03 بهمن 1400 - 09:03

پایگاه رهنما:

 

روزنامه کیهان**

نسخه‌ای که کور می‌کند.../عباس شمسعلی

«روزبه‌روز به تعداد زنانی که از ‌ترس آزار و اذیت با وسایل حمل‌ونقل عمومی ‌تردد نمی‌کنند، اضافه می‌شود. به همین خاطر حضور پلیس، مخصوصاًًً در زمان‌هایی که آزار و اذیت بیشتر می‌شود را دو برابر می‌کنیم.»
این اظهارات چیزی نیست جز توئیت چند روز قبل «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در مورد وضعیت و شرایط زنان در این کشور، فرانسه‌ای که هنوز برای بسیاری از شیفتگان غرب در ایران و کشورهای دیگر مرکز تمدن، آزادی و دموکراسی است و چه سخت است برای این افراد شنیدن این اعترافات از رئیس‌جمهور یکی از قبله‌های آمالشان!
این شرایط اما تنها مختص فرانسه نیست. نمونه‌های فراوان دیگری هم وجود دارد از جمله؛ گزارش چند ماه قبل پارلمان انگلیس که حاوی روایت تأسف‌انگیز دیگری است: «ارتش انگلیس در «محافظت از سربازان زن» ناموفق عمل کرده و تقریبا دو سوم آنها مورد «آزار و اذیت جنسی و تبعیض» قرار گرفته‌اند.» البته این گزارش می‌افزاید با توجه به مواردی که از ‌ترس گزارش نشده است، آمار این رفتارهای خشونت‌بار و زشت بسیار بیشتر از چیزی است که از آن اطلاع وجود دارد.
نمونه دیگر اینکه؛ بارها گزارشات تکان‌دهنده‌ای از تجاوز و خشونت نسبت به سربازان زن شاغل در ارتش آمریکا از سوی همقطارانشان منتشر شده است.
اینها تنها چند نمونه از وضعیت و شرایط اسفناک زنان در غرب است.
اعتراف اخیر رئیس‌جمهور فرانسه و نگرانی وی از افزایش آزار و اذیت زنان در حالی است که در این کشور مدعی آزادی (که حتی اهانت به پیامبر اسلام از مصادیق آزادی تلقی می‌شود!) طی سال‌های اخیر سرسختانه‌ترین قوانین برای ممنوعیت استفاده از حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها و... تصویب و اجرا شده است و به نوعی پرچمدار مخالفت با حجاب و پوشیدگی و مروج برهنگی هستند، حال می‌توان ابراز نگرانی مزورانه ماکرون درباره امنیت زنان را باور کرد؟ آیا می‌شود نگرانی و ژست دفاع وی و برخی دیگر از سران کشورهای غربی از حقوق زنان در سایر کشورها را پذیرفت؟
در شرایطی که عقلا و اندیشمندان غربی وضعیت امروز جوامع خود و گسترش بی‌اخلاقی، تجاوز و تعدی و له کردن زنان پای تمایلات شهوانی سیری‌ناپذیر مردان هوس‌باز را نتیجه طبیعی نابودی اخلاق و ارزش‌ها و از همه مهم‌تر انهدام نهاد مقدس خانواده و جایگاه والای زن می‌دانند، سران همین کشورها برای سایر فرهنگ‌ها و کشورها از جمله کشور ما نسخه مثلاً شفابخش می‌پیچند، از جمله اینکه خود را مدافع حقوق زنان جا می‌زنند و به بهانه‌های مختلف از موضع مدعی به دیگر کشورها امر و نهی نیز می‌کنند!
اما به‌راستی چرا چنین کشورهایی که همه باید بر وضعیت آنها بگریند این چنین برای دیگران همان نسخه‌ای را می‌پیچند که امروز گرفتار اثرات آن هستند؟
کشورهای غربی که خود درد و اثرات انهدام نهاد خانواده و تبدیل زن از محوری‌ترین عضو این نهاد به یک کالا را تجربه کرده‌اند اکنون می‌خواهند از این سلاح برای ضربه به کشورهای ناهمسو با خود استفاده کنند.
در سال‌های گذشته و این روزها حجم وسیعی از تبلیغات سبک غربی زندگی که از طریق ماهواره و فضای مجازی یا نفوذ در سینما و... با صرف هزینه‌های زیاد از سوی کشورهای غربی روانه فکر و ذهن مردم و جوانان و به‌ویژه زنان جامعه ما می‌شود یک هدف مهم دارد و آن هم تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی و تنزل جایگاه زن در خانواده و جامعه است.
در کنار آن کشورهای غربی و سازمان‌های خوش‌رنگ و لعاب وابسته به آنها همواره سعی می‌کنند از موضع بالا خود را در جایگاه وکیل مدافع زنان جامعه ما نشانده و همواره مسئولان جمهوری اسلامی را به تضییع حقوق زنان متهم کنند، چیزی که خود ذره‌ای به آن اعتقاد ندارند.
نکته جالب توجه اینکه بخش عمده این تلاش‌ها معطوف به بحث مخالفت با حجاب و به اصطلاح آزادی پوشش و جا زدن برخی مسائل فرعی و دست‌چندم به‌عنوان اولویت مطالبات و نیازهای زنان است. حال یا از نظر آنها مشکل زنان و دختران ایرانی حجاب و مثلا رفتن به استادیوم ورزشی است! یا اینکه برای آنها نیازهای واقعی زنان اهمیتی ندارد و آنچه که به کار آنها برای آسیب به جامعه می‌آید ابزاری برای خدشه به فرهنگ و امنیت اجتماعی کشورمان است.
به‌راستی اگر سران این کشورها ذره‌ای صداقت در دلسوزی نسبت به زنان ایرانی داشتند باید اعتراف می‌کردند که میزان رشد و ارتقای جایگاه زن در دوران حیات جمهوری اسلامی در عرصه‌هایی چون تحصیل،‌ اشتغال، جایگاه اجتماعی و برخورداری زنان از قوانین حمایتی مستحکم و موارد دیگر در مقایسه با پیش از انقلاب که زنان توسط حکومت مورد حمایت غربی‌ها ظلم تاریخی علیه حقوق خود را تجربه می‌کردند، شگفت‌انگیز است.
امروز در حالی زنان ایرانی امکان طی کردن بالاترین درجات علمی و حضور در موقعیت‌های والای اجتماعی و رسیدن به مسئولیت‌های مهم کشوری، منطقه‌ای، شغلی و زندگی اجتماعی قابل دفاع را دارند و در نگاه مسئولان جمهوری اسلامی زنان عنصر ارزشمند رشد‌دهنده و تعالی جامعه موفق هستند که فراموش نمی‌کنیم محمدرضاشاه پهلوی مخلوع در مصاحبه با فالاچی خبرنگار ایتالیایی در سال 52 ضمن کم‌عقل‌تر دانستن زنان گفت: «زنان برای زیبایی و زن بودنشان به‌حساب می‌آیند. زنان قانونا و صورا با مردان مساوی هستند در حالی که از نظر توانایی چنین نیست. مثلا هرگز از بین زنان یک میکل آنژ یا باخ برنخاسته، حتی یک آشپز بزرگ در بین زنان ندیده‌ایم؛ مثلا خود شما در تمام گفت و شنودهایتان با چند زن آشنا شده‌اید که قادر به حکومت کردن باشند؟». سؤال اینجاست که اگر دنیای غرب حقیقتاً در ادعای دفاع از زنان ایران صداقت دارد چرا در آن زمان از آنها در برابر حکومت مستبد پهلوی با آن تفکرات دفاع نکرد؟
چرا امروز ظلم و ستم گسترده به زنان در حکومت‌های همسو با غرب هرگز باعث تورم رگ گردن آنها در دفاع از حقوق زنان نمی‌شود؟ طبیعی است که همه این ادعاها دروغی بیش نیست.
باید به آن عده از زنان و دخترانی که بدون آگاهی از نیت غربی‌ها از سبک زندگی سراب‌گونه تبلیغ شده توسط آنها در اینستاگرام و ماهواره و... تأثیر پذیرفته و نسبت به ارزش‌های رشد‌دهنده حاکم بر جامعه از جمله حجاب و ملزومات حضور پررنگ در اجتماع فاصله می‌گیرند هشدار داد که اگر نسخه تجویزی غربی‌ها برای زنان ما شفابخش بود امروز جامعه خود آنها تا این حد گرفتار فساد و تعدی علیه زنان نبود.
اگر شبیه شدن در رفتار و پوشش به غربی‌ها ارزشی برای زنان محسوب می‌شد امروز زنان در جوامع غربی تا این حد گرفتار نا امنی و بحران‌های روحی و اجتماعی نبودند.
نباید فراموش کرد؛ کم‌توجهی به حجاب اسلامی که به دروغ از سوی غربی‌ها و پادوهای پول‌پرست آنها به‌عنوان محدودیت مطرح می‌شود، آسیب‌های فراوانی به کانون ارزشمند خانواده می‌زند و اساساً حجاب نه تنها محدودیت نیست بلکه نشان توجه اسلام به زندگی اجتماعی زنان است. اگر اسلام به زندگی اجتماعی و حضور زنان در جامعه اعتقادی نداشت پس دستورات مربوط به حجاب برای کجا صادر شده است؟
انبوه زنان و دختران تحصیل‌کرده و موفق در سطح جامعه که با حفظ حجاب در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، شغلی، ورزشی و... خوش درخشیده‌اند نشان می‌دهد که به واقع نه تنها حجاب محدودیت نیست بلکه با حفظ زنان از بسیاری تهدیدات به رشد صحیح اجتماعی آنها نیز کمک می‌کند.
زن در نگاه اسلام و نظام اسلامی موجودی ارزشمند و دارای جایگاه والا است و گرایش روزافزون زنان و دختران خسته از ظلم و تعدی در کشورهای غربی به اسلام حکایت از آن دارد که آنها گمشده خود را نه در زندگی بدون مرز و حریم و احترام در جوامع غربی بلکه در آموزه‌های ارزشمند اسلام یافته‌اند.
جا دارد آن عده از زنان و دختران جامعه ما که در معرض این‌گونه تبلیغات خانمانسوز قرار گرفته‌اند، از طریق مطالعه، تحقیق، جست‌وجو و راهنمایی‌های مورد نیاز در نظام آموزشی متوجه سراب خطرناک زندگی غربی شده و از افتادن به دامی که برای نابودی خانواده و ارزش‌های اجتماعی ما گسترده شده است پرهیز کنند. قطعا ارزش‌های حاکم بر غرب که زنان را در برخی کشورها همچون برده‌های جنسی با اتیکت و قیمت نصب شده در معرض هوس‌بازی مردان می‌گذارد نمی‌تواند الگوی منجر به سعادت باشد.
این روزها طرح برخی شعارهای به ظاهر جذاب اما فریبنده از جمله برابری کامل زن و مرد بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های روحی، جسمی و توانایی‌های مختلفی که خدای حکیم به‌صورت هدفمند برای تعالی بشریت در وجود زنان و مردان آفریده است باعث اشتباه برخی از زنان و دختران ما شده است اما نباید فراموش کرد تلاش برای شبیه شدن تمام و کمال زنان به مردان در واقع نوعی ناقص دانستن زنان است در صورتی که زنان ویژگی‌های ارزشمند منحصر به خود را دارند.
در جایگاه و ارزش زن در اسلام همین بس که بانوی مکرمی که امروز روز ولادت با سعادت اوست در احادیث قدسی به‌عنوان بهانه خلقت مورد خطاب قرار گرفته است. بی‌شک با وجود الگوی ارزشمندی چون حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها که خلاصه همه خوبی‌ها و زیبایی‌هاست، زن مسلمان ایرانی برای رشد و تعالی هر کجای دیگر به‌دنبال الگو بگردد راه به خطا رفته است.

***************

 روزنامه آرمان ملی**

توافق موقت به مصلحت کشور نیست/ جاوید قربان اوغلو

در پی ادامه مذاکرات وین طی روزهای اخیر، خبری مربوط به توافق موقت از سوی آمریکایی‌ها اعلام شد که ظاهرا در پی پیشنهاد روس‌ها به ایران و البته با اطلاع آمریکایی‌ها انجام شده است. این بدان معناست که روس‌ها با هماهنگی و رایزنی با آمریکایی‌ها طرح توافق موقت را ارائه داده‌اند که مربوط به الان نیست و ماه‌هاست که در مورد این مسئله صحبت می‌شود. موضوعی که از دور جدید مذاکرات که دولت جدید از سر گرفته، مطرح شده و به علت مواضع سرسختانه از طرف ایران مطالبات حداکثری را در پی داشته است. از آن طرف هم پیش‌بینی می‌شد که شاید آمریکایی‌ها مواضع‌شان تندتر شده بود،ایده توافق موقت را مطرح کردند. درحقیقت مبنای توافق موقت بر این است حالا که نمی‌توان به احیای برجام به این زودی‌ها دست پیدا کنند، در قالب یک توافق موقت بین ایران و آمریکا، ایران قسمتی از تعهداتی که در برجام بوده را عملی کند و احتمالا هم تمرکز روی توقف 60درصد و 20درصد و تعیین تکلیف ذخایر ایران است. در قبال آن هم احتمالا یکسری گشایش‌ها از سوی آمریکایی‌ها پیشنهاد شود که گام اول است. گشایش‌هایی نظیر آزادسازی پول‌های بلوکه شده ایران و احتمالا باز کردن یک مقدار فروش نفت ایران و نه همه آن و یا برخی اقداماتی که در حوزه‌های کشتیرانی است که تا جزئیات آن مشخص نشود، قابل گمانه‌زنی نیست. به یاد دارم طی ماه‌های گذشته که یکی از روزنامه‌ها این موضوع را به بحث گذاشت و چند نفر از کارشناسان شرکت کرده بودند، اشاره کردم که توافق موقت به نفع ایران نیست و باید روی مسئله احیای کامل برجام تمرکز کنیم. همان‌طور که در سال 2015 توافق شده بود و هر دو طرف به تعهدات خود براساس برجام برگردند و به آن عمل کنند. علت مخالفتم نه به‌خاطر اینکه ما چه می‌دهیم و چه می‌گیریم که البته مسئله مهمی است ولی مهمتر از آن اینکه به دست خودمان توافقی که بعد از 22 ماه مذاکرات بسیار فشرده به دست آوردیم و مورد تایید سازمان ملل قرار گرفت و قطعنامه 2231 را در پی آن داشتیم و همه طرف‌ها هم آماده اجرا بودند. و با بدعهدی آمریکایی‌ها و خروج ترامپ از برجام به دست‌انداز افتادن برجام را منجر شد. والا ما تا مدت‌های مدیدی بعد از خروج ترامپ از برجام و تا هنوز هم در برجام مانده‌ایم ولی زمانی که دیدیم هیچ راه چاره‌ای نداریم، با مطلع کردن طرف‌های مقابل براساس مفاد برجام یکسری اقدامات در قالب پروتکل‌هایی که قبلا تعهد داده بودیم، انجام دادیم. الان هم علت اینکه آمریکایی‌ها به این قضیه شیفت می‌کنند این است که نگران مسئله کاهش گریز هسته‌ای ایران هستند که برای آمریکایی‌ها مهم است که به چند هفته یا چند ماهی رسیده است و در برجام حداقل یک سال پیش بینی شده بوده که آمریکایی‌ها در چارچوب عدم اشاعه و هدفی که در برجام دنبال می‌کردند که ایران بتواند به تکنولوژی هسته‌ای دست پیدا کند را مهار کنند. ولی به خاطر حماقتی که ترامپ کرد و با توانایی‌های علمی که داشتیم به این نقطه رسیدیم و برای ما به تعبیری این است که ضررهایش را دیدیم و باید از منافعش استفاده کنیم. یعنی به عنوان یک ابزار چانه‌زنی است و آمریکایی‌ها به شدت مهار ما را دنبال می‌کنند. اما اگر قرار است ما به عقب برگردیم، آمریکایی‌ها هم باید به عقب برگردند که همان بازگشت به برجام 2015 است. علت مخالفتم که عنوان می‌کردم توافق موقت به مصلحت ایران نیست، این موضوع است وگرنه اگر ایران و آمریکا به توافق 2015 بازگردند در اینصورت نباید غنی‌سازی 60درصد داشته باشیم و 20درصد هم در مقداری که در برجام پیش‌بینی شده، باشد. بنابراین در یک چارچوب کلی توافق موقت را به نفع خودمان نمی‌دانم. از طرفی تاکنون از طرف دولت ایران واکنشی درباره گزارش روس‌ها که چنین پیشنهادی دادند، منعکس نشده که به نظر می‌رسد نقص کار دولت ماست که اطلاع‌رسانی به موقع نمی‌کند که دیگران بر اطلاع‌رسانی بر ما پیشی می‌گیرند. البته ایران قبلا توافق موقت را رد کرده بود منتها آن زمان این توافق به پیشنهاد آمریکایی‌ها بود و الان تفاوتش با آن زمان این است که روس‌ها چنین چیزی را به ایران پیشنهاد کردند که آمریکایی‌ها هم در جریان هستند. درحقیقت معنای چنین پیشنهادی این است که آمریکا و روسیه در این مسئله موضع مشترکی دارند و ایران باید به این مسئله پاسخ دهد که آیا واقعا روس‌ها چنین کاری کردند و اگر کردند هدفشان از چنین کاری چیست؟ چون به هر حال تابحال فرض بر این بوده که چین وروسیه در جهت اینکه ما دنبال احیای برجام باشیم براساس آنچه در 2015 به‌دست آمده با ما همنظر و همسو هستند. حداقل توئیت‌هایی که اولیانوف می‌زد یا موضع‌گیری‌هایی که چینی‌ها مبنی بر اینکه ایران باید از همان شش دور مذاکرات شروع کند و هدف این است که دو طرف به تعهدات برجامی 2015 بازگردند. چینی‌ها و روس‌ها از این موضع حمایت می‌کردند اما الان این پدیده جدیدی است که روس‌ها توافق موقت را به ایران پیشنهاد کنند. البته شاید دلیلش این باشد که روس‌ها هم دسترسی به توافق را بین ایران و آمریکایی‌ها به علت همان پرانتزها که فعلا باز است و پیشرفت را بسیار کند کرده، به این زودی‌ها در دسترس نمی‌بینند وهم به‌خاطر اینکه مشکل مالی از ایران حل شود و هم نگرانی‌های آمریکا مرتفع شود، چنین پیشنهادی را مطرح کردند که به نظر نمی‌رسد به مصلحت کشور باشد.

**************

روزنامه خراسان**

بهترین هدیه برای مادران/ کورش شجاعی
«مادر» مفهومی همیشه زنده، ارزشمند، دوست داشتنی و بی نظیر در همیشه تاریخ بوده ، هست و خواهد بود.
«مادر» تجسم عینی عشق و محبت، مهر و عطوفت و فداکاری و ایثار است.
چشمه زلال و همیشه جوشان «مهرمادر» در همیشه زمان بر تار و پود و شریان حیات جاری است.نگاهی مهربانانه تر از نگاه مادر وجود ندارد. دل دریایی مادر ساحل امن و آرام برای غواصی عشق و محبت و مرواریدیابی فطرت و سرشت پاک انسانی است.
قلب مادر زیباترین قصر محبت در جهان است.
دست مادر گرم ترین، نوازش کننده ترین، بخشنده ترین و البته «بوسیدنی ترین» دست هاست.زبان و کلام مادر، نرم ترین، عاشقانه ترین، محبت آمیزترین، خیرخواه ترین و البته دعاگوترین زبان هاست.
«دعای مادر» اکسیر زندگی و طلاکننده مس وجود آدمی است.
کارها می کند دعای مادر، گره ها می گشاید دعای مادر، چه نورها که می فشاند بر زندگی ها دعای مادر، چه برکت ها که دارد دعای مادر و چه عاقبت به خیری ها دارد دعای مادر. 
سرم بر قدم مادرم و همه مادران سرزمینم، بر آن قدم هایی که «بهشت» به میزبانی شان افتخار می کند.
خداوند آن به آن به نَفَس جان فزا و عطرآگین مادران برکت بیشتر عطا فرماید، نفس هایی که امیدبخش و مهرآفرین و گرمابخش زندگی هاست.خدای رحمان بر عمر و عزت مادران بیفزاید، مادری که آن قدر نزد پروردگار عالمیان عزیز و گران مقدار است که همنشین موسی کلیم ا... را در بهشت آن جوانی قرار می  دهد که از مادر سالخورده اش با مهربانی نگاه داری می کند و چه جانانه حدیثی است حدیث همنشینی آن جوان با پیامبر اولوالعزم در بهشت حضرت رحمان.
مادر عزیزترین نعمت الهی است و حرمتش آن چنان که پیامبر آخرالزمان حضرت محمد مصطفی وقتی «دایه اش» وارد می شود به احترام او و شیری که به کام جانش ریخته، تمام قد بلند می شود و زیر انداز خود را زیر پای «حلیمه» فرش می کند و در کنار خود می نشاندش.این رفتار پیامبر مهربانی و «بهانه آفرینش» است با دایه اش و خدا می داند که اگر مادر گرانقدرش حضرت آمنه در قید حیات می بود با او چگونه رفتار می کرد.
و همچون منی چه می داند از قدر و منزلت مادر و مفهوم مادری؟ آن جا که حضرت ختمی مرتبت، فاطمه را آن منصوره دو عالم و زهره زهرای عالم وجود را «ام ابیها» می خواند و عطر بهشت را از وجود مطهرش استشمام می کند و بر پیشانی و دستش «بوسه پیامبرانه» می زند و جز خداوند عزّوجّل چه کسی می داند سِرّ و حکمت این بوسه پیامبرانه را بر دست زهرای اطهر.
و خدایا آیا ما می توانیم «قدردان» و «قدرشناس» مادرانمان باشیم؟! چگونه می توانیم آن شب بیداری ها، غم خواری ها، تیمارداری ها، نوازش ها، مهربانی ها، چشم به راهی ها، منتظرماندن ها و ... را جبران کنیم؟ 
آیا می توانیم برای اشک های مادرانه که به گاه بیماری ها بر بالین مان ریخته قیمتی تعیین کنیم، برای عمری مهربانی، از خودگذشتگی و عشق و محبت مادرانه چطور؟!
برای دعاهای مادرانه بر سجاده نماز چطور؟!
برای آه ها و نفرین هایی که در خطاهایمان نکرده چطور؟!
حال در سالروز ولادت ام ابیها حضرت فاطمه زهرا (س) بهترین هدیه برای مادرانمان را، مهربانی ، ادب، اطاعت، تواضع، هم نفسی، حرف شنوی، دست بوسی، دلجویی و شادکردن دل های پاکشان می دانیم و حفظ حرمتشان در اندیشه و نگاه و گفتار و رفتارمان و البته جبران قطره ای از دریای مهر و محبت بی دریغ و بی منتهایشان را کمترین وظیفه فرزندی ، انسانی و البته وجدانی خود می دانیم.
و یادمان نمی رود که جای مادران و پدران سالخورده مان، خانه سالمندان نیست بلکه جای وجود پربرکتشان در همیشه زمان در خانه دل مان و در کانون گرم خانواده است.

 **************

 روزنامه جوان*

  لامپ‌های اضافی‌ای که دیگر خاموش نمی‌شود!/ محمد صادق عبداللهی

مسئله مصرف انرژی در ایران، مسئله‌ای حاد است که هیچ‌گاه تصمیم نگرفته‌ایم با وجود اسناد بالادستی‌ای همچون سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف یا قوانینی همچون قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی و موارد آمده در برنامه ششم توسعه کشور جهت اصلاح الگوی مصرف، به شکل جدی به آن بپردازیم و به قولی مردانه وارد گود عمل شویم. در حالی که مصرف انرژی در ایران در مقایسه با جهان وضعیت عجیب و غریبی دارد که چند نمونه آن را که آمارش در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها منتشر شده است، در زیر مرور می‌کنیم:
- مطابق آخرین آمار ارائه شده تحت عنوان ترازنامه انرژی سرانه مصرف برق خانگی در ایران معادل ۱۰۵۸ کیلووات ساعت برای هر نفر برآورد می‌شود. این در حالی است که متوسط جهانی این آمار معادل ۱۸۲ کیلووات ساعت است. به عبارت دیگر میزان سرانه مصرف برق خانگی در ایران ۶ برابر متوسط جهانی و ۷ برابر سرانه مصرف برق هر نفر در کشور ترکیه است.
- در بخش گاز ایران براساس آمار‌های مختلف در میان پنج کشور پرمصرف جهان واقع شده است. مطابق گزارش اوپک، ایران سهمی معادل ۷/ ۶ درصد تقاضای گاز جهان را به خود اختصاص داده و این در شرایطی است که فقط ۱/ ۱ درصد جمعیت دنیا را دارا است. این اعداد نشان می‌دهد که سرانه مصرف گاز در ایران ۶ برابر جهان است.
- میزان سرانه مصرف آب یا همان میانگین مصرف آب در ایران به ازای هر نفر در روز برای کل مصارف ۲۲۴ لیتر است در حالی که سرانه مصرف آب در کشور دانمارک ۱۵۹ لیتر در روز، سوئد ۱۶۴، پرتغال ۱۹۴، اسپانیا ۲۰۰، انگلستان ۱۵۳، اتریش ۱۵۳، ایرلند ۱۴۲، فرانسه ۱۳۹، آلمان ۱۲۹، هلند ۱۲۹، بلژیک ۱۱۲، لهستان ۹۸، فنلاند ۲۱۳ و ایتالیا ۲۱۳ است.
این آمار‌ها هرچند برای نتیجه‌گیری سیاست‌گذارانه نیاز به در نظر گرفتن جمیع شرایط و متغیر‌ها دارد، اما می‌تواند برای فهم رسانه‌ای تصویر خوبی به ما بدهد. تصویری که نشان می‌دهد منابع انرژی را بی‌حساب و کتاب هدر می‌دهیم و این است که ناگهان در اواسط زمستان با وجود آنکه دارنده دومین منابع گازی دنیا هستیم با کمبود گاز مواجه می‌شویم. این نوع مصرف قطعاً وجوه بسیاری دارد و شاید اگر آماری به دقت منتشر شود نشان دهد که بیشتر این هدر رفت نه مربوط به مصارف خانگی بلکه مربوط به صنعت و ساختار‌های اداری و سازمانی است، اما اگر فرهنگ مصرف در تک تک شهروندان نهادینه شود قطعاً می‌تواند مانع درصد بسیار بالایی از هدر رفت در همین حوزه‌ها نیز باشد و به یک کنترل جمعی برسیم.
به عنوان مثالی کوچک، اطلاعات نشان می‌دهد که بیشترین میزان مصرف برق در رایانه‌ها مربوط به نمایشگرهاست و این در حالی است که در سازمان‌ها و ادارات عمدتاً در اوقات ناهار، نماز و استراحت نمایشگر‌ها به حال خود روشن ر‌ها می‌شوند. یا بسیاری از در‌ها و پنجره‌ها چه در منازل شخصی و چه در ادارات، فاقد هرگونه درزگیر هستند و حتی بسیاری از خانواده‌ها از کارکرد این درزگیر‌ها و نقش آن در گرمایش منزل مطلع نیستند. همچنین عدم توجه به گرمایش از کف و سایر شیوه‌های نوین گرمایش و سرمایش در ساختمان‌سازی و مسائلی همچون تهویه مطبوع، جنس مصالح، رنگ‌ها و نما‌های انتخابی در معماری و نقشه‌کشی ساختمان از جمله غفلت‌هایی است که در سطح‌های کلان‌تر حتی در حوزه‌های مدرسه‌سازی رخ می‌دهد؛ در حالی که در همه قوانین و اسناد بالادستی توجه به این موارد از ضروریات تلقی شده است.
به نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از این نوع رفتار‌ها به دلیل عدم فرهنگ‌سازی در حوزه مصرف انرژی و نهادینه شدن مصرف بی‌حساب و کتاب در ما شهروندان است. باید به این باور برسیم که ما در قبل مصرف انرژی مسئولیت داریم و نمی‌توانیم با این بهانه که مثلاً هدر رفت اصلی انرژی در فلان نقطه و فلان صنعت است نسبت به روشن ماندن یک چراغ اضافی یا باز ماندن شیر آب بی‌خیال باشیم. صداوسیما که بناست دانشگاهی عمومی باشد در این حوزه نقشی اساسی دارد و باید به نگریستن به سبک مصرف به عنوان مهارتی شهروندی که نیازمند آموزش است، در پی اصلاح الگوی مصرف باشد، اما متأسفانه در سال‌های اخیر با وجود آنکه شدت مصرف بیش از پیش شده و نیاز مبرم به فرهنگ مصرف صحیح داشته‌ایم، از همان بابابرقی هم دیگر اثری نیست که یادآوری می‌کرد: «هرگز نشه فراموش، لامپ اضافه خاموش!».

**************

روزنامه شرق**

نظم نو جهانی چینی: مدلی در حال شکل‌گیری/ بهزاد شاهنده

تحلیلی از بهزاد شاهنده نظم نو جهانی چینی: مدلی در حال شکل‌گیری بهزاد شاهنده . استاد دانشگاه تهران تحولات جهان و سیاست‌های چین به هم گره خورده‌اند. چند سالی است که جهان با پویش‌های جغرافیایی و اقتصادی نو مواجه است که برخی آن را در قالب ظهور نظمی جدید می‌دانند که نشانه‌هایی از پایان استیلای 500ساله غرب بر جهان را در بر دارد. در این میان، قدرت برجسته‌ای همچون چین، طلایه‌دار این تحول است و «امپراتوری میانه» (جونگ–گو)، نامی که چینی‌ها کشورشان را با آن خطاب می‌کنند، به قوی‌ترین مدافع تجارت آزاد و مدافع جهانی مقابله با تغییرات اقلیمی بدل شده است. چین با توجه به تغییر و تحولات غیرقابل پیش‌بینی، طرحی انعطاف‌پذیر را مد‌نظر دارد که چراغ راه آینده این کشور برای تبدیل‌شدن به یک قدرت تمام‌عیار در سال 2049، مصادف با تأسیس نظام «جمهوری خلق چین» است.
پکن بر این موضوع واقف است که کمبودها و اشکالاتی در نظام کشور موجود است که در صورت اصلاح‌نشدن می‌تواند نظام را از تحقق ایجاد نظمی نو باز‌دارد. پکن عمده‌ترین معضل را در گسترش نابرابری در این کشور به‌ واسطه ثروتمندشدن فزاینده صاحبان شرکت‌ها و تصاعد روزافزون دارایی‌های تعداد اندکی از افراد در چین می‌داند. جوزف استیگلیتز، اقتصاددان سرشناس، خطر بزرگ جهانی را نابرابری در ایجاد قدرت روزافزون سیاسی تعداد اندکی از افراد متمول می‌داند که با ثروت خود فعالیت نهادهای قانون‌گذاری را در اختیار می‌گیرند. او انباشت قدرت بازار در دستان تعداد اندک را خطرناک‌تر از مقررات بیش از حد جوامع می‌داند. در این راستا، حزب کمونیست چین مبارزه برای کنترل دارایی‌های افراد و سازمان‌های تجاری را آغاز کرده و قرار است تعداد درخور توجهی از این افراد بازخواست شوند و دارایی‌های آنها تحت کنترل نهادهای کشوری قرار بگیرد. فرار مالیاتی، پنهان‌کردن سرمایه‌ها، تمرکز دارایی‌ها در دستان تعداد کمی از مردم، سوء‌استفاده از قدرت اقتصادی و تشکیل نهادهای غول‌آسا که هر روزه کنترل آنها سخت‌تر می‌شود، از‌ جمله نگرانی‌های حزب کمونیست در تعمیم نظام سرمایه‌داری و اثرات منفی آن بر آینده کشور است. در نمونه‌ای دیگر، این کشور به افراد مشهور چینی توصیه می‌کند تا جایی که مقدور و لازم است خودشان را مطرح و تبلیغ نکنند؛ نه این دلیل که نتایج نامطلوبی برای فضای روانی کشور دارد، بلکه به این دلیل که تجمل و تشریفات نامتعارف در جامعه به موضوعاتی مانند تمایز طبقاتی، تنش و تفرقه دامن خواهد زد. همچنین به ورزشکاران چینی توصیه می‌شود که طرح و نقش‌های تتوشده در بدنشان را در انظار عمومی قرار ندهند، آنها را بپوشانند یا از بین ببرند؛ اما جلوه‌های مختلفی از این رفتارها از نگاه مدیران اجتماعی می‌تواند موجب بروز مشکلات جدید شده و تبعاتی منفی بر انسجام ملی داشته باشد. با این حال، اگر این دقت و ظرافت با سایر سیاست‌های متناسب و عادلانه سیاسی-اقتصادی در جامعه مدیریت شود، بدون تردید با اقبال و حمایت مردمی نیز همراه خواهد شد. چینی‌ها بسیار هوشمنانه به حساسیت امور می‌نگرند.
نظام  آموزشی  و  حکمرانی  داخلی
ایجاد عدالت آموزشی در چین یک هدف بنیادی است. ممنوع‌کردن برگزاری کلاس‌های تقویتی دانش‌آموزان در کلاس‌های کنکور و تدریس کلاس‌های خصوصی از‌ جمله اقدامات جدید در گسترش سیاست‌های مساوات‌طلبانه و کاهش فشار مضاعف بر دانش‌آموزان چینی است که همه‌ساله در آخرین سال دبیرستان با آن دسته‌و‌پنجه نرم می‌کنند. در چین امتحان سراسری دانشگاهی به نام «گاووکا» برگزار می‌شود که در سال 2021 بیش از 10 میلیون شرکت‌کننده داشت. در این آزمون بسیار دشوار، دانش‌آموزان در سه زمینه ادبیات، ریاضیات و زبان خارجی (عمدتا زبان انگلیسی) مورد امتحان قرار می‌گیرند و در صورت عدم موفقیت می‌توانند سال‌های متوالی در این آزمون شرکت ‌کنند که نمونه‌های 10 بار تلاش هم وجود دارد. در چین قبولی در امتحان جامع، کلید راهیابی افراد به شغل‌های دولتی و خصوصی است و عملا بدون موفقیت در آن، راه برای آنان مسدود است. این آزمون امتحانات دوران امپراتوری چین را تداعی می‌کند که موقفیت در آن عملا جواز ترقی در جامعه علم‌محور چین بود. این امتحان سالانه از سخت‌ترین امتحانات ورودی در جهان است که به خشن‌ترین آنها نیز معروف است.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات