثبت ارزیابی کرده‌اند.
حال اینکه اقدام رهبر ائتلاف فتح و برخی تحرکات مشابه دیگر می‌تواند به معنای دور خوردن نوری مالکی و چهارچوب هماهنگی تلقی شود، ولی در عین حال شرایط فعلی گویای آن است که اختلاف، تنش و بن‌بست سیاسی بین احزاب و جریانات بر سر تشکیل دولت عراق کماکان ادامه پیدا خواهد کرد.
حال اگر از این منظر به شرایط و اقتضائات جامعه و نظام سیاسی – اداری عراق بنگریم عملاً شاهد یک دور باطل از حضور افراد و احزابی هستیم که انتخابات، دموکراسی و کرسی‌های پارلمانی را مسیری برای قبضه قدرت می‌دانند.
لذا در این 18 سالی که از عمر دموکراسی در عراق می‌گذرد انتخابات، نه برای تعمیق گفتمان دموکراسی که ابزاری برای در اختیار گرفتن قدرت به شمار می‌رود؛ رویه و چرخه معیوبی که در نهایت چرخش قدرت را محقق نمی‌کند و تنها بخش معدودی از احزاب، چهره‌ها و شخصیت‌های عراقی که در همین 18 سال در بدنه قدرت حضور داشته‌اند توان و اجازه شکل‌دهی نظام سیاسی در این کشور را دارند.
حال باید دید که آینده عراق در این دور باطل، آبستن چه تحولاتی است، چه افرادی بر کرسی ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیری تکیه می‌زنند و ترکیب کابینه پیش رو چه خواهد بود، اگر چه مردم این کشور مدت‌هاست که از تحول بنیادین در نظام اداری و سیاسی عراق با هدف تحقق مطالبات خود دست شسته‌اند.

**************

روزنامه جوان**

جهاد عظیم تبیین و روشنگری در جامعه فاطمی/ سید عبدالله متولیان
رهبر معظم انقلاب در خجسته سالروز ولادت باسعادت حضرت فاطمه الزهرا سلام‌الله علی‌ها در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام هیئت‌ها را کانون جهاد عظیم تبیین و نهضت روشنگری دانستند و مداحان را به راه اندازی نهضت جهاد تبیین و روشنگری برای ایجاد جامعه فا‌طمی فرا خواندند.
حضرت فاطمه زهرا (س) بهترین الگو برای زنان امروزی در تمامی زمینه‌های علم و دانش، حجاب و حیا، ازدواج و معیار‌های انتخاب همسر، فنون همسرداری و تربیت فرزند، کمک به اقتصاد خانواده، حضور زن در عرصه اجتماع و سیاست و سخنوری است. یکی از رویکرد‌هایی که به اشتباه به تفکر شیعه نسبت داده می‌شود، این است که مخاطب پیام حضرت فاطمه (س)، تنها زنان می‌باشند؛ درحالی که مردان نیز مخاطب فرهنگ فاطمی هستند. با وجود مورد مخاطب قرار گرفتن مردان و زنان در فرهنگ فاطمی، زنان نقش مهم‌تری در بسط و اعتلای جامعه فاطمی از طریق ترویج صحیح ارزش‌های اسلامی و فاطمی در راستای تحقق دولت مهدوی دارند.
خانواده‌ای که حضرت فاطمه به جهان معرفی می‌کند، آن‌گونه که در حدیث شریف کسا مشاهده می‌کنیم، کامل ترین، بی نقص ترین، متخلق‌ترین و مؤدب‌ترین خانواده است. در این خانواده، فرزندان خردسال در اوج کمالات و فضائل اخلاقی، رفتاری و معرفتی حضور دارند. حضرت فاطمه در ۹ سال زندگی مشترک، پسرانی تربیت می‌کند که اسوه و نمونه بی بدیل انسان کامل هستند و در دفاع از حق تا فدا کردن عزیز‌ترین عزیزان و اهدای جان خود به پیشگاه پروردگار پیش رفته و مرگ با عزت را بر زندگی همراه با ننگ ذلت و خواری ترجیح می‌دهند. ایشان دختری در مکتب خانواده فاطمی تربیت می‌کند که نه تنها مصداق انسان کامل و اسوه حسنه است بلکه در تبعیت از مادر بزرگوارش در جهاد تبیین و روشنگری، با خلق صحنه‌های بی نظیر در دفاع از ولایت و امامت، الگوی همه مبارزان حق و حقیقت در طول تاریخ شده‌اند. در مکتب فاطمی همه چیز در اوج جانمایی و نظم قرار دارد و یک نقطه از بی نظمی وجود ندارد.
اگر قرآن کریم (آیه ۲۱ سوره احزاب) پیامبر اکرم (ص) را الگو و اسوه حسنه می‌نامد وجود حضرت صدیقه طاهره (س) مظهر الگوی کامل و اسوه حسنه در بخش‌هایی نظیر «حجاب و حیا»، «وظایف مادری» و «دفاع از ولایت» است که امکان آن برای شخص پیامبر اعظم فراهم نبوده است. از بین همه صفات، ویژگی‌ها و الگو‌های اخلاقی و رفتاری حضرت فاطمه (س) ویژگی غیرت دینی در دفاع از ولایت و جهاد عظیم تبیین و روشنگری از امتیاز و برجستگی والاتری برخوردار است. برجسته‌ترین ویژگی دختر گرامی پیامبر که در فرهنگ فاطمی متبلور است نقش بصیرتی آن حضرت در تشخیص وظیفه یک مسلمان در جهاد تبیین و دفاع از ولایت است.

حضرت زهرا (س) در تشخیص درست و به موقع و اقدام درست و به موقع از وقایع پس از رحلت پدر بزرگوارش، پرچم جهاد تبیین و روشنگری را به اهتزاز درآورده و در جنگ بی‌امان جبهه حق و باطل، و تقابل روایت دروغ و حقیقت در وسط میدان به دفاع از حق و حقیقت، امامت و ولایت پرداخته و برای طول تاریخ و همه جویندگان حقیقت و مشتاقان امامت و ولایت در همه اعصار و مکان‌ها الگو شدند. حضرت صدیقه طاهره در همه جهات جهاد بزرگ تبیین و روشنگری پیشتاز و نمونه بودند. پیشتازی آن حضرت صرفاً منحصر در شروع جهاد تبیین نیست:
۱- حضرت فاطمه در جهاد عظیم تبیین و روشنگری مظهر غیرت دینی هستند که در این میدان سخت، نه روز می‌شناسند نه شب و از هر فرصتی برای انجام وظیفه و رسالت جهادی خود استفاده می‌کنند. آن حضرت در کمتر از سه ماه زندگی پس از پیامبر، صحنه‌های شگرف و باورناکردنی از خلق حماسه جهاد تبیین را به نمایش گذاشته‌اند.
۲- حضور ایشان بر مزار شهدای احد و عمویش حضرت حمزه سیدالشهدا و در بقیع و بی تابی و گریه کردن همراه با شکایت به محضر پدر بزرگوارش از جلوه‌های هنری و حماسی جهاد تبیین است.
۳- مراجعه و حضور در خانه تک تک صحابه (از مهاجرین و انصار) و بحث کردن با آنان و یادآوری فرمایشات رسول اکرم درباره حق مسلم و الهی علی علیه السلام مصداق کاملی از به کارگیری همه ظرفیت‌ها برای دفاع از حق و حقیقت و ولایت و امامت مولای متقیان است.
٤- جمع کردن بانوان و برگزاری مجالس خاص، نشانه نبوغ حضرت صدیقه طاهره در ظرفیت شناسی و استفاده حداکثری از ظرفیت بانوان در راه اندازی نهضت جهاد تبیین است.
۵- خطبه فدکیه آن حضرت، نمایشی بی بدیل و شگرف از بلاغت ادبی و فنون خطابه و منبر در دفاع از ولایت و جهاد تبیین است.
۶- وصیت نامه آن حضرت در ممنوعیت شرکت کسانی که او را آزار و اذیت کرده و دل او را شکسته‌اند در مراسم تغسیل و تدفین نیز مصداق هوشمندی ایشان در جهاد تبیین است.
۷- تقاضای دفن شبانه و مخفیانه خود از همسر بزرگوارش حضرت علی علیه السلام، اوج هنرمندی و هوشمندی‌اش در استمرار و ابدی‌سازی نهضت جهاد تبیین است تا در طول تاریخ همواره پرچم جهاد تبیین برافراشته بماند و زیر این پرچم، نسل‌های آینده با علامت سؤال از علل مخفی ماندن محل دفن آن حضرت مواجه شده و نهضت جهاد عظیم تبیین را پی‌بگیرند.
۸- وصیت خصوصی آن حضرت با همسر و فرزندانش به هنگام وداع از دنیا نمونه‌ای کامل از غیرت دینی و برپایی نهضت جهاد تبیین در خانواده است.
در مکتب و جامعه فاطمی، لحظه‌ای درنگ در تبیین و دفاع از حقیقت جایز نیست. در این مکتب غفلت از ظرفیت‌ها، موقعیت‌ها، فرصت‌ها و امکانات برای پیشبرد جهاد تبیین جایز نیست. در مکتب فاطمی جهاد تبیین تا بذل جان ادامه دارد. جهاد تبیین در الگوی مکتب فاطمی تا بذل و ایثار جان و فراتر از آن تربیت نسل برای استمرار و ادامه جهاد تبیین یک تکلیف و نماد عینی غیرت دینی است.
بی‌شک مخاطب مقام معظم رهبری در جهاد عظیم تبیین و روشنگری صرفاً هیئت‌ها و جامعه وعاظ و مداحان نیستند. امروز خطر تحریف و وارونه نمایی حقایق و بازنویسی تاریخ به سبک و نیاز دشمن، بزرگ‌ترین خطر برای کشور، نظام اسلامی و مردم است. جمهوری اسلامی امروز در جنگی نابرابر در حوزه جنگ روایت‌ها درگیر شده است و دشمنان ایران و اسلام و اهل‌بیت با تمام ظرفیت عظیم امپراتوری رسانه‌ای خود جنگ روایت‌ها را علیه ما راه انداخته‌اند. خروجی جنگ روایتگری و تحریف، ویرانگری اعتقادات، ایمان، امید، آرامش، باور‌ها و اعتماد مردم است، بی‌شک افراد آسیب دیده در جنگ روایت‌ها به شدت آلوده به ویروس مخرب ناامیدی، ترس، نفرت، اضطراب و بدگمانی خواهند شد و جامعه آلوده به این ویروس‌های خطرناک و مهلک ناخواسته تسلیم اراده اهریمنی و شیطانی دشمنان خواهند شد، از این رو است که امروز حیاتی ترین، فوری‌ترین و مؤثر‌ترین اقدام لازم و ضروری در کشور، ورود همه‌جانبه و راه اندازی نهضت عظیم جهاد تبیین و مقابله با جنگ روایتگری دشمن است و در این نهضت همه صاحبان فکر و اندیشه، صاحبان قلم، اصحاب رسانه، خطبا، علما، اساتید دانشگاه‌ها و مراکز علمی و حوزه‌های دینی و دستگاه‌ها و نهاد‌های فرهنگی و علمی و سربازان و افسران جنگ نرم در دنیای مجازی وظیفه و رسالت سنگین تری بر دوش دارند.

**************

روزنامه شرق**

خیزش دوباره برلوسکنی از خاکستر/ بهاره محبی

«امروز ایتالیا نیازمند اتحاد است و من به روشی دیگر به کشورم خدمت خواهم کرد». این بخشی از بیانیه روز یکشنبه سیلویو برلوسکنی، نخست‌وزیر سابق ایتالیاست که در آن انصراف خود را از رقابت برای کسب کرسی ریاست‌جمهوری اعلام کرده است. نمایندگان پارلمان ایتالیا در حالی از امروز رأی‌گیری برای انتخاب رئیس‌جمهور بعدی کشورشان را آغاز می‌کنند که به نظر می‌رسد محتمل‌ترین گزینه برای ریاست‌جمهوری ماریو دراگی نخست‌وزیر فعلی ایتالیاست.
مقام ریاست‌‌جمهوری در ایتالیا گرچه تشریفاتی است؛ اما رئیس‌جمهوری یکی از تأثیرگذارترین مهره‌های سیاسی است که در مواقع بحرانی قدرت انحلال پارلمان و انتصاب نخست‌وزیر جدید را دارد.
برخی رسانه‌ها پیش‌تر گزارش داده بودند که برلوسکنی پس از چند ماه کارزار علنی برای جلب حمایت نمایندگان متوجه شده که شانسی برای گرفتن کرسی ریاست‌جمهوری ندارد و به‌همین‌دلیل رویکردش را تغییر داده تا در مذاکرات پیچیده احزاب برای انتخاب رئیس‌جمهور بعدی ایتالیا نقش کلیدی داشته باشد. وب‌سایت فارن‌پالیسی درباره استفاده برلوسکنی از فرایند اخیر انتخاب رئیس‌جمهوری به‌عنوان سکوی پرش برای بازگشت به مرکز سیاست ایتالیا نوشته است: برلوسکنی از رؤیای تصاحب دوباره کرسی ریاست‌‌جمهوری ایتالیا بیدار شد. طرح او این بود که با کسب حمایت نمایندگان پارلمان ایتالیا جانشین سرجیو ماتارلا رئیس‌جمهوری ایتالیا شود که دوره هفت‌ساله ریاستش به‌زودی تمام می‌شود. طرح برلوسکنی پس از ماه‌ها مذاکرات نفس‌گیر و گمانه‌زنی‌های بدبینانه درباره آینده سیاسی این سیاست‌مدار 85‌ساله‌ که به‌ خاطر برگزاری مجالس غیراخلاقی موسوم به «بونگا بونگا» و رسوایی‌های مالی شناخته شده است، بسته شد.
نمایندگان ایتالیایی امروز قرار است که رئیس بعدی دولت را انتخاب کنند؛ آن هم در شرایطی که قدرت احزاب مخالف دست‌راستی روز‌به‌روز افزایش یافته است. در چند دوره اخیر، رؤسای‌ جمهور کابینه‌ها را منحل کرده و نخست‌وزیران مدنظر خود را منصوب کرده‌اند؛ از‌جمله ماتارلا که اواخر فوریه ماریو دراگی را به نخست‌وزیری منصوب کرد تا دولت را برای مدیریت بحران کرونا و انجام برخی اصلاحات رهبری کند. در گذشته رقابت برای کسب کرسی ریاست‌جمهوری میدان جنگ سیاسی تمام‌عیار ـ البته پشت درهای بسته ـ بود. رئیس‌جمهوری از سوی سناتورها، نمایندگان پارلمان و برخی از نمایندگان محلی از طریق رأی‌گیری مخفی انتخاب می‌شد. کاندیداها نیز به‌ طور سنتی نه با مبارزه سیاسی علنی برای این پست، بلکه از طریق مذاکرات با احزاب سیاسی چراغ خاموش حرکت می‌کردند. به‌این‌ترتیب کاندیداهای احتمالی که حمایت کمتری داشتند، معمولا از صحنه کنار رفته و از اظهارنظر علنی درباره جاه‌طلبی‌های سیاسی خود اجتناب می‌کردند.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات